بحث:آیا اعتقاد به علم غیب امام غلو نیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===[[غلو]] نبودن [[اعتقاد]] به علم غیب امامان{{ع}}=== | ===[[غلو]] نبودن [[اعتقاد]] به علم غیب امامان{{ع}}=== | ||
[[مخالفان]] [[علم غیب ائمه]]{{ع}} معتقدند [[علم غیب]] منحصر در [[خداوند]] است و داشتن علم غیب برای غیر او [[شرک]] و [[کفر]] است و خداوند تنها برخی از [[انبیا]] را از بعضی غیبها [[آگاه]] کرده، آن هم در محدوده [[احکام شریعت]] و به واسطه [[وحی]] و علم غیب داشتن آنان [[معجزه]] و [[دلیل]] [[نبوت]] آنان بوده است. لذا غیر از [[انبیاء]] احدی از علم غیب برخوردار نیست. این افراد برای [[اثبات]] مدعای خود به پارهای از [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد کردهاند. لذا اگر کسی [[اعتقاد]] داشته باشد به اینکه [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}} به همه امور گذشته و [[آینده]] تا [[روز]] [[حشر]] و بلکه [[اخبار آسمانها]] و آنچه پس از [[قیامت]] واقع میشود و به احوال [[شیعیان]] [[آگاهی]] و [[علم]] دارند، این اعتقاد، [[غلو]] در [[حق]] ایشان و فراتر از [[حد]] آنهاست<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص۳۲۱؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴.</ref>. | |||
در [[پاسخ]] به این [[شبهه]] گفته شده است: [[انسانها]] به [[قدر]] وسعت وجودی خود واجد صفاتی همچون [[رحمت]]، علم، [[قدرت]] و... هستند و این امر، [[غلوآمیز]] و شرک نیست، چون تفاوت میان این داشتن و داشتن [[الهی]]، قابل مقایسه نیست. شبهه فوق ناشی از برداشت [[نادرست]] از برخی [[آیات]]<ref>مانند: سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> و نیز عدم توجه به آیات دیگر<ref>سوره جن، آیات ۲۶ـ۲۷.</ref> است. علم غیب ائمه{{ع}} با [[ارادۀ الهی]] و در طول [[علم الهی]] و با [[اذن خداوند]] است. [[ارتباط]] [[حضرت مریم]]{{س}} با [[فرشتگان]]، [[الهام به مادر موسی]]{{س}} و [[علوم]] جناب [[ذوالقرنین]] و [[آصف بن برخیا]]، نمونههایی هستند که نشان میدهند اعتقاد به ارتباط ویژۀ امامان{{ع}} به عنوان [[حجتهای خداوند]] بعد از پیامبر{{صل}} با [[عالم غیب]]، غلوآمیز نیست؛ بلکه ممکن بوده و [[قرآن کریم]] از رخ دادن آن در برخی موارد گزارش داده است. در [[روایات]] نیز [[نقل]] شده، خداوند بزرگتر و کریمتر از آن است که کسی را [[حجت]] خود بر [[مردم]] قرار دهد، اما [[اخبار آسمانها و زمین]] را از او پنهان بدارد<ref>ر.ک. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۵۴؛ {{متن حدیث|اللَّهُ أَجَلُّ وَأَعَزُّ وَأَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَفْرِضَ طَاعَهَ عَبْدٍ یَحْجُبُ عَنْهُ عِلْمَ سَمَائِهِ وَأَرْضِهِ؛ ثُمَّ قَالَ: لا یَحْجُبُ ذلِکَ عَنْهُ}}؛ ج۱، ص۶۵۰ـ۶۵۴؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۲۲ـ۱۲۷.</ref>. تجربه نیز نشان داده، افراد عادی با [[دانشهای عادی]] نمیتوانند [[جهان]] را [[مدیریت]] کنند و به [[سعادت]] مطلوب برسانند، بنابراین داشتن پشتوانه [[قرآنی]] و مستند بودن به [[روایات معتبر]]، [[نادرستی]] ادعای یاد شده را روشن میسازد. به نظر میرسد ادعای [[نفی]] هرگونه [[علم الهی]] و ویژه از [[ائمه]]{{ع}}، دیدگاهی تفریطی و ناشی از مقایسه ائمه{{ع}} با [[پیشوایان]] [[اهل]] سنت است<ref>ر.ک. هاشمی، علی، علوم برگزیدگان، ص۴۰۸؛ نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰.</ref>. | |||
