برخورد با فرهنگ جاهلی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[برخورد با فرهنگ جاهلی در حدیث]] - [[برخورد با فرهنگ جاهلی در تاریخ اسلامی]] - [[برخورد با فرهنگ جاهلی در اخلاق اسلامی]] - [[برخورد با فرهنگ جاهلی در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[برخورد با فرهنگ جاهلی در حدیث]] - [[برخورد با فرهنگ جاهلی در تاریخ اسلامی]] - [[برخورد با فرهنگ جاهلی در اخلاق اسلامی]] - [[برخورد با فرهنگ جاهلی در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
یکی از تلاشهای [[معصومان]]، به ویژه [[پیامبر اعظم]]{{صل}}، [[مبارزه]] با [[فرهنگ]] و [[آداب]] منحط [[دوران جاهلیت]] قبل از [[اسلام]] بود. [[تحول]] در یک [[جامعه]] با ازبین رفتن رسوبات منحط [[فرهنگی]] آن میسر است. بدون نابودی فرهنگ [[فاسد]]، امکان تحول در جامعه و پیمودن مسیر [[رشد]] و [[ترقی]] وجود ندارد؛ چراکه بسیاری از [[آداب و رسوم]] فرهنگی مانع تعالی جامعه میگردد. تحول و [[انقلاب]] فرهنگی زمینه ساز تحول [[اجتماعی]] و [[تکامل]] و ترقی جامعه است. | یکی از تلاشهای [[معصومان]]، به ویژه [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، [[مبارزه]] با [[فرهنگ]] و [[آداب]] منحط [[دوران جاهلیت]] قبل از [[اسلام]] بود. [[تحول]] در یک [[جامعه]] با ازبین رفتن رسوبات منحط [[فرهنگی]] آن میسر است. بدون نابودی فرهنگ [[فاسد]]، امکان تحول در جامعه و پیمودن مسیر [[رشد]] و [[ترقی]] وجود ندارد؛ چراکه بسیاری از [[آداب و رسوم]] فرهنگی مانع تعالی جامعه میگردد. تحول و [[انقلاب]] فرهنگی زمینه ساز تحول [[اجتماعی]] و [[تکامل]] و ترقی جامعه است. | ||
اسلام با [[عقاید]] [[نادرست]] و [[خرافی]] دوران [[جاهلی]] که [[بت پرستی]] بود، مبارزه کرد و با [[تغییر]] [[باورها]] و نگرش [[مردم]] و توجه به خداوندی که [[ارزشها]] را [[ارج]] مینهد و [[انسانها]] را از هر نژاد و قومی برابر میداند، تحولی [[عظیم]] در میان [[توده]] مردم ایجاد کرد و حصار چرخه محدود [[حاکمیت]] [[اشراف قریش]] را در هم [[شکست]]. برای مردم مطرح کرد که [[برتری]] تنها با تقواست، نه [[قوم]] و [[قبیله]] و نژاد؛ تا جایی که مؤذنش یک مرد سیاه چهره آفریقائی به نام [[بلال]] شد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۷.</ref> و در برابر طرد انسانهای [[فقیر]] که گرد پیامبرش جمع میشدند و اشراف از حضور خود در کنار آنان در ردیف [[پیامبر]]{{صل}} ناراحت بودند<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>، [[وحی]] نازل شد<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}} «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. | اسلام با [[عقاید]] [[نادرست]] و [[خرافی]] دوران [[جاهلی]] که [[بت پرستی]] بود، مبارزه کرد و با [[تغییر]] [[باورها]] و نگرش [[مردم]] و توجه به خداوندی که [[ارزشها]] را [[ارج]] مینهد و [[انسانها]] را از هر نژاد و قومی برابر میداند، تحولی [[عظیم]] در میان [[توده]] مردم ایجاد کرد و حصار چرخه محدود [[حاکمیت]] [[اشراف قریش]] را در هم [[شکست]]. برای مردم مطرح کرد که [[برتری]] تنها با تقواست، نه [[قوم]] و [[قبیله]] و نژاد؛ تا جایی که مؤذنش یک مرد سیاه چهره آفریقائی به نام [[بلال]] شد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۷.</ref> و در برابر طرد انسانهای [[فقیر]] که گرد پیامبرش جمع میشدند و اشراف از حضور خود در کنار آنان در ردیف [[پیامبر]] {{صل}} ناراحت بودند<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>، [[وحی]] نازل شد<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}} «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. | ||
