حدیث وراثت انبیا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ولایت}} | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اثبات ولایت فقیه در حدیث | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
{{جعبه اطلاعات احادیث نامدار | |||
| نام حدیث = حدیث وراثت انبیا | |||
| نام تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| متن حدیث = إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ | |||
| ترجمه حدیث = علما و دانشمندان وارث پیامبرانند | |||
| نامهای دیگر = [[صحیحه قداح]] | |||
| صادره از = [[امام صادق]] {{ع}} | |||
| راویان = {{فهرست جعبه افقی | عبدالله بن میمون}} | |||
| سبب صدور = | |||
| دلالت حدیث = {{فهرست جعبه عمودی | دلالت بر جانشینی و [[وراثت]] عالمان دینی از [[انبیاء]]| [[مرجعیت علمی و دینی]] علما در [[عصر غیبت]]}} | |||
| اعتبار سند = | |||
| منابع شیعه = {{فهرست جعبه عمودی | [[بصائر الدرجات (کتاب)| بصائر الدرجات]]| [[الکافی (کتاب) | الکافی]] | [[الامالی - صدوق (کتاب) | امالی شیخ صدوق]] }} | |||
| منابع اهل سنت = {{فهرست جعبه عمودی |}} | |||
}} | |||
== | یکی از روایاتی که برای [[اثبات ولایت فقیه]] به آن استناد شده است [[روایت]] '''[[صحیحه قداح]]''' است که [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: "[[علما]] و دانشمندان "[[وارث]]" پیامبرانند". مراد از [[علما]] "علمای [[امت اسلام]]" است به این صورت که [[علما]] آن بخش از [[شئون]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[انبیا]] را که قابل انتقال است به [[ارث]] میبرند و یکی از آن [[شئون]]، مسئله [[حکومت]] و [[زعامت]] است. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: “علما [[وارثان انبیا]] هستند. [[پیامبران]] [[درهم]] و [[دینار]] به ارث نمیگذارند و تنها احادیثی از احادیثشان را به جای میگذارند. هر که از آن احادیث بهرهای گیرد، [[حظ]] بسیاری برده است. پس [[نیکو]] بنگرید که این [[علم]] خود را از که میگیرید؛ زیرا در [[خاندان]] ما، [[اهل بیت]]، در هر عصر [[جانشینان]] عادلی هستند که [[تحریف]] غالیها و [[وابستگی]] مخربان و [[تأویل]] نادانها را از [[دین]] میزدایند”<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ}} (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲).</ref>. | |||
== [[صحیحه قداح]] == | |||
[[عبدالله بن میمون قداح]] از [[امام جعفر صادق]] {{ع}} چنین [[نقل]] کرد: "[[علما]] و [[دانشمندان]] "[[وارث]]" پیامبرانند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ}}؛ اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ج۱، ص۴۲، حدیث ۱.</ref>. مراد از [[علما]] در این [[روایت]] "علمای [[امت اسلام]]" است به این صورت که [[علما]] آن بخش از [[شئون]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[انبیا]] را که قابل انتقال است به [[ارث]] میبرند و یکی از آن [[شئون]]، مسئله [[حکومت]] و [[زعامت]] است<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۵۰-۱۵۶.</ref>. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند: “علما [[وارثان انبیا]] هستند. [[پیامبران]] [[درهم]] و [[دینار]] به ارث نمیگذارند و تنها احادیثی از احادیثشان را به جای میگذارند. هر که از آن احادیث بهرهای گیرد، [[حظ]] بسیاری برده است. پس [[نیکو]] بنگرید که این [[علم]] خود را از که میگیرید؛ زیرا در [[خاندان]] ما، [[اهل بیت]]، در هر عصر [[جانشینان]] عادلی هستند که [[تحریف]] غالیها و [[وابستگی]] مخربان و [[تأویل]] نادانها را از [[دین]] میزدایند”<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ}} (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲).</ref>. | |||
