عوامل بهره‌مندی از ولایت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(جایگزینی صفحه با '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ولایت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = عوامل بهره‌مندی از ولایت الهی در قرآن | پرسش مرتبط = }} == مقدمه == افراد مدعی پیروی از امامان {{ع}}، باید صفات ثبوتی و سلبی آنان را بشناسند و در تحصیل و حفظ‍ آنها بکوشند و از صفات سلبی بپرهیزن...')
برچسب: جایگزین شد
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
== تعقل ==
== تعقل ==
{{اصلی|تعقل}}
{{اصلی|تعقل}}
یکی از ویژگی‌های ولایتمداری [[خلیفه الهی]]، [[دعوت به تعقل]] است تا افراد با [[تفکر]] عاقلانه، پی به [[حقانیت]] آنان و گفته‌هایشان ببرند و [[دست]] از عادت‌ها و [[افکار]] جاهلانه بردارند. [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} با [[یادآوری]] نشانه‌های [[قدرت الهی]]، آنان را به سوی [[تعقل]] صحیح سوق داده، شاید متوجه صراط‍ مستقیم شوند.
یکی از ویژگی‌های ولایتمداری [[خلیفه الهی]]، [[دعوت به تعقل]] است تا افراد با [[تفکر]] عاقلانه، پی به حقانیت آنان و گفته‌هایشان ببرند و [[دست]] از عادت‌ها و [[افکار]] جاهلانه بردارند. [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} با یادآوری نشانه‌های [[قدرت الهی]]، آنان را به سوی [[تعقل]] صحیح سوق داده، شاید متوجه صراط‍ مستقیم شوند.


[[تعقل]] اولین [[علم فطری]] [[خدادادی]] به [[بشر]] است تا بدان وسیله بتواند [[صلاح]] و [[فساد]] امور [[زندگی]] را تشخیص بدهد و نَفْسش را وادار بر عمل طبق آن تشخیص کند؛ لذا هر کس تنفرش از [[قبایح]] بیش‌تر باشد، عاقل‌تر است<ref>اما امروزه کسی که اهل حیله و دغل باشد، معروف به عقل داشتن و زیرک بودن می‌شود، ولی در تعبیر قرآن حکیم، چنین افرادی سفیه هستند و عاقل کسی است که از زشتی‌ها اجتناب کند و از اهل دین، دین‌مدار و توحیدگرا باشد.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>
[[تعقل]] اولین [[علم فطری]] خدادادی به [[بشر]] است تا بدان وسیله بتواند [[صلاح]] و [[فساد]] امور [[زندگی]] را تشخیص بدهد و نَفْسش را وادار بر عمل طبق آن تشخیص کند؛ لذا هر کس تنفرش از [[قبایح]] بیش‌تر باشد، عاقل‌تر است<ref>اما امروزه کسی که اهل حیله و دغل باشد، معروف به عقل داشتن و زیرک بودن می‌شود، ولی در تعبیر قرآن حکیم، چنین افرادی سفیه هستند و عاقل کسی است که از زشتی‌ها اجتناب کند و از اهل دین، دین‌مدار و توحیدگرا باشد.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>


== ایمان ==
== ایمان ==
{{اصلی|ایمان}}
{{اصلی|ایمان}}
[[ایمان]]، عبارت از قرار دادن خود در [[امنیت]] و [[آرامش]] است و معنای {{متن حدیث|آمَنْتُ بِاللَّهِ}}، یعنی برای من [[اطمینان]] و [[آرامش]] به سبب [[خدای متعال]] حاصل شده است. او [[مؤمن]] است، یعنی مطمئن و دارای [[آرامش]] (روانی، [[روحی]] و [[قلبی]] که به سبب [[ایمان به خدا]] می‌باشد که در درون او حاصل شده) است"<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۳۸، کلمه امن.</ref>.
[[ایمان]]، عبارت از قرار دادن خود در [[امنیت]] و [[آرامش]] است و معنای {{متن حدیث|آمَنْتُ بِاللَّهِ}}، یعنی برای من [[اطمینان]] و [[آرامش]] به سبب [[خدای متعال]] حاصل شده است. او [[مؤمن]] است، یعنی مطمئن و دارای [[آرامش]] (روانی، [[روحی]] و [[قلبی]] که به سبب ایمان به خدا می‌باشد که در درون او حاصل شده) است"<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۳۸، کلمه امن.</ref>.


