احیاگری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۵: خط ۱۵:


== پیشینه ==
== پیشینه ==
[[قرآن کریم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[احیاگر دین]] و اجرای دستورهای ایشان را مایه [[حیات]] مسلمانان معرفی کرده‌است<ref>سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>؛ چنان‌که [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} احیاگری را [[منصب]] [[پیامبران الهی]]{{ع}} دانسته و با اشاره به همین [[فلسفه بعثت]]، آنان را [[مأمور]] یادآوریپیمان [[فطری]] [[انسان]] و استخراج گنجینه‌های [[خرد]] در وجود [[آدمی]] بیان کرده است<ref>نهج البلاغه، خ۱، ص ۱۵.</ref>.
[[قرآن کریم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[احیاگر دین]] و اجرای دستورهای ایشان را مایه [[حیات]] مسلمانان معرفی کرده‌است<ref>سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>؛ چنان‌که [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} احیاگری را منصب [[پیامبران الهی]]{{ع}} دانسته و با اشاره به همین [[فلسفه بعثت]]، آنان را [[مأمور]] یادآوریپیمان [[فطری]] [[انسان]] و استخراج گنجینه‌های [[خرد]] در وجود [[آدمی]] بیان کرده است<ref>نهج البلاغه، خ۱، ص ۱۵.</ref>.


واژه [[اصلاح]] در [[قرآن]]، در مقابل [[افساد]]: {{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا}}<ref>«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref> و [[اضلال]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref>، به‌کار رفته و گاه به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref> و گاهی به [[بندگان]]: {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیده‌ها را) روشن بیان داشتند، که آنان را می‌آمرزم و من توبه‌پذیر بخشاینده‌ام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.</ref> نسبت داده شده است. [[هدف]] همه [[پیامبران الهی]]{{ع}}، [[اصلاح]] [[عقیده]]، [[اخلاق]]، عمل و [[روابط اجتماعی]] [[انسان]] بوده {{متن قرآن|إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز می‌گردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.</ref> و اصولاً یکی از علت‌های تجدید [[رسالت]] و ظهور [[پیامبران]] جدید، [[تحریف]] و تبدیل‌هایی است که در آموزه‌ها و [[کتاب‌های مقدس]] پیامبران{{ع}} رخ می‌داده است. بیشتر [[پیامبران الهی]]{{ع}} احیاکننده سنت‌های فراموش شده و اصلاح‌کننده آموزه‌های [[تحریف]] یافته پیشینیان خود بوده‌اند و نه آوردنده [[شرع]] جدید<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.</ref>.
واژه [[اصلاح]] در [[قرآن]]، در مقابل [[افساد]]: {{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا}}<ref>«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref> و [[اضلال]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref>، به‌کار رفته و گاه به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ}}<ref>«و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.</ref> و گاهی به [[بندگان]]: {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیده‌ها را) روشن بیان داشتند، که آنان را می‌آمرزم و من توبه‌پذیر بخشاینده‌ام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.</ref> نسبت داده شده است. [[هدف]] همه [[پیامبران الهی]]{{ع}}، [[اصلاح]] [[عقیده]]، [[اخلاق]]، عمل و روابط اجتماعی [[انسان]] بوده {{متن قرآن|إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز می‌گردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.</ref> و اصولاً یکی از علت‌های تجدید [[رسالت]] و ظهور [[پیامبران]] جدید، [[تحریف]] و تبدیل‌هایی است که در آموزه‌ها و [[کتاب‌های مقدس]] پیامبران{{ع}} رخ می‌داده است. بیشتر [[پیامبران الهی]]{{ع}} احیاکننده سنت‌های فراموش شده و اصلاح‌کننده آموزه‌های [[تحریف]] یافته پیشینیان خود بوده‌اند و نه آوردنده [[شرع]] جدید<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.</ref>.


