حمزة بن عبدالمطلب در قرآن

مقدمه

حمزة بن عبدمطلب بن هاشم، از بنی‌هاشم از قریش، عمو و برادر رضاعی رسول خدا (ص)[۱] و کنیه او ابو‌یعلی بود. پس از مهاجرت به مدینه به ابوعماره شهرت یافت[۲]. وی دو سال[۳] و به گزارشی ۴ سال[۴] از پیامبر (ص) بزرگ‌تر بود و همراه صفیه، عمه حضرت، از یک مادر بودند. مادرشان هاله دختر وهیب (اهیب)، عموزاده آمنه مادر رسول اکرم (ص) بود[۵]. از زندگانی جناب حمزه پیش از اسلام اطلاع فراوانی در دست نیست. برپایه گزارشی، وی در خواستگاری پیامبر (ص) از خدیجه حضور داشت[۶] و برخی او را جزو نخستین مسلمانان شمرده‌اند[۷]. دیگران مسلمان شدن جناب حمزه را به سال دوم[۸] یا پس از رفتن رسول خدا (ص) و یارانش به خانه ارقم بن ابی ارقم خزاعی (پیش از سال سوم بعثت) دانسته‌اند.[۹] در پی رخدادی در سال ۶ بعثت، حمزه اسلام خود را به دیگران اعلام کرد. در این حادثه، او پس از اهانت ابوجهل به رسول خدا (ص) با کمان خود، سر وی را شکست[۱۰] و وقتی مردان طایفه ابوجهل به یاری او برخاستند، ابوجهل اعتراف کرد که برادرزاده جناب حمزه را سخت دشنام داده و آزرده است. در پی این رخداد، جناب حمزه اسلام خود را در میان قریش اعلام کرد،[۱۱] در نتیجه رسول خدا (ص) پشتیبانی دلاور یافت [۱۲] که با شجاعت و شهامت از او دفاع کرده و مانع اهانت و آزار مشرکان به ایشان شد[۱۳].

با اعلام مسلمان شدن حمزه، قریش از آزارهای خود به پیامبر (ص) کاست و کوشید با مال و ثروت، آن حضرت را به سوی خود بکشاند[۱۴]. براثر محاصره بنی‌هاشم در شعب ابی‌طالب، همه آنان زیر فشار قریش قرار گرفتند. هرچند در منابع از حضور حمزه در شعب گزارشی یاد نشده است، باید همراه دیگر اعضای طایفه‌اش بوده باشد. در جریان عقبه دوم و بیعت اهالی یثرب با پیامبر (ص) در مکه، حمزه همراه علی بن ابی‌طالب (ع) مانع درگیری برخی قریشیان با بیعت کنندگان شد.[۱۵] وی همراه مسلمانان به مدینه هجرت کرد و در قبا در منزل کلثوم بن هدم یا سعد بن خیثمه[۱۶] و براساس گزارش دیگری در منزلی در میان طایفه خزرجی بنی نجار اقامت کرد؛[۱۷] شاید پس از هجرت پیامبر (ص) و سکونت او در میان بنی‌نجار به آنجا نقل مکان کرده باشد. رسول خدا (ص) در سال دوم هجری میان حمزه و پسر خوانده‌اش زیدبن حارثه پیمان برادری بست[۱۸] و حمزه پیش از جنگ احد، زید را وصی خود نهاد[۱۹].[۲۰]

نقش حمزه در نبردهای پیامبر (ص)

حمزة بن عبدالمطلب پس از هجرت به مدینه تا هنگام شهادتش در سال سوم هجری در بیشتر سرایا و غزوات شرکت داشت، از این رو در سیره نبوی از جهادگران سرشناس شناخته شده است[۲۱] و مهارت او در نبردها را توانایی ویژه‌اش در یورش به دشمن دانسته‌اند.[۲۲] ۷ ماه پس از هجرت، نخستین اعزام پیامبر (ص) به فرماندهی حمزه انجام گرفت که ۳۰ تن از مسلمانان او را همراهی می‌کردند. این نیروها برای رویارویی با کاروان تجاری قریش، به سیف‌البحر سرزمین قبیله جُهَینَه رفتند و در برابر کاروانیان قریش که ۳۰۰ تن بودند و ابوجهل رهبر آنان بود صف‌آرایی کردند؛ ولی براثر میانجی‌گری مجدی بن عمرو جهنی جنگی در نگرفت.[۲۳] در اعزام‌های دیگری نیز چون ابواء و ذات العشیره (۱۶ ماه پس از هجرت) حمزه پرچمدار سپاه بود[۲۴].

