دنیا در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = دنیا | | موضوع مرتبط = دنیا | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = دنیا | ||
| مداخل مرتبط = [[دنیا در | | مداخل مرتبط = [[دنیا در لغت]] - [[دنیا در قرآن]] - [[دنیا در نهج البلاغه]] - [[دنیا در معارف دعا و زیارات]] - [[دنیا در معارف و سیره علوی]] - [[دنیا در معارف و سیره سجادی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
دنیا سرایی است که [[انسانها]] بخشی از زندگی خود را (که زندگی موقّتی است) در آن میگذرانند. دنیا در واقع بستر زندگی مادی انسانهاست. [[امام]] {{ع}} در کلامی [[مردم]] را به [[فرزندان]] دنیا [[تشبیه]] کرده است که هر فرزندی [[مادر]] خویش را [[دوست]] میدارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۹۵: {{متن حدیث|"النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا، وَ لَا يُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ"}}</ref>. وابستگی [[انسانها]] به دنیا بهگونهای است که اگر مراقب [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] خویش نباشند، [[اسیر]] [[دنیاطلبی]] و دنیادوستی میشوند و [[آخرت]] را به [[فراموشی]] میسپارند. از اینرو [[امام]] {{ع}} [[آفرینش دنیا]] را برای [[آخرت]]، که پس از دنیا میآید، برشمرده است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۵: {{متن حدیث|"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا"}}</ref>. [[انسانها]] در مسیر زندگی گاه دچار [[غفلت]] و آرزوهای دراز میشوند. [[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را در [[زندگی دنیوی]] به دو دسته تقسیم میکند. | |||
[[مردم]] در دنیا بر دو گونهاند: گروهی در دنیا برای دنیا [[تلاش]] کنند و [[آخرت]] را از یاد برند. از [[فقر]] بازماندگانشان ترسند، ولی از ناداری خود هرگز؛ پس [[عمر]] خود را در راه منفعت دیگران تباه سازند. گروهی دیگر در دنیا برای [[آخرت]] [[تلاش]] کنند، پس آنچه سهم آنان از دنیا باشد بدون [[تلاش]] دریافت دارند و در نتیجه هر دو بهره را برند: دنیا و آخرتشان آباد شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۱: {{متن حدیث|"النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ [فَيَمْنَعَه]"}}</ref>. زندگی دنیا در [[فرهنگ دینی]]، زندگی محدود و کوتاهی است که در میان دو بینهایت قرار گرفته. گرچه آغاز زندگی [[انسان]] ازلی نیست و [[آفرینش]] او در زمانی خاص صورت گرفته، اما برای [[آدمی]] پایانی وجود ندارد و او موجودی جاودانه است. آنچه اهمیت دارد این است که [[سرنوشت]] ابدی [[آدمی]] در مدت زمان کوتاه [[زندگی دنیوی]] او تعیین میشود. از اینرو [[طول عمر]] [[انسان]] در دنیا، گرچه به نسبت هستی پایانناپذیر او زمان بلندی نیست، اما از عمق و ژرفایی بهرهمند است که تعیین کننده [[سعادت]] و [[ضلالت]] [[آدمی]] است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: شما برای [[آخرت]] آفریده شدهاید، نه برای دنیا؛ برای بقا آفریده شدهاید، نه برای فنا<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"وَاعلَم يَا بُنَيَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ}}.</ref>. | |||
از آنجا که [[انسان]] در [[زندگی دنیوی]] خود با عنصر [[اراده]] و [[اختیار]] روبهروست، میتواند آینده خود را تعیین کند. از اینرو [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید "برای [[انسان]] چیزی جز حاصل [[تلاش]] او نیست"<ref>{{متن قرآن| وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى}}؛ سوره نجم، آیه ۳۹</ref>. [[انسان]] در زندگی به [[اختیار]] خود میاندیشد، اعتقادهای خود را میسازد و به اعتقادهای خود عمل میکند. مجموعه اینها چگونه زیستن او را رقم میزند. البته باید توجه داشت که [[اختیار انسان]] در دنیا، [[اختیار]] مطلق نیست، بلکه [[امر بین الامرین]] و در راستای [[اراده خداوند]] است. آنان که سعادتمندانه زیستند، از طریق [[زندگی دنیوی]] توانستند بهره برگیرند. [[امام]] [[مردمان]] را به بهرهگیری مناسب از فرصت زندگی فرامیخواند. دنیا سرایی است که باید در آن افزون بر تلاشهای مادی، برای [[آخرت]] نیز توشه برداشت و [[امنیت]] فردای [[قیامت]] را فراهم ساخت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۳: {{متن حدیث|"أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا؛ ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً، فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَيْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَ أَقَامُوا فِيهِ"}}</ref>. از منظر [[امام]]، دنیا بهخودی خود نقشی در [[سعادت]] یا [[شقاوت]] [[آدمی]] ندارد. [[انسانها]] خود با برداشتهای مختلف از زندگی و نوع نگاه خود به دنیا، تصویر آنرا مجسم میکنند: دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد، سرای [[راستی]]، برای کسی که [[حقیقت]] آن را دریابد، سرای عافیت، برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد، سرای توانگری و برای کسی که از آن [[پند]] پذیرد، سرای [[اندرز]] و [[موعظه]] است. دنیا نمازگاه [[دوستان]] [[خدا]]، مصلّای [[فرشتگان]] [[خدا]]، محل [[نزول وحی]] [[خدا]] و بازارگاه [[دوستان]] خداست که در آن کسب [[رحمت]] کنند و سودشان [[بهشت]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶: {{متن حدیث|"إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ"}}.</ref>. | |||
نگاه دنیاگرایانه به دنیا [[مردمان]] را در پرده [[غفلت]] [[اسیر]] میکند و از مسیر [[حق]] و [[اعتدال]] دور میسازد. از اینرو [[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را از دنیا طلبی برحذر میدارد و نسبت به ماهیت گولزننده آن [[آگاه]] میسازد: به [[راستی]]، دنیا تو را نفریفته، تو خود فریفته آن شدهای. دنیا هر چیز را که از آن عبرتی توان گرفت، برایت آشکار ساخت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴: {{متن حدیث|"وَ حَقّاً أَقُولُ، مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ، وَ لَقَدْ كَاشَفَتْكَ الْعِظَاتِ"}}</ref>. تأکید بر موضوع [[میانهروی]] در همه امور زندگی، از جمله بهرهگیری از مواهب دنیا، روشی است که [[امام]] برای زندگی [[پاک]] به [[مردمان]] معرفی میکند. از اینرو در [[نامه]] به فرزندش میفرماید بدان که تو به هر آنچه [[آرزو]] داری نخواهی رسید و بیشتر از زمان [[مرگ]] نخواهی ماند... پس در کسب (و کار این [[جهان]]) سخت مگیر و در داد و ستد [[میانهروی]] کن... مبادا مرکبهای [[آز]] و [[طمع]] تو را به سرعت پیش ببرند و تو را به [[هلاکت]] افکنند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"وَ اعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ... فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ... وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ"}}</ref>. در فرازی دیگر نیز میفرماید: از دنیا همان را برگیر که نزد تو آید و از آنچه روی از تو برمیتابد، روی برتاب. اگر چنین نتوانی، اندازه نگهدار<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۸۷: {{متن حدیث|"خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ، وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ؛ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ، فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ"}}.</ref>. | |||
