ناکثین در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[فتنه ناکثین]] در [[روایات نبوی]]==
== [[فتنه ناکثین]] در روایات نبوی ==
علی{{ع}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}}، در تثبیت [[دین مقدس اسلام]]، نقش ماندگاری را بر دوش کشید. اما این، تنها بخشی از مجاهدت‌های آن [[امام همام]] را تشکیل می‌داد و ایفای مسئولیت‌های خطیر آن حضرت، ناتمام مانده بود. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در همین زمینه خطاب به علی{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|تُقَاتِلُ يَا عَلِيُّ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ}}<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۸۰. شیخ مفید این خبر را از اخبار مستفیض شمرده است. در این موضوع اخبار بسیاری از پیامبر اسلام{{صل}} در کتاب‌های حدیثی و کلامی شیعه و سنی نقل شده است. از جمله در جلدهای مختلف بحار الانوار، همانند ۲۲ و ۲۸ و ۳۲ و ۳۳ و ۳۶ و ۴۰؛ ر.ک: معجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، ج۱۰، ص۶۳۲ – ۶۳۳؛ شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۲۴ - ۳۸؛ محمدی ری‌شهری، محمد و دیگران موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۵، ص۴۵ – ۴۸.</ref>؛ «ای علی، تو برای [[تأویل قرآن]] می‎جنگی، همان‌گونه که من برای تنزیلش جنگیدم».
علی{{ع}} در دوران بیست و سه ساله [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}}، در تثبیت [[دین مقدس اسلام]]، نقش ماندگاری را بر دوش کشید. اما این، تنها بخشی از مجاهدت‌های آن امام همام را تشکیل می‌داد و ایفای مسئولیت‌های خطیر آن حضرت، ناتمام مانده بود. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در همین زمینه خطاب به علی{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|تُقَاتِلُ يَا عَلِيُّ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ}}<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۸۰. شیخ مفید این خبر را از اخبار مستفیض شمرده است. در این موضوع اخبار بسیاری از پیامبر اسلام{{صل}} در کتاب‌های حدیثی و کلامی شیعه و سنی نقل شده است. از جمله در جلدهای مختلف بحار الانوار، همانند ۲۲ و ۲۸ و ۳۲ و ۳۳ و ۳۶ و ۴۰؛ ر.ک: معجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، ج۱۰، ص۶۳۲ – ۶۳۳؛ شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۲۴ - ۳۸؛ محمدی ری‌شهری، محمد و دیگران موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۵، ص۴۵ – ۴۸.</ref>؛ «ای علی، تو برای [[تأویل قرآن]] می‎جنگی، همان‌گونه که من برای تنزیلش جنگیدم».
این [[کلام]] [[مقدس]]، خبر از [[تغییر]] شکل رو در رویی‌ها و پیچیدگی حوادث، در [[حیات]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و اصلی شدن [[جبهه نفاق]] و [[شقاق]] به جای [[جبهه]] [[کفر]] و [[شرک]] و نیز خبر از مجاهدت‌های آن حضرت در برابر [[فتنه‌ها]] دارد.
 
این [[کلام]] [[مقدس]]، خبر از [[تغییر]] شکل رو در رویی‌ها و پیچیدگی حوادث، در [[حیات]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و اصلی شدن جبهه نفاق و [[شقاق]] به جای [[جبهه]] [[کفر]] و [[شرک]] و نیز خبر از مجاهدت‌های آن حضرت در برابر [[فتنه‌ها]] دارد.
 
[[احادیث]] فراوانی از [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} در دست است که در جوامع روایی و کتاب‌های [[خاصه]] و [[عامه]] آمده است. تمام این احادیث، با عناوین مختلف، ترسیم کننده جایگاه و [[شأن]] والا و حقانیت و [[عصمت]] امیرمؤمنان{{ع}} و [[رسالت]] سنگین [[پاسداری]] آن حضرت از [[دین]] و [[حق]] است.


