اذان در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = اذان | | موضوع مرتبط = اذان | ||
| عنوان مدخل = اذان | | عنوان مدخل = اذان | ||
| مداخل مرتبط = [[اذان در فقه سیاسی]] - [[اذان در سیره امام حسین]] - [[اذان در معارف و سیره رضوی]] | | مداخل مرتبط = [[اذان در کلام اسلامی]] - [[اذان در فقه اسلامی]] - [[اذان در فقه سیاسی]] - [[اذان در سیره امام حسین]] - [[اذان در معارف و سیره رضوی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۷
مقدمه
أَذان: اعلام[۱]، اعلام به صدای بلند[۲]، انذار و هشدار[۳].
﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ﴾[۴].
در قرآن کریم، أذان به معنی گلبانگ محمدی و شعار یا دعای معروف حاکی از حلول وقت نماز و دعوت به نماز نیامده است و از آن با تعبیرهای دیگری یاد شده است؛ نظیر ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ...﴾[۵][۶].
اعلامیه و بیانیه به معنای موضعگیری رسمی و علنی، سندی است که در آن یک دولت یا سازمان یا گروه و... رفتار یا نظر و موضع خود را درباره موضوعها یا جریانات مخصوص به طور رسمی اعلام میکند[۷][۸].
اذان برائت
«اذان» به معنای اعلام و اعلان است[۹]. واژه «اذان» بیان کننده اعلام رسمی و علنی توأم با فریاد است همانگونه که شعارهای اصیل توحیدی با عنوان «اذان» نامیده شده است[۱۰]. از انتساب اذان به خدا و رسولش چنین استنباط میشود که اذان برائت یک حکم اعتقادی صرف و یا یک فرمان اجرایی رسول خدا (ص) نیست، این اصلی دو بُعدی است که هم به عنوان یک اصل ثابت اعتقادی به خدا منسوب بوده و هم به عنوان یک حکم شریعت و یک شعار اجرایی به پیامبر (ص) مربوط میشود و جنبه توحیدی و بُعد شریعتی آن قابل تفکیک نیستند. اذان برائت از آن چنان اهمیتی برخوردار است که باید در روز حج و در لابلای مراسم آن انجام شود و به مناسک حج روح برائت از مشرکان بدمد و بُعد تبرّایی توحید را کامل کند.
مضمون اذان برائت با توجه به تعبیر ﴿أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۱] اشاره به آن دارد که اصل توحیدی برائت از مشرکان را نباید یک عمل مقابله به مثل یا انتقامجویانه پیامبر (ص) در برابر رفتار ظالمانه قریش و مشرکان تفسیر کرده بلکه این یک اصل جاودانه اسلامی است که خدا خود آن را مقرر فرموده و برائت از مشرکان قبل از هر کس به خدا مربوط میشود، یعنی این خداست که خود از مشرکان برائت میجوید تا راه، رسم و شیوه سیاسی اسلام و مسلمانان را روشن کند[۱۲].
بهکارگیری واژه «اذان» در اعلان برائت در قرآن به معنای آن است که برائت از مشرکان به شکل عادی و به صورت متعارف آرام و معمولی کافی نیست، بلکه اعلان برائت باید همراه با فریاد، تظاهر و نمایش قدرتی باشد که نشانگر صلابت، قدرت و اعتماد به نفس مسلمانان و تهدید مشرکان توطئهگر، متجاوز و بالاخره امیدبخش رهایی محرومان و مستضعفان جهان شود. فریاد برائت نوعی آمادهباش و بسیج عمومی است که در دفاع مقدس و جهاد، امری شناخته شده است.
به نظر میرسد که اعلان جنگ صریحاً در آیه پنجم به صورت: ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۳] آمده و اعلان برائت در واقع نوعی جنگ سرد است که برای تقویت نیروهای خودی و تهدید و تضعیف روحیه دشمن به کار گرفته میشود و در هر صورت جنگ روانی و یا جنگ سرد خود با استفاده از رسانهها و وسایل اعلام جمعی و سر و صدا و آنچه که در عرف به فریاد تعبیر میشود، همراه است. اعلان برائت مقدمه آغاز دفاع مقدس در برابر پیمانشکنان متجاوز است که باید پس از پایان یافتن ماههای حرام آغاز شود[۱۴].[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۲۰۰. ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۹. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۴.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۶۹.
- ↑ احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۸۶.
- ↑ «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است.».. سوره توبه، آیه ۳.
- ↑ «ای مؤمنان! چون روز آدینه گلبانگ نماز در دهند به یادکرد خدا بشتابید» سوره جمعه، آیه ۹.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۴.
- ↑ علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۰۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۲-۶۳.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۵۲.
- ↑ تفسیر فی ظلال القرآن، ج۱۱، ص۳۴؛ تفسیرالمیزان، ج۹، ص۴۸.
- ↑ «خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند» سوره توبه، آیه ۳.
- ↑ تفسیر فخر رازی، ج۱۵، ص۲۲۰؛ تفسیر جامع قرطبی،، ج۳، ص۳۱۱.
- ↑ «و چون ماههای حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید» سوره توبه، آیه ۵.
- ↑ فقه سیاسی، ج۵، ص۷۸، ۸۵ و ۸۶.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۲۶.