آیه سلام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل وابسته}} +{{پایان مدخل وابسته}})) |
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = آیه سلام | |||
| عنوان مدخل = آیه سلام | |||
| مداخل مرتبط = [[آیه سلام در کلام اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
{{ | [[مسلمانان]] هر [[روز]] هنگام [[ملاقات]] با یکدیگر، [[کلام]] خود را با «[[سلام]]» آغاز میکنند؛ حتی برخی هنگام جدا شدن نیز، از کلمه سلام استفاده مینمایند. بسیاری از [[خطیبان]]، کلام خود را با سلام آغاز و ختم میکنند. [[مؤمنین]] در هر [[نماز]]، بر [[پیامبر]] {{صل}} و [[آل]] او {{عم}} سلام و [[صلوات]] میفرستند و هنگام [[تشرّف]] و [[زیارت]] مراقد [[مطهر]] ایشان، پس از سلام، [[اذن]] ورود میخواهند. در [[آیات]] مختلف، [[خداوند]] بر [[پیامبران]] و اصفیائش {{عم}}، سلام فرستاده است. | ||
هرچند سلام دارای معانی و موارد استعمال مختلفی است، ولی در [[فرهنگ قرآن]]، به عنوان یکی از [[اسمای الهی]] به کار رفته است. این اسم از اسمای ذات [[پروردگار]] است و بیانگر آن است که اولاً، [[ذات باری تعالی]] از هر [[نقص]] و [[کاستی]] به دور است و ثانیاً، واجد همه [[کمالات]] است و از این جهت، همه اسمای جمالی پروردگار، به نحوی جلوه [[سلام الهی]] هستند. | هرچند سلام دارای معانی و موارد استعمال مختلفی است، ولی در [[فرهنگ قرآن]]، به عنوان یکی از [[اسمای الهی]] به کار رفته است. این اسم از اسمای ذات [[پروردگار]] است و بیانگر آن است که اولاً، [[ذات باری تعالی]] از هر [[نقص]] و [[کاستی]] به دور است و ثانیاً، واجد همه [[کمالات]] است و از این جهت، همه اسمای جمالی پروردگار، به نحوی جلوه [[سلام الهی]] هستند. | ||
از این منظر، [[اسم اعظم]] پروردگار واجد [[کاملترین]] سلام الهی است. میتوان گفت بارزترین جلوه سلام خداوند در [[نظام تکوین]] و [[تشریع]]، اسم اعظم پروردگار است. | از این منظر، [[اسم اعظم]] پروردگار واجد [[کاملترین]] سلام الهی است. میتوان گفت بارزترین جلوه سلام خداوند در [[نظام تکوین]] و [[تشریع]]، اسم اعظم پروردگار است. | ||
در [[براهین]] قبل بیان گردید که اولین اسم صادر شده از ذات، اسم «[[ولیّ]]» است که بین این اسم و خداوند حائلی وجود ندارد؛ بنابراین، اسم ولیّ [[اللّه]] و سلام الهی، مصداقاً [[مظهر]] یک [[حقیقت]] هستند. | در [[براهین]] قبل بیان گردید که اولین اسم صادر شده از ذات، اسم «[[ولیّ]]» است که بین این اسم و خداوند حائلی وجود ندارد؛ بنابراین، اسم ولیّ [[اللّه]] و سلام الهی، مصداقاً [[مظهر]] یک [[حقیقت]] هستند. | ||
==[[سلام]]؛ از اسمای [[ذات خداوند]]== | امر به داخل شدن در «سِلم»، مخصوص مقطع زمانی خاصی نیست؛ بلکه به طور مستمر بر مؤمنین [[واجب]] است که برای یکرنگی با [[توحید]]، در [[مقام]] [[سلم]] با [[اولیای الهی]] {{عم}} باشند. از سوی دیگر، [[سلام بر پیامبر]] {{صل}} و [[برگزیدگان خداوند]]، به صورت ضمنی دلالت بر [[تبعیت]] از آنان مینماید. لازمه این امر، [[عصمت]] و [[پاکی]] آنان از هرگونه [[گناه]] و [[زشتی]] و [[تبعیت]] تام ایشان از [[خداوند]] است؛ که مصداق کامل [[تسلیم]] و مسلم بودن میباشد. تسلیم در برابر [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل]] بیتش {{عم}} جلوه دیگری از امر به تبعیت از [[هدایت الهی]] است که در [[آیات]] دیگر مطرح شده است و [[روایات]] گوناگون در این باره، مصداق آن را منحصر در [[اهل بیت]] {{عم}} میداند<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵، ص۱۵۵.</ref>. | ||
== [[سلام]]؛ از اسمای [[ذات خداوند]] == | |||
