دانش تفسیر قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دانش تفسیر در علوم قرآن]] | پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دانش تفسیر در حدیث]] - [[دانش تفسیر در علوم قرآن]] - [[دانش تفسیر در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دانش تفسیر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==مقدمه==
'''[[قرآن]]''' کتابی عمیق است که فهم آن نیاز به شرح و '''[[تفسیر]]''' دارد لذا یکی از [[علوم]] مربوط به آن، [[دانش]] [[تفسیر قرآن]] است. [[علم تفسیر]]، عهده‌دار بیان [[مشکلات]] قرآن است و به کسی که قرآن را تفسیر کند "[[مفسّر]]" گفته می‌شود.
*یکی از [[علوم]] مربوط به [[قرآن]] است. از آنجا که گاهی الفاظ و تعابیر [[قرآن]] دشوار است، یا معنا و مفهوم [[آیات قرآن]] روشن نیست، [[نیاز]] به توضیح و شرح و [[تفسیر]] دارد.
*[[تفسیر]] یعنی روشن ساختن معنا و مقصود [[آیات قرآن]]. "[[علم تفسیر]]"، عهده‌دار بیان مشکلات [[قرآن]] و شناساندن [[سبب نزول]] [[آیات]] و [[تبیین]] داستان‌ها و موارد مبهم است. به کسی که [[قرآن]] را [[تفسیر]] کند "مفسّر" گفته می‌شود.
*این [[علم]] از همان آغاز [[اسلام]] پدید آمده و نخستین مفسّر [[قرآن]]، [[حضرت رسول]] و [[امامان معصوم]] بودند. برخی از [[اصحاب پیامبر]] نیز همچون [[ابن عباس]] و [[ابن مسعود]] [[تفسیر قرآن]] می‌کردند. با [[گذشت]] زمان این [[علم]] گسترده‌تر شد و کتاب‌هایی پیرامون [[تفسیر قرآن]] نگاشته گشت.
*کتب [[تفسیر]]، بسیار زیاد است، به عنوان نمونه می‌توان از "تبیان"، "[[مجمع البیان]]"، "کشّاف"، "منهج الصادقین"، "[[تفسیر]] [[کبیر]]"، "البرهان"، "[[المیزان]]"، "فی ظلال القرآن"، "پرتوی از [[قرآن]]"، "نمونه"، "تسنیم" و "[[کشف]] الأسرار" یاد کرد. برخی از کتاب‌های [[تفسیر]] به زبان [[عربی]] است، برخی به [[زبان فارسی]] یا زبان‌های دیگر<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۵۵.</ref>.


==علل [[نیاز]] به [[تفسیر]]==
== مقدمه ==
*با این وجود، مشخص می‌‌شود آنچه در این بین اهمیت دارد این است که تفسیر قرآن [[دانش]] خاصی است که باید بر اساس اصول و قواعد روشن انجام پذیرد؛ چراکه عدم توجه به این قواعد براساس شواهد [[تاریخی]] سبب ایجاد [[انحرافات]] می‌‌شود، چنانکه فرقۀ جبریه با استناد به ‌ظاهر آیاتی نظیر: {{متن قرآن|يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«هر که را بخواهد بیراه وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند » سوره نحل، آیه ۹۳.</ref> و بدون توجه به [[تفسیر]] صحیح [[آیه]] مدعی شدند همه [[کارها]] مستقیماً با ارادۀ [[خداوند]] انجام می‌‌گیرد و [[انسان‌ها]] در انجام [[افعال]] خود هیچگونه اختیاری ندارند<ref>ر.ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳ </ref>.
دانش تفسیر [[قرآن کریم]] یکی از [[علوم]] مربوط به [[قرآن]] است. از آنجا که گاهی الفاظ و تعابیر [[قرآن]] دشوار است، یا معنا و مفهوم [[آیات قرآن]] روشن نیست، [[نیاز]] به توضیح و شرح و [[تفسیر]] دارد.
*بنابراین [[نیاز]] به تفسیر قرآن برای [[مسلمانان]] یک امر حیاتی است چراکه برداشت‌های اشتباه از [[قرآن]] فقط نشان دهندۀ این نیست که عده ای برحسب [[جهل]] خودشان از [[قرآن]] برداشت سطحی می‌‌کنند و [[تفسیر]] می‌‌تواند [[جهل]] ناشی از این برداشت‌ها را بر طرف کند، بلکه [[دلیل]] دیگرش این است که [[قرآن]]، براساس [[روایات معصومین]]، معانی بلند و [[باطنی]] ژرف دارد چنانکه در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «هیچ [[آیه]] ای در [[قرآن]] وجود ندارد، مگر اینکه ظاهر و [[باطنی]] عمیق دارد»<ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ آیَةٍ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ}}؛ بصائر الدرجات، ص۲۰۳؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۹۷. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۵؛ [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>  اما [[قرآن]] تمام این مطالب ژرف را با [[فصاحت]] و [[بلاغت]] منحصر به فردش به گونۀ مختصر و موجز آورده است و از پرداختن به جزئیات مطالب پرهیز کرده است، با تفسیر قرآن می‌توان به تفصیل و جزئیات دست یافت<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۷. </ref>.
==نقش [[مفسرین]] و مراتب معنایی [[قرآن]]==
*برای [[درک]] نقش [[مفسرین]] در تفسیر قرآن، [[مفسرین]]، [[قرآن]] را به یک اقیانوس بزرگ و عظیمی [[تشبیه]] کرده‌اند که تمام آموزه هایش به صورت لایه به لایه درهم چیده شده و [[گذشت]] از هر کدام از این لایه‌ها منوط به [[گذشت]] از لایۀ قبلی است. یعنی همانطورکه اقیانوس، لایه‌های عظیمی دارد که در هر لایه عجایب [[باور]] نکردنی وجود دارد، در [[قرآن]] هم این لایه‌های [[عظیم]] با تمام عجایبش وجود دارد. حال این سوال مطرح است که آیا هرکسی می‌‌تواند در اقیانوس وارد شود و این عجایب را مشاهده کند. در جواب خواهیم گفت خیر، چراکه دیدن این عجایب باید توسط عده ای باشد که [[آمادگی]] [[علمی]] و عملی و همچنین تجهیزات برای انجام این عمل را داشته باشند. دقیقا چنین فرضی برای [[مفسرین]] [[قرآن]] هم صادق است؛ یعنی همانطور که غواصان در اقیانوس [[عظیم]] شنا می‌‌کنند و عجایب عظیمی را می‌‌بینند و احیاناً اگر دیدهایشان متفاوت از دیدۀ غواصان دیگر باشد به معنای [[اختلاف]] [[حقیقی]] میان آنها نیست، در مورد [[قرآن]] نیز چنین اتفاقی افتاده است؛ یعنی [[مفسرین]] که غواصان اقیانوس معارف‌اند، نقششان این است که تمام [[معارف قرآنی]] را دیده و آن را [[درک]] کرده و به اطلاع مخاطبین [[قرآن]] برسانند. همچنین به هیچ وجه [[اختلاف]] برداشت از [[قرآن]] نمی‌تواند به معنای [[اختلاف]] در [[حقیقت قرآن]] باشد<ref>ر.ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.