[[امام]] در معرفی خصوصیات یکی از [[اولیای خدا]]، او را اینگونه معرفی میکند: پیش از این مرا [[برادری]] بود، در [[راه خدا]]؛ کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من بزرگ داشته بود...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۱: {{متن حدیث|"كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه"}}</ref><ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۳۹۹ ـ ۴۰۱.</ref>. | |||
== | == ماهیت دنیا == | ||
از منظر [[امام علی]]، نگاه واقعبینانه نسبت به ماهیت دنیا باعث میشود که [[انسان]] در [[زندگی دنیوی]] خویش روشی متناسب را برگزیند. در اینصورت هم از [[زندگی دنیوی]] خویش بهره کافی میبرد و هم از مسیر زندگی، بار [[سفر آخرت]] را برمیبندد. آنان که دنیا را واقعبینانه نگریستند و از [[ظواهر]] فریبای آن گذشتند و به ژرفای آن رسیدند و چهره ناپیدایش را دریافتند، مسافرانی را مانند که از سرزمین سخت و قحطیزده به تنگ آمده و آهنگ مرز و بومی پر [[نعمت]] و حاصلخیز کرده و رهسپار منطقهای پر [[آب]] و گیاه شدهاند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"انَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْيَا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ فَأَمُّوا مَنْزِلًا خَصِيباً وَ جَنَاباً مَرِيعاً فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِيقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِيقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَلَماً وَ لَا يَرَوْنَ نَفَقَةً فِيهِ مَغْرَماً وَ لَا شَيْءَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ [إِلَى] مِنْ مَحَلَّتِهِمْ وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا كَمَثَلِ قَوْمٍ كَانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِيبٍ فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِيبٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِمْ وَ لَا أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا كَانُوا فِيهِ إِلَى مَا يَهْجُمُونَ عَلَيْهِ وَ يَصِيرُونَ إِلَيْه"}}</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۰۱.</ref> | |||
[[امام علی]] در وصف دنیا گفته است: چگونه توصیف کنم این [[دنیا]] را که آغازش [[سختی]] و پایانش فناست؟ در حلالش حساب است و در حرامش عقاب؟<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۸۲ نهج البلاغه|خطبه ۸۲]]: {{متن حدیث|"مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ"}}</ref>. شیوه این توصیف نیز استفاده از معلومات برای توصیف و [[تبیین]] امری است که [[مردم]] بدان توجه ندارند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۲۷۷.</ref>. | |||
== | == [[شناخت]] دنیا == | ||
[[امام]] {{ع}} با تمثیلهایی زیبا کوشیده است ماهیت دنیای نکوهیده را برای [[مردمان]] آشکار سازد. از اینرو در فرازی دنیا را چون مار خوش خط و خالی به تصویر میکشد که ظاهری نرم و زیبا، اما [[باطنی]] پر از زهر کشنده دارد<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۸: {{متن حدیث|"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا"}}</ref> و در فرازی دیگر دنیا را فریب دهنده، زیانرسان و گذرا توصیف میکند که [[خدای سبحان]] هرگز آن را نه بهعنوان [[پاداش]] [[دوستان]] خود پسندید و نه [[کیفر]] دشمنانش و [[مردم]] در این دنیا کاروانیاناند که هنوز بار نگشوده و نیاسوده، به ناگاه به بانگ کاروانسالار، باید کوچ کنند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۷: {{متن حدیث|"وَ قَالَ (عليه السلام) فِي صِفَةِ الدُّنْيَا:تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِيَائِهِ، وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ؛ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ، بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ، فَارْتَحَلُوا"}}</ref>. جاذبههای [[فریبنده]] دنیا [[مردمان]] را [[اسیر]] خود میکند و [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] را که [[مقام قرب]] [[خداوند]] است از یاد آنها میبرد. از اینرو [[امام]] به عنوان یک اصل تربیتی بر این موضوع تأکید میورزد تا مبادا [[انسانها]] [[غفلت]] ورزند و از [[هدف آفرینش]] دور شوند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. | |||
