ناکثین در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==[[فتنه ناکثین]] در | == [[فتنه ناکثین]] در روایات نبوی == | ||
علی{{ع}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}}، در تثبیت [[دین مقدس اسلام]]، نقش ماندگاری را بر دوش کشید. اما این، تنها بخشی از مجاهدتهای آن | علی{{ع}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}}، در تثبیت [[دین مقدس اسلام]]، نقش ماندگاری را بر دوش کشید. اما این، تنها بخشی از مجاهدتهای آن امام همام را تشکیل میداد و ایفای مسئولیتهای خطیر آن حضرت، ناتمام مانده بود. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در همین زمینه خطاب به علی{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|تُقَاتِلُ يَا عَلِيُّ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ}}<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۸۰. شیخ مفید این خبر را از اخبار مستفیض شمرده است. در این موضوع اخبار بسیاری از پیامبر اسلام{{صل}} در کتابهای حدیثی و کلامی شیعه و سنی نقل شده است. از جمله در جلدهای مختلف بحار الانوار، همانند ۲۲ و ۲۸ و ۳۲ و ۳۳ و ۳۶ و ۴۰؛ ر.ک: معجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، ج۱۰، ص۶۳۲ – ۶۳۳؛ شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۲۴ - ۳۸؛ محمدی ریشهری، محمد و دیگران موسوعة الامام علی بن ابیطالب{{ع}}، ج۵، ص۴۵ – ۴۸.</ref>؛ «ای علی، تو برای [[تأویل قرآن]] میجنگی، همانگونه که من برای تنزیلش جنگیدم». | ||
این [[کلام]] [[مقدس]]، خبر از [[تغییر]] شکل رو در روییها و پیچیدگی حوادث، در [[حیات]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و اصلی شدن | |||
این [[کلام]] [[مقدس]]، خبر از [[تغییر]] شکل رو در روییها و پیچیدگی حوادث، در [[حیات]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و اصلی شدن جبهه نفاق و [[شقاق]] به جای [[جبهه]] [[کفر]] و [[شرک]] و نیز خبر از مجاهدتهای آن حضرت در برابر [[فتنهها]] دارد. | |||
[[احادیث]] فراوانی از [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} در دست است که در جوامع روایی و کتابهای [[خاصه]] و [[عامه]] آمده است. تمام این احادیث، با عناوین مختلف، ترسیم کننده جایگاه و [[شأن]] والا و حقانیت و [[عصمت]] امیرمؤمنان{{ع}} و [[رسالت]] سنگین [[پاسداری]] آن حضرت از [[دین]] و [[حق]] است. | |||
دامنه گسترده [[احادیث نبوی]] در این زمینه، موجب گردیده است که بسیاری از بزرگان [[مذاهب اسلامی]] در این موضوع به اظهار نظر بپردازند. | دامنه گسترده [[احادیث نبوی]] در این زمینه، موجب گردیده است که بسیاری از بزرگان [[مذاهب اسلامی]] در این موضوع به اظهار نظر بپردازند. | ||
[[شیخ مفید]] نوشته است: از [[دلایل]] حقانیت امیرمؤمنان{{ع}} در جنگهایش و [[گمراه]] بودن مخالفان و [[دشمنان]] آن حضرت، [[روایات]] فراوان نقل شده از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۷۹.</ref>. ایشان سپس مواردی از | [[شیخ مفید]] نوشته است: از [[دلایل]] حقانیت امیرمؤمنان{{ع}} در جنگهایش و [[گمراه]] بودن مخالفان و [[دشمنان]] آن حضرت، [[روایات]] فراوان نقل شده از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۷۹.</ref>. ایشان سپس مواردی از روایات نبوی را ارائه میدهد؛ همانند {{متن حدیث| حَرْبُكَ يَا عَلِيُّ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ يَا عَلِيُّ سِلْمِي}}؛ «ای علی [[جنگ]] تو، جنگ من است و [[صلح]] تو، صلح من»<ref>ر.ک: شیخ مفید، الجمل، ص۷۹ - ۸۲.</ref>. | ||
