بحث:تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۶۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==ح نبوی ج۴==
==ح نبوی ج۴==
{{فهرست اثر}}
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|3}}
* الباب الأول التبليغ
* الباب الأول التبليغ
* الفصل الأول مكانة التبليغ
* الفصل الأول مكانة التبليغ
خط ۱۳۹: خط ۱۳۸:
* ۴ تقوية الجانب المعنوي
* ۴ تقوية الجانب المعنوي
* ضمان الرزق من الله
* ضمان الرزق من الله
{{پایان}}
{{پایان فهرست اثر}}
{{پایان}}


==الدليل التصنيفي==
==الدليل التصنيفي==
{{فهرست اثر}}
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|3}}
===اجمالي===
===اجمالي===
* ۱۱: الدعوة (الإعلام والاتصال)
* ۱۱: الدعوة (الإعلام والاتصال)
خط ۴۰۳: خط ۴۰۰:
* ۲:۵:۸:۱۱ الجهل بالحقائق
* ۲:۵:۸:۱۱ الجهل بالحقائق
* ۳:۵:۸:۱۱ أهمية موضوع الإشاعة
* ۳:۵:۸:۱۱ أهمية موضوع الإشاعة
{{پایان}}
{{پایان فهرست اثر}}
{{پایان}}


==مطلب==
==مقدمه==
'''تبلیغ''' به معنای رساندن پیام‌ها و [[آموزه‌های دینی]] به دیگران است<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبلیغ (مقاله)|تبلیغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.</ref>. [[ابلاغ]] نیز در مورد رساندن یک [[فکر]] و یا یک [[پیام]] است. یعنی در مورد رساندن چیزی به فکر، [[روح]]، [[ضمیر]] و [[قلب]] کسی به کار می‌رود. و لهذا محتوای ابلاغ نمی‌تواند یک امر مادی و جسمانی باشد، حتماً یک امر [[معنوی]] و [[روحی]] است، یک فکر و یک [[احساس]] است، و به عبارت دیگر معمولاً ابلاغ را در مورد پیام‌ها و [[سلام‌ها]] و امثال اینها به کار می‌برند. می‌گویند: [[ابلاغ پیام]] کرد، ابلاغ [[سلام]] کرد. وقتی که ابلاغ پیام می‌کند یعنی [[فکری]] را، پیغامی را به دیگران می‌رساند. و هنگامی که ابلاغ سلام می‌کند، ابلاغ [[احساسات]] می‌کند، ابلاغ [[عشق]] می‌کند. در مورد چنین چیزهایی، کلمه تبلیغ و ابلاغ به‌کار می‌رود و [[قرآن کریم]] این کلمه را در مورد [[رسالات]] که عبارت است از پیام‌ها به‌کار برده است<ref>حماسه حسینی، جلد اول، ص۱۹۰.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۳.</ref>
'''تبلیغ''' به معنای رساندن پیام‌ها و [[آموزه‌های دینی]] به دیگران است<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبلیغ (مقاله)|تبلیغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.</ref>. [[ابلاغ]] نیز در مورد رساندن یک [[فکر]] و یا یک [[پیام]] است. یعنی در مورد رساندن چیزی به فکر، [[روح]]، [[ضمیر]] و [[قلب]] کسی به کار می‌رود. و لهذا محتوای ابلاغ نمی‌تواند یک امر مادی و جسمانی باشد، حتماً یک امر [[معنوی]] و [[روحی]] است، یک فکر و یک [[احساس]] است، و به عبارت دیگر معمولاً ابلاغ را در مورد پیام‌ها و [[سلام‌ها]] و امثال اینها به کار می‌برند. می‌گویند: [[ابلاغ پیام]] کرد، ابلاغ [[سلام]] کرد. وقتی که ابلاغ پیام می‌کند یعنی [[فکری]] را، پیغامی را به دیگران می‌رساند. و هنگامی که ابلاغ سلام می‌کند، ابلاغ [[احساسات]] می‌کند، ابلاغ [[عشق]] می‌کند. در مورد چنین چیزهایی، کلمه تبلیغ و ابلاغ به‌کار می‌رود و [[قرآن کریم]] این کلمه را در مورد [[رسالات]] که عبارت است از پیام‌ها به‌کار برده است<ref>حماسه حسینی، جلد اول، ص۱۹۰.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۳.</ref>


