دانش اخلاق در نهج البلاغه
مقدمه
دانش اخلاق شاخهای از علوم انسانی بهشمار میرود که موضوع آن عبارت از ارزش اعمال آدمی است. بر این اساس، افعال آدمی دارای حسن و قبح یا ارزش و ضد ارزش است. دین اسلام با تأکیدی که مسئله اخلاق دارد، مکتب اخلاقی اسلام را بهوجود آورد. اهمیت اخلاق در دین اسلام به حدی است که پیامبر اکرم (ص) علت بعثت خود را در زمینههای بروز و تحقّق کامل مکارم اخلاق در جامعه ذکر میکند و قرآن کریم نیز با عباراتی چون "هر آینه پاکان رستگار شدند"[۱] و نیز "هر که در پاکی آن (نفس) کوشید رستگار شد و هر که در پلیدیاش فرو پوشید نومید شد"[۲] بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است. قرآن کریم انسان را خلیفه خدا در زمین میداند[۳] و او را از اخلاق ناپسند بازمیدارد[۴].
در مکتب اسلام گستره اخلاق به گونهای است که انسان میتواند تا حضیض زندگی حیوانی تنزّل یابد یا به مقامی برتر از مقام فرشتگان برسد. امام علی (ع) تأدیب آدمی به ادب الهی را دلیلی بر ادب او میداند و بر وفق معیارهایی، تشخیص و تمیز بین خوهای پسندیده و ناپسند را در رأس دانشها برمیشمرد. از اینرو نزد امام، پرداختن به امر اخلاق بر کارها دیگر مقدم است و ابتدا آدمی باید خوهای پسندیده را از خوهای ناپسند تمیز دهد و سپس خود را به خوهای پسندیده متخلق گرداند. امام علی (ع) اخلاق نیکو را بهسان زیورهای همیشه تازه میداند[۵] و از ادب با عنوان برترین میراث برای آدمی یاد میکند[۶] و اخلاق خوب را بهترین همنشین[۷] و بهترین حسب و نسب برای انسان میداند[۸]. بر این اساس، پایههای نظام اخلاق اسلامی شکل میگیرد[۹].
دانشهای ناظر به اخلاق
دانشهای ناظر به اخلاق از یک نظر به صورت ذیل قابل تقسیماند:
- اخلاق توصیفی: در این علم، اصول اخلاقی مورد قبول یک شخص یا یک گروه و مکتب، توصیف و تبیین میشود، بنابراین، گزارههای این علم همگی علمی، تاریخی و توصیفی است و به خودی خود هیچ توصیه، دستور و حکم اخلاقی در بر ندارد[۱۰].
- فرا اخلاق: آنچه در این علم بررسی میشود، مسائل منطقی، معرفت شناختی و معنا شناختیای است که در مجموع، مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق را فراهم میآورند؛ و معیارهای لازم را برای نقد اخلاق دستوری در اختیار مینهند[۱۱].
- اخلاق هنجاری: نتیجه تحقیق در این علم، فراهم آوردن اصول اخلاقی است که گزارههای آن توصیه، ترغیب یا نهی و منع اخلاقی را در بر دارند و از مخاطب عمل به آنها را طلب میکنند.... در اخلاق هنجاری ما از باورهای اخلاقی اشخاص یا مکتبها خبر نمیدهیم، بلکه از واقع اصول اخلاقی خبر میدهیم، خواه کسی به آنها معتقد باشد، خواه نباشد[۱۲].
اخلاق هنجاری دربردارنده دو بخش است:
- از معیارهای کلی اخلاقی (issues of moral theory)سخن میگوید و اینکه خوب و بدیهای کلی چیست؟ معیار کار درست کدام است و....
- از خوبی و بدی، درستی و نادرستی، اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن افعال خاص سخن میگوید (substative moral issues)، و در آن پرسشهایی از این نوع مطرح میشود: آیا راستگویی خوب است؟ جنگ خوب است؟ سقط جنین درست است؟ و...[۱۳].
تقسیمبندی دیگری در اخلاق هنجاری وجود دارد که در آن اخلاق هنجاری به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم شده است. اخلاق کاربردی اگرچه در گذشته مورد توجه قرار داشته، اما مدتی مورد بیتوجهی بوده؛ اما امروزه توجه دوبارهای نسبت به آن صورت گرفته است[۱۴].
در حوزه اخلاق کاربردی تقسیمبندی دیگری نیز صورت پذیرفته که آن را به اخلاق اجتماعی و فردی تقسیم کردهاند.
یکی از تقسیماتی که علما و دانشمندان اخلاق اسلامی در زمینه اخلاق نمودهاند، تقسیم اخلاق به نظری و عملی است. با سیری در کتب مهم اخلاقی علمای اخلاق اسلامی همچون اخلاق ناصری، طهارة الأعراق، احیاء العلوم و محجة البیضاء.. آنچه به نظر میرسد، این است که جنبه عملی اخلاق در این کتابها حاکم بر جنبه نظری آن است که در عرفان اسلامی این جنبه کاملا مشهود است.
ارسطو معتقد بود که مطالعهاخلاق اگر بر شیوه زندگی فرد تأثیر سودمندی نداشته باشد، خالی از فایده است[۱۵].