==ابزار [[مفسرین]] برای تفسیر قرآن==
[[تفسیر]] یعنی روشن ساختن معنا و مقصود [[آیات قرآن]]. "[[علم تفسیر]]"، عهده‌دار بیان مشکلات [[قرآن]] و شناساندن [[سبب نزول]] [[آیات]] و [[تبیین]] داستان‌ها و موارد مبهم است. به کسی که [[قرآن]] را [[تفسیر]] کند "مفسّر" گفته می‌شود.
*دربارۀ تفسیر قرآن باید توجه داشت مهمترین ابزاری که [[مفسرین]] برای تفسیر قرآن از آن استفاده می‌‌کنند، [[آیات قرآنی]] و [[روایات معصومین]]{{ع}} است<ref>ر.ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳.  </ref>.
*اصل تفسیرگری [[آیات قرآن]] نسبت به یکدیگر برای آشنایان با [[تفسیر]] و [[معارف قرآن]] امری [[مسلم]] و پذیرفتنی است. چنانکه در آغاز روزهای پیدایش [[دانش]] تفسیر قرآن، در دوران [[ائمۀ معصومین]]{{ع}} و [[صحابه]] از چنین تفسیری استفاده می‌‌شد<ref>ر.ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.
*از سوی دیگر، نقش [[روایات]] در [[تفسیر]] و [[تبیین]] [[آیات]] و گره‌گشایی از ابهام‌های [[قرآنی]] بسیار مهم و اساسی است. با صرف‌نظر از روایت‌هایی که بازگوکنندۀ [[مکی و مدنی]] بودن [[آیات]] و سور [[قرآنی]] است، روایت‌هایی وجود دارد که ناظر به [[اسباب نزول]]، [[خواص]] و [[فضایل]] [[آیات]]، سور و نقش دلالی [[آیات]] است، به این ترتیب اینگونه [[روایات]] می‌‌تواند ابزاری مهم در جهت تفسیر قرآن باشند<ref>ر.ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳.  </ref>.


