تفسیر مأثور از امام هادی
مقدمه
روایت کردهاند که یحیی بن اکثم به وسیلۀ نامه مسائلی را از موسی - فرزند امام جواد (ع) رسید. یکی از آن مسائل این بود که در آیه ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ﴾[۱] مخاطب چه کسی است؟ اگر مخاطب آن پیامبر (ص) بوده، آن حضرت در آنچه خدا بر او نازل کرده، شک نداشته است و اگر مخاطب غیر آن حضرت بوده، لازم است قرآن بر غیر آن حضرت نازل شده باشد. موسی این مسئله را از برادرش امام هادی (ع) پرسید، حضرت فرمود:
«فَإِنَّ الْمُخَاطَبَ بِذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ لَمْ يَكُنْ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ قَالَتِ الْجَهَلَةُ كَيْفَ لَا يَبْعَثُ إِلَيْنَا نَبِيّاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَّهُ لَمْ يُفَرِّقْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ غَيْرِهِ فِي الِاسْتِغْنَاءِ عَنِ الْمَأْكَلِ وَ الْمَشْرَبِ وَ الْمَشْيِ فِي الْأَسْوَاقِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيِّهِ (ص) ﴿فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ﴾[۲] بِمَحْضَرٍ مِنَ الْجَهَلَةِ هَلْ يَبْعَثُ اللَّهُ رَسُولًا قَبْلَكَ إِلَّا وَ هُوَ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ وَ لَكَ بِهِمْ أُسْوَةٌ وَ إِنَّمَا قَالَ ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ﴾ وَ لَمْ يَقُلْ وَ لَكِنْ لِيَتَّبِعَهُمْ كَمَا قَالَ لَهُ (ص) ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۳] وَ لَوْ قَالَ تَعَالَوْا نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ لَمْ يَكُونُوا يُجِيبُونَ لِلْمُبَاهَلَةِ وَ قَدْ عَرَفَ أَنَّ نَبِيَّهُ (ص) مُؤَدِّي عَنْهُ رِسَالَتَهُ وَ مَا هُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ وَ كَذَلِكَ عَرَفَ النَّبِيُّ (ص) أَنَّهُ صَادِقٌ فِيمَا يَقُولُ وَ لَكِنْ أَحَبَّ أَنْ يُنْصِفَ مِنْ نَفْسِهِ»[۴]؛
بیتردید مخاطب آن رسول خدا (ص) است و در آنچه خدای عزّ و جلّ نازل کرده، شک نداشته است، ولی نادانها گفته بودند: چگونه است که خدای متعال پیامبری را از فرشتگان به سوی ما مبعوث نمیکند؟ بهراستی خدا بین او حضرت محمد (ص) و غیر او در بینیازی از خوردنی و نوشیدنی و راه رفتن در بازارها فرقی قرار نداده است! در اثر این گفتۀ نادانان، خدای عزّ و جلّ به پیامبرش وحی کرد که در حضور آنها از کسانی که کتاب آسمانی پیش از تو را قرائت میکنند، بپرس که آیا خدا پیش از تو جز پیامبری را که غذا میخورده و در بازار راه میرفته، مبعوث کرده است؟ تو نیز مانند آنان هستی و اینکه خدا فرموده است: «اگر در شک بودی» و حال آنکه پیامبر (ص) در شک نبوده است، فقط برای رعایت انصاف با آنان بوده است، همانگونه که در دعوت مسیحیان به مباهله خدا به آنان فرموده است: بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، خودهایمان و خودهایتان را فراخوانیم، سپس به درگاه خدا تضرّع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم و اگر فرموده بود: بیایید تضرّع کنیم و لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، مسیحیان مباهله را نمیپذیرفتند. خدا به قطع میدانست پیامبرش اداکننده رسالت او است و از دروغگویان نیست ولی برای انصاف و اینکه مسیحیان مباهله را بپذیرند، در دستور مباهله چنین فرمود؛ همچنین پیامبر (ص) نیز آگاه بود که در آنچه میگوید، راستگو است و هیچ شکی نداشته، ولی خدا دوست داشته است که پیامبر (ص) نسبت به خود انصاف بورزد [و خود را به جای آنان فرض کند و ازاینرو، با تعبیر ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ...﴾ به آن حضرت خطاب کرده است».