مراد از ایمان، ایمانی است که همه‌جانبه باشد و شامل ایمان به اصول و [[فروع دین]]، بدون استثا حتّی در یک مورد آن و نداشتن [[انزجار]] درونی از همه آنهاست که اکثر افراد ناآگاهانه به برخی [[اصول دین]]، همچون [[امامت]] [[معتقد]] نبوده و عده فراوانی نیز در عمل، [[معتقد]] نیستند و افراد زیادی به بعضی [[احکام دینی]]، از روی [[نادانی]] اظهار [[انزجار]] می‌کنند، در حالی که جاعل آن [[قوانین]]، [[خداوند حکیم]] است که [[جعل]] احکامش هرگز بدون [[مصلحت]] و [[حکمت]] نبوده است. چنین افرادی همچون [[ابلیس]] خواهند بود! چون او فقط‍ به یک مورد و به ظاهر در یک زمان مخصوص که [[ایمان]] به [[حکم]] حکیمانه سَجده بر [[آدم]] {{ع}} بود، [[ایمان]] نیاورد و در نتیجه عمل چندساله او [[باطل]] و از درگاه [[قرب الهی]]، طرد گردید. بنابراین، یکی از عوامل مهّم بهره‌مندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، علاوه بر [[تصدیق]] به [[حقانیت]] آن، داشتن [[ایمان واقعی]] و [[التزام عملی]] به آن است وگرنَه صِرف [[تصدیق]] بدون [[التزام عملی]] و [[پایداری]] تا لحظه [[مرگ]]، کافی نخواهد بود و چنین شخصی در پرتگاه خطرناکی قرار دارد که هر آن، احتمال سقوطش می‌رود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۰-۱۷۲.</ref>.
مراد از ایمان، ایمانی است که همه‌جانبه باشد و شامل ایمان به اصول و [[فروع دین]]، بدون استثا حتّی در یک مورد آن و نداشتن [[انزجار]] درونی از همه آنهاست که اکثر افراد ناآگاهانه به برخی [[اصول دین]]، همچون [[امامت]] [[معتقد]] نبوده و عده فراوانی نیز در عمل، [[معتقد]] نیستند و افراد زیادی به بعضی احکام دینی، از روی [[نادانی]] اظهار [[انزجار]] می‌کنند، در حالی که جاعل آن [[قوانین]]، [[خداوند حکیم]] است که جعل احکامش هرگز بدون [[مصلحت]] و [[حکمت]] نبوده است. چنین افرادی همچون [[ابلیس]] خواهند بود! چون او فقط‍ به یک مورد و به ظاهر در یک زمان مخصوص که [[ایمان]] به [[حکم]] حکیمانه سَجده بر [[آدم]] {{ع}} بود، [[ایمان]] نیاورد و در نتیجه عمل چندساله او [[باطل]] و از درگاه [[قرب الهی]]، طرد گردید. بنابراین، یکی از عوامل مهّم بهره‌مندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، علاوه بر [[تصدیق]] به حقانیت آن، داشتن ایمان واقعی و التزام عملی به آن است وگرنَه صِرف [[تصدیق]] بدون التزام عملی و [[پایداری]] تا لحظه [[مرگ]]، کافی نخواهد بود و چنین شخصی در پرتگاه خطرناکی قرار دارد که هر آن، احتمال سقوطش می‌رود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۰-۱۷۲.</ref>.