==[[تاریخ]] و [[مسئولیت]] تفسیر قرآن==
این [[علم]] از همان آغاز [[اسلام]] پدید آمده و نخستین مفسّر [[قرآن]]، [[حضرت رسول]] و [[امامان معصوم]] بودند. برخی از [[اصحاب پیامبر]] نیز همچون [[ابن عباس]] و [[ابن مسعود]] [[تفسیر قرآن]] می‌کردند. با [[گذشت]] زمان این [[علم]] گسترده‌تر شد و کتاب‌هایی پیرامون [[تفسیر قرآن]] نگاشته گشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۵۵.</ref>.
*طبقات [[مفسرین]] [[اهل سنت]] با طبقات [[شیعیان]] متفاوت است. این تفاوت به این سبب است که [[اهل سنت]] [[روایات]] [[صحابه]] و [[تابعین]] را [[حجت]] می‌‌دانند و در تفسیر قرآن از آنها استفاده می‌‌کنند و حتی عده ای از [[مفسرین]] [[اهل سنت]] ذوق ادبی، [[عرفانی]] و [[فقهی]] خویش را در [[تفسیر]] ملحوظ می‌‌کنند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶. </ref>؛ اما [[شیعیان]]، نظرات [[صحابه]] و [[تابعین]] را [[حجت]] نمی‌دانند مگر اینکه با [[روایات معصومین]] [[تأیید]] شود. بنابر دیدگاه [[شیعه]]، نظرات [[عترت پیامبر]]{{صل}} در تفسیر قرآن مانند نظرات خود [[پیامبر]]{{صل}} [[حجت]] است و تنها روایاتی را معتبر می‌‌دانند که از [[پیامبر اسلام]] یا [[امامان معصوم]] [[نقل]] شده باشد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶. </ref>. در واقع [[شیعه]] [[معتقد]] است [[رسالت]] اصلی این امر یعنی تفسیر قرآن بر دوش [[ائمۀ معصومین]]{{ع}} است؛ چراکه یکی از [[وظایف امام]] در برابر [[قرآن کریم]]، حفظ آن از [[تحریف]] [[معنوی]] است. این مهم با بیان [[تفسیر]] صحیح و [[تأویل]] آن، صورت می‌گیرد. در [[روایات]] فراوانی، به نقش تفسیری [[امامان معصوم]] اشاره شده است؛ چنان‌که در [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}}<ref>«اگر نمی‌دانید از اهل دانش بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، بیش از بیست [[روایت]] وجود دارد که مقصود از "[[اهل الذکر]]" را [[ائمه]]{{ع}} معرفی کرده‌اند، از این [[روایات]] روشن می‌شود ایشان آشنا به [[قرآن]] و [[سنت]] نبوی‌اند و [[مردم]] [[وظیفه]] دارند در [[فهم]] [[قرآن کریم]] به آنها مراجعه کنند.
*در برخی دیگر از [[روایات]]، با عباراتی همچون: {{متن حدیث|عَیْبَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ أَهْلُ دِینِ اللَّهِ}}، «بیان کنندۀ [[وحی]] [[خداوند]]»<ref>بصائر الدرجات، ص۶۱؛ کافی، ج۱، ص۱۹۲. </ref> بر [[شأن]] تفسیری [[امامان]] تأکید شده است. در برخی [[روایات]]، برای [[وصف]] [[امامان]] از تعبیر: {{متن حدیث|أَمِینُ اللَّهِ عَلَی وَحْیِهِ‏}}<ref>بصائر الدرجات، ص۶۲؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۵۹ و ۲۶۰؛ التوحید، ص۱۵۲؛ الغیبة طوسی، ص۱۴۹. </ref> یاد شده است. فراوانی این سنخ [[روایات]] به گونه‌ای است که موجب [[اطمینان]] نسبت به صدور این مفهوم از [[پیشوایان دین]] می‌شود. این مفهوم در [[زیارتنامه]] [[امام حسین]]{{ع}} نیز آمده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِینِ اللَّهِ عَلَی وَحْیِهِ}}<ref>تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۷. در برخی دیگر از زیارت‌نامه‌ها نیز این مفهوم بر پیامبر اکرم{{صل}} اطلاق شده است. برای نمونه، ر.ک: کامل الزیارات، ص۴۲. </ref>. بنابراین با وجود چنین تواتری از [[روایات]]، [[شیعه]] به این [[یقین]] رسیده است که [[مفسرین]] اصلی [[قرآن کریم]] [[ائمه]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک:  [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶.</ref>. چنانکه آنان معتقدند تفسیر قرآن برای اولین بار توسط [[امام علی]]{{ع}} در [[خطبه‌ها]] و موعظه‌هایش محقق شد و گاهی چنین امری ([[تفسیر]]) از طریق پرسش از [[حضرت]] هم حاصل می‌‌شد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶.   </ref>.


==تقسیم‌بندی تفسیر قرآن و [[نهی]] از [[تفسیر به رأی]]==
== ادوار تاریخی تفسیر ==
*تفسیر قرآن به لحاظ‌های گوناگون، تقسیماتی را پذیرفته است؛ از جمله [[تفسیر]] [[روایی]]، [[عرفانی]]، [[کلامی]]، [[فقهی]]، ادبی، [[قرآن]] به [[قرآن]]، موضوعی و همچنین [[تفسیر]] به رای<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۵-۱۸۶. </ref>.
# [[تفسیر عصر رسالت]]
*درمیان تمام این [[تفاسیر]]، تفسیری که مورد [[مذمت]] [[معصومین]]{{ع}} قرار گرفته [[تفسیر]] به رای است، [[تفسیر به رأی]] یعنی اینکه فرد برای [[تأیید]] نظر خودش، [[آیات قرآن]] را به نفع خودش تغییر دهد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۵-۱۸۶. </ref>؛ به عنوان مثال فرض کنید کسی [[اعتقاد]] داشته باشد [[خداوند]] جسم مادی دارد یعنی مثل [[انسان]] دارای چشم، چهره، دست ‌و پا است، سپس برای اثبات اعتقادش به سراغ این [[آیه]] از [[قرآن]]: {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دست‌های آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> می‌‌رود و اینچنین استفاده می‌‌کند که [[خداوند]] دارای جسم مادی است، درحالی‌که اگر بدون هیچ پیش [[داوری]] و پیش‌فرضی به سمت [[قرآن]] برود متوجه می‌‌شود [[قرآن]] شدیداً این [[اعتقاد]] را نفی می‌‌کند، چنانکه دو آیۀ {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>«چیزی مانند او نیست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.</ref> این مطلب را [[تأیید]] می‌‌کند<ref>ر.ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.
# [[تفسیر عصر حضور امامان معصوم]]:
*در برخی از [[روایات]] [[تفسیر به رأی]] مورد [[مذمت]] قرار گرفته است مانند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «هرکس [[قرآن]] را از روی [[رأی]] خود [[تفسیر]] کند می‌بایست [[جایگاه]] خود را برای [[آتش]] فراهم کند»<ref>{{متن حدیث|من فسر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار}}؛ محمد بن حسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج ۱، ص ۳۵.</ref>. حتی در بعضی از [[روایات]]، [[امامان معصوم]] چنین تفسیری را مساوی با [[کفر]] [[آدمی]] می‌‌دانند<ref>ر.ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳ </ref>.
## [[تفسیر عصر صحابه]]
## [[تفسیر عصر تابعین]]
## [[تفسیر عصر پس از تابعین]]
# [[تفسیر عصر غیبت]]:
## [[تفسیر عصر غیبت صغری]]
## [[تفسیر عصر غیبت کبری]]
## [[تفسیر عصر جدید]]