== | == دنیا، کوتاه و گذرا == | ||
[[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را [[آگاه]] میکند که در هر شرایطی [[عمر]] دنیا کوتاه است و خوبیهای آن بهسرعت میگذرد و ساکنانش را به ورطه نابودی میکشاند. شیرینیها و خوشیهای دنیا زودا که به تلخی و ناکامی مبدل شود. [[امام]] {{ع}} در تمثیلی زیبا خوشیهای گذرای دنیا را چون قطره [[آب]] از شن چکیدهای به تصویر میکشد که هرگز تشنهای را سیراب نمیکند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۳: {{متن حدیث|"أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَكَّرَ مَعْرُوفُهَا وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ، فَهِيَ تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُكَّانَهَا وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِيرَانَهَا وَ قَدْ أَمَرَّ فِيهَا مَا كَانَ حُلْواً وَ كَدِرَ مِنْهَا مَا كَانَ صَفْواً، فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ كَجُرْعَةِ الْمَقْلَةِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْيَانُ لَمْ يَنْقَعْ"}}</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۰۲.</ref> | |||
== دنیا، وسیله [[آزمایش الهی]] == | |||
[[خداوند]] دنیا را محل [[آزمایش]] [[مردمان]] قرار داد. دنیا با زیباییهای دروغینش باعث [[فریب]] دنیادوستان میشود، ولی در عین حال عبرتهای آن نیز از چشمان بابصیرتان دور نیست. بنابراین دنیا وسیلهای برای [[آزمایش]] انسانهاست. اما با این که [[انسانها]] میدانند برخورداریشان از دنیا کوتاه است، گرفتار جاذبههای کاذب و شهوتآلود دنیوی میشوند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۰۲.</ref> | |||
== تجربهپذیری از دنیا == | |||
[[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را به تجربهاندوزی از اتفاقات دنیا فرامیخواند تا در سایه این تجربهها بتوانند [[مدیریت]] صحیحی بر زندگی خود داشته باشند. تو خود دیدهای کسانی را که پیش از تو [[مال]] اندوخته و نگران کم شدن آن بودند و آرزوی دراز و دور انگاشتن [[مرگ]]، آنان را از [[سرنوشت]] خویش بازداشته بود، چگونه [[مرگ]] بر آنان فرود آمد و آنها را از زادگاهشان برکند و از مهد [[امنیّت]] و [[آرامش]] برگفت و در [[تابوت]] [[آرزوها]] و بر دوش مردمانی حمل کرد که تحمّل آن را نداشتند و به یکدیگر واگذار میکردند و از سقوط آن هم بیمی به [[دل]] راه نمیدادند و با سرانگشتها آن را برمیگرفتند. آیا اندوختند، چگونه خانههاشان [[گور]] شد و آنچه اندوخته بودند و بر باد رفت و اموالشان، داراییِ [[میراث]] خوارانشان شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲: {{متن حدیث|"فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ؛ فَلَا يَغُرَّنَّكَ سَوَادُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ أَجَلٍ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ، مَحْمُولًا عَلَى أَعْوَادِ الْمَنَايَا، يَتَعَاطَى بِهِ الرِّجَالُ الرِّجَالَ حَمْلًا عَلَى الْمَنَاكِبِ وَ إِمْسَاكاً بِالْأَنَامِلِ. أَمَا رَأَيْتُمُ الَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيداً وَ يَبْنُونَ مَشِيداً وَ يَجْمَعُونَ كَثِيراً، كَيْفَ أَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُوراً وَ مَا جَمَعُوا بُوراً وَ صَارَتْ أَمْوَالُهُمْ لِلْوَارِثِينَ"}}</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۰۲.</ref> | |||