اسلام بخشهایی از آداب و رسوم فرهنگی جامعه را که بر خلاف [[عقل]] و [[عدالت]] بود، تغییر داد. در خبری [[محمد بن مسلم]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[سیره]] [[قائم]]{{ع}} میپرسد؛ [[حضرت]] سیرۀ ایشان را همانند [[سیره پیامبر]]{{صل}} میداند که باعث [[موفقیت]] اسلام شد و درباره سیره پیامبر{{صل}} میفرماید: آنچه در [[جاهلیت]] بود، [[باطل]] کرد و با مردم به عدالت [[رفتار]] نمود و همین روش را [[قائم]] تعقیب خواهد کرد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴: {{متن حدیث|وَ مَا كَانَتْ سِيرَةُ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}؟ قَالَ: أَبْطَلَ مَا كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ}}.</ref>. طبق این سخن، ملاک برخورد با [[فرهنگ جاهلی]] [[عدالت]] است. ارزشهایی باقی میماند که عادلانه باشد و جز آن باید نابود گردد؛ ازاین رو [[اسلام]] مواردی را که [[فرهنگ]] [[مردم]] همراه با [[ارزشهای انسانی]] بود، پذیرفت و برخی از امور را تعدیل و [[اصلاح]] کرد؛ موارد زیادی از [[قوانین]] [[حقوقی]] و [[آداب]] [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] مردم را [[تغییر]] داد و برای موارد زیادی از نیازهای مردم [[قانون]] جدید وضع کرد. مجموعه فعالیتهای اسلام را درباره فرهنگ و باورهای [[جاهلی]] را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: | اسلام بخشهایی از آداب و رسوم فرهنگی جامعه را که بر خلاف [[عقل]] و [[عدالت]] بود، تغییر داد. در خبری [[محمد بن مسلم]] از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[سیره]] [[قائم]] {{ع}} میپرسد؛ [[حضرت]] سیرۀ ایشان را همانند [[سیره پیامبر]] {{صل}} میداند که باعث [[موفقیت]] اسلام شد و درباره سیره پیامبر {{صل}} میفرماید: آنچه در [[جاهلیت]] بود، [[باطل]] کرد و با مردم به عدالت [[رفتار]] نمود و همین روش را [[قائم]] تعقیب خواهد کرد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴: {{متن حدیث|وَ مَا كَانَتْ سِيرَةُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}؟ قَالَ: أَبْطَلَ مَا كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ}}.</ref>. طبق این سخن، ملاک برخورد با [[فرهنگ جاهلی]] [[عدالت]] است. ارزشهایی باقی میماند که عادلانه باشد و جز آن باید نابود گردد؛ ازاین رو [[اسلام]] مواردی را که [[فرهنگ]] [[مردم]] همراه با [[ارزشهای انسانی]] بود، پذیرفت و برخی از امور را تعدیل و [[اصلاح]] کرد؛ موارد زیادی از [[قوانین]] [[حقوقی]] و [[آداب]] [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] مردم را [[تغییر]] داد و برای موارد زیادی از نیازهای مردم [[قانون]] جدید وضع کرد. مجموعه فعالیتهای اسلام را درباره فرهنگ و باورهای [[جاهلی]] را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: | ||
'''دسته اول''': مواردی که از گذشته در اسلام پذیرفته شده است. [[رسول خدا]]{{صل}} در [[زمان]] [[رسالت]] از [[پیمان]] [[حلف الفضول]] که برای [[حمایت]] از مردم [[مظلوم]] و ستمدیده بسته شده بود، به [[نیکی]] یاد کرد<ref>ابن اثیر جزری (عزالدین)، الکامل، ج۲، ص۴۱.</ref>؛ چراکه برای عدالت و گرفتن [[حق]] ستمدیده طراحی شده بود. اسلام دیه [[انسان]] را طبق [[دوران جاهلیت]] که [[عبدالمطلب]] بنیان نهاده بود<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۵.</ref>، پذیرفت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۸۰.</ref> و به [[ماههای حرام]]<ref>{{متن قرآن|مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ}} «از آنها چهار ماه، حرام است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref> مانند گذشته که مرتبط با [[مراسم حج]] و [[عمره]] بود، [[احترام]] گذاشت<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۶۱.</ref>. | '''دسته اول''': مواردی که از گذشته در اسلام پذیرفته شده است. [[رسول خدا]] {{صل}} در [[زمان]] [[رسالت]] از [[پیمان]] [[حلف الفضول]] که برای [[حمایت]] از مردم [[مظلوم]] و ستمدیده بسته شده بود، به [[نیکی]] یاد کرد<ref>ابن اثیر جزری (عزالدین)، الکامل، ج۲، ص۴۱.