حوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = حضرت آدم
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
| مداخل مرتبط = [[حوا در قرآن]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حوا در قرآن]] | [[حوا در حدیث]]| [[حوا در تاریخ اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== نامگذاری ==
فرهنگ‌نویسان [[عربی]]، واژه حوّاء را برگرفته از ریشه "الحوّة" به معنای رنگ سیاهِ مایل به سبز یا سرخ و سبزِ مایل به سیاه دانسته‌اند، از این‌رو واژگان اَحوی و حوّاء در عربی به معنای [[اسود]] و سوداء کاربرد دارد. <ref>مفردات، ص ۲۷۱؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۴۰۷، «حوّا».</ref> برخی آن را واژه‌ای [[عبری]] و به [[معنای حیات]] می‌دانند. <ref>قاموس الکتاب المقدس، ص ۳۲۸. </ref> حوّاء نام [[همسر]] [[حضرت آدم]]{{ع}} است که شوهرش بر او نهاد. در مناسبت این نامگذاری، برخی به "او [[مادر]] هر زنده‌ای است"<ref>{{عربی|"هي اُمّ كُلّ حي"}}؛ کتاب مقدس، پیدایش ۳: ۲۰؛ الطبقات، ج ۱، ص ۳۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۸. </ref> و بعضی به "از موجودی زنده [[آفریده]] شده است"<ref>{{عربی|"خُلِقَتْ من شي‌ءٍ حي"}}مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۴؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۶۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۷. </ref> اشاره کرده‌اند، بنابراین معنای اصطلاحی این نام با ریشه لغوی‌اش در عربی پیوند معنایی ندارد.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
فرهنگ‌نویسان [[عربی]]، واژه حوّاء را برگرفته از ریشه "الحوّة" به معنای رنگ سیاهِ مایل به سبز یا سرخ و سبزِ مایل به سیاه دانسته‌اند، از این‌رو واژگان اَحوی و حوّاء در عربی به معنای [[اسود]] و سوداء کاربرد دارد. <ref>مفردات، ص ۲۷۱؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۴۰۷، «حوّا».</ref> برخی آن را واژه‌ای [[عبری]] و به [[معنای حیات]] می‌دانند. <ref>قاموس الکتاب المقدس، ص ۳۲۸. </ref> حوّاء نام [[همسر]] [[حضرت آدم]] {{ع}} است که شوهرش بر او نهاد. در مناسبت این نامگذاری، برخی به "او [[مادر]] هر زنده‌ای است"<ref>{{عربی|"هي اُمّ كُلّ حي"}}؛ کتاب مقدس، پیدایش ۳: ۲۰؛ الطبقات، ج ۱، ص ۳۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۸. </ref> و بعضی به "از موجودی زنده [[آفریده]] شده است"<ref>{{عربی|"خُلِقَتْ من شي‌ءٍ حي"}}مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۴؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۶۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۷. </ref> اشاره کرده‌اند، بنابراین معنای اصطلاحی این نام با ریشه لغوی‌اش در عربی پیوند معنایی ندارد<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.


==حوا در [[قرآن]]==
== حوا {{ع}} در قرآن==
[[قرآن]]، بی‌تصریح به نام حوّا، ۶ بار با عنوان همسر [[آدم]]{{ع}} {{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«آیا خداوند بنده خویش را بسنده نیست؟ و تو را از کسانی  جز او می‌ترسانند و هر کس را خداوند گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۳۶.</ref> و یک بار در ضمن لفظ {{متن قرآن|أَبَوَيْكُمْ}} در آیه: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.</ref> به وی اشاره کرده است. برخی لفظ {{متن قرآن|أُنْثَى}} را در {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> اشاره به [[حوا]] دانسته‌اند. <ref>التبیان، ج ۹، ص ۳۲۵؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۰۶. </ref> افزون بر این موارد بیش از ده‌ها مورد با [[ضمیر]] تثنیه مخاطب و [[غایب]]، نیز [[متکلم]] مع‌الغیر در کنار آدم{{ع}} به حوّا نیز اشاره شده است. به [[اعتقاد]] [[سیوطی]] به جهت شناخته بودن حواّ قرآن نام او را نیاورده است. <ref>الاتقان، ج ۲، ص ۳۸۲. </ref> آیاتی، اسکان آنان در [[بهشت]]، [[نهی]] آن دو از خوردن میوه [[ممنوع]] و [[یادآوری]] پیامد ناگوار آن از سوی [[خدا]] را گزارش می‌کنند {{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.</ref> و آیاتی دیگر، نادیده گرفتن [[نهی الهی]] در پی [[وسوسه‌های شیطان]]، در نتیجه عریان شدن [[آدم]] و [[حوا]]{{ع}} و تلاش آن دو برای پوشاندن خویش با برگ درختان را {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ  وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ }}<ref>« پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید.و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم. پس آنان را با فریب فرو لغزاند ؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۰-۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>، چنان که اعتراف آدم و حوا به [[گناه]] خویش و [[طلب آمرزش]] از [[خدا]] و سرانجام، رانده شدن از [[بهشت]] و آمدن به [[زمین]] برای [[زندگی]]، محتوای برخی [[آیات]] دیگرند. {{متن قرآن| قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ  قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود. فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت. فرمود: در آن زندگی می‌کنید و در آن می‌میرید و از آن بیرون آورده می‌شوید» سوره اعراف، آیه ۲۳-۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت  و (پروردگار) از او در گذشت  که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى}}<ref>«سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد» سوره طه، آیه ۱۲۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى}}<ref>«فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد» سوره طه، آیه ۱۲۳.</ref> در برخی آیات نیز با اشاره به [[فریب خوردن]] آدم و حوا{{ع}} از [[شیطان]]، همه [[آدمیان]] از [[کید]] و [[دشمنی]] او برحذر شده‌اند. {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.</ref>.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
{{اصلی|حوا در قرآن}}
در سه جای [[قرآن]] آمده است که [[خدا]]، [[انسان‌ها]] را از نفسی واحد، و همسرش را از وی پدید آورد: {{متن قرآن|خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گ» سوره نساء، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن| هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ }}<ref> اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۹.</ref> و {{متن قرآن|خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}}<ref> شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟؛ سوره زمر، آیه: ۶.</ref>.


==[[آفرینش]] حوا==
[[مفسران]] در چگونگی [[آفرینش]] [[حوا]]، دو [[رأی]] دارند: برخی [[آفرینش]] وی را از پهلوی چپ آدم دانسته، با استناد به روایاتی از [[ابن عباس]] و [[ابن مسعود]] می‌گویند: آدم در [[بهشت]] تنها بود. [[خداوند]] خوابی را بر او چیره کرد و [[حوا]] را از پهلوی چپش آفرید و آدم {{ع}} او را [[حوا]] نامید؛ چون از موجود [[حی]] آفریده شده بود<ref>التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۱۶۱.</ref>. بیش‌تر [[مفسران]] ضمن مردود دانستن [[رأی]] پیشین، بر این نظرند که [[حوا]] از جنس آدم آفریده شده تا با او انس گیرد؛ چون انس با همجنس بهتر حاصل می‌شود. این گروه درباره معنای {{متن قرآن|خَلَقَ مِنْها زَوْجَها}} با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ}}<ref> و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟؛ سوره نحل، آیه: ۷۲.</ref> و {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref> پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref> می‌گویند: منظور، [[آفرینش]] [[حوا]] از جنس آدم یا از باقی مانده گِلی است که آدم از آن پدید آمده بود<ref>المیزان، ج ۴، ص ۱۳۶؛ المنار، ج ۴، ص ۳۳۰.</ref>. در روایاتی [[آفرینش]] [[حوا]] از [[بدن]] آدم، [[تکذیب]] شده و آمده است: [[حوا]] از باقی مانده [[گِل]] آدم آفریده شد<ref>عیاشی، ج۱، ص۲۱۶؛ البرهان، ج۲، ص۱۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص ۳۷۹.</ref>. به گفته [[مجلسی]]، اخباری که بیان‌گر [[خلقت]] [[حوا]] از [[بدن]] آدم است، باید بر [[تقیه]] یا بر [[آفرینش]] او از [[خاک]] دنده آدم حمل شود<ref>بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۱۶.</ref>. مراغی این [[روایت‌ها]] را از [[اسرائیلیات]] برشمرده است<ref>مراغی، مج ۲، ج ۴، ص ۱۷۶.</ref>. در [[قرآن]] به نام [[همسر]] آدم تصریح نشده؛ ولی در [[روایات]] او را [[حوا]] خوانده‌اند. [[تورات]] نیز ضمن تصریح به نامش، [[آفرینش]] وی را از دنده آدم می‌داند<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۲۱.</ref>.<ref>[[علی احمد ناصح|ناصح، علی احمد]]، [[آدم - ناصح (مقاله)|آدم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص ۱۳۰.</ref>
داستان آفرینش نخستین مرد و [[زن]] روی زمین، هرچند متفاوت، در فرهنگ‌های گوناگونی آمده است. در برخی آثار و نوشته‌های پهلوی، آن دو با نام‌های "مشی و مشیانه" یاد می‌شوند که در مدت ۴۰ سال از [[خاک]] روییدند. آنان نخست به هم چسبیده بوده و تا ۵۰ سال، گرایشی به یکدیگر، نیز [[فرزندی]] نداشتند. در افسانه‌های یونانی هم [[خلقت]] نخستین مرد و زن را به [[خدایان]] متعدد نسبت داده‌اند. در [[اوستا]] درباره این مسئله گزارشی نیست. در منابع [[مانویان]]، آن دو با نام‌های "کهمورد" (کیومرث) و "مردیانگ" یاد و مولود دو دیو به نام‌های اشقلون و عزائل خوانده می‌شوند. <ref>اعلام قرآن، ص ۲۲ - ۲۴، ۳۵ - ۳۶. </ref> در [[تورات]]، داستان آفرینش حوّا بدین شرح است: خدا پس از [[آفرینش آدم]]، با توجه به [[تنهایی]] او به خلقت همسری برایش [[تصمیم]] گرفت و با به [[خواب]] افکندن وی، یکی از دنده‌هایش را برداشته و جای آن را با گوشت پر کرد و از آن دنده، زنی برای او آفرید. آدم پس از [[بیداری]]، آن زن را جزئی از گوشت و استخوان خود دانسته و او را "امرأة" یعنی [[آفریده]] شده از مرء (مرد) نامید. [[تورات]] سپس نتیجه می‌گیرد که برای همین، مرد، [[پدر]] و [[مادر]] خود را ترک گفته و با [[همسر]] خود همچون پیکری واحد می‌شوند. <ref>کتاب مقدس، تکوین ۲: ۸ - ۲۵. </ref>