==منابع==
== [[منابع تفسیری]] ==
* [[پرونده:1368991.jpg|22px]] [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|'''قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲''']]
=== [[مفسران شیعه]] ===
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
=== [[مفسران اهل سنت]] ===
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
 
== علل [[نیاز]] به [[تفسیر]] ==
با این وجود، مشخص می‌‌شود آنچه در این بین اهمیت دارد این است که تفسیر قرآن [[دانش]] خاصی است که باید بر اساس اصول و قواعد روشن انجام پذیرد؛ چراکه عدم توجه به این قواعد براساس شواهد [[تاریخی]] سبب ایجاد [[انحرافات]] می‌‌شود، چنانکه فرقۀ جبریه با استناد به ‌ظاهر آیاتی نظیر: {{متن قرآن|يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«هر که را بخواهد بیراه وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره نحل، آیه ۹۳.</ref> و بدون توجه به [[تفسیر]] صحیح [[آیه]] مدعی شدند همه [[کارها]] مستقیماً با ارادۀ [[خداوند]] انجام می‌‌گیرد و [[انسان‌ها]] در انجام [[افعال]] خود هیچگونه اختیاری ندارند<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳ </ref>.
 
بنابراین [[نیاز]] به تفسیر قرآن برای [[مسلمانان]] یک امر حیاتی است چراکه برداشت‌های اشتباه از [[قرآن]] فقط نشان دهندۀ این نیست که عده ای برحسب [[جهل]] خودشان از [[قرآن]] برداشت سطحی می‌‌کنند و [[تفسیر]] می‌‌تواند [[جهل]] ناشی از این برداشت‌ها را بر طرف کند، بلکه [[دلیل]] دیگرش این است که [[قرآن]]، براساس [[روایات معصومین]]، معانی بلند و [[باطنی]] ژرف دارد چنانکه در روایتی [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: «هیچ [[آیه]] ای در [[قرآن]] وجود ندارد، مگر اینکه ظاهر و [[باطنی]] عمیق دارد»<ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ آیَةٍ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ}}؛ بصائر الدرجات، ص۲۰۳؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۹۷. </ref>.<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۵؛ [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref> اما [[قرآن]] تمام این مطالب ژرف را با [[فصاحت]] و [[بلاغت]] منحصر به فردش به گونۀ مختصر و موجز آورده است و از پرداختن به جزئیات مطالب پرهیز کرده است، با تفسیر قرآن می‌توان به تفصیل و جزئیات دست یافت<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۷. </ref>.
 
== نقش [[مفسرین]] و مراتب معنایی [[قرآن]] ==
برای [[درک]] نقش [[مفسرین]] در تفسیر قرآن، [[مفسرین]]، [[قرآن]] را به یک اقیانوس بزرگ و عظیمی [[تشبیه]] کرده‌اند که تمام آموزه هایش به صورت لایه به لایه درهم چیده شده و [[گذشت]] از هر کدام از این لایه‌ها منوط به [[گذشت]] از لایۀ قبلی است. یعنی همانطورکه اقیانوس، لایه‌های عظیمی دارد که در هر لایه عجایب [[باور]] نکردنی وجود دارد، در [[قرآن]] هم این لایه‌های [[عظیم]] با تمام عجایبش وجود دارد. حال این سوال مطرح است که آیا هرکسی می‌‌تواند در اقیانوس وارد شود و این عجایب را مشاهده کند. در جواب خواهیم گفت خیر، چراکه دیدن این عجایب باید توسط عده ای باشد که [[آمادگی]] [[علمی]] و عملی و همچنین تجهیزات برای انجام این عمل را داشته باشند. دقیقا چنین فرضی برای [[مفسرین]] [[قرآن]] هم صادق است؛ یعنی همانطور که غواصان در اقیانوس [[عظیم]] شنا می‌‌کنند و عجایب عظیمی را می‌‌بینند و احیاناً اگر دیدهایشان متفاوت از دیدۀ غواصان دیگر باشد به معنای [[اختلاف]] [[حقیقی]] میان آنها نیست، در مورد [[قرآن]] نیز چنین اتفاقی افتاده است؛ یعنی [[مفسرین]] که غواصان اقیانوس معارف‌اند، نقششان این است که تمام [[معارف قرآنی]] را دیده و آن را [[درک]] کرده و به اطلاع مخاطبین [[قرآن]] برسانند. همچنین به هیچ وجه [[اختلاف]] برداشت از [[قرآن]] نمی‌تواند به معنای [[اختلاف]] در [[حقیقت قرآن]] باشد<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.
 
