معاد در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۲: خط ۵۲:
==توصیف [[معاد]] (و [[آخرت]] و [[قیامت]])==
==توصیف [[معاد]] (و [[آخرت]] و [[قیامت]])==
*[[امام علی]] {{ع}} به توصیف [[معاد]] و ترسیم صحنه‌های [[قیامت]] و ذکر نشانه‌های [[آخرت]] و بیان ویژگی‌ها و [[دلیل]] وقوع و [[ضرورت]] [[شناخت]] آن می‌پردازد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} به توصیف [[معاد]] و ترسیم صحنه‌های [[قیامت]] و ذکر نشانه‌های [[آخرت]] و بیان ویژگی‌ها و [[دلیل]] وقوع و [[ضرورت]] [[شناخت]] آن می‌پردازد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[معاد]] و ترسیم [[قیامت]]:''' [[امام علی]] {{ع}} به فرا رسیدن [[قیامت]] و [[برانگیخته شدن]] [[انسان‌ها]] و ترسیم صحنه‌های شکوهمند و وحشت‌زای [[قیامت]] و بیان حالات [[مردم]] می‌پردازد: چون رشته [[کارها]] از هم گسست و روزگاران سپری شد و [[رستاخیز]] [[مردم]] فرا رسید، [[خداوند]] آن‌ها را از درون گورها یا آشیانه‌های پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که [[مرگ]] بر زمینشان زده است، بیرون آورد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[معاد]] و ترسیم [[قیامت]]:''' [[امام علی]] {{ع}} به فرا رسیدن [[قیامت]] و [[برانگیخته شدن]] [[انسان‌ها]] و ترسیم صحنه‌های شکوهمند و وحشت‌زای [[قیامت]] و بیان حالات [[مردم]] می‌پردازد: چون رشته [[کارها]] از هم گسست و روزگاران سپری شد و [[رستاخیز]] [[مردم]] فرا رسید، [[خداوند]] آن‌ها را از درون گورها یا آشیانه‌های پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که [[مرگ]] بر زمینشان زده است، بیرون آورد<ref>{{متن حدیث|حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ، أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْكَارِ الطُّيُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِكِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف حالات [[مردم]] در [[قیامت]]:'''[[مردم]] در آن روز ([[روز رستاخیز]]) خاضعانه بر پای ایستاده‌اند و عرق از چهره‌هایشان به دهان‌هایشان روان است. لرزش [[زمین]] می‌لرزاندشان. [[نیکو]] حال‌ترین آن‌ها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای [[آسایش]] خود مکانی فراخ<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف حالات [[مردم]] در [[قیامت]]:'''[[مردم]] در آن روز ([[روز رستاخیز]]) خاضعانه بر پای ایستاده‌اند و عرق از چهره‌هایشان به دهان‌هایشان روان است. لرزش [[زمین]] می‌لرزاندشان. [[نیکو]] حال‌ترین آن‌ها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای [[آسایش]] خود مکانی فراخ<ref>{{متن حدیث|وَ ذَلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لِنِقَاشِ الْحِسَابِ وَ جَزَاءِ الْأَعْمَالِ خُضُوعاً قِيَاماً، قَدْ أَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ، فَأَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَيْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفْسِهِ مُتَّسَعاً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''ترسیم صحنه‌های [[قیامت]]:''' [[آسمان]] را در جنبش آورد و بشکافد و [[زمین]] را به لرزه درآورد و باژگونه کند و کوه‌هایش را از جای برکَنَد و پراکنده سازد و از هیبت جلال او و از [[خوف]] سطوت او بر یکدیگر کوبیده شوند و هر چه در آن‌هاست بیرون افتد و آن‌ها را پس از کهنه شدن، نو کند و پس از پراکنده، گردآورد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹ و نیز خطبه‌های ۱۵۷، ۱۹۰ و ۱۹۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''ترسیم صحنه‌های [[قیامت]]:''' [[آسمان]] را در جنبش آورد و بشکافد و [[زمین]] را به لرزه درآورد و باژگونه کند و کوه‌هایش را از جای برکَنَد و پراکنده سازد و از هیبت جلال او و از [[خوف]] سطوت او بر یکدیگر کوبیده شوند و هر چه در آن‌هاست بیرون افتد و آن‌ها را پس از کهنه شدن، نو کند و پس از پراکنده، گردآورد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹: {{متن حدیث|حَتَّى إِذَا بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَ الْأَمْرُ مَقَادِيرَهُ وَ أُلْحِقَ آخِرُ الْخَلْقِ بِأَوَّلِهِ، وَ جَاءَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ مَا يُرِيدُهُ مِنْ تَجْدِيدِ خَلْقِهِ، أَمَادَ السَّمَاءَ وَ فَطَرَهَا وَ أَرَجَّ الْأَرْضَ وَ أَرْجَفَهَا وَ قَلَعَ جِبَالَهَا وَ نَسَفَهَا وَ دَكَّ بَعْضُهَا بَعْضاً مِنْ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ وَ مَخُوفِ سَطْوَتِهِ، وَ أَخْرَجَ مَنْ فِيهَا فَجَدَّدَهُمْ بَعْدَ إِخْلَاقِهِمْ وَ جَمَعَهُمْ بَعْدَ تَفَرُّقِهِمْ}} و نیز خطبه‌های ۱۵۷: {{متن حدیث|وَ كَأَنَّ الصَّيْحَةَ قَدْ أَتَتْكُمْ وَ السَّاعَةَ قَدْ غَشِيَتْكُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ. قَدْ زَاحَتْ عَنْكُمُ الْأَبَاطِيلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْكُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بِكُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا، فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِيَرِ وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُر}}؛ ۱۹۰: {{متن حدیث|فَاللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ، فَإِنَّ الدُّنْيَا مَاضِيَةٌ بِكُمْ عَلَى سَنَنٍ وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ [السَّاعَةَ] فِي قَرَنٍ، وَ كَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بِأَشْرَاطِهَا وَ أَزِفَتْ بِأَفْرَاطِهَا وَ وَقَفَتْ بِكُمْ عَلَى صِرَاطِهَا، وَ كَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بِزَلَازِلِهَا وَ أَنَاخَتْ بِكَلَاكِلِهَا، وَ انْصَرَمَتِ [انْصَرَفَتِ] الدُّنْيَا بِأَهْلِهَا وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا، فَكَانَتْ كَيَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ انْقَضَى، وَ صَارَ جَدِيدُهَا رَثّاً وَ سَمِينُهَا غَثّاً؛ فِي مَوْقِفٍ ضَنْكِ الْمَقَامِ وَ أُمُورٍ مُشْتَبِهَةٍ عِظَامٍ، وَ نَارٍ شَدِيدٍ كَلَبُهَا، عَالٍ لَجَبُهَا، سَاطِعٍ لَهَبُهَا، مُتَغَيِّظٍ زَفِيرُهَا، مُتَأَجِّجٍ سَعِيرُهَا، بَعِيدٍ خُمُودُهَا، ذَاكٍ وُقُودُهَا، مَخُوفٍ وَعِيدُهَا، عَمٍ قَرَارُهَا، مُظْلِمَةٍ أَقْطَارُهَا، حَامِيَةٍ قُدُورُهَا، فَظِيعَةٍ أُمُورُهَا}} و ۱۹۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[بهشت]]:''' اگر به‌چشم [[دل]] خود، توصیفی را که از [[بهشت]] برای تو می‌شود بنگری، از آن که دنیاست، از خواهش‌ها و لذت‌ها و مناظر آراسته‌اش، [[دل]] برخواهی کند و اندیشه‌ات حیران ماند. چون در آواز به‌هم خوردن برگ‌های درختانش بیندیشی، درختانی که برکناره‌های رودهایش روییده‌اند و ریشه در تپه‌های مشک فروبرده‌اند، خوشه‌های مرواریدتر از شاخه‌های نازک و درشت آن‌ها آویزان است. میوه‌های گونه‌گون در غلاف گل‌ها جای گرفته‌اند و بی‌هیچ رنجی آن‌ها را [[توان]] چید و همان‌گونه که چیننده را آرزوست و در درسترسش قرار می‌گیرند. برای [[بهشتیان]] در پیرامون قصرهایشان عسل‌های پالوده و شراب‌های صافی در گردش آرند. اینان مردمی بوده‌اند که در این دنیای فانی، مشمول [[کرامت]] پروردگارشان بوده‌اند تا به سرای [[آخرت]] رسیدند و از [[رنج]] سفر بر آسودند. ای شنونده، اگر برای رسیدن به آن مناظر زیبا [[دل]] مشغول داری، هر آینه به [[شوق]] وصال آن، [[جان]] از تنت به پرواز آید و برای رفتن و رسیدن چنان شتاب کنی که از همین مجلس من رخت به کنار مردگان کشی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[بهشت]]:''' اگر به‌چشم [[دل]] خود، توصیفی را که از [[بهشت]] برای تو می‌شود بنگری، از آن که دنیاست، از خواهش‌ها و لذت‌ها و مناظر آراسته‌اش، [[دل]] برخواهی کند و اندیشه‌ات حیران ماند. چون در آواز به‌هم خوردن برگ‌های درختانش بیندیشی، درختانی که برکناره‌های رودهایش روییده‌اند و ریشه در تپه‌های مشک فروبرده‌اند، خوشه‌های مرواریدتر از شاخه‌های نازک و درشت آن‌ها آویزان است. میوه‌های گونه‌گون در غلاف گل‌ها جای گرفته‌اند و بی‌هیچ رنجی آن‌ها را [[توان]] چید و همان‌گونه که چیننده را آرزوست و در درسترسش قرار می‌گیرند. برای [[بهشتیان]] در پیرامون قصرهایشان عسل‌های پالوده و شراب‌های صافی در گردش آرند. اینان مردمی بوده‌اند که در این دنیای فانی، مشمول [[کرامت]] پروردگارشان بوده‌اند تا به سرای [[آخرت]] رسیدند و از [[رنج]] سفر بر آسودند. ای شنونده، اگر برای رسیدن به آن مناظر زیبا [[دل]] مشغول داری، هر آینه به [[شوق]] وصال آن، [[جان]] از تنت به پرواز آید و برای رفتن و رسیدن چنان شتاب کنی که از همین مجلس من رخت به کنار مردگان کشی<ref>{{متن حدیث|فَلَوْ رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلْبِكَ نَحْوَ مَا يُوصَفُ لَكَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ نَفْسُكَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَى الدُّنْيَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا، وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِكْرِ فِي [اصْطِفَافِ] اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُيِّبَتْ عُرُوقُهَا فِي كُثْبَانِ الْمِسْكِ عَلَى سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا وَ فِي تَعْلِيقِ كَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِي عَسَالِيجِهَا وَ أَفْنَانِهَا وَ طُلُوعِ تِلْكَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكْمَامِهَا تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ، فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا وَ يُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ، قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْكَرَامَةُ تَتَمَادَى بِهِمْ حَتَّى حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ. فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَى مَا يَهْجُمُ عَلَيْكَ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ، لَزَهِقَتْ نَفْسُكَ شَوْقاً إِلَيْهَا وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِي هَذَا إِلَى مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا. جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''تصویری از [[جهنم]]:''' و دشوارتر چیز آن‌جا، بلای فرود آمدن است در گرمی [[جهنم]] و بریان شدن در آتشی که زبانه زند، پی هم، و تیز گشتن بانگ آن هر دم. نه لختی آسوده بودن و نه راحتی، تا بدان [[رنج]] را زدودن؛ نه نیرویی بازدارنده تا در [[امان]] ماند و نه مرگی تا او را از این [[بلا]] برهاند و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''تصویری از [[جهنم]]:''' و دشوارتر چیز آن‌جا، بلای فرود آمدن است در گرمی [[جهنم]] و بریان شدن در آتشی که زبانه زند، پی هم، و تیز گشتن بانگ آن هر دم. نه لختی آسوده بودن و نه راحتی، تا بدان [[رنج]] را زدودن؛ نه نیرویی بازدارنده تا در [[امان]] ماند و نه مرگی تا او را از این [[بلا]] برهاند و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند<ref>{{متن حدیث|وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ الْحَمِيمِ وَ تَصْلِيَةُ الْجَحِيمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِيرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِيرِ، لَا فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِيحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''نزدیک بودن [[قیامت]]:''' [[امام]] {{ع}} وقوع امر [[قیامت]] را نزدیک و ماندن در [[دنیا]] را کوتاه می‌داند: زمان کوچ [و سفر [[قیامت]]] نزدیک است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸۷  نیز حکمت ۱۶۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''نزدیک بودن [[قیامت]]:''' [[امام]] {{ع}} وقوع امر [[قیامت]] را نزدیک و ماندن در [[دنیا]] را کوتاه می‌داند: زمان کوچ [و سفر [[قیامت]]] نزدیک است<ref>{{متن حدیث|الْأَمْرُ قَرِيبٌ، وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۸۷  نیز حکمت ۱۶۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''سرای [[آخرت]]، سرای باقی:''' [[آخرت]] برای ماندن است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳ و نیز خطبه‌های ۱۳۳ و ۱۸۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''سرای [[آخرت]]، سرای باقی:''' [[آخرت]] برای ماندن است<ref>{{متن حدیث|فَسَابِقُوا -رَحِمَكُمُ اللَّهُ- إِلَى مَنَازِلِكُمُ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَ الَّتِي رَغِبْتُمْ فِيهَا وَ دُعِيتُمْ إِلَيْهَا؛ وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ؛ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ!}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳ و نیز خطبه‌های ۱۳۳ و ۱۸۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''[[دنیا]] محل عمل، [[قیامت]] محل [[حسابرسی]]:''' امروز، روز عمل است نه حساب و فردا، روز حساب است نه عمل<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''[[دنیا]] محل عمل، [[قیامت]] محل [[حسابرسی]]:''' امروز، روز عمل است نه حساب و فردا، روز حساب است نه عمل<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
 