== تسلیم ==
== تسلیم ==
{{اصلی|تسلیم}}
{{اصلی|تسلیم}}
[[تسلیم]] یکی از عوامل و زیربنای عوامل دیگر بهره‌مندی مانند [[تبعیت]] و [[اطاعت]] است که [[روح]] و [[جسم]] افراد مدعی [[ولایت]] [[حق]]، باید در برابر [[دستورها]] و [[سیره]] [[خلیفه الهی]]، [[تسلیم محض]] باشد؛ ولی بسیاری از افراد در ظاهر ادعای تسلیم و [[مسلمانی]] می‌نمایند، اما در [[باطن]] و عمل بر خلاف آن هستند. آنان [[یقین]] دارند که یکی از خواسته‌های [[خلفای الهی]] {{عم}} به‌خصوص صاحب‌الزمان {{ع}}، داشتن [[تقوای الهی]] و [[اخلاص]] است، ولی بر خلاف یقین خود عمل می‌کنند و عملاً مصداق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> هستند<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۳-۱۷۴.</ref>.
[[تسلیم]] یکی از عوامل و زیربنای عوامل دیگر بهره‌مندی مانند [[تبعیت]] و [[اطاعت]] است که [[روح]] و جسم افراد مدعی [[ولایت]] [[حق]]، باید در برابر [[دستورها]] و [[سیره]] [[خلیفه الهی]]، [[تسلیم محض]] باشد؛ ولی بسیاری از افراد در ظاهر ادعای تسلیم و [[مسلمانی]] می‌نمایند، اما در [[باطن]] و عمل بر خلاف آن هستند. آنان [[یقین]] دارند که یکی از خواسته‌های [[خلفای الهی]] {{عم}} به‌خصوص صاحب‌الزمان {{ع}}، داشتن [[تقوای الهی]] و [[اخلاص]] است، ولی بر خلاف یقین خود عمل می‌کنند و عملاً مصداق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> هستند<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۳-۱۷۴.</ref>.


== تبعیت و اطاعت ==
== تبعیت و اطاعت ==
تحقق [[حقیقی]] [[ولایت]] [[حق]] به [[تبعیت]] و [[اطاعت]] وابسته است، نَه اظهار مَحبت صِرف؛ زیرا در روایتی شرط‍ اساسی مَحبت [[اهل بیت پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}}، [[تبعیت]] از [[سنّت]] و [[سیره]] آنان و [[اطاعت]] از [[احکام الهی]] قرار داده شده است: "[[امام محمد باقر]] {{ع}} فرمود: ای [[جابر]]. آیا کافی است برای کسی که ادّعای [[تشیع]] دارد، بگوید که [[دوستدار]] ما [[اهل بیت]] است‌؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[شیعه]] ما نیست مگر آن کسی که تقوای [[خدا]] را رعایت و از او [[اطاعت]] نماید. [[شیعیان]] ما شناخته نمی‌شدند، مگر به [[تواضع]]، [[خشوع]] و [[فروتنی]] در [[عبادت]]، [[ادای امانت]]، بسیاری [[ذکر خدا]]، [[روزه]] گرفتن، [[نماز]] به پا داشتن، [[نیکی]] به [[والدین]] و رسیدگی به همسایگانی که [[فقیر]] و نیازمندند..."<ref>صفات الشیعة، ص۱۲، ح۲۲؛ الکافی، ج۲، ص۷۴؛ وسائل‌الشیعة، ج۱۵، ص۲۳۴، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۷، باب ۴۷؛ أعلام‌الدین، ص۱۴۳؛ الأمالی للصدوق، ص۶۲۵، المجلس الحادی و التسعون؛ الأمالی للطوسی، ص۷۳۵، ح۱۵۳۵-۱؛ تحف‌العقول، ص۲۹۵؛ روضه‌الواعظین، ج۲، ص۲۹۴؛ مجموعه‌ورام، ج۲، ص۱۸۵؛ مستطرفات‌السرائر، ص۶۳۶؛ مشکاة الأنوار، ص۵۹، الفصل الأول فی ذکر صفات الشیعة.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۴-۱۷۷.</ref>
تحقق [[حقیقی]] [[ولایت]] [[حق]] به [[تبعیت]] و [[اطاعت]] وابسته است، نَه اظهار مَحبت صِرف؛ زیرا در روایتی شرط‍ اساسی مَحبت [[اهل بیت پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}}، [[تبعیت]] از [[سنّت]] و [[سیره]] آنان و [[اطاعت]] از [[احکام الهی]] قرار داده شده است: "[[امام محمد باقر]] {{ع}} فرمود: ای [[جابر]]. آیا کافی است برای کسی که ادّعای [[تشیع]] دارد، بگوید که [[دوستدار]] ما [[اهل بیت]] است‌؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[شیعه]] ما نیست مگر آن کسی که تقوای [[خدا]] را رعایت و از او [[اطاعت]] نماید. [[شیعیان]] ما شناخته نمی‌شدند، مگر به [[تواضع]]، [[خشوع]] و [[فروتنی]] در [[عبادت]]، [[ادای امانت]]، بسیاری [[ذکر خدا]]، [[روزه]] گرفتن، [[نماز]] به پا داشتن، [[نیکی]] به والدین و رسیدگی به همسایگانی که [[فقیر]] و نیازمندند..."<ref>صفات الشیعة، ص۱۲، ح۲۲؛ الکافی، ج۲، ص۷۴؛ وسائل‌الشیعة، ج۱۵، ص۲۳۴، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۷، باب ۴۷؛ أعلام‌الدین، ص۱۴۳؛ الأمالی للصدوق، ص۶۲۵، المجلس الحادی و التسعون؛ الأمالی للطوسی، ص۷۳۵، ح۱۵۳۵-۱؛ تحف‌العقول، ص۲۹۵؛ روضه‌الواعظین، ج۲، ص۲۹۴؛ مجموعه‌ورام، ج۲، ص۱۸۵؛ مستطرفات‌السرائر، ص۶۳۶؛ مشکاة الأنوار، ص۵۹، الفصل الأول فی ذکر صفات الشیعة.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۴-۱۷۷.</ref>


