فیء: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = شأن اقتصادی معصوم | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[فیء در قرآن]] - [[فیء در حقوق اسلامی]] - [[فیء در فقه سیاسی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[فیء در قرآن]] - [[فیء در حقوق اسلامی]] - [[فیء در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = فیء (پرسش)}}


==مقدمه==
'''«فیء»''' به معنای رجوع و بازگشت سایه، به بخشی از [[انفال]] گفته می‌شود که بدون [[رنج]] و زحمت، در [[اختیار]] [[جامعه اسلامی]] قرار گیرد. فی‌ء از اموال دولت اسلامی و [[بیت المال]] محسوب می‌شود و برای تأمین [[زندگی]] اقشار آسیب‌پذیر [[اجتماعی]] و در [[راه خدا]] [[مصرف]] می‌شود. فیء در [[اسلام]]، از زمان [[یهودیان]] "[[بنی نضیر]]" و بیرون رفتن آنها از [[مدینه]] آغاز شده است و یکی از مصادیق انفال محسوب می‌شود.
"فئ"، در لغت به معنای [[رجوع]] به حالت [[پسندیده]] است، نیز به غنیمتی که بدون زحمت به دست آید، “فئ” گفته می‌شود<ref>مفردات راغب، ص۳۸۹.</ref> در اصطلاح [[فقهی]] به غنایمی که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] به دست می‌آید و یا [[مالی]] که [[خداوند]] از [[کفّار]] به [[پیامبر]] بازگردانده، که با کلمه: “افاء” اطلاق شده است.
#{{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ الله يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَالله عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا الله إِنَّ الله شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ الله وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ الله وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ * وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست * آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند * و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۶-۹.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ الله عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ الله غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>.


===نکات===
== معناشناسی ==
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
«فیء» به معنای رجوع و بازگشت سایه است<ref>لغت‌نامه دهخدا، ج۱۱، ص۱۷۲۴۸؛ فرهنگ معین، ج۲، ص۲۵۹۰؛ ابن‌فارس، معجم مغائیس اللغه، ج۴، ص۴۳۵.</ref> و در اصطلاح، به بخشی از [[انفال]] گفته می‌شود که بدون [[رنج]] و زحمت، در [[اختیار]] [[جامعه اسلامی]] قرار گیرد<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. به عبارت دیگر، هر گونه [[اموال]] بدون مالک، مانند: کوه‌ها، بستر رودخانه‌ها، خرابه‌های متروک و مانند آن فیء خوانده می‌شود. فی‌ء از اموال دولت اسلامی و [[بیت المال]] محسوب می‌شود و برای تأمین [[زندگی]] اقشار آسیب‌پذیر [[اجتماعی]] و در [[راه خدا]] [[مصرف]] می‌شود. فیء، یکی از منابع مهم [[بیت المال]] در [[نظام اسلامی]] است<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۴؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص ۴۵۰.</ref>.
# [[مالکیت]] “فیء” به دست آمده بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]]، از آن [[خدا]] و [[پیامبر]] و خارج از قلمرو [[مالکیت]] [[مسلمانان]] {{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ...}}؛
 
#حلیت فئ برای [[فقیران]]، [[یتیمان]]، در راه ماندگان و [[خویشاوندان پیامبر]]: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ...}}؛
== پیشینه ==
#قرارگرفتن [[اموال]] و دارایی‌های [[اهل کتاب]] [[بنی‌نضیر]]، [[بنی‌قریظه]]، [[یهودیان خیبر]] - در [[اختیار]] [[پیامبر]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ... * مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ}}؛
فیء در [[اسلام]]، از زمان [[یهودیان]] "[[بنی نضیر]]" و بیرون رفتن آنها از [[مدینه]] آغاز شده است. به همین مناسبت، [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} نازل و [[اموال]] و مستغلات بر جای مانده از یهودیان را از آن [[رسول خدا]] ([[رئیس حکومت]]) دانست. از آنجا که این اموال، بدون [[جنگ]] به دست آمده از [[غنایم]] [[جنگی]] به حساب نیامده‌اند، البته رسول خدا {{صل}} از جانب خود، آن اموال را میان [[نیازمندان]] تقسیم کردند<ref>مجمع البیان، ذیل آیه ۶ از حشر؛ تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۱؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۹۱؛ ارشاد مفید، ص۴۷-۴۸.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۴.</ref>
# [[امامان معصوم]] دارای سهمی از [[اموال]] فئ: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...}}؛
 