اینگونه [[روایات]] [[مأثور]] از خاتم [[رسل]]{{صل}} حاوی موارد زیر است: [[اخبار]] از [[فتنهها]] به صورت عموم و یا با تعیین مصادیق خاص در [[حیات]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}}؛ | |||
اینگونه [[روایات]] [[مأثور]] از خاتم [[رسل]]{{صل}} حاوی موارد زیر است: [[اخبار]] از [[فتنهها]] به صورت عموم و یا با تعیین مصادیق خاص در [[حیات]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}}؛ حقانیت [[حضرت امیر]]{{ع}} در همه حال و همه [[جنگها]]؛ [[تحذیر]] از رویارویی با آن حضرت؛ امر بر [[پیکار]] با [[فتنهگران]] و [[برائت]] از [[مخالفین]] آن امام همام. در بعضی روایات، از حوادث و گروهها و افراد [[فتنهگر]] نیز نام برده شده است؛ از جمله [[حادثه جمل]] و محل وقوع آن و نیز نام سردمداران [[ناکثین]] و حتی [[قبایل]] شرکت کننده در آن<ref>در این زمینه روایات فراوان و گستردهای در کتابهای روایی، فقهی، تفسیری، کلامی و تاریخی به چشم میخورد که پرداختن به آنها نیازمند تدوین چندین جلد کتاب است. برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، الجمل و تعلیقات و حواشی آن؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار؛ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه؛ ری شهری، محمد و دیگران، موسوعة الامام علی بن ابیطالب{{ع}}.</ref>. | |||
[[پیامبر اسلام]]{{صل}} به علی{{ع}} میفرماید: پس از من با ناکثین و [[قاسطین]] و [[مارقین]] جنگ خواهی کرد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۸۰؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۲، ص۳۹۸ - ۴۰۳.</ref>. نیز میفرماید: {{متن حدیث| إن قوما یخرجون بعدی فی فئة رأسها إمرأة لا یفلحون أبدا}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۱۳.</ref>؛ «پس از من گروهی خروج میکند که سردسته آنها زنی است و به هیچ روی [[رستگار]] نمیشوند». از [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[ام سلمه]] با [[تکریم]] از علی{{ع}} نام بردهاند و از بروز [[فتنه ناکثین]] و جنگ آن حضرت با آنها خبر دادهاند. ام سلمه از رسول خدا{{صل}} پرسید: «... [[ناکثین]] کیانند؟ فرمود: آنهایی که در [[مدینه]] [[بیعت]] میکنند و در [[بصره]] [[پیمان]] میشکنند»<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۹۹.</ref>. | [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به علی{{ع}} میفرماید: پس از من با ناکثین و [[قاسطین]] و [[مارقین]] جنگ خواهی کرد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۸۰؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۲، ص۳۹۸ - ۴۰۳.</ref>. نیز میفرماید: {{متن حدیث| إن قوما یخرجون بعدی فی فئة رأسها إمرأة لا یفلحون أبدا}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۱۳.</ref>؛ «پس از من گروهی خروج میکند که سردسته آنها زنی است و به هیچ روی [[رستگار]] نمیشوند». از [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[ام سلمه]] با [[تکریم]] از علی{{ع}} نام بردهاند و از بروز [[فتنه ناکثین]] و جنگ آن حضرت با آنها خبر دادهاند. ام سلمه از رسول خدا{{صل}} پرسید: «... [[ناکثین]] کیانند؟ فرمود: آنهایی که در [[مدینه]] [[بیعت]] میکنند و در [[بصره]] [[پیمان]] میشکنند»<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۹۹.</ref>. | ||
