حمزة بن عبدالمطلب در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
حمزه | حمزه عموی پیامبر اکرم {{صل}}، کنیهاش ابوعماره و ابویعلی، پدرش [[عبدالمطلب]] و مادرش [[هاله بنت اُهیب]] بود. سال تولد او را سال ۲ یا ۴ قبل از [[عامالفیل]] نوشتهاند، از این رو [[اختلاف]] [[سنی]] او با [[پیامبر]] بین ۲ تا ۴ سال است. حمزه در [[جوانی]] همراه با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[پیمان]] حلفالفضول شرکت داشت. نیز از او در [[همراهی]] با [[ابوطالب]] و [[پیامبر]] در خواستگاری از [[خدیجه]] نام بردهاند. حمزه، آن هنگام که روزگار بر [[ابوطالب]] تنگ آمده بود، [[سرپرستی]] جعفر را بر عهده گرفت. وی در دوران [[جاهلیّت]] [[ریاست]] یافت و به جایگاهی رسید که با او [[پیمان]] میبستند. حمزه در آغاز [[رسالت پیامبر]]، گرچه هنوز [[مسلمان]] نشده بود، اما مانند برادرش [[ابوطالب]] به حمایت از [[پیامبر اکرم]] در برابر [[مشرکان]] برخاست و در مواردی به تلافی [[آزار]] [[مشرکان]] پرداخت. | ||
حمزه در | حمزه در سال سوم بعثت به [[دین اسلام]] مشرف شد. پس از [[اسلام]] آوردن همواره یا و یاور [[پیامبر]] بود و از یاران خاص ایشان به شمار میرفت. حضور وی در غزوات [[بدر]] و [[احد]] نقطه عطف جانفشانیهای او در راه [[اسلام]] است. وی در [[جنگ احد]] در مرکز [[سپاه]] [[اسلام]] قرار داشت، با دو [[شمشیر]] میجنگید که در همین [[جنگ]] بهدست وحشی بن حرب، [[غلام]] حبشی، به [[شهادت]] رسید. هند، همسر [[ابوسفیان]]، کنار بدن حمزه آمد و بدن او را مثله کرد و از اعضای بدن او برای خود زیورآلات ساخت و جگر او را از سینه خارج کرد. [[پیامبر اکرم]] از وضعیت حمزه بسیار ناراحت شد و در حال او گریست. پس از [[جنگ]]، [[پیامبر]] نخست بر پیکر حمزه [[نماز]] گزارد، سپس سایر [[شهیدان]] را در کنار پیکر حمزه آوردند و [[پیامبر]] بر آنان [[نماز]] گزارد، بهطوری که تا هفتاد بار بر پیکر او [[نماز]] خواند. سپس او را در پارچهای کفن و دفن کردند. [[پیامبر اکرم]] او را پس از [[شهادت]]، [[سیدالشهداء]] [[لقب]] داد. [[امام علی]] {{ع}} در [[نامه]] ۲۸ [[نهج البلاغه]]، در [[احتجاج]] با [[معاویه]] میفرماید: گروهی از [[مهاجران]] در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیدند. آری هر یک را فضیلتی بود، تا [[شهادت]] نصیب [[شهید]] [[خاندان]] ما شد که او را [[سیدالشهداء]] خواندند و [[رسول الله]] بر کشته او [[نماز]] خواند و به هفتاد تکبیرش اختصاص داد...<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸؛ {{متن حدیث|أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ}}.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۱۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۰
مقدمه
حمزه عموی پیامبر اکرم (ص)، کنیهاش ابوعماره و ابویعلی، پدرش عبدالمطلب و مادرش هاله بنت اُهیب بود. سال تولد او را سال ۲ یا ۴ قبل از عامالفیل نوشتهاند، از این رو اختلاف سنی او با پیامبر بین ۲ تا ۴ سال است. حمزه در جوانی همراه با پیامبر اکرم (ص) در پیمان حلفالفضول شرکت داشت. نیز از او در همراهی با ابوطالب و پیامبر در خواستگاری از خدیجه نام بردهاند. حمزه، آن هنگام که روزگار بر ابوطالب تنگ آمده بود، سرپرستی جعفر را بر عهده گرفت. وی در دوران جاهلیّت ریاست یافت و به جایگاهی رسید که با او پیمان میبستند. حمزه در آغاز رسالت پیامبر، گرچه هنوز مسلمان نشده بود، اما مانند برادرش ابوطالب به حمایت از پیامبر اکرم در برابر مشرکان برخاست و در مواردی به تلافی آزار مشرکان پرداخت.
حمزه در سال سوم بعثت به دین اسلام مشرف شد. پس از اسلام آوردن همواره یا و یاور پیامبر بود و از یاران خاص ایشان به شمار میرفت. حضور وی در غزوات بدر و احد نقطه عطف جانفشانیهای او در راه اسلام است. وی در جنگ احد در مرکز سپاه اسلام قرار داشت، با دو شمشیر میجنگید که در همین جنگ بهدست وحشی بن حرب، غلام حبشی، به شهادت رسید. هند، همسر ابوسفیان، کنار بدن حمزه آمد و بدن او را مثله کرد و از اعضای بدن او برای خود زیورآلات ساخت و جگر او را از سینه خارج کرد. پیامبر اکرم از وضعیت حمزه بسیار ناراحت شد و در حال او گریست. پس از جنگ، پیامبر نخست بر پیکر حمزه نماز گزارد، سپس سایر شهیدان را در کنار پیکر حمزه آوردند و پیامبر بر آنان نماز گزارد، بهطوری که تا هفتاد بار بر پیکر او نماز خواند. سپس او را در پارچهای کفن و دفن کردند. پیامبر اکرم او را پس از شهادت، سیدالشهداء لقب داد. امام علی (ع) در نامه ۲۸ نهج البلاغه، در احتجاج با معاویه میفرماید: گروهی از مهاجران در راه خدا به شهادت رسیدند. آری هر یک را فضیلتی بود، تا شهادت نصیب شهید خاندان ما شد که او را سیدالشهداء خواندند و رسول الله بر کشته او نماز خواند و به هفتاد تکبیرش اختصاص داد...[۱].[۲]
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۸؛ «أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ».
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۳۱۱.