[[احادیث]] فراوانی از [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} در دست است که در [[جوامع روایی]] و کتاب‌های [[خاصه]] و [[عامه]] آمده است. تمام این احادیث، با عناوین مختلف، ترسیم کننده جایگاه و [[شأن]] والا و [[حقانیت]] و [[عصمت]] امیرمؤمنان{{ع}} و [[رسالت]] سنگین [[پاسداری]] آن حضرت از [[دین]] و [[حق]] است.
دامنه گسترده [[احادیث نبوی]] در این زمینه، موجب گردیده است که بسیاری از بزرگان [[مذاهب اسلامی]] در این موضوع به اظهار نظر بپردازند.
دامنه گسترده [[احادیث نبوی]] در این زمینه، موجب گردیده است که بسیاری از بزرگان [[مذاهب اسلامی]] در این موضوع به اظهار نظر بپردازند.
[[شیخ مفید]] نوشته است: از [[دلایل]] حقانیت امیرمؤمنان{{ع}} در جنگ‌هایش و [[گمراه]] بودن مخالفان و [[دشمنان]] آن حضرت، [[روایات]] فراوان نقل شده از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۷۹.</ref>. ایشان سپس مواردی از [[روایات نبوی]] را ارائه می‌دهد؛ همانند {{متن حدیث| حَرْبُكَ يَا عَلِيُّ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ يَا عَلِيُّ سِلْمِي}}؛ «ای علی [[جنگ]] تو، جنگ من است و [[صلح]] تو، صلح من»<ref>ر.ک: شیخ مفید، الجمل، ص۷۹ - ۸۲.</ref>.
[[شیخ مفید]] نوشته است: از [[دلایل]] حقانیت امیرمؤمنان{{ع}} در جنگ‌هایش و [[گمراه]] بودن مخالفان و [[دشمنان]] آن حضرت، [[روایات]] فراوان نقل شده از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} است<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۷۹.</ref>. ایشان سپس مواردی از روایات نبوی را ارائه می‌دهد؛ همانند {{متن حدیث| حَرْبُكَ يَا عَلِيُّ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ يَا عَلِيُّ سِلْمِي}}؛ «ای علی [[جنگ]] تو، جنگ من است و [[صلح]] تو، صلح من»<ref>ر.ک: شیخ مفید، الجمل، ص۷۹ - ۸۲.</ref>.
این‌گونه [[روایات]] [[مأثور]] از خاتم [[رسل]]{{صل}} حاوی موارد زیر است: [[اخبار]] از [[فتنه‌ها]] به صورت عموم و یا با تعیین مصادیق خاص در [[حیات]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}}؛ [[حقانیت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} در همه حال و همه [[جنگ‌ها]]؛ [[تحذیر]] از [[رویارویی]] با آن حضرت؛ امر بر [[پیکار]] با [[فتنه‌گران]] و [[برائت]] از [[مخالفین]] آن [[امام همام]]. در بعضی روایات، از حوادث و گروه‌ها و افراد [[فتنه‌گر]] نیز نام برده شده است؛ از جمله [[حادثه جمل]] و محل وقوع آن و نیز نام سردمداران [[ناکثین]] و حتی [[قبایل]] شرکت کننده در آن<ref>در این زمینه روایات فراوان و گسترده‌ای در کتاب‌های روایی، فقهی، تفسیری، کلامی و تاریخی به چشم می‌خورد که پرداختن به آنها نیازمند تدوین چندین جلد کتاب است. برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، الجمل و تعلیقات و حواشی آن؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار؛ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه؛ ری شهری، محمد و دیگران، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}.</ref>.
 
این‌گونه [[روایات]] [[مأثور]] از خاتم [[رسل]]{{صل}} حاوی موارد زیر است: [[اخبار]] از [[فتنه‌ها]] به صورت عموم و یا با تعیین مصادیق خاص در [[حیات]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}}؛ حقانیت [[حضرت امیر]]{{ع}} در همه حال و همه [[جنگ‌ها]]؛ [[تحذیر]] از رویارویی با آن حضرت؛ امر بر [[پیکار]] با [[فتنه‌گران]] و [[برائت]] از [[مخالفین]] آن امام همام. در بعضی روایات، از حوادث و گروه‌ها و افراد [[فتنه‌گر]] نیز نام برده شده است؛ از جمله [[حادثه جمل]] و محل وقوع آن و نیز نام سردمداران [[ناکثین]] و حتی [[قبایل]] شرکت کننده در آن<ref>در این زمینه روایات فراوان و گسترده‌ای در کتاب‌های روایی، فقهی، تفسیری، کلامی و تاریخی به چشم می‌خورد که پرداختن به آنها نیازمند تدوین چندین جلد کتاب است. برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، الجمل و تعلیقات و حواشی آن؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار؛ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه؛ ری شهری، محمد و دیگران، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}.</ref>.