هنگامی که [[ابوموسی اشعری]] با [[فتنهانگیزی]] و کلمات | این [[اخبار]]، مورد استناد علی{{ع}} و برخی از [[صحابه]] نیز قرار میگرفت. [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَيْرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ...}}<ref>قاضی ابوحنیفه نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۸۸؛ ابو الفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة والنهایه، ج۷، ص۳۴۰. با تفاوتهایی در متن حدیث.</ref>؛ «دستور یافتهام که با ناکثین و [[قاسطین]] و [[مارقین]] بجنگم؛ پس به این دستور عمل کردم. ناکثین [[اهل بصره]] بودند و غیر آن، از [[اصحاب جمل]]». نیز آن حضرت میفرماید: {{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ...}}<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۷۲۶.</ref>؛ «[[رسول خدا]]{{صل}} مرا به [[جنگ]] با ناکثین، [[طلحه]] و [[زبیر]]، امر فرمود». | ||
هنگامی که [[ابوموسی اشعری]] با [[فتنهانگیزی]] و کلمات فریبنده، در صدد بازداشتن [[مردم کوفه]] از پیوستن به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و پیکار با [[پیمانشکنان]] بود، [[عماریاسر]] علیه سخنان وی به روشنگری برخاست و گفت: «من [[شهادت]] میدهم که رسول خدا{{صل}} علی{{ع}} را به مبارزه با ناکثین امر فرمود و نام برخی از ایشان را برای علی{{ع}} برشمرد»<ref>شیرازی، سید علیخان مدنی، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، ص۲۶۶. </ref>. | |||
از [[ابو ایوب انصاری]] [[روایت]] است: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به ما دستور داد که همراه علی{{ع}} در سه جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگیم.... با ناکثین مبارزه کردیم که [[اهل]] [[جمل]] و طلحه و زبیر بودند...<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۳۰۸.</ref>. ابو ایوب انصاری در دو مقطع زمانی این [[روایت نبوی]] را بازگو نموده است: دورۀ [[عمر]]، خلیفهٔ دوم و پس از بازگشت از [[جنگ صفین]]. متن این روایت، با تفاوتهایی، در سایر منابع نیز آمده است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۷۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۲.</ref>. | از [[ابو ایوب انصاری]] [[روایت]] است: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به ما دستور داد که همراه علی{{ع}} در سه جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگیم.... با ناکثین مبارزه کردیم که [[اهل]] [[جمل]] و طلحه و زبیر بودند...<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۳۰۸.</ref>. ابو ایوب انصاری در دو مقطع زمانی این [[روایت نبوی]] را بازگو نموده است: دورۀ [[عمر]]، خلیفهٔ دوم و پس از بازگشت از [[جنگ صفین]]. متن این روایت، با تفاوتهایی، در سایر منابع نیز آمده است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۷۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۲.</ref>. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۹: | ||
[[ابن ابیالحدید]] مینویسد: در [[حدیثی]] از حذیفة بن یمان خواندم که وی خروج عایشه و [[همراهی]] [[قبایل مضر]] و ازد عمان با وی و نقش [[قبیله قیس]] و سرانجام آنها را بیان کرده بود؛ در حالی که بنا بر [[اجماع]] [[سیرهنویسان]]، [[حذیفه]] در [[اوان]] [[حکومت علی]]{{ع}} و قبل از تحقق کامل [[بیعت مردم]] با آن حضرت، درگذشت و جنگ جمل را [[درک]] نکرد. این [[حدیث]] [[اخبار از غیب]] است که حذیفه از پیامبر دریافت نموده است ([[ابن ابی الحدید]]، [[شرح نهج البلاغه]]، ج۱۱، ص۱۲۱ و ۱۲۲) مصحح شرح نهج البلاغه در همانجا مینویسد: شرح این حدیث و [[مشکلات]] آن، در النهایه [[ابن اثیر]]، ج۲، ص۱۷۴ و ج۴، ص۹۸؛ الفائق [[زمخشری]]، ج۳، ص۳۲ نیز آمده است.