دقت در [[روایت]] فوق مشخص میکند که منظور از [[علما]] همه [[دانشمندان]] نیستند، بلکه تنها آن دسته از علما مشمول این روایت هستند که [[علوم]] به جامانده از [[انبیا]] را فرامیگیرند. بالتبع [[میزان]] [[حظ]] و بهره علما از این [[ارث]] به میزان فراگیری این علوم است. مهمترین بحث درباره روایت فوق حوزه مورد ارث است. به تصریح روایت فوق، حوزه [[مالی]] از ارث خارج میشود؛ اما انحصار یا عدم انحصار این ارث در [[علم]] مورد بحث [[علمای شیعه]] بوده است. | دقت در [[روایت]] فوق مشخص میکند که منظور از [[علما]] همه [[دانشمندان]] نیستند، بلکه تنها آن دسته از علما مشمول این روایت هستند که [[علوم]] به جامانده از [[انبیا]] را فرامیگیرند. بالتبع [[میزان]] [[حظ]] و بهره علما از این [[ارث]] به میزان فراگیری این علوم است. مهمترین بحث درباره روایت فوق حوزه مورد ارث است. به تصریح روایت فوق، حوزه [[مالی]] از ارث خارج میشود؛ اما انحصار یا عدم انحصار این ارث در [[علم]] مورد بحث [[علمای شیعه]] بوده است. | ||
خط ۱۵: | خط ۳۲: | ||
در ماهیت ارث، نوعی تخالف و [[جانشینی]] وجود دارد. توضیح آنکه در [[عقود]] و مبادلات همواره مالی از ایجاب کننده به قبول کننده منتقل میشود؛ اما در ارث آنچه [[ثابت]] است، مورد ارث است و تنها [[وارث]] به جای مورث بر مورد ارث [[سلطه]] پیدا میکند و [[حق تصرف]] به وی در آن داده میشود. بر همین اساس تمامی [[حقوق]] و [[وظایف]] قبلی که برای مورث بود، برای وارث نیز هست؛ از جمله دیون مورث، طلبهای مورث و [[حق]] رهن؛ بنابراین وارث به جای مورث قرار میگیرد<ref>غروی نائینی، المکاسب و البیع، ج۲، ص۱۳۶.</ref>؛ از اینرو [[وراثت]] را نوعی جانشینی نیز تعریف میکنند. [[آیتالله]] [[جوادی آملی]] پس از بیان این مطلب که در بیع، [[مال]] به جای مال مینشیند، اما در ارث، وارث به جای مورث، مینویسد: با این تحلیل از مفهوم ارث روشن میشود که در ارث همواره یک نوع [[خلافت]] و جانشینی وارث نسبت به مورث مطرح است؛ بنابراین [[احکام فقهی]] که در [[زمان]] [[انبیا]] به منظور عمل و [[اعمال]] تلقی میشد، اکنون که آن ذوات [[نورانی]] [[رحلت]] فرمودهاند و [[عالمان دینی]] به [[وراثت]] آنان [[قیام]] کردهاند، باید همانند مورثانشان [[اقدام]] کنند تا [[احکام دینی]] در بوته [[ذهن]] و موطن کتاب و معهد درس و قلمرو زبان محصور نگردد<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه: ولایت عدالت و فقاهت، ص۱۸۹- ۱۹۰.</ref>. | در ماهیت ارث، نوعی تخالف و [[جانشینی]] وجود دارد. توضیح آنکه در [[عقود]] و مبادلات همواره مالی از ایجاب کننده به قبول کننده منتقل میشود؛ اما در ارث آنچه [[ثابت]] است، مورد ارث است و تنها [[وارث]] به جای مورث بر مورد ارث [[سلطه]] پیدا میکند و [[حق تصرف]] به وی در آن داده میشود. بر همین اساس تمامی [[حقوق]] و [[وظایف]] قبلی که برای مورث بود، برای وارث نیز هست؛ از جمله دیون مورث، طلبهای مورث و [[حق]] رهن؛ بنابراین وارث به جای مورث قرار میگیرد<ref>غروی نائینی، المکاسب و البیع، ج۲، ص۱۳۶.