گذشته از [[سیره]] و روش [[امامان معصوم]]{{ع}}، در [[تاریخ اسلام]] حرکت‌ها و نهضت‌های [[اصلاحی]] فراوانی می‌توان یافت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.</ref>. از سده نخست [[هجری قمری]]، [[شیعیان]] همواره با موضع‌گیری در برابر [[بدعت‌ها]] و [[تحریف‌ها]]، خواهان بازگشت به اصول و ارزش‌های اصیل [[اسلام]] بودند. در میان [[اهل سنت]] نیز نخستین تجلیات اصلاح‌طلبانه در [[دفاع]] از [[سنت]] علیه [[بدعت]] بروز کرد که مدافعان سخت‌گیر آن، مدعی دفاع از [[قرآن]] و سنت شدند و علیه گرایش‌های [[عقیدتی]] آزاداندیش، عقل‌گرا و حتی [[شیعی]] و نیز علیه [[عبادت‌ها]] و آیین‌های فرقه‌ای، موضع گرفتند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.</ref>. در سده‌های بعد، کسانی [[احیاگر دین]] و سنت شناخته شدند که فراتر از قالب‌های فرقه‌ای و با [[نفی]] [[عقاید]] و سنت‌های جاری [[مسلمانان]]، خواهان [[احیای اسلام]] و [[سنت]] و بازگشت به اصول نخستین بودند<ref>الگار، نهضت بیدارگری، ۳۶–۳۷.</ref>. این [[جنبش‌ها]] همواره پیشرو نبوده‌اند، بلکه در میان آنها نهضت‌های [[ارتجاعی]] همچون [[نهضت]] [[اشعری]] ([[قرن چهارم]])، [[اخباری‌گری]] ([[قرن دهم]]) و [[وهابیت]] ([[قرن دوازدهم]]) نیز وجود داشت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref>
گذشته از [[سیره]] و روش [[امامان معصوم]]{{ع}}، در تاریخ اسلام حرکت‌ها و نهضت‌های [[اصلاحی]] فراوانی می‌توان یافت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.</ref>. از سده نخست هجری قمری، [[شیعیان]] همواره با موضع‌گیری در برابر [[بدعت‌ها]] و [[تحریف‌ها]]، خواهان بازگشت به اصول و ارزش‌های اصیل [[اسلام]] بودند. در میان [[اهل سنت]] نیز نخستین تجلیات اصلاح‌طلبانه در [[دفاع]] از [[سنت]] علیه [[بدعت]] بروز کرد که مدافعان سخت‌گیر آن، مدعی دفاع از [[قرآن]] و سنت شدند و علیه گرایش‌های [[عقیدتی]] آزاداندیش، عقل‌گرا و حتی [[شیعی]] و نیز علیه [[عبادت‌ها]] و آیین‌های فرقه‌ای، موضع گرفتند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.</ref>. در سده‌های بعد، کسانی [[احیاگر دین]] و سنت شناخته شدند که فراتر از قالب‌های فرقه‌ای و با [[نفی]] [[عقاید]] و سنت‌های جاری [[مسلمانان]]، خواهان [[احیای اسلام]] و [[سنت]] و بازگشت به اصول نخستین بودند<ref>الگار، نهضت بیدارگری، ۳۶–۳۷.</ref>. این [[جنبش‌ها]] همواره پیشرو نبوده‌اند، بلکه در میان آنها نهضت‌های [[ارتجاعی]] همچون [[نهضت]] [[اشعری]] (قرن چهارم)، [[اخباری‌گری]] (قرن دهم) و [[وهابیت]] (قرن دوازدهم) نیز وجود داشت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref>


== ابعاد احیاگری ==
== ابعاد احیاگری ==
احیاگری و [[اصلاح]]، منشأ دگرگونی اساسی در همه معارف یا حوزه‌ای از حوزه‌های [[معارف دینی]] و منشأ تحول در درون [[اجتماع]] و بافت [[جامعه]] است. از مهم‌ترین ابعاد احیاگری در [[اسلام]]، زدودن [[خرافات]] و [[بدعت]] از اندیشه [[مسلمانان]]، بازگشت به اصول نخستین [[اسلام اصیل]]، [[وحدت]] و [[همبستگی]] مسلمانان در برابر خطر [[سلطه]] [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] غرب و هماهنگ کردن [[تعالیم]] و رهنمودهای دینی با [[عقل]] و [[مقتضیات زمان]] است<ref>موثقی، جنبش‌های اسلامی معاصر، ۱۱۴، ۱۱۷ و ۱۲۰.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref>
احیاگری و [[اصلاح]]، منشأ دگرگونی اساسی در همه معارف یا حوزه‌ای از حوزه‌های [[معارف دینی]] و منشأ تحول در درون [[اجتماع]] و بافت [[جامعه]] است. از مهم‌ترین ابعاد احیاگری در [[اسلام]]، زدودن [[خرافات]] و [[بدعت]] از اندیشه [[مسلمانان]]، بازگشت به اصول نخستین اسلام اصیل، [[وحدت]] و [[همبستگی]] مسلمانان در برابر خطر [[سلطه]] [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] غرب و هماهنگ کردن تعالیم و رهنمودهای دینی با [[عقل]] و [[مقتضیات زمان]] است<ref>موثقی، جنبش‌های اسلامی معاصر، ۱۱۴، ۱۱۷ و ۱۲۰.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref>
 