</ref>؛ چراکه برای عدالت و گرفتن [[حق]] ستمدیده طراحی شده بود. اسلام دیه [[انسان]] را طبق [[دوران جاهلیت]] که [[عبدالمطلب]] بنیان نهاده بود<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۵.</ref>، پذیرفت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۸۰.</ref> و به [[ماههای حرام]]<ref>{{متن قرآن|مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ}} «از آنها چهار ماه، حرام است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref> مانند گذشته که مرتبط با [[مراسم حج]] و [[عمره]] بود، [[احترام]] گذاشت<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۶۱.</ref>. | ||
'''دسته دوم''': موارد اصلاح شده؛ برای مثال قبل از اسلام [[عرب]] دوران جاهلی به دو گروه حُل و حُمس تقسیم میشدند. کسانی که در [[حرم]] بودند، حمس نامیده میشدند؛ بنابراین قبیلۀ [[قریش]] حمس بود و بقیه [[عربها]] حل. وقتی عربها برای [[طواف]] به [[مکه]] میآمدند، باید با مردی قرشی هم پیمان میبودند و حرمی میداشتند و در هنگام طواف از [[لباس]] وی استفاده میکردند و چنانچه افرادی حرمی نداشتند یا با پرداخت [[پول]] هم امکان داشتن آن را نمییافتند، برهنه و عریان [[طواف]] میکردند. [[رسول خدا]]{{صل}} قبل از [[اسلام]] حرمی برای مردی به نام [[عیاض بن حمار]] مجاشعی بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۴۲.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] در هنگام [[ابلاغ]] [[آیات]] [[سوره]] [[برائت]] طبق [[دستور پیامبر]]{{صل}} اعلام کرد: کسی [[حق]] ندارد برهنه به طواف [[خانه خدا]] برود<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۸۲؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۴۱.</ref>. با ابلاغ این [[حکم]]، این امتیاز از [[قریش]] که وسیلهای برای کسب درآمد آنان بود، سلب شد و [[سنت]] [[جاهلی]] از بین رفت. نمونه دیگر اینکه در [[دوران جاهلیت]] وقتی برای بچه [[عقیقه]] میکردند، [[خون]] عقیقه را به سر بچه میمالیدند. [[پیامبر]]{{صل}} برای [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} عقیقه کرد، ولی از مالیدن خون به سر آنان اجتناب کرد و به تعبیر [[امام صادق]]{{ع}} سنت جاهلی را دگرگون ساخت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳.</ref>. | '''دسته دوم''': موارد اصلاح شده؛ برای مثال قبل از اسلام [[عرب]] دوران جاهلی به دو گروه حُل و حُمس تقسیم میشدند. کسانی که در [[حرم]] بودند، حمس نامیده میشدند؛ بنابراین قبیلۀ [[قریش]] حمس بود و بقیه [[عربها]] حل. وقتی عربها برای [[طواف]] به [[مکه]] میآمدند، باید با مردی قرشی هم پیمان میبودند و حرمی میداشتند و در هنگام طواف از [[لباس]] وی استفاده میکردند و چنانچه افرادی حرمی نداشتند یا با پرداخت [[پول]] هم امکان داشتن آن را نمییافتند، برهنه و عریان [[طواف]] میکردند. [[رسول خدا]] {{صل}} قبل از [[اسلام]] حرمی برای مردی به نام [[عیاض بن حمار]] مجاشعی بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۴۲.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] در هنگام [[ابلاغ]] [[آیات]] [[سوره]] [[برائت]] طبق [[دستور پیامبر]] {{صل}} اعلام کرد: کسی [[حق]] ندارد برهنه به طواف [[خانه خدا]] برود<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۸۲؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۴۱.</ref>. با ابلاغ این [[حکم]]، این امتیاز از [[قریش]] که وسیلهای برای کسب درآمد آنان بود، سلب شد و [[سنت]] [[جاهلی]] از بین رفت. نمونه دیگر اینکه در [[دوران جاهلیت]] وقتی برای بچه [[عقیقه]] میکردند، [[خون]] عقیقه را به سر بچه میمالیدند. [[پیامبر]] {{صل}} برای [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} عقیقه کرد، ولی از مالیدن خون به سر آنان اجتناب کرد و به تعبیر [[امام صادق]] {{ع}} سنت جاهلی را دگرگون ساخت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳.</ref>. | ||