== دنیا، سرای تجربههای تلخ و شیرین == | |||
زندگی [[مردمان]] مردمان در دنیا سرشار از تلخ کامیها و شیرینیهاست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. روزگار دو روز است: روزی به سود تو و روزی به زیانت، پس در روزی که به سود تو است [[طغیان]] مکن و در روزی که به زیان تو است [[شکیبا]] باش<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۹۰: {{متن حدیث|"اَلدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلاَ تَبْطَرْ وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْطَبِر"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} با تأکید بر مواضع گوناگونی که در زندگی پیش میآید، پیشامدهای تلخ و شیرین زندگی را گوشزد میکند و [[مردم]] را به [[صبر]] و [[شکیبایی]] در برابر مشکلات و نقمتها و پرهیز از [[طغیان]] و سرکشی در روزگار کامروایی فرامیخواند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۰۲.</ref>. | |||
== [[سرنوشت انسان]] در دنیا == | |||
[[انسانها]] در دنیا در طول زندگی خویش قدم در مسیری بازگشتناپذیر میگذارند. حرکت زمان، همه [[انسانها]] را بهسوی [[پیری]] و فرسودگی و در نهایت، [[جهان]] [[آخرت]] میکشاند؛ [[امام]] {{ع}} [[انسانها]] را متوجه مسیر بدون توقف زندگی میکند و اینکه [[زمین]] و زمان در حرکتاند و او خواه ناخواه در این مسیر بهسوی خط پایان پیش میرود و او را بر بهرهگیری و بهرهمندی از فرصتها ترغیب میکند و به او گوشزد میکند که فرصتهای از دست رفته تکرار نخواهند شد. از اینرو فرمود: به پیشباز فرصتها شتاب کن، پیش از آن که از دست شدن آنها غمناکت سازد. چنین نیست که هر [[جور]] جویندهای یابنده باشد و هرچه ناپدید شد، دوباره پدید آید<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ يُصِيبُ وَ لَا كُلُّ غَائِبٍ يَئُوبُ"}}</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۰۳.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:دنیا]] | [[رده:دنیا]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۷
مقدمه
دنیا سرایی است که انسانها بخشی از زندگی خود را (که زندگی موقّتی است) در آن میگذرانند. دنیا در واقع بستر زندگی مادی انسانهاست. امام (ع) در کلامی مردم را به فرزندان دنیا تشبیه کرده است که هر فرزندی مادر خویش را دوست میدارد[۱]. وابستگی انسانها به دنیا بهگونهای است که اگر مراقب هدف اصلی آفرینش خویش نباشند، اسیر دنیاطلبی و دنیادوستی میشوند و آخرت را به فراموشی میسپارند. از اینرو امام (ع) آفرینش دنیا را برای آخرت، که پس از دنیا میآید، برشمرده است[۲]. انسانها در مسیر زندگی گاه دچار غفلت و آرزوهای دراز میشوند. امام (ع) مردمان را در زندگی دنیوی به دو دسته تقسیم میکند.
مردم در دنیا بر دو گونهاند: گروهی در دنیا برای دنیا تلاش کنند و آخرت را از یاد برند. از فقر بازماندگانشان ترسند، ولی از ناداری خود هرگز؛ پس عمر خود را در راه منفعت دیگران تباه سازند. گروهی دیگر در دنیا برای آخرت تلاش کنند، پس آنچه سهم آنان از دنیا باشد بدون تلاش دریافت دارند و در نتیجه هر دو بهره را برند: دنیا و آخرتشان آباد شود[۳]. زندگی دنیا در فرهنگ دینی، زندگی محدود و کوتاهی است که در میان دو بینهایت قرار گرفته. گرچه آغاز زندگی انسان ازلی نیست و آفرینش او در زمانی خاص صورت گرفته، اما برای آدمی پایانی وجود ندارد و او موجودی جاودانه است. آنچه اهمیت دارد این است که سرنوشت ابدی آدمی در مدت زمان کوتاه زندگی دنیوی او تعیین میشود. از اینرو طول عمر انسان در دنیا، گرچه به نسبت هستی پایانناپذیر او زمان بلندی نیست، اما از عمق و ژرفایی بهرهمند است که تعیین کننده سعادت و ضلالت آدمی است. امام (ع) میفرماید: شما برای آخرت آفریده شدهاید، نه برای دنیا؛ برای بقا آفریده شدهاید، نه برای فنا[۴].