== عوامل نابسامانی مسلمانان ==
== عوامل نابسامانی مسلمانان ==
اوضاع نابسامان سیاسی، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] مسلمانان در روزگار حاضر عبارت است از:
اوضاع نابسامان سیاسی، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] مسلمانان در روزگار حاضر عبارت است از:
#'''عوامل داخلی:''' تنها راه زنده‌کردن بزرگی و [[سربلندی]] مسلمانان که با [[ایجاد اختلاف]] [[دشمنان]] از میان رفته است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴–۳۷۵.</ref>، زدودن غبار [[خرافات]] از چهره [[اسلام حقیقی]] و معرفی [[اسلام ناب محمدی]] است<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۳.</ref>. اسلام، [[دینی]] کامل و دارای برنامه برای همه ابعاد [[زندگی]] [[بشر]] است و به مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، [[حقوقی]]، سیاسی و [[تدبیر]] [[جامعه]] توجه دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.</ref>، بر همین اساس چنان‌که در [[صدر اسلام]]، [[تمدنی]] مافوق همه [[تمدن‌ها]] به دست مسلمانان شکل گرفت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴.</ref>، [[خودباوری]] و بازگشت به اسلام و [[مبارزه]] با غرب و [[غرب‌زدگی]] در میان [[مسلمانان]] این [[زمان]] نیز می‌تواند به زنده‌کردن آن [[تمدن]] بزرگ کمک کند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱.</ref>.
#'''عوامل داخلی:''' تنها راه زنده‌کردن بزرگی و سربلندی مسلمانان که با ایجاد اختلاف [[دشمنان]] از میان رفته است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴–۳۷۵.</ref>، زدودن غبار [[خرافات]] از چهره اسلام حقیقی و معرفی [[اسلام ناب محمدی]] است<ref>رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۳.</ref>. اسلام، [[دینی]] کامل و دارای برنامه برای همه ابعاد [[زندگی]] [[بشر]] است و به مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و [[تدبیر]] [[جامعه]] توجه دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.</ref>، بر همین اساس چنان‌که در صدر اسلام، [[تمدنی]] مافوق همه [[تمدن‌ها]] به دست مسلمانان شکل گرفت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴.</ref>، [[خودباوری]] و بازگشت به اسلام و [[مبارزه]] با غرب و غرب‌زدگی در میان [[مسلمانان]] این [[زمان]] نیز می‌تواند به زنده‌کردن آن [[تمدن]] بزرگ کمک کند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱.</ref>.
#'''عوامل خارجی:''' مهم‌ترین علت خارجی [[انحطاط مسلمانان]] ورود [[استعمارگران]] به [[سرزمین‌های اسلامی]]، بر اثر [[غفلت]] مسلمانان از مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۸–۸۹.</ref> و در نتیجه [[سلطه بیگانگان]] شرقی و [[غربی]] بر آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷–۴۳۸.</ref> است و استعمارگران با مطرح‌کردن مسئله [[جدایی دین از سیاست]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۸.</ref> و [[ملی‌گرایی]]، مانع [[وحدت مسلمانان]] شدند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.</ref> و با منزوی‌ کردن اسلام و خارج‌ کردن [[جوانان]] از صحنه‌های سیاسی ـ اجتماعی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.</ref>، بستر تجزیه سرزمین‌های اسلامی، [[تفرقه]] میان مسلمانان و تاراج ذخیره‌های سرزمین‌های اسلامی را فراهم کردند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۲–۳۹۳.</ref>. تنها راه مقابله با این [[گرفتاری]] نیز بهره‌گیری از [[فرهنگ]] [[غنی]] [[اسلام]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۹–۳۲۰.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref>
#'''عوامل خارجی:''' مهم‌ترین علت خارجی انحطاط مسلمانان ورود [[استعمارگران]] به [[سرزمین‌های اسلامی]]، بر اثر [[غفلت]] مسلمانان از مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۸–۸۹.</ref> و در نتیجه سلطه بیگانگان شرقی و غربی بر آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷–۴۳۸.</ref> است و استعمارگران با مطرح‌کردن مسئله [[جدایی دین از سیاست]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۸.</ref> و [[ملی‌گرایی]]، مانع [[وحدت مسلمانان]] شدند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.</ref> و با منزوی‌ کردن اسلام و خارج‌ کردن [[جوانان]] از صحنه‌های سیاسی ـ اجتماعی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.</ref>، بستر تجزیه سرزمین‌های اسلامی، [[تفرقه]] میان مسلمانان و تاراج ذخیره‌های سرزمین‌های اسلامی را فراهم کردند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۲–۳۹۳.</ref>. تنها راه مقابله با این گرفتاری نیز بهره‌گیری از [[فرهنگ]] [[غنی]] [[اسلام]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۹–۳۲۰.</ref>.<ref>[[سمیه تام|تام]] و [[پروین سادات قوامی|قوامی]]، [[احیاگری و اصلاح (مقاله)| مقاله «احیاگری و اصلاح»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۵۰۵-۵۱۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۴