وی در نبرد بدر در سال دوم هجری، همچون امام علی (ع) بسیار مؤثر در پیروزی سپاه اسلام نقش و در این پیکار پر شترمرغی بر کلاهخود خود داشت و با دو شمشیر پیشاپیش رسول خدا (ص) می‌جنگید.[۲۵] او با کشتن اسود که فردی جسور از طایفه ابوجهل بود، شروع جنگ را کلید زد و به دنبال کشته شدن اسود، عُتْبِه و شیبه و ولید بن عتبه به میدان آمدند و هماورد ‌طلبیدند که پیامبر (ص) حمزه، امام علی (ع) و عبیدة بن حارث را برای نبرد تن به تن فرستادند. حمزه در این مبارزه پدر هند را ـ از سران قریش ـ کشت و سپس همراه امام علی (ع) به یاری عبیدة بن حارث شتافتند که مجروح شده بود و حریف او را نیز از پا درآوردند[۲۶]. حمزه در این نبرد، تنی دیگر از مشرکان را از جمله حنظله پسر ابوسفیان اموی و طُعِیمة بن عدی نوفلی ـ از عبدمناف ـ کشت.[۲۷] هند و جبیر، پسر خواهر طعیمه، که دنبال انتقام بودند، در پیکار اُحد وحشی را واداشتند تا در کمین حمزه نشسته و او را به شهادت رساند.[۲۸] حمزه در نبرد با یهودیان بنی‌قینقاع در یثرب در سال دوم هجری نیز پرچمدار سپاه[۲۹] و در نبرداحد در سال سوم هجری جزو پیشقراولان پایدار بود که شماری از مشرکان قریش از جمله برخی پرچمدارانشان را کشت.[۳۰] این سخن امیة بن خلف جمحی از سران مکه که همه صدمات قریش را از حمزه می‌دانست، از نقش مؤثر حمزه حکایت دارد[۳۱].

وی روزه‌دار بود که به دست وحشی غلام جبیر[۳۲] به شهادت رسید و هند بر سر جنازه‌اش، گوش و بینی او را برید و سپس جگرش را از سینه‌اش بیرون آورد و برای ادای نذر خویش[۳۳] خواست تکه‌ای از آن بخورد؛ ولی نتوانست و از دهان بیرون انداخت.[۳۴] ابوسفیان نیز به انتقام پسرش حنظله نیزه خود را در دهان حمزه فرو کرد.[۳۵] هند پس از شهادت حمزه همه جواهرات خود را به نشانه سپاسگزاری به وحشی بخشید و اشعاری درباره کشته شدن حمزه و سپاسگزاری از وحشی سرود[۳۶].

رسول خدا (ص) پس از فروکش کردن جنگ از یارانش خواست از عمویش حمزه خبری بیاورند و حارث بن صِمَّه انصاری حمزه را یافت؛ ولی با دیدن وضع دلخراش جنازه مثله شده او نتوانست بازگردد و گریان کنار پیکر ماند.[۳۷] در پی تأخیر او رسول خدا (ص) علی (ع) را فرستاد و حضرت نیز زمانی که جنازه حمزه را یافت نتوانست آن وضع دلخراش را به رسول خدا (ص) گزارش دهد و بازنگشت[۳۸] و براساس گزارش دیگری، امام علی (ع) و حارث بن صمه نزد حضرت (ص) بازگشتند و گریان شهادت حمزه را به ایشان خبر دادند.[۳۹] رسول اکرم (ص) وقتی جنازه مثله شده حمزه را دید با آهنگ بلند گریست[۴۰] و سخت برای او بیتابی کرد و فرمود: به مصیبتی بدتر از این گرفتار نخواهم شد[۴۱] و شهادت این چنینی حمزه را بزرگ‌ترین مصیبتی خواند که تاکنون دچار آن شده است؛[۴۲] سپس صفیه خواهرش رسید و در پی گریه‌های او رسول خدا (ص) و دخت گرامی‌اش فاطمه (س) نیز گریه می‌کردند. پیامبر (ص) برای آرام ساختن آن دو بشارت داد حمزه در آسمان‌ها شیر خدا و شیر پیامبر خدا لقب گرفته است[۴۳] و با سید الشهدا خواندن حمزه او را از دیگر شهدا برتر دانست.[۴۴] حمزه را در بُردی که بر تن داشت کفن کردند؛ سرش را که با آن می‌پوشاندند، پاهایش بیرون می‌ماند و اگر پاهایش را می‌پوشاندند، سرش بیرون می‌ماند. پیامبر (ص) فرمود سر و چهره‌اش را با برد و پاهایش را با بوته‌های گیاه بپوشانند.[۴۵] حمزه نخستین شهید اُحد بود که رسول خدا (ص) بر او نماز گزارد و سپس دیگر شهیدان را یکی یکی کنار او می‌نهادند و حضرت بر آن شهید و حمزه نماز می‌گزارد، چنان که ۷۰ بار بر حمزه نماز خواند.[۴۶] رسول خدا (ص) هنگام نماز بر جنازه حمزه نیز با صدای بلند گریست[۴۷] و او را شیر خدا و پیامبرش، نیکوکار و گره‌گشا خواند و برای زمانی دراز گریه کرد و سپس به نماز پرداخت.[۴۸] رسول اکرم (ص) دستور داد حمزه را همراه پسر خواهرش عبدالله بن جحش و به گزارشی با مصعب بن عمیر[۴۹] در یک قبر گذاشتند.[۵۰] شهادت حمزه را در ۵۹،[۵۱] ۵۷[۵۲] و ۵۴ سالگی[۵۳] دانسته‌اند.