== داشتن [[خوف]] و [[خشیت الهی]] ==
== داشتن [[خوف]] و [[خشیت الهی]] ==
یکی از عوامل مهم در [[پذیرش ولایت]] ولی [[حق]]، داشتن [[خشیت]] و [[خوف]] از عظمت [[پروردگار]] و نیز [[حسابرسی]] عادلانه [[روز قیامت]] است. خشیت یک صفت درونی است که همه سالکان [[وارسته]]، [[عالمان]] و عاقلان [[حقیقی]] از عظمت [[خدای متعال]] دارند. اما با شرایطی که یکی از آنها، داشتن [[خشیت]] و [[خوف]] از [[عظمت]] [[پروردگار]] و [[حسابرسی]] عادلانه اوست، نَه صِرف ادعا و در [[مقام عمل]]، همچون افراد بی‌باک و [[لاابالی]]، [[اقدام]] به هر عملی [[نامشروع]] کنند و ذرّه‌ای در وجودشان از [[خوف]] و [[خشیت الهی]] نباشد<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>.
یکی از عوامل مهم در [[پذیرش ولایت]] ولی [[حق]]، داشتن [[خشیت]] و [[خوف]] از عظمت [[پروردگار]] و نیز [[حسابرسی]] عادلانه [[روز قیامت]] است. خشیت یک صفت درونی است که همه سالکان [[وارسته]]، [[عالمان]] و عاقلان [[حقیقی]] از عظمت [[خدای متعال]] دارند. اما با شرایطی که یکی از آنها، داشتن [[خشیت]] و [[خوف]] از عظمت [[پروردگار]] و [[حسابرسی]] عادلانه اوست، نَه صِرف ادعا و در مقام عمل، همچون افراد بی‌باک و لاابالی، [[اقدام]] به هر عملی [[نامشروع]] کنند و ذرّه‌ای در وجودشان از [[خوف]] و [[خشیت الهی]] نباشد<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>.