[[قرآن]]، بی‌تصریح به چگونگی [[آفرینش]] حوّا، تنها با جمله {{متن قرآن|وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا}} به آن اشاره می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref>؛ {{متن قرآن|خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}}<ref>«شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛  شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه  می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟» سوره زمر، آیه ۶.</ref>
== خلقت حضرت حوا{{س}} ==
{{اصلی|آفرینش حوا}}
[[آدم]] [[ابوالبشر]] [[آفریده]] شد و مسجود [[فرشتگان]] گردید و به این [[مقام]] بزرگ نایل آمد که [[شایسته]] [[منصب]] خلیفة اللهی [[حق]] شود، اما نیروها و غرایزی که از روی [[حکمت الهی]] در وجودش نهفته بود برای ادامه [[زندگی]]، نیازمندی‌های دیگری برایش به وجود آورد، از طرفی [[هدف]] از این [[خلقت]] با [[ارزش]] و امتیازهایی که بدو داده شد، تنها شخص آدم و آن یک فرد به خصوص نبود، بلکه [[خدا]] می‌خواست تا از او نسل‌های دیگر و انسان‌های بیشتری به وجود آورد و [[ارزش واقعی]] و گوهر اصلی این نوع خلقت را میان افراد با [[تقوا]] و [[بندگان]] با [[اخلاص]] خود به فرشتگان بنمایاند. به همین جهت، به خلقت فرد دیگری از این نوع احتیاج بود تا زوج وی گردد و [[نسل]] آدم از آن دو در [[جهان]] پدید آید.
و از سوی دیگر آدم از [[تنهایی]] [[رنج]] می‌برد و مونسی می‌خواست تا موجب [[آرامش]] [[دل]] و [[آسایش]] [[جان]] او شود و از تنهایی برهد. به همین دلیل بود که [[خدای تعالی]] «حوّا» را از زیادی گِلی که آدم را از آن [[خلق]] کرده بود، آفرید و جان و [[روح]] در کالبدش دمید و همانند آدم خلقتش را کامل گردانید.


[[مفسران]] در [[تفسیر]] جمله یاد شده، دو دسته‌اند:
و در روایتی است که [[خداوند]] حوّا را از [[بدن]] خود آدم آفرید، و چون مردان از آب و [[گِل]] خلق شده‌اند، [[همّت]] و هدفشان رسیدن به همان آب و گِل (و ازدیاد آن) است، و [[زنان]] چون از مردان آفریده شده‌اند، [[همت]] و هدفشان مردانند (یعنی تا جای ممکن، باید آنها را از [[معاشرت]] با مردان [[حفظ]] کرد)<ref>رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، ج۳، ص۱۹۱؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۵۶.</ref>.


۱. گروهی با استناد به روایاتی که [[خلقت]] [[حوا]] را ـ همچون حکایت توراتی آن ـ از دنده [[آدم]] می‌دانند، «مِن» را بعضیه دانسته‌اند. از مفسران نخستین، چون [[ابن عباس]]، [[ابوهریره]]، [[قتاده]]، [[مجاهد]]، [[سدی]] و [[حسن]]، گزارش‌هایی به این مضمون هست. <ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۲۹۷؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۸؛ ج ۲، ص ۴۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۳. </ref> [[طبرسی]] این تفسیر را به بیشتر [[مفسّران]] نسبت می‌دهد <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵. </ref> و این نشان می‌دهد که [[فکر]] یاد شده، [[اندیشه]] رایج بوده و بسیاری از مفسران از این دید به [[آیه]] یاد شده و مانند آنها می‌نگریسته‌اند.
به هر صورت حوّا خلق شد و با خلقت وی، آدم ابوالبشر در دل خود [[احساس آرامش]] کرد و از [[وحشت]] تنهایی [[رهایی]] یافت، اما آن دو احتیاج به [[خوراک]]، [[پوشاک]] و [[مسکن]] داشتند. خدای تعالی برای برطرف کردن این نیازمندی‌ها و فراهم ساختن انواع [[نعمت‌ها]]، آن دو را در [[بهشت]] سکونت داد، و بدین منظور خطاب زیر را صادر فرمود: {{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.</ref>.


در منابع [[شیعی]] احادیثی در [[تأیید]] این دیدگاه هست. <ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۱۵؛ روض‌الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶. </ref> در پاره‌ای از [[احادیث]] استنادی این گروه از مفسران، برخی از تفاوت‌های [[روانی]] و [[رفتاری]] [[زن]] و مرد با تفاوت آفرینش آن دو پیوند داده شده است؛ برای نمونه در [[حدیثی]]، [[همت]] و سعی مردان را در آب و گل و تلاش [[زنان]] را در رسیدن به مردان دانسته و سبب آن را آفرینش [[مرد]] (آدم) از [[گِل]] و زن از مرد بیان شده است. <ref>تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۲۱۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۹۴؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۴۲۳. </ref> در روایتی دیگر، ضمن اشاره به [[آفرینش]] [[زن]] از دنده مرد و توصیه مردان به [[رفتار نیک]] با آنان، زن به دنده انحنا داری [[تشبیه]] شده است که در صورت فشار بسیار برای صاف کردن آن، خواهد [[شکست]]؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۵؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۷؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۴۲۳. </ref> همچنین گفته شده است که مردان با افزایش سن به [[زیبایی]]؛ ولی [[زنان]] به [[زشتی]] می‌‌گرایند، زیرا زن از گوشت [[آفریده]] شده است و گوشت با گذشت [[زمان]] [[فاسد]] می‌شود؛<ref>عرائس‌المجالس، ص ۲۹. </ref> البته [[استدلال]] این قول با گزارش‌هایی که [[خلقت]] زن را از استخوان مرد ـ نه از گوشت او ـ می‌داند، سازگار نیست. بر اساس روایتی دیگر، [[شریح قاضی]] پس از [[ناتوانی]] در تشخیص مرد یا زن بودن فردی که در خود نشانه‌هایی از هر دو جنس داشت، او را نزد [[امام علی]]{{ع}} می‌برد و ایشان پس از پی بردن به کمبود یکی از دنده‌های چپ آن شخص به [[مرد بودن]] وی [[حکم]] می‌کند؛<ref>روض‌الجنان، ج ۱، ص ۲۱۷ - ۲۱۸. </ref> البته این [[روایت]]، نمی‌تواند درست باشد، چون کالبد شکافی [[انسان]] نشان می‌دهد شمار دنده‌های زن و مرد یکسان است. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۹. </ref>
همچنین [[خداوند]] به آن دو گوش زد کرد که کینه‌ای را که [[ابلیس]] از شما در [[دل]] دارد فراموش نکنید و از [[دشمنی]] او [[غافل]] نشوید و به [[هوش]] باشید که [[شیطان]] شما از بهشت بیرون نکند. {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۳۴.</ref>


برخی [[مفسران]] با پذیرش خلقت [[حوا]] از دنده چپ [[آدم]] به بیان [[حکمت]] آن پرداخته‌اند. [[آلوسی]] همراه اشاره به پنهان بودن حکمت آن، از جمله، آن را نشانه‌ای از [[قدرت خدا]] دانسته است که می‌تواند افزون بر [[آفرینش انسان]] از جماد ([[گِل]])، آن را از موجودی زنده؛ ولی از غیر [[راه]] زاد و ولد نیز بیافریند. <ref>روح‌المعانی، ج ۴، ص ۲۸۵. </ref> برخی دیگر، حکمت آن را [[گرایش]] بیشتر هر موجودی به همجنس خود دانسته‌اند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۹. </ref> همچنین برخی [[حکما]] با فرض خلقت حوا از دنده آدم، از آن برای شرح مطالب [[فلسفی]] و [[عرفانی]] بهره برده‌اند، چنان‌که ابن‌عربی در فصوص الحکم، شماری از شارحان آن <ref>شرح فصوص، ابن ترکه، ج ۱، ص ۹۷؛ شرح فصوص، جندی، ص ۲۰۹ و ۳۵۲ - ۳۵۳؛ ممدّ الهمم، ص ۶۰. </ref> و [[صدرالمتألهین]] <ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۳، ص ۸۶. </ref>از این مطلب برای تبیین مراتب عالم وجود، سود جسته‌اند.
== همسر و خانواده ==
=== حضرت آدم {{ع}} ===
{{اصلی|حضرت آدم}}
==== ازدواج با حضرت آدم ====
برپایه برخی گزارش‌های [[تفسیری]]، وقتی که آدم {{ع}} پس از آفرینش حوّا از او خواست نزد وی برود، حوّا ضمن [[امتناع]]، گفت که این آدم است که باید پیش وی برود؛ خدا از آدم خواست چنین کند و رسم خواستگاری مرد از [[زن]] از این [[زمان]] بر جای مانده است. <ref>علل‌الشرایع، ج ۱، ص ۳۰. </ref> طبق گزارشی دیگر، پس از آفرینش حوّا، آدم به وی [[تمایل]] خود را ابراز کرد؛ ولی [[ملائکه]] او را بازداشته و آن‌را مشروط به اداء مهریه کردند. <ref>عرائس المجالس، ص ۲۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶. </ref> بیشتر منابع، مهریه حوّا را "[[تعلیم]] [[آموزه‌های دین]] خدا" به وی از سوی آدم {{ع}} دانسته‌اند <ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸؛ عوالی اللئالی، ج ۳، ص ۲۸۰؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۲۱. </ref> و برخی گزارش‌ها، "[[صلوات بر محمد]] {{صل}} <ref>عرائس المجالس، ص ۲۹. </ref> و [[آل محمد]]"<ref>روض‌الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶ - ۲۱۷. </ref> را؛ با این دنباله که [[آدم]] {{ع}} درباره [[محمد]] {{صل}} می‌پرسد و جواب می‌شنود "او [[آخرین پیامبر]] از [[فرزندان]] توست". در روایتی هم [[مهریه]] [[حوا]] طلا و نقره دانسته شده است<ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref>.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