پیامبر (ص) پس از دفن او و در مسیر خود به مسجد نبوی از کنار سکونت‌گاه طایفه بنی‌عبدالاشهل گذشت که شهدا و زخمی‌های فراوانی داشتند و زنان آنها در حال شیون بر شهدای خود بودند. رسول خدا (ص) فرمود حمزه گریه کننده‌ای ندارد؛[۵۴] آن‌گاه سعد بن معاذ و اسید بن حضیر، سران این طایفه، زنان را به خانه حضرت آوردند تا بر حمزه بگریند و پیامبر (ص) وقتی گریه زن‌های انصار را بر حمزه شنید، آنان را دعا کرد و فرمود برگردند[۵۵] و از آن پس، زنان انصار در سوگواری بر حمزه و سپس برای بستگان خود می‌گریستند.[۵۶] رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) پیوسته مباهات می‌کردند که حمزه سیدالشهدا از آنان است. امام علی (ع) در نامه‌ای به معاویه[۵۷] و امام حسین (ع) صبح روز عاشورا در کربلا برای تنبه لشکر عمر سعد تأکید داشتند که حمزه سیدالشهدا از آنان است.[۵۸]. در روایات نبوی، حمزه همراه امام علی (ع)، حسن (ع) و حسین (ع) از سادات اهل بهشت شمرده شده است[۵۹].

وی سه بار ازدواج کرد. در ازدواج با سلمی دختر عمیس، باجناق جعفر بن ابی طالب شد و دخترش امامه از این همسر است که پس از شهادتش و بازگشت جعفر از حبشه تحت تکفل جعفر قرار گرفت.[۶۰] یعلی و عامر پسران حمزه از زنی اوسی[۶۱] و عماره پسر دیگرش از مادری از خزرج بود. پسری دیگر به نام بکر هم برایش یاد کرده‌اند. عامر در کودکی درگذشت[۶۲] و امامه را رسول خدا (ص) به پاس خدمات ابوسلمه به عقد ازدواج سلمة بن ابی سلمه درآورد؛ ولی پیش از زفاف، سلمه درگذشت.[۶۳] یعلی بن حمزه ۵ پسر به نام‌های عماره، فضل، زبیر، عقیل و محمد داشت؛ لکن همگی در کودکی درگذشتند و برای حمزه فرزند و عقبی نماند.[۶۴] محدثان، تنها دو حدیث از حمزه ثبت کرده‌اند.[۶۵] ابو سفیان در روزگار خلافت عثمان به هنگام گذر از کنار قبر حمزه سیدالشهدا پای خود را به قبر حمزه زد و خطاب به قبر او گفت: آنچه دیروز بر سر آن با ما جنگیدی، ما امروز مالک آن شدیم و به آن سزاوارتر بودیم.[۶۶] دشمنی بنی‌امیه با بنی هاشم از این نیز فراتر رفته است و نسبت جنب بودن به حمزه به هنگام شهادت[۶۷] یا نسبت شرب خمر به وی [۶۸] بر اثر همین گرایش‌ها در منابع تاریخی ثبت شده‌اند[۶۹].

حمزه در شأن نزول

در بیش از ۸۰ آیه از آیات قرآن کریم از حمزة بن عبدالمطلب نام برده شده است که دسته‌بندی آنها در پی می‌آید.

شهادت قرآن بر ایمان والا و خالصانه حمزه (ع)

