نورالله

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از تعابیری که می‌توان آن را مساوق با مفهوم هادی و باب الله به شمار آورد، تعبیر نور الله است. در روایات متعددی این مفهوم بر امامان پاک (ع) اطلاق شده است که در این میان، روایات معتبر فراوانی نیز به چشم می‌خورند. به لحاظ تاریخی، می‌توان مدعی شد که دست کم یک روایت وجود دارد که از کاربرد این تعبیر درباره امیر المؤمنین (ع) در عصر نبوی، نشان دارد؛ چنان‌که ابن عباس از رسول الله (ص) نقل می‌کند که فرمودند: «...عَلِيٌّ نُورُ اللَّهِ فِي بِلَادِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ...»[۱]؛ "... علی (ع) نور خدا در شهرها و حجت او بر بندگانش است".

در زیارت‌نامه‌های امامان معصوم (ع) همچون امام علی (ع)[۲] امام کاظم و امام جواد (ع)[۳] در کاظمین، و امام رضا (ع)[۴] نیز از این واژه، فراوان استفاده شده است. امام هادی (ع) نیز در زیارت جامعه کبیره، بارها از این تعبیر استفاده کرده‌اند؛ چنان‌که گاه امامان را نور الله خوانده‌اند[۵] و گاه با عبارت «وَ انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ وَ أَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ»[۶]، بر منصوص بودن آنها تأکید کرده‌اند؛ گاه نیز با عباراتی همچون «مَنَاراً فِي بِلَادِهِ وَ أَدِلَّاءَ عَلَى صِرَاطِهِ»[۷]، «أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ»[۸] «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ»[۹]، بر این مفهوم تأکید کرده‌اند.

در این باره، محمد بن فضیل در روایتی صحیح نقل می‌کند که از امام کاظم یا امام رضا (ع) راجع به معنای آیه ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ[۱۰] سؤال کرد. امام (ع) در پاسخ، به اشاره به اینکه نور الله همان ولایت امیر المؤمنین (ع) است، فرمودند: «وَ الْإِمَامَةُ هِيَ النُّورُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا قَالَ النُّورُ هُوَ الْإِمَامُ»[۱۱]. ابو خالد کابلی نیز در روایتی صحیح نقل می‌کند که خواستار تبیین معنای آیه ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا[۱۲]، از امام باقر (ع) شد. ایشان فرمودند: «يَا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ نُورُ الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أُنْزِلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ...»[۱۳]؛ ای ابو خالد! به خدا سوگند مقصود از نور، امامان از آل محمد (ص) تا روز قیامت‌اند و به خدا سوگند، آنها نور خدایند که نازل فرمود و به خدا سوگند، آنها نور خداوند در آسمان‌ها و زمین‌اند. اینکه مقصود از نور بودن امام چیست، در این دو روایت چندان روشن نشده است؛ اما با تأمل در حقیقت و کارکرد نور، می‌توان به راز تطبیق این مفهوم بر امام پی برد. چنان‌که روشن است، بارزترین کارکرد نور، روشنی‌بخشی به دیگران است. در ادبیات قرآنی، این واژه در آیات متعددی، در مقابل واژه ﴿ظُلُمَات قرار گرفته است؛ چنان‌که می‌فرماید: ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ[۱۴].

بنابراین نور در برابر تاریکی، به معنای روشنایی است که انسان با وجود آن، راه را پیدا می‌کند. این حقیقت در دیگر آیات نیز تبیین شده است: ﴿أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا[۱۵]. از آنجا که کارکرد نور همان نشان دادن راه است، این واژه بر کتاب‌های آسمانی که هدایتگر انسان‌هایند نیز اطلاق شده است؛ چنان‌که خداوند متعال راجع به کتاب تورات می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ[۱۶]. همچنین، راجع به کتاب انجیل می‌فرماید: ﴿آتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ[۱۷]. اکنون می‌توان گفت: از آنجا که یکی از کارکردهای امامت، همان هدایتگری امام است، مفهوم نور بر این منصب اطلاق شده است؛ چنان‌که ابو جارود در روایتی صحیح، از امام باقر (ع) نقل می‌کند که ایشان با تلاوت آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ[۱۸]، فرمودند: «يَعْنِي إِمَاماً تَأْتَمُّونَ بِهِ»[۱۹]؛ "یعنی امامی که به آن اقتدا کنید".

از آنچه گذشت می‌توان چنین نتیجه گرفت که اولاً، مفهوم نور الله نیز همچون مفهوم باب الله با مفهوم هادی است؛ ثانیاً، متصدی این منصب، لزوماً علوم مربوط به هدایتگری را که خطاناپذیرند، داراست و ثالثاً، بر اساس آنچه در روایات صحیح، همچون زیارت جامعه کبیره، آمده است، صاحب این مقام از جانب خداوند متعال منصوب است[۲۰].

منابع

پانویس

  1. شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۱.
  2. سید بن طاووس حسنی، اقبال الاعمال، ص۶۱۰.
  3. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۰؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۷۸؛ ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۳۰۱.
  4. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۶۹.
  5. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱
  6. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۷۴.
  7. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱.
  8. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۵.
  9. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۶.
  10. «بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است» سوره صف، آیه ۸.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۶.
  12. «پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستاده‌ایم ایمان آورید» سوره تغابن، آیه ۸.
  13. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۴. گفتنی است، این روایت با چند سند متعدد وارد شده است.
  14. «بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگی‌ها با روشنایی برابرند؟» سوره رعد، آیه ۱۶؛ و نیز ﴿وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ * وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ «و نابینا و بینا برابر نیست * و نه تاریکی و روشنا» سوره فاطر، آیه ۱۹-۲۰.
  15. «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
  16. «ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم» سوره مائده، آیه ۴۴.
  17. «و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.
  18. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید» سوره حدید، آیه ۲۸.
  19. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
  20. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۶۹.