۲. گروهی <ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۱۶۱؛ المنار، ج ۱، ص ۲۷۹ - ۲۸۰. </ref> از [[مفسران]] {{متن قرآن|مِنْ}} را در {{متن قرآن|وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا}} جنسیه و در ردیف آیاتی مانند {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار  و مهر  پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ}}<ref>«و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی  (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> دانسته‌اند که بیانگر اشتراک مرد و [[زن]] در جنس ([[انسان]] بودن) است، زیرا در این [[آیات]] [[آفریده]] شدن هر زنی از پیکر همسرش نمی‌تواند مراد باشد. <ref>المنار، ج ۱، ص ۲۸۰؛ آدم از دیدگاه قرآن و عهدین، ص ۷۰ - ۷۴؛ المیزان، ج ۴، ص ۱۳۶. </ref> از این دسته مفسران، [[ابومسلم اصفهانی]] و [[فخر رازی]] در رد دیدگاه نخست، [[آفرینش]] [[حوا]] از دنده [[آدم]] را بی‌فایده و [[خدا]] را [[قادر]] به [[خلق]] ابتدایی او دانسته است. [[علامه طباطبایی]]، آن را فاقد [[دلیل قرآنی]] و [[رشیدرضا]] و جز او برگرفته از [[اسرائیلیات]] دانسته‌اند. <ref>المنار، ج ۱، ص ۲۷۹؛ المیزان، ج ۴، ص ۱۳۶؛ اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستان‌های انبیاء، ص ۲۴۳. </ref>
=== تکثیر نسل و اولاد ===
{{اصلی|فرزندان حضرت آدم}}
در [[آیه]] نخست سوره نساء {{متن قرآن|وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گ» سوره نساء، آیه ۱.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref> و {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref> سخن از فرزندان آدم و [[حوا]] و [[نسل]] آنها به میان آمده است. [[مفسران]] درباره چگونگی تکثیر [[نسل]] آن دو و این که [[ازدواج]] [[فرزندان]] آنها در طبقه اول با حوریان بهشتی، جنیان، افراد ذکور و اناث از نوع انسان‌های پیشین و یا با یک دیگر انجام گرفته، به تبع [[روایات]]، احتمال‌هایی داده‌اند<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۰ و ۳۸۱.</ref>.<ref>[[علی احمد ناصح|ناصح، علی احمد]]، [[آدم - ناصح (مقاله)|آدم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص ۱۳۰-۱۳۱.</ref>


در [[منابع اهل سنت]]، در [[تأیید]] نظر دوم، روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} نیست؛ ولی در منابع [[شیعی]]، روایاتی از [[ائمه]]{{عم}} گزارش شده‌اند که در آنها ضمن [[تکذیب]] شدید دیدگاه نخست، خدا را منزه و بالاتر از انجام دادن کاری می‌دانند که مستلزم [[نکاح]] عضوی با عضو دیگر شود و اینکه خدای توانا به خلق ابتدایی آدم، [[قدرت]] آفرینش ابتدایی حوا را نیز داشته است. <ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۲۹؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۲؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۱۶. </ref> براساس روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} <ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۱۶؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵؛ الصافی، ج ۱، ص ۴۱۴. </ref> و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۹ - ۳۸۰؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۹ - ۳۰. </ref> [[آفرینش]] حوّا به ترتیب از مانده گلِ [[آدم]] و ابتدایی خوانده شده است که این [[روایات]] سازگار پذیرند. برخی مانند [[علامه مجلسی]] و [[شیخ صدوق]]، با استناد به این روایات، [[اخبار]] گویای [[خلقت]] [[حوا]] از دنده آدم را بر [[تقیه]]، یا بر خلقت از زیادی گلِ مانده از دنده چپ حمل کرده‌اند. <ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۰ - ۳۸۱؛ قصص الانبیاء جزائری، ص ۷۲. </ref> موافقان دیدگاه نخست در رد دیدگاه دوم، به دو دلیل، جنسیه بودن {{متن قرآن|مِنْ}} را رد کرده‌اند:
==محل زندگی==
#ذکر جمله {{متن قرآن|وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا}} بی‌فایده می‌شود، چون [[همسر]] هر کسی، از جنس خود و همنوع اوست. <ref>التحریر والتنویر، ج ۳، ص ۲۱۵. </ref>
{{اصلی|بهشت حضرت آدم}}
#[[مخالف]] [[آیه]] {{متن قرآن|خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا }}، زیرا در فرض جنسیه بودن {{متن قرآن|مِنْ}} خلقت از دو موجود لازم می‌آید نه از یک موجود. {{متن قرآن|نَفْسٍ وَاحِدَةٍ}} <ref>التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۱۶۱. </ref> برخی از اشکال دوم جواب داده‌اند که مراد از {{متن قرآن|نَفْسٍ وَاحِدَةٍ}}، "[[پدر]] واحد" است. همچنان‌که "[[بنوتمیم]]" یعنی گروهی از [[مردم]] پدید آمده از "[[تمیم]]" و این با [[مشارکت]] [[مادر]] در پیدایی آنها منافاتی ندارد. <ref>قصص الانبیاء، جزائری، ص ۷۳. </ref>
==سرگذشت زندگی ==
{{اصلی|سرگذشت زندگی حضرت حوا}}


"شعراوی"، در [[تأیید]] دیدگاه دوم، [[هدف]] از یاد کرد {{متن قرآن|وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا }} را رد بر کسانی دانسته است که پس از [[پیامبر]]{{صل}} خواهند آمد و به تصادفی بودن [[آفرینش انسان]] [[معتقد]] خواهند شد و با این جمله جواب داده می‌شوند که آیا امکان دارد دو امر تصادفی به گونه‌ای رخ دهند که در یکی مردی [[آفریده]] شود و در دیگری زنی از جنس او، که اجزای آنها در تولید مثل، مکمِّل یکدیگر باشند. <ref>قصص الانبیاء، شعراوی، ج ۱، ص ۶۷ - ۶۸. </ref> براساس روایتی از [[ابن عباس]]، [[ابن مسعود]] و گروهی دیگر از [[صحابه]]، [[آفرینش]] حوّا در [[بهشت]] بوده است: طبق این [[حدیث]]، [[خدا]] پس از بیرون راندن [[ابلیس]] از بهشت و سکونت دادن [[آدم]] در آن، چون تنهاییِ او را دید، حوّا را آفرید. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۸۵. </ref> این [[روایت]] همان گزارش [[تورات]] است. براساس روایت دیگری از ابن عباس و [[عمر]]، خدا فرشتگانی را موظف کرد که آدم و حوّا را که جامه‌ای از [[نور]] بر تن داشتند، همانند شاهان بر تختی از طلا حمل و وارد بهشت کنند. بر اساس این روایت، آفرینش آن دو بیرون از بهشت بوده است. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۳؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۸۵. </ref> ظاهر برخی [[آیات]] را می‌توان مؤید [[خلقت]] آنان در بیرون از بهشت دانست؛ مانند {{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۱۹.</ref>.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
=== حوادث پیش از ترک بهشت ===
==== درخت ممنوعه ====
{{اصلی|درخت ممنوعه}}


==[[ازدواج]] آدم و [[حوا]]==
در دو جای [[قرآن]]، [[فرمان]] سکونت در [[بهشت]] با [[نهی]] از نزدیک شدن به درخت [[ممنوع]] همراه است: {{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref> و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید؛ سوره بقره، آیه: ۳۵.</ref> نیز {{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref> و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۹.</ref>. در [[قرآن]]، به اینکه این درخت چه بوده بدان اشاره‌ای نشده است؛ ولی مفسّران با استناد به روایاتِ تفسیری، مصادیقی را برای آن ذکر کرده‌اند: عدّه‌ای آن را بوته گندم دانسته؛ گروهی انگور و خرما و انجیر و برخی درخت [[کافور]] را ذکر کرده‌اند. بعضی نیز از آن به درخت [[حسد]]، درخت [[دانش]]، خیر و شرّ یا درخت [[جوانی]] و [[زندگی]] جاوید تعبیر کرده‌اند<ref> التبیان، ج۱، ص ۱۵۷؛ جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۳۲؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۵.</ref>.
برپایه برخی گزارش‌های [[تفسیری]]، وقتی که آدم{{ع}} پس از آفرینش حوّا از او خواست نزد وی برود، حوّا ضمن [[امتناع]]، گفت که این آدم است که باید پیش وی برود؛ خدا از آدم خواست چنین کند و رسم خواستگاری مرد از [[زن]] از این [[زمان]] بر جای مانده است. <ref>علل‌الشرایع، ج ۱، ص ۳۰. </ref> طبق گزارشی دیگر، پس از آفرینش حوّا، آدم به وی [[تمایل]] خود را ابراز کرد؛ ولی [[ملائکه]] او را بازداشته و آن‌را مشروط به اداء مهریه کردند. <ref>عرائس المجالس، ص ۲۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶. </ref> بیشتر منابع، مهریه حوّا را "[[تعلیم]] [[آموزه‌های دین]] خدا" به وی از سوی آدم{{ع}} دانسته‌اند <ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸؛ عوالی اللئالی، ج ۳، ص ۲۸۰؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۲۱. </ref> و برخی گزارش‌ها، "[[صلوات بر محمد]]{{صل}} <ref>عرائس المجالس، ص ۲۹. </ref> و [[آل محمد]]"<ref>روض‌الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶ - ۲۱۷. </ref> را؛ با این دنباله که [[آدم]]{{ع}} درباره [[محمد]]{{صل}} می‌پرسد و جواب می‌شنود "او [[آخرین پیامبر]] از [[فرزندان]] توست". در روایتی هم [[مهریه]] [[حوا]] طلا و نقره دانسته شده است. <ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۳۸. </ref>.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==حوا و [[گناه]] نخستین==
به گفته [[امام رضا]] {{ع}} در پاسخ [[عبدالسلام هروی]] که از ماهیّت آن درخت پرسیده و از اینکه [[مردم]] درباره آن، سخنان گوناگونی می‌گویند گزارش داده بود، درخت بهشتی انواعی را برمی‌تابد (= به شکل‌های مختلف درآمده، میوه‌های گوناگون می‌دهد). آن درخت گندم بوده و در عین حال انگور داشته؛ زیرا مانند درختان [[دنیا]] نبوده است....<ref> عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>. برخی این درخت را [[تمثیل]] [[زندگی]] [[دنیا]] برای آدم {{ع}}دانسته‌اند<ref> [[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۹۲ ـ ۹۳؛ الرسائل التوحیدیه، ص ۱۸۶.</ref>.<ref>[[علی احمد ناصح|ناصح، علی احمد]]، [[آدم - ناصح (مقاله)|آدم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص ۱۴۱.</ref>
از دیدگاه [[کتاب]] [[مقدّس]]، حوّا زمینه گناه نخست را برای آدم{{ع}} فراهم ساخته است. مار ([[شیطان]]) نخست به سراغ حوا رفته و با این سخن که خوردن از میوه درخت [[ممنوع]]، [[آگاهی]] به [[خیر و شر]] را به دنبال دارد، وی را به خوردن آن [[ترغیب]] می‌کند و حوا پس از خوردن، برای آدم نیز از آن می‌برد. آن دو پس از خوردن میوه ناگهان خود را عریان دیده و با برگ درختان خود را می‌پوشانند. [[کتاب مقدس]] از زبان آدم نیز حوّا را عامل [[طمع]] خویش در میوه ممنوع خوانده و حوا نیز گناه آن را به گردن مار می‌اندازد. براساس این گزارش‌ها [[رنج]] دوران بارداری، درد زایمان و [[تسلط]] مرد بر [[زن]]، پیامد و [[کیفر]] این نقش حوا در [[نافرمانی]] آدم{{ع}} است. <ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳. </ref>


برپایه [[قرآن]]، [[وسوسه]] شیطان از همان آغاز متوجه هر دوی آنها ـ نه فقط حوّا ـ بوده است. شیطان با بیان اینکه در صورت خوردن از میوه درخت ممنوع، آن دو [[فرشته]] می‌شوند یا [[جاودانه]] در [[بهشت]] خواهند ماند، [[سوگند]] یاد می‌کند که این سخنان را از سر [[خیرخواهی]] برای آنان می‌گوید: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۰-۲۱.</ref>. [[طبرسی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، احتمال دیگری نیز یاد کرده است که براساس آن، [[ابلیس]] [[نهی]] از خوردن میوه ممنوع را مربوط به [[فرشتگان]] و کسانی دانست که در بهشت جاودانه‌اند و شامل آن دو نمی‌شود. این معنا در [[فریب]] آن دو مؤثرتر است. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۲۶. </ref> در پی [[وسوسه‌های شیطان]]، آن دو از میوه [[ممنوع]] خوردند: {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>؛ اما [[قرآن]] به آن نپرداخته است که نخست کدام یک از [[شیطان]] [[فریب]] خورد؛ البته در یک مورد قرآن، تنها [[آدم]] را مخاطب شیطان و در ادامه او را [[عاصی]] می‌خواند: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى}}<ref>«اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰.</ref>{{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> شاید بتوان از ظاهر این [[آیات]] [[استنباط]] کرد که نخست آدم{{ع}} فریب خورد و حوّا به [[پیروی]] از او عمل کرد. در دیگر موارد، از جمله {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref>«شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم پس آنان را با فریب فرو لغزاند ؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۱-۲۲.</ref> مخاطب شیطان، هر دوی آنها گزارش شده‌اند: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا}}، {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا}}، {{متن قرآن|مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا}}، {{متن قرآن|قَاسَمَهُمَا}}، {{متن قرآن|فَدَلَّاهُمَا}}. برخلاف آنچه از قرآن یاد شد، پاره‌ای از [[روایات]] و سخنان شماری از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]] در این زمینه با [[تورات]] هماهنگ‌اند: در [[حدیثی]] منسوب به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و به نقل از [[ابوهریره]] آمده است که اگر [[حوا]] نبود، هیچ زنی به شوهرش [[خیانت]] نمی‌کرد. <ref>صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۰؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۳۲. </ref> [[ابی بن کعب|اُبیّ بن کعب]] <ref>جامع‌البیان، ج ۱، ص ۱۰۱: الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۴۹؛ کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۶۰۷. </ref> و [[ثابت البنانی]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۷. </ref> به دو طریق از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] می‌کنند که [[حضرت آدم]]{{ع}} هنگام [[وفات]] خود، حوّا {{ع}} را که به بالینش آمده بود، [[مؤاخذه]] و طرد کرده و او را عامل تمام [[گرفتاری‌ها]] و محرومیت‌های خود خوانده است. از [[محمد بن قیس]] و [[سعد بن حدین حضرمی]] نقل شده است که آدم{{ع}} هنگام بازخواست [[خدا]] حوّا را عامل [[طمع]] خویش خوانده است. <ref>جامع‌ البیان، ج ۸، ص ۱۸۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۴۳۰. </ref> [[ثعلبی]] به نقل از شبلی، برای حوا افزون بر ۱۰ جریمه‌ای که در آنها با آدم [[شریک]] شد، ۱۵ مورد دیگر می‌شمارد که [[کیفر]] نقش وی در [[نافرمانی]] [[آدم]] است؛ مانند حیض، سنگینی حمل، درد زایمان، [[نقصان عقل]] و [[دین]]، [[لزوم]] عده نگهداشتن هنگام [[طلاق]] یا فوت شوهر و قرار گرفتن در [[اختیار]] مرد. <ref>عرائس المجالس، ص ۳۳ - ۳۴. </ref> گفته‌اند [[سعید بن مسیب]] به [[خدا]] قسم می‌خورد حوّا با خوراندن شراب، آدم{{ع}} را به سوی درخت رهنمون شده است؛<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۷۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۳۵. </ref> لیکن این مطلب با استناد به نبودن مسکرات در [[بهشت]] رد شده است. <ref>الکامل، ج ۱، ص ۳۵. </ref>
==== عملیات فریبکارانه ابلیس ====
در [[آیات]]: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref> شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.</ref>؛ و ... آمده است که آدم و حوّا با [[وسوسه]]، [[فریب]] و گمراه‌سازی [[ابلیس]]، از درخت [[ممنوع]] خوردند یا چشیدند و بی‌درنگ لباس‌هایشان فروریخت و در نتیجه، شرم‌گاهشان آشکار و از [[بهشت]] اخراج شدند. از تعبیرهای {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ}}، {{متن قرآن|فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ}}، {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ}} برمی‌آید که ابتدا [[وسوسه]] [[شیطان]]، بعد [[فریب]] خوردن آدم و حوّا و در پی آن، [[لغزش]] و اخراج آن دو از [[بهشت]] صورت گرفته است. مفسّران در چگونگی دسترس [[ابلیس]] به آدم و حوّا ـ با اینکه [[ابلیس]] از [[بهشت]] [[رانده شده]] بود ـ وجوهی گفته‌اند؛ مانند: [[ابلیس]] به [[آسمان]] نزدیک می‌شد و با آدم سخن می‌گفت. [[ابلیس]] به درِ [[بهشت]] نزدیک شده، آدم را صدا می‌زد و از آنجا با او سخن می‌گفت.


[[وهب ‌بن منبه]] از [[ابن زید]] گزارش می‌کند که آدم از حوّا برای همبستری درخواست کرد؛ ولی او شرط آن را خوردن از درخت خواند. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۷۳. </ref> شماری از [[مفسران]] و [[پژوهشگران]] با ردّ چنین اخباری، آنها را [[اسرائیلیات]] و سرچشمه رواج آنها را [[مسلمانان]] [[یهودی]] الاصلی مانند [[وهب بن منبه]] دانسته‌اند که با نقل و اشاعه حکایت [[تورات]]، آن را به آثار [[اسلامی]] وارد کرده‌اند. <ref>رک: التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۵؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۴۰؛ اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستان‌های انبیاء، ص ۲۴۹ - ۲۵۰. </ref>
[[ابلیس]] از [[زمین]] به آدم [[پیام]] می‌فرستاد و با او سخن می‌گفت و....<ref>التبیان، ج۱، ص ۱۶۲؛ [[مجمع البیان]]، ج ۱، ص ۱۹۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۵.</ref>.


در منابع [[شیعی]]، به ندرت روایتی در [[تأیید]] این [[اخبار]] هست، بلکه برخی [[روایات]] با ظاهر [[آیات]] هماهنگ هستند؛ از جمله در [[حدیثی]] آمده که در [[شب معراج]]، [[پیامبر]]{{صل}} [[شاهد]] [[مناظره]] آدم{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} بوده و آدم{{ع}} در جواب [[ملامت]] موسی{{ع}} به [[نیرنگ]] [[شیطان]] ـ یعنی [[سوگند]] [[خوردن]] و ابراز [[خیرخواهی]] او ـ اشاره کرده و اینکه [[فکر]] نمی‌کرده است کسی به [[نام خدا]] به [[دروغ]] سوگند یاد کند. در این [[حدیث]] به نقش تشویقی حوّا اشاره نشده است. <ref>قصص قرآن، ص ۱۵ - ۱۶. </ref> افزون بر [[گناه]] نخستین، پاره‌ای [[روایات تفسیری]]، در حادثه [[نامگذاری]] فرزند نیز حوّا را مشوّق آدم{{ع}} در [[ارتکاب گناه]] خوانده‌اند. به هر روی، در پی خوردن از میوه [[ممنوع]]، اندام‌های جنسی آن دو برای یکدیگر آشکار شدند و آنان با برگ درختان آنها را پوشاندند: {{متن قرآن|فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«پس آنان را با فریب فرو لغزاند ؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> از [[وهب بن منبه]]، [[ابی بن کعب]] و [[قتاده]] گزارش شده است که پیش از خوردن میوه، پوششی از [[نور]] بر اندام‌های جنسی آنان قرار داشت و مانع از دیده شدن آنها می‌شد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۵؛ جامع البیان، ج ۸، ص ۱۸۹؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۳۰. </ref> به گفته [[طبرسی]]، [[شیطان]] می‌دانست که هرکس از میوه ممنوع بخورد، اندام‌های جنسی او آشکار، در نتیجه از [[بهشت]] رانده می‌شود. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۲۶. </ref> ظاهر برخی [[آیات]]، مؤید این سخن است: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>«پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.</ref>.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
از ظاهر این توجیه‌ها برمی‌آید که بهشتِ آدم را [[بهشت]] [[موعود]] دانسته‌اند که [[ابلیس]] نمی‌تواند وارد آن شود؛ در حالی‌که ظاهر [[آیات قرآن]] با این سخن سازگار نیست و [[دلیل]] محکمی برای پذیرش آن وجود ندارد.