#فقرای [[انصار]] از جمله سهم‌بران فئ: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ... * وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ}}؛
== فرق فیء و انفال ==
# [[مهاجران]] تنگدست و [[نیازمند]] از جمله سهم‌بران فئ: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ... * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ}}؛
{{همچنین|انفال}}
# [[رضایت]] و [[ایثار]] [[انصار]]، از واگذاری سهم فیء خود به [[مهاجران]]: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ الله عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى...* وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ...}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۳۷۳.</ref>.
بسیاری از [[مفسران]] فیء را در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ}} به معنی اموالی که از [[کفار]] به مسلمانان باز می‌گردد [[تفسیر]] نموده‌اند<ref>ر. ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۹۲.</ref>، بنابراین تفسیر، فیء یکی از مصادیق انفال بوده و حکم انفال را خواهد داشت.
 
در برخی از احادیث [[اهل بیت]] {{عم}} فیء و [[انفال]] در مقابل غنایم ذکر شده و حکم آن چنین بیان شده است: «از [[امام صادق]] {{ع}} در مورد غنایم جنگی سؤال شد فرمود: [[خمس]] آن جدا می‌شود و باقیمانده میان [[رزمندگان]] تقسیم می‌شود. و سپس فرمود: و اما فیء و انفال کلاً به [[رسول خدا]] {{صل}} اختصاص دارد»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فِي الْغَنِيمَةِ قَالَ يُخْرَجُ‏ مِنْهُ‏ الْخُمُسُ‏ وَ يُقْسَمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ مَنْ قَاتَلَ}} و به دنبال فرمود: {{متن حدیث|فَأَمَّا الْفَيْ‏ءُ وَ الْأَنْفَالُ‏ فَهُوَ خَالِصٌ‏ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}، وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۷۴، حدیث ۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده|موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]، ص ۲۷۵.</ref>
 
== مصداق‌های فیء ==
اموال فیء به چهار دسته تقسیم می‌شود:
# مالی که بدون [[خون‌ریزی]] و لشکرکشی به دست آمده باشد یا [[مال]] [[آتش بس]] و [[صلح]]؛
# [[جزیه]]؛
# زمین‌های [[خراج]]؛
# یک دهمی که از تاجران [[اهل کتاب]] و غیر مسلمان گرفته می‌شده<ref>ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۱۲۶؛ ابو یعلی، أحکام السلطانیه، ص۱۳۶.</ref>.
 
فقهای شیعه فیء را اموالی دانسته‌اند که بدون جنگ از مشرکان به مسلمانان برسد و اموال خراجی را در بحث [[غنائم]] این گونه تفکیک کرده‌اند که: آنچه از غنائم در محدوده [[سپاه]] و درگیری است، میان جنگجویان تقسیم می‌شود؛ اما آنچه بیرون از محدوده سپاه است از [[زمین‌ها]] و [[املاک]]، فیء همه مسلمانان می‌باشد؛ چه حاضران و چه غایبان و چه کسانی که در [[آینده]] می‌آیند<ref>طوسی، نهایه، ص۲۹۴.</ref>. علی{{ع}} در روایتی بر این نکته تأکید می‌نماید که [[املاک]] و زمین‌های [[اهل ذمه]]، فیء [[مسلمانان]] است: «از ملک‌ها ([[منزل]]) و زمین‌های اهل ذمه چیزی مخر؛ زیرا فیء مسلمانان است»<ref>{{متن حدیث|لَا تَشْتَرِ مِنْ عَقَارِ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ لَا مِنْ أَرْضِهِمْ شَيْئاً لِأَنَّهُ فَيْءُ الْمُسْلِمِينَ}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۲۴ و ج۱۳، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۵۷۴ - ۵۷۶.</ref>
 