همچنین با توجه به تفاوتهایی که [[علم غیب معصوم]] با [[علم غیب]] [[الهی]] دارد، قائل شدن به [[علم غیب امام]] [[غلو]] محسوب نمیشود زیرا غلو آن یعنی: | |||
#چیزی که [[عقل]] و [[نقل]] اجازه نمیدهد گفته شود. | |||
#و یا مطلبی درباره کسی گفته شود که او فاقد آن باشد. | |||
# [[اهل بیت]] متصف به چیزی شوند که [[خداوند]] برای آنها قرار نداده، مانند: [[اعتقاد]] به اینکه خداوند [[امر]] [[عالم]] را به آنها واگذار نموده و خود کنار رفته یا اعتقاد به خدایی آنها داشته و آنها را از [[حدود]] بشریّت خارج کرده و به [[الوهیت]] داخل کند<ref>ر.ک. قاضی طباطبایی، محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص ۵۲۰؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص۳۲۱؛ شریعتمدار جزایری، نورالدین، امام حسین و علم به شهادت؛ شیخزاده، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۴ـ۳۶؛ لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸، ص۱۰ـ۱۶؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ ۱۶۴؛ جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۲۷؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام، (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۴.</ref>. | |||
#کسی را در هر صفتی یا کمالی در عرض [[خدا]] و کنار خدا جا دهند و الا شائبه [[غلو]] و [[شرک]] منتفی است و این [[حقیقت]] را خود [[ائمه]]{{ع}} نیز فرمودهاند: «درباره ما هر چه میخواهید بگویید اما به مرز [[بندگی]] نرسید و [[مبالغه]] نورزید»<ref>الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج۲، ص ۴۳۹؛ {{متن حدیث|لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِیَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا}}</ref>؛ «ما را [[بندگان]] و [[مخلوقات]] قرار دهید سپس هر چه خواستید به ما نسبت دهید»<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۲۴۱؛ {{متن حدیث|اجْعَلُونَا عَبِیداً مَخْلُوقِینَ وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُمْ}}</ref>. لذا [[نفی]] [[سهو]] و [[نسیان]] و [[اثبات]] [[علم غیب]] هیچکدام [[امام]] را [[ربّ]] و [[معبود]] نمیسازد، بلکه آنان را بندگانی با [[علم]] و [[عصمت]] عالی معرفی میکند<ref>ر.ک. لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸، ص۱۰ـ۱۶.</ref>. | |||
#ایشان را در صفاتی که اختصاص به خدا دارد [[شریک]] قرار دهیم، مثل: [[روزی]] دادن به مخلوقات و [[خلق]] کردن و [[حیات]] بخشیدن و [[قبض روح]] کردن. | |||
#و یا در یکی از اوصاف [[ذکر]] شده [[پیامبر]]{{صل}} و ائمه{{ع}} را مستقل بدانیم، در صورتی که [[امامان]]{{ع}} هیچگونه استقلالی از خودشان ندارند و هر کمالی که به آن رسیده از ناحیۀ [[خداوند جلیل]] است و هر [[مقام]] و [[عظمت]] که دارند [[خداوند]] داده است. ائمه{{ع}} مخلوق خداوند هستند و هر [[کمال]] و اوصافی که دارند خداوند به آنها [[عنایت]] کرده بنابراین غلوّی در [[کار]] نیست<ref>ر.ک. قاضی طباطبایی، محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص ۵۲۰؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲.</ref>. | |||
در توضیحی دیگر باید گفت: از طرفی ائمه{{ع}} براساس [[آیۀ تطهیر]]<ref>سوره احزاب، آیه۳۳. </ref>، [[پاکیزه]] و [[اشرف]] مخلوقاتند، از طرف دیگر در [[خداوند]] [[بخل]] وجود ندارد و [[عقل]] مانع [[کرم]] [[خدا]] نیست؛ پس مانعی ندارد خداوند بر ایشان [[کمال]] [[لیاقت]] و [[علم غیب]] را [[افاضه]] نماید و لذا غلوی وجود ندارد<ref>نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲.</ref>. | |||