[[پیامبر اسلام]]{{صل}} به علی{{ع}} می‌فرماید: پس از من با ناکثین و [[قاسطین]] و [[مارقین]] جنگ خواهی کرد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۸۰؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۲، ص۳۹۸ - ۴۰۳.</ref>. نیز می‌فرماید: {{متن حدیث| إن قوما یخرجون بعدی فی فئة رأسها إمرأة لا یفلحون أبدا}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۱۳.</ref>؛ «پس از من گروهی خروج می‌کند که سردسته آنها زنی است و به هیچ روی [[رستگار]] نمی‌شوند». از [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[ام سلمه]] با [[تکریم]] از علی{{ع}} نام برده‌اند و از بروز [[فتنه ناکثین]] و جنگ آن حضرت با آنها خبر داده‌اند. ام سلمه از رسول خدا{{صل}} پرسید: «... [[ناکثین]] کیانند؟ فرمود: آنهایی که در [[مدینه]] [[بیعت]] می‌کنند و در [[بصره]] [[پیمان]] می‌شکنند»<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۹۹.</ref>.
[[پیامبر اسلام]]{{صل}} به علی{{ع}} می‌فرماید: پس از من با ناکثین و [[قاسطین]] و [[مارقین]] جنگ خواهی کرد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۸۰؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۲، ص۳۹۸ - ۴۰۳.</ref>. نیز می‌فرماید: {{متن حدیث| إن قوما یخرجون بعدی فی فئة رأسها إمرأة لا یفلحون أبدا}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۱۳.</ref>؛ «پس از من گروهی خروج می‌کند که سردسته آنها زنی است و به هیچ روی [[رستگار]] نمی‌شوند». از [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[ام سلمه]] با [[تکریم]] از علی{{ع}} نام برده‌اند و از بروز [[فتنه ناکثین]] و جنگ آن حضرت با آنها خبر داده‌اند. ام سلمه از رسول خدا{{صل}} پرسید: «... [[ناکثین]] کیانند؟ فرمود: آنهایی که در [[مدینه]] [[بیعت]] می‌کنند و در [[بصره]] [[پیمان]] می‌شکنند»<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۹۹.</ref>.
این [[اخبار]]، مورد استناد علی{{ع}} و برخی از [[صحابه]] نیز قرار می‌گرفت. [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَيْرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ...}}<ref>قاضی ابوحنیفه نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۸۸؛ ابو الفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة والنهایه، ج۷، ص۳۴۰. با تفاوت‌هایی در متن حدیث.</ref>؛ «دستور یافته‌ام که با ناکثین و [[قاسطین]] و [[مارقین]] بجنگم؛ پس به این دستور عمل کردم. ناکثین [[اهل بصره]] بودند و غیر آن، از [[اصحاب جمل]]».
نیز آن حضرت می‌فرماید: {{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ‌{{صل}} بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ...}}<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۷۲۶.</ref>؛ «[[رسول خدا]]{{صل}} مرا به [[جنگ]] با ناکثین، [[طلحه]] و [[زبیر]]، امر فرمود».


هنگامی که [[ابوموسی اشعری]] با [[فتنه‌انگیزی]] و کلمات [[فریبنده]]، در صدد بازداشتن [[مردم کوفه]] از پیوستن به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[پیکار]] با [[پیمان‌شکنان]] بود، [[عماریاسر]] علیه سخنان وی به روشن‌گری برخاست و گفت: «من [[شهادت]] می‌دهم که رسول خدا{{صل}} علی{{ع}} را به [[مبارزه]] با ناکثین امر فرمود و نام برخی از ایشان را برای علی{{ع}} برشمرد»<ref>شیرازی، سید علی‌خان مدنی، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، ص۲۶۶. </ref>.
این [[اخبار]]، مورد استناد علی{{ع}} و برخی از [[صحابه]] نیز قرار می‌گرفت. [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَيْرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ...}}<ref>قاضی ابوحنیفه نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۸۸؛ ابو الفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة والنهایه، ج۷، ص۳۴۰. با تفاوت‌هایی در متن حدیث.</ref>؛ «دستور یافته‌ام که با ناکثین و [[قاسطین]] و [[مارقین]] بجنگم؛ پس به این دستور عمل کردم. ناکثین [[اهل بصره]] بودند و غیر آن، از [[اصحاب جمل]]». نیز آن حضرت می‌فرماید: {{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ‌{{صل}} بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ...}}<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۷۲۶.</ref>؛ «[[رسول خدا]]{{صل}} مرا به [[جنگ]] با ناکثین، [[طلحه]] و [[زبیر]]، امر فرمود».
 