  1. پس از آنکه ابوجهل پیامبر (ص) را آزرد و حمزه با او درگیر شد و اسلام آورد، آیه ﴿أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۷۰] فرود آمد.[۷۱] طبق این گزارش، خدا حمزه را از مردگی کفر زنده کرده و به او نوری بخشیده است که در پرتو آن در میان مردم راه می‌رود و در مقابل، ابوجهل در تاریکی‌ها غوطه می‌خورد و از آن بیرون نمی‌رود. برخی همین شأن نزول را برای آیه ﴿أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۷۲] یاد کرده‌اند.[۷۳] برپایه این روایت، حمزه کسی است که دریافته است قرآن از خداست و در برابر، ابوجهل کوردلی است که این حقیقت را درک نمی‌کند. در برخی تفاسیر این دو آیه بر افراد دیگری چون عمار تطبیق شده‌اند[۷۴].
  2. در پی تفاخر دو تن از قریش بر سر مناصبی همچون پرده‌داری کعبه و خدمت به زائران آن، که پیامبر (ص) در سال ۸ هجرت و پس از فتح مکه به آنان واگذارده بود، آیه ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۷۵] نازل شد و مؤمنان مجاهد در راه خدا را از آن دو برتر دانست. به دیده برخی مفسران، جهادگران مؤمن همان حمزه، جعفر و علی (ع) هستند[۷۶].
  3. ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷۷] در این آیه خدا به پیامبرش فرمان می‌دهد به کسانی که به آیات او ایمان آورده‌اند سلام گوید و آنان را به رحمت الهی نوید دهد. به روایت ابن عباس، آیه فوق، سلام خاص الهی یا سلام پیامبر (ص) را ویژه گروهی، از جمله علی (ع) و حمزه می‌داند[۷۸].
  4. در تفاسیر گوناگونی به نقل از ابن عباس و ضحاک، حمزه نیز از صدیقان و شهداء در آیه ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۷۹] یاد شده است.[۸۰] همین شأن نزول درباره مصداق شهداء در آیه ﴿إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۸۱].[۸۲] و آیه ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۸۳].[۸۴] نیز آمده است.

حمزه (ع) در آیات گوناگون از مصادیق پیشگامان در اسلام ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۸۵].[۸۶] مؤمنان ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ[۸۷].[۸۸] مؤمنان صادق استوار و مجاهد در راه خدا ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۸۹].[۹۰] پرهیزکاران ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ[۹۱].[۹۲] و اهل بهشت ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ[۹۳].[۹۴] خوانده شده است[۹۵].

حمزه (ع) چهره ای شاخص از جبهه ایمان در برابر سران جبهه کفر

  1. برخی مفسران، آیه ﴿أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ[۹۶] را در شأن علی (ع) و حمزه دانسته‌اند که پیامبر (ص) از جانب خدا به آنان بهشت را وعده داده بود.[۹۷] براساس این روایات، در پایان آیه نیز ابوجهل از اهل عذاب در آخرت یاد شده است. افزون بر این، تفاسیر، عمار یاسر و ولید را نیز یک احتمال برای شأن نزول این آیه دانسته‌اند[۹۸].
  2. روایات در ذکر شأن نزول آیه ﴿أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۹۹] از حضرت علی (ع) و حمزه و در مقابل از ابولهب و فرزندانش سخن به میان آورده‌اند.[۱۰۰] بر پایه این روایات، خدا سینه برخی چون حضرت علی (ع) و حمزه را برای پذیرش اسلام گشاده است و برخی نیز دل‌هایی سخت دارند که پذیرنده یاد خدا نیستند و در سرگشتگی هستند.
  3. در شأن نزول آیه ﴿وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ[۱۰۱] برپایه سخن ابن عباس "زندگان" در این آیه حمزه و برخی دیگر از مؤمنان و مراد از "مردگانکافران مکه‌اند[۱۰۲].
  4. آیات ﴿هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ[۱۰۳]، به گزارش بسیاری از تفاسیر درباره هماوردی دو گروه مؤمن و مشرک در روز بدرند [۱۰۴] که حمزه و حضرت علی (ع) و عبیده در مقابل سه نفر از مشرکان (عتبه و شیبه و ولید) قرار گرفتند و این آیات به سنجش آنان می‌پردازند: گروهی را می‌ستایند و دسته‌ای دیگر را به عذابی سخت وعده می‌دهند.

به نظر، رویارویی این دو گروه در جنگ بدر، سبب شده است مفسران آیات دیگری را هم که به بیان سرنوشت مؤمنان و کافران و تقابل این دو گروه در آخرت می‌پردازند، در همین سیاق دانسته و آن آیات را بر حمزه و دیگر مجاهدان پیکار بدر و مشرکان تطبیق دهند؛ از این روست که همین شأن نزول درباره این آیات نیز ذکر شده‌اند که همگی مکی هستند، آیه ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ[۱۰۵].[۱۰۶]، آیات ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاء مَا يَحْكُمُونَ مَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ[۱۰۷].[۱۰۸]؛ آیه ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ[۱۰۹].[۱۱۰]. مفسران از این میان، در مورد آیات سوره عنکبوت[۱۱۱]و سوره جاثیه [۱۱۲] شأن نزول دیگری نیز یاد کرده‌اند که با مکی بودن این آیات سازگارند؛ بدین شرح که در جدال حضرت علی (ع) و حمزه و عبیده با عتبه و شیبه و ولید در مکه، این سه مشرک مدعی بودند که اگر قیامتی هم در پیش باشد، مسلما در آنجا بر دیگران برتر و در نعمت و آسایش‌اند و به دنبال این مجادله وحی الهی نازل شد و پندار باطل آنان را رد کرد[۱۱۳].