===نتیجه گیری=== | ===نتیجه گیری=== |
نسخهٔ ۳ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۴۵
پاسخ اجمالی
معناشناسی علم غیب امام
غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱]. علم به غیب در اصل مخصوص خداوند و از صفات ذاتی او بوده و از فرد دیگری گرفته نشده است، اما خداوند قسمی از آن را به برگزیدگان از مخلوقات مانند پیامبران و امامان تعلیم داده است[۲]. آیاتی که علم غیب را برای خداوند متعال ثابت مینمایند[۳] ناظر به علم غیب از نوع اولاند که اختصاص به خداوند سبحان داشته و هیچ شریکی برایش متصور نیست، همچنین آیاتی که علم غیب را از پیامبر اکرم(ص) و سایر موجودات نفی مینمایند[۴] هم ناظر به همین قسم از علم غیباند؛ یعنی علم غیب واجب، ذاتی، غیر مستفاد از غیر و غیر محدود. اما علم غیبی که امامان(ع) دارند با اراده و علم الهی و با اذن خداوند و تعلیم و عنایت اوست و به صورت ذاتی و استقلالی نیست[۵].
تفاوت علم غیب خداوند با علم غیب امامان(ع)
میان علم غیب معصوم و علم غیب خداوند تفاوتهایی وجود دارد، مهمترین این تفاوتها عبارتاند از:
- علم غیب خداوند بالذات است؛ یعنی خارج از ذات نیست، اما علم غیب امامان و انبیاء بالغیر و مأذون از جانب خداوند و اعطائی است، لذا قرآن مجید به صراحت علم غیب بالذات و مستقل را از غیر خدا نفی میکند.
- علم غیب خدا، قدیم و پیش از همه مخلوقات و معلومات و علت معلومات است، ولی علمِ غیب انبیا و ائمه(ع) حادث و پس از معلومات و مغایر با ذات ایشان بوده و علت معلومات نیست.
- علم غیب الهی مانند اصل علم الهی، منشاء پیدایش اشیاء است، اما علم غیب انبیا و ائمه(ع) چنین نیست.
- علم غیب خداوند نامحدود بوده و هیچ استثناء و قیدی ندارد، اما علم غیب امام محدود به مقداری است که خداوند خواسته باشد و همچنین مسبوق به عدم است[۶].
غلو نبودن اعتقاد به علم غیب امامان(ع)
شبهه ایی وجود دارد مبنی بر اینکه اشتراک معصوم با خداوند در داشتن علم غیب، موجب غلو در حق معصوم و زمینه ساز نوعی شرک بوده و صاحب این پندار مشرک است[۷].[۸]
در پاسخ به این شبهه گفته شده است: انسانها به قدر وسعت وجودی خود واجد صفاتی همچون رحمت، علم، قدرت و... هستند و این امر، غلوآمیز و شرک نیست، چون تفاوت میان این داشتن و داشتن الهی، قابل مقایسه نیست. شبهه فوق ناشی از برداشت نادرست از برخی آیات[۹] و نیز عدم توجه به آیات دیگر[۱۰] است. علم غیب ائمه(ع) با ارادۀ الهی و در طول علم الهی و با اذن خداوند است. ارتباط حضرت مریم(س) با فرشتگان، الهام به مادر موسی(س) و علوم جناب ذوالقرنین و آصف بن برخیا، نمونههایی هستند که نشان میدهند اعتقاد به ارتباط ویژۀ امامان(ع) به عنوان حجتهای خداوند بعد از پیامبر(ص) با عالم غیب، غلوآمیز نیست؛ بلکه ممکن بوده و قرآن کریم از رخ دادن آن در برخی موارد گزارش داده است. در روایات نیز نقل شده، خداوند بزرگتر و کریمتر از آن است که کسی را حجت خود بر مردم قرار دهد، اما اخبار آسمانها و زمین را از او پنهان بدارد[۱۱]. تجربه نیز نشان داده، افراد عادی با دانشهای عادی نمیتوانند جهان را مدیریت کنند و به سعادت مطلوب برسانند، بنابراین داشتن پشتوانه قرآنی و مستند بودن به روایات معتبر، نادرستی ادعای یاد شده را روشن میسازد. به نظر میرسد ادعای نفی هرگونه علم الهی و ویژه از ائمه(ع)، دیدگاهی تفریطی و ناشی از مقایسه ائمه(ع) با پیشوایان اهل سنت است[۱۲].