مقدمه

احیا و اصلاح در لغت به معنی زنده‌کردن و بازسازی است و در اینجا مقصود جان‌بخشی و بازسازی تفکر دینی در جامعه می‌باشد. احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه یا برخی از حوزه‌های معارف دینی و منشأ تحول در درون جامعه است. احیاگری، منصب پیامبران و اولیای الهی است. از همان سدۀ نخستین هجری، داعیۀ بسیاری از مسلمانان (شیعه و سنیدفاع از سنت در برابر بدعت بود و این تلاش در سده‌های بعد، هدف بازگشت به اصول و ارزش‌های اصیل اسلامی را پی گرفت[۱].

معناشناسی

اِحیا (احیاء) از ریشه «حیی»، به معنای جان‌بخشی، تجدید حیات، زندگی دوباره، رونق تازه، زنده شدن و زنده کردن و رهایی از رنج و سختی آمده است[۲]. دین نیز که خود مایه حیات انسان و جامعه است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۳].[۴] ممکن است بر اثر تحریف و برداشت نادرست دینداران، از محتوا و مفهوم اصیل خود خارج شود که احیای دوباره آن با تصحیح برداشت‌های نادرست از آن و فعال‌کردن در قلمرو حیات انسانی، اعم از فرد و اجتماع، ممکن می‌شود. کار احیاگر دینی در واقع زنده‌ کردن جنبه‌های فراموش‌ شده دین در جامعه است[۵].

دو واژه احیا و اصلاح، هرچند در معنای لغوی و اصطلاحی از جهاتی کاملاً متمایزند، اما در جهت یاری رساندن به بازسازی تفکر دینی در جامعه، بار معنایی مشترک دارند و همراه یکدیگرند[۶].[۷]

پیشینه

قرآن کریم، رسول خدا(ص) را احیاگر دین و اجرای دستورهای ایشان را مایه حیات مسلمانان معرفی کرده‌است[۸]؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علی(ع) احیاگری را منصب پیامبران الهی(ع) دانسته و با اشاره به همین فلسفه بعثت، آنان را مأمور یادآوریپیمان فطری انسان و استخراج گنجینه‌های خرد در وجود آدمی بیان کرده است[۹].

واژه اصلاح در قرآن، در مقابل افساد: ﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا[۱۰] و اضلال: ﴿الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ[۱۱]، به‌کار رفته و گاه به خدا: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ[۱۲] و گاهی به بندگان: ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۱۳] نسبت داده شده است. هدف همه پیامبران الهی(ع)، اصلاح عقیده، اخلاق، عمل و روابط اجتماعی انسان بوده ﴿إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ[۱۴].[۱۵] و اصولاً یکی از علت‌های تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید، تحریف و تبدیل‌هایی است که در آموزه‌ها و کتاب‌های مقدس پیامبران(ع) رخ می‌داده است. بیشتر پیامبران الهی(ع) احیاکننده سنت‌های فراموش شده و اصلاح‌کننده آموزه‌های تحریف یافته پیشینیان خود بوده‌اند و نه آوردنده شرع جدید[۱۶].

گذشته از سیره و روش امامان معصوم(ع)، در تاریخ اسلام حرکت‌ها و نهضت‌های اصلاحی فراوانی می‌توان یافت[۱۷]. از سده نخست هجری قمری، شیعیان همواره با موضع‌گیری در برابر بدعت‌ها و تحریف‌ها، خواهان بازگشت به اصول و ارزش‌های اصیل اسلام بودند. در میان اهل سنت نیز نخستین تجلیات اصلاح‌طلبانه در دفاع از سنت علیه بدعت بروز کرد که مدافعان سخت‌گیر آن، مدعی دفاع از قرآن و سنت شدند و علیه گرایش‌های عقیدتی آزاداندیش، عقل‌گرا و حتی شیعی و نیز علیه عبادت‌ها و آیین‌های فرقه‌ای، موضع گرفتند[۱۸]. در سده‌های بعد، کسانی احیاگر دین و سنت شناخته شدند که فراتر از قالب‌های فرقه‌ای و با نفی عقاید و سنت‌های جاری مسلمانان، خواهان احیای اسلام و سنت و بازگشت به اصول نخستین بودند[۱۹]. این جنبش‌ها همواره پیشرو نبوده‌اند، بلکه در میان آنها نهضت‌های ارتجاعی همچون نهضت اشعری (قرن چهارم)، اخباری‌گری (قرن دهم) و وهابیت (قرن دوازدهم) نیز وجود داشت[۲۰].[۲۱]