== علم ==
== علم ==
{{اصلی|علم}}
{{اصلی|علم}}
[[علم]]، مقدمه‌ای برای عوامل بهره‌مندی دیگر مانند. [[خشیت]]، [[خوف]] و [[تقوا]]ست. تقوا در صورتی محقّق خواهد شد که شخص [[متقی]]، عالِم به موارد تقوا باشد و آن را رعایت کند؛ لذا عالم بودن و [[توانایی]] [[خواندن]] و [[درک]] مفاهیم [[معارف دینی]] برای بهره‌مندی بیش‌تر از آن و [[پایداری]] در آن، نقش اساسی دارد<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۹-۱۸۱.</ref>.
[[علم]]، مقدمه‌ای برای عوامل بهره‌مندی دیگر مانند. [[خشیت]]، [[خوف]] و [[تقوا]]ست. تقوا در صورتی محقّق خواهد شد که شخص [[متقی]]، عالِم به موارد تقوا باشد و آن را رعایت کند؛ لذا عالم بودن و [[توانایی]] خواندن و [[درک]] مفاهیم [[معارف دینی]] برای بهره‌مندی بیش‌تر از آن و [[پایداری]] در آن، نقش اساسی دارد<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۷۹-۱۸۱.</ref>.


== تقوا ==
== تقوا ==
{{اصلی|تقوا}}
{{اصلی|تقوا}}
[[تقوای الهی]]، یعنی پرهیز از [[مخالفت]] با [[خدای متعال]]؛ [[تقوا]] دارای مراتبی است که اولین مرتبه آن، همان ترک [[محرّمات]] و [[گناهان]] بزرگ<ref>فرق بین محرّمات و گناهان بزرگ در این است که محرّمات، عام بوده و شامل گناهان بزرگ و کوچک می‌شود.</ref> است و در مرتبه بعد عدم اظهار [[مخالفت]] درونی و [[نارضایتی]] از تقدیرهای [[الهی]] است و مرتبه دیگر پرهیز از هر چیزی که موجب دوری از [[قرب الهی]] است که لازمه آن، داشتن [[مراقبت]] همه‌جانبه و پرهیز از [[افکار]] و خطورات [[نفسانی]] [[شیطانی]] است و مشغول شدن به آنچه مورد رضای [[پروردگار]] [[متعال]] است.
[[تقوای الهی]]، یعنی پرهیز از [[مخالفت]] با [[خدای متعال]]؛ [[تقوا]] دارای مراتبی است که اولین مرتبه آن، همان ترک [[محرّمات]] و [[گناهان]] بزرگ<ref>فرق بین محرّمات و گناهان بزرگ در این است که محرّمات، عام بوده و شامل گناهان بزرگ و کوچک می‌شود.</ref> است و در مرتبه بعد عدم اظهار [[مخالفت]] درونی و [[نارضایتی]] از تقدیرهای [[الهی]] است و مرتبه دیگر پرهیز از هر چیزی که موجب دوری از [[قرب الهی]] است که لازمه آن، داشتن [[مراقبت]] همه‌جانبه و پرهیز از [[افکار]] و خطورات [[نفسانی]] [[شیطانی]] است و مشغول شدن به آنچه مورد رضای [[پروردگار]] متعال است.


[[تقوا]] یکی از ارکان [[دعوت]] [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} بوده و در [[قرآن مجید]] جایگاه ویژه‌ای دارد؛ به گونه‌ای که شرط‍ [[قبولی اعمال]] [[نیک]]، تقواست: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. بنابراین، اگر کسی بخواهد، راهی راه [[خلیفه الهی]] بشود، باید [[تقوا]] داشته باشد<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref>.
[[تقوا]] یکی از ارکان [[دعوت]] [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} بوده و در [[قرآن مجید]] جایگاه ویژه‌ای دارد؛ به گونه‌ای که شرط‍ قبولی اعمال [[نیک]]، تقواست: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. بنابراین، اگر کسی بخواهد، راهی راه [[خلیفه الهی]] بشود، باید [[تقوا]] داشته باشد<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref>.