==[[مرگ‌آگاهی]]==
==[[مرگ‌آگاهی]]==
*[[مرگ]] و پایان [[زندگی]] این جهانی امری حتمی است که همه [[انسان‌ها]] از وقوع آن آگاه‌اند، گرچه [[انسان‌ها]] به [[دلیل]] کام‌جویی‌ها و [[غرق]] شدن در فریبایی [[دنیا]] از آن غافل می‌شوند و خود را به [[غفلت]] می‌زنند. [[امام]] بر این موضوع تأکید دارد و هشدار می‌دهد: به [[خدا]] [[سوگند]]، سخنی است به جد، نه بازیچه، سخنی است راست، نه [[دروغ]]؛ و آن، سخن [[مرگ]] است، که چاوش آن بانگ [[دعوت]] خد به گوش همه رسانید و ساربان خداخوانش مسافران را با شتاب فراخواند<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
*[[مرگ]] و پایان [[زندگی]] این جهانی امری حتمی است که همه [[انسان‌ها]] از وقوع آن آگاه‌اند، گرچه [[انسان‌ها]] به [[دلیل]] کام‌جویی‌ها و [[غرق]] شدن در فریبایی [[دنیا]] از آن غافل می‌شوند و خود را به [[غفلت]] می‌زنند. [[امام]] بر این موضوع تأکید دارد و هشدار می‌دهد: به [[خدا]] [[سوگند]]، سخنی است به جد، نه بازیچه، سخنی است راست، نه [[دروغ]]؛ و آن، سخن [[مرگ]] است، که چاوش آن بانگ [[دعوت]] خد به گوش همه رسانید و ساربان خداخوانش مسافران را با شتاب فراخواند<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۶ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۶