== ابزار [[مفسرین]] برای تفسیر قرآن ==
دربارۀ تفسیر قرآن باید توجه داشت مهمترین ابزاری که [[مفسرین]] برای تفسیر قرآن از آن استفاده می‌‌کنند، [[آیات قرآنی]] و [[روایات معصومین]] {{ع}} است<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.
 
اصل تفسیرگری [[آیات قرآن]] نسبت به یکدیگر برای آشنایان با [[تفسیر]] و [[معارف قرآن]] امری [[مسلم]] و پذیرفتنی است. چنانکه در آغاز روزهای پیدایش [[دانش]] تفسیر قرآن، در دوران [[ائمۀ معصومین]] {{ع}} و [[صحابه]] از چنین تفسیری استفاده می‌‌شد<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.
 
از سوی دیگر، نقش [[روایات]] در [[تفسیر]] و [[تبیین]] [[آیات]] و گره‌گشایی از ابهام‌های [[قرآنی]] بسیار مهم و اساسی است. با صرف‌نظر از روایت‌هایی که بازگوکنندۀ [[مکی و مدنی]] بودن [[آیات]] و سور [[قرآنی]] است، روایت‌هایی وجود دارد که ناظر به [[اسباب نزول]]، [[خواص]] و [[فضایل]] [[آیات]]، سور و نقش دلالی [[آیات]] است، به این ترتیب اینگونه [[روایات]] می‌‌تواند ابزاری مهم در جهت تفسیر قرآن باشند<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.
 
== [[تاریخ]] و [[مسئولیت]] تفسیر قرآن ==
طبقات [[مفسرین]] [[اهل سنت]] با طبقات [[شیعیان]] متفاوت است. این تفاوت به این سبب است که [[اهل سنت]] [[روایات]] [[صحابه]] و [[تابعین]] را [[حجت]] می‌‌دانند و در تفسیر قرآن از آنها استفاده می‌‌کنند و حتی عده ای از [[مفسرین]] [[اهل سنت]] ذوق ادبی، [[عرفانی]] و [[فقهی]] خویش را در [[تفسیر]] ملحوظ می‌‌کنند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶. </ref>؛ اما [[شیعیان]]، نظرات [[صحابه]] و [[تابعین]] را [[حجت]] نمی‌دانند مگر اینکه با [[روایات معصومین]] [[تأیید]] شود. بنابر دیدگاه [[شیعه]]، نظرات [[عترت پیامبر]] {{صل}} در تفسیر قرآن مانند نظرات خود [[پیامبر]] {{صل}} [[حجت]] است و تنها روایاتی را معتبر می‌‌دانند که از [[پیامبر اسلام]] یا [[امامان معصوم]] [[نقل]] شده باشد<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶. </ref>. در واقع [[شیعه]] [[معتقد]] است [[رسالت]] اصلی این امر یعنی تفسیر قرآن بر دوش [[ائمۀ معصومین]] {{ع}} است؛ چراکه یکی از [[وظایف امام]] در برابر [[قرآن کریم]]، حفظ آن از [[تحریف]] [[معنوی]] است. این مهم با بیان [[تفسیر]] صحیح و [[تأویل]] آن، صورت می‌گیرد. در [[روایات]] فراوانی، به نقش تفسیری [[امامان معصوم]] اشاره شده است؛ چنان‌که در [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}}<ref>«اگر نمی‌دانید از اهل دانش بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، بیش از بیست [[روایت]] وجود دارد که مقصود از "[[اهل الذکر]]" را [[ائمه]] {{ع}} معرفی کرده‌اند، از این [[روایات]] روشن می‌شود ایشان آشنا به [[قرآن]] و [[سنت]] نبوی‌اند و [[مردم]] [[وظیفه]] دارند در [[فهم]] [[قرآن کریم]] به آنها مراجعه کنند.
 
در برخی دیگر از [[روایات]]، با عباراتی همچون: {{متن حدیث|عَیْبَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ أَهْلُ دِینِ اللَّهِ}}، «بیان کنندۀ [[وحی]] [[خداوند]]»<ref>بصائر الدرجات، ص۶۱؛ کافی، ج۱، ص۱۹۲. </ref> بر [[شأن]] تفسیری [[امامان]] تأکید شده است. در برخی [[روایات]]، برای وصف [[امامان]] از تعبیر: {{متن حدیث|أَمِینُ اللَّهِ عَلَی وَحْیِهِ‏}}<ref>بصائر الدرجات، ص۶۲؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۵۹ و ۲۶۰؛ التوحید، ص۱۵۲؛ الغیبة طوسی، ص۱۴۹. </ref> یاد شده است. فراوانی این سنخ [[روایات]] به گونه‌ای است که موجب [[اطمینان]] نسبت به صدور این مفهوم از [[پیشوایان دین]] می‌شود. این مفهوم در [[زیارتنامه]] [[امام حسین]] {{ع}} نیز آمده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِینِ اللَّهِ عَلَی وَحْیِهِ}}<ref>تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۷. در برخی دیگر از زیارت‌نامه‌ها نیز این مفهوم بر پیامبر اکرم {{صل}} اطلاق شده است. برای نمونه، ر. ک: کامل الزیارات، ص۴۲. </ref>. بنابراین با وجود چنین تواتری از [[روایات]]، [[شیعه]] به این [[یقین]] رسیده است که [[مفسرین]] اصلی [[قرآن کریم]] [[ائمه]] {{ع}} هستند<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶.</ref>. چنانکه آنان معتقدند تفسیر قرآن برای اولین بار توسط [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه‌ها]] و موعظه‌هایش محقق شد و گاهی چنین امری ([[تفسیر]]) از طریق پرسش از [[حضرت]] هم حاصل می‌‌شد<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۶. </ref>.
 