هنگامی که [[ابوموسی اشعری]] با [[فتنه‌انگیزی]] و کلمات فریبنده، در صدد بازداشتن [[مردم کوفه]] از پیوستن به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و پیکار با [[پیمان‌شکنان]] بود، [[عماریاسر]] علیه سخنان وی به روشن‌گری برخاست و گفت: «من [[شهادت]] می‌دهم که رسول خدا{{صل}} علی{{ع}} را به مبارزه با ناکثین امر فرمود و نام برخی از ایشان را برای علی{{ع}} برشمرد»<ref>شیرازی، سید علی‌خان مدنی، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، ص۲۶۶. </ref>.
 
از [[ابو ایوب انصاری]] [[روایت]] است: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به ما دستور داد که همراه علی{{ع}} در سه جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگیم.... با ناکثین مبارزه کردیم که [[اهل]] [[جمل]] و طلحه و زبیر بودند...<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۳۰۸.</ref>. ابو ایوب انصاری در دو مقطع زمانی این [[روایت نبوی]] را بازگو نموده است: دورۀ [[عمر]]، خلیفهٔ دوم و پس از بازگشت از [[جنگ صفین]]. متن این روایت، با تفاوت‌هایی، در سایر منابع نیز آمده است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۷۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۲.</ref>.
از [[ابو ایوب انصاری]] [[روایت]] است: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به ما دستور داد که همراه علی{{ع}} در سه جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگیم.... با ناکثین مبارزه کردیم که [[اهل]] [[جمل]] و طلحه و زبیر بودند...<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۳۰۸.</ref>. ابو ایوب انصاری در دو مقطع زمانی این [[روایت نبوی]] را بازگو نموده است: دورۀ [[عمر]]، خلیفهٔ دوم و پس از بازگشت از [[جنگ صفین]]. متن این روایت، با تفاوت‌هایی، در سایر منابع نیز آمده است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۷۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۲.</ref>.


خط ۲۵: خط ۲۹:
[[ابن ابی‌الحدید]] می‌نویسد: در [[حدیثی]] از حذیفة بن یمان خواندم که وی خروج عایشه و [[همراهی]] [[قبایل مضر]] و ازد عمان با وی و نقش [[قبیله قیس]] و سرانجام آنها را بیان کرده بود؛ در حالی که بنا بر [[اجماع]] [[سیره‌نویسان]]، [[حذیفه]] در [[اوان]] [[حکومت علی]]{{ع}} و قبل از تحقق کامل [[بیعت مردم]] با آن حضرت، درگذشت و جنگ جمل را [[درک]] نکرد. این [[حدیث]] [[اخبار از غیب]] است که حذیفه از پیامبر دریافت نموده است ([[ابن ابی الحدید]]، [[شرح نهج البلاغه]]، ج۱۱، ص۱۲۱ و ۱۲۲) مصحح شرح نهج البلاغه در همان‌جا می‌نویسد: شرح این حدیث و [[مشکلات]] آن، در النهایه [[ابن اثیر]]، ج۲، ص۱۷۴ و ج۴، ص۹۸؛ الفائق [[زمخشری]]، ج۳، ص۳۲ نیز آمده است.</ref>.
[[ابن ابی‌الحدید]] می‌نویسد: در [[حدیثی]] از حذیفة بن یمان خواندم که وی خروج عایشه و [[همراهی]] [[قبایل مضر]] و ازد عمان با وی و نقش [[قبیله قیس]] و سرانجام آنها را بیان کرده بود؛ در حالی که بنا بر [[اجماع]] [[سیره‌نویسان]]، [[حذیفه]] در [[اوان]] [[حکومت علی]]{{ع}} و قبل از تحقق کامل [[بیعت مردم]] با آن حضرت، درگذشت و جنگ جمل را [[درک]] نکرد. این [[حدیث]] [[اخبار از غیب]] است که حذیفه از پیامبر دریافت نموده است ([[ابن ابی الحدید]]، [[شرح نهج البلاغه]]، ج۱۱، ص۱۲۱ و ۱۲۲) مصحح شرح نهج البلاغه در همان‌جا می‌نویسد: شرح این حدیث و [[مشکلات]] آن، در النهایه [[ابن اثیر]]، ج۲، ص۱۷۴ و ج۴، ص۹۸؛ الفائق [[زمخشری]]، ج۳، ص۳۲ نیز آمده است.</ref>.