از آنجا که انسان در زندگی دنیوی خود با عنصر اراده و اختیار روبهروست، میتواند آینده خود را تعیین کند. از اینرو خداوند در قرآن میفرماید "برای انسان چیزی جز حاصل تلاش او نیست"[۵]. انسان در زندگی به اختیار خود میاندیشد، اعتقادهای خود را میسازد و به اعتقادهای خود عمل میکند. مجموعه اینها چگونه زیستن او را رقم میزند. البته باید توجه داشت که اختیار انسان در دنیا، اختیار مطلق نیست، بلکه امر بین الامرین و در راستای اراده خداوند است. آنان که سعادتمندانه زیستند، از طریق زندگی دنیوی توانستند بهره برگیرند. امام مردمان را به بهرهگیری مناسب از فرصت زندگی فرامیخواند. دنیا سرایی است که باید در آن افزون بر تلاشهای مادی، برای آخرت نیز توشه برداشت و امنیت فردای قیامت را فراهم ساخت[۶]. از منظر امام، دنیا بهخودی خود نقشی در سعادت یا شقاوت آدمی ندارد. انسانها خود با برداشتهای مختلف از زندگی و نوع نگاه خود به دنیا، تصویر آنرا مجسم میکنند: دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد، سرای راستی، برای کسی که حقیقت آن را دریابد، سرای عافیت، برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد، سرای توانگری و برای کسی که از آن پند پذیرد، سرای اندرز و موعظه است. دنیا نمازگاه دوستان خدا، مصلّای فرشتگان خدا، محل نزول وحی خدا و بازارگاه دوستان خداست که در آن کسب رحمت کنند و سودشان بهشت است[۷].
نگاه دنیاگرایانه به دنیا مردمان را در پرده غفلت اسیر میکند و از مسیر حق و اعتدال دور میسازد. از اینرو امام (ع) مردمان را از دنیا طلبی برحذر میدارد و نسبت به ماهیت گولزننده آن آگاه میسازد: به راستی، دنیا تو را نفریفته، تو خود فریفته آن شدهای. دنیا هر چیز را که از آن عبرتی توان گرفت، برایت آشکار ساخت[۸]. تأکید بر موضوع میانهروی در همه امور زندگی، از جمله بهرهگیری از مواهب دنیا، روشی است که امام برای زندگی پاک به مردمان معرفی میکند. از اینرو در نامه به فرزندش میفرماید بدان که تو به هر آنچه آرزو داری نخواهی رسید و بیشتر از زمان مرگ نخواهی ماند... پس در کسب (و کار این جهان) سخت مگیر و در داد و ستد میانهروی کن... مبادا مرکبهای آز و طمع تو را به سرعت پیش ببرند و تو را به هلاکت افکنند[۹]. در فرازی دیگر نیز میفرماید: از دنیا همان را برگیر که نزد تو آید و از آنچه روی از تو برمیتابد، روی برتاب. اگر چنین نتوانی، اندازه نگهدار[۱۰].
امام در معرفی خصوصیات یکی از اولیای خدا، او را اینگونه معرفی میکند: پیش از این مرا برادری بود، در راه خدا؛ کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من بزرگ داشته بود...[۱۱][۱۲].
ماهیت دنیا
از منظر امام علی، نگاه واقعبینانه نسبت به ماهیت دنیا باعث میشود که انسان در زندگی دنیوی خویش روشی متناسب را برگزیند. در اینصورت هم از زندگی دنیوی خویش بهره کافی میبرد و هم از مسیر زندگی، بار سفر آخرت را برمیبندد. آنان که دنیا را واقعبینانه نگریستند و از ظواهر فریبای آن گذشتند و به ژرفای آن رسیدند و چهره ناپیدایش را دریافتند، مسافرانی را مانند که از سرزمین سخت و قحطیزده به تنگ آمده و آهنگ مرز و بومی پر نعمت و حاصلخیز کرده و رهسپار منطقهای پر آب و گیاه شدهاند[۱۳].[۱۴]
امام علی در وصف دنیا گفته است: چگونه توصیف کنم این دنیا را که آغازش سختی و پایانش فناست؟ در حلالش حساب است و در حرامش عقاب؟[۱۵]. شیوه این توصیف نیز استفاده از معلومات برای توصیف و تبیین امری است که مردم بدان توجه ندارند[۱۶].
