احیاگری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
[[قرآن کریم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[احیاگر دین]] و اجرای دستورهای ایشان را مایه [[حیات]] مسلمانان معرفی کردهاست<ref>سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>؛ چنانکه [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} احیاگری را | [[قرآن کریم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[احیاگر دین]] و اجرای دستورهای ایشان را مایه [[حیات]] مسلمانان معرفی کردهاست<ref>سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>؛ چنانکه [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} احیاگری را منصب [[پیامبران الهی]]{{ع}} دانسته و با اشاره به همین [[فلسفه بعثت]]، آنان را [[مأمور]] یادآوریپیمان [[فطری]] [[انسان]] و استخراج گنجینههای [[خرد]] در وجود [[آدمی]] بیان کرده است<ref>نهج البلاغه، خ۱، ص ۱۵.</ref>. | ||
واژه [[اصلاح]] در [[قرآن]]، در مقابل [[افساد]]: {{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا}}<ref>«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref> و [[اضلال]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref>، بهکار رفته و گاه به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref> و گاهی به [[بندگان]]: {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیدهها را) روشن بیان داشتند، که آنان را میآمرزم و من توبهپذیر بخشایندهام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.</ref> نسبت داده شده است. [[هدف]] همه [[پیامبران الهی]]{{ع}}، [[اصلاح]] [[عقیده]]، [[اخلاق]]، عمل و | واژه [[اصلاح]] در [[قرآن]]، در مقابل [[افساد]]: {{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا}}<ref>«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref> و [[اضلال]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref>، بهکار رفته و گاه به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref> و گاهی به [[بندگان]]: {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیدهها را) روشن بیان داشتند، که آنان را میآمرزم و من توبهپذیر بخشایندهام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.</ref> نسبت داده شده است. [[هدف]] همه [[پیامبران الهی]]{{ع}}، [[اصلاح]] [[عقیده]]، [[اخلاق]]، عمل و روابط اجتماعی [[انسان]] بوده {{متن قرآن|إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.</ref> و اصولاً یکی از علتهای تجدید [[رسالت]] و ظهور [[پیامبران]] جدید، [[تحریف]] و تبدیلهایی است که در آموزهها و [[کتابهای مقدس]] پیامبران{{ع}} رخ میداده است. بیشتر [[پیامبران الهی]]{{ع}} احیاکننده سنتهای فراموش شده و اصلاحکننده آموزههای [[تحریف]] یافته پیشینیان خود بودهاند و نه آوردنده [[شرع]] جدید<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.</ref>. | ||
گذشته از [[سیره]] و روش [[امامان معصوم]]{{ع}}، در | گذشته از [[سیره]] و روش [[امامان معصوم]]{{ع}}، در تاریخ اسلام حرکتها و نهضتهای [[اصلاحی]] فراوانی میتوان یافت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.</ref>. از سده نخست هجری قمری، [[شیعیان]] همواره با موضعگیری در برابر [[بدعتها]] و [[تحریفها]]، خواهان بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل [[اسلام]] بودند. در میان [[اهل سنت]] نیز نخستین تجلیات اصلاحطلبانه در [[دفاع]] از [[سنت]] علیه [[بدعت]] بروز کرد که مدافعان سختگیر آن، مدعی دفاع از [[قرآن]] و سنت شدند و علیه گرایشهای [[عقیدتی]] آزاداندیش، عقلگرا و حتی [[شیعی]] و نیز علیه [[عبادتها]] و آیینهای فرقهای، موضع گرفتند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.</ref>. در سدههای بعد، کسانی [[احیاگر دین]] و سنت شناخته شدند که فراتر از قالبهای فرقهای و با [[نفی]] [[عقاید]] و سنتهای جاری [[مسلمانان]]، خواهان [[احیای اسلام]] و [[سنت]] و بازگشت به اصول نخستین بودند<ref>الگار، نهضت بیدارگری، ۳۶–۳۷.</ref>. این [[جنبشها]] همواره پیشرو نبودهاند، بلکه در میان آنها نهضتهای [[ارتجاعی]] همچون [[نهضت]] [[اشعری]] (قرن چهارم)، [[اخباریگری]] (قرن دهم) و [[وهابیت]] (قرن دوازدهم) نیز وجود داشت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref> | ||