[[ابو جعفر اسکافی]] می‌نویسد: علی{{ع}} همواره می‌فرموده است: پیامبر با من [[عهد]] کرده است که باید با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] [[جنگ]] کنم. مترجم این کتاب، در حاشیه، در توضیح این حدیث می‌نویسد: این حدیث از [[احادیث متواتر]] است و گروهی از [[دانشمندان اهل سنت]]، آن را از نشانه‌های [[پیامبری]] [[رسول خدا]]{{صل}} دانسته‌اند؛ از جمله [[ابوحاتم رازی]] در اعلام النبوه، صفحه ۲۱۰، آن را آورده است<ref>ابو جعفر اسکافی، المعیار والموازنه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۵۶.</ref>. [[ابن ابی‌الحدید]] نیز در شرح [[نهج‌البلاغه]] در ذیل یک [[روایت]] از این [[اخبار]] آن را از نشانه‌های [[قطعی]] و [[دلایل]] [[نبوت پیامبر اسلام]]{{صل}} دانسته است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. نیز در ذیل روایت دیگری، آن را [[اخبار از غیب]] و از علایم [[پیامبری]] [[حضرت رسول]]{{صل}} برشمرده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ج۱۱، ص۱۲۱ – ۱۲۲.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۴۳.</ref>
[[ابو جعفر اسکافی]] می‌نویسد: علی{{ع}} همواره می‌فرموده است: پیامبر با من [[عهد]] کرده است که باید با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] [[جنگ]] کنم. مترجم این کتاب، در حاشیه، در توضیح این حدیث می‌نویسد: این حدیث از احادیث متواتر است و گروهی از دانشمندان اهل سنت، آن را از نشانه‌های [[پیامبری]] [[رسول خدا]]{{صل}} دانسته‌اند؛ از جمله [[ابوحاتم رازی]] در اعلام النبوه، صفحه ۲۱۰، آن را آورده است<ref>ابو جعفر اسکافی، المعیار والموازنه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۵۶.</ref>. [[ابن ابی‌الحدید]] نیز در شرح [[نهج‌البلاغه]] در ذیل یک [[روایت]] از این [[اخبار]] آن را از نشانه‌های قطعی و دلایل [[نبوت پیامبر اسلام]]{{صل}} دانسته است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. نیز در ذیل روایت دیگری، آن را [[اخبار از غیب]] و از علایم [[پیامبری]] [[حضرت رسول]]{{صل}} برشمرده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ج۱۱، ص۱۲۱ – ۱۲۲.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]]، ص ۴۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۴: خط ۳۸:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:ناکثین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۸

فتنه ناکثین در روایات نبوی

علی(ع) در دوران بیست و سه ساله رسالت پیامبر اکرم(ص)، در تثبیت دین مقدس اسلام، نقش ماندگاری را بر دوش کشید. اما این، تنها بخشی از مجاهدت‌های آن امام همام را تشکیل می‌داد و ایفای مسئولیت‌های خطیر آن حضرت، ناتمام مانده بود. پیامبر گرامی اسلام(ص) در همین زمینه خطاب به علی(ع) می‌فرماید: «تُقَاتِلُ يَا عَلِيُّ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ»[۱]؛ «ای علی، تو برای تأویل قرآن می‎جنگی، همان‌گونه که من برای تنزیلش جنگیدم».

این کلام مقدس، خبر از تغییر شکل رو در رویی‌ها و پیچیدگی حوادث، در حیات امیرمؤمنان(ع) و اصلی شدن جبهه نفاق و شقاق به جای جبهه کفر و شرک و نیز خبر از مجاهدت‌های آن حضرت در برابر فتنه‌ها دارد.

احادیث فراوانی از نبی مکرم اسلام(ص) در دست است که در جوامع روایی و کتاب‌های خاصه و عامه آمده است. تمام این احادیث، با عناوین مختلف، ترسیم کننده جایگاه و شأن والا و حقانیت و عصمت امیرمؤمنان(ع) و رسالت سنگین پاسداری آن حضرت از دین و حق است.