==فیء==
فیء در اصل به معنای [[رجوع]] و بازگشت است. از آن جهت به این بخش از [[بیت‌المال]] فیء گفته می‌شود که [[اموال]] [[کافران]] به صورت اضافی و بدون [[جنگ]] به [[مسلمانان]] بازگشته است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۲۷: {{عربی|و أَصلُ الفَيْ‌ءِ: الرُّجُوعُ، سُمِّيَ هذا المالُ فَيْئاً لأَنه رَجَعَ إلى المسلمين من أَمْوالِ الكُفّار عَفْواً بلا قِتالٍ}}.</ref>. [[شیخ طوسی]] در تعریف فیء در مبسوط می‌نویسد: واژه فیء از {{عربی|فَاءَ يَفِي‌ءُ}} گرفته شده که به معنای بازگشت است و مراد در [[شرع]] آن چیزی است که در [[آیه قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. یعنی آنچه حاصل شده و به [[پیامبر]]{{صل}} بازگشته، بدون جنگ و اعزام [[سپاه]] و نیرو، پس هرچه این‌گونه باشد، ویژه پیامبر{{صل}} است و به کسی متعلّق است که [[جانشین پیامبر]] است از [[ائمه]]{{عم}} و برای دیگران در آن [[نصیبی]] نیست<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۲، ص‌۶۴.</ref>.
برابر ضوابط [[شرعی]]، [[اسیر]] در جنگ، جزو [[غنایم]] است که بین [[مجاهدان]] تقسیم می‌شود؛ اما اگر اسیری [[مسلمان]] شد، خونش [[حفظ]] می‌شود و جزو فیء و [[حق امام]]، قرار می‌گیرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص‌۳۵؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۲، ص‌۵۶۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص‌۱۵۳: {{متن حدیث|الْأَسِيرُ إِذَا أَسْلَمَ فَقَدْ حُقِنَ دَمُهُ وَ صَارَ فَيْئاً}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۲۷.</ref>.
 
====موارد کاربرد [[فیء در روایات]]====
از مجموع [[اخبار]] و [[روایت]] استفاده می‌شود که فیء صرف نظر از معنای اولیه آنکه [[آیات قرآن]] درباره‌اش نازل شده و در تعریف شیخ طوسی بیان شد، در چند معنا به کار رفته است:
 
۱. فیء به معنای مطلق [[غنیمت]]: به آنچه در جبهه‌های [[نبرد]] به دست می‌آید، فیء می‌گویند، اعم از اینکه با جنگ گرفته شده باشد یا بدون [[جنگ]]. البته معنای اولیه آن اموالی بوده است که از [[کافران]] و [[مشرکان]] گرفته می‌شده است؛ ولی بعد به کل اموالی که در جنگ [[غنیمت]] گرفته‌اند اطلاق شده است؛ از جمله در هنگام [[جنگ جمل]] حاضران می‌گفتند: این فیء را بین ما تقسیم کن؛ یعنی [[غنایم]] را که شامل [[زنان]]، بچه‌ها و مردان نیز، می‌شده است.
[[مروان بن حکم]] گوید: وقتی که علی{{ع}} ما را در [[بصره]] [[شکست]] داد، [[اموال]] [[مردم]] را به آنان بازگرداند. هر کس [[بینه]] و [[گواه]] می‌آورد، مالش را به او می‌داد و کسی که مدعی بود و [[شاهد]] نداشت، سوگندش می‌داد. گوینده‌ای از آن جمع گفت: {{عربی|يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْسِمِ الْفَيْ‌ءَ بَيْنَنَا وَ السَّبْيَ}}: «ای [[امیرالمؤمنین]]، فیء و [[سبی]] ([[زن]] و بچه‌های [[اسیر]]) را بین ما تقسیم کن». وقتی این [[اعتراض]] زیاد شد، علی{{ع}} گفت: کدام یک از شما [[ام‌المؤمنین]] را جزو سهم خودش قرار می‌دهد؟ پس آنان دست از اعتراض بر داشتند<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص‌۱۵۵؛ ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۱۳۲؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص‌۶۰۳.</ref>. در این خبر از [[غنایم جنگی]] به فیء تعبیر شده است.
 
