اثبات علم امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{علم امام}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = علم امام
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط = [[اثبات علم امام در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
== مقدمه ==
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[علم امام]]''' است. "'''اثبات علم امام'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
این مسئله از دیرباز جایگاه [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[سنّی]] بوده است، [[اهل سنت]] [[علم الهی]] و لدنّی را برای [[امام]] شرط نمی‌دانند، ولی [[شیعه]]، با توجّه به جایگاهی که برای [[امام]] قائل است، [[علم الهی]] و [[لدنی]] را از [[صفات امام]] برشمرده و از راه [[قرآن]] و [[عقل]] آن را اثبات می‌کند برخی از ادلّه [[شیعه]] بر اثبات [[علم امام]] عبارت‌اند از: بیشتر [[ادله]] [[ضرورت]] وجود و [[عصمت امام]]، [[ضرورت]] [[علم امام]] را نیز اثبات می‌کند، چراکه قوام [[عصمت امام]]، به [[علم]] است، که به سه [[دلیل عقلی]]<ref>دلیل عقلی دیگر: در عالم هستی، وجود اصل است، وجود حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است، هر مرتبه‌ای از مراتب وجود به مرحله پائین‌تر احاطه دارد، انسان کامل پس از واجب‌الوجود بالاترین مرتبه هستی را داراست. نتیجه: امام به همه عالم هستی احاطه وجودی دارد، پس او همه حقایق را به علم حضوری ادراک می‌کند.</ref> و سه [[دلیل نقلی]] اشاره می‌شود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۸۲.</ref>:
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اثبات علم امام در حدیث]] - [[اثبات علم امام در نهج البلاغه]] - [[اثبات علم امام در کلام اسلامی]] - [[اثبات علم امام در معارف مهدویت]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اقسام علم امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


=== ادله عقلی ===
# '''[[دلیل]] یکم: [[حفظ شریعت]]:''' [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، [[حافظ شریعت]] باید عالم به شریعت باشد، [[امام]] باید عالم به شریعت باشد<ref>توضیح این برهان در بحث ضرورت امام، ص۲۸ گذشت.</ref>.
# '''[[دلیل]] دوم: [[تسلسل]]:''' یکی از اهداف مهم [[وجود امام]]، جلوگیری از خطای در [[احکام شریعت]] است؛ حال چنان‌چه [[امام]] به [[احکام شریعت]] [[آگاه]] نباشد، برای دست‌یابی به [[هدف]] یادشده، باید شخص دیگری باشد که [[امام]] را [[آگاه]] نماید این شخص دوم نیز از دو حال بیرون نیست: یا عالم به احکام شریعت است یا عالم نیست؛ اگر عالم باشد ترجیح مرجوح است و اگر عالم نباشد باز به شخص سومی‌نیاز خواهد بود و این سلسله سرانجام نخواهد داشت. از این رو، برای جلوگیری از محذور [[عقلی]] [[تسلسل]]، باید [[امام]] به [[شریعت]] عالم باشد.
# '''[[دلیل]] سوم: حجیت [[امام]]:''' [[برهان]] حجیت، بر چند مقدمه [[استوار]] است:
## [[امام]] بر همه [[مکلفان]]، در همه زمان‌ها، [[حجت]] است.
## اگر در همه زمان‌ها، در میان [[مکلفان]] ([[انس]] و [[جن]]) کسی باشد که بتواند در [[دین]] شبهه‌ای پدید آوررد و [[امام]] نتواند به آن پاسخ دهد حجیت [[امام]] بر او لغو خواهد بود.