دامنه گسترده احادیث نبوی در این زمینه، موجب گردیده است که بسیاری از بزرگان مذاهب اسلامی در این موضوع به اظهار نظر بپردازند. شیخ مفید نوشته است: از دلایل حقانیت امیرمؤمنان(ع) در جنگ‌هایش و گمراه بودن مخالفان و دشمنان آن حضرت، روایات فراوان نقل شده از رسول گرامی اسلام(ص) است[۲]. ایشان سپس مواردی از روایات نبوی را ارائه می‌دهد؛ همانند « حَرْبُكَ يَا عَلِيُّ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ يَا عَلِيُّ سِلْمِي»؛ «ای علی جنگ تو، جنگ من است و صلح تو، صلح من»[۳].

این‌گونه روایات مأثور از خاتم رسل(ص) حاوی موارد زیر است: اخبار از فتنه‌ها به صورت عموم و یا با تعیین مصادیق خاص در حیات امیر مؤمنان(ع)؛ حقانیت حضرت امیر(ع) در همه حال و همه جنگ‌ها؛ تحذیر از رویارویی با آن حضرت؛ امر بر پیکار با فتنه‌گران و برائت از مخالفین آن امام همام. در بعضی روایات، از حوادث و گروه‌ها و افراد فتنه‌گر نیز نام برده شده است؛ از جمله حادثه جمل و محل وقوع آن و نیز نام سردمداران ناکثین و حتی قبایل شرکت کننده در آن[۴].

پیامبر اسلام(ص) به علی(ع) می‌فرماید: پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ خواهی کرد[۵]. نیز می‌فرماید: « إن قوما یخرجون بعدی فی فئة رأسها إمرأة لا یفلحون أبدا»[۶]؛ «پس از من گروهی خروج می‌کند که سردسته آنها زنی است و به هیچ روی رستگار نمی‌شوند». از امام جعفر صادق(ع) روایت شده است که رسول خدا(ص) خطاب به ام سلمه با تکریم از علی(ع) نام برده‌اند و از بروز فتنه ناکثین و جنگ آن حضرت با آنها خبر داده‌اند. ام سلمه از رسول خدا(ص) پرسید: «... ناکثین کیانند؟ فرمود: آنهایی که در مدینه بیعت می‌کنند و در بصره پیمان می‌شکنند»[۷].

این اخبار، مورد استناد علی(ع) و برخی از صحابه نیز قرار می‌گرفت. حضرت امیر(ع) فرمود: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَيْرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ...»[۸]؛ «دستور یافته‌ام که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم؛ پس به این دستور عمل کردم. ناکثین اهل بصره بودند و غیر آن، از اصحاب جمل». نیز آن حضرت می‌فرماید: «أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ‌(ص) بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ...»[۹]؛ «رسول خدا(ص) مرا به جنگ با ناکثین، طلحه و زبیر، امر فرمود».

هنگامی که ابوموسی اشعری با فتنه‌انگیزی و کلمات فریبنده، در صدد بازداشتن مردم کوفه از پیوستن به امیر مؤمنان(ع) و پیکار با پیمان‌شکنان بود، عماریاسر علیه سخنان وی به روشن‌گری برخاست و گفت: «من شهادت می‌دهم که رسول خدا(ص) علی(ع) را به مبارزه با ناکثین امر فرمود و نام برخی از ایشان را برای علی(ع) برشمرد»[۱۰].

از ابو ایوب انصاری روایت است: پیامبر اسلام(ص) به ما دستور داد که همراه علی(ع) در سه جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگیم.... با ناکثین مبارزه کردیم که اهل جمل و طلحه و زبیر بودند...[۱۱]. ابو ایوب انصاری در دو مقطع زمانی این روایت نبوی را بازگو نموده است: دورۀ عمر، خلیفهٔ دوم و پس از بازگشت از جنگ صفین. متن این روایت، با تفاوت‌هایی، در سایر منابع نیز آمده است[۱۲].

حبه عرنی گوید: یک سال پیش از آن‌که عثمان بن عفان کشته شود، از حذیفة بن یمان، یکی از اصحاب اسرار پیامبر و از یاران علی(ع)، شنیدم که می‌گفت: گویا می‌بینم که گروهی مادر شما حمیرا (عایشه) را بر شتری سوار نموده، پیش می‌رانند و شما نیز اطراف و جوانب آن شتر را گرفته‌اید و قبیله اَزد -که خدا به دوزخشان برد- با او هستند و بنوضبه -که خدا قدم‌هایشان را بشکند- یاران اویند...[۱۳].