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث معاد است. "معاد" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معاد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

آفرینش دنیا و آخرت (جهان هستی و معاد)

  1. دنیا و آخرت (آفرینش و معاد) پرتوی از تدبیر خداوند: جهان هستی در سه مرحله پدیدار می‌شود:
    1. آفرینش نخستین (جهان کنونی)؛
    2. فنا و نابودی کامل همه اجزای آفرینش؛
    3. معاد و آفرینش مجدد.
  1. ارتباط آفرینش و معاد (دنیا و آخرت): امام (ع) آفرینش و معاد را دو امر مرتبط و در کنار هم می‌داند و در مواردی به این پیوستگی و هم‌بستگی اشارت دارد:
    1. یگانگی مالک جهان آفرینش و معاد: خداوند مالک جهان آفرینش و معاد است. حرکت جهان آفرینش رو به‌سوی جهان آخرت دارد و صاحب و مالک هر دو یکی خداوند است. فرمود: آن‌که می‌آفریند همان است که می‌میراند و آن‌که نابود می‌سازد آن است که بازمی‌گرداند[۱۰][۱۱].
    2. دنیا، نشانه آخرت: و در شگفتم از کسی که منکر روز رستاخیز است، حال آن‌که پدید آمدن نخستین را می‌بیند[۱۲][۱۳].
    3. آخرت، هدف آفرینش دنیا: هدف از آفرینش دنیا حرکت به‌سوی آخرت است. ظرف دنیا برای اهداف عالی آفرینش ظرفی کوچک و کم‌گنجایش است. دنیا بستری را ماند که مظروف خود را مدت زمانی اندک در خود نگاه می‌دارد تا پرورش یابد و استعداد ظرفی بزرگ‌تر و برتر را در خود اینجاد کند. از این‌رو فرمود:دنیا را برای جز دنیا آفریده‌اند نه برای دنیا؛ و راهگذاری است به جهان فردا[۱۴][۱۵].
    4. مقایسه دنیا و آخرت: دنیا کوتاه و گذرا و آخرت نزدیک و پیش‌رو و جاودان است. امروزِ دنیا به مثابه اردوی آماده‌سازی است و فردای آخرت، مسابقه‌ای بزرگ برپا می‌شود. پاداش برندگان، بهشت و کیفر عقب‌ماندگان، آتش است: دنیا روی در رفتن دارد و بانگ وداع برداشته و آخرت روی در آمدن دارد و به‌ناگاه رخ می‌نماید. بدانید که امروز، روز به تن و توش آوردن اسبان است و فردا روز مسابقه. هر که پیش افتد، بهشت جایزه اوست و هر که واپس ماند، آتش جایگاه او[۱۶][۱۷].
    5. روش راحت رسیدن به آخرت: سبک‌باری انسان از گناه موجب سبک رسیدن انسان به هدف آخرت است: سبک‌بار باشید تا زودتر برسید، که پیش‌رفتگان را بداشته‌اند و در انتظار رسیدن شما نگاه داشته‌اند[۱۸][۱۹].