</ref>. | [[ابن ابیالحدید]] مینویسد: در [[حدیثی]] از حذیفة بن یمان خواندم که وی خروج عایشه و [[همراهی]] [[قبایل مضر]] و ازد عمان با وی و نقش [[قبیله قیس]] و سرانجام آنها را بیان کرده بود؛ در حالی که بنا بر [[اجماع]] [[سیرهنویسان]]، [[حذیفه]] در [[اوان]] [[حکومت علی]]{{ع}} و قبل از تحقق کامل [[بیعت مردم]] با آن حضرت، درگذشت و جنگ جمل را [[درک]] نکرد. این [[حدیث]] [[اخبار از غیب]] است که حذیفه از پیامبر دریافت نموده است ([[ابن ابی الحدید]]، [[شرح نهج البلاغه]]، ج۱۱، ص۱۲۱ و ۱۲۲) مصحح شرح نهج البلاغه در همانجا مینویسد: شرح این حدیث و [[مشکلات]] آن، در النهایه [[ابن اثیر]]، ج۲، ص۱۷۴ و ج۴، ص۹۸؛ الفائق [[زمخشری]]، ج۳، ص۳۲ نیز آمده است.</ref>. | ||
[[ابو جعفر اسکافی]] مینویسد: علی{{ع}} همواره میفرموده است: پیامبر با من [[عهد]] کرده است که باید با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] [[جنگ]] کنم. مترجم این کتاب، در حاشیه، در توضیح این حدیث مینویسد: این حدیث از | [[ابو جعفر اسکافی]] مینویسد: علی{{ع}} همواره میفرموده است: پیامبر با من [[عهد]] کرده است که باید با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] [[جنگ]] کنم. مترجم این کتاب، در حاشیه، در توضیح این حدیث مینویسد: این حدیث از احادیث متواتر است و گروهی از دانشمندان اهل سنت، آن را از نشانههای [[پیامبری]] [[رسول خدا]]{{صل}} دانستهاند؛ از جمله [[ابوحاتم رازی]] در اعلام النبوه، صفحه ۲۱۰، آن را آورده است<ref>ابو جعفر اسکافی، المعیار والموازنه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۵۶.</ref>. [[ابن ابیالحدید]] نیز در شرح [[نهجالبلاغه]] در ذیل یک [[روایت]] از این [[اخبار]] آن را از نشانههای قطعی و دلایل [[نبوت پیامبر اسلام]]{{صل}} دانسته است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. نیز در ذیل روایت دیگری، آن را [[اخبار از غیب]] و از علایم [[پیامبری]] [[حضرت رسول]]{{صل}} برشمرده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ج۱۱، ص۱۲۱ – ۱۲۲.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]]، ص ۴۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۴: | خط ۳۸: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:ناکثین]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۸
فتنه ناکثین در روایات نبوی
علی(ع) در دوران بیست و سه ساله رسالت پیامبر اکرم(ص)، در تثبیت دین مقدس اسلام، نقش ماندگاری را بر دوش کشید. اما این، تنها بخشی از مجاهدتهای آن امام همام را تشکیل میداد و ایفای مسئولیتهای خطیر آن حضرت، ناتمام مانده بود. پیامبر گرامی اسلام(ص) در همین زمینه خطاب به علی(ع) میفرماید: «تُقَاتِلُ يَا عَلِيُّ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ»[۱]؛ «ای علی، تو برای تأویل قرآن میجنگی، همانگونه که من برای تنزیلش جنگیدم».
این کلام مقدس، خبر از تغییر شکل رو در روییها و پیچیدگی حوادث، در حیات امیرمؤمنان(ع) و اصلی شدن جبهه نفاق و شقاق به جای جبهه کفر و شرک و نیز خبر از مجاهدتهای آن حضرت در برابر فتنهها دارد.
احادیث فراوانی از نبی مکرم اسلام(ص) در دست است که در جوامع روایی و کتابهای خاصه و عامه آمده است. تمام این احادیث، با عناوین مختلف، ترسیم کننده جایگاه و شأن والا و حقانیت و عصمت امیرمؤمنان(ع) و رسالت سنگین پاسداری آن حضرت از دین و حق است.