ابو جعفر اسکافی می‌نویسد: علی(ع) همواره می‌فرموده است: پیامبر با من عهد کرده است که باید با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ کنم. مترجم این کتاب، در حاشیه، در توضیح این حدیث می‌نویسد: این حدیث از احادیث متواتر است و گروهی از دانشمندان اهل سنت، آن را از نشانه‌های پیامبری رسول خدا(ص) دانسته‌اند؛ از جمله ابوحاتم رازی در اعلام النبوه، صفحه ۲۱۰، آن را آورده است[۱۴]. ابن ابی‌الحدید نیز در شرح نهج‌البلاغه در ذیل یک روایت از این اخبار آن را از نشانه‌های قطعی و دلایل نبوت پیامبر اسلام(ص) دانسته است[۱۵]. نیز در ذیل روایت دیگری، آن را اخبار از غیب و از علایم پیامبری حضرت رسول(ص) برشمرده است[۱۶].[۱۷]

منابع

پانویس

  1. شیخ مفید، الجمل، ص۸۰. شیخ مفید این خبر را از اخبار مستفیض شمرده است. در این موضوع اخبار بسیاری از پیامبر اسلام(ص) در کتاب‌های حدیثی و کلامی شیعه و سنی نقل شده است. از جمله در جلدهای مختلف بحار الانوار، همانند ۲۲ و ۲۸ و ۳۲ و ۳۳ و ۳۶ و ۴۰؛ ر.ک: معجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، ج۱۰، ص۶۳۲ – ۶۳۳؛ شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۲۴ - ۳۸؛ محمدی ری‌شهری، محمد و دیگران موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۵، ص۴۵ – ۴۸.
  2. شیخ مفید، الجمل، ص۷۹.
  3. ر.ک: شیخ مفید، الجمل، ص۷۹ - ۸۲.
  4. در این زمینه روایات فراوان و گسترده‌ای در کتاب‌های روایی، فقهی، تفسیری، کلامی و تاریخی به چشم می‌خورد که پرداختن به آنها نیازمند تدوین چندین جلد کتاب است. برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، الجمل و تعلیقات و حواشی آن؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار؛ فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه؛ ری شهری، محمد و دیگران، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع).
  5. شیخ مفید، الجمل، ص۸۰؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۲، ص۳۹۸ - ۴۰۳.
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۱۳.
  7. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۹۹.
  8. قاضی ابوحنیفه نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۸۸؛ ابو الفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة والنهایه، ج۷، ص۳۴۰. با تفاوت‌هایی در متن حدیث.
  9. شیخ طوسی، الامالی، ص۷۲۶.
  10. شیرازی، سید علی‌خان مدنی، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، ص۲۶۶. 
  11. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۳۰۸.
  12. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۷۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۸۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۲.
  13. شیخ مفید، امالی، ترجمه حسین استاد ولی، ص۱۷۱. قبایل ازد و بنی ضبه در سلک یاران عایشه در جنگ جمل سخت جنگیدند. (دینوری، احمد بن داوود، اخبار الطوال، ص۱۴۹) ابن ابی‌الحدید می‌نویسد: در حدیثی از حذیفة بن یمان خواندم که وی خروج عایشه و همراهی قبایل مضر و ازد عمان با وی و نقش قبیله قیس و سرانجام آنها را بیان کرده بود؛ در حالی که بنا بر اجماع سیره‌نویسان، حذیفه در اوان حکومت علی(ع) و قبل از تحقق کامل بیعت مردم با آن حضرت، درگذشت و جنگ جمل را درک نکرد. این حدیث اخبار از غیب است که حذیفه از پیامبر دریافت نموده است (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۱۲۱ و ۱۲۲) مصحح شرح نهج البلاغه در همان‌جا می‌نویسد: شرح این حدیث و مشکلات آن، در النهایه ابن اثیر، ج۲، ص۱۷۴ و ج۴، ص۹۸؛ الفائق زمخشری، ج۳، ص۳۲ نیز آمده است.
  14. ابو جعفر اسکافی، المعیار والموازنه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۵۶.
  15. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱.
  16. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ج۱۱، ص۱۲۱ – ۱۲۲.
  17. ملکی میانجی، علی، مقاله «ناکثین»، دانشنامه امام علی ج۹، ص ۴۳.