==مقدمه==
نتیجه آنکه [[امام]] باید در [[علم]] از همه ممکنات، [[برتری]] داشته باشد<ref>جزوه درس کلام اسلامی، علی رضا کهنسال، ص۳۵.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۸۲-۸۳.</ref>
*این مسئله از دیرباز [[جایگاه]] [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[سنّی]] بوده است، [[اهل سنت]] [[علم الهی]] و لدنّی را برای [[امام]] شرط نمی‌دانند، ولی [[شیعه]]، با توجّه به جایگاهی که برای [[امام]] قائل است، [[علم الهی]] و [[لدنی]] را از [[صفات امام]] برشمرده و از راه [[قرآن]] و [[عقل]] آن را اثبات می‌کند برخی از ادلّه [[شیعه]] بر اثبات [[علم امام]] عبارت‌اند از: بیشتر [[ادله]] [[ضرورت]] وجود و [[عصمت امام]]، [[ضرورت]] [[علم امام]] را نیز اثبات می‌کند، چراکه قوام [[عصمت امام]]، به [[علم]] است، که به سه [[دلیل عقلی]]<ref>دلیل عقلی دیگر: در عالم هستی، وجود اصل است، وجود حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است، هر مرتبه‌ای از مراتب وجود به مرحله پائین‌تر احاطه دارد، انسان کامل پس از واجب‌الوجود بالاترین مرتبه هستی را داراست. نتیجه: امام به همه عالم هستی احاطه وجودی دارد، پس او همه حقایق را به علم حضوری ادراک می‌کند.</ref> و سه [[دلیل نقلی]] اشاره می‌شود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۸۲.</ref>:


===[[ادله عقلی]]===
=== [[ادله نقلی]] ===
*'''[[دلیل]] یکم: [[حفظ شریعت]]:''' [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، [[حافظ شریعت]] باید [[عالم به شریعت]] باشد، [[امام]] باید [[عالم به شریعت]] باشد<ref>توضیح این برهان در بحث ضرورت امام، ص۲۸ گذشت.</ref>.
# '''[[دلیل]] یکم: [[عصمت]]:''' بر پایه [[آیه]] ۱۲۴ [[سوره بقره]]، [[امام]] [[معصوم]] است، {{متن قرآن|قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«بگو: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[عصمت]] بر [[علم]] [[استوار]] است، پس [[امام]]، عالم به [[علم غیب]] است.
*'''[[دلیل]] دوم: [[تسلسل]]:''' یکی از اهداف مهم [[وجود امام]]، جلوگیری از خطای در [[احکام شریعت]] است؛ حال چنان‌چه [[امام]] به [[احکام شریعت]] [[آگاه]] نباشد، برای دست‌یابی به [[هدف]] یادشده، باید شخص دیگری باشد که [[امام]] را [[آگاه]] نماید این شخص دوم نیز از دو حال بیرون نیست: یا [[عالم به احکام شریعت]] است یا عالم نیست؛ اگر عالم باشد ترجیح مرجوح است و اگر عالم نباشد باز به شخص سومی‌نیاز خواهد بود و این سلسله سرانجام نخواهد داشت. از این رو، برای جلوگیری از محذور [[عقلی]] [[تسلسل]]، باید [[امام]] به [[شریعت]] عالم باشد.
# '''[[دلیل]] دوم: [[هدایت]]:''' بر پایه برخی از [[آیات قرآن]] [[امام]]، [[هادی]] انسان‌هاست: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>، [[هدایت]] بر [[علم]] [[استوار]] است، پس [[امام]]، عالم به [[علم غیب]] است. اگر [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}} را به [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> ضمیمه کنیم، [[برتری امام]] بر دیگران در [[حکومت]] بر [[مردم]] و [[پیروی]] [[مردم]] از وی، امری وجدانی خواهد بود.
*'''[[دلیل]] سوم: [[حجیت]] [[امام]]:''' [[برهان]] [[حجیت]]، بر چند مقدمه [[استوار]] است:
# '''[[دلیل]] سوم: شهادت امام بر [[اعمال]]:''' [[امام]] در [[روز قیامت]]، بر اعمال امت [[شهادت]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، {{متن حدیث|قَالَ نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ}}<ref>کافی، ج۱، ص۱۹۰. ما هستیم امت میانه و مائیم گواهان خدا بر خلقش و حجت‌های او در زمینش.</ref>؛ [[شهادت بر اعمال]] ایجاب می‌کند که شخص [[شاهد]] نسبت به مورد [[شهادت]]، [[علم]] و [[آگاهی]] کافی داشته باشد و نه تنها به ظاهر عمل، بلکه به [[باطن]] و [[نیت]] آن نیز اشراف داشته باشد، این اشراف، با علمِ [[غیب]] [[امام]] دست یافتنی است.
#[[امام]] بر همه [[مکلفان]]، در همه زمان‌ها، [[حجت]] است.
#اگر در همه زمان‌ها، در میان [[مکلفان]] ([[انس]] و [[جن]]) کسی باشد که بتواند در [[دین]] شبهه‌ای پدید آوررد و [[امام]] نتواند به آن پاسخ دهد [[حجیت]] [[امام]] بر او لغو خواهد بود.
*نتیجه آنکه [[امام]] باید در [[علم]] از همه ممکنات، [[برتری]] داشته باشد<ref>جزوه درس کلام اسلامی، علی رضا کهنسال، ص۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۸۲-۸۳.</ref>.