'''دسته سوم''': مواردی که دگرگون شده است. نمونههایی از این تغییرات بیان میشود: در دوران جاهلیت برای اشراف [[احترام]] خاصی قایل بودند و به عموم [[مردم]] بها نمیدادند. اسلام ملاک [[برتری]] را [[تقوا]] قرار داد. رسول خدا{{صل}} در هنگام [[فتح مکه]] این نکته را برای مردم [[مکه]] بیان کرد و در [[سخنرانی]] خود فرمود: ای مردم، [[خداوند]] [[غرور]] [[جاهلیت]] و [[تفاخر]] به [[پدران]] را با آمدن اسلام از بین برد. [[آگاه]] باشید که همه شما از [[نسل]] [[آدم]] هستید و آدم از [[خاک]] [[آفریده]] شده است و [[بهترین]] [[بندگان خدا]] بندهای است که تقوای او را داشته باشد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۴۶: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ نَخْوَةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا أَلَا إِنَّكُمْ مِنْ آدَمَ{{ع}} وَ آدَمُ مِنْ طِينٍ أَلَا إِنَّ خَيْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاهُ}}.</ref><ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۵۱.</ref> | '''دسته سوم''': مواردی که دگرگون شده است. نمونههایی از این تغییرات بیان میشود: در دوران جاهلیت برای اشراف [[احترام]] خاصی قایل بودند و به عموم [[مردم]] بها نمیدادند. اسلام ملاک [[برتری]] را [[تقوا]] قرار داد. رسول خدا {{صل}} در هنگام [[فتح مکه]] این نکته را برای مردم [[مکه]] بیان کرد و در [[سخنرانی]] خود فرمود: ای مردم، [[خداوند]] [[غرور]] [[جاهلیت]] و [[تفاخر]] به [[پدران]] را با آمدن اسلام از بین برد. [[آگاه]] باشید که همه شما از [[نسل]] [[آدم]] هستید و آدم از [[خاک]] [[آفریده]] شده است و [[بهترین]] [[بندگان خدا]] بندهای است که تقوای او را داشته باشد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۴۶: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ نَخْوَةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا أَلَا إِنَّكُمْ مِنْ آدَمَ {{ع}} وَ آدَمُ مِنْ طِينٍ أَلَا إِنَّ خَيْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاهُ}}.</ref><ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۵۱.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[سیره فرهنگی معصومان در برخورد با فرهنگ جاهلی چه بوده است؟ (پرسش)]] | * [[سیره فرهنگی معصومان در برخورد با فرهنگ جاهلی چه بوده است؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
[[رده:برخورد با فرهنگ جاهلی]] | [[رده:برخورد با فرهنگ جاهلی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۵
مقدمه
یکی از تلاشهای معصومان، به ویژه پیامبر اعظم (ص)، مبارزه با فرهنگ و آداب منحط دوران جاهلیت قبل از اسلام بود. تحول در یک جامعه با ازبین رفتن رسوبات منحط فرهنگی آن میسر است. بدون نابودی فرهنگ فاسد، امکان تحول در جامعه و پیمودن مسیر رشد و ترقی وجود ندارد؛ چراکه بسیاری از آداب و رسوم فرهنگی مانع تعالی جامعه میگردد. تحول و انقلاب فرهنگی زمینه ساز تحول اجتماعی و تکامل و ترقی جامعه است.
اسلام با عقاید نادرست و خرافی دوران جاهلی که بت پرستی بود، مبارزه کرد و با تغییر باورها و نگرش مردم و توجه به خداوندی که ارزشها را ارج مینهد و انسانها را از هر نژاد و قومی برابر میداند، تحولی عظیم در میان توده مردم ایجاد کرد و حصار چرخه محدود حاکمیت اشراف قریش را در هم شکست. برای مردم مطرح کرد که برتری تنها با تقواست، نه قوم و قبیله و نژاد؛ تا جایی که مؤذنش یک مرد سیاه چهره آفریقائی به نام بلال شد[۱] و در برابر طرد انسانهای فقیر که گرد پیامبرش جمع میشدند و اشراف از حضور خود در کنار آنان در ردیف پیامبر (ص) ناراحت بودند[۲]، وحی نازل شد[۳].