در خبری [[سماعة بن مهران]] از یکی از [[صادقین]]{{ع}} چنین نقل می‌کند: [[رسول خدا]]{{صل}} زنان را به جنگ می‌برد تا مجروحان را مداوا کنند {{متن حدیث|وَ لَمْ يَقْسِمْ لَهُنَّ مِنَ الْفَيْ‌ءِ شَيْئاً وَ لَكِنْ نَفَّلَهُنَّ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۴۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص‌۱۴۸.</ref>: «و برای زنان سهمی از فیء و غنایم در نظر نمی‌گرفت ولی به آنان چیزی می‌داد».
برابر برخی [[اخبار]]، غنایم برای [[پیامبران]] گذشته [[حلال]] نبوده است؛ ولی [[خداوند]] غنایم و فیء را بر [[پیامبر اسلام]]{{صل}} حلال کرد<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۲، ص‌۶۵؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۴۸۴؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج۶، ص‌۳۰۳؛ احمد، مسند أحمد بن حنبل، ج۳، ص‌۳۰۴؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۷۰؛ صالحی شامی، سبل الهدی، ج۳، ص۹۲؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۰، ص‌۴۱۶.</ref>. در [[کتاب کافی]] در خبری [[امام صادق]]{{ع}} به بیان [[ویژگی‌های پیامبر اسلام]]{{صل}} می‌پردازد و در ضمن آن بیان می‌کند: {{متن حدیث|وَ أَحَلَّ لَهُ الْمَغْنَمَ وَ الْفَيْ‌ءَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۷.</ref>: «و برای او [[غنیمت]] و فیء را [[حلال]] کرد».
در [[روایات]] متعددی از کنیزان [[اسیر]] در [[جنگ]] به فیء تعبیر شده است و [[حکم]] همبستر شدن با آنان قبل از تقسیم بیان گردیده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص‌۱۹۴ و ج۵، ص‌۵۷۱.</ref>، بر همین اساس [[مصرف]] فیء و [[خمس]] در [[قرآن]] یکسان است؛ یعنی نام شش مورد سهم‌بر در [[آیه خمس]] و فیء هر دو بیان شده است.
 
۲. به غنایمی که بدون جنگ و [[درگیری نظامی]] به دست آمده باشد، فیء گویند. طبق [[آیه قرآن]]، این‌گونه [[غنایم]] در [[اختیار]] [[رسول خدا]]{{صل}} و از آن اوست. راوندی در تعریف فیء می‌نویسد: {{عربی|الفي‌ء كلّ ما أُخِذ من الكفار بغير قتالٍ أو انجلي أهلها}}<ref>قطب‌الدین راوندی، فقه القرآن، ج‌۱، ص‌۲۵۰.</ref>؛ «فیء هر چیزی است که از [[کافران]] بدون جنگ گرفته شده یا صاحب آن آنجا را ترک کرده باشند».
[[شیخ طوسی]] در کتاب قسمة الفیء و الغنایم مبسوط، همین معنا را در نظر گرفته است که نقل شد<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۲، ص‌۶۴.</ref>. [[آیۀ فیء]] هم همین مطلب را می‌رساند؛ زیرا [[آیات]] فیء دربارۀ غزوۀ [[بنی‌نضیر]] نازل شد و آنان بدون درگیری [[تسلیم]] شدند و تمام [[اموال]] و باغ‌های آنان در اختیار رسول خدا{{صل}} قرار گرفت<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ج‌۴، ص‌۱۸۲.</ref>. رسول خدا{{صل}} هم اموال بنی‌نضیر را بین [[مهاجران]] نیازمند تقسیم کرد و فقط به دو نفر از [[انصار]] به نام [[ابو‌دجانه]] و [[سهل بن حنیف]] که نیازمند بودند، از آن اموال بخشید<ref>قطب‌الدین راوندی، فقه القرآن، ج‌۱، ص‌۲۵۱‌.</ref>. این معنا با [[انفال]]، همسان است. [[کلینی]] در باب فیء و انفال، همین دو معنا را برای فیء در نظر داشته است. ایشان از اموالی که قابل انتقال است به فیء راجع تعبیر می‌کند و از [[اموال]] غیر قابل انتقال، به غیرراجع تعبیر می‌کند که مساوی با [[انفال]] است. او در آغاز این باب در تعریف فیء می‌نویسد: {{عربی|وَ هُوَ أَنْ يَفِيءَ إِلَيْهِمْ بِغَلَبَةٍ وَ حَرْبٍ}}: «فیء این است که به آنان با [[پیروزی]] و [[جنگ]] برگردد». به این، فیء راجع می‌گوید؛ زیرا آنچه در دست دیگران بوده، با [[شمشیر]] از آنان گرفته شده است. [[حکم]] آن در [[آیه خمس]] آمده: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«و بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref><ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۵۳۸.</ref>.
 
برخی درباره تفاوت [[غنیمت]] و فیء به همین نکته اشاره کرده‌اند. در فروق اللغویه تفاوت غنیمت و فیء آمده: غنیمت نامی است برای آنچه از اموال [[مشرکان]] با جنگ گرفته می‌شود و فیء اطلاق می‌شود بر اموال آنان که با جنگ و بدون جنگ گرفته شده، در صورتی که علت گرفتن آن، [[کفر]] آنها باشد<ref>ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص‌۱۶۴.</ref>. در این جا فیء مطلق فرض شده و غنیمت شامل اموالی است که در درگیری به دست آمده است. درواقع دو نوع [[فی‌ء]] که [[کلینی]] بیان کرده، در اینجا آمده است، بدون اینکه اشاره‌ای به انفال شود.
 