شناخت دنیا
امام (ع) با تمثیلهایی زیبا کوشیده است ماهیت دنیای نکوهیده را برای مردمان آشکار سازد. از اینرو در فرازی دنیا را چون مار خوش خط و خالی به تصویر میکشد که ظاهری نرم و زیبا، اما باطنی پر از زهر کشنده دارد[۱۷] و در فرازی دیگر دنیا را فریب دهنده، زیانرسان و گذرا توصیف میکند که خدای سبحان هرگز آن را نه بهعنوان پاداش دوستان خود پسندید و نه کیفر دشمنانش و مردم در این دنیا کاروانیاناند که هنوز بار نگشوده و نیاسوده، به ناگاه به بانگ کاروانسالار، باید کوچ کنند[۱۸]. جاذبههای فریبنده دنیا مردمان را اسیر خود میکند و هدف اصلی آفرینش را که مقام قرب خداوند است از یاد آنها میبرد. از اینرو امام به عنوان یک اصل تربیتی بر این موضوع تأکید میورزد تا مبادا انسانها غفلت ورزند و از هدف آفرینش دور شوند[۱۹].
دنیا، کوتاه و گذرا
امام (ع) مردمان را آگاه میکند که در هر شرایطی عمر دنیا کوتاه است و خوبیهای آن بهسرعت میگذرد و ساکنانش را به ورطه نابودی میکشاند. شیرینیها و خوشیهای دنیا زودا که به تلخی و ناکامی مبدل شود. امام (ع) در تمثیلی زیبا خوشیهای گذرای دنیا را چون قطره آب از شن چکیدهای به تصویر میکشد که هرگز تشنهای را سیراب نمیکند[۲۰].[۲۱]
دنیا، وسیله آزمایش الهی
خداوند دنیا را محل آزمایش مردمان قرار داد. دنیا با زیباییهای دروغینش باعث فریب دنیادوستان میشود، ولی در عین حال عبرتهای آن نیز از چشمان بابصیرتان دور نیست. بنابراین دنیا وسیلهای برای آزمایش انسانهاست. اما با این که انسانها میدانند برخورداریشان از دنیا کوتاه است، گرفتار جاذبههای کاذب و شهوتآلود دنیوی میشوند[۲۲].[۲۳]
تجربهپذیری از دنیا
امام (ع) مردمان را به تجربهاندوزی از اتفاقات دنیا فرامیخواند تا در سایه این تجربهها بتوانند مدیریت صحیحی بر زندگی خود داشته باشند. تو خود دیدهای کسانی را که پیش از تو مال اندوخته و نگران کم شدن آن بودند و آرزوی دراز و دور انگاشتن مرگ، آنان را از سرنوشت خویش بازداشته بود، چگونه مرگ بر آنان فرود آمد و آنها را از زادگاهشان برکند و از مهد امنیّت و آرامش برگفت و در تابوت آرزوها و بر دوش مردمانی حمل کرد که تحمّل آن را نداشتند و به یکدیگر واگذار میکردند و از سقوط آن هم بیمی به دل راه نمیدادند و با سرانگشتها آن را برمیگرفتند. آیا اندوختند، چگونه خانههاشان گور شد و آنچه اندوخته بودند و بر باد رفت و اموالشان، داراییِ میراث خوارانشان شد[۲۴].[۲۵]
دنیا، سرای تجربههای تلخ و شیرین
زندگی مردمان مردمان در دنیا سرشار از تلخ کامیها و شیرینیهاست[۲۶]. روزگار دو روز است: روزی به سود تو و روزی به زیانت، پس در روزی که به سود تو است طغیان مکن و در روزی که به زیان تو است شکیبا باش[۲۷]. امام (ع) با تأکید بر مواضع گوناگونی که در زندگی پیش میآید، پیشامدهای تلخ و شیرین زندگی را گوشزد میکند و مردم را به صبر و شکیبایی در برابر مشکلات و نقمتها و پرهیز از طغیان و سرکشی در روزگار کامروایی فرامیخواند[۲۸].