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
* تبلیغ از ریشه "ب ـ ل ـ غ" است. این ریشه را به معنای رسیدن به چیزی دانسته‌اند<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۳۰۱ ـ ۳۰۲، «بلغ».</ref>. بعضی آن را رسیدن به نهایت، یا نزدیک به نهایت یک چیز معنا کرده‌اند<ref>مفردات، ص‌۱۴۴، «بلغ».</ref> و این‌گونه به تمایز این ریشه از واژه وصول اشاره کرده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۳۳، «بلغ».</ref>. تبلیغ مصدر باب تفعیل، متعدی و به معنای رساندن است. این واژه در [[زبان فارسی]] کاربردی اصطلاحی یافته و به رساندن [[پیام]] یا خبر [[دینی]] اطلاق می‌شود<ref>لغتنامه، ج‌۴، ص‌۵۵۹۸، «تبلیغ».</ref>. تبلیغ امروزه در مناسبات [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و سوگیریهای [[فرهنگی]] جایگاهی ویژه دارد و از این رهگذر شیوه‌ها و ابزارهای متنوعی برای رساندن [[پیام]]، پدید آمده است که برای [[آگاهی]] از آن، ساز و کارهای [[آموزشی]] گوناگونی تعریف شده است. اصطلاح تبلیغ، در [[ادبیات]] [[دینی]]  کاربردی خاص یافته و به رساندن پیامها و [[آموزه‌های دینی]] اطلاق می‌شود<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبلیغ (مقاله)|تبلیغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.</ref>
* تبلیغ از ریشه "ب ـ ل ـ غ" است. این ریشه را به معنای رسیدن به چیزی دانسته‌اند<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۳۰۱ ـ ۳۰۲، «بلغ».</ref>. بعضی آن را رسیدن به نهایت، یا نزدیک به نهایت یک چیز معنا کرده‌اند<ref>مفردات، ص‌۱۴۴، «بلغ».</ref> و این‌گونه به تمایز این ریشه از واژه وصول اشاره کرده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۳۳، «بلغ».</ref>. تبلیغ مصدر باب تفعیل، متعدی و به معنای رساندن است. این واژه در [[زبان فارسی]] کاربردی اصطلاحی یافته و به رساندن [[پیام]] یا خبر [[دینی]] اطلاق می‌شود<ref>لغتنامه، ج‌۴، ص‌۵۵۹۸، «تبلیغ».</ref>. تبلیغ امروزه در مناسبات [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و سوگیریهای [[فرهنگی]] جایگاهی ویژه دارد و از این رهگذر شیوه‌ها و ابزارهای متنوعی برای رساندن [[پیام]]، پدید آمده است که برای [[آگاهی]] از آن، ساز و کارهای [[آموزشی]] گوناگونی تعریف شده است. اصطلاح تبلیغ، در [[ادبیات]] [[دینی]]  کاربردی خاص یافته و به رساندن پیامها و [[آموزه‌های دینی]] اطلاق می‌شود<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبلیغ (مقاله)|تبلیغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.</ref>


==[[جایگاه]] تبلیغ و مبلّغ==
== [[تبلیغ]] ==
# [[وجوب]] تبلیغ؛
تبلیغ، کلمه‌ای است که در [[قرآن مجید]] فراوان به‌کار رفته است. در [[قرآن کریم]]، از [[پیغمبران]] [[خدا]] به عنوان مبلّغان [[رسالت الهی]] یاد شده است. البتّه منحصر به پیغمبران نیست، غیر آنها هست. مثلاً [[قرآن]] از [[زبان]] پیغمبران [[نقل]] می‌کند که: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.</ref>. یا درباره پیغمبران می‌گوید: {{متن قرآن|مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ}}<ref>«بر پیامبر جز پیام‌رسانی نیست و خداوند آنچه را آشکار می‌دارید و آنچه را نهان می‌کنید می‌داند» سوره مائده، آیه ۹۹.</ref>. غرض این است کلمه “بلاغ”، “تبلیغ”، “یبلّغون” و آنچه که مربوط به این مادّه است، در قرآن مجید زیاد استعمال شده است. معنی این کلمه چیست؟ بدبختانه این کلمه در عرف امروز، [[سرنوشت]] شوم یعنی معنی منحوس و منفوری پیدا کرده، به طوری که امروز در عرف ما [[فارسی]] زبان‌ها تبلیغ یعنی راست و [[دروغ]] [[جور]] کردن، و در واقع [[فریب‌کاری]] و [[اغفال]] برای به خورد [[مردم]] دادن یک کالا. مفهوم اغفال به خودش گرفته است و لذا گاهی اوقات که کسی درباره موضوعی صحبت می‌کند، وقتی می‌خواهد بگوید اینها اساسی ندارد، می‌گوید، آقا اینها همه [[تبلیغات]] است، همه، دروغ و فریب‌کاری است. مسئله تبلیغ به همان معنای صحیح و [[واقعی]]، رساندن و شناساندن یک [[پیام]] به مردم است، [[آگاه]] ساختن مردم به یک پیام و [[معتقد]] کردن و متمایل نمودن و جلب کردن نظرهای مردم به یک پیام است<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. تبلیغ، مرحله شناساندن و خوب رساندن است، پس مرحله [[شناخت]] است<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۹۳.</ref>.
# اهمیت تبلیغ؛
 
