بحث:امامت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:


== شرایط رهبر و حاکم اسلامی ==
== شرایط رهبر و حاکم اسلامی ==
عهده‌دار امامت کسی است که عالم به [[سیاست]] و [[شایسته]] ریاست باشد؛ او {{متن حدیث|مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ}} و [[دلسوز]] [[بندگان]] خداست<ref>تحف‌العقول، ص۳۱۳.</ref>.
امامت دارای سه نوع ویژگی است:
# امامت عهده داری ولایت از جانب خداست؛
# امامت در ماهیت [[هدایت امت]] است؛
# امامت موجب [[اطاعت]] مطلق است.
امامت به دلیل این سه ویژگی جز با [[عصمت]] و [[نصب از جانب خدا]] و [[رسول]] امکان‌پذیر نیست. در [[حقیقت]]، امامت از دیدگاه [[شیعه]] ریشه در آیۀ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> دارد.
امامت از دیدگاه شیعه، [[منصب الهی]] است و مکمل [[خاتمیت]] [[رسالت]] است.
== حکومت در عصر غیبت ==
در دیدگاه [[شیعه]]، [[امامت]] دو مرحله‌ای است: مرحله اول امامت، [[منصوص]] با شرط [[عصمت]] است که از آن به [[امامت بالاصاله]] تعبیر می‌شود، مرحله دوم امامت منصوص با شرط [[فقاهت]] و [[عدالت]] است که از آن به امامت نیابی تعبیر می‌شود.
در مرحله اول، امامت با تعیین شخص [[منصوب]] می‌شود و در مرحله دوم که عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]] {{ع}} است با تعیین اوصاف نصب نوعی انجام خواهد شد. در امامت نیابی [[فقها]] در [[عصر غیبت]] شخص معینی منصوب نگردیده اما کسانی که دارای وصف فقاهت و عدالت باشند، به طور عام برای امامت نیابی منصوب شده‌اند.
امامت نیابی فقها در عصر غیبت به دو صورت تقریر شده که اغلب از آن دو به عنوان دو نظریه در [[ولایت فقیه]] یاد می‌شود:
# نظریه [[ولایت]] [[انتصابی]] [[فقیه عادل]]: بر اساس این نظریه، [[فقیه جامع الشرایط]] مستقیما با [[نص]] عام از طرف [[امام]] معصوم {{ع}} به ولایت نیابی منصوب شده و [[حق]] [[تأسیس دولت]] و [[تصدی]] امامت را از امام معصوم {{ع}} کسب کرده است و در [[مشروعیت امامت]] وی [[آرای عمومی]] مردم نقش تعیین کننده ندارد. هر چند آرای عمومی می‌تواند در [[غیبت]] و تحقق امامت و استقرار آن در [[جامعه]] مؤثر و تعیین‌کننده باشد<ref>ولایة الأمر فی عصر الغیبة، ص۱۶۰.</ref>؛
# نظریه ولایت انتخابی فقها: این نظریه که تلفیقی از امامت و خلافت در دو دیدگاه شیعه و [[اهل سنت]] برای پیدا کردن راه‌حل [[سیاسی]] در عصر غیبت برای [[مشروعیت]] [[نظام سیاسی]] است، [[معتقد]] است که [[امضا]] و [[تأیید]] امام معصوم {{ع}} در مورد امامت نیابی فقها در صورتی است که قبلاً [[مقبولیت]] و موافقت آرای عمومی را کسب کرده باشند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۱۵۸-۱۵۶.</ref>.<ref>[[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۶۷.</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۵

معناشناسی

امام

معنای لغوی

اهل لغت برای امام معانی مختلفی ذکر کرده‌ و گفته‌اند: امام در معانی پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیِّم، مصلح، الگو، طریق و راه اصلی، راهنما[۱] و کسی که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است[۲]. همچنین به معنای مصلح و سرپرست[۳] و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است[۴].[۵]. صرف نظر از اختلافات معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و پیشوایی و به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد، دانسته‌اند[۶].[۷]

معنای اصطلاح کلامی

متکلمان شیعه و اهل سنت با اندک تفاوت‌هایی در قیود تعریف، امامت را به ریاست عامه در امر دین و دنیا از باب جانشینی پیامبر (ص) تعریف کرده‌اند[۸].[۹].

سیاست

سیاست، عبارت است از تدبیر امور جامعه از راه تدوین قوانین لازم و اجرای آنها، و غایت عقلانی آن اصلاح زندگی مادی و معنوی افراد جامعه است. اصلاح زندگی مادی و معنوی بشر، از طریق تعلیم معارف الهی و اجرای احکام دینی، فلسفه اصلی امامت را تشکیل می‌دهد[۱۰].

