نفی جدال در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از جدال و ستیزه‌جویی)

مقدمه

  • مجادله، واژه‌ای عربی از ماده "جدل" است. این لغت در کتاب‌های لغت، به معنای در گیری، خصومت و سرشاخ شدن با یکدیگر آمده است[۱]. واژه مجادله، هم در معنای مثبت و هم در معنای منفی به کار رفته است و تمام ایام رسالت حضرت رسول (ص) با مجادله "احسن" همراه بود؛ در این مقاله به مجادله در معنای منفی آن و در قالب رذیله اخلاقی پرداخته شده است[۲].

مجادله در سیره نبوی (ص) ‌

  • رسول خدا (ص) ستیزه‌جویی را از اوصاف ناپسند یک مسلمان برشمرده، همواره مسلمانان را از پرداختن به آن برحذر داشته، آنان از آن نهی می‌فرمود. ایشان از مجادله به شدت پرهیز داشت؛ به گونه‌ای که روایت شده است، ایشان خود را از سه چیز دور نگه می‌داشت: "جدال و کشمکش، پرحرفی و بیان مطالب بی‌فایده"[۳]. یارانش نیز به پیروی از آن حضرت (ص) در حضورش کشمکش و مجادله نمی‌کردند[۴]. ‌انس بن مالک نقل می‌کند، "روزی با برخی اصحاب درباره موضوعی دینی مجادله می‌کردیم که پیامبر (ص) نزد ما آمد و آن حضرت از دیدن این صحنه بسیار خشمناک شد؛ به گونه‌ای که چنان خشمی از ایشان سابقه نداشت. سپس رسول اکرم (ص) ما را از این کار باز داشته، فرمود: "ای امت محمد (ص)! آرام باشید. آنان که پیش از شما بودند، با همین کارها هلاک شدند. جدال را به دلیل بی‌فایدگی‌اش ترک کنید! جدال را رها کنید! چرا که مؤمن جدال نمی‌کند؛ جدال را رها کنید! چرا که جدال کننده در خسارت است؛ جدال را رها کنید! چرا که همین گناه برای تو کافی است که همواره جدل کننده باشی؛ جدال را رها کنید! چرا که جدال کننده در قیامت به شفاعت من نمی‌رسد؛ جدال را رها کنید! چرا که من برای کسی که جدال را ترک کند، اگر صادق باشد، سه خانه در حاشیه، وسط و بالای بهشت ضمانت می‌کنم؛ جدال را رها کنید! چرا که پس از نهی از پرستش بتان، اولین نهی پروردگار، نهی از مجادله بود"[۵][۶].
  • رسول خدا (ص) جدال را اگرچه شخص، ‌ صاحب حق نیز باشد، فاقد خیر دانسته، ترک آن را از نشانه‌های تواضع برمی‌شمرد[۷]. آن حضرت، کسی را که از جدال بپرهیزد، هر چند صاحب حق باشد، با تقواترین مردم معرفی کرده[۸] و فرموده است: "از نخستین چیزهایی که خداوند مرا از آن نهی کرد، نزاع و کشمکش با مردم بود"[۹]. پیامبر خدا (ص) ترک مجادله را از نشانه‌های کمال دین برشمرده و فرموده است: "ایمان بنده‌ای کامل نمی‌شود جز آنکه ستیزه‌جویی و جدال را رها کند؛ اگرچه حق با او باشد"[۱۰]. همچنین آن حضرت، اجر ترک جدال را بهشت دانسته است[۱۱][۱۲].

ستیزه جویی؛ سرآغاز فتنه

مجادله و ستیزه

جدال اگر به حق نباشد، همراه با عصبیت و برتری‌جویی می‌گردد و باعث دشمنی و کینه‌جویی و موجب تباهی فرد و جامعه می‌شود. به سبب خصومت و ستیزه جمعیت به تفرق و برادری به جدایی تبدیل می‌گردد. از امیرمؤمنان علی (ع) دراین‌باره چنین نقل شده است: «إِيَّاكُمْ وَ الْمِرَاءَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا يُمْرِضَانِ‏ الْقُلُوبَ عَلَى الْإِخْوَانِ وَ يَنْبُتُ عَلَيْهِمَا النِّفَاقُ»[۲۲].

و نیز امام صادق (ع) درباره پیامدها و نتایج آن فرموده است: «إِيَّاكُمْ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تَشْغَلُ‏ الْقَلْبَ‏ وَ تُورِثُ النِّفَاقَ وَ تَكْسِبُ الضَّغَائِنَ»[۲۳].

آن که دشمنی و مجادله و ستیزه می‌کارد، انتظار دارد چه چیز درو کند؟ امام صادق (ع) در بیانی لطیف اهل ایمان را متوجه این حقیقت کرده و فرموده است: «مَنْ زَرَعَ الْعَدَاوَةَ حَصَدَ مَا بَذَرَ»[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۱۰۴ - ۱۰۵ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ص ۷۹.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۷.
  3. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۳۱۸-۳۱۹؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۸؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۴-۱۵ و شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۸۲.
  4. عیون اخبار الرضا (ع)، ص ۳۱۸؛ معانی الأخبار، ص ۸۲ و مکارم الاخلاق، ص ۱۵.
  5. المعجم الکبیر، ج ۸، ص ۱۵۲ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۱۶.
  6. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۷-۳۵۸.
  7. معانی الاخبار، ص ۳۸۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۷۴.
  8. معانی الأخبار، ص ۱۹۵؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۰؛ همو، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۴ و حسن بن أبی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۳۲۲.
  9. سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۵۷.
  10. منیة المرید، ص ۱۷۱ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۶۴۶.
  11. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۰۰؛ شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۴۴؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۲۰ و ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۷.
  12. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۸.
  13. محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۷۱؛ جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۰ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج، ۱۲، ص۲۴۹.
  14. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۶.
  15. منیة المرید، ص ۱۷۰ و مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۷۷.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۹.
  17. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۵۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص۲۹۰-۲۹۱ و محمد بن عمر، واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۱۵.
  18. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۹۱؛ المغازی، ج ۲، ص ۴۱۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۶۰۵ - ۶۰۶ و دلائل النبوه، ج ۴، ص ۵۲ - ۵۳.
  19. المغازی، ج ۲، ص ۴۱۷ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۰۵‌.
  20. المغازی، ج ۲، ص ۴۲۲؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۲۹۲ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۰۷.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۹-۳۶۰.
  22. «از ستیزه و خصومت بپرهیزید که اینها دل‌های برادران را بیمار می‌کند و نفاق را می‌رویاند». الکافی، ج۲، ص۳۰۰.
  23. «از خصومت بپرهیزید که دل را مشغول و گرفتار می‌کند و باعث نفاق می‌شود و کینه‌ها پدید می‌آورد». الکافی، ج۲، ص۳۰۱.
  24. «هر که دشمنی و خصومت بکارد، کاشته خود را درو کن» الکافی، ج۲، ص۳۰۲.
  25. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۲۱.