== صدق ==
== صدق ==
خط ۵۰: خط ۵۰:
== اخلاص ==
== اخلاص ==
{{اصلی|اخلاص}}
{{اصلی|اخلاص}}
همچنان که یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های ولایتمداری آنان، [[دعوت به توحید]] در [[اعتقاد]] و [[اطاعت]] و [[پرستش]] [[معبود]] [[یکتا]]ست؛ شرط‍ اساسی در بهره‌مندی از [[ولایت ولی]] [[حق]]، نیز [[اخلاص]] در [[معتقدات]] درونی و [[اعمال]] بیرونی است؛ زیرا اخلاص‌مداری، یک [[امر الهی]] برای همه افراد است که فقط‍ او را بپرستند و دینشان را برای او [[خالص]] نمایند: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۸۸-۱۹۰.</ref>
همچنان که یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های ولایتمداری آنان، [[دعوت به توحید]] در [[اعتقاد]] و [[اطاعت]] و [[پرستش]] [[معبود]] یکتاست؛ شرط‍ اساسی در بهره‌مندی از [[ولایت ولی]] [[حق]]، نیز [[اخلاص]] در [[معتقدات]] درونی و [[اعمال]] بیرونی است؛ زیرا اخلاص‌مداری، یک [[امر الهی]] برای همه افراد است که فقط‍ او را بپرستند و دینشان را برای او [[خالص]] نمایند: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۸۸-۱۹۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۹

مقدمه

افراد مدعی پیروی از امامان (ع)، باید صفات ثبوتی و سلبی آنان را بشناسند و در تحصیل و حفظ‍ آنها بکوشند و از صفات سلبی بپرهیزند و اگر گرفتار آنها هستند با مجاهده نفسانی آنها را از خود دور کنند. کسی می‌تواند مدعی پیروی و ولایتمداری خلیفه الهی باشد که به عنوان نمونه بداند، پیامبر اسلام (ص) در اعتقاد و عقیده چه آورده است و به چه وصفی متصف بوده و در عمل چه انجام می‌داده‌؟ اگر کسی معارف یاد شده را شناخت و به آنها عمل کرد، می‌تواند مدعی راستین پیروی ولایت خلیفه الهی باشد[۱]. برخی از این امور عبارت‌اند از:

تفکر صحیح

فکر، یعنی اندیشه در ادله و مقدمات معلوم تا بدان سبب، به مجهول مطلوب منتهی شود. روش قرآن مجید، تبیین مسائل مهمّ حق و باطل و جنود هر یک از آن دو و ارائه آن به افراد بوده تا اینکه آنان در آن مسائل مهم تفکر کنند و با انتخاب هر یک از آن دو، سعادت و شقاوت خود را رقم بزنند. یکی از مسائل مهم و سونوشت‌ساز، انتخاب نوع ولایت حق و باطل است که در قرآن مجید تبیین شده است، لذا تفکر صحیح، یکی از عوامل مقدماتی برای دیگر شرایط‍ بهره‌مندی از ولایت حق خواهد بود: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۲].[۳]

تعقل

یکی از ویژگی‌های ولایتمداری خلیفه الهی، دعوت به تعقل است تا افراد با تفکر عاقلانه، پی به حقانیت آنان و گفته‌هایشان ببرند و دست از عادت‌ها و افکار جاهلانه بردارند. انبیا و اوصیا (ع) با یادآوری نشانه‌های قدرت الهی، آنان را به سوی تعقل صحیح سوق داده، شاید متوجه صراط‍ مستقیم شوند.

تعقل اولین علم فطری خدادادی به بشر است تا بدان وسیله بتواند صلاح و فساد امور زندگی را تشخیص بدهد و نَفْسش را وادار بر عمل طبق آن تشخیص کند؛ لذا هر کس تنفرش از قبایح بیش‌تر باشد، عاقل‌تر است[۴].[۵]

ایمان

ایمان، عبارت از قرار دادن خود در امنیت و آرامش است و معنای «آمَنْتُ بِاللَّهِ»، یعنی برای من اطمینان و آرامش به سبب خدای متعال حاصل شده است. او مؤمن است، یعنی مطمئن و دارای آرامش (روانی، روحی و قلبی که به سبب ایمان به خدا می‌باشد که در درون او حاصل شده) است"[۶].