</ref>؛ از اینرو [[وراثت]] را نوعی جانشینی نیز تعریف میکنند. [[آیتالله]] [[جوادی آملی]] پس از بیان این مطلب که در بیع، [[مال]] به جای مال مینشیند، اما در ارث، وارث به جای مورث، مینویسد: با این تحلیل از مفهوم ارث روشن میشود که در ارث همواره یک نوع [[خلافت]] و جانشینی وارث نسبت به مورث مطرح است؛ بنابراین [[احکام فقهی]] که در [[زمان]] [[انبیا]] به منظور عمل و [[اعمال]] تلقی میشد، اکنون که آن ذوات [[نورانی]] [[رحلت]] فرمودهاند و [[عالمان دینی]] به [[وراثت]] آنان [[قیام]] کردهاند، باید همانند مورثانشان [[اقدام]] کنند تا [[احکام دینی]] در بوته [[ذهن]] و موطن کتاب و معهد درس و قلمرو زبان محصور نگردد<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه: ولایت عدالت و فقاهت، ص۱۸۹- ۱۹۰.</ref>. | ||
آنچه در عبارت فوق و حتی در برخی [[ادله]] دیگر مفروض پنداشته میشود، آن است که وجود احکام دینی بدون امکان اجرای آنها با علت وجودی این [[احکام]] [[سازگاری]] ندارد؛ از اینرو [[آیتالله]] [[جوادی آملی]] قبل از بیان این [[استدلال]] مطرح میکند که [[وظیفه]] اصلی انبیا [[تدبیر امور]] [[امت]] است که با [[دریافت وحی]] و اجرای آن در میان [[مردم]] ممکن میشود. با چنین نگرشی، عدم [[تشکیل حکومت]] به دست فقهای پیشین [[شیعه]] نه به دلیل بیتوجهی ایشان، بلکه به دلیل عدم امکان [[تأسیس حکومت]] بوده است | آنچه در عبارت فوق و حتی در برخی [[ادله]] دیگر مفروض پنداشته میشود، آن است که وجود احکام دینی بدون امکان اجرای آنها با علت وجودی این [[احکام]] [[سازگاری]] ندارد؛ از اینرو [[آیتالله]] [[جوادی آملی]] قبل از بیان این [[استدلال]] مطرح میکند که [[وظیفه]] اصلی انبیا [[تدبیر امور]] [[امت]] است که با [[دریافت وحی]] و اجرای آن در میان [[مردم]] ممکن میشود. با چنین نگرشی، عدم [[تشکیل حکومت]] به دست فقهای پیشین [[شیعه]] نه به دلیل بیتوجهی ایشان، بلکه به دلیل عدم امکان [[تأسیس حکومت]] بوده است<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۸۷.</ref>. | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']] | # [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']] | ||
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:ولایت فقیه]] | ||
[[رده: | [[رده:احادیث نامدار]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۹
حدیث وراثت انبیا | |
---|---|
متن حدیث | |
«إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ» | |
ترجمه حدیث | |
علما و دانشمندان وارث پیامبرانند | |
مشخصات حدیث | |
نامهای دیگر | صحیحه قداح |
صادره از | امام صادق (ع) |
راویان |
|
محتوای حدیث | |
دلالت حدیث |
|
منابع حدیث | |
منابع شیعه | |
یکی از روایاتی که برای اثبات ولایت فقیه به آن استناد شده است روایت صحیحه قداح است که امام صادق (ع) میفرماید: "علما و دانشمندان "وارث" پیامبرانند". مراد از علما "علمای امت اسلام" است به این صورت که علما آن بخش از شئون رسول اکرم (ص) و انبیا را که قابل انتقال است به ارث میبرند و یکی از آن شئون، مسئله حکومت و زعامت است.