# [[زنده کردن مردم]]؛
تبلیغ، یعنی رساندن یک پیام از کسی به کس دیگر<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۹۱.</ref>. تبلیغ به همان معنی واقعی نه به معنای مصطلح امروز، یعنی رساندن پیام خودش که همان [[پیام اسلام]] است به [[مردم]]، ندای [[اسلام]] را به مردم رساندن<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۲۳۷.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۲۱.</ref>
# [[یاری کردن خداوند]].
 
== [[تبلیغ]] و ایصال ==
تبلیغ با وصول و با ایصال معنی نزدیک دارد. در [[زبان عربی]] در خیلی موارد، یک ظرافت‌ها و لطافت‌هایی است که اینها را ما مثلاً در [[زبان فارسی]] خودمان با اینکه [[زبان]] شیرین و وسیعی است نمی‌بینیم. ما در زبان عربی کلمه “ایصال” داریم، کلمه “ابلاغ” هم داریم. معنی ایصال چیست؟ مثلاً اگر بگوییم پارچه‌ای را “ایصال” کردم، یعنی آن را رساندم. “ابلاغ” در [[فارسی]] یعنی چه؟ اگر بگوییم فلان چیز را [[ابلاغ]] کردم، بازمی‌گوییم یعنی رساندم. در فارسی در مورد هر دوی اینها کلمه “رسیدن” و “رساندن” به کار برده می‌شود، ولی در زبان عربی “ایصال” را به جای “ابلاغ” نمی‌شود به کار برد و “ابلاغ” را هم به جای “ایصال” نمی‌توان به کار برد. “ایصال” معمولاً در مورد رساندن چیزی به دست کسی یا در حوزه کسی است، یعنی در مورد امور [[جسمانی]] و [[مادّی]] به کار می‌رود. اگر کسی بخواهد پاکتی را به شخص دیگری برساند در اینجا کلمه “ایصال” را به کار می‌برند. یا اگر کسی پیش شما امانتی دارد ([[امانت]] مادّی) و شما این امانت را به او برسانید، اینجا می‌گویند امانت را به صاحبش ایصال کرد. ولی ابلاغ، در مورد رساندن یک [[فکر]] و یا یک [[پیام]] است. یعنی در مورد رساندن چیزی به فکر و [[روح]] و ضمیر و [[قلب]] کسی به کار می‌رود. و لهذا محتوای ابلاغ نمی‌تواند یک امر مادّی و جسمانی باشد، حتماً یک امر [[معنوی]] و [[روحی]] است، و به عبارت دیگر معمولاً ابلاغ را در مورد پیام‌ها و [[سلام‌ها]] و امثال اینها به کار می‌برند. می‌گویند: [[ابلاغ پیام]] کرد، ابلاغ [[سلام]] کرد. وقتی که ابلاغ پیام می‌کند یعنی [[فکری]] را، پیغامی را به دیگران می‌رساند. و هنگامی که ابلاغ سلام می‌کند، ابلاغ [[احساسات]] می‌کند، ابلاغ [[عشق]] می‌کند. در مورد چنین چیزهایی، کلمه تبلیغ و “ابلاغ” به کار می‌رود و [[قرآن کریم]] این کلمه را در مورد [[رسالت]] که عبارت است از پیام‌ها به کار برده است<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۹۰.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۲۲.</ref>
 
== مفهوم تبلیغ ==
«[[تبلیغ]]»، واژه‌ای [[عربی]] است که معادل [[انگلیسی]] آن «پروپاگاندا»<ref>Propaganda.</ref> است. اما باید توجه داشت که مفهوم تبلیغ، در [[فرهنگ اسلامی]]، با مفهوم تبلیغ در [[فرهنگ]] امروز [[غرب]]، کاملاً متفاوت است. تبلیغ در عرف امروز غرب، [[دروغ‌پردازی]] به [[انگیزه]] فریب‌دهی و همراه‌سازی [[افکار عمومی]] است.
 