مراد از ایمان، ایمانی است که همه‌جانبه باشد و شامل ایمان به اصول و فروع دین، بدون استثا حتّی در یک مورد آن و نداشتن انزجار درونی از همه آنهاست که اکثر افراد ناآگاهانه به برخی اصول دین، همچون امامت معتقد نبوده و عده فراوانی نیز در عمل، معتقد نیستند و افراد زیادی به بعضی احکام دینی، از روی نادانی اظهار انزجار می‌کنند، در حالی که جاعل آن قوانین، خداوند حکیم است که جعل احکامش هرگز بدون مصلحت و حکمت نبوده است. چنین افرادی همچون ابلیس خواهند بود! چون او فقط‍ به یک مورد و به ظاهر در یک زمان مخصوص که ایمان به حکم حکیمانه سَجده بر آدم (ع) بود، ایمان نیاورد و در نتیجه عمل چندساله او باطل و از درگاه قرب الهی، طرد گردید. بنابراین، یکی از عوامل مهّم بهره‌مندی از ولایت خلیفه الهی، علاوه بر تصدیق به حقانیت آن، داشتن ایمان واقعی و التزام عملی به آن است وگرنَه صِرف تصدیق بدون التزام عملی و پایداری تا لحظه مرگ، کافی نخواهد بود و چنین شخصی در پرتگاه خطرناکی قرار دارد که هر آن، احتمال سقوطش می‌رود[۷].

تسلیم

تسلیم یکی از عوامل و زیربنای عوامل دیگر بهره‌مندی مانند تبعیت و اطاعت است که روح و جسم افراد مدعی ولایت حق، باید در برابر دستورها و سیره خلیفه الهی، تسلیم محض باشد؛ ولی بسیاری از افراد در ظاهر ادعای تسلیم و مسلمانی می‌نمایند، اما در باطن و عمل بر خلاف آن هستند. آنان یقین دارند که یکی از خواسته‌های خلفای الهی (ع) به‌خصوص صاحب‌الزمان (ع)، داشتن تقوای الهی و اخلاص است، ولی بر خلاف یقین خود عمل می‌کنند و عملاً مصداق آیه شریفه ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا[۸] هستند[۹].

تبعیت و اطاعت

تحقق حقیقی ولایت حق به تبعیت و اطاعت وابسته است، نَه اظهار مَحبت صِرف؛ زیرا در روایتی شرط‍ اساسی مَحبت اهل بیت پیامبر اسلام (ص)، تبعیت از سنّت و سیره آنان و اطاعت از احکام الهی قرار داده شده است: "امام محمد باقر (ع) فرمود: ای جابر. آیا کافی است برای کسی که ادّعای تشیع دارد، بگوید که دوستدار ما اهل بیت است‌؟ به خدا سوگند، شیعه ما نیست مگر آن کسی که تقوای خدا را رعایت و از او اطاعت نماید. شیعیان ما شناخته نمی‌شدند، مگر به تواضع، خشوع و فروتنی در عبادت، ادای امانت، بسیاری ذکر خدا، روزه گرفتن، نماز به پا داشتن، نیکی به والدین و رسیدگی به همسایگانی که فقیر و نیازمندند..."[۱۰].[۱۱]

داشتن خوف و خشیت الهی

یکی از عوامل مهم در پذیرش ولایت ولی حق، داشتن خشیت و خوف از عظمت پروردگار و نیز حسابرسی عادلانه روز قیامت است. خشیت یک صفت درونی است که همه سالکان وارسته، عالمان و عاقلان حقیقی از عظمت خدای متعال دارند. اما با شرایطی که یکی از آنها، داشتن خشیت و خوف از عظمت پروردگار و حسابرسی عادلانه اوست، نَه صِرف ادعا و در مقام عمل، همچون افراد بی‌باک و لاابالی، اقدام به هر عملی نامشروع کنند و ذرّه‌ای در وجودشان از خوف و خشیت الهی نباشد[۱۲].