==[[هبوط]] [[حوا]]==
به گفته [[علامه طباطبایی]]، از [[آیات]] مربوط استفاده می‌شود که آدم و حوّا [[شیطان]] را دیده و شناخته‌اند و مانعی ندارد که [[شیطان]] وارد [[بهشت]] شده باشد؛ چرا که در بهشتِ "جاوید" جایی برای [[شیطان]] نیست، نه [[بهشت]] "آدم"؛ ازاین‌رو همگی بعدا از آن اخراج شدند<ref>[[المیزان]]، ج ۱، ص ۱۳۱.</ref>.<ref>[[علی احمد ناصح|ناصح، علی احمد]]، [[آدم - ناصح (مقاله)|آدم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص ۱۴۲-۱۴۳.</ref>
[[آدم]] و حوّا به دنبال نادیده گرفتن [[نهی الهی]]، از بهشت [[رانده شده]] و ناگزیر روی [[زمین]] فرود آمدند: «وقُلنَا اهبِطوا مِنها جَمیعـًا».... (بقره / ۲، ۳۸) در مکان فرود آمدن آنها [[اختلاف]] هست: برپایه [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} حوّا بر کوهی در [[مکه]] فرود آمد، که به سبب فرود مرأة ([[زن]]) بر آن، «[[مروه]]» نام گرفت. <ref>قصص الانبیاء، راوندی، ص ۴۵. </ref> براساس حدیثی، از [[امام باقر]]{{ع}} آدم{{ع}} پس از فرود آمدن بر [[کوه صفا]] و برای [[دیدار]] حوّا به سوی [[کوه]] مروه رفت و بار دیگر به [[صفا]] برگشت. این کار، سه بار تکرار شد که سپس به عنوان سعی میان [[صفا و مروه]]، جزو [[اعمال]] [[حج]] شد. <ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۵ - ۳۸. </ref> [[ابن عباس]]، مکان فرود حوّاء را جدّه و نامیده شدن مکان‌هایی مانند مزدلفه، [[عرفه]] و جمع به این نام‌ها را در [[ارتباط]] با به هم رسیدن، شناختن و [[اجتماع]] وی با آدم پس از هبوط دانسته است. <ref>الطبقات، ج ۱، ص ۳۰ - ۳۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۷۹؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۳۵. </ref> رشیدرضا بی‌ذکر دلیل، [[اخبار]] [[تعیین]] کننده مکان [[هبوط]] [[آدم]] و حوّا را از [[اسرائیلیات]] می‌داند. <ref> المنار، ج ۱، ص ۲۷۹. </ref>
==[[ایمان]] [[حوا]]==
در [[آیات]] ۱۸۹ - ۱۹۰ [[اعراف]] / ۷ پس از اشاره به پیدایی [[انسان‌ها]] از یک نفر و [[آفرینش]] همسری برای او، سخن آن دو خطاب به [[خدا]] چنین گزارش شده است که اگر فرزند صالحی به آنان دهد، سپاسگزار وی خواهند شد؛ اما آن دو پس از [[تولد]] فرزند و با [[اعتقاد]] به تأثیر موجوداتی دیگر در این [[موهبت]]، برای خدا [[شریک]] و انبازی [[معتقد]] شدند: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وجَعَلَ مِنها زَوجَها لِیسکُنَ اِلَیها فَلَمّا تَغَشـّها حَمَلَت حَملاً خَفِیفـًا فَمَرَّت بِهِ فَلَمّا اَثقَلَت دَعَوُا اللّهَ رَبَّهُما لـَن ءاتَیتَنا صــلِحـًا لَنَکونَنَّ مِنَ الشّـکِرین * فَلَمّا ءاتـهُما صــلِحـًا جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فیما ءاتـهُما فَتَعــلَی اللّهُ عَمّا یشرِکون». (اعراف / ۷، ۱۸۹ ـ ۱۹۰) [[مفسران]] در تعیین افراد مورد اشاره [[آیه]] به اختلاف‌گراییده‌اند: گروهی آنها را آدم و حوّا{{ع}} و آیه را مربوط به داستان [[نامگذاری]]فرزند از سوی آنان و در مقابل، دسته‌ای به سبب [[پیراستگی]] [[ساحت]] [[پیامبران]] از [[شرک]]، افراد مورد اشاره را کسان دیگری دانسته‌اند.


بر اساس پاره‌ای گزارش‌های [[تفسیری]]، این آیات به نامگذاری فرزند آدم و حوّا اشاره دارند: <ref>تفسیر عیّاشی، ج ۲، ص ۴۳؛ جامع‌البیان، ج ۹، ص ۱۹۳؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> پس از بارداری حوّا [[ابلیس]] به او گفت اگر [[دوست]] دارد فرزندش سالم به [[دنیا]] آمده و زنده بماند، او را «عبدالحارث» بنامد (ابلیس در [[آسمان]] به نام «[[حارث]]» معروف بود)، و گرنه ۶ [[روز]] پس از تولد خواهد مرد. آدم{{ع}} این سخن را شنید؛ ولی نپذیرفت و فرزند آنان ۶ روز پس از تولد مرد و این حادثه آنها را متأثر و مردّد کرد. حوّا علیهاالسلام دوباره حامله شد [[ابلیس]] با تکرار گفته‌های پیشین، او را ترساند که فرزندش به شکل حیوانی چارپا به [[دنیا]] بیاید. پس از [[آگاهی]] [[آدم]]{{ع}} از این سخنان، آن دو دچار [[وسوسه]] شده و به رغم دانستن [[دشمنی]] [[شیطان]]، نام فرزند خود را «عبدالحارث» نهادند. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۷۷ - ۲۷۹. </ref> در [[تفسیر]] این [[آیه]]، احادیثی نیز در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] هست: در [[حدیثی]] منسوب به [[امام باقر]]{{ع}} [[شرک]] مورد اشاره آیه، شرک در [[طاعت]] ـ نه [[عبادت]] ـ خوانده شده است. از [[امام رضا]]{{ع}} گزارش شده که وی شرک را به معنای [[ناسپاسی]] و آن را متوجه همان [[نسل]] صالحی دانسته است که آن دو از [[خدا]] درخواست کردند. براساس این معنا [[مرجع]] [[ضمیر]] تثنیه در «جعلا» [[فرزندان]] دو قلویی‌اند که حوّا هر بار به دنیا می‌آورد؛ ولی این سخن با ظاهر آیه سازگار نیست. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۸۹؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۱۹۵ - ۱۹۷؛ کنزالدقائق، ج ۵، ص۲۶۲ - ۲۶۳. </ref> در روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} به نقل [[سمرة بن جندب]] آمده که آن [[حضرت]] ضمن [[تأیید]] داستان یاد شده، آن‌را بر اثر القائات شیطان دانسته است. <ref>جامع‌البیان، ج ۹، ص ۱۹۴ - ۱۹۸؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> این داستان را [[ابن عباس]]،<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۳۰ - ۳۲. </ref> اُبیّ بن [[کعب]]،<ref> الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> [[قتاده]]، [[مجاهد]]، [[سعید بن جبیر]]، [[سدی]] و.. نیز نقل کرده‌اند. در [[حدیث]] مرسلی از پیامبر{{صل}} و به نقل ابن [[زید]] نیز آمده است که شیطان آدم و حوّا را یک بار در [[بهشت]] و بار دیگر در [[زمین]] [[فریب]] داد که دومی به همین مورد نامگذاری اشاره دارد.
=== حوادث پس از ترک بهشت ===
==== هبوط آدم و حوا ====
هبوط در لغت به معنای فرود اجباری است<ref>مفردات، ص۸۳۲، «هبط»؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۳۲.</ref>. [[طبری]] آن‌را به معنای جای گرفتن دانسته<ref>جامع البیان، م ۱، ج ۱، ص ۳۴۲.</ref> و به گفته [[شیخ طوسی]]، معنای آن، پایین آمدن سریع است<ref>التبیان، ج ۴، ص ۳۷۵.</ref>. گروهی مقصود از [[هبوط]] و [[نزول]] آدم به [[زمین]] را [[هبوط]] از حالت و [[مقام]] نخست او دانسته و گفته‌اند: منظور تنزّل مقامی است، نه مکانی؛ به این معنا که آدم از [[مقام]] ارجمند خویش و از آن [[بهشت]] سرسبز پایین آمد<ref>نمونه، ج ۱، ص ۱۸۷؛ احسن‌الحدیث، ج ۱، ص ۹۸.</ref>. آیاتی از [[قرآن]] به [[هبوط]] آدم و استقرار او بر روی [[زمین]] پرداخته است: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref> شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref> گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن| قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ}}<ref>فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت. فرمود: در آن زندگی می‌کنید و در آن می‌میرید و از آن بیرون آورده می‌شوید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۴- ۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى}}<ref> فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳.</ref> نیز چنین است.