همچنین با توجه به تفاوتهایی که علم غیب معصوم با علم غیب الهی دارد، قائل شدن به علم غیب امام غلو محسوب نمیشود زیرا غلو آن یعنی:
- چیزی که عقل و نقل اجازه نمیدهد گفته شود.
- و یا مطلبی درباره کسی گفته شود که او فاقد آن باشد.
- اهل بیت متصف به چیزی شوند که خداوند برای آنها قرار نداده، مانند: اعتقاد به اینکه خداوند امر عالم را به آنها واگذار نموده و خود کنار رفته یا اعتقاد به خدایی آنها داشته و آنها را از حدود بشریّت خارج کرده و به الوهیت داخل کند و...[۱۳].
در توضیحی دیگر باید گفت: از طرفی ائمه(ع) براساس آیۀ تطهیر[۱۴]، پاکیزه و اشرف مخلوقاتند، از طرف دیگر در خداوند بخل وجود ندارد و عقل مانع کرم خدا نیست؛ پس مانعی ندارد خداوند بر ایشان کمال لیاقت و علم غیب را افاضه نماید و لذا غلوی وجود ندارد[۱۵].
نتیجه گیری
کسی که چیزی از علم غیب و قدرت غیبی را برای غیر خداوند متعال اثبات میکند و میگوید: آنان به طور استقلال علم غیب نداشته بلکه به اذن خدا دارای آن هستند، اشتباه نکرده است و بر عکس کسی که برای غیر خداوند معتقد به اصالت و استقلال در علم غیب است با فهم عوام الناس قضاوت کرده و چنین کسی خالی از غلو نیست، هر چند بگوید این اصالت و استقلال را خداوند به آنان داده است؛ لذا هر گونه شائبه غلوّ، از إسناد علم غیب به هر شخصی که دلیل بر آن اقامه شده باشد، منتفی است[۱۶].
پاسخ تفصیلی
معناشناسی علم غیب امام
غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱۷]. علم به غیب در اصل مخصوص خداوند و از صفات ذاتی او بوده و از فرد دیگری گرفته نشده است، اما خداوند قسمی از آن را به برگزیدگان از مخلوقات مانند پیامبران و امامان تعلیم داده است[۱۸]. آیاتی که علم غیب را برای خداوند متعال ثابت مینمایند[۱۹] ناظر به علم غیب از نوع اولاند که اختصاص به خداوند سبحان داشته و هیچ شریکی برایش متصور نیست، همچنین آیاتی که علم غیب را از پیامبر اکرم(ص) و سایر موجودات نفی مینمایند[۲۰] هم ناظر به همین قسم از علم غیباند؛ یعنی علم غیب واجب، ذاتی، غیر مستفاد از غیر و غیر محدود. اما علم غیبی که امامان(ع) دارند با اراده و علم الهی و با اذن خداوند و تعلیم و عنایت اوست و به صورت ذاتی و استقلالی نیست[۲۱].
تفاوت علم غیب خداوند با علم غیب امامان(ع)
میان علم غیب معصوم و علم غیب خداوند تفاوتهایی وجود دارد، مهمترین این تفاوتها عبارتاند از:
- علم غیب خداوند بالذات است؛ یعنی خارج از ذات نیست، اما علم غیب امامان و انبیاء بالغیر و مأذون از جانب خداوند و اعطائی است، لذا قرآن مجید به صراحت علم غیب بالذات و مستقل را از غیر خدا نفی میکند.