ضرورت نیاز به حاکم سیاسی

امام امیرالمؤمنین (ع) وقتى شنيد كه خوارج مى‏‌گويند، لا حكم الا للّه، فرمود: این سخن حقّى است كه به آن باطلى خواسته شده، آرى، حكم جز از آن خدا نيست، ولى اينان مى‏‌گويند كه امارت و حكومت ويژه خداوند است و بس و حال آنكه مردم را امير و فرمانروايى بايد، خواه نيكوكار و خواه بدكار، كه مؤمن در سايه حكومت او به كار خود پردازد و كافر از زندگى خود تمتّع گيرد تا زمان هر يك به سر آيد، حق بيت المال مسلمانان گرد آورده شود و با دشمن پيكار كنند و راه‌ها امن گردد و حق ضعيف را از قوى بستانند و نيكوكار بياسايد و از شر بدكار آسوده ماند[۱۱].

شرایط رهبر و حاکم اسلامی

عهده‌دار امامت کسی است که عالم به سیاست و شایسته ریاست باشد؛ او «مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ» و دلسوز بندگان خداست[۱۲].

امامت دارای سه نوع ویژگی است:

  1. امامت عهده داری ولایت از جانب خداست؛
  2. امامت در ماهیت هدایت امت است؛
  3. امامت موجب اطاعت مطلق است.

امامت به دلیل این سه ویژگی جز با عصمت و نصب از جانب خدا و رسول امکان‌پذیر نیست. در حقیقت، امامت از دیدگاه شیعه ریشه در آیۀ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۱۳] دارد.

امامت از دیدگاه شیعه، منصب الهی است و مکمل خاتمیت رسالت است.

حکومت در عصر غیبت

در دیدگاه شیعه، امامت دو مرحله‌ای است: مرحله اول امامت، منصوص با شرط عصمت است که از آن به امامت بالاصاله تعبیر می‌شود، مرحله دوم امامت منصوص با شرط فقاهت و عدالت است که از آن به امامت نیابی تعبیر می‌شود.

در مرحله اول، امامت با تعیین شخص منصوب می‌شود و در مرحله دوم که عصر غیبت امام معصوم (ع) است با تعیین اوصاف نصب نوعی انجام خواهد شد. در امامت نیابی فقها در عصر غیبت شخص معینی منصوب نگردیده اما کسانی که دارای وصف فقاهت و عدالت باشند، به طور عام برای امامت نیابی منصوب شده‌اند.

امامت نیابی فقها در عصر غیبت به دو صورت تقریر شده که اغلب از آن دو به عنوان دو نظریه در ولایت فقیه یاد می‌شود:

  1. نظریه ولایت انتصابی فقیه عادل: بر اساس این نظریه، فقیه جامع الشرایط مستقیما با نص عام از طرف امام معصوم (ع) به ولایت نیابی منصوب شده و حق تأسیس دولت و تصدی امامت را از امام معصوم (ع) کسب کرده است و در مشروعیت امامت وی آرای عمومی مردم نقش تعیین کننده ندارد. هر چند آرای عمومی می‌تواند در غیبت و تحقق امامت و استقرار آن در جامعه مؤثر و تعیین‌کننده باشد[۱۴]؛
  2. نظریه ولایت انتخابی فقها: این نظریه که تلفیقی از امامت و خلافت در دو دیدگاه شیعه و اهل سنت برای پیدا کردن راه‌حل سیاسی در عصر غیبت برای مشروعیت نظام سیاسی است، معتقد است که امضا و تأیید امام معصوم (ع) در مورد امامت نیابی فقها در صورتی است که قبلاً مقبولیت و موافقت آرای عمومی را کسب کرده باشند[۱۵].[۱۶].

پانویس

  1. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.
  2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
  3. ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.
  4. ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.
  5. ر.ک: عالمی، سید محمد، بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد، ص۱۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳.
  6. نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳
  7. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  8. نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴
  9. مختاری مازندرانی، محمد حسین، ‌امامت و رهبری، ص۳۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۵-۳۳.
  10. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۲۸۸.
  11. نهج البلاغه، خطبۀ ۴۰.
  12. تحف‌العقول، ص۳۱۳.
  13. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  14. ولایة الأمر فی عصر الغیبة، ص۱۶۰.
  15. فقه سیاسی، ج۷، ص۱۵۸-۱۵۶.
  16. دانشنامه فقه سیاسی، ص ۲۶۷.