ابعاد احیاگری

احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه معارف یا حوزه‌ای از حوزه‌های معارف دینی و منشأ تحول در درون اجتماع و بافت جامعه است. از مهم‌ترین ابعاد احیاگری در اسلام، زدودن خرافات و بدعت از اندیشه مسلمانان، بازگشت به اصول نخستین اسلام اصیل، وحدت و همبستگی مسلمانان در برابر خطر سلطه فرهنگی و سیاسی غرب و هماهنگ کردن تعالیم و رهنمودهای دینی با عقل و مقتضیات زمان است[۲۲].[۲۳]

عوامل نابسامانی مسلمانان

اوضاع نابسامان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسلمانان در روزگار حاضر عبارت است از:

  1. عوامل داخلی: تنها راه زنده‌کردن بزرگی و سربلندی مسلمانان که با ایجاد اختلاف دشمنان از میان رفته است[۲۴]، زدودن غبار خرافات از چهره اسلام حقیقی و معرفی اسلام ناب محمدی است[۲۵]. اسلام، دینی کامل و دارای برنامه برای همه ابعاد زندگی بشر است و به مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و تدبیر جامعه توجه دارد[۲۶]، بر همین اساس چنان‌که در صدر اسلام، تمدنی مافوق همه تمدن‌ها به دست مسلمانان شکل گرفت[۲۷]، خودباوری و بازگشت به اسلام و مبارزه با غرب و غرب‌زدگی در میان مسلمانان این زمان نیز می‌تواند به زنده‌کردن آن تمدن بزرگ کمک کند[۲۸].
  2. عوامل خارجی: مهم‌ترین علت خارجی انحطاط مسلمانان ورود استعمارگران به سرزمین‌های اسلامی، بر اثر غفلت مسلمانان از مسائل سیاسی و اجتماعی خود[۲۹] و در نتیجه سلطه بیگانگان شرقی و غربی بر آنان[۳۰] است و استعمارگران با مطرح‌کردن مسئله جدایی دین از سیاست[۳۱] و ملی‌گرایی، مانع وحدت مسلمانان شدند[۳۲] و با منزوی‌ کردن اسلام و خارج‌ کردن جوانان از صحنه‌های سیاسی ـ اجتماعی[۳۳]، بستر تجزیه سرزمین‌های اسلامی، تفرقه میان مسلمانان و تاراج ذخیره‌های سرزمین‌های اسلامی را فراهم کردند[۳۴]. تنها راه مقابله با این گرفتاری نیز بهره‌گیری از فرهنگ غنی اسلام است[۳۵].[۳۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
  2. آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ۱۵۰–۱۵۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۷۷.
  3. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  4. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۷/۱۶۳.
  5. رشاد، دین‌پژوهی معاصر، ۱۶۸–۱۶۹.
  6. رضایی‌مهر، امام خمینی و احیای تفکر دینی، ۱۰۶.
  7. تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
  8. سوره انفال، آیه ۲۴.
  9. نهج البلاغه، خ۱، ص ۱۵.
  10. «و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید» سوره اعراف، آیه ۵۶.
  11. «(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.
  12. «و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.
  13. «جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیده‌ها را) روشن بیان داشتند، که آنان را می‌آمرزم و من توبه‌پذیر بخشاینده‌ام» سوره بقره، آیه ۱۶۰.
  14. «تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز می‌گردم» سوره هود، آیه ۸۸.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۵۲.
  16. مطهری، مجموعه آثار، ۳/۱۵۶.
  17. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.
  18. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.
  19. الگار، نهضت بیدارگری، ۳۶–۳۷.
  20. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.
  21. تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
  22. موثقی، جنبش‌های اسلامی معاصر، ۱۱۴، ۱۱۷ و ۱۲۰.
  23. تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.
  24. امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴–۳۷۵.
  25. رشیدی، امام خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۲۴۳.
  26. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.
  27. امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۴.
  28. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱.
  29. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۸–۸۹.
  30. امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷–۴۳۸.
  31. امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۸.
  32. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.
  33. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.
  34. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۲–۳۹۳.
  35. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۹–۳۲۰.
  36. تام و قوامی، مقاله «احیاگری و اصلاح»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۵۰۵-۵۱۲.