==[[ادله نقلی]]==
[[امام]] در [[روز قیامت]] [[شاهد]] بر اعمال امت است، [[شاهد]] بر اعمال امت باید عالم به اعمال امت باشد، پس [[امام]] باید عالم به اعمال امت باشد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۸۳-۸۵.</ref>.
*'''[[دلیل]] یکم: [[عصمت]]:''' بر پایه [[آیه]] ۱۲۴ [[سوره بقره]]، [[امام]] [[معصوم]] است، {{متن قرآن|قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«بگو: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[عصمت]] بر [[علم]] [[استوار]] است، پس [[امام]]، عالم به [[علم غیب]] است.
*'''[[دلیل]] دوم: [[هدایت]]:''' بر پایه برخی از [[آیات قرآن]] [[امام]]، [[هادی]] انسان‌هاست: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>، [[هدایت]] بر [[علم]] [[استوار]] است، پس [[امام]]، عالم به [[علم غیب]] است. اگر [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}} را به [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد  مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> ضمیمه کنیم، [[برتری امام]] بر دیگران در [[حکومت]] بر [[مردم]] و [[پیروی]] [[مردم]] از وی، امری وجدانی خواهد بود.
*'''[[دلیل]] سوم: [[شهادت امام]] بر [[اعمال]]:''' [[امام]] در [[روز قیامت]]، بر [[اعمال امت]] [[شهادت]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، {{متن حدیث|قَالَ نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ}}<ref>کافی، ج۱، ص۱۹۰. ما هستیم امت میانه و مائیم گواهان خدا بر خلقش و حجت‌های او در زمینش.</ref>؛ [[شهادت بر اعمال]] ایجاب می‌کند که شخص [[شاهد]] نسبت به مورد [[شهادت]]، [[علم]] و [[آگاهی]] کافی داشته باشد و نه تنها به ظاهر عمل، بلکه به [[باطن]] و [[نیت]] آن نیز اشراف داشته باشد، این اشراف، با علمِ [[غیب]] [[امام]] دست یافتنی است.
*[[امام]] در [[روز قیامت]] [[شاهد]] بر [[اعمال امت]] است، [[شاهد]] بر [[اعمال امت]] باید [[عالم به اعمال امت]] باشد، پس [[امام]] باید [[عالم به اعمال امت]] باشد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۸۳-۸۵.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|'''درسنامه امام‌شناسی''']]
{{منابع}}
 
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|'''درسنامه امام‌شناسی''']]
==[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]==
{{پایان منابع}}  
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==


== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:علم امام]]
[[رده:علم امام]]
{{علم معصوم افقی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۱

مقدمه

این مسئله از دیرباز جایگاه اختلاف شیعه و سنّی بوده است، اهل سنت علم الهی و لدنّی را برای امام شرط نمی‌دانند، ولی شیعه، با توجّه به جایگاهی که برای امام قائل است، علم الهی و لدنی را از صفات امام برشمرده و از راه قرآن و عقل آن را اثبات می‌کند برخی از ادلّه شیعه بر اثبات علم امام عبارت‌اند از: بیشتر ادله ضرورت وجود و عصمت امام، ضرورت علم امام را نیز اثبات می‌کند، چراکه قوام عصمت امام، به علم است، که به سه دلیل عقلی[۱] و سه دلیل نقلی اشاره می‌شود[۲]:

ادله عقلی

  1. دلیل یکم: حفظ شریعت: امام حافظ شریعت است، حافظ شریعت باید عالم به شریعت باشد، امام باید عالم به شریعت باشد[۳].
  2. دلیل دوم: تسلسل: یکی از اهداف مهم وجود امام، جلوگیری از خطای در احکام شریعت است؛ حال چنان‌چه امام به احکام شریعت آگاه نباشد، برای دست‌یابی به هدف یادشده، باید شخص دیگری باشد که امام را آگاه نماید این شخص دوم نیز از دو حال بیرون نیست: یا عالم به احکام شریعت است یا عالم نیست؛ اگر عالم باشد ترجیح مرجوح است و اگر عالم نباشد باز به شخص سومی‌نیاز خواهد بود و این سلسله سرانجام نخواهد داشت. از این رو، برای جلوگیری از محذور عقلی تسلسل، باید امام به شریعت عالم باشد.
  3. دلیل سوم: حجیت امام: برهان حجیت، بر چند مقدمه استوار است:
    1. امام بر همه مکلفان، در همه زمان‌ها، حجت است.
    2. اگر در همه زمان‌ها، در میان مکلفان (انس و جن) کسی باشد که بتواند در دین شبهه‌ای پدید آوررد و امام نتواند به آن پاسخ دهد حجیت امام بر او لغو خواهد بود.

نتیجه آنکه امام باید در علم از همه ممکنات، برتری داشته باشد[۴].[۵]

ادله نقلی

  1. دلیل یکم: عصمت: بر پایه آیه ۱۲۴ سوره بقره، امام معصوم است، ﴿قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۶] عصمت بر علم استوار است، پس امام، عالم به علم غیب است.
  2. دلیل دوم: هدایت: بر پایه برخی از آیات قرآن امام، هادی انسان‌هاست: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۷]، ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۸]، هدایت بر علم استوار است، پس امام، عالم به علم غیب است. اگر آیه ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا را به آیه ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى[۹] ضمیمه کنیم، برتری امام بر دیگران در حکومت بر مردم و پیروی مردم از وی، امری وجدانی خواهد بود.
  3. دلیل سوم: شهادت امام بر اعمال: امام در روز قیامت، بر اعمال امت شهادت می‌دهد: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ[۱۰]، «قَالَ نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ»[۱۱]؛ شهادت بر اعمال ایجاب می‌کند که شخص شاهد نسبت به مورد شهادت، علم و آگاهی کافی داشته باشد و نه تنها به ظاهر عمل، بلکه به باطن و نیت آن نیز اشراف داشته باشد، این اشراف، با علمِ غیب امام دست یافتنی است.

امام در روز قیامت شاهد بر اعمال امت است، شاهد بر اعمال امت باید عالم به اعمال امت باشد، پس امام باید عالم به اعمال امت باشد[۱۲].

منابع

پانویس

  1. دلیل عقلی دیگر: در عالم هستی، وجود اصل است، وجود حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است، هر مرتبه‌ای از مراتب وجود به مرحله پائین‌تر احاطه دارد، انسان کامل پس از واجب‌الوجود بالاترین مرتبه هستی را داراست. نتیجه: امام به همه عالم هستی احاطه وجودی دارد، پس او همه حقایق را به علم حضوری ادراک می‌کند.
  2. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۸۲.
  3. توضیح این برهان در بحث ضرورت امام، ص۲۸ گذشت.
  4. جزوه درس کلام اسلامی، علی رضا کهنسال، ص۳۵.
  5. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۸۲-۸۳.
  6. «بگو: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  7. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  8. «برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  9. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  10. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  11. کافی، ج۱، ص۱۹۰. ما هستیم امت میانه و مائیم گواهان خدا بر خلقش و حجت‌های او در زمینش.
  12. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۸۳-۸۵.