این پاسخ را ازاینرو که سؤال و ابهامی را که برای بعضی در آیۀ یادشده بوده، برطرف کرده است، میتوان نمونهای از تفسیرهای مأثور از امام هادی (ع) به شمار آورد و از آنجا که در توضیح پاسخ، به آیهای دیگر از قرآن تنظیر کرده، میتوان آن را نوعی تفسیر قرآن به قرآن دانست.
در مورد آیه ﴿وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۵] از آن حضرت نقل شده که فرمود:«وَ نَحْنُ الْكَلِمَاتُ الَّتِي لَا تُدْرَكُ فَضَائِلُنَا وَ لَا تُسْتَقْصَى»[۶]؛ و ما آن کلمات هستیم که فضائل ما درک نمیشود و در تحقیق و شمارش نمیتوان به پایان آن رسید».
این سخن را نیز میتوان نمونهای از تأویلهای مأثور آن حضرت به شمار آورد.
بخشی دیگر از تفسیرهای مأثور آن بزرگوار مطالبی است که در پاسخ مسائل کلامی و فقهی مشکل با استناد و استفادۀ نکتههای دقیق از آیات از آن حضرت نقل شده است؛ زیرا در ضمن پاسخها، دلالت آیات بر نکتههایی که پیش از بیان آن حضرت معلوم نبوده، آشکار شده است؛ برای مثال، گفتهاند در زمان متوکل مردی مسیحی را که با زنی مسلمان زنا کرده بود، به نزد متوکل آوردند. خواست بر او حد جاری کند، اسلام آورد. یحیی بن اکثم گفت: ایمان آنچه را که پیش از آن بوده است، محو میکند. یعنی نباید بر او حد جاری شود برخی گفتند: سه حد بر او زده میشود. متوکل به امام علی بن محمد نقیّ (ع) نامه نوشت و حکم این مورد را از آن حضرت پرسید. حضرت نامه را که خواندند، در پاسخ نوشتند: آن شخص زده میشود تا بمیرد. فقها آن را انکار کردند.
متوکل به آن حضرت نامه نوشت و دلیل آن حکم را جویا شد. حضرت فرمود: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ﴾[۷].
پس به فرمان متوکل آن مرد مسیحی را زدند تا مرد[۸].
براساس این روایت، امام (ع) آیه را دلیل قرار داده بر اینکه اسلام آوردن آن مرد مسیحی در وقت اجرای حد موجب برداشته شدن حد از وی نمیشود. دلالت آیه بر این مطلب قبل از استدلال امام مورد توجه افراد نبوده است، ولی بعد از استدلال امام، افراد به آن توجه کرده و با اندکی تدبّر دلالت آن را فهمیدند. نمونههای دیگر را در منابع مذکور در پاورقی دنبال کنید[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.
- ↑ «شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس» سوره یونس، آیه ۹۴.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۴، ذیل آیه ۹۴ یونس، ح۲.
- ↑ «و اگر همه درختان روی زمین قلم میگردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری میرساند (و همه مرکّب میشد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمیپذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانهای است» سوره لقمان، آیه ۲۷.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۳۱ و ۴۳۵.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده * و چون عذاب ما را دیدند گفتند: به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شریک (خداوند) میپنداشتیم کافریم» سوره غافر، آیه ۸۴.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۳۷.
- ↑ ر. ک: ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۳۴ (تعیین مال کثیر مورد نذر از آیه ﴿لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ﴾ [«بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است» سوره توبه، آیه ۲۵]) ص۴۳۵-۴۳۶ (پاسخ سؤالهایی که در مورد آیات ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ﴾ [«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰]، ﴿وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا﴾ [«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند» سوره یوسف، آیه ۱۰۰]، ﴿أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا﴾ [«یا به آنان پسران و دختران را با هم میدهد» سوره شوری، آیه ۵۰] مطرح کردهاند)؛ تحف العقول، ص۵۴۳-۵۴۵ (ردّ جبر به استناد آیات ﴿وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾ [«و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹]، ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ [«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴]، ﴿بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾ [«نه چنین است، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾ [«آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰])، ص۵۴۸ (رد تفویض به استناد آیات ۷ زمر، ۱۰۲ آل عمران و...)، عطاردی، مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد (ع)، ص۱۶۷-۱۷۴ بنگرید.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۷۶-۷۹.