آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۱: خط ۱۱:


== پاسخ به این پرسش==
== پاسخ به این پرسش==
{{Gallery
|title=
|width=160 | height=170 | lines=4
|align=center
|footer=
|File:173589.jpg |
alt2=
|[[ابراهیم امینی]]
|File:39587474.jpg |
alt1=
|[[علامه طباطبایی]]
}}


[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]]
* '''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«المیزان»'' در این باره گفته است:  
* '''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«المیزان»'' در این باره گفته است:  
# «'''اول''' اینکه: [[علم به غیب]] بالأصاله و مستقلا خاص خدای تعالی است، به آن معنایی که توضیح دادیم، پس خدای تعالی به ذات خودش [[عالم به غیب]] است، و دیگران اگر علمی به [[غیب]] داشته باشند به تعلیم او دارند، با این نکته که از آیه استفاده کردیم روشن می‌‌شود که هر جا خدای تعالی از [[انبیا]] حکایت کرده که منکر [[علم غیب]] خود شده‏اند، منظور این بوده که بفهمانند ما رسولان، بالأصاله و مستقلا علم به غیب نداریم، نه اینکه با [[وحی]] خدا هم دانای به غیب نمی‌‌شویم، مانند آنجا که فرموده: ﴿{{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ}}﴾<ref>بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> و آنجا که فرموده: ﴿{{متن قرآن|وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ}}﴾<ref>و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref>، و آنجا که فرموده: ﴿{{متن قرآن|قُلْ مَا کُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِی وَلا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ}}﴾<ref>بگو من در میان [[پیامبران]]، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ سوره احقاف، آیه ۹.</ref>.
# «'''اول''' اینکه: [[علم به غیب]] بالأصاله و مستقلا خاص خدای تعالی است، به آن معنایی که توضیح دادیم، پس خدای تعالی به ذات خودش [[عالم به غیب]] است، و دیگران اگر علمی به [[غیب]] داشته باشند به تعلیم او دارند، با این نکته که از آیه استفاده کردیم روشن می‌‌شود که هر جا خدای تعالی از [[انبیا]] حکایت کرده که منکر [[علم غیب]] خود شده‏اند، منظور این بوده که بفهمانند ما رسولان، بالأصاله و مستقلا علم به غیب نداریم، نه اینکه با [[وحی]] خدا هم دانای به غیب نمی‌‌شویم، مانند آنجا که فرموده: ﴿{{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ}}﴾<ref>بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> و آنجا که فرموده: ﴿{{متن قرآن|وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ}}﴾<ref>و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref>، و آنجا که فرموده: ﴿{{متن قرآن|قُلْ مَا کُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِی وَلا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ}}﴾<ref>بگو من در میان [[پیامبران]]، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ سوره احقاف، آیه ۹.</ref>.
خط ۲۹: خط ۱۸:
# '''سوم''' اینکه: در آیه شریفه عمومیت‏ ﴿{{متن قرآن|فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً}}﴾ استثنا شد، به اینکه رسولان به غیب آگاه می‌‌شوند. چیزی که هست این را هم می‌‌فهماند که رسولان در هر چیزی که تحقق یافتن رسالتشان مشروط به آن باشد که نسبت به آن [[علم غیب]] داشته باشند، این علم را خواهند داشت، حال چه متن رسالتشان از قبیل معارف اعتقادی و شرایع دین و قصص و عبرتها و حکمت‏ها و مواعظ باشد، و چه اینکه نشانیهای رسالتشان باشد و مردم با دیدن آن‏ نشانه و آن [[معجزه]] به [[صدق]] رسول در ادعای رسالتش پی ببرند، هم چنان که در قرآن کریم از بعضی رسولان نمونه‏ هایی از این قبیل حکایت کرده، مثلا در باره [[صالح]] فرموده که به قوم خود گفت: ﴿{{متن قرآن|تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَكْذُوبٍ}}﴾<ref>سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است؛ سوره هود، آیه ۶۵.</ref> و در باره [[عیسی]] فرموده كه به بنی اسرائیل فرمود: ﴿{{متن قرآن|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِكُمْ إِنَّ فِی ذَلِكَ لآیَةً لَّكُمْ}}﴾<ref>و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>، و نیز آیاتی كه در باره وعده‏ های رسولان آمده، و پیشگوییهایی كه در خود [[قرآن كریم]] آمده، همه اینها از موارد اظهار غیب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/20/86 ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۲۰، ص۸۶].</ref>.