صحیحه قداح
عبدالله بن میمون قداح از امام جعفر صادق (ع) چنین نقل کرد: "علما و دانشمندان "وارث" پیامبرانند"[۱]. مراد از علما در این روایت "علمای امت اسلام" است به این صورت که علما آن بخش از شئون رسول اکرم (ص) و انبیا را که قابل انتقال است به ارث میبرند و یکی از آن شئون، مسئله حکومت و زعامت است[۲].
امام صادق (ع) میفرمایند: “علما وارثان انبیا هستند. پیامبران درهم و دینار به ارث نمیگذارند و تنها احادیثی از احادیثشان را به جای میگذارند. هر که از آن احادیث بهرهای گیرد، حظ بسیاری برده است. پس نیکو بنگرید که این علم خود را از که میگیرید؛ زیرا در خاندان ما، اهل بیت، در هر عصر جانشینان عادلی هستند که تحریف غالیها و وابستگی مخربان و تأویل نادانها را از دین میزدایند”[۳].
دقت در روایت فوق مشخص میکند که منظور از علما همه دانشمندان نیستند، بلکه تنها آن دسته از علما مشمول این روایت هستند که علوم به جامانده از انبیا را فرامیگیرند. بالتبع میزان حظ و بهره علما از این ارث به میزان فراگیری این علوم است. مهمترین بحث درباره روایت فوق حوزه مورد ارث است. به تصریح روایت فوق، حوزه مالی از ارث خارج میشود؛ اما انحصار یا عدم انحصار این ارث در علم مورد بحث علمای شیعه بوده است.
در ماهیت ارث، نوعی تخالف و جانشینی وجود دارد. توضیح آنکه در عقود و مبادلات همواره مالی از ایجاب کننده به قبول کننده منتقل میشود؛ اما در ارث آنچه ثابت است، مورد ارث است و تنها وارث به جای مورث بر مورد ارث سلطه پیدا میکند و حق تصرف به وی در آن داده میشود. بر همین اساس تمامی حقوق و وظایف قبلی که برای مورث بود، برای وارث نیز هست؛ از جمله دیون مورث، طلبهای مورث و حق رهن؛ بنابراین وارث به جای مورث قرار میگیرد[۴]؛ از اینرو وراثت را نوعی جانشینی نیز تعریف میکنند. آیتالله جوادی آملی پس از بیان این مطلب که در بیع، مال به جای مال مینشیند، اما در ارث، وارث به جای مورث، مینویسد: با این تحلیل از مفهوم ارث روشن میشود که در ارث همواره یک نوع خلافت و جانشینی وارث نسبت به مورث مطرح است؛ بنابراین احکام فقهی که در زمان انبیا به منظور عمل و اعمال تلقی میشد، اکنون که آن ذوات نورانی رحلت فرمودهاند و عالمان دینی به وراثت آنان قیام کردهاند، باید همانند مورثانشان اقدام کنند تا احکام دینی در بوته ذهن و موطن کتاب و معهد درس و قلمرو زبان محصور نگردد[۵].
آنچه در عبارت فوق و حتی در برخی ادله دیگر مفروض پنداشته میشود، آن است که وجود احکام دینی بدون امکان اجرای آنها با علت وجودی این احکام سازگاری ندارد؛ از اینرو آیتالله جوادی آملی قبل از بیان این استدلال مطرح میکند که وظیفه اصلی انبیا تدبیر امور امت است که با دریافت وحی و اجرای آن در میان مردم ممکن میشود. با چنین نگرشی، عدم تشکیل حکومت به دست فقهای پیشین شیعه نه به دلیل بیتوجهی ایشان، بلکه به دلیل عدم امکان تأسیس حکومت بوده است[۶].
منابع
پانویس
- ↑ «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ»؛ اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ج۱، ص۴۲، حدیث ۱.
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۵۰-۱۵۶.
- ↑ «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲).
- ↑ غروی نائینی، المکاسب و البیع، ج۲، ص۱۳۶.
- ↑ جوادی آملی، ولایت فقیه: ولایت عدالت و فقاهت، ص۱۸۹- ۱۹۰.
- ↑ مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۸۷.