ارزیابی دنیا و آخرت

  • امام علی (ع) گاه با توصیف دنیا و آخرت، به ارزیابی و مقایسه آن دو می‌پردازد، نتیجه این ارزیابی و مقایسه، برتری آخرت نسبت به دنیاست. برخی نمونه‌های این ارزیابی عبارت‌اند از[۲۰]:
  1. تبیین و توصیف امور دنیا و آخرت: امام (ع) با توصیف برخی امور دنیوی و اخروی، بر ترجیح امور اخروی تأکید دارد: هرچه دنیایی است، شنیدنش بزرگ‌تر از دیدن اوست و هر چه آخرتی است، دیدنش بزرگ‌تر از شنیدن آن[۲۱][۲۲].
  2. تلخی‌ها و شیرینی‌های دنیا و آخرت: امام (ع) تلخی‌ها و سختی‌های دنیا را در برابر راحتی انسان در آخرت، شیرین بیان می‌کند. مَثَل آدمی در دنیا، مَثَل کشاورزی است که هنگام کاشت به خود سختی می‌دهد تا هنگام برداشت محصولی نیکو درو کند. از این‌رو سختی‌هایی که انسان در راه رسیدن به سعادت اخروی تحمل می‌کند، در برابر آنچه به‌دست می‌آورد، بهایی اندک است. امام (ع) بهای جان آدمی را تنها بهشت می‌داند و سفارش می‌کند که انسان‌ها خود را جز به بهشت نفروشند[۲۳].
  3. توصیف دنیا (دنیا گذرگاه آخرت): انسان‌ها همه از مسیر زندگی دنیوی به سعادت یا شقاوت اخروی می‌رسند. از این نظرگاه امام به توصیف دنیا پرداخته است. دنیای پرهیزکاران دنیایی پر از نیکی و عدل و داد است که آنان را به‌سوی حیاتی نیکو و جاودان هدایت می‌کند:دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد، سرای راستی است و برای کسی که حقیقت آن‌را دریابد، سرای عافیت است و برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد، سرای توانگری است و برای کسی که از آن پند پذیرد، سرای اندرز و موعظه، دنیا نمازگاه دوستان خدا، مصلای ملائکه خدا، محل نزول وحی خدا و بازارگاه دوستان خداست که در آن کسب رحمت کنند و سودشان بهشت است[۲۴][۲۵].
  • انسان‌ها در مسیر زندگی دوگونه نگاه به دنیا دارند: مردم دنیا در کار دنیا دوگونه‌اند: آن‌که برای دنیا کار کند و دنیا او را از آخرتش بازدارد، بر بازمانده‌اش از درویشی ترسان است... و آن‌که در دنیا برای پس از دنیا کار کند، پس بی‌آن‌که کار کند بهره وی از دنیا به‌سوی او تازد و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به‌دست آورده. چنین کس را نزد خدا آبروست و هرچه از خدا خواهد از آنِ اوست[۲۶][۲۷].

راهکار اصلاح امور

سفر آخرت و قیامت و ره‌توشه آن

  1. بیان سفر آخرت و قیامت:
    1. یاد سفر: مردم زمانه چهار گونه‌اند: سه دسته اول به شیوه‌های مختلف در زندگی دنیوی خویش فرورفته‌اند، اما دسته چهارم که به زندگی پاک دست یافته‌اند، سفر آخرت را همیشه در یاد خویش زنده نگاه می‌دارند: گروهی اندک باقی مانده‌اند که یاد قیامت، چشم‌هایشان را بر همه‌چیز فرو بسته است[۳۱][۳۲].
    2. ترسیم سفر: امام علی سفر آخرت‌پیشگان و دنیاطلبان را به تصویر می‌کشد: آنان‌که دنیا را واقع‌بینانه نگریستند... مسافرانی را مانند که از سرزمینی سخت و قحطی‌زده به تنگ آمده و آهنگ مرز و بومی پرنعمت و حاصل‌خیز کرده و رهسپار منطقه‌ای پر آب و گیاه گشته‌اند... ولی آنان‌که در چنگال فریب دنیا اسیر شدند، چونان مردمی هستند که در منزلی فراخ و آسوده روزگار می‌گذراندند و ناگهان به‌سوی خانه‌ای تنگ و رنج‌آور بیرون رانده شدند که روزشان شب و شبشان بی‌سحر است. پس هیچ چیز زشت‌تر و جان‌کاه‌تر از جدایی "منزل سابق" و ورود اجباری به "منزل لاحق" نیست[۳۳][۳۴].
    3. آمادگی برای سفر و ضرورت آن: امام (ع) انسان‌ها را برای سفر آخرت آماده می‌کند: آماده و مجهز شوید برای سفر آخرت[۳۵][۳۶].
  2. ره‌توشه سفر آخرت و قیامت: پس برای سفر آخرت باید ره‌توشه‌ای فراهم آورد. امام (ع) به انسان‌ها سفارش می‌کند که برای سفر آخرت توشه برگیرند و نیز، بهترین و بدترین اندوخته را معرفی می‌کند[۳۷].
    1. فراخوانی به ره‌توشه برگرفتن: امام (ع) در چند مورد به زاد و توشه گرفتن دعوت می‌کند: پس در این دنیا، ره‌توشه‌ای برگیرید که شما را فردای رستاخیز نگهبان باشد[۳۸]. در توصیف پرهیزکاران، توشه‌برگیری را از ویژگی‌های آنان می‌داند: مهلت دنیا را غنیمت شمرد و پیش از مرگ خود را آماده ساخت و از اعمال نیکو، توشه آخرت برگرفت[۳۹][۴۰].
    2. ضرورت توشه‌ برگرفتن: امام علی (ع) ضرورت سفارش خود را این‌گونه بیان می‌دارد: در روزگار فناپذیر، برای ایام [و آخرت] جاوید، توشه فراهم آورید، زیرا شما به‌سان کاروانی متوقف هستید که نمی‌دانند چه وقت فرمان به حرکت می‌یابند[۴۱][۴۲].
    3. بدترین و بهترین ره‌توشه: امام (ع) بدترین ره‌توشه معاد را دشمنی با بندگان خدا می‌داند[۴۳] و تقوای خداوند را برترین ذخیره آخرت معرفی می‌کند[۴۴][۴۵].