- علم غیب خدا، قدیم و پیش از همه مخلوقات و معلومات و علت معلومات است، ولی علمِ غیب انبیا و ائمه(ع) حادث و پس از معلومات و مغایر با ذات ایشان بوده و علت معلومات نیست.
- علم غیب الهی مانند اصل علم الهی، منشاء پیدایش اشیاء است، اما علم غیب انبیا و ائمه(ع) چنین نیست.
- علم غیب خداوند نامحدود بوده و هیچ استثناء و قیدی ندارد، اما علم غیب امام محدود به مقداری است که خداوند خواسته باشد و همچنین مسبوق به عدم است[۲۲].
غلو نبودن اعتقاد به علم غیب امامان(ع)
مخالفان علم غیب ائمه(ع) معتقدند علم غیب منحصر در خداوند است و داشتن علم غیب برای غیر او شرک و کفر است و خداوند تنها برخی از انبیا را از بعضی غیبها آگاه کرده، آن هم در محدوده احکام شریعت و به واسطه وحی و علم غیب داشتن آنان معجزه و دلیل نبوت آنان بوده است. لذا غیر از انبیاء احدی از علم غیب برخوردار نیست. این افراد برای اثبات مدعای خود به پارهای از ادله عقلی و نقلی استناد کردهاند. لذا اگر کسی اعتقاد داشته باشد به اینکه پیامبر(ص) و امامان(ع) به همه امور گذشته و آینده تا روز حشر و بلکه اخبار آسمانها و آنچه پس از قیامت واقع میشود و به احوال شیعیان آگاهی و علم دارند، این اعتقاد، غلو در حق ایشان و فراتر از حد آنهاست[۲۳].
در پاسخ به این شبهه گفته شده است: انسانها به قدر وسعت وجودی خود واجد صفاتی همچون رحمت، علم، قدرت و... هستند و این امر، غلوآمیز و شرک نیست، چون تفاوت میان این داشتن و داشتن الهی، قابل مقایسه نیست. شبهه فوق ناشی از برداشت نادرست از برخی آیات[۲۴] و نیز عدم توجه به آیات دیگر[۲۵] است. علم غیب ائمه(ع) با ارادۀ الهی و در طول علم الهی و با اذن خداوند است. ارتباط حضرت مریم(س) با فرشتگان، الهام به مادر موسی(س) و علوم جناب ذوالقرنین و آصف بن برخیا، نمونههایی هستند که نشان میدهند اعتقاد به ارتباط ویژۀ امامان(ع) به عنوان حجتهای خداوند بعد از پیامبر(ص) با عالم غیب، غلوآمیز نیست؛ بلکه ممکن بوده و قرآن کریم از رخ دادن آن در برخی موارد گزارش داده است. در روایات نیز نقل شده، خداوند بزرگتر و کریمتر از آن است که کسی را حجت خود بر مردم قرار دهد، اما اخبار آسمانها و زمین را از او پنهان بدارد[۲۶]. تجربه نیز نشان داده، افراد عادی با دانشهای عادی نمیتوانند جهان را مدیریت کنند و به سعادت مطلوب برسانند، بنابراین داشتن پشتوانه قرآنی و مستند بودن به روایات معتبر، نادرستی ادعای یاد شده را روشن میسازد. به نظر میرسد ادعای نفی هرگونه علم الهی و ویژه از ائمه(ع)، دیدگاهی تفریطی و ناشی از مقایسه ائمه(ع) با پیشوایان اهل سنت است[۲۷].
همچنین با توجه به تفاوتهایی که علم غیب معصوم با علم غیب الهی دارد، قائل شدن به علم غیب امام غلو محسوب نمیشود زیرا غلو آن یعنی:
- چیزی که عقل و نقل اجازه نمیدهد گفته شود.
- و یا مطلبی درباره کسی گفته شود که او فاقد آن باشد.