۳. معنای سوم که با دو معنای اول تفاوت دارد و از سخن کلینی نیز قابل استفاده است، این است که فیء به مطلق اموال [[بیت‌المال]] یا [[اموال عمومی]] اطلاق می‌شود، اعم از اینکه با جنگ، بدون جنگ یا با [[صلح]] به دست آمده باشد. این اموال شامل [[خراج]] و [[جزیه]] هم می‌شود؛ یعنی هر درآمدی که در بیت‌المال وجود داد و [[اختیار]] آن در دست [[حاکم]] است، فیء نامیده می‌شود؛ مانند وقتی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در برابر [[شعار]] [[خوارج]] که منکر [[حکومت]] بودند، درباره تشکیل [[لزوم حکومت]]، از [[وظایف حاکم]] چنین سخن می‌گوید: {{متن حدیث|وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‌ءُ}}<ref>نهج البلاغه، ص‌۸۲.</ref>: «و توسط او فیء و [[اموال]] [[بیت‌المال]] گردآوری می‌شود»؛ همچنین آن [[زمان]] که از [[شرع]] و [[اهل بیت]]{{عم}} سخن می‌گوید، بیان می‌کند ما شما را به [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} می‌خوانیم و {{متن حدیث|وَ تَوْفِيرِ الْفَيْ‌ءِ لِأَهْلِهِ}}<ref>شیخ مفید، الأمالی، ص‌۲۳۴؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۱۱.</ref>: «و عرضۀ فیء و بیت‌المال برای [[اهل]] آن». ایشان وقتی درباره خوارج و [[حقوق]] آنان سخن می‌گوید، یکی از سه موردی را که بیان می‌کند این است که سهم آنان از بیت‌المال قطع نمی‌شود و می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَا نَمْنَعُكُمُ الْفَيْ‌ءَ مَا كَانَتْ أَيْدِيكُمْ مَعَ أَيْدِينَا}}<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص‌۳۹۳؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص‌۶۵.</ref>: «ما شما را از فیء و بیت‌المال [[محروم]] نمی‌کنیم تا زمانی که دست‌های شما همراه با دست‌های ما باشد».
 
روشن است که بخش عمده درآمد بیت‌المال در آن زمان از طریق [[خراج]] و [[جزیه]] تأمین می‌شده است. معنای سوم فیء اعم از اموالی است که با [[جنگ]] و بدون جنگ از [[کافران]] به دست آمده باشد و شامل خراج و جزیه می‌شود، آن‌گونه که در فروق اللغویه به آن اشاره شده است<ref>ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص‌۱۶۴.</ref>. به نظر می‌رسد در آن زمان کاربرد عنوان فیء برای کل اموال بیت‌المال رایج بوده است. [[امام رضا]]{{ع}} در [[حدیثی]] مفصل که از [[اهمیت امامت]] و [[امام]] سخن می‌گوید، به بیان [[وظایف امام]] می‌پردازد و از عرضه درست [[اموال عمومی]] با تعبیر «توفیر فیء» یاد می‌کند: «امام [[زمام دین]]، [[نظام مسلمین]]، صلاح [[دنیا]] و [[عزت مؤمنان]] است. امام ریشه بالنده [[اسلام]] و شاخه سربلند آن است. امام [[متمم]] و مکمل [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[جهاد]] است، مایه زیادی اموال عمومی، [[صدقات]] و [[اجرای حدود]] و [[احکام]]، [[استحکام]] مرزها و [[سرحدات]] است»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۲۰۰؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص‌۴۳۸؛ تحف العقول (ترجمه احمد جنتی)، ص‌۷۰۱؛ ابن‌ابی‌زینب نعمانی، الغیبه، ص‌۲۱۸؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص‌۶۷۶؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص‌۲۱۸؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص‌۶۷۷؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۹۷: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِيرُ الْفَيْ‌ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ}}.</ref>. در این سخن که در منابع مختلف آمده است، [[زکات]] و فیء هر یک به صورت مستقل بیان شده و [[صدقات]] نیز جداگانه آمده است که ممکن است شامل صدقات مستحبی و [[کفارات]] هم بشود. «توفیر» هم به معنای فراوانی است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۵، ص۲۸۷.</ref> مانند اینکه گفته می‌شود «[[وفور نعمت]]» و هم به معنای درست و عادلانه مصرف‌کردن<ref>محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۸۳: {{عربی|و توفيره قسمته على قانون الشرع و العدل‌}}.</ref>. در اینجا به نظر می‌رسد معنای دوم منظور باشد؛ یعنی [[حاکم]] [[وظیفه]] دارد فیء را به‌درستی دریافت کند و عادلانه و بجا [[مصرف]] نماید. در سخنی که از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل شد، به این نکته اشاره شده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۲۲۸.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[زکات]]
* [[بیت المال]]
* [[ارتزاق از بیت المال]]
* [[مالیات]] ([[ضرائب]])
* [[خراج]]
* [[جبایة الخراج]]
* [[مقاسمه]]
* [[خمس]]
* [[عُشر]]
* [[عشور]]
* [[توفیر الفیء]]
* [[انفال]]
* [[انفال]]
* [[اموال دولت اسلامی]]
* [[اموال دولت اسلامی]]
* [[منابع مالی دولت]]
* [[مباحات اصلی]]
* [[مجهول المالک]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100759.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|'''بایسته‌های فقه سیاسی''']]
# [[پرونده: 1100830.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳''']]
# [[پرونده:1100517.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۱: خط ۷۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:امامت]]
[[رده:امامت عامه]]
[[رده:حقوق امام]]
[[رده:حقوق امام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۱