== ابعاد احیاگری == | == ابعاد احیاگری == | ||
احیاگری و [[اصلاح]]، منشأ دگرگونی اساسی در همه معارف یا حوزهای از حوزههای [[معارف دینی]] و منشأ تحول در درون [[اجتماع]] و بافت [[جامعه]] است. از مهمترین ابعاد احیاگری در [[اسلام]]، زدودن [[خرافات]] و [[بدعت]] از اندیشه [[مسلمانان]]، بازگشت به اصول نخستین | احیاگری و [[اصلاح]]، منشأ دگرگونی اساسی در همه معارف یا حوزهای از حوزههای [[معارف دینی]] و منشأ تحول در درون [[اجتماع]] و بافت [[جامعه]] است. از مهمترین ابعاد احیاگری در [[اسلام]]، زدودن [[خرافات]] و [[بدعت]] از اندیشه [[مسلمانان]]، بازگشت به اصول نخستین اسلام اصیل، [[وحدت]] و [[همبستگی]] مسلمانان در برابر خطر [[سلطه]] [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] غرب و هماهنگ کردن تعالیم و رهنمودهای دینی با [[عقل]] و [[مقتضیات زمان]] است<ref>موثقی، جنبشهای اسلامی معاصر، ۱۱۴، ۱۱۷ و ۱۲۰.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref> | ||
== عوامل نابسامانی مسلمانان == | == عوامل نابسامانی مسلمانان == | ||
اوضاع نابسامان سیاسی، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] مسلمانان در روزگار حاضر عبارت است از: | اوضاع نابسامان سیاسی، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] مسلمانان در روزگار حاضر عبارت است از: | ||
#'''عوامل داخلی:''' تنها راه زندهکردن بزرگی و | #'''عوامل داخلی:''' تنها راه زندهکردن بزرگی و سربلندی مسلمانان که با ایجاد اختلاف [[دشمنان]] از میان رفته است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴–۳۷۵.</ref>، زدودن غبار [[خرافات]] از چهره اسلام حقیقی و معرفی [[اسلام ناب محمدی]] است<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۳.</ref>. اسلام، [[دینی]] کامل و دارای برنامه برای همه ابعاد [[زندگی]] [[بشر]] است و به مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و [[تدبیر]] [[جامعه]] توجه دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.</ref>، بر همین اساس چنانکه در صدر اسلام، [[تمدنی]] مافوق همه [[تمدنها]] به دست مسلمانان شکل گرفت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴.</ref>، [[خودباوری]] و بازگشت به اسلام و [[مبارزه]] با غرب و غربزدگی در میان [[مسلمانان]] این [[زمان]] نیز میتواند به زندهکردن آن [[تمدن]] بزرگ کمک کند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱.</ref>. | ||
#'''عوامل خارجی:''' مهمترین علت خارجی | #'''عوامل خارجی:''' مهمترین علت خارجی انحطاط مسلمانان ورود [[استعمارگران]] به [[سرزمینهای اسلامی]]، بر اثر [[غفلت]] مسلمانان از مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۸–۸۹.</ref> و در نتیجه سلطه بیگانگان شرقی و غربی بر آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷–۴۳۸.</ref> است و استعمارگران با مطرحکردن مسئله [[جدایی دین از سیاست]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۸.</ref> و [[ملیگرایی]]، مانع [[وحدت مسلمانان]] شدند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.</ref> و با منزوی کردن اسلام و خارج کردن [[جوانان]] از صحنههای سیاسی ـ اجتماعی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.</ref>، بستر تجزیه سرزمینهای اسلامی، [[تفرقه]] میان مسلمانان و تاراج ذخیرههای سرزمینهای اسلامی را فراهم کردند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۲–۳۹۳.</ref>. تنها راه مقابله با این گرفتاری نیز بهرهگیری از [[فرهنگ]] [[غنی]] [[اسلام]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۹–۳۲۰.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۴
مقدمه
احیا و اصلاح در لغت به معنی زندهکردن و بازسازی است و در اینجا مقصود جانبخشی و بازسازی تفکر دینی در جامعه میباشد. احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه یا برخی از حوزههای معارف دینی و منشأ تحول در درون جامعه است. احیاگری، منصب پیامبران و اولیای الهی است. از همان سدۀ نخستین هجری، داعیۀ بسیاری از مسلمانان (شیعه و سنی)، دفاع از سنت در برابر بدعت بود و این تلاش در سدههای بعد، هدف بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل اسلامی را پی گرفت[۱].