- اهل بیت متصف به چیزی شوند که خداوند برای آنها قرار نداده، مانند: اعتقاد به اینکه خداوند امر عالم را به آنها واگذار نموده و خود کنار رفته یا اعتقاد به خدایی آنها داشته و آنها را از حدود بشریّت خارج کرده و به الوهیت داخل کند[۲۸].
- کسی را در هر صفتی یا کمالی در عرض خدا و کنار خدا جا دهند و الا شائبه غلو و شرک منتفی است و این حقیقت را خود ائمه(ع) نیز فرمودهاند: «درباره ما هر چه میخواهید بگویید اما به مرز بندگی نرسید و مبالغه نورزید»[۲۹]؛ «ما را بندگان و مخلوقات قرار دهید سپس هر چه خواستید به ما نسبت دهید»[۳۰]. لذا نفی سهو و نسیان و اثبات علم غیب هیچکدام امام را ربّ و معبود نمیسازد، بلکه آنان را بندگانی با علم و عصمت عالی معرفی میکند[۳۱].
- ایشان را در صفاتی که اختصاص به خدا دارد شریک قرار دهیم، مثل: روزی دادن به مخلوقات و خلق کردن و حیات بخشیدن و قبض روح کردن.
- و یا در یکی از اوصاف ذکر شده پیامبر(ص) و ائمه(ع) را مستقل بدانیم، در صورتی که امامان(ع) هیچگونه استقلالی از خودشان ندارند و هر کمالی که به آن رسیده از ناحیۀ خداوند جلیل است و هر مقام و عظمت که دارند خداوند داده است. ائمه(ع) مخلوق خداوند هستند و هر کمال و اوصافی که دارند خداوند به آنها عنایت کرده بنابراین غلوّی در کار نیست[۳۲].
در توضیحی دیگر باید گفت: از طرفی ائمه(ع) براساس آیۀ تطهیر[۳۳]، پاکیزه و اشرف مخلوقاتند، از طرف دیگر در خداوند بخل وجود ندارد و عقل مانع کرم خدا نیست؛ پس مانعی ندارد خداوند بر ایشان کمال لیاقت و علم غیب را افاضه نماید و لذا غلوی وجود ندارد[۳۴].
نتیجه گیری
کسی که چیزی از علم غیب و قدرت غیبی را برای غیر خداوند متعال اثبات میکند و میگوید: آنان به طور استقلال علم غیب نداشته بلکه به اذن خدا دارای آن هستند، اشتباه نکرده است و بر عکس کسی که برای غیر خداوند معتقد به اصالت و استقلال در علم غیب است با فهم عوام الناس قضاوت کرده و چنین کسی خالی از غلو نیست، هر چند بگوید این اصالت و استقلال را خداوند به آنان داده است؛ لذا هر گونه شائبه غلوّ، از إسناد علم غیب به هر شخصی که دلیل بر آن اقامه شده باشد، منتفی است[۳۵].
پانویس
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص ۴۵۴؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
- ↑ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
- ↑ مانند: ﴿إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ﴾«بگو که غیب، تنها از آن خداوند است» سوره یونس، آیه ۲۰.
- ↑ مانند: ﴿قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ﴾«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم» سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ ر.ک. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۳۸؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸ بخاراییزاده، حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۱۱۷؛ نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ۱۶۴.
- ↑ ر.ک. قاضی طباطبایی، محمد علی، بررسیهای اسلامی؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ ۱۶۴؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸؛ نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۳۸.
- ↑ شاه اسماعیل، تقویة الایمان، ص۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ ر.ک. نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ ۱۶۴.
- ↑ مانند: سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ سوره جن، آیات ۲۶ـ۲۷.
- ↑ ر.ک. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۵۴؛ «اللَّهُ أَجَلُّ وَأَعَزُّ وَأَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَفْرِضَ طَاعَهَ عَبْدٍ یَحْجُبُ عَنْهُ عِلْمَ سَمَائِهِ وَأَرْضِهِ؛ ثُمَّ قَالَ: لا یَحْجُبُ ذلِکَ عَنْهُ»؛ ج۱، ص۶۵۰ـ۶۵۴؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۲۲ـ۱۲۷.