توصیف معادآخرت و قیامت)

  1. توصیف معاد و ترسیم قیامت: امام علی (ع) به فرا رسیدن قیامت و برانگیخته شدن انسان‌ها و ترسیم صحنه‌های شکوهمند و وحشت‌زای قیامت و بیان حالات مردم می‌پردازد: چون رشته کارها از هم گسست و روزگاران سپری شد و رستاخیز مردم فرا رسید، خداوند آن‌ها را از درون گورها یا آشیانه‌های پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که مرگ بر زمینشان زده است، بیرون آورد[۴۷][۴۸].
  2. توصیف حالات مردم در قیامت:مردم در آن روز (روز رستاخیز) خاضعانه بر پای ایستاده‌اند و عرق از چهره‌هایشان به دهان‌هایشان روان است. لرزش زمین می‌لرزاندشان. نیکو حال‌ترین آن‌ها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای آسایش خود مکانی فراخ[۴۹][۵۰].
  3. ترسیم صحنه‌های قیامت: آسمان را در جنبش آورد و بشکافد و زمین را به لرزه درآورد و باژگونه کند و کوه‌هایش را از جای برکَنَد و پراکنده سازد و از هیبت جلال او و از خوف سطوت او بر یکدیگر کوبیده شوند و هر چه در آن‌هاست بیرون افتد و آن‌ها را پس از کهنه شدن، نو کند و پس از پراکنده، گردآورد[۵۱][۵۲].
  4. توصیف بهشت: اگر به‌چشم دل خود، توصیفی را که از بهشت برای تو می‌شود بنگری، از آن که دنیاست، از خواهش‌ها و لذت‌ها و مناظر آراسته‌اش، دل برخواهی کند و اندیشه‌ات حیران ماند. چون در آواز به‌هم خوردن برگ‌های درختانش بیندیشی، درختانی که برکناره‌های رودهایش روییده‌اند و ریشه در تپه‌های مشک فروبرده‌اند، خوشه‌های مرواریدتر از شاخه‌های نازک و درشت آن‌ها آویزان است. میوه‌های گونه‌گون در غلاف گل‌ها جای گرفته‌اند و بی‌هیچ رنجی آن‌ها را توان چید و همان‌گونه که چیننده را آرزوست و در درسترسش قرار می‌گیرند. برای بهشتیان در پیرامون قصرهایشان عسل‌های پالوده و شراب‌های صافی در گردش آرند. اینان مردمی بوده‌اند که در این دنیای فانی، مشمول کرامت پروردگارشان بوده‌اند تا به سرای آخرت رسیدند و از رنج سفر بر آسودند. ای شنونده، اگر برای رسیدن به آن مناظر زیبا دل مشغول داری، هر آینه به شوق وصال آن، جان از تنت به پرواز آید و برای رفتن و رسیدن چنان شتاب کنی که از همین مجلس من رخت به کنار مردگان کشی[۵۳][۵۴].
  5. تصویری از جهنم: و دشوارتر چیز آن‌جا، بلای فرود آمدن است در گرمی جهنم و بریان شدن در آتشی که زبانه زند، پی هم، و تیز گشتن بانگ آن هر دم. نه لختی آسوده بودن و نه راحتی، تا بدان رنج را زدودن؛ نه نیرویی بازدارنده تا در امان ماند و نه مرگی تا او را از این بلا برهاند و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند[۵۵][۵۶].
  6. نزدیک بودن قیامت: امام (ع) وقوع امر قیامت را نزدیک و ماندن در دنیا را کوتاه می‌داند: زمان کوچ [و سفر قیامت] نزدیک است[۵۷][۵۸].
  7. سرای آخرت، سرای باقی: آخرت برای ماندن است[۵۹][۶۰].
  8. دنیا محل عمل، قیامت محل حسابرسی: امروز، روز عمل است نه حساب و فردا، روز حساب است نه عمل[۶۱][۶۲].

مرگ‌آگاهی

  • مرگ و پایان زندگی این جهانی امری حتمی است که همه انسان‌ها از وقوع آن آگاه‌اند، گرچه انسان‌ها به دلیل کام‌جویی‌ها و غرق شدن در فریبایی دنیا از آن غافل می‌شوند و خود را به غفلت می‌زنند. امام بر این موضوع تأکید دارد و هشدار می‌دهد: به خدا سوگند، سخنی است به جد، نه بازیچه، سخنی است راست، نه دروغ؛ و آن، سخن مرگ است، که چاوش آن بانگ دعوت خد به گوش همه رسانید و ساربان خداخوانش مسافران را با شتاب فراخواند[۶۳][۶۴].
  • فرارسیدن زمان مرگ و آغاز سفر انسان به جهان آخرت امری ضروری و حتمی است و جز خداوند هیچ‌کس از زمان و شرایط و کیفیت وقوع آن آگاهی ندارد. از این‌رو در سفارش‌های خود به امام حسن مجتبی (ع) فرمود: تو صید در کمین نشسته صیادی که هیچت گریزگاهی نیست؛ پس به‌هوش باش و بترس از این‌که مرگ درحال گناه و زشتی در رسد[۶۵]. حال‌ که سفر آخرت، سفری حتمی و طولانی است، پس آدمی باید خود را برای این سفر آماده کند: هر که دوری سفر را در نظر آورد، خد را برای آن مهیا دارد[۶۶][۶۷].