== تقسیم‌بندی تفسیر قرآن ==
تفسیر قرآن به لحاظ‌های گوناگون، تقسیماتی را پذیرفته است؛ از جمله [[تفسیر روایی]]، [[تفسیر عرفانی|عرفانی]]، [[تفسیر کلامی|کلامی]]، [[تفسیر فقهی|فقهی]]، [[تفسیر ادبی|ادبی]]، [[تفسیر قرآن به قرآن|قرآن به قرآن]]، [[تفسیر موضوعی|موضوعی]] و همچنین [[تفسیر به رای]]<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۵-۱۸۶. </ref>.
== نهی از تفسیر به رأی ==
{{اصلی|تفسیر به رأی}}
درمیان تمام [[تفاسیر]]، تفسیری که مورد [[مذمت]] [[معصومین]] {{ع}} قرار گرفته [[تفسیر]] به رای است، [[تفسیر به رأی]] یعنی اینکه فرد برای [[تأیید]] نظر خودش، [[آیات قرآن]] را به نفع خودش تغییر دهد<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۸۵-۱۸۶. </ref>؛ به عنوان مثال فرض کنید کسی [[اعتقاد]] داشته باشد [[خداوند]] جسم مادی دارد یعنی مثل [[انسان]] دارای چشم، چهره، دست ‌و پا است، سپس برای اثبات اعتقادش به سراغ این [[آیه]] از [[قرآن]]: {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دست‌های آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> می‌‌رود و اینچنین استفاده می‌‌کند که [[خداوند]] دارای جسم مادی است، درحالی‌که اگر بدون هیچ پیش [[داوری]] و پیش‌فرضی به سمت [[قرآن]] برود متوجه می‌‌شود [[قرآن]] شدیداً این [[اعتقاد]] را نفی می‌‌کند، چنانکه دو آیۀ {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>«چیزی مانند او نیست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.</ref> این مطلب را [[تأیید]] می‌‌کند<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳. </ref>.
 
در برخی از [[روایات]] [[تفسیر به رأی]] مورد [[مذمت]] قرار گرفته است مانند: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: «هرکس [[قرآن]] را از روی [[رأی]] خود [[تفسیر]] کند می‌بایست [[جایگاه]] خود را برای [[آتش]] فراهم کند»<ref>{{متن حدیث|من فسر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار}}؛ محمد بن حسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج ۱، ص ۳۵.</ref>. حتی در بعضی از [[روایات]]، [[امامان معصوم]] چنین تفسیری را مساوی با [[کفر]] [[آدمی]] می‌‌دانند<ref>ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا ۷۳ </ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1368991.jpg|22px]] [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|'''قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{امام مهدی}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:دانش تفسیر قرآن]]
[[رده:علوم قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۷

قرآن کتابی عمیق است که فهم آن نیاز به شرح و تفسیر دارد لذا یکی از علوم مربوط به آن، دانش تفسیر قرآن است. علم تفسیر، عهده‌دار بیان مشکلات قرآن است و به کسی که قرآن را تفسیر کند "مفسّر" گفته می‌شود.

مقدمه

دانش تفسیر قرآن کریم یکی از علوم مربوط به قرآن است. از آنجا که گاهی الفاظ و تعابیر قرآن دشوار است، یا معنا و مفهوم آیات قرآن روشن نیست، نیاز به توضیح و شرح و تفسیر دارد.

تفسیر یعنی روشن ساختن معنا و مقصود آیات قرآن. "علم تفسیر"، عهده‌دار بیان مشکلات قرآن و شناساندن سبب نزول آیات و تبیین داستان‌ها و موارد مبهم است. به کسی که قرآن را تفسیر کند "مفسّر" گفته می‌شود.

این علم از همان آغاز اسلام پدید آمده و نخستین مفسّر قرآن، حضرت رسول و امامان معصوم بودند. برخی از اصحاب پیامبر نیز همچون ابن عباس و ابن مسعود تفسیر قرآن می‌کردند. با گذشت زمان این علم گسترده‌تر شد و کتاب‌هایی پیرامون تفسیر قرآن نگاشته گشت[۱].

ادوار تاریخی تفسیر

  1. تفسیر عصر رسالت
  2. تفسیر عصر حضور امامان معصوم:
    1. تفسیر عصر صحابه
    2. تفسیر عصر تابعین
    3. تفسیر عصر پس از تابعین
  3. تفسیر عصر غیبت:
    1. تفسیر عصر غیبت صغری
    2. تفسیر عصر غیبت کبری
    3. تفسیر عصر جدید

منابع تفسیری

مفسران شیعه

مفسران اهل سنت

علل نیاز به تفسیر

با این وجود، مشخص می‌‌شود آنچه در این بین اهمیت دارد این است که تفسیر قرآن دانش خاصی است که باید بر اساس اصول و قواعد روشن انجام پذیرد؛ چراکه عدم توجه به این قواعد براساس شواهد تاریخی سبب ایجاد انحرافات می‌‌شود، چنانکه فرقۀ جبریه با استناد به ‌ظاهر آیاتی نظیر: ﴿يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ[۲] و بدون توجه به تفسیر صحیح آیه مدعی شدند همه کارها مستقیماً با ارادۀ خداوند انجام می‌‌گیرد و انسان‌ها در انجام افعال خود هیچگونه اختیاری ندارند[۳].