# '''سوم''' اینکه: در آیه شریفه عمومیت‏ ﴿{{متن قرآن|فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً}}﴾ استثنا شد، به اینکه رسولان به غیب آگاه می‌‌شوند. چیزی که هست این را هم می‌‌فهماند که رسولان در هر چیزی که تحقق یافتن رسالتشان مشروط به آن باشد که نسبت به آن [[علم غیب]] داشته باشند، این علم را خواهند داشت، حال چه متن رسالتشان از قبیل معارف اعتقادی و شرایع دین و قصص و عبرتها و حکمت‏ها و مواعظ باشد، و چه اینکه نشانیهای رسالتشان باشد و مردم با دیدن آن‏ نشانه و آن [[معجزه]] به [[صدق]] رسول در ادعای رسالتش پی ببرند، هم چنان که در قرآن کریم از بعضی رسولان نمونه‏ هایی از این قبیل حکایت کرده، مثلا در باره [[صالح]] فرموده که به قوم خود گفت: ﴿{{متن قرآن|تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَكْذُوبٍ}}﴾<ref>سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است؛ سوره هود، آیه ۶۵.</ref> و در باره [[عیسی]] فرموده كه به بنی اسرائیل فرمود: ﴿{{متن قرآن|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِكُمْ إِنَّ فِی ذَلِكَ لآیَةً لَّكُمْ}}﴾<ref>و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>، و نیز آیاتی كه در باره وعده‏ های رسولان آمده، و پیشگوییهایی كه در خود [[قرآن كریم]] آمده، همه اینها از موارد اظهار غیب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/20/86 ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۲۰، ص۸۶].</ref>.


[[پرونده:173589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابراهیم امینی]]]]
* آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است: در این جهت تردید نیست كه خداوند متعال به تمام جهان هستی‌ احاطه دارد، غیب و شهود نسبت به او یكسان است. این زمان و آن زمان، این مكان و آن مكان ندارد. چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مكان است چیزی‌ از او غایب نیست. همان طور كه به جهان شهود احاطه دارد به جهان غیب نیز احاطه دارد. بعضی‌ گفته‏‌اند: علم به غیب مخصوص خداست و از دیگری‌ حتی‌ پیمبران ساخته نیست، برای‌ اثبات مقصد به آیاتی‌ تمسك جسته‏‌اند كه ذیلاً ذكر می‌‏شود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}}.<ref>سروه انعام: ۵۹. </ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ}}﴾}}.<ref>سروه یونس: ۲۰. </ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَیْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ}}﴾}}.<ref>سروه نمل: ۶۵.</ref> در آیات مذكور علم به غیب از مختصات خدا شمرده شده است. علاوه بر این، پیمبران علم به غیب را از خودشان نفی‌ كرده‌‏اند مثلًا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّی مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ }}﴾}}.<ref>سروه انعام: ۵۰.</ref> از زبان حضرت نوح می‌‏گوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَكٌ}}﴾}}.<ref>سروه هود: ۳۱.</ref> می‌‏گویند: خدا در این آیات علم به غیب را از مختصات خودش شمرده و پیمبر اسلام و بعض پیمبران گذشته صریحاً آن را از خودشان نفی‌ كرده‏اند، بنا براین، غیر از خدا كسی‌ از غیب اطلاع ندارد حتی‌ پیمبران. قبول داریم که غیب مطلق از مختصات خداست، اوست که وجودش غیر محدود و چیزی‌ از او غایب و پوشیده نیست، و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد، و در علومش احتیاجی‌ به غیر ندارد. لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلی‌ برای‌ بشر محال باشد، بلکه خدایی‌ که مالک غیب و شهود است می‌‏تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری‌ از غیب را برایشان بگشاید، و حقایقی‌ را بر آینه صیقلی‌ وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه [[آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|علم غیب را از پیمبران نفی‌ نکرده بلکه اثبات نموده است]]: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا}}﴾}}.<ref>سروه جن: ۲۶.</ref> در آیه مذکور می‌‏فرماید: خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمی‌‏کند مگر افراد برگزیده را مانند رسول، از این جا معلوم می‌‏شود که رسول استثنا شده، و او می‌‏تواند با تأییدات الهی‌ با جهان غیب مرتبط گردد. به علاوه، خدا در بعض آیات می‌‏فرماید ما اخبار غیب را در اختیار پیمبر قرار می‌‏دهیم، مثلًا:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ}}﴾}}.<ref>سروه آل‌عمران: ۴۴.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تِلْکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ}}﴾}}.<ref>سروه هود: ۴۹.</ref> لکن ناگفته پیداست که گرچه پیمبران می‌‏توانند با جهان غیب تماس بگیرند ولی‌ به غیب مطلق و نامحدود دست رسی‌ ندارند و بیش از ظرفیت محدود وجودی‌ خود نمی‌‏توانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه، در این استفاده‏های‌ محدود هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند.
* آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است: در این جهت تردید نیست كه خداوند متعال به تمام جهان هستی‌ احاطه دارد، غیب و شهود نسبت به او یكسان است. این زمان و آن زمان، این مكان و آن مكان ندارد. چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مكان است چیزی‌ از او غایب نیست. همان طور كه به جهان شهود احاطه دارد به جهان غیب نیز احاطه دارد. بعضی‌ گفته‏‌اند: علم به غیب مخصوص خداست و از دیگری‌ حتی‌ پیمبران ساخته نیست، برای‌ اثبات مقصد به آیاتی‌ تمسك جسته‏‌اند كه ذیلاً ذكر می‌‏شود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}}.<ref>سروه انعام: ۵۹. </ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ}}﴾}}.<ref>سروه یونس: ۲۰. </ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَیْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ}}﴾}}.<ref>سروه نمل: ۶۵.</ref> در آیات مذكور علم به غیب از مختصات خدا شمرده شده است. علاوه بر این، پیمبران علم به غیب را از خودشان نفی‌ كرده‌‏اند مثلًا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّی مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ }}﴾}}.<ref>سروه انعام: ۵۰.</ref> از زبان حضرت نوح می‌‏گوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَكٌ}}﴾}}.<ref>سروه هود: ۳۱.</ref> می‌‏گویند: خدا در این آیات علم به غیب را از مختصات خودش شمرده و پیمبر اسلام و بعض پیمبران گذشته صریحاً آن را از خودشان نفی‌ كرده‏اند، بنا براین، غیر از خدا كسی‌ از غیب اطلاع ندارد حتی‌ پیمبران. قبول داریم که غیب مطلق از مختصات خداست، اوست که وجودش غیر محدود و چیزی‌ از او غایب و پوشیده نیست، و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد، و در علومش احتیاجی‌ به غیر ندارد. لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلی‌ برای‌ بشر محال باشد، بلکه خدایی‌ که مالک غیب و شهود است می‌‏تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری‌ از غیب را برایشان بگشاید، و حقایقی‌ را بر آینه صیقلی‌ وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه [[آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|علم غیب را از پیمبران نفی‌ نکرده بلکه اثبات نموده است]]: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا}}﴾}}.<ref>سروه جن: ۲۶.</ref> در آیه مذکور می‌‏فرماید: خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمی‌‏کند مگر افراد برگزیده را مانند رسول، از این جا معلوم می‌‏شود که رسول استثنا شده، و او می‌‏تواند با تأییدات الهی‌ با جهان غیب مرتبط گردد. به علاوه، خدا در بعض آیات می‌‏فرماید ما اخبار غیب را در اختیار پیمبر قرار می‌‏دهیم، مثلًا:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ}}﴾}}.<ref>سروه آل‌عمران: ۴۴.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تِلْکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ}}﴾}}.<ref>سروه هود: ۴۹.</ref> لکن ناگفته پیداست که گرچه پیمبران می‌‏توانند با جهان غیب تماس بگیرند ولی‌ به غیب مطلق و نامحدود دست رسی‌ ندارند و بیش از ظرفیت محدود وجودی‌ خود نمی‌‏توانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه، در این استفاده‏های‌ محدود هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند.



نسخهٔ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۴۸


آیا علم غیب منحصر به خداست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیا علم غیب مخصوص خداست؟
  • آیا غیر از خداوند، کسی می‌تواند عالم به غیب باشد؟
  • آیا معصوم از مقام علم غیب بهره‌مند است؟
  • آیا تنها خداست که به جهان غیب احاطه دارد؟

پاسخ به این پرسش

علامه طباطبایی
  1. «اول اینکه: علم به غیب بالأصاله و مستقلا خاص خدای تعالی است، به آن معنایی که توضیح دادیم، پس خدای تعالی به ذات خودش عالم به غیب است، و دیگران اگر علمی به غیب داشته باشند به تعلیم او دارند، با این نکته که از آیه استفاده کردیم روشن می‌‌شود که هر جا خدای تعالی از انبیا حکایت کرده که منکر علم غیب خود شده‏اند، منظور این بوده که بفهمانند ما رسولان، بالأصاله و مستقلا علم به غیب نداریم، نه اینکه با وحی خدا هم دانای به غیب نمی‌‌شویم، مانند آنجا که فرموده: ﴿﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ[۱] و آنجا که فرموده: ﴿﴿وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ[۲]، و آنجا که فرموده: ﴿﴿قُلْ مَا کُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِی وَلا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ[۳].