پایداری، صلابت و استقامت حمزه (ع)در جهاد در راه خدا

  1. به فرموده امام باقر و امام صادق (ع) آیات ﴿ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ [۱۱۴]. در شأن علی (ع) و حمزه و جعفر نازل شده‌اند که تنها به جهت ایمان به خدا ستم دیدند و از سرزمین خود رانده شدند و به مدینه هجرت کردند و خدا به آنان اجازه جهاد و وعده یاری داده است؛[۱۱۵] البته این آیات بر همه مهاجران و مؤمنان تطبیق پذیرند، چنان که در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده است.[۱۱۶] خدا در ادامه می‌فرماید اگر ایشان جنگیدند و به قدرت رسیدند، با برپایی نماز و پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر به دنبال برپایی پرستش خدا و عدالت روی زمین خواهند بود.
  2. به گزارش ابن عباس، آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۱۱۷] در شأن پیامبر (ص) و علی (ع) و حمزه نازل شده است[۱۱۸].
  3. تفاسیر، ذیل آیه ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۱۹].[۱۲۰] از حمزه در کنار گروهی از مؤمنان نام برده‌اند که برای خدا با خویشاوندان مشرک خویش جنگیدند. خدای سبحان در این آیه می‌فرماید که ایمان را در قلب‌های آنان نوشته و با روحی از خویش ایشان را تأیید کرده است و سپس آنان را به بهشت و خوشنودی الهی بشارت می‌دهد و سرانجام می‌فرماید که رستگاران‌اند.
  4. به گزارشی از ابن عباس، آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ[۱۲۱] درباره گروهی از یاران رسول خدا (ص) از جمله حمزه نازل شده است[۱۲۲].
  5. از ابن عباس نقل شده است که آیه ﴿وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى[۱۲۳] درباره علی (ع) و حمزه و عبیده و دیگر مسلمانان و کافران مکه فرود آمده است که خدا مسلمانان را در نبرد بدر پیروز و شادمان گرداند و مکیان را ناکام و گریان گذارد،[۱۲۴] هرچند برخی آن را به شکل کلی درباره بهشتیان و دوزخیان دانسته‌اند[۱۲۵].[۱۲۶]

شهادت حمزه (ع)

  1. امام علی (ع) آیه ﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[۱۲۷] را در مورد خویش، حمزه و عبیده دانسته است که آنان به شهادت رسیدند و ایشان هنوز در انتظار شهادت بر سر عهد خویش با خداست[۱۲۸].
  2. ذیل آیه ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ[۱۲۹] روایت شده است پس از جنگ احد مسلمانان تصمیم گرفتند به تلافی کشته و مثله شدن دردناک حمزه که دل پیامبر (ص) را سخت آزرده بود، از کافران سخت انتقام بگیرند که این آیه نازل شد [۱۳۰] و دستور داد که مجازات باید به اندازه همان تعدّی باشد و شکیبایی ورزیدن [و دست کشیدن از این کار] بهتر است. همین شأن نزول برای آیه ﴿لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ[۱۳۱]؛ نیز گزارش شده است [۱۳۲] که خدا در این آیه حکم کافران را به دست خویش می‌داند که یا آنان را می‌بخشاید یا کیفر می‌کند. برخی منابع، نزول آیه ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ[۱۳۳] را پس از فتح مکه و هنگام تسلط مسلمانان بر کافران ذکر کرده‌اند.[۱۳۴] واحدی به گزارش از ابن عباس، آیه پیش و دو آیه پس از این آیه را نیز در همین زمینه می‌داند.[۱۳۵] از ابن عباس نقل شده که آیات ﴿وَلاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً إِنَّمَا عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ[۱۳۶] پس از شهادت حمزه نازل شدند.[۱۳۷] این آیات به نابودی دنیا و ماندگاری آنچه نزد خداست می‌پردازند و به اجر شکیبایی و پاداش دو چندان کار نیک اشاره می‌کنند. می‌توان این آیات را گونه‌ای دلداری خدا به پیامبرش خواند.
  3. حمزه یکی از مصادیق "زندگان" در آیه ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۱۳۸].[۱۳۹] معرفی شده که دو آیه پسین نیز در وصف حال همین زندگان‌اند: ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۴۰] خدای سبحان شادی و پیام این کشتگان در راه خودش را به بازماندگان جنگ اعلام می‌دارد که آنان از هر ترس و اندوهی مصون‌اند و از نعمت و فضل الهی و پاداش آخرتی برخوردارد[۱۴۱].