دامنه گسترده احادیث نبوی در این زمینه، موجب گردیده است که بسیاری از بزرگان مذاهب اسلامی در این موضوع به اظهار نظر بپردازند. شیخ مفید نوشته است: از دلایل حقانیت امیرمؤمنان(ع) در جنگهایش و گمراه بودن مخالفان و دشمنان آن حضرت، روایات فراوان نقل شده از رسول گرامی اسلام(ص) است[۲]. ایشان سپس مواردی از روایات نبوی را ارائه میدهد؛ همانند « حَرْبُكَ يَا عَلِيُّ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ يَا عَلِيُّ سِلْمِي»؛ «ای علی جنگ تو، جنگ من است و صلح تو، صلح من»[۳].
اینگونه روایات مأثور از خاتم رسل(ص) حاوی موارد زیر است: اخبار از فتنهها به صورت عموم و یا با تعیین مصادیق خاص در حیات امیر مؤمنان(ع)؛ حقانیت حضرت امیر(ع) در همه حال و همه جنگها؛ تحذیر از رویارویی با آن حضرت؛ امر بر پیکار با فتنهگران و برائت از مخالفین آن امام همام. در بعضی روایات، از حوادث و گروهها و افراد فتنهگر نیز نام برده شده است؛ از جمله حادثه جمل و محل وقوع آن و نیز نام سردمداران ناکثین و حتی قبایل شرکت کننده در آن[۴].
پیامبر اسلام(ص) به علی(ع) میفرماید: پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ خواهی کرد[۵]. نیز میفرماید: « إن قوما یخرجون بعدی فی فئة رأسها إمرأة لا یفلحون أبدا»[۶]؛ «پس از من گروهی خروج میکند که سردسته آنها زنی است و به هیچ روی رستگار نمیشوند». از امام جعفر صادق(ع) روایت شده است که رسول خدا(ص) خطاب به ام سلمه با تکریم از علی(ع) نام بردهاند و از بروز فتنه ناکثین و جنگ آن حضرت با آنها خبر دادهاند. ام سلمه از رسول خدا(ص) پرسید: «... ناکثین کیانند؟ فرمود: آنهایی که در مدینه بیعت میکنند و در بصره پیمان میشکنند»[۷].
این اخبار، مورد استناد علی(ع) و برخی از صحابه نیز قرار میگرفت. حضرت امیر(ع) فرمود: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَيْرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ...»[۸]؛ «دستور یافتهام که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم؛ پس به این دستور عمل کردم. ناکثین اهل بصره بودند و غیر آن، از اصحاب جمل». نیز آن حضرت میفرماید: «أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ...»[۹]؛ «رسول خدا(ص) مرا به جنگ با ناکثین، طلحه و زبیر، امر فرمود».
هنگامی که ابوموسی اشعری با فتنهانگیزی و کلمات فریبنده، در صدد بازداشتن مردم کوفه از پیوستن به امیر مؤمنان(ع) و پیکار با پیمانشکنان بود، عماریاسر علیه سخنان وی به روشنگری برخاست و گفت: «من شهادت میدهم که رسول خدا(ص) علی(ع) را به مبارزه با ناکثین امر فرمود و نام برخی از ایشان را برای علی(ع) برشمرد»[۱۰].
از ابو ایوب انصاری روایت است: پیامبر اسلام(ص) به ما دستور داد که همراه علی(ع) در سه جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگیم.... با ناکثین مبارزه کردیم که اهل جمل و طلحه و زبیر بودند...[۱۱]. ابو ایوب انصاری در دو مقطع زمانی این روایت نبوی را بازگو نموده است: دورۀ عمر، خلیفهٔ دوم و پس از بازگشت از جنگ صفین. متن این روایت، با تفاوتهایی، در سایر منابع نیز آمده است[۱۲].
حبه عرنی گوید: یک سال پیش از آنکه عثمان بن عفان کشته شود، از حذیفة بن یمان، یکی از اصحاب اسرار پیامبر و از یاران علی(ع)، شنیدم که میگفت: گویا میبینم که گروهی مادر شما حمیرا (عایشه) را بر شتری سوار نموده، پیش میرانند و شما نیز اطراف و جوانب آن شتر را گرفتهاید و قبیله اَزد -که خدا به دوزخشان برد- با او هستند و بنوضبه -که خدا قدمهایشان را بشکند- یاران اویند...[۱۳].