در مقابل، عده‌ای آیه را اشاره به [[مشرکان]] از [[بنی آدم]] می‌دانند. در گزارشی دیگر از [[قتادة]]، مراد آیه [[یهود]] و [[نصارا]] دانسته شده است که فرزندان خود را [[یهودی]] و [[نصرانی]] کردند. از [[حسن بصری]] نقل شده است که مقصود برخی از [[اهل]] [[ملل]] است. <ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۱۹۷. </ref> [[زمخشری]] مخاطب [[آیه]] را [[قریش]]، «نفس واحده» را «قُصَی» و دلالت آن به [[آدم]]{{ع}} را فاقد قرینه دانسته است. براساس این [[تفسیر]]، [[خدا]] پس از [[آفرینش]] «قصی» برای او همسری از جنس وی ـ یعنی [[عرب]] و [[قریشی]] ـ قرار داد و هنگامی که خدا فرزندانی به آنها داد و با توجه به نام بت‌های خویش آنها را [[عبد]] مناف، عبدمنات، عبدالعزّی، عبدالدار و عبد قصیّ نامیدند. با این بیان، [[مرجع]] [[ضمیر]] جمع در «یشرِکون» ([[اعراف]] / ۷، ۱۹۰) قصیّ، [[همسر]] و [[نسل]] ایشان است. <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۱۸۷ - ۱۸۸؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۵۰۴. </ref> برخی این تفسیر را [[پسندیده]] و برگزیده‌اند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۷. </ref> [[علامه طباطبایی]]، نخست خطاب آیه را نوع [[انسان‌ها]] و آن را بیانگر قاعده کلیِ [[حاکم]] بر [[جوامع بشری]] می‌داند؛ با این توضیح که [[پدر]] و مادرها هنگام درخواست فرزند [[صالح]]، مانند مسافران کشتیِ در حال [[غرق]] شدن، کاملاً به خدا رو می‌کنند؛ ولی پس از [[استجابت دعا]]، در [[حفظ]] و [[تربیت]] آنها به هر سببی چنگ زده و از توجه به [[منعم]] [[واقعی]] باز می‌مانند. وی مؤید این تفسیر را ضمیر جمع «یشرکون» می‌داند و اینکه اگر آدم و حوّا مراد بودند، باید ضمیر تثنیه به کار می‌رفت؛ نیز او [[آیات]] پسین را قرینه دیگری می‌خواند که ظاهر در [[شرک]] به معنای [[عبادت غیر خدا]] و به دور از [[مقام]] انبیاست. وی سپس با فرض اینکه مراد از «نفس» و همسر او، «آدم و حوّاء» باشد، مقصود از شرک را سرگرم شدن و اهتمام آنها به [[تربیت فرزند]] و اداره زندگی‌شان، در نتیجه بازماندن از توجه کامل و خالصانه به خدا دانسته است. <ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۷۴ - ۳۷۶. </ref> [[فخر رازی]] نیز نخست شرک را به [[فرزندان آدم]] و حوّا نسبت می‌دهد و در ادامه با فرض اینکه اشاره [[آیه]] به [[آدم]] و حوّا باشد، [[شرک]] آنان را از موارد «[[حسنات]] الابرار سیئات‌المقربین» می‌خواند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۷ - ۸۸. </ref> درباره توجیه عبارت «فَتَعــلَی اللّهُ عَمّا یشرِکون»، در [[منابع اهل سنت]]، از [[سدی]] گزارش شده است که پیوند آن با [[آیات]] پیشین، از قبیل موصول و مفصول است و پس از این عبارت، داستان آدم تمام شده و آیات پسین به [[خدایان]] [[عرب]] می‌پردازد؛<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۱۹۸ - ۱۹۹. </ref> ولی این توجیه با فای [[تفریع]] در «فتعالی» درست به نظر نمی‌رسد، چون اگر مراد جز آدم و حوّا باشد، معنا روشن است و در فرض [[رجوع]] [[ضمیر]] به آن دو، چون در وقوع فعل، [[ابلیس]] هم با آنها [[شریک]] بوده است، علت کاربرد ضمیر جمع آشکار می‌شود.
در اینکه مخاطبان {{متن قرآن|اهْبِطُواْ}} چه کسانی هستند، احتمال‌هایی چون آدم و حوّا و [[ابلیس]]<ref>التبیان، ج۴، ص ۳۷۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص۱۹۷.</ref>، آدم و حوّا و [[وسوسه]]<ref>[[مجمع البیان]]، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref>، آدم و حوّا و [[نسل]] آن دو<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۶۴؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۸؛ التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۴۳۴.</ref>، آدم و حوّا ذکر شده که در صورت اخیر، طبق عادت [[عرب]]، به صورت جمع آورده شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۴؛ [[تفسیر]] ملاصدرا، ج۳، ص۱۰۹.</ref> گویا که مخاطب اصلی، آدم و حوّا هستند؛ از این رو در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى}}<ref> فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳.</ref> که پیش‌تر یاد شد، به صورت تثنیه آورده شده؛ ولی چون [[هبوط]] آنها، سکونت [[فرزندان]] و نسل‌های ایشان را نیز در [[زمین]] به دنبال داشت، در جمله {{متن قرآن|بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ}} و در بقیّه موارد، به صورت جمع {{متن قرآن|اهْبِطُواْ}} آورده شده است. به تعبیر دیگر، در این خطاب، آدم و حوّا و [[نسل]] آن دو مقصودند؛ چرا که [[فرزندان]] آنان نیز در این [[حکم]] با آنان مشترکند و در [[حقیقت]]، [[هبوط]] آنان سکونت همه آدمی‌زادگان را در [[زمین]] به دنبال داشته است.<ref>نمونه، ج ۱، ص ۱۹۹؛ احسن‌الحدیث، ج ۶، ص ۴۶۲.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref> شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.</ref> امر به [[هبوط]] [[نقل]]، و در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref> گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.</ref>، این امر تکرار شده است<ref>[[علی احمد ناصح|ناصح، علی احمد]]، [[آدم - ناصح (مقاله)|آدم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص ۱۴۵؛ [[حسن علی نوری‌ها|نوری‌ها، حسن علی]]، [[آدم - نوری‌ها (مقاله)|مقاله «آدم»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۳۵-۳۹.</ref>.


گفتنی است در مقابل روایاتی که ضد حوّا علیهاالسلام در منابع یاد شده‌اند، در دعای اُمّ [[داود]] از او به [[شایستگی]] و [[پاکی]] و با اوصافی چون [[پاک از پلیدی]]، عاری از [[آلودگی]] و رفت و آمد کننده در مکان‌های قدسی یاد و [[درود]] و [[صلوات خدا]] برای او خواسته شده است. <ref>المصباح، ص ۵۳۱. </ref> شمار [[فرزندان]]، سالیان [[عمر]] و مکان [[خاک‌سپاری]] [[حوا]] از دیگر مباحثی‌اند که [[منابع تاریخی]] و [[تفسیری]] به آنها پرداخته‌اند. بیشتر منابع، رقم موالید او را ۲۰ شکم دو قلو یاد می‌کنند <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۸۹، ۹۲؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۴۲۳؛ تراجم اعلام النساء، ص ۱۰۲. </ref>  و برخی گزارش‌ها و [[احادیث]]، عدد ۷۰،<ref>اعلام القرآن، ص ۳۲۹؛ قصص الانبیاء جزائری، ص ۷۲. </ref>
==== توبه و انابه====
۱۲۰
{{اصلی|توبه حضرت حوا}}
<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۹۲. </ref> و ۵۰۰
<ref>بحارالانوار، ج ۱، ص ۷۸؛ مسند امام رضا، ج ۲، ص ۱۲۵؛ امالی، ج ۴، ص ۱۳۸. </ref> را نیز برشمرده‌اند. [[روایات]]، جملگی، مکان [[دفن]] او را در جوار همسرش می‌دانند و اینکه یک سال بیش از همسرش [[زندگی]] کرده است. <ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۹۵ - ۱۹۷؛ کنز الدقائق، ج ۵، ص ۲۶۲؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۶۹. </ref> از آنجا که مکان [[خاک‌سپاری]] و درازای [[عمر]] [[حضرت آدم]]{{ع}} متفاوت ذکر شده‌اند، این چندگانگی در مورد [[حضرت]] [[حوا]] علیهاالسلام نیز تکرار می‌شود. در روایتی از [[علی]]{{ع}}، سنّ [[آدم]]{{ع}} <ref>کنزالدقائق، ج ۱، ص ۳۹۱. </ref> و در نقل‌های دیگر، ۹۶۰،<ref>دائرة المعارف بستانی، ج ۱، ص ۴۹، «آدم».</ref>۱۰۰۰
<ref>بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۶۸. </ref> و ۱۰۳۰
<ref>قصص الانبیاء جزائری، ص ۸۰. </ref> گفته شده است. [[ابن‌عباس]] [[مدفن]] آنها را [[بیت‌المقدس]] و در گزارشی دیگر، [[مسجد]] خیف،<ref>عرائس المجالس، ص ۴۸؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۴۹. </ref> ثابت‌البنانی، سرندیب [[هند]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۷. </ref> و ابن‌طاووس به نقل از [[صحف]] [[ادریس]]، آن را غاری در [[کوه]] ابی قبیس می‌داند. <ref>قصص الانبیاء، جزائری، ص ۸۰؛ سعدالسعود، ص ۳۷. </ref> در [[زیارت]] [[حضرت علی]]{{ع}}، آدم{{ع}} و [[نوح]]{{ع}} هم [[مرقد]] آن حضرت دانسته شده و بر آنها [[سلام]] می‌شود،<ref>مصباح الزائر، ص ۱۲۴. </ref> پس [[قبر]] حوّا می‌تواند در [[نجف]] هم باشد.


.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
در پی [[فرمان]] خروج از [[بهشت]] و [[هبوط]]، آدم {{ع}} و حوّا دریافتند که با [[فریب]] [[شیطان]] و [[ستم]] بر خویش، آن محیط آرام و پرنعمت را از دست داده‌اند؛ ازاین‌رو در [[مقام]] [[توبه]] و [[انابه]] به درگاه [[خدا]] برخاستند و [[لطف خدا]] نیز شامل حالشان گشت. آدم از [[پروردگار]] خود کلماتی رادریافت و با آن کلمات [[توبه]] کرد. [[خداوند]] نیز [[توبه]] آنان را پذیرفت: {{متن قرآن| فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }}<ref> آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref> گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود، سوره اعراف، آیه: ۲۳.</ref>، {{متن قرآن| ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى}}<ref> سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد، سوره طه، آیه: ۱۲۲.</ref> به‌ گفته [[طبرسی‌]] و [[علامه طباطبایی]]، توبه‌بندگان، در میان دو [[توبه]] [[خداوند]] قرار دارد؛ زیرا بازگشت او از [[نافرمانی]]، منوط به [[توفیق]] و [[رحمت خدا]] است و پس از [[توبه]] نیز محتاج است که [[خداوند]] به [[عنایت]] و [[رحمت]] خود، [[توبه]] او را بپذیرد؛ بنابراین ابتدا [[خداوند]] به آدم {{ع}} [[توفیق]] [[توبه]] داد و پس از آن که آدم {{ع}} [[توبه]]، کرد توبه‌اش را پذیرفت<ref>مجمع‌البیان، ج۱، ص ۲۰۰؛ [[المیزان]]، ج ۱، ص ۱۳۳.</ref>.<ref>[[علی احمد ناصح|ناصح، علی احمد]]، [[آدم - ناصح (مقاله)|آدم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص ۱۴۵.</ref>
== پرسش‌های وابسته ==


==جستارهای وابسته==
== رحلت و محل دفن ==
گفته‌اند که پس از [[وفات]] [[آدم]]، حوّا یک سال بیشتر زنده نبود و پس از پانزده [[روز]] [[بیماری]] از [[دنیا]] رفت و او را در کنار جای گاه آدم به [[خاک]] سپردند. ظاهراً آن‌چه در بین [[مردم]] معروف شده که [[حوا]] در جدّه مدفون است و به همین سبب نیز به جدّه موسوم گردیده، بی‌اساس است؛ زیرا جدّه در لغت به معنای کنار دریا و [[نهر]] است و نامیدن [[شهر]] جدّه به این نام، به همین مناسبت بوده که در کنار دریا قرار دارد؛ نه به دلیل آن‌که [[مدفن]] حوّاست، و شاید این سخن از آنجا پیدا شد که در برخی از [[روایات]] - که [[طبری]] و دیگران نقل کرده‌اند- این مطلب آمده که حوّا هنگام [[هبوط از بهشت]]، در [[سرزمین]] جدّه فرود آمد، چنان که آدم [[ابوالبشر]] در سرزمین [[هند]] و [[کوه]] سراندیب نازل شد، چنان‌چه پیش از این نیز ذکر شد<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۸۵.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۴۹.</ref>