بنابراین نیاز به تفسیر قرآن برای مسلمانان یک امر حیاتی است چراکه برداشت‌های اشتباه از قرآن فقط نشان دهندۀ این نیست که عده ای برحسب جهل خودشان از قرآن برداشت سطحی می‌‌کنند و تفسیر می‌‌تواند جهل ناشی از این برداشت‌ها را بر طرف کند، بلکه دلیل دیگرش این است که قرآن، براساس روایات معصومین، معانی بلند و باطنی ژرف دارد چنانکه در روایتی امام باقر (ع) فرمودند: «هیچ آیه ای در قرآن وجود ندارد، مگر اینکه ظاهر و باطنی عمیق دارد»[۴].[۵] اما قرآن تمام این مطالب ژرف را با فصاحت و بلاغت منحصر به فردش به گونۀ مختصر و موجز آورده است و از پرداختن به جزئیات مطالب پرهیز کرده است، با تفسیر قرآن می‌توان به تفصیل و جزئیات دست یافت[۶].

نقش مفسرین و مراتب معنایی قرآن

برای درک نقش مفسرین در تفسیر قرآن، مفسرین، قرآن را به یک اقیانوس بزرگ و عظیمی تشبیه کرده‌اند که تمام آموزه هایش به صورت لایه به لایه درهم چیده شده و گذشت از هر کدام از این لایه‌ها منوط به گذشت از لایۀ قبلی است. یعنی همانطورکه اقیانوس، لایه‌های عظیمی دارد که در هر لایه عجایب باور نکردنی وجود دارد، در قرآن هم این لایه‌های عظیم با تمام عجایبش وجود دارد. حال این سوال مطرح است که آیا هرکسی می‌‌تواند در اقیانوس وارد شود و این عجایب را مشاهده کند. در جواب خواهیم گفت خیر، چراکه دیدن این عجایب باید توسط عده ای باشد که آمادگی علمی و عملی و همچنین تجهیزات برای انجام این عمل را داشته باشند. دقیقا چنین فرضی برای مفسرین قرآن هم صادق است؛ یعنی همانطور که غواصان در اقیانوس عظیم شنا می‌‌کنند و عجایب عظیمی را می‌‌بینند و احیاناً اگر دیدهایشان متفاوت از دیدۀ غواصان دیگر باشد به معنای اختلاف حقیقی میان آنها نیست، در مورد قرآن نیز چنین اتفاقی افتاده است؛ یعنی مفسرین که غواصان اقیانوس معارف‌اند، نقششان این است که تمام معارف قرآنی را دیده و آن را درک کرده و به اطلاع مخاطبین قرآن برسانند. همچنین به هیچ وجه اختلاف برداشت از قرآن نمی‌تواند به معنای اختلاف در حقیقت قرآن باشد[۷].

ابزار مفسرین برای تفسیر قرآن

دربارۀ تفسیر قرآن باید توجه داشت مهمترین ابزاری که مفسرین برای تفسیر قرآن از آن استفاده می‌‌کنند، آیات قرآنی و روایات معصومین (ع) است[۸].

اصل تفسیرگری آیات قرآن نسبت به یکدیگر برای آشنایان با تفسیر و معارف قرآن امری مسلم و پذیرفتنی است. چنانکه در آغاز روزهای پیدایش دانش تفسیر قرآن، در دوران ائمۀ معصومین (ع) و صحابه از چنین تفسیری استفاده می‌‌شد[۹].

از سوی دیگر، نقش روایات در تفسیر و تبیین آیات و گره‌گشایی از ابهام‌های قرآنی بسیار مهم و اساسی است. با صرف‌نظر از روایت‌هایی که بازگوکنندۀ مکی و مدنی بودن آیات و سور قرآنی است، روایت‌هایی وجود دارد که ناظر به اسباب نزول، خواص و فضایل آیات، سور و نقش دلالی آیات است، به این ترتیب اینگونه روایات می‌‌تواند ابزاری مهم در جهت تفسیر قرآن باشند[۱۰].