راه‌های آخرت‌گرایی

معاد و حسابرسی

  1. حسابرسی همه افراد: شخصی از امام پرسید که خداوند چگونه از مردم حساب می‌کشد، در حالی‌که مردم او را نمی‌بینند؟ امام فرمود: همان‌گونه که روزی‌شان می‌دهد و حال آن‌که نمی‌بینندش[۷۱]. همان‌گونه که خداوند رزق و روزی افراد را ضمانت کرده است و در هر شرایطی آن‌را اجابت می‌کند و آنان او را نمی‌بینند، همان‌گونه به حساب و کتاب آن‌ها نیز رسیدگی می‌کند[۷۲].
  2. حسابرسی دقیق همه اعمال: اعمال و رفتار همه انسان‌ها در دنیا موجب حسابرسی سخت در قیامت است:...در حلال دنیا حساب است و در حرامش، عقاب[۷۳]. همه اعمال دنیا در آخرت محاسبه می‌شود. (خداوند شما را) را به حساب آنچه گفته‌اید یا کرده‌اید خواهد رساند[۷۴]. و این محاسبه بسیار دقیق است: خداوند تعالی، شما بندگانش را از اعمالتان می‌پرسد، چه خرد باشد و چه کلان، چه آشکار و چه پنهان[۷۵][۷۶].