[[شهید مطهری]] تفاوت معنای تبلیغ از نظر [[قرآن]] و در عرف امروز را چنین بیان می‌کند: «بدبختانه این کلمه در عرف امروز، [[سرنوشت]] [[شومی]] یعنی منحوس پیدا کرده به طوری که امروز در عرف ما فارسی‌زبان‌ها تبلیغ یعنی راست و [[دروغ]] [[جور]] کردن و در واقع [[فریب‌کاری]] و [[اغفال]]. برای به خورد [[مردم]] دادن یک کالا، مفهوم اغفال به خودش گرفته است و لذا گاهی که کسی درباره موضوعی صحبت می‌کند، وقتی می‌خواهد بگوید اینها اساسی ندارد، می‌گوید: آقا اینها همه [[تبلیغات]] است»<ref>مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۲۰.</ref>.
 
دهخدا می‌گوید: «رساندن [[عقاید دینی]] یا غیر اینها با وسایل ممکنه»<ref>لغت‌نامه دهخدا، ماده البلاغ.</ref>.
در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن» پس از نقل آرای اهل لغت درباره مفهوم تبلیغ و [[ابلاغ]]، می‌نویسد: «[[رأی]] تحقیقی درباره معنای ماده تبلیغ این است که: تبلیغ همان ایصال و رساندن است، لکن نه هر ایصال و رساندنی، بلکه حد اعلای آن را ابلاغ گویند. در تمامی کاربردهای واژة ابلاغ، این خصوصیت لحاظ شده است»<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ماده «بلغ».</ref>.
 
شهید مطهری درباره تفاوت دو واژه «ابلاغ» و «ایصال» می‌فرماید: «تبلیغ با وصل و ایصال معنای نزدیک دارد. ما در [[زبان عربی]]، کلمه ایصال داریم، کلمه ابلاغ هم داریم. در [[فارسی]] در معنای این هر دو، رسیدن و رساندن به کار برده می‌شود ولی در عربی ایصال را به جای ابلاغ نمی‌شود به کار برد. ایصال، معمولاً در مورد رساندن چیزی به [[فکر]] و [[روح]] و [[قلب]] کسی به کار می‌رود و لذا محتوای ابلاغ نمی‌تواند یک امر مادی و [[جسمانی]] باشد، حتماً یک امر [[معنوی]] و [[روحی]] است؛ یک فکر و یک [[احساس]] است»<ref>مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۲۱.</ref>.


==[[ابلاغ تشریع الهی]]==
[[تبلیغ]] از واژه‌هایی است که در [[قرآن کریم]] کاربرد فراوان دارد، [[قرآن]] این واژه را در مواردی به کار می‌برد که [[هدف]] آن رسانیدن یک [[پیام]] [[مقدس]] می‌باشد. {{متن قرآن|أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ}}<ref>«پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و من برای شما خیرخواهی امینم» سوره اعراف، آیه ۶۸.</ref>.
==[[ابلاغ آیات برائت]]==


==اصول و روش‌های تبلیغ==
بنابراین، این واژه در قرآن از [[قداست]] خاصی برخوردار است؛ از طرفی، اساسی‌ترین [[وظیفه انبیا]] در قرآن کریم، [[ابلاغ]] و رساندن [[پیام الهی]] ذکر شده است. {{متن قرآن|مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ}}<ref>«بر پیامبر جز پیام‌رسانی نیست و خداوند آنچه را آشکار می‌دارید و آنچه را نهان می‌کنید می‌داند» سوره مائده، آیه ۹۹.</ref>.


==ویژگی‌های مبلغ==
[[حضرت علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] می‌فرماید: «آن‌گاه که در [[عصر جاهلیت]]، بیشتر [[مردم]]، [[پیمان]] [[خدا]] را نادیده انگاشتند و [[حق]] [[پروردگار]] را نشناختند و در برابر او به [[خدایان دروغین]] روی آوردند و [[شیطان]] مردم را از [[معرفت خدا]] باز داشت و از [[پرستش]] او جدا کرد، [[خداوند]]، [[پیامبران]] خود را [[مبعوث]] فرمود و هر چند گاه، متناسب با خواسته‌های [[انسان‌ها]]، [[رسولان]] خود را پیاپی اعزام کرد تا [[وفاداری]] به پیمان [[فطرت]] را از آنان باز جوید و نعمت‌های فراموش شده را به یاد آورند»<ref>نهج البلاغة، ترجمه محمد دشتی، خ ۱، قسمت ۳۶، ص۳۸.</ref><ref>[[فاطمه امینی|امینی، فاطمه]]، [[عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص ۵۵.</ref>
# ویژگی‌های [[علمی]]:
# [[ویژگی‌های اخلاقی]]:
# ویژگی‌های عملی:


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}
۱۱۸٬۰۴۱

ویرایش