معناشناسی
اِحیا (احیاء) از ریشه «حیی»، به معنای جانبخشی، تجدید حیات، زندگی دوباره، رونق تازه، زنده شدن و زنده کردن و رهایی از رنج و سختی آمده است[۲]. دین نیز که خود مایه حیات انسان و جامعه است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾[۳].[۴] ممکن است بر اثر تحریف و برداشت نادرست دینداران، از محتوا و مفهوم اصیل خود خارج شود که احیای دوباره آن با تصحیح برداشتهای نادرست از آن و فعالکردن در قلمرو حیات انسانی، اعم از فرد و اجتماع، ممکن میشود. کار احیاگر دینی در واقع زنده کردن جنبههای فراموش شده دین در جامعه است[۵].
دو واژه احیا و اصلاح، هرچند در معنای لغوی و اصطلاحی از جهاتی کاملاً متمایزند، اما در جهت یاری رساندن به بازسازی تفکر دینی در جامعه، بار معنایی مشترک دارند و همراه یکدیگرند[۶].[۷]
پیشینه
قرآن کریم، رسول خدا(ص) را احیاگر دین و اجرای دستورهای ایشان را مایه حیات مسلمانان معرفی کردهاست[۸]؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) احیاگری را منصب پیامبران الهی(ع) دانسته و با اشاره به همین فلسفه بعثت، آنان را مأمور یادآوریپیمان فطری انسان و استخراج گنجینههای خرد در وجود آدمی بیان کرده است[۹].
واژه اصلاح در قرآن، در مقابل افساد: ﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا﴾[۱۰] و اضلال: ﴿الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ﴾[۱۱]، بهکار رفته و گاه به خدا: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ﴾[۱۲] و گاهی به بندگان: ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۱۳] نسبت داده شده است. هدف همه پیامبران الهی(ع)، اصلاح عقیده، اخلاق، عمل و روابط اجتماعی انسان بوده ﴿إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۱۴].[۱۵] و اصولاً یکی از علتهای تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید، تحریف و تبدیلهایی است که در آموزهها و کتابهای مقدس پیامبران(ع) رخ میداده است. بیشتر پیامبران الهی(ع) احیاکننده سنتهای فراموش شده و اصلاحکننده آموزههای تحریف یافته پیشینیان خود بودهاند و نه آوردنده شرع جدید[۱۶].