اسلام بخشهایی از آداب و رسوم فرهنگی جامعه را که بر خلاف عقل و عدالت بود، تغییر داد. در خبری محمد بن مسلم از امام باقر (ع) درباره سیره قائم (ع) میپرسد؛ حضرت سیرۀ ایشان را همانند سیره پیامبر (ص) میداند که باعث موفقیت اسلام شد و درباره سیره پیامبر (ص) میفرماید: آنچه در جاهلیت بود، باطل کرد و با مردم به عدالت رفتار نمود و همین روش را قائم تعقیب خواهد کرد[۴]. طبق این سخن، ملاک برخورد با فرهنگ جاهلی عدالت است. ارزشهایی باقی میماند که عادلانه باشد و جز آن باید نابود گردد؛ ازاین رو اسلام مواردی را که فرهنگ مردم همراه با ارزشهای انسانی بود، پذیرفت و برخی از امور را تعدیل و اصلاح کرد؛ موارد زیادی از قوانین حقوقی و آداب فرهنگی و اجتماعی مردم را تغییر داد و برای موارد زیادی از نیازهای مردم قانون جدید وضع کرد. مجموعه فعالیتهای اسلام را درباره فرهنگ و باورهای جاهلی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول: مواردی که از گذشته در اسلام پذیرفته شده است. رسول خدا (ص) در زمان رسالت از پیمان حلف الفضول که برای حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده بسته شده بود، به نیکی یاد کرد[۵]؛ چراکه برای عدالت و گرفتن حق ستمدیده طراحی شده بود. اسلام دیه انسان را طبق دوران جاهلیت که عبدالمطلب بنیان نهاده بود[۶]، پذیرفت[۷] و به ماههای حرام[۸] مانند گذشته که مرتبط با مراسم حج و عمره بود، احترام گذاشت[۹].
دسته دوم: موارد اصلاح شده؛ برای مثال قبل از اسلام عرب دوران جاهلی به دو گروه حُل و حُمس تقسیم میشدند. کسانی که در حرم بودند، حمس نامیده میشدند؛ بنابراین قبیلۀ قریش حمس بود و بقیه عربها حل. وقتی عربها برای طواف به مکه میآمدند، باید با مردی قرشی هم پیمان میبودند و حرمی میداشتند و در هنگام طواف از لباس وی استفاده میکردند و چنانچه افرادی حرمی نداشتند یا با پرداخت پول هم امکان داشتن آن را نمییافتند، برهنه و عریان طواف میکردند. رسول خدا (ص) قبل از اسلام حرمی برای مردی به نام عیاض بن حمار مجاشعی بود[۱۰]. امیرالمؤمنین در هنگام ابلاغ آیات سوره برائت طبق دستور پیامبر (ص) اعلام کرد: کسی حق ندارد برهنه به طواف خانه خدا برود[۱۱]. با ابلاغ این حکم، این امتیاز از قریش که وسیلهای برای کسب درآمد آنان بود، سلب شد و سنت جاهلی از بین رفت. نمونه دیگر اینکه در دوران جاهلیت وقتی برای بچه عقیقه میکردند، خون عقیقه را به سر بچه میمالیدند. پیامبر (ص) برای حسن و حسین (ع) عقیقه کرد، ولی از مالیدن خون به سر آنان اجتناب کرد و به تعبیر امام صادق (ع) سنت جاهلی را دگرگون ساخت[۱۲].
دسته سوم: مواردی که دگرگون شده است. نمونههایی از این تغییرات بیان میشود: در دوران جاهلیت برای اشراف احترام خاصی قایل بودند و به عموم مردم بها نمیدادند. اسلام ملاک برتری را تقوا قرار داد. رسول خدا (ص) در هنگام فتح مکه این نکته را برای مردم مکه بیان کرد و در سخنرانی خود فرمود: ای مردم، خداوند غرور جاهلیت و تفاخر به پدران را با آمدن اسلام از بین برد. آگاه باشید که همه شما از نسل آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است و بهترین بندگان خدا بندهای است که تقوای او را داشته باشد[۱۳][۱۴]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۷.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۰۲.
- ↑ ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ﴾ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴: «وَ مَا كَانَتْ سِيرَةُ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؟ قَالَ: أَبْطَلَ مَا كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ».
- ↑ ابن اثیر جزری (عزالدین)، الکامل، ج۲، ص۴۱.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۸۰.
- ↑ ﴿مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ﴾ «از آنها چهار ماه، حرام است» سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۶۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۴۲.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۸۲؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۴۶: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ نَخْوَةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا أَلَا إِنَّكُمْ مِنْ آدَمَ (ع) وَ آدَمُ مِنْ طِينٍ أَلَا إِنَّ خَيْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاهُ».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۵۱.