مقام حمزه (ع) در آخرت

  1. براساس روایتی از ابن‌بریده، آیات ﴿ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي [۱۴۲] درباره حمزه نازل شده‌اند که با نگاه به مکی بودن این آیات، تنها می‌توان این سخن را تطبیق بر مصادیق خواند نه شأن نزول[۱۴۳].
  2. مفسران آیه ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۴۴] را در شأن علی (ع)، حمزه و جعفر و عبیده دانسته‌اند.[۱۴۵] این آیه به ایمان آورندگان و عمل صالح انجام دادگان، جاودانگی در بهشت در کنار همسران پاک و نعمت‌های بهشتی را نوید می‌دهد.
  3. به روایتی از ابن عباس، آیه ﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ[۱۴۶] در شأن علی (ع)، حمزه و عبیده فرود آمده است.[۱۴۷] در آیه پیشین، خدا به نعمت‌های دنیایی و مظاهر فریبنده آنها برای همه انسان‌ها اشاره می‌کند و در این آیه می‌فرماید که پرهیزکاران بهتر از این نعمت‌ها را نزد پروردگار خود دارند که همان جاودانگی در بهشت و نعمت‌های آن و همسرانی پاک و خوشنودی خداست. دو آیه پسین: ﴿الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ [۱۴۸] نیز به شرح حال این پرهیزکاران می‌پردازند که در مناجات با پروردگار خویش آمرزش و از او می‌خواهند که از کیفر دوزخ نگه دارد. آنان شکیبا، راستگو، پرستنده، گشاده ‌دست و اهل آمرزش‌خواهی در سحرگاه‌انند[۱۴۹].[۱۵۰]