گذشته از سیره و روش امامان معصوم(ع)، در تاریخ اسلام حرکتها و نهضتهای اصلاحی فراوانی میتوان یافت[۱۷]. از سده نخست هجری قمری، شیعیان همواره با موضعگیری در برابر بدعتها و تحریفها، خواهان بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل اسلام بودند. در میان اهل سنت نیز نخستین تجلیات اصلاحطلبانه در دفاع از سنت علیه بدعت بروز کرد که مدافعان سختگیر آن، مدعی دفاع از قرآن و سنت شدند و علیه گرایشهای عقیدتی آزاداندیش، عقلگرا و حتی شیعی و نیز علیه عبادتها و آیینهای فرقهای، موضع گرفتند[۱۸]. در سدههای بعد، کسانی احیاگر دین و سنت شناخته شدند که فراتر از قالبهای فرقهای و با نفی عقاید و سنتهای جاری مسلمانان، خواهان احیای اسلام و سنت و بازگشت به اصول نخستین بودند[۱۹]. این جنبشها همواره پیشرو نبودهاند، بلکه در میان آنها نهضتهای ارتجاعی همچون نهضت اشعری (قرن چهارم)، اخباریگری (قرن دهم) و وهابیت (قرن دوازدهم) نیز وجود داشت[۲۰].[۲۱]
ابعاد احیاگری
احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه معارف یا حوزهای از حوزههای معارف دینی و منشأ تحول در درون اجتماع و بافت جامعه است. از مهمترین ابعاد احیاگری در اسلام، زدودن خرافات و بدعت از اندیشه مسلمانان، بازگشت به اصول نخستین اسلام اصیل، وحدت و همبستگی مسلمانان در برابر خطر سلطه فرهنگی و سیاسی غرب و هماهنگ کردن تعالیم و رهنمودهای دینی با عقل و مقتضیات زمان است[۲۲].[۲۳]
عوامل نابسامانی مسلمانان
اوضاع نابسامان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسلمانان در روزگار حاضر عبارت است از:
- عوامل داخلی: تنها راه زندهکردن بزرگی و سربلندی مسلمانان که با ایجاد اختلاف دشمنان از میان رفته است[۲۴]، زدودن غبار خرافات از چهره اسلام حقیقی و معرفی اسلام ناب محمدی است[۲۵]. اسلام، دینی کامل و دارای برنامه برای همه ابعاد زندگی بشر است و به مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و تدبیر جامعه توجه دارد[۲۶]، بر همین اساس چنانکه در صدر اسلام، تمدنی مافوق همه تمدنها به دست مسلمانان شکل گرفت[۲۷]، خودباوری و بازگشت به اسلام و مبارزه با غرب و غربزدگی در میان مسلمانان این زمان نیز میتواند به زندهکردن آن تمدن بزرگ کمک کند[۲۸].
- عوامل خارجی: مهمترین علت خارجی انحطاط مسلمانان ورود استعمارگران به سرزمینهای اسلامی، بر اثر غفلت مسلمانان از مسائل سیاسی و اجتماعی خود[۲۹] و در نتیجه سلطه بیگانگان شرقی و غربی بر آنان[۳۰] است و استعمارگران با مطرحکردن مسئله جدایی دین از سیاست[۳۱] و ملیگرایی، مانع وحدت مسلمانان شدند[۳۲] و با منزوی کردن اسلام و خارج کردن جوانان از صحنههای سیاسی ـ اجتماعی[۳۳]، بستر تجزیه سرزمینهای اسلامی، تفرقه میان مسلمانان و تاراج ذخیرههای سرزمینهای اسلامی را فراهم کردند[۳۴]. تنها راه مقابله با این گرفتاری نیز بهرهگیری از فرهنگ غنی اسلام است[۳۵].[۳۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ۱۵۰–۱۵۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۷۷.
- ↑ «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی میبخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده میشوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۷/۱۶۳.
- ↑ رشاد، دینپژوهی معاصر، ۱۶۸–۱۶۹.
- ↑ رضاییمهر، امام خمینی و احیای تفکر دینی، ۱۰۶.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ سوره انفال، آیه ۲۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱، ص ۱۵.
- ↑ «و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید» سوره اعراف، آیه ۵۶.
- ↑ «(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.
- ↑ «و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.
- ↑ «جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیدهها را) روشن بیان داشتند، که آنان را میآمرزم و من توبهپذیر بخشایندهام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.
- ↑ «تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.
- ↑ الگار، نهضت بیدارگری، ۳۶–۳۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ موثقی، جنبشهای اسلامی معاصر، ۱۱۴، ۱۱۷ و ۱۲۰.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴–۳۷۵.
- ↑ رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۸–۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷–۴۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۲–۳۹۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۹–۳۲۰.
- ↑ تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.