- ↑ ر.ک. هاشمی، علی، علوم برگزیدگان، ص۴۰۸؛ نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰.
- ↑ ر.ک. قاضی طباطبایی، محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص ۵۲۰؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص۳۲۱؛ شریعتمدار جزایری، نورالدین، امام حسین و علم به شهادت؛ شیخزاده، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۴ـ۳۶؛ لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸، ص۱۰ـ۱۶؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ ۱۶۴؛ جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۲۷؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام، (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۴.
- ↑ سوره احزاب، آیه۳۳.
- ↑ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۱۷؛ بخاراییزاده، حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۱۱۷.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص ۴۵۴؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
- ↑ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
- ↑ مانند: ﴿إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ﴾«بگو که غیب، تنها از آن خداوند است» سوره یونس، آیه ۲۰.
- ↑ مانند: ﴿قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ﴾«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم» سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ ر.ک. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۳۸؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸ بخاراییزاده، حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۱۱۷؛ نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ۱۶۴.
- ↑ ر.ک. قاضی طباطبایی، محمد علی، بررسیهای اسلامی؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ ۱۶۴؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸؛ نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۳۸.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص۳۲۱؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴.
- ↑ مانند: سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ سوره جن، آیات ۲۶ـ۲۷.
- ↑ ر.ک. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۵۴؛ «اللَّهُ أَجَلُّ وَأَعَزُّ وَأَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَفْرِضَ طَاعَهَ عَبْدٍ یَحْجُبُ عَنْهُ عِلْمَ سَمَائِهِ وَأَرْضِهِ؛ ثُمَّ قَالَ: لا یَحْجُبُ ذلِکَ عَنْهُ»؛ ج۱، ص۶۵۰ـ۶۵۴؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۲۲ـ۱۲۷.
- ↑ ر.ک. هاشمی، علی، علوم برگزیدگان، ص۴۰۸؛ نظیر عرفانی، محمد، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۰.
- ↑ ر.ک. قاضی طباطبایی، محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص ۵۲۰؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۶، ص۳۲۱؛ شریعتمدار جزایری، نورالدین، امام حسین و علم به شهادت؛ شیخزاده، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۴ـ۳۶؛ لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸، ص۱۰ـ۱۶؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴؛ باقری، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۵۴ـ ۱۶۴؛ جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۲۷؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام، (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۴.
- ↑ الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج۲، ص ۴۳۹؛ «لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِیَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا»
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۲۴۱؛ «اجْعَلُونَا عَبِیداً مَخْلُوقِینَ وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُمْ»
- ↑ ر.ک. لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸، ص۱۰ـ۱۶.
- ↑ ر.ک. قاضی طباطبایی، محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص ۵۲۰؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲.
- ↑ سوره احزاب، آیه۳۳.
- ↑ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۲۲.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۱۷؛ بخاراییزاده، حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۱۱۷.