منابع

پانویس

  1. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۰۸، ۱۶۱؛ معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۴.
  2. المعارف، ص ۶۰۰؛ الاشتقاق، ص ۷۰.
  3. الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۷۰؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۶۷ - ۷۰.
  4. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۳.
  5. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۸۷؛ تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۵۹۹؛ جهرة انساب العرب، ص ۱۵.
  6. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۲۲؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۰۶.
  7. مناقب، ج ۲، ص ۸.
  8. اسدالغابه، ج ۲، ص ۶۷.
  9. الطبقات، ج ۳، ص ۶؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۶۹.
  10. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۳؛ تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۱۷۱.
  11. سیره ابن اسحاق، ص ۱۷۱؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۶۷ - ۶۸.
  12. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۴۴؛ سیراعلام النبلاء، ج ۱، ص ۱۷۲.
  13. دلائل النبوه، ج ۲، ص ۲۱۳.
  14. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۹۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۱۷۲.
  15. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۷۳.
  16. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۷۸؛ انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۴.
  17. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۲۹.
  18. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۰۵؛ الطبقات، ج ۳، ص ۶.
  19. الطبقات، ج ۳، ص۶؛ امتاع الاسماع، ج۶، ص ۳۰۷.
  20. محمدی، رمضان، مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
  21. شرح الاخبار، ج ۲، ص ۲۱۸؛ مناقب، ج ۱، ص ۳۴۱.
  22. المعیار والموازنه، ص ۹۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۱۷۷.
  23. المغازی، ج ۱، ص ۹؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۹۵.
  24. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۲۴۶.
  25. معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۳.
  26. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۴ - ۶۲۵؛ الثقات، ج ۱، ص ۱۶۶؛ المغازی، ج ۱، ص ۶۸.
  27. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۱؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۷۲.
  28. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۵ - ۳۹۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۱.
  29. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۵؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۸۱.
  30. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۶.
  31. معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۵؛ انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۴ - ۳۸۵.
  32. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۹۳.
  33. سیره ابن اسحاق، ص ۳۳۳؛ تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۷۵.
  34. الطبقات، ج ۳، ص ۶.
  35. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۹۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۳۸.
  36. السیرة النبویه، ج ۳، ص ۹۱ - ۹۲؛ انساب‌الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۶؛ تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۲۰۵.
  37. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۷؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۲۷.
  38. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۷؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۳.
  39. المغازی، ج ۱، ص ۲۸۹؛ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۷.
  40. اسدالغابه، ج ۲، ص ۶۸.
  41. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۷.
  42. المغازی، ج ۱، ص ۲۸۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۹۶.
  43. المغازی، ج۱، ص۲۹۰؛ المعارف، ص ۱۲۴؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۹۶.
  44. معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۲؛ الاصابه، ج ۲، ص ۱۰۶.
  45. الطبقات، ج ۳، ص ۱۰؛ ج ۳، ص ۱۲۳؛ انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۷.
  46. المغازی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ الطبقات، ج ۳، ص ۷.
  47. معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۸.
  48. ذخائر العقبی، ص۱۸۱؛ السیره‌الحلبیه، ج۲، ص۵۳۴.
  49. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۲۵ - ۱۲۶؛ الاصابه، ج ۲، ص ۱۰۶.
  50. الاستیعاب، ج ۱، ص ۴۲۵؛ الاصابه، ج ۲، ص ۱۰۵ - ۱۰۶.
  51. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۵؛ الوافی، ج ۱۳، ص ۱۰۴.
  52. اسد الغابه، ج ۲، ص ۷۰.
  53. معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۳.
  54. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۹۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۳۲؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۶۹.
  55. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۹.
  56. المغازی، ج ۱، ص ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۳۴.
  57. نهج البلاغه، نامه ۹؛ البدایة والنهایه، ج ۸، ص ۱۷۹.
  58. الارشاد، ج ۲، ص ۹۷؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۲۴.
  59. معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۷.
  60. انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۱ - ۳۸۲؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۹.
  61. الطبقات، ج ۳، ص ۵.
  62. الطبقات، ج ۳، ص ۵.
  63. الطبقات، ج ۳، ص ۵؛ انساب الاشراف، ج ۴، ص ۳۸۲.
  64. الطبقات، ج ۳، ص ۵؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۸.
  65. معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۱۰۶.
  66. رسائل المقریزی، ص ۵۷.
  67. الطبقات، ج ۳، ص ۷؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۷۳.
  68. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۸۸؛ امتاع الاسماع، ج ۱۴، ص ۳۸۶.
  69. محمدی، رمضان، مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
  70. «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
  71. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۵۵۵؛ اسباب النزول، ج ۱، ص ۲۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۷۸.
  72. «آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند؛» سوره رعد، آیه ۱۹.
  73. کشف الاسرار، ج ۵، ص ۱۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰ ص ۳۰۷؛ تفسیر جلالین، ص ۲۵۵.
  74. الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۱۳۷؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۱۵؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۰۳.
  75. «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۹.
  76. الکافی، ج ۸، ص ۲۰۳ - ۲۰۴؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۸۳؛ تأویل الآیات الظاهره، ص ۲۰۷.
  77. «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
  78. تفسیر فرات الکوفی، ص ۱۳۴؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۴۷۶؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۶۱.
  79. «و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.
  80. کشف الاسرار، ج ۹، ص ۴۹۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۴۶۲؛ البرهان، ج ۵، ص ۲۹۳.
  81. «اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
  82. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ روض الجنان، ج ۵، ص ۸۴؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۷۹.
  83. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  84. مناقب، ج ۳، ص ۸۹؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۲۵.
  85. «و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
  86. تفسیر فرات الکوفی، ص ۱۷۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۳۳۵؛ متشابه القرآن، ج ۲، ص ۷۱.
  87. «این از آن روست که خداوند یاور مؤمنان است و کافران یاوری ندارند» سوره محمد، آیه ۱۱.
  88. شواهد التنزیل، ج ۲ ص ۲۴۴.
  89. «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
  90. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۵۹.
  91. «بی‌گمان پرهیزگاران در بهشت‌ها و در نعمتی پایدارند» سوره طور، آیه ۱۷.
  92. شواهدالتنزیل، ج ۲، ص ۲۶۹.
  93. «و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