سرنوشت انسان در دنیا
انسانها در دنیا در طول زندگی خویش قدم در مسیری بازگشتناپذیر میگذارند. حرکت زمان، همه انسانها را بهسوی پیری و فرسودگی و در نهایت، جهان آخرت میکشاند؛ امام (ع) انسانها را متوجه مسیر بدون توقف زندگی میکند و اینکه زمین و زمان در حرکتاند و او خواه ناخواه در این مسیر بهسوی خط پایان پیش میرود و او را بر بهرهگیری و بهرهمندی از فرصتها ترغیب میکند و به او گوشزد میکند که فرصتهای از دست رفته تکرار نخواهند شد. از اینرو فرمود: به پیشباز فرصتها شتاب کن، پیش از آن که از دست شدن آنها غمناکت سازد. چنین نیست که هر جور جویندهای یابنده باشد و هرچه ناپدید شد، دوباره پدید آید[۲۹].[۳۰]
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۹۵: «"النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا، وَ لَا يُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ"»
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۵: «"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا"»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۶۱: «"النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ [فَيَمْنَعَه]"»
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"وَاعلَم يَا بُنَيَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ».
- ↑ ﴿ وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى﴾؛ سوره نجم، آیه ۳۹
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۶۳: «"أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا؛ ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً، فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَيْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَ أَقَامُوا فِيهِ"»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶: «"إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ"».
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴: «"وَ حَقّاً أَقُولُ، مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ، وَ لَقَدْ كَاشَفَتْكَ الْعِظَاتِ"»
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"وَ اعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ... فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ... وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ"»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۸۷: «"خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ، وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ؛ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ، فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ"».
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۸۱: «"كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۳۹۹ ـ ۴۰۱.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"انَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْيَا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ فَأَمُّوا مَنْزِلًا خَصِيباً وَ جَنَاباً مَرِيعاً فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِيقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِيقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَلَماً وَ لَا يَرَوْنَ نَفَقَةً فِيهِ مَغْرَماً وَ لَا شَيْءَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ [إِلَى] مِنْ مَحَلَّتِهِمْ وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا كَمَثَلِ قَوْمٍ كَانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِيبٍ فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِيبٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِمْ وَ لَا أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا كَانُوا فِيهِ إِلَى مَا يَهْجُمُونَ عَلَيْهِ وَ يَصِيرُونَ إِلَيْه"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۰۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «"مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۶۸: «"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا"»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۰۷: «"وَ قَالَ (عليه السلام) فِي صِفَةِ الدُّنْيَا:تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِيَائِهِ، وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ؛ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ، بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ، فَارْتَحَلُوا"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۰۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۵۳: «"أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَكَّرَ مَعْرُوفُهَا وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ، فَهِيَ تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُكَّانَهَا وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِيرَانَهَا وَ قَدْ أَمَرَّ فِيهَا مَا كَانَ حُلْواً وَ كَدِرَ مِنْهَا مَا كَانَ صَفْواً، فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ كَجُرْعَةِ الْمَقْلَةِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْيَانُ لَمْ يَنْقَعْ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۰۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۰۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲: «"فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ؛ فَلَا يَغُرَّنَّكَ سَوَادُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ أَجَلٍ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ، مَحْمُولًا عَلَى أَعْوَادِ الْمَنَايَا، يَتَعَاطَى بِهِ الرِّجَالُ الرِّجَالَ حَمْلًا عَلَى الْمَنَاكِبِ وَ إِمْسَاكاً بِالْأَنَامِلِ. أَمَا رَأَيْتُمُ الَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيداً وَ يَبْنُونَ مَشِيداً وَ يَجْمَعُونَ كَثِيراً، كَيْفَ أَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُوراً وَ مَا جَمَعُوا بُوراً وَ صَارَتْ أَمْوَالُهُمْ لِلْوَارِثِينَ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۰۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۹۰: «"اَلدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلاَ تَبْطَرْ وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْطَبِر"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۰۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ يُصِيبُ وَ لَا كُلُّ غَائِبٍ يَئُوبُ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۰۳.