==منابع==
==حَوّا==
مادربزرگ انسان‌هاست. [[قبر]] شریفش در [[شهر]] [[جده]] قدیم (قسمت شمال شرقی آن) در مدافن المسلمین (عند باب [[مکه]]) است.
قبر حضرت [[حوّا]] تا سال‌های پیش، [[قبّه]] و بارگاه داشته و [[زائران]] [[خانه خدا]] به آن [[تبرک]] می‌جسته‌اند، ولی [[حکومت]] سعودی آن را هم مانند دیگر [[اماکن مقدسه]] ویران ساخته است. ابن [[جبیر]] اندلسی که در سال ۵۶۹ ه از جده گذشته، از آن بارگاه به [[قبه]] [[عقیق]] نام برده است<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ص۱۲۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۴۴۰.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱''']]
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱''']]
# [[پرونده:13681351.jpg|22px]] [[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|'''تاریخ انبیاء''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:حوا]]
[[رده:حضرت آدم]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۸

نامگذاری

فرهنگ‌نویسان عربی، واژه حوّاء را برگرفته از ریشه "الحوّة" به معنای رنگ سیاهِ مایل به سبز یا سرخ و سبزِ مایل به سیاه دانسته‌اند، از این‌رو واژگان اَحوی و حوّاء در عربی به معنای اسود و سوداء کاربرد دارد. [۱] برخی آن را واژه‌ای عبری و به معنای حیات می‌دانند. [۲] حوّاء نام همسر حضرت آدم (ع) است که شوهرش بر او نهاد. در مناسبت این نامگذاری، برخی به "او مادر هر زنده‌ای است"[۳] و بعضی به "از موجودی زنده آفریده شده است"[۴] اشاره کرده‌اند، بنابراین معنای اصطلاحی این نام با ریشه لغوی‌اش در عربی پیوند معنایی ندارد[۵].

حوا (ع) در قرآن

در سه جای قرآن آمده است که خدا، انسان‌ها را از نفسی واحد، و همسرش را از وی پدید آورد: ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا[۶]؛ ﴿ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ [۷] و ﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ[۸].

مفسران در چگونگی آفرینش حوا، دو رأی دارند: برخی آفرینش وی را از پهلوی چپ آدم دانسته، با استناد به روایاتی از ابن عباس و ابن مسعود می‌گویند: آدم در بهشت تنها بود. خداوند خوابی را بر او چیره کرد و حوا را از پهلوی چپش آفرید و آدم (ع) او را حوا نامید؛ چون از موجود حی آفریده شده بود[۹]. بیش‌تر مفسران ضمن مردود دانستن رأی پیشین، بر این نظرند که حوا از جنس آدم آفریده شده تا با او انس گیرد؛ چون انس با همجنس بهتر حاصل می‌شود. این گروه درباره معنای ﴿خَلَقَ مِنْها زَوْجَها با توجه به آیه ﴿خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا[۱۰] و نیز ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ[۱۱] و ﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۲] می‌گویند: منظور، آفرینش حوا از جنس آدم یا از باقی مانده گِلی است که آدم از آن پدید آمده بود[۱۳]. در روایاتی آفرینش حوا از بدن آدم، تکذیب شده و آمده است: حوا از باقی مانده گِل آدم آفریده شد[۱۴]. به گفته مجلسی، اخباری که بیان‌گر خلقت حوا از بدن آدم است، باید بر تقیه یا بر آفرینش او از خاک دنده آدم حمل شود[۱۵]. مراغی این روایت‌ها را از اسرائیلیات برشمرده است[۱۶]. در قرآن به نام همسر آدم تصریح نشده؛ ولی در روایات او را حوا خوانده‌اند. تورات نیز ضمن تصریح به نامش، آفرینش وی را از دنده آدم می‌داند[۱۷].[۱۸]

خلقت حضرت حوا(س)

آدم ابوالبشر آفریده شد و مسجود فرشتگان گردید و به این مقام بزرگ نایل آمد که شایسته منصب خلیفة اللهی حق شود، اما نیروها و غرایزی که از روی حکمت الهی در وجودش نهفته بود برای ادامه زندگی، نیازمندی‌های دیگری برایش به وجود آورد، از طرفی هدف از این خلقت با ارزش و امتیازهایی که بدو داده شد، تنها شخص آدم و آن یک فرد به خصوص نبود، بلکه خدا می‌خواست تا از او نسل‌های دیگر و انسان‌های بیشتری به وجود آورد و ارزش واقعی و گوهر اصلی این نوع خلقت را میان افراد با تقوا و بندگان با اخلاص خود به فرشتگان بنمایاند. به همین جهت، به خلقت فرد دیگری از این نوع احتیاج بود تا زوج وی گردد و نسل آدم از آن دو در جهان پدید آید. و از سوی دیگر آدم از تنهایی رنج می‌برد و مونسی می‌خواست تا موجب آرامش دل و آسایش جان او شود و از تنهایی برهد. به همین دلیل بود که خدای تعالی «حوّا» را از زیادی گِلی که آدم را از آن خلق کرده بود، آفرید و جان و روح در کالبدش دمید و همانند آدم خلقتش را کامل گردانید.

و در روایتی است که خداوند حوّا را از بدن خود آدم آفرید، و چون مردان از آب و گِل خلق شده‌اند، همّت و هدفشان رسیدن به همان آب و گِل (و ازدیاد آن) است، و زنان چون از مردان آفریده شده‌اند، همت و هدفشان مردانند (یعنی تا جای ممکن، باید آنها را از معاشرت با مردان حفظ کرد)[۱۹].

به هر صورت حوّا خلق شد و با خلقت وی، آدم ابوالبشر در دل خود احساس آرامش کرد و از وحشت تنهایی رهایی یافت، اما آن دو احتیاج به خوراک، پوشاک و مسکن داشتند. خدای تعالی برای برطرف کردن این نیازمندی‌ها و فراهم ساختن انواع نعمت‌ها، آن دو را در بهشت سکونت داد، و بدین منظور خطاب زیر را صادر فرمود: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۲۰].

همچنین خداوند به آن دو گوش زد کرد که کینه‌ای را که ابلیس از شما در دل دارد فراموش نکنید و از دشمنی او غافل نشوید و به هوش باشید که شیطان شما از بهشت بیرون نکند. ﴿فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى[۲۱].[۲۲]

همسر و خانواده

حضرت آدم (ع)

ازدواج با حضرت آدم

برپایه برخی گزارش‌های تفسیری، وقتی که آدم (ع) پس از آفرینش حوّا از او خواست نزد وی برود، حوّا ضمن امتناع، گفت که این آدم است که باید پیش وی برود؛ خدا از آدم خواست چنین کند و رسم خواستگاری مرد از زن از این زمان بر جای مانده است. [۲۳] طبق گزارشی دیگر، پس از آفرینش حوّا، آدم به وی تمایل خود را ابراز کرد؛ ولی ملائکه او را بازداشته و آن‌را مشروط به اداء مهریه کردند. [۲۴] بیشتر منابع، مهریه حوّا را "تعلیم آموزه‌های دین خدا" به وی از سوی آدم (ع) دانسته‌اند [۲۵] و برخی گزارش‌ها، "صلوات بر محمد (ص) [۲۶] و آل محمد"[۲۷] را؛ با این دنباله که آدم (ع) درباره محمد (ص) می‌پرسد و جواب می‌شنود "او آخرین پیامبر از فرزندان توست". در روایتی هم مهریه حوا طلا و نقره دانسته شده است[۲۸].[۲۹]

تکثیر نسل و اولاد

در آیه نخست سوره نساء ﴿وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً[۳۰] و نیز ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ[۳۱] و ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ[۳۲] سخن از فرزندان آدم و حوا و نسل آنها به میان آمده است. مفسران درباره چگونگی تکثیر نسل آن دو و این که ازدواج فرزندان آنها در طبقه اول با حوریان بهشتی، جنیان، افراد ذکور و اناث از نوع انسان‌های پیشین و یا با یک دیگر انجام گرفته، به تبع روایات، احتمال‌هایی داده‌اند[۳۳].[۳۴]

محل زندگی

سرگذشت زندگی

حوادث پیش از ترک بهشت

درخت ممنوعه

در دو جای قرآن، فرمان سکونت در بهشت با نهی از نزدیک شدن به درخت ممنوع همراه است: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۳۵] نیز ﴿وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۳۶]. در قرآن، به اینکه این درخت چه بوده بدان اشاره‌ای نشده است؛ ولی مفسّران با استناد به روایاتِ تفسیری، مصادیقی را برای آن ذکر کرده‌اند: عدّه‌ای آن را بوته گندم دانسته؛ گروهی انگور و خرما و انجیر و برخی درخت کافور را ذکر کرده‌اند. بعضی نیز از آن به درخت حسد، درخت دانش، خیر و شرّ یا درخت جوانی و زندگی جاوید تعبیر کرده‌اند[۳۷].

به گفته امام رضا (ع) در پاسخ عبدالسلام هروی که از ماهیّت آن درخت پرسیده و از اینکه مردم درباره آن، سخنان گوناگونی می‌گویند گزارش داده بود، درخت بهشتی انواعی را برمی‌تابد (= به شکل‌های مختلف درآمده، میوه‌های گوناگون می‌دهد). آن درخت گندم بوده و در عین حال انگور داشته؛ زیرا مانند درختان دنیا نبوده است....[۳۸]. برخی این درخت را تمثیل زندگی دنیا برای آدم (ع)دانسته‌اند[۳۹].[۴۰]

عملیات فریبکارانه ابلیس

در آیات: ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۴۱]؛ ﴿يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ[۴۲]؛ و ... آمده است که آدم و حوّا با وسوسه، فریب و گمراه‌سازی ابلیس، از درخت ممنوع خوردند یا چشیدند و بی‌درنگ لباس‌هایشان فروریخت و در نتیجه، شرم‌گاهشان آشکار و از بهشت اخراج شدند. از تعبیرهای ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ، ﴿فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ، ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ برمی‌آید که ابتدا وسوسه شیطان، بعد فریب خوردن آدم و حوّا و در پی آن، لغزش و اخراج آن دو از بهشت صورت گرفته است. مفسّران در چگونگی دسترس ابلیس به آدم و حوّا ـ با اینکه ابلیس از بهشت رانده شده بود ـ وجوهی گفته‌اند؛ مانند: ابلیس به آسمان نزدیک می‌شد و با آدم سخن می‌گفت. ابلیس به درِ بهشت نزدیک شده، آدم را صدا می‌زد و از آنجا با او سخن می‌گفت.