ابو جعفر اسکافی مینویسد: علی(ع) همواره میفرموده است: پیامبر با من عهد کرده است که باید با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ کنم. مترجم این کتاب، در حاشیه، در توضیح این حدیث مینویسد: این حدیث از احادیث متواتر است و گروهی از دانشمندان اهل سنت، آن را از نشانههای پیامبری رسول خدا(ص) دانستهاند؛ از جمله ابوحاتم رازی در اعلام النبوه، صفحه ۲۱۰، آن را آورده است[۱۴]. ابن ابیالحدید نیز در شرح نهجالبلاغه در ذیل یک روایت از این اخبار آن را از نشانههای قطعی و دلایل نبوت پیامبر اسلام(ص) دانسته است[۱۵]. نیز در ذیل روایت دیگری، آن را اخبار از غیب و از علایم پیامبری حضرت رسول(ص) برشمرده است[۱۶].[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۸۰. شیخ مفید این خبر را از اخبار مستفیض شمرده است. در این موضوع اخبار بسیاری از پیامبر اسلام(ص) در کتابهای حدیثی و کلامی شیعه و سنی نقل شده است. از جمله در جلدهای مختلف بحار الانوار، همانند ۲۲ و ۲۸ و ۳۲ و ۳۳ و ۳۶ و ۴۰؛ ر.ک: معجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، ج۱۰، ص۶۳۲ – ۶۳۳؛ شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۲۴ - ۳۸؛ محمدی ریشهری، محمد و دیگران موسوعة الامام علی بن ابیطالب(ع)، ج۵، ص۴۵ – ۴۸.
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۷۹.
- ↑ ر.ک: شیخ مفید، الجمل، ص۷۹ - ۸۲.
- ↑ در این زمینه روایات فراوان و گستردهای در کتابهای روایی، فقهی، تفسیری، کلامی و تاریخی به چشم میخورد که پرداختن به آنها نیازمند تدوین چندین جلد کتاب است. برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، الجمل و تعلیقات و حواشی آن؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار؛ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه؛ ری شهری، محمد و دیگران، موسوعة الامام علی بن ابیطالب(ع).
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۸۰؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۲، ص۳۹۸ - ۴۰۳.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۱۳.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۹۹.
- ↑ قاضی ابوحنیفه نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۸۸؛ ابو الفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة والنهایه، ج۷، ص۳۴۰. با تفاوتهایی در متن حدیث.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۷۲۶.
- ↑ شیرازی، سید علیخان مدنی، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، ص۲۶۶.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۳۰۸.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۷۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۲.
- ↑ شیخ مفید، امالی، ترجمه حسین استاد ولی، ص۱۷۱. قبایل ازد و بنی ضبه در سلک یاران عایشه در جنگ جمل سخت جنگیدند. (دینوری، احمد بن داوود، اخبار الطوال، ص۱۴۹) ابن ابیالحدید مینویسد: در حدیثی از حذیفة بن یمان خواندم که وی خروج عایشه و همراهی قبایل مضر و ازد عمان با وی و نقش قبیله قیس و سرانجام آنها را بیان کرده بود؛ در حالی که بنا بر اجماع سیرهنویسان، حذیفه در اوان حکومت علی(ع) و قبل از تحقق کامل بیعت مردم با آن حضرت، درگذشت و جنگ جمل را درک نکرد. این حدیث اخبار از غیب است که حذیفه از پیامبر دریافت نموده است (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۱۲۱ و ۱۲۲) مصحح شرح نهج البلاغه در همانجا مینویسد: شرح این حدیث و مشکلات آن، در النهایه ابن اثیر، ج۲، ص۱۷۴ و ج۴، ص۹۸؛ الفائق زمخشری، ج۳، ص۳۲ نیز آمده است.
- ↑ ابو جعفر اسکافی، المعیار والموازنه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۵۶.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ج۱۱، ص۱۲۱ – ۱۲۲.
- ↑ ملکی میانجی، علی، مقاله «ناکثین»، دانشنامه امام علی ج۹، ص ۴۳.