  2. دوم اینکه: بعد از آنکه عمومیت جمله‏ ﴿﴿فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا﴾ به وسیله جمله‏ ﴿﴿إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ﴾ شکسته شد، به صورت عام مخصص در آمده که می‌‌تواند باز هم تخصیص بخورد، هم چنان که در مورد بحث در باره انبیا تخصیص خورده، چون آیات قرآنی دلالت دارد بر اینکه بر آن حضرت وحی می‌‌شود، مثلا فرموده: ﴿﴿إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَی نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ[۴]، و نیز دلالت دارد بر اینکه وحی یکی از مصادیق غیب است. بنا بر این، یک پیغمبر دسترسی به غیب دارد، همچنان که رسول دارد، البته این در صورتی است که مراد از رسول در جمله‏ ﴿﴿إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ﴾ مقامی مقابل مقام نبوت باشد، و اما اگر منظور مطلق کسانی باشد که از ناحیه خدا به سوی خلق گسیل می‌‌شوند نبی هم از همان کسان است، همچنان که آیه زیر بر این معنا شهادت می‌‌دهد: ﴿﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِیٍّ إِلاَّ ...[۵] چون نبی را هم ارسال شده می‌‌داند، و آیه‏ ﴿﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ[۶] پس نبی هم مانند رسول جزو استثنا شدگان از عموم نفی است، بدون اینکه عموم مذکور نیازمند به تخصیص جدیدی بشود. و همچنین در مورد امام به آن معنایی که قرآن کلمه امام را در آن استعمال می‌‌کند، چون خدای تعالی امام را به صفت صبر و یقین توصیف کرده، مثلا می‌‌فرماید: ﴿﴿جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ[۷]، و نیز امامان را چنین توصیف کرده که پرده و حجاب از پیش رویشان برداشته شده، مثلا فرموده: ﴿﴿وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ[۸]، و نیز فرموده: ﴿﴿کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ[۹] و ما در بعضی از مباحث سابق در این باره سخن گفتیم. و اما ملائکه آنچه از وحی آسمان که قبل از نزولش حمل می‌‌کنند، و همچنین آنچه‏ از عالم ملکوت مشاهده می‌‌کنند، نسبت به خود آنان شهود است، نه غیب، هر چند که برای ما غیب می‌‌باشد، پس نمی‌‌توان ملائکه را مشمول استثنا دانست، علاوه بر این جمله ﴿﴿فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً﴾ تنها شامل اهل دنیا می‌‌شود که در روی زمین زندگی می‌‌کنند و اگر بنا باشد از سکنه زمین تجاوز کنیم تا شامل ملائکه هم باشد، باید مردگان را هم که امور آخرت را که به نص قرآن غیب این عالم است مشاهده می‌‌کنند مشمول استثنا بدانیم، و حال آنکه قطعا مشمول نیستند، برای اینکه اگر مردگان هم مشمول باشند دیگر حتی یک نفر هم در تحت عموم‏ ﴿﴿فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً﴾ باقی نمی‌‌ماند، چون هر انسان زمینی روزی از دنیا می‌‌رود و غیب عالم را می‌‌بیند، و در روز قیامت که‏ ﴿﴿یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ﴾، و نیز ﴿﴿ذَلِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ﴾ در باره‏‌اش فرموده، تمامی مردم یک جا مبعوث می‌‌شوند، و غیب عالم برای همه مشهود می‌‌گردد، پس همانطور که اموات مشمول استثنا نیستند، به خاطر اینکه عالم اموات غیر این عالم است، همچنین ملائکه هم مشمول نیستند، برای اینکه عالمشان غیر این عالم است.(...)
  3. سوم اینکه: در آیه شریفه عمومیت‏ ﴿﴿فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً﴾ استثنا شد، به اینکه رسولان به غیب آگاه می‌‌شوند. چیزی که هست این را هم می‌‌فهماند که رسولان در هر چیزی که تحقق یافتن رسالتشان مشروط به آن باشد که نسبت به آن علم غیب داشته باشند، این علم را خواهند داشت، حال چه متن رسالتشان از قبیل معارف اعتقادی و شرایع دین و قصص و عبرتها و حکمت‏ها و مواعظ باشد، و چه اینکه نشانیهای رسالتشان باشد و مردم با دیدن آن‏ نشانه و آن معجزه به صدق رسول در ادعای رسالتش پی ببرند، هم چنان که در قرآن کریم از بعضی رسولان نمونه‏ هایی از این قبیل حکایت کرده، مثلا در باره صالح فرموده که به قوم خود گفت: ﴿﴿تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَكْذُوبٍ[۱۰] و در باره عیسی فرموده كه به بنی اسرائیل فرمود: ﴿﴿وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِكُمْ إِنَّ فِی ذَلِكَ لآیَةً لَّكُمْ[۱۱]، و نیز آیاتی كه در باره وعده‏ های رسولان آمده، و پیشگوییهایی كه در خود قرآن كریم آمده، همه اینها از موارد اظهار غیب است»[۱۲].