تاریخ و مسئولیت تفسیر قرآن

طبقات مفسرین اهل سنت با طبقات شیعیان متفاوت است. این تفاوت به این سبب است که اهل سنت روایات صحابه و تابعین را حجت می‌‌دانند و در تفسیر قرآن از آنها استفاده می‌‌کنند و حتی عده ای از مفسرین اهل سنت ذوق ادبی، عرفانی و فقهی خویش را در تفسیر ملحوظ می‌‌کنند[۱۱]؛ اما شیعیان، نظرات صحابه و تابعین را حجت نمی‌دانند مگر اینکه با روایات معصومین تأیید شود. بنابر دیدگاه شیعه، نظرات عترت پیامبر (ص) در تفسیر قرآن مانند نظرات خود پیامبر (ص) حجت است و تنها روایاتی را معتبر می‌‌دانند که از پیامبر اسلام یا امامان معصوم نقل شده باشد[۱۲]. در واقع شیعه معتقد است رسالت اصلی این امر یعنی تفسیر قرآن بر دوش ائمۀ معصومین (ع) است؛ چراکه یکی از وظایف امام در برابر قرآن کریم، حفظ آن از تحریف معنوی است. این مهم با بیان تفسیر صحیح و تأویل آن، صورت می‌گیرد. در روایات فراوانی، به نقش تفسیری امامان معصوم اشاره شده است؛ چنان‌که در تفسیر آیۀ ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ[۱۳]، بیش از بیست روایت وجود دارد که مقصود از "اهل الذکر" را ائمه (ع) معرفی کرده‌اند، از این روایات روشن می‌شود ایشان آشنا به قرآن و سنت نبوی‌اند و مردم وظیفه دارند در فهم قرآن کریم به آنها مراجعه کنند.

در برخی دیگر از روایات، با عباراتی همچون: «عَیْبَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ أَهْلُ دِینِ اللَّهِ»، «بیان کنندۀ وحی خداوند»[۱۴] بر شأن تفسیری امامان تأکید شده است. در برخی روایات، برای وصف امامان از تعبیر: «أَمِینُ اللَّهِ عَلَی وَحْیِهِ‏»[۱۵] یاد شده است. فراوانی این سنخ روایات به گونه‌ای است که موجب اطمینان نسبت به صدور این مفهوم از پیشوایان دین می‌شود. این مفهوم در زیارتنامه امام حسین (ع) نیز آمده است: «السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِینِ اللَّهِ عَلَی وَحْیِهِ»[۱۶]. بنابراین با وجود چنین تواتری از روایات، شیعه به این یقین رسیده است که مفسرین اصلی قرآن کریم ائمه (ع) هستند[۱۷]. چنانکه آنان معتقدند تفسیر قرآن برای اولین بار توسط امام علی (ع) در خطبه‌ها و موعظه‌هایش محقق شد و گاهی چنین امری (تفسیر) از طریق پرسش از حضرت هم حاصل می‌‌شد[۱۸].

تقسیم‌بندی تفسیر قرآن

تفسیر قرآن به لحاظ‌های گوناگون، تقسیماتی را پذیرفته است؛ از جمله تفسیر روایی، عرفانی، کلامی، فقهی، ادبی، قرآن به قرآن، موضوعی و همچنین تفسیر به رای[۱۹].

نهی از تفسیر به رأی

درمیان تمام تفاسیر، تفسیری که مورد مذمت معصومین (ع) قرار گرفته تفسیر به رای است، تفسیر به رأی یعنی اینکه فرد برای تأیید نظر خودش، آیات قرآن را به نفع خودش تغییر دهد[۲۰]؛ به عنوان مثال فرض کنید کسی اعتقاد داشته باشد خداوند جسم مادی دارد یعنی مثل انسان دارای چشم، چهره، دست ‌و پا است، سپس برای اثبات اعتقادش به سراغ این آیه از قرآن: ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ[۲۱] می‌‌رود و اینچنین استفاده می‌‌کند که خداوند دارای جسم مادی است، درحالی‌که اگر بدون هیچ پیش داوری و پیش‌فرضی به سمت قرآن برود متوجه می‌‌شود قرآن شدیداً این اعتقاد را نفی می‌‌کند، چنانکه دو آیۀ ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ[۲۲] و ﴿وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ[۲۳] این مطلب را تأیید می‌‌کند[۲۴].

در برخی از روایات تفسیر به رأی مورد مذمت قرار گرفته است مانند: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هرکس قرآن را از روی رأی خود تفسیر کند می‌بایست جایگاه خود را برای آتش فراهم کند»[۲۵]. حتی در بعضی از روایات، امامان معصوم چنین تفسیری را مساوی با کفر آدمی می‌‌دانند[۲۶].

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۵۵.
  2. «هر که را بخواهد بیراه وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره نحل، آیه ۹۳.
  3. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳
  4. «مَا مِنْ آیَةٍ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ»؛ بصائر الدرجات، ص۲۰۳؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۹۷.
  5. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۸۵؛ نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳.
  6. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۸۷.
  7. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳.
  8. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳.
  9. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳.
  10. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳.
  11. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۸۶.
  12. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۸۶.
  13. «اگر نمی‌دانید از اهل دانش بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  14. بصائر الدرجات، ص۶۱؛ کافی، ج۱، ص۱۹۲.
  15. بصائر الدرجات، ص۶۲؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۵۹ و ۲۶۰؛ التوحید، ص۱۵۲؛ الغیبة طوسی، ص۱۴۹.
  16. تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۷. در برخی دیگر از زیارت‌نامه‌ها نیز این مفهوم بر پیامبر اکرم (ص) اطلاق شده است. برای نمونه، ر. ک: کامل الزیارات، ص۴۲.
  17. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۸۶.
  18. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۸۶.
  19. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۸۵-۱۸۶.
  20. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۸۵-۱۸۶.
  21. «دست خداوند بالای دست‌های آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.
  22. «چیزی مانند او نیست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  23. «و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.
  24. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳.
  25. «من فسر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار»؛ محمد بن حسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج ۱، ص ۳۵.
  26. ر. ک: نصیری، علی، قرآن‌شناسی، چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا ۷۳