پاسخ
بسیاری از مخالفین شیعه در بحث علم غیب، شیعیان را اهل غلو و شرک می خوانند و تلاش می کنند تا به هر نحوی علم غیب را مختص خداوند دانسته و آن را در مورد غیر خداوند منتفی بدانند.جدای از بحث های قرآنی و روایی که این ادعای مخالفین را باطل می سازد، ابن خلدون (عالم مشهور اهل سنت) این چنین می نویسد : "وإنّ البشر محجوبون عن الغیب إلّا من أطلعه الله علیه من عنده فی نوم أو ولایة" (مقدمة إبن خلدون،ص411 ط دار الفکر). بشر از اطلاع بر غیب ناتوان هستند و نمی توانند به آن دسترسی پیدا کنند مگر کسی که خداوند وی را از نزد خودش به وسیله ی خواب یا ولایت آگاه کند. دکتر عمر الاشقر – عالم مشهور وهابی – نیز این قول ابن خلدون را تایید کرده و در بخشی از کتابش که به ذکر فوائد و کاربردهای به دست آمده از اخبار مربوط به علائم قیامت و امور غیبی می پردازد، مورد ششم را به اموری اختصاص می دهد که مربوط به اموری است که در آینده اتفاق خواهد افتاد و سپس به این قول ابن خلدون استدلال می کند ! "ویمکننا أن نوجز الفوائد التی نحصل علیها من وراء دراسة الأخبار التی تحدث بأشراط الساعة والمغیبات المستقبلة فی الأمور التالیة: (...) سادساً: التطلع إلی ما یحدث فی المستقبل أمر فطری فالإنسان یجد فی نفسه رغبة شدیدة إلی معرفة الوقائع والکائنات التی قد تحدث للجنس الإنسانی، أو تحدث للأمة التی هو منها، أو قد تحدث له، ولذلک فإن الزعماء والرؤساء، بل والأفراد یلجؤون فی معرفة ذلک إلی السحرة والکهان والمنجمین، فجاءهم الله بالحق الذی یغنی ویکفی ویشفی فی هذا الجانب. وقد تعرض ابن خلدون لهذه الفائدة فی مقدمة تاریخه ..... (القیامة الصغری،ص132 ط دار النفائس للنشر والتوزیع، الأردن، مکتبة الفلاح، الکویت). ترجمه: "و برای ما امکان پذیر است که فوائد و نکات کاربردی که در نتیجه ی بررسی روایات مربوط به نشانه های قیامت و امور غیبی آینده به دست می آید را در امور زیر خلاصه کنیم: (...) مورد ششم: شوق و علاقه به دانستن چیزی که در آینده اتفاق می افتد امری فطری است و انسان در وجود خودش رغبت و میل شدیدی به دانستن وقایع و شناخت اتفاقاتی که گاهی برای بشر یا برای امتی که وی در آن زندگی می کند و یا برای خودش رخ می دهد می یابد و به همین دلیل رهبران و بلکه دیگر انسان ها برای دانستن این مسائل به جادوگران و کاهنان و منجمین پناه می برند در حالی که خداوند حقی را برای آنان آورده است که انسان را از این مسائل بی نیاز می سازد. و ابن خلدون در مقدمه ی تاریخش به این نکته اشاره کرده است". و در ادامه این عالم وهابی کلام ابن خلدون را به صورت کامل نقل می کند.
پاسخ دیگر
علامه مجلسی هم در بحارالانوار، ج 25، ص346 مظاهر غلوّ را در اعتقاد به امور زیر شمرده است: الوهیت پیامبر و ائمه(ع)، شریک خداوند در معبودیت یا خالقیت و رازقیت، حلول خداوند در آنها یا اتحاد خداوند با آنان، آگاهی از غیب بدون الهام و افاضه ربّانی، اعتقاد به نبوت درباره ائمه طاهرین(ع)، تناسخ ارواح ائمه در بدن¬های یکدیگر، عدم لزوم اطاعت و ترک معصیت خداوند با معرفت ائمه(ع). مثل فرقه نصیریه که قائل بودند علی¬بن¬ابی¬طالب خداست یا الوهیت در او حلول کرده یا مثل فرقه منصوریه که معتقدند امام باقر(ع) به آسمان عروج کرده یا مثل فرقه جناحیه که معتقد بودند روح خدا در آدم و پیامبران بعد از او حلول کرد و فرقه¬هایی چون تشبیه، حلّاجیه، غرابیه، حماریه و ... که همه منقرض شده¬اند. تنها فرقه¬هایی مانند اهل حق(علی اللهی) و دروزیه به صورت پراکنده در بعضی کشورها پیروانی دارند. مبارزه امامان با غالیان نیز تقابل با همین اندیشه بوده و لذا «لعن و نفرین ائمه» در مورد غالیان، به رغم تمایل نویسنده مقاله مزبور، ارتباطی با اندیشه امامت و عصمت ندارد و این موضوع با مراجعه¬ای ساده به روایات مربوطه، فهمیده می¬شود. کما این که علم غیبی امام در موارد بسیار و علم او به ماکان و مایکون (آنچه رخ داده و آنچه اتفاق خواهد افتاد)، تعارضی با اصول عقاید ندارد.