ابراهیم امینی
  • آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است: در این جهت تردید نیست كه خداوند متعال به تمام جهان هستی‌ احاطه دارد، غیب و شهود نسبت به او یكسان است. این زمان و آن زمان، این مكان و آن مكان ندارد. چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مكان است چیزی‌ از او غایب نیست. همان طور كه به جهان شهود احاطه دارد به جهان غیب نیز احاطه دارد. بعضی‌ گفته‏‌اند: علم به غیب مخصوص خداست و از دیگری‌ حتی‌ پیمبران ساخته نیست، برای‌ اثبات مقصد به آیاتی‌ تمسك جسته‏‌اند كه ذیلاً ذكر می‌‏شود: ﴿﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ.[۱۳]﴿﴿وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ.[۱۴]﴿﴿ قُل لّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَیْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ.[۱۵] در آیات مذكور علم به غیب از مختصات خدا شمرده شده است. علاوه بر این، پیمبران علم به غیب را از خودشان نفی‌ كرده‌‏اند مثلًا: ﴿﴿ قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّی مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ .[۱۶] از زبان حضرت نوح می‌‏گوید: ﴿﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَكٌ.[۱۷] می‌‏گویند: خدا در این آیات علم به غیب را از مختصات خودش شمرده و پیمبر اسلام و بعض پیمبران گذشته صریحاً آن را از خودشان نفی‌ كرده‏اند، بنا براین، غیر از خدا كسی‌ از غیب اطلاع ندارد حتی‌ پیمبران. قبول داریم که غیب مطلق از مختصات خداست، اوست که وجودش غیر محدود و چیزی‌ از او غایب و پوشیده نیست، و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد، و در علومش احتیاجی‌ به غیر ندارد. لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلی‌ برای‌ بشر محال باشد، بلکه خدایی‌ که مالک غیب و شهود است می‌‏تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری‌ از غیب را برایشان بگشاید، و حقایقی‌ را بر آینه صیقلی‌ وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیمبران نفی‌ نکرده بلکه اثبات نموده است: ﴿﴿عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا.[۱۸] در آیه مذکور می‌‏فرماید: خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمی‌‏کند مگر افراد برگزیده را مانند رسول، از این جا معلوم می‌‏شود که رسول استثنا شده، و او می‌‏تواند با تأییدات الهی‌ با جهان غیب مرتبط گردد. به علاوه، خدا در بعض آیات می‌‏فرماید ما اخبار غیب را در اختیار پیمبر قرار می‌‏دهیم، مثلًا:﴿﴿ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ.[۱۹] ﴿﴿ تِلْکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ.[۲۰] لکن ناگفته پیداست که گرچه پیمبران می‌‏توانند با جهان غیب تماس بگیرند ولی‌ به غیب مطلق و نامحدود دست رسی‌ ندارند و بیش از ظرفیت محدود وجودی‌ خود نمی‌‏توانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه، در این استفاده‏های‌ محدود هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند.

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه ۵۰.
  2. و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
  3. بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ سوره احقاف، آیه ۹.
  4. ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی؛ سوره نساء، آیه ۱۶۳.
  5. و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه ...؛ سوره حج، آیه ۵۲.
  6. و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه ...؛ سوره اعراف، آیه ۹۴.
  7. و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند؛ سوره سجده، آیه ۲۴.
  8. و این‌گونه ما گستره «2» آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه ۷۵.
  9. هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.
  10. سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است؛ سوره هود، آیه ۶۵.
  11. و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  12. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۲۰، ص۸۶.
  13. سروه انعام: ۵۹.
  14. سروه یونس: ۲۰.
  15. سروه نمل: ۶۵.
  16. سروه انعام: ۵۰.
  17. سروه هود: ۳۱.
  18. سروه جن: ۲۶.
  19. سروه آل‌عمران: ۴۴.
  20. سروه هود: ۴۹.