ابلیس از زمین به آدم پیام می‌فرستاد و با او سخن می‌گفت و....[۴۳].

از ظاهر این توجیه‌ها برمی‌آید که بهشتِ آدم را بهشت موعود دانسته‌اند که ابلیس نمی‌تواند وارد آن شود؛ در حالی‌که ظاهر آیات قرآن با این سخن سازگار نیست و دلیل محکمی برای پذیرش آن وجود ندارد.

به گفته علامه طباطبایی، از آیات مربوط استفاده می‌شود که آدم و حوّا شیطان را دیده و شناخته‌اند و مانعی ندارد که شیطان وارد بهشت شده باشد؛ چرا که در بهشتِ "جاوید" جایی برای شیطان نیست، نه بهشت "آدم"؛ ازاین‌رو همگی بعدا از آن اخراج شدند[۴۴].[۴۵]

حوادث پس از ترک بهشت

هبوط آدم و حوا

هبوط در لغت به معنای فرود اجباری است[۴۶]. طبری آن‌را به معنای جای گرفتن دانسته[۴۷] و به گفته شیخ طوسی، معنای آن، پایین آمدن سریع است[۴۸]. گروهی مقصود از هبوط و نزول آدم به زمین را هبوط از حالت و مقام نخست او دانسته و گفته‌اند: منظور تنزّل مقامی است، نه مکانی؛ به این معنا که آدم از مقام ارجمند خویش و از آن بهشت سرسبز پایین آمد[۴۹]. آیاتی از قرآن به هبوط آدم و استقرار او بر روی زمین پرداخته است: ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۵۰] آیات ﴿قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ[۵۱]؛ ﴿ قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ[۵۲]؛ ﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى[۵۳] نیز چنین است.

در اینکه مخاطبان ﴿اهْبِطُواْ چه کسانی هستند، احتمال‌هایی چون آدم و حوّا و ابلیس[۵۴]، آدم و حوّا و وسوسه[۵۵]، آدم و حوّا و نسل آن دو[۵۶]، آدم و حوّا ذکر شده که در صورت اخیر، طبق عادت عرب، به صورت جمع آورده شده است.[۵۷] گویا که مخاطب اصلی، آدم و حوّا هستند؛ از این رو در آیه ﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى[۵۸] که پیش‌تر یاد شد، به صورت تثنیه آورده شده؛ ولی چون هبوط آنها، سکونت فرزندان و نسل‌های ایشان را نیز در زمین به دنبال داشت، در جمله ﴿بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ و در بقیّه موارد، به صورت جمع ﴿اهْبِطُواْ آورده شده است. به تعبیر دیگر، در این خطاب، آدم و حوّا و نسل آن دو مقصودند؛ چرا که فرزندان آنان نیز در این حکم با آنان مشترکند و در حقیقت، هبوط آنان سکونت همه آدمی‌زادگان را در زمین به دنبال داشته است.[۵۹] در آیه ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۶۰] امر به هبوط نقل، و در آیه ﴿قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ[۶۱]، این امر تکرار شده است[۶۲].

توبه و انابه

در پی فرمان خروج از بهشت و هبوط، آدم (ع) و حوّا دریافتند که با فریب شیطان و ستم بر خویش، آن محیط آرام و پرنعمت را از دست داده‌اند؛ ازاین‌رو در مقام توبه و انابه به درگاه خدا برخاستند و لطف خدا نیز شامل حالشان گشت. آدم از پروردگار خود کلماتی رادریافت و با آن کلمات توبه کرد. خداوند نیز توبه آنان را پذیرفت: ﴿ فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [۶۳]، ﴿قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۶۴]، ﴿ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى[۶۵] به‌ گفته طبرسی‌ و علامه طباطبایی، توبه‌بندگان، در میان دو توبه خداوند قرار دارد؛ زیرا بازگشت او از نافرمانی، منوط به توفیق و رحمت خدا است و پس از توبه نیز محتاج است که خداوند به عنایت و رحمت خود، توبه او را بپذیرد؛ بنابراین ابتدا خداوند به آدم (ع) توفیق توبه داد و پس از آن که آدم (ع) توبه، کرد توبه‌اش را پذیرفت[۶۶].[۶۷]

رحلت و محل دفن

گفته‌اند که پس از وفات آدم، حوّا یک سال بیشتر زنده نبود و پس از پانزده روز بیماری از دنیا رفت و او را در کنار جای گاه آدم به خاک سپردند. ظاهراً آن‌چه در بین مردم معروف شده که حوا در جدّه مدفون است و به همین سبب نیز به جدّه موسوم گردیده، بی‌اساس است؛ زیرا جدّه در لغت به معنای کنار دریا و نهر است و نامیدن شهر جدّه به این نام، به همین مناسبت بوده که در کنار دریا قرار دارد؛ نه به دلیل آن‌که مدفن حوّاست، و شاید این سخن از آنجا پیدا شد که در برخی از روایات - که طبری و دیگران نقل کرده‌اند- این مطلب آمده که حوّا هنگام هبوط از بهشت، در سرزمین جدّه فرود آمد، چنان که آدم ابوالبشر در سرزمین هند و کوه سراندیب نازل شد، چنان‌چه پیش از این نیز ذکر شد[۶۸].[۶۹]

حَوّا

مادربزرگ انسان‌هاست. قبر شریفش در شهر جده قدیم (قسمت شمال شرقی آن) در مدافن المسلمین (عند باب مکه) است. قبر حضرت حوّا تا سال‌های پیش، قبّه و بارگاه داشته و زائران خانه خدا به آن تبرک می‌جسته‌اند، ولی حکومت سعودی آن را هم مانند دیگر اماکن مقدسه ویران ساخته است. ابن جبیر اندلسی که در سال ۵۶۹ ه از جده گذشته، از آن بارگاه به قبه عقیق نام برده است[۷۰].[۷۱]

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص ۲۷۱؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۴۰۷، «حوّا».
  2. قاموس الکتاب المقدس، ص ۳۲۸.
  3. "هي اُمّ كُلّ حي"؛ کتاب مقدس، پیدایش ۳: ۲۰؛ الطبقات، ج ۱، ص ۳۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۸.
  4. "خُلِقَتْ من شي‌ءٍ حي"مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۴؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۶۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۷.
  5. سرداری، مصطفی، مقاله «حوا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  6. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گ» سوره نساء، آیه ۱.
  7. اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۹.
  8. شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟؛ سوره زمر، آیه: ۶.
  9. التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۱۶۱.
  10. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  11. و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟؛ سوره نحل، آیه: ۷۲.
  12. پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.
  13. المیزان، ج ۴، ص ۱۳۶؛ المنار، ج ۴، ص ۳۳۰.
  14. عیاشی، ج۱، ص۲۱۶؛ البرهان، ج۲، ص۱۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص ۳۷۹.
  15. بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۱۶.
  16. مراغی، مج ۲، ج ۴، ص ۱۷۶.
  17. کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۲۱.
  18. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۳۰.
  19. رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، ج۳، ص۱۹۱؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۵۶.
  20. «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
  21. «گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.
  22. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۳۴.
  23. علل‌الشرایع، ج ۱، ص ۳۰.
  24. عرائس المجالس، ص ۲۹؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶.
  25. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸؛ عوالی اللئالی، ج ۳، ص ۲۸۰؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۲۱.
  26. عرائس المجالس، ص ۲۹.
  27. روض‌الجنان، ج ۱، ص ۲۱۶ - ۲۱۷.
  28. الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۳۸.
  29. سرداری، مصطفی، مقاله «حوا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  30. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گ» سوره نساء، آیه ۱.
  31. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.
  32. «در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.
  33. من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۰ و ۳۸۱.
  34. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۳۰-۱۳۱.
  35. و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید؛ سوره بقره، آیه: ۳۵.
  36. و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۹.
  37. التبیان، ج۱، ص ۱۵۷؛ جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۳۲؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۵.
  38. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۳۹۷.
  39. تفسیر ملاصدرا، ج ۳، ص ۹۲ ـ ۹۳؛ الرسائل التوحیدیه، ص ۱۸۶.
  40. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۱.
  41. شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.
  42. ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.
  43. التبیان، ج۱، ص ۱۶۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۹۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۵.
  44. المیزان، ج ۱، ص ۱۳۱.
  45. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۲-۱۴۳.
  46. مفردات، ص۸۳۲، «هبط»؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۳۲.
  47. جامع البیان، م ۱، ج ۱، ص ۳۴۲.
  48. التبیان، ج ۴، ص ۳۷۵.
  49. نمونه، ج ۱، ص ۱۸۷؛ احسن‌الحدیث، ج ۱، ص ۹۸.
  50. شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.
  51. گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.
  52. فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت. فرمود: در آن زندگی می‌کنید و در آن می‌میرید و از آن بیرون آورده می‌شوید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۴- ۲۵.
  53. فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳.
  54. التبیان، ج۴، ص ۳۷۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص۱۹۷.
  55. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۹۸.
  56. التبیان، ج ۱، ص ۱۶۴؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۸؛ التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۴۳۴.
  57. مجمع‌البیان، ج۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۴؛ تفسیر ملاصدرا، ج۳، ص۱۰۹.
  58. فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳.
  59. نمونه، ج ۱، ص ۱۹۹؛ احسن‌الحدیث، ج ۶، ص ۴۶۲.
  60. شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.
  61. گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.
  62. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۵؛ نوری‌ها، حسن علی، مقاله «آدم»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۵-۳۹.
  63. آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۳۷.
  64. گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود، سوره اعراف، آیه: ۲۳.
  65. سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد، سوره طه، آیه: ۱۲۲.
  66. مجمع‌البیان، ج۱، ص ۲۰۰؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۳۳.
  67. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۵.
  68. تاریخ طبری، ج۱، ص۸۵.
  69. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۴۹.
  70. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ص۱۲۴.
  71. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۴۰.