احوال انسان‌ها در قیامت

  1. توصیف احوال عموم افراد: مردم در آن‌روز خاضعانه بر پای ایستاده‌اند و عرق از چهره‌هایشان به دهان‌هایشان روان است. لرزش زمین می‌لرزاندشان. نیکوحال‌ترین آن‌ها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای آسایش خود مکانی فراخ[۷۸][۷۹].
  2. وصف حال اهل طاعت و اهل معصیت: انسان‌ها پس از حسابرسی در قیامت به دو دسته اهل طاعت و اهل معصیت تقسیم می‌شوند. امام (ع) حالات هر یک را توصیف می‌کند: اما آنان را که اهل طاعت‌اند، در جوار خویش، پاداش دهد و در سرای خود جاودان گرداند. جایی که فرود آمدگانش رخت به جای دیگر نبرند و احوالشان دگرگون نشود و ترس به سراغشان نیاید و بیمار نگردند و با خطری رویاروی نشوند و رنج سفر تحمل نکنند. اما معصیت‌کاران را در بدترین خانه‌ها فرود آورد و زنجیر به گردن‌هایشان بسته شود، آن‌سان که پیشانی‌هایشان رسد. جامه‌ای از قطران و تکه‌های آتش سوزان بر آن‌ها پوشند. گرفتار عذاب شوند، عذابی سخت و سوزان. در خانه‌ای محبوس شوند، در آتشی غران با نفیری وحشت‌آور. چون زبانه‌اش بالا گیرد و بانگی هولناک از آن برآید، گرفتار آن، رخت به جایی نتواند برد و اسیر آن را کس قدیه آزادی ندهد و بندهایش را کس نگشاید. زندانیان را مدتی نیست که به پایان رسد و برای آن قوم زمانی نیست که سرآید[۸۰][۸۱].
  3. توصیف احوال ستم‌کاران: احوال ستمگران در قیامت، بسی سخت‌تر از کسانی است که در دنیا بر آن‌ها ستم روا داشتند. روز بازخواست ستم‌دیده بر ستم‌کار، سخت‌تر است از روز قدرت ستم‌کار بر ستم‌دیده[۸۲][۸۳].
  4. توصیف بهشتیان: امام علی (ع) در خطبه‌ای، پس از ترسیم صحنه‌های قیامت و ذکر نشانه‌های آن، به توصیف اهل بهشت در دنیا و آخرت می‌پردازد: و آنان‌را که از پروردگارشان ترسیده‌اند گروه‌گروه به بهشت می‌برند. از عذاب ایمن‌اند و از عتاب و سرزنش آزاد و از آتش دور. سرایشان مطمئن و از جایگاه و قرارگاه خود خشنود. اینان، کسانی بوده‌اند که اعمالشان در این دنیا پسندیده بود و چشمانشان اشک‌بار. آن‌که به یافتن آب اطمینان دارد، هرگز از تشنگی هلاک نمی‌شود...[۸۴][۸۵].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 717.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 717-718.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
  4. «وَ [إِنَّهُ] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَعُودُ بَعْدَ فَنَاءِ الدُّنْيَا وَحْدَهُ لَا شَيْءَ مَعَهُ، كَمَا كَانَ قَبْلَ ابْتِدَائِهَا كَذَلِكَ يَكُونُ بَعْدَ فَنَائِهَا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۸
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۸
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
  8. «عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِدَاراً وَ مَرْبُوبُونَ اقْتِسَاراً وَ مَقْبُوضُونَ احْتِضَاراً وَ [مُضَمِّنُونَ‏] مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً وَ كَائِنُونَ رُفَاتاً وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً وَ مَدِينُونَ جَزَاءً وَ مُمَيَّزُونَ حِسَابا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
  10. «وَ أَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِيتُ وَ أَنَّ الْمُفْنِيَ هُوَ الْمُعِيدُ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
  12. «وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
  14. «الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا، وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۶۳
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
  16. «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا [قَدْ] أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ. أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۸
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
  18. «فَإِنَّ الْغَايَةَ أَمَامَكُمْ وَ إِنَّ وَرَاءَكُمُ السَّاعَةُ تَحْدُوكُمْ، تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا، فَإِنَّمَا يُنْتَظَرُ بِأَوَّلِكُمْ آخِرُكُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
  20. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
  21. «وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ، وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۴
  22. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
  23. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
  24. «إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ؛ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶
  25. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
  26. «النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ [فَيَمْنَعَهُ]»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹
  27. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
  28. «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ؛ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ، كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۸۹
  29. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
  30. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
  31. «وَ بَقِيَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِكْرُ الْمَرْجِعِ وَ ...» نهج البلاغه، خطبه ۳۲
  32. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
  33. «يَا بُنَيَّ إِنِّي قَدْ أَنْبَأْتُكَ عَنِ الدُّنْيَا وَ حَالِهَا وَ زَوَالِهَا وَ انْتِقَالِهَا وَ أَنْبَأْتُكَ عَنِ الْآخِرَةِ وَ مَا أُعِدَّ لِأَهْلِهَا فِيهَا، وَ ضَرَبْتُ لَكَ فِيهِمَا الْأَمْثَالَ لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَيْهَا. إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْيَا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ، فَأَمُّوا مَنْزِلًا خَصِيباً وَ جَنَاباً مَرِيعاً، فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِيقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِيقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ، فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَلَماً وَ لَا يَرَوْنَ نَفَقَةً فِيهِ مَغْرَماً، وَ لَا شَيْءَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ [إِلَى] مِنْ مَحَلَّتِهِمْ. وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا كَمَثَلِ قَوْمٍ كَانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِيبٍ، فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِيبٍ، فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِمْ وَ لَا أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا كَانُوا فِيهِ إِلَى مَا يَهْجُمُونَ عَلَيْهِ وَ يَصِيرُونَ إِلَيْه»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  34. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
  35. «اجْعَلُوا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ مِنْ [طَلِبَتِكُمْ] طَلَبِكُمْ وَ اسْأَلُوهُ مِنْ أَدَاءِ حَقِّهِ [كَمَا] مَا سَأَلَكُمْ وَ أَسْمِعُوا دَعْوَةَ الْمَوْتِ آذَانَكُمْ قَبْلَ أَنْ يُدْعَى بِكُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۴ و نیز خطبه‌های ۱۱۳: «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ»؛ و ۲۲۳: «إِذَا رَجَفَتِ الرَّاجِفَةُ وَ حَقَّتْ بِجَلَائِلِهَا الْقِيَامَةُ، وَ لَحِقَ بِكُلِّ مَنْسَكٍ أَهْلُهُ وَ بِكُلِّ مَعْبُودٍ عَبَدَتُهُ وَ بِكُلِّ مُطَاعٍ أَهْلُ طَاعَتِهِ؛ فَلَمْ [يَجْرِ] يُجْزَ فِي عَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ يَوْمَئِذٍ خَرْقُ بَصَرٍ فِي الْهَوَاءِ وَ لَا هَمْسُ قَدَمٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا بِحَقِّهِ. فَكَمْ حُجَّةٍ يَوْمَ ذَاكَ دَاحِضَةٌ وَ عَلَائِقِ عُذْرٍ مُنْقَطِعَةٌ؛ فَتَحَرَّ مِنْ أَمْرِكَ مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ، وَ خُذْ مَا يَبْقَى لَكَ مِمَّا لَا تَبْقَى لَهُ، وَ تَيَسَّرْ لِسَفَرِكَ وَ شِمْ بَرْقَ النَّجَاةِ وَ ارْحَلْ مَطَايَا التَّشْمِير»
  36. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
  37. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
  38. «فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مِنَ الدُّنْيَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۴ و نیز خطبه ۲۸
  39. نهج البلاغه، خطبه‌های ۸۶: «وَ لْيَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ»؛ و ۲۳۰ : «وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ، عُمُراً نَاكِساً، أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً» و نامه ۳۱: «وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ»
  40. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
  41. «فَتَزَوَّدُوا فِي أَيَّامِ الْفَنَاءِ لِأَيَّامِ الْبَقَاءِ، قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ وَ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ حُثِثْتُمْ عَلَى الْمَسِيرِ؛ فَإِنَّمَا أَنْتُمْ كَرَكْبٍ وُقُوفٍ لَا يَدْرُونَ مَتَى يُؤْمَرُونَ بِالسَّيْرِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷
  42. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
  43. «بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ، الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۱
  44. «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِيرَةُ مَعَادٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰
  45. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
  46. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