«فیء» به معنای رجوع و بازگشت سایه، به بخشی از انفال گفته می‌شود که بدون رنج و زحمت، در اختیار جامعه اسلامی قرار گیرد. فی‌ء از اموال دولت اسلامی و بیت المال محسوب می‌شود و برای تأمین زندگی اقشار آسیب‌پذیر اجتماعی و در راه خدا مصرف می‌شود. فیء در اسلام، از زمان یهودیان "بنی نضیر" و بیرون رفتن آنها از مدینه آغاز شده است و یکی از مصادیق انفال محسوب می‌شود.

معناشناسی

«فیء» به معنای رجوع و بازگشت سایه است[۱] و در اصطلاح، به بخشی از انفال گفته می‌شود که بدون رنج و زحمت، در اختیار جامعه اسلامی قرار گیرد[۲]. به عبارت دیگر، هر گونه اموال بدون مالک، مانند: کوه‌ها، بستر رودخانه‌ها، خرابه‌های متروک و مانند آن فیء خوانده می‌شود. فی‌ء از اموال دولت اسلامی و بیت المال محسوب می‌شود و برای تأمین زندگی اقشار آسیب‌پذیر اجتماعی و در راه خدا مصرف می‌شود. فیء، یکی از منابع مهم بیت المال در نظام اسلامی است[۳].

پیشینه

فیء در اسلام، از زمان یهودیان "بنی نضیر" و بیرون رفتن آنها از مدینه آغاز شده است. به همین مناسبت، آیه ﴿وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ نازل و اموال و مستغلات بر جای مانده از یهودیان را از آن رسول خدا (رئیس حکومت) دانست. از آنجا که این اموال، بدون جنگ به دست آمده از غنایم جنگی به حساب نیامده‌اند، البته رسول خدا (ص) از جانب خود، آن اموال را میان نیازمندان تقسیم کردند[۴].[۵]

فرق فیء و انفال

بسیاری از مفسران فیء را در آیه: ﴿وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ به معنی اموالی که از کفار به مسلمانان باز می‌گردد تفسیر نموده‌اند[۶]، بنابراین تفسیر، فیء یکی از مصادیق انفال بوده و حکم انفال را خواهد داشت.

در برخی از احادیث اهل بیت (ع) فیء و انفال در مقابل غنایم ذکر شده و حکم آن چنین بیان شده است: «از امام صادق (ع) در مورد غنایم جنگی سؤال شد فرمود: خمس آن جدا می‌شود و باقیمانده میان رزمندگان تقسیم می‌شود. و سپس فرمود: و اما فیء و انفال کلاً به رسول خدا (ص) اختصاص دارد»[۷].[۸]

مصداق‌های فیء

اموال فیء به چهار دسته تقسیم می‌شود:

  1. مالی که بدون خون‌ریزی و لشکرکشی به دست آمده باشد یا مال آتش بس و صلح؛
  2. جزیه؛
  3. زمین‌های خراج؛
  4. یک دهمی که از تاجران اهل کتاب و غیر مسلمان گرفته می‌شده[۹].

فقهای شیعه فیء را اموالی دانسته‌اند که بدون جنگ از مشرکان به مسلمانان