مسائل اخلاقی بر اساس قرآن کریم و روایات به دو دسته تقسیم میشوند:
- مسائل فردی، که در آن اصول و ضوابطی برای پیراستن فرد از رذایل اخلاقی و آراستن خود به فضائل اخلاقی است.
- مسائل جمعی که در آن رعایت اصول دیگران مطرح است مانند نیکی کردن به پدر و مادر، هدایت مردم و...[۱۶].
با سیر کامل در کتب مهم اخلاقی علمای اخلاق اسلامی، چنین به نظر میرسد که جنبه فردی اخلاق حاکم بر جنبه اجتماعی آن است.
چنانچه نجمه کیخا مینویسد: محقق سبزواری معتقد به تقدم اخلاق فردی بر اخلاق جمعی بود، به همین مسئله خاطر تأثیر اخلاق پادشاه بر اخلاق سایر مردم را گوشزد میکرد... این مسئله (تقدم اخلاق فردی بر جمعی) مسئله مفروض بسیاری از علما و اندیشمندان مسلمان در گذشته و امروزه بوده است که اصلاح جامعه را در گرو مسئله اخلاق فرد میدانند[۱۷].
اغلب مسائل اخلاقی بیان مطرح شده در معراج السعادة برای تزکیه اخلاق افراد جامعه به صورت فردی بیان شده است[۱۸].
از جهتی شاید همین نظریه درست باشد، که اگر افراد ساخته شوند، اجتماع خودبهخود ساخته خواهد شد. لکن این نکته را هم بایستی در نظر داشت که چنانچه محیط و اجتماع، اخلاقی باشد، مسلماً افراد تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
روانشناسان معتقدند که: عوامل اجتماعی - اقتصادی از لحظه تولد بر فرد تأثیرگذار هستند و تأثیر آنها در همه ادوار زندگی او، ادامه مییابد. بعضی از این عوامل، در سالهای اولیه زندگی تأثیر بیشتری دارند و بعضی دیگر در مراحل بالاتر موثر واقع میشوند[۱۹].
عقل، زندگی اجتماعی را فقط وسیلهای برای آنکه فرد به کمال خویش دست یابد، نمیداند، بلکه آن را مقدمهای برای تکامل همه افراد میداند[۲۰].
انسان با روحی حساس و قابل تغییر آفریده شده است؛ به همین جهت، صلاح و فساد بدون آنکه خود اشخاص متوجه باشند، از فردی به فرد دیگر سرایت میکند.
به تعبیر حضرت علی (ع): "و بپرهیز از معاشرت و یار شدن با کسی که دارای رأی و اندیشه سست و کردار ناپسند است، زیرا شخص با یارش همخو میشود (پس او را به یارش مانند مینمایند)"[۲۱].
"از این روست که قرآن کریم به همان اندازه که به محبت کردن مردم به یکدیگر اهمیت میدهد، تبری جستن از برخی انسانها را نیز مهم شمرده است پس، برای حفظ یک زندگی اجتماعی مطلوب باید از برخی از اجتماعات برید"[۲۲].
قرآن کریم میفرماید: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ﴾[۲۳].
اصول اخلاق اجتماعی در اسلام، به دست آمده از روش استقرایی و ناشی از مطالعه و مشاهده اندیشههای خود و دیگران نیست، بلکه استخراج شده از متن تعالیم اسلامی و از کتاب و سنت است[۲۴].[۲۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى ﴾؛ سوره اعلی، ۱۴.
- ↑ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾؛ سوره شمس، آیه ۹ – ۱۰.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه۳۰.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾؛ سوره نحل، آیه ۹۰.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۵.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۵۱.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۸.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۹۳ ـ ۹۵.
- ↑ مری وارنوک، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ترجمه ابوالقاسم فنائی، ص۳۳.
- ↑ مری وارنوک، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ترجمه ابوالقاسم فنائی، ص۳۵.
- ↑ فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ترجمه ابوالقاسم فنائی، ص۳۴.
- ↑ صادق لاریجانی، فلسفه اخلاق، کلام اسلامی، ص۱۱؛ علی شیروانی، فرا اخلاق، ص۱۴-۱۵.
- ↑ برنارد ویلیامز، فلسفه اخلاق، ترجمه و تعلیقات زهرا جلالی، ص۱۵.
- ↑ راجر کریب، «اخلاق و فرااخلاق»، ترجمه بهروز جندقی، نقد و نظر، ۱۹ و ۲۱، تابستان و پائیز ۷۸، ص۳۹۸.
- ↑ علی قائمی، اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۵۶.
- ↑ مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۱۳.
- ↑ مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۴۰.
- ↑ نرمان، ل. مان، اصول روانشناسی، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچی، ص۵۶۵.
- ↑ اخلاق اسلامی، ص۱۹۷.
- ↑ امام علی (ع)، نهجالبلاغه، ترجمه و شرح علی نقی فیض الاسلام، ج۵، ص۱۰۷۰.
- ↑ اخلاق اسلامی، ص۱۹۶.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۷۱.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۰ ـ ۳۳.