  47. «حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ، أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْكَارِ الطُّيُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِكِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳
  48. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
  49. «وَ ذَلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لِنِقَاشِ الْحِسَابِ وَ جَزَاءِ الْأَعْمَالِ خُضُوعاً قِيَاماً، قَدْ أَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ، فَأَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَيْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفْسِهِ مُتَّسَعاً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲
  50. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
  51. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹: «حَتَّى إِذَا بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَ الْأَمْرُ مَقَادِيرَهُ وَ أُلْحِقَ آخِرُ الْخَلْقِ بِأَوَّلِهِ، وَ جَاءَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ مَا يُرِيدُهُ مِنْ تَجْدِيدِ خَلْقِهِ، أَمَادَ السَّمَاءَ وَ فَطَرَهَا وَ أَرَجَّ الْأَرْضَ وَ أَرْجَفَهَا وَ قَلَعَ جِبَالَهَا وَ نَسَفَهَا وَ دَكَّ بَعْضُهَا بَعْضاً مِنْ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ وَ مَخُوفِ سَطْوَتِهِ، وَ أَخْرَجَ مَنْ فِيهَا فَجَدَّدَهُمْ بَعْدَ إِخْلَاقِهِمْ وَ جَمَعَهُمْ بَعْدَ تَفَرُّقِهِمْ» و نیز خطبه‌های ۱۵۷: «وَ كَأَنَّ الصَّيْحَةَ قَدْ أَتَتْكُمْ وَ السَّاعَةَ قَدْ غَشِيَتْكُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ. قَدْ زَاحَتْ عَنْكُمُ الْأَبَاطِيلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْكُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بِكُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا، فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِيَرِ وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُر»؛ ۱۹۰: «فَاللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ، فَإِنَّ الدُّنْيَا مَاضِيَةٌ بِكُمْ عَلَى سَنَنٍ وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ [السَّاعَةَ] فِي قَرَنٍ، وَ كَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بِأَشْرَاطِهَا وَ أَزِفَتْ بِأَفْرَاطِهَا وَ وَقَفَتْ بِكُمْ عَلَى صِرَاطِهَا، وَ كَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بِزَلَازِلِهَا وَ أَنَاخَتْ بِكَلَاكِلِهَا، وَ انْصَرَمَتِ [انْصَرَفَتِ] الدُّنْيَا بِأَهْلِهَا وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا، فَكَانَتْ كَيَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ انْقَضَى، وَ صَارَ جَدِيدُهَا رَثّاً وَ سَمِينُهَا غَثّاً؛ فِي مَوْقِفٍ ضَنْكِ الْمَقَامِ وَ أُمُورٍ مُشْتَبِهَةٍ عِظَامٍ، وَ نَارٍ شَدِيدٍ كَلَبُهَا، عَالٍ لَجَبُهَا، سَاطِعٍ لَهَبُهَا، مُتَغَيِّظٍ زَفِيرُهَا، مُتَأَجِّجٍ سَعِيرُهَا، بَعِيدٍ خُمُودُهَا، ذَاكٍ وُقُودُهَا، مَخُوفٍ وَعِيدُهَا، عَمٍ قَرَارُهَا، مُظْلِمَةٍ أَقْطَارُهَا، حَامِيَةٍ قُدُورُهَا، فَظِيعَةٍ أُمُورُهَا» و ۱۹۵
  52. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
  53. «فَلَوْ رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلْبِكَ نَحْوَ مَا يُوصَفُ لَكَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ نَفْسُكَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَى الدُّنْيَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا، وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِكْرِ فِي [اصْطِفَافِ] اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُيِّبَتْ عُرُوقُهَا فِي كُثْبَانِ الْمِسْكِ عَلَى سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا وَ فِي تَعْلِيقِ كَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِي عَسَالِيجِهَا وَ أَفْنَانِهَا وَ طُلُوعِ تِلْكَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكْمَامِهَا تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ، فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا وَ يُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ، قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْكَرَامَةُ تَتَمَادَى بِهِمْ حَتَّى حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ. فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَى مَا يَهْجُمُ عَلَيْكَ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ، لَزَهِقَتْ نَفْسُكَ شَوْقاً إِلَيْهَا وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِي هَذَا إِلَى مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا. جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴
  54. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
  55. «وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ الْحَمِيمِ وَ تَصْلِيَةُ الْجَحِيمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِيرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِيرِ، لَا فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِيحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۲
  56. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
  57. «الْأَمْرُ قَرِيبٌ، وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۸۷ نیز حکمت ۱۶۸
  58. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
  59. «فَسَابِقُوا -رَحِمَكُمُ اللَّهُ- إِلَى مَنَازِلِكُمُ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَ الَّتِي رَغِبْتُمْ فِيهَا وَ دُعِيتُمْ إِلَيْهَا؛ وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ؛ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ!»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳ و نیز خطبه‌های ۱۳۳ و ۱۸۸
  60. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
  61. «وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۲
  62. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
  63. «فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲
  64. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
  65. «وَ أَنَّكَ طَرِيدُ الْمَوْتِ الَّذِي لَا يَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لَا يَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ، فَكُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ يُدْرِكَكَ وَ أَنْتَ عَلَى حَالٍ سَيِّئَةٍ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  66. نهج البلاغه، حکمت ۲۸۰
  67. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
  68. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۷
  69. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
  70. نهج البلاغه، خطبه ۴۲
  71. «كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۰۰
  72. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
  73. نهج البلاغه، خطبه ۸۲
  74. نهج البلاغه، خطبه ۸۳
  75. نهج البلاغه، نامه ۲۷
  76. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
  77. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
  78. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲ و نیز خطبه ۸۳
  79. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.
  80. «فَأَمَّا أَهْلُ الطَّاعَةِ فَأَثَابَهُمْ بِجِوَارِهِ وَ خَلَّدَهُمْ فِي دَارِهِ، حَيْثُ لَا يَظْعَنُ النُّزَّالُ وَ لَا تَتَغَيَّرُ بِهِمُ‏ الْحَالُ وَ لَا تَنُوبُهُمُ الْأَفْزَاعُ وَ لَا تَنَالُهُمُ الْأَسْقَامُ وَ لَا تَعْرِضُ لَهُمُ الْأَخْطَارُ وَ لَا تُشْخِصُهُمُ الْأَسْفَارُ؛ وَ أَمَّا أَهْلُ الْمَعْصِيَةِ فَأَنْزَلَهُمْ شَرَّ دَارٍ وَ غَلَّ الْأَيْدِيَ إِلَى الْأَعْنَاقِ وَ قَرَنَ النَّوَاصِيَ بِالْأَقْدَامِ وَ أَلْبَسَهُمْ سَرَابِيلَ الْقَطِرَانِ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ، فِي عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ بَابٍ قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهِ فِي نَارٍ لَهَا كَلَبٌ وَ لَجَبٌ وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ وَ قَصِيفٌ هَائِلٌ، لَا يَظْعَنُ مُقِيمُهَا وَ لَا يُفَادَى أَسِيرُهَا وَ لَا تُفْصَمُ كُبُولُهَا، لَا مُدَّةَ لِلدَّارِ فَتَفْنَى وَ لَا أَجَلَ لِلْقَوْمِ فَيُقْضَى»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹
  81. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.
  82. نهج البلاغه، حکمت ۲۴۱
  83. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.
  84. «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً، قَدْ أُمِنَ الْعَذَابُ وَ انْقَطَعَ الْعِتَابُ وَ زُحْزِحُوا عَنِ النَّارِ وَ اطْمَأَنَّتْ بِهِمُ الدَّارُ وَ رَضُوا الْمَثْوَى وَ الْقَرَارَ، الَّذِينَ كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا زَاكِيَةً وَ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةً، وَ كَانَ لَيْلُهُمْ فِي دُنْيَاهُمْ نَهَاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفَارًا، وَ كَانَ نَهَارُهُمْ لَيْلًا تَوَحُّشاً وَ انْقِطَاعاً؛ فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُمُ الْجَنَّةَ مَآباً وَ الْجَزَاءَ ثَوَاباً وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها فِي مُلْكٍ دَائِمٍ وَ نَعِيمٍ قَائِمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰
  85. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.