علم

علم، مقدمه‌ای برای عوامل بهره‌مندی دیگر مانند. خشیت، خوف و تقواست. تقوا در صورتی محقّق خواهد شد که شخص متقی، عالِم به موارد تقوا باشد و آن را رعایت کند؛ لذا عالم بودن و توانایی خواندن و درک مفاهیم معارف دینی برای بهره‌مندی بیش‌تر از آن و پایداری در آن، نقش اساسی دارد[۱۳].

تقوا

تقوای الهی، یعنی پرهیز از مخالفت با خدای متعال؛ تقوا دارای مراتبی است که اولین مرتبه آن، همان ترک محرّمات و گناهان بزرگ[۱۴] است و در مرتبه بعد عدم اظهار مخالفت درونی و نارضایتی از تقدیرهای الهی است و مرتبه دیگر پرهیز از هر چیزی که موجب دوری از قرب الهی است که لازمه آن، داشتن مراقبت همه‌جانبه و پرهیز از افکار و خطورات نفسانی شیطانی است و مشغول شدن به آنچه مورد رضای پروردگار متعال است.

تقوا یکی از ارکان دعوت انبیا و اوصیا (ع) بوده و در قرآن مجید جایگاه ویژه‌ای دارد؛ به گونه‌ای که شرط‍ قبولی اعمال نیک، تقواست: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۱۵]. بنابراین، اگر کسی بخواهد، راهی راه خلیفه الهی بشود، باید تقوا داشته باشد[۱۶].

صدق

یکی از عوامل مهمّ بهره‌مندی از ولایت خلیفه الهی، دارا بودن صفت صدق و صداقت در همه امور گفتاری، نوشتاری، انشایی و عملی است و کسی می‌تواند ادعای ولایت ولی حق را بکند که در همه امور زندگی خود، صادق باشد[۱۷].

اخلاص

همچنان که یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های ولایتمداری آنان، دعوت به توحید در اعتقاد و اطاعت و پرستش معبود یکتاست؛ شرط‍ اساسی در بهره‌مندی از ولایت ولی حق، نیز اخلاص در معتقدات درونی و اعمال بیرونی است؛ زیرا اخلاص‌مداری، یک امر الهی برای همه افراد است که فقط‍ او را بپرستند و دینشان را برای او خالص نمایند: ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ[۱۸].[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۶۷-۱۶۸.
  2. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  3. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۶۸-۱۶۹.
  4. اما امروزه کسی که اهل حیله و دغل باشد، معروف به عقل داشتن و زیرک بودن می‌شود، ولی در تعبیر قرآن حکیم، چنین افرادی سفیه هستند و عاقل کسی است که از زشتی‌ها اجتناب کند و از اهل دین، دین‌مدار و توحیدگرا باشد.
  5. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۶۹-۱۷۰.
  6. التحقیق، ج۱، ص۱۳۸، کلمه امن.
  7. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۷۰-۱۷۲.
  8. «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.
  9. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۷۳-۱۷۴.
  10. صفات الشیعة، ص۱۲، ح۲۲؛ الکافی، ج۲، ص۷۴؛ وسائل‌الشیعة، ج۱۵، ص۲۳۴، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۷، باب ۴۷؛ أعلام‌الدین، ص۱۴۳؛ الأمالی للصدوق، ص۶۲۵، المجلس الحادی و التسعون؛ الأمالی للطوسی، ص۷۳۵، ح۱۵۳۵-۱؛ تحف‌العقول، ص۲۹۵؛ روضه‌الواعظین، ج۲، ص۲۹۴؛ مجموعه‌ورام، ج۲، ص۱۸۵؛ مستطرفات‌السرائر، ص۶۳۶؛ مشکاة الأنوار، ص۵۹، الفصل الأول فی ذکر صفات الشیعة.
  11. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۷۴-۱۷۷.
  12. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۷۸-۱۷۹.
  13. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۷۹-۱۸۱.
  14. فرق بین محرّمات و گناهان بزرگ در این است که محرّمات، عام بوده و شامل گناهان بزرگ و کوچک می‌شود.
  15. «خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.
  16. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۸۵-۱۸۷.
  17. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۸۷-۱۸۸.
  18. «و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.
  19. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۸۸-۱۹۰.