  94. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۴۱۳؛ البرهان، ج ۳، ص ۳۷۴؛ تأویل الایات الظاهره، ص ۲۵۳.
  95. محمدی، رمضان، مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
  96. «آیا آنکه بدو وعده‌ای نیکو داده‌ایم و او آن را خواهد دید چون کسی است که او را از کالای زندگانی این جهان برخوردار کرده‌ایم سپس در روز رستخیز از خوانده‌شدگان (به سوی دوزخ) است؟» سوره قصص، آیه ۶۱.
  97. جامع‌البیان، ج ۲۰، ص ۶۲؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۹، ص ۲۹۹۸؛ التبیان، ج ۸، ص ۱۶۷.
  98. کشف الاسرار، ج ۷، ص ۳۲۸؛ البحر المحیط، ج ۸، ص ۳۱۷؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۶۹.
  99. «آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.
  100. اسباب النزول، ص ۳۸۳؛ کشف الاسرار، ج ۸، ص ۴۰۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۴۷.
  101. «و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.
  102. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۱۵۴؛ تأویل الآیات الظاهره، ص ۴۷۰؛ البرهان، ج ۴، ص ۵۴۴.
  103. «اینان دو گروه دشمنند که درباره پروردگارشان با هم به دشمنی برخاستند، پس بر (تن) آنان که کفر ورزیدند جامه‌ای از آتش بریده‌اند، از فراز سرشان آب جوش می‌ریزند. هر چه در اندرون آنان است و (نیز) پوست‌ها (شان) از آن می‌گدازد. و گرزهایی آهنین برای (عذاب) آنان (آماده) است. هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان می‌گردانند و (به آنان می‌گویند) عذاب آتش سوزان را بچشید! به یقین خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها جاری است، در آنجا به دستبندهایی زرّین و مروارید نشان آراسته می‌گردند و تنپوش آنان در آنجا پرند است. و به گفتار پاک و راه خداوند ستوده راهنمایی شده‌اند» سوره حج، آیه ۱۹-۲۴.
  104. تفسیر فرات الکوفی، ص ۲۷۲؛ جامع البیان، ج ۱۷، ص ۹۹؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۲۳.
  105. «آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.
  106. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۶۴۳؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۳۵۹؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۱۷۱، ۱۷۳ - ۱۷۴.
  107. «آیا آنان که کارهای بد انجام می‌دهند پنداشته‌اند که بر ما پیشی می‌گیرند؟ بد داوری می‌کنند هر کس لقای خداوند را امید می‌دارد (بداند که) زمان (مقرر کرده) خداوند آمدنی است و او شنوای داناست. و هر کس بکوشد تنها برای خویش می‌کوشد، بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است. و بی‌گمان از گناهان آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، درمی‌گذریم و بهتر از آنچه انجام می‌دادند به آنها پاداش خواهیم داد» سوره عنکبوت، آیه ۴-۷.
  108. تفسیر فرات الکوفی، ص ۳۱۸؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۶۲۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۵۶۷؛ ج ۲، ص ۱۷۲.
  109. «آیا کسانی که به گناهان دست یازیده‌اند گمان دارند که آنان را همانند کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به گونه‌ای که زندگانی و مرگشان همگون باشد؟! بد داوری می‌کنند!» سوره جاثیه، آیه ۲۱.
  110. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۸۳۹؛ تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۱۶۵، ۲۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۶۵.
  111. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۳۸؛ روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۴۹.
  112. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۳۷؛ کشف الاسرار، ج ۹، ص ۱۳۲.
  113. محمدی، رمضان، مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
  114. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.
  115. الکافی، ج ۸، ص ۳۳۷ - ۳۳۸؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۸۴؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۵۲۱.
  116. الکافی، ج ۵، ص ۱۵.
  117. «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  118. تفسیر فرات الکوفی، ص ۹۹؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۷۴، ۱۸۰؛ کنز الدقائق، ج ۳، ص ۳۰۳.
  119. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  120. اسباب النزول، ص ۴۳۴؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۵؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۲۶۵.
  121. «بی‌گمان خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او صف زده کارزار می‌کنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.
  122. تفسیر فرات الکوفی، ص ۴۸۱؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۳۷، ۳۳۹؛ تأویل الآیات الظاهره، ص ۶۶۰.
  123. «و اینکه اوست که می‌خنداند و می‌گریاند» سوره نجم، آیه ۴۳.
  124. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۸۳؛ البرهان، ج ۵، ص ۲۰۷.
  125. جامع‌البیان، ج ۲۷، ص ۴۴.
  126. محمدی، رمضان، مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
  127. «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
  128. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۸۸ - ۱۸۹؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۲۹.
  129. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  130. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۷۴ - ۲۷۵؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۳،۳۹۲؛ اسباب النزول، ص ۲۹۱ - ۲۹۲.
  131. «- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.
  132. المغازی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۱۴۶؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۳۲.
  133. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  134. مسند احمد، ج ۵، ص ۱۳۵؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۸۹؛ تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۲۱۰.
  135. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۹۶؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۷۳؛ اسباب النزول، ج ۱، ص ۲۹۰.
  136. «و پیمان با خداوند را به بهایی اندک مفروشید؛ جز این نیست که آنچه نزد خداوند است برای شما بهتر است اگر بدانید آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد. کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۵-۹۷.
  137. تفسیر ماوردی، ج ۳، ص ۱۷۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۶۵.
  138. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  139. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۴۳؛ اسباب النزول، ج ۱، ص ۱۳۳؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۸۰.
  140. «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند به نعمتی از خداوند و بخششی (از وی) شاد می‌شوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی‌گرداند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰-۱۷۱.
  141. محمدی، رمضان، مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
  142. «ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.
  143. تفسیر ابن‌ابی‌حاتم، ج ۱۰، ص ۳۴۳۰؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۲۰۵؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹.
  144. «و به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید ده که بوستان‌هایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوه‌ای از آن بوستان‌ها روزی آنان گردد، می‌گویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده می‌شود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
  145. تفسیر حبری، ص ۲۳۵؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۳؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۹۶.
  146. «بگو آیا (می‌خواهید) شما را به بهتر از آن آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگارند نزد پروردگارشان بوستان‌هایی است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و (آنان را) همسرانی پاکیزه و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و خداوند به (کار) بندگان، بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵.
  147. تفسیر حبری، ص ۲۴۶؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۷۷؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۵۱.
  148. «آنان که می‌گویند: پروردگارا! به راستی ما ایمان آورده‌ایم پس، از گناهان ما درگذر و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار! (همان) شکیبایان و راستگویان و فرمانپذیران و بخشندگان و آمرزش‌خواهان در سحرگاهان» سوره آل عمران، آیه ۱۶-۱۷.
  149. تفسیر فرات الکوفی، ص ۷۷؛ البرهان، ج ۱، ص ۶۰۲.
  150. محمدی، رمضان، مقاله «حمزة بن عبدالمطلب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.