[[خداوند]] خیر محض است و سرآغاز همه [[کمالات]] مادی و [[معنوی]] در [[نظام تکوین]] و [[تشریع]] است. همه موجودات برای خروج از بالاترین [[نقص]]، یعنی عدم و نیستی، محتاج اویند و به طریق اولی، برای خروج از نواقص وصفی و فعلی، محتاج ذات باری [[متعال]] هستند. خداوند مبدأ همه سلامتها است و از آنجا که او معطی تمام [[برکات]] و [[خیرات]] است، همه کمالات او نیز از هرگونه [[عیب]] و نقص مبرا است؛ لذا، ذات باری علاوه بر اینکه خود سلام است، مبدأ همه [[سلامها]] نیز میباشد و چون [[مالک]] تمام اشیا است، سلام آنان نیز در [[اختیار]] او میباشد. از آنجا که سلام از کلمات [[طیبه]] است و بازگشت همه طیبات به سوی اوست، بازگشت سلام نیز به سوی خداوند است<ref>{{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}} «سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. | [[خداوند]] خیر محض است و سرآغاز همه [[کمالات]] مادی و [[معنوی]] در [[نظام تکوین]] و [[تشریع]] است. همه موجودات برای خروج از بالاترین [[نقص]]، یعنی عدم و نیستی، محتاج اویند و به طریق اولی، برای خروج از نواقص وصفی و فعلی، محتاج ذات باری [[متعال]] هستند. خداوند مبدأ همه سلامتها است و از آنجا که او معطی تمام [[برکات]] و [[خیرات]] است، همه کمالات او نیز از هرگونه [[عیب]] و نقص مبرا است؛ لذا، ذات باری علاوه بر اینکه خود سلام است، مبدأ همه [[سلامها]] نیز میباشد و چون [[مالک]] تمام اشیا است، سلام آنان نیز در [[اختیار]] او میباشد. از آنجا که سلام از کلمات [[طیبه]] است و بازگشت همه طیبات به سوی اوست، بازگشت سلام نیز به سوی خداوند است<ref>{{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}} «سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. | ||
{{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ لَكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ}}<ref>من لا یحضره الفقیه (ط. جامعه مدرسین، | {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ لَكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ}}<ref>من لا یحضره الفقیه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ﻫ.ق)، ج۱، ص۳۲۲.</ref>. | ||
از این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که خداوند سلام مطلق است و مبدأ و منتها و ظاهر و [[باطن]] همه سلامها در [[غیب و شهادت]]، از او و به او است. بنابراین، اول اسم صادرشده از ذات باری متعال، [[مظهر]] [[سلام الهی]] در میان [[مخلوقات]] است: | از این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که خداوند سلام مطلق است و مبدأ و منتها و ظاهر و [[باطن]] همه سلامها در [[غیب و شهادت]]، از او و به او است. بنابراین، اول اسم صادرشده از ذات باری متعال، [[مظهر]] [[سلام الهی]] در میان [[مخلوقات]] است: | ||
{{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref> | {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۶۵.</ref> | ||
==رابطه اسم سلام و [[مقام]] [[ولیّ]] [[اللّه]]== | == رابطه اسم سلام و [[مقام]] [[ولیّ]] [[اللّه]] == | ||
نزدیکترین اسم به [[ذات الهی]]، ولیّ اللّه است؛ به طوری که هیچ فاصلی میان ولیّ و مُوَلَّی علیه جز خودشان وجود ندارد<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۵.</ref>. بنابراین، اولین اسم صادر از ذات باری، [[مقام ولایت]] است. چنین مقامی باید اقرب [[اسما]] در برخورداری از صفات کمالی [[پروردگار]] باشد. در نتیجه، بارزترین [[مظهر اسم]] [[سلام الهی]] در مرتبه خلقی، اسم [[ولیّ]] [[اللّه]] است. بنابراین، مقام ولایت [[مظهر تام]] سلام الهی در [[شؤون]] مختلف است؛ به گونهای که سایر اسما، اگر بهرهای از سلام الهی و [[برائت]] از [[عیوب]] دارند، به [[برکت]] [[مقام]] اسم [[ولایت الهی]] است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۶۶.</ref> | نزدیکترین اسم به [[ذات الهی]]، ولیّ اللّه است؛ به طوری که هیچ فاصلی میان ولیّ و مُوَلَّی علیه جز خودشان وجود ندارد<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۵.</ref>. بنابراین، اولین اسم صادر از ذات باری، [[مقام ولایت]] است. چنین مقامی باید اقرب [[اسما]] در برخورداری از صفات کمالی [[پروردگار]] باشد. در نتیجه، بارزترین [[مظهر اسم]] [[سلام الهی]] در مرتبه خلقی، اسم [[ولیّ]] [[اللّه]] است. بنابراین، مقام ولایت [[مظهر تام]] سلام الهی در [[شؤون]] مختلف است؛ به گونهای که سایر اسما، اگر بهرهای از سلام الهی و [[برائت]] از [[عیوب]] دارند، به [[برکت]] [[مقام]] اسم [[ولایت الهی]] است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۶۶.</ref> | ||
==[[ظهور]] [[سلام]] در مرحله فعل== | == [[ظهور]] [[سلام]] در مرحله فعل == | ||
[[اسلام]] در مرتبه فعل، مانند سایر اسمای ذاتیه، ظهورات گوناگون دارد. هر [[انسان]] طبیعی در هر مرتبه از کمال، دارای مجموعهای از [[خیرات]] و [[پاکیها]] و در عین حال نقایص و زشتیهاست؛ فقط [[خداوند]] است که [[صمد]]، [[عزیز]]، [[قدوس]] و در یک [[کلام]]، سلام مطلق است. از آنجا که منشأ هرخیری خداوند است، هر [[انسانی]] در مرتبه خود و به [[میزان]] کمال و [[سلامتی]] از [[نفاق]] و [[دورویی]]، رنگ خدایی دارد. این مفهوم با [[عبودیت]] رابطه مستقیم دارد. همان طور که در بحث لغوی روشن گردید، سلام، اسلام و [[تسلیم]] همگی از یک ریشهاند. به عبارت دیگر، مقام سلام با مقام اسلام و تسلیم مرتبط و دو روی یک سکه محسوب میگردند. به این ترتیب، به میزانی که انسان رنگ خدایی پذیرد و از [[گناه]] و [[خطا]] مبرّا گردد و سر تسلیم در آستان [[معبود]] بساید، به همان میزان به [[سلامت]] نفس راه مییابد؛ که این همان راه یافتن به [[مقام مخلَصین]] است: | [[اسلام]] در مرتبه فعل، مانند سایر اسمای ذاتیه، ظهورات گوناگون دارد. هر [[انسان]] طبیعی در هر مرتبه از کمال، دارای مجموعهای از [[خیرات]] و [[پاکیها]] و در عین حال نقایص و زشتیهاست؛ فقط [[خداوند]] است که [[صمد]]، [[عزیز]]، [[قدوس]] و در یک [[کلام]]، سلام مطلق است. از آنجا که منشأ هرخیری خداوند است، هر [[انسانی]] در مرتبه خود و به [[میزان]] کمال و [[سلامتی]] از [[نفاق]] و [[دورویی]]، رنگ خدایی دارد. این مفهوم با [[عبودیت]] رابطه مستقیم دارد. همان طور که در بحث لغوی روشن گردید، سلام، اسلام و [[تسلیم]] همگی از یک ریشهاند. به عبارت دیگر، مقام سلام با مقام اسلام و تسلیم مرتبط و دو روی یک سکه محسوب میگردند. به این ترتیب، به میزانی که انسان رنگ خدایی پذیرد و از [[گناه]] و [[خطا]] مبرّا گردد و سر تسلیم در آستان [[معبود]] بساید، به همان میزان به [[سلامت]] نفس راه مییابد؛ که این همان راه یافتن به [[مقام مخلَصین]] است: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ * كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«درود بر ابراهیم * این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود» سوره صافات، آیه ۱۰۹-۱۱۱.</ref>. | ||
{{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ *كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«درود بر ابراهیم *این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود» سوره صافات، آیه ۱۰۹-۱۱۱.</ref>. | |||
نکته قابل توجه آنکه در [[قرآن]]، هنگام سلام به انبیای عظام {{عم}}، بر مرتبه [[ایمان]] آنان نیز تأکید گردیده است. با توجه به آنکه معمولاً ذیل [[آیات قرآن]] دلیل بر صدر [[آیه]] است، چنین سیاقی بیانگر [[هماهنگی]] میان ایمان [[مؤمنین]] و مقام سلام آنها در قرآن است؛ به این ترتیب که به تناسب شدت مرتبه [[ایمان]] [[مؤمنین]]، [[قلب]] و [[روح]] آنان از کدورت [[گناه]] و تعلقات غیر [[الهی]]، به توجه و [[مراقبه]] دائم بر [[توحید]] و [[عوالم غیب]] باز میگردد و در نتیجه، از [[شر]] وساوس [[نفس اماره]] و [[ولایت شیطان]]، به [[سلام الهی]] و در نتیجه [[ولایت]] پرودگار وارد میشود.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۶۷.</ref> | |||
[[سیر]] برهانی [[استدلال]] را با بهرهگیری از [[آیه شریفه]] [[سلام]] به صورت منطقی میتوان طی قیاسهای زیر تبیین نمود: | |||
الف) [[اثبات]] [[علم]] و [[عصمت]] صاحبان [[سلم]] [[الهی]]: برای اثبات علم و عصمت [[مقام ولایت]] و [[سلام الهی]]، میتوان طی قیاسی استثنایی گفت: | |||
اولاً، اگر [[خداوند]] در [[آیه سلام]] امر ایجابی به [[مؤمنین]] در ورود به [[مقام]] سلم خود نموده است، پس این مقام منزه از همه [[عیوب]] و در نتیجه، واجد علم و [[عصمت الهی]] است. | اولاً، اگر [[خداوند]] در [[آیه سلام]] امر ایجابی به [[مؤمنین]] در ورود به [[مقام]] سلم خود نموده است، پس این مقام منزه از همه [[عیوب]] و در نتیجه، واجد علم و [[عصمت الهی]] است. | ||
خط ۳۷: | خط ۴۱: | ||
ثانیاً، با اثبات مقدم، [[تالی]] نیز اثبات میشود و میگوییم: بنابر آیه سلام، امر وجوبی [[پروردگار]] در ورود دائمی و [[تأسی]] به صاحبان مقام سلام الهی وجود دارد؛ پس صاحبان این [[مقام معصوم]] از همه [[زشتیها]] و خطاها و کاستیهای خلقی به ضمانت الهی و عالم به [[علوم الهی]] هستند. | ثانیاً، با اثبات مقدم، [[تالی]] نیز اثبات میشود و میگوییم: بنابر آیه سلام، امر وجوبی [[پروردگار]] در ورود دائمی و [[تأسی]] به صاحبان مقام سلام الهی وجود دارد؛ پس صاحبان این [[مقام معصوم]] از همه [[زشتیها]] و خطاها و کاستیهای خلقی به ضمانت الهی و عالم به [[علوم الهی]] هستند. | ||
ب) اثبات حضور دائمی [[امام]] در همه زمانها: اثبات این بخش را با ترتیب دادن قیاسی اقترانی بیان مینماییم؛ به این ترتیب که: | |||
اولاً، امر دائمی و وجوبی خداوند به ورود به دارالسلام الهی، یعنی [[تبعیت]] دائمی از صاحبان این مقام الهی. | اولاً، امر دائمی و وجوبی خداوند به ورود به دارالسلام الهی، یعنی [[تبعیت]] دائمی از صاحبان این مقام الهی. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۹: | ||
نتیجه آنکه: لازمه امر دائمی خداوند به تبعیت از صاحبان مقام سلم الهی، حضور دائمی آنان در میان مردم را ضروری میسازد. در نتیجه، همیشه میباید در میان مردم [[مظهر]] سلام الهی وجود داشته باشد تا امر دائمی پروردگار درتبعیت از آنان [[لغو]] نباشد. | نتیجه آنکه: لازمه امر دائمی خداوند به تبعیت از صاحبان مقام سلم الهی، حضور دائمی آنان در میان مردم را ضروری میسازد. در نتیجه، همیشه میباید در میان مردم [[مظهر]] سلام الهی وجود داشته باشد تا امر دائمی پروردگار درتبعیت از آنان [[لغو]] نباشد. | ||
مقام سلم الهی، همان مقام امامتی است که خداوند برای [[رسول]] خود {{صل}} و اوصیای معصومش {{عم}} یکی بعد از دیگری مقرر داشت»<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۸۰.</ref> | |||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
[[آیه سلام چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]] | [[آیه سلام چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]] | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:آیات امامت]] | |||
[[رده:آیات |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۰
مقدمه
مسلمانان هر روز هنگام ملاقات با یکدیگر، کلام خود را با «سلام» آغاز میکنند؛ حتی برخی هنگام جدا شدن نیز، از کلمه سلام استفاده مینمایند. بسیاری از خطیبان، کلام خود را با سلام آغاز و ختم میکنند. مؤمنین در هر نماز، بر پیامبر (ص) و آل او (ع) سلام و صلوات میفرستند و هنگام تشرّف و زیارت مراقد مطهر ایشان، پس از سلام، اذن ورود میخواهند. در آیات مختلف، خداوند بر پیامبران و اصفیائش (ع)، سلام فرستاده است.
هرچند سلام دارای معانی و موارد استعمال مختلفی است، ولی در فرهنگ قرآن، به عنوان یکی از اسمای الهی به کار رفته است. این اسم از اسمای ذات پروردگار است و بیانگر آن است که اولاً، ذات باری تعالی از هر نقص و کاستی به دور است و ثانیاً، واجد همه کمالات است و از این جهت، همه اسمای جمالی پروردگار، به نحوی جلوه سلام الهی هستند.
از این منظر، اسم اعظم پروردگار واجد کاملترین سلام الهی است. میتوان گفت بارزترین جلوه سلام خداوند در نظام تکوین و تشریع، اسم اعظم پروردگار است.
در براهین قبل بیان گردید که اولین اسم صادر شده از ذات، اسم «ولیّ» است که بین این اسم و خداوند حائلی وجود ندارد؛ بنابراین، اسم ولیّ اللّه و سلام الهی، مصداقاً مظهر یک حقیقت هستند.
امر به داخل شدن در «سِلم»، مخصوص مقطع زمانی خاصی نیست؛ بلکه به طور مستمر بر مؤمنین واجب است که برای یکرنگی با توحید، در مقام سلم با اولیای الهی (ع) باشند. از سوی دیگر، سلام بر پیامبر (ص) و برگزیدگان خداوند، به صورت ضمنی دلالت بر تبعیت از آنان مینماید. لازمه این امر، عصمت و پاکی آنان از هرگونه گناه و زشتی و تبعیت تام ایشان از خداوند است؛ که مصداق کامل تسلیم و مسلم بودن میباشد. تسلیم در برابر پیامبر (ص) و اهل بیتش (ع) جلوه دیگری از امر به تبعیت از هدایت الهی است که در آیات دیگر مطرح شده است و روایات گوناگون در این باره، مصداق آن را منحصر در اهل بیت (ع) میداند[۱].
سلام؛ از اسمای ذات خداوند
خداوند خیر محض است و سرآغاز همه کمالات مادی و معنوی در نظام تکوین و تشریع است. همه موجودات برای خروج از بالاترین نقص، یعنی عدم و نیستی، محتاج اویند و به طریق اولی، برای خروج از نواقص وصفی و فعلی، محتاج ذات باری متعال هستند. خداوند مبدأ همه سلامتها است و از آنجا که او معطی تمام برکات و خیرات است، همه کمالات او نیز از هرگونه عیب و نقص مبرا است؛ لذا، ذات باری علاوه بر اینکه خود سلام است، مبدأ همه سلامها نیز میباشد و چون مالک تمام اشیا است، سلام آنان نیز در اختیار او میباشد. از آنجا که سلام از کلمات طیبه است و بازگشت همه طیبات به سوی اوست، بازگشت سلام نیز به سوی خداوند است[۲].
«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ لَكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ»[۳].
از این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که خداوند سلام مطلق است و مبدأ و منتها و ظاهر و باطن همه سلامها در غیب و شهادت، از او و به او است. بنابراین، اول اسم صادرشده از ذات باری متعال، مظهر سلام الهی در میان مخلوقات است: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۴].[۵]
رابطه اسم سلام و مقام ولیّ اللّه
نزدیکترین اسم به ذات الهی، ولیّ اللّه است؛ به طوری که هیچ فاصلی میان ولیّ و مُوَلَّی علیه جز خودشان وجود ندارد[۶]. بنابراین، اولین اسم صادر از ذات باری، مقام ولایت است. چنین مقامی باید اقرب اسما در برخورداری از صفات کمالی پروردگار باشد. در نتیجه، بارزترین مظهر اسم سلام الهی در مرتبه خلقی، اسم ولیّ اللّه است. بنابراین، مقام ولایت مظهر تام سلام الهی در شؤون مختلف است؛ به گونهای که سایر اسما، اگر بهرهای از سلام الهی و برائت از عیوب دارند، به برکت مقام اسم ولایت الهی است.[۷]
ظهور سلام در مرحله فعل
اسلام در مرتبه فعل، مانند سایر اسمای ذاتیه، ظهورات گوناگون دارد. هر انسان طبیعی در هر مرتبه از کمال، دارای مجموعهای از خیرات و پاکیها و در عین حال نقایص و زشتیهاست؛ فقط خداوند است که صمد، عزیز، قدوس و در یک کلام، سلام مطلق است. از آنجا که منشأ هرخیری خداوند است، هر انسانی در مرتبه خود و به میزان کمال و سلامتی از نفاق و دورویی، رنگ خدایی دارد. این مفهوم با عبودیت رابطه مستقیم دارد. همان طور که در بحث لغوی روشن گردید، سلام، اسلام و تسلیم همگی از یک ریشهاند. به عبارت دیگر، مقام سلام با مقام اسلام و تسلیم مرتبط و دو روی یک سکه محسوب میگردند. به این ترتیب، به میزانی که انسان رنگ خدایی پذیرد و از گناه و خطا مبرّا گردد و سر تسلیم در آستان معبود بساید، به همان میزان به سلامت نفس راه مییابد؛ که این همان راه یافتن به مقام مخلَصین است: ﴿سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ * كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴾[۸].
نکته قابل توجه آنکه در قرآن، هنگام سلام به انبیای عظام (ع)، بر مرتبه ایمان آنان نیز تأکید گردیده است. با توجه به آنکه معمولاً ذیل آیات قرآن دلیل بر صدر آیه است، چنین سیاقی بیانگر هماهنگی میان ایمان مؤمنین و مقام سلام آنها در قرآن است؛ به این ترتیب که به تناسب شدت مرتبه ایمان مؤمنین، قلب و روح آنان از کدورت گناه و تعلقات غیر الهی، به توجه و مراقبه دائم بر توحید و عوالم غیب باز میگردد و در نتیجه، از شر وساوس نفس اماره و ولایت شیطان، به سلام الهی و در نتیجه ولایت پرودگار وارد میشود.[۹]
سیر برهانی استدلال را با بهرهگیری از آیه شریفه سلام به صورت منطقی میتوان طی قیاسهای زیر تبیین نمود:
الف) اثبات علم و عصمت صاحبان سلم الهی: برای اثبات علم و عصمت مقام ولایت و سلام الهی، میتوان طی قیاسی استثنایی گفت:
اولاً، اگر خداوند در آیه سلام امر ایجابی به مؤمنین در ورود به مقام سلم خود نموده است، پس این مقام منزه از همه عیوب و در نتیجه، واجد علم و عصمت الهی است.
ثانیاً، با اثبات مقدم، تالی نیز اثبات میشود و میگوییم: بنابر آیه سلام، امر وجوبی پروردگار در ورود دائمی و تأسی به صاحبان مقام سلام الهی وجود دارد؛ پس صاحبان این مقام معصوم از همه زشتیها و خطاها و کاستیهای خلقی به ضمانت الهی و عالم به علوم الهی هستند.
ب) اثبات حضور دائمی امام در همه زمانها: اثبات این بخش را با ترتیب دادن قیاسی اقترانی بیان مینماییم؛ به این ترتیب که:
اولاً، امر دائمی و وجوبی خداوند به ورود به دارالسلام الهی، یعنی تبعیت دائمی از صاحبان این مقام الهی.
ثانیاً، لازمه تبعیت دائمی از صاحبان مقام سلم پروردگار، وجود و حضور دائمی آنان در میان مردم است.
نتیجه آنکه: لازمه امر دائمی خداوند به تبعیت از صاحبان مقام سلم الهی، حضور دائمی آنان در میان مردم را ضروری میسازد. در نتیجه، همیشه میباید در میان مردم مظهر سلام الهی وجود داشته باشد تا امر دائمی پروردگار درتبعیت از آنان لغو نباشد.
مقام سلم الهی، همان مقام امامتی است که خداوند برای رسول خود (ص) و اوصیای معصومش (ع) یکی بعد از دیگری مقرر داشت»[۱۰]
پرسش مستقیم
آیه سلام چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵، ص۱۵۵.
- ↑ ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾ «سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد» سوره فاطر، آیه ۱۰.
- ↑ من لا یحضره الفقیه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ﻫ.ق)، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ «اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۱۶۵.
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۱۶۶.
- ↑ «درود بر ابراهیم * این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود» سوره صافات، آیه ۱۰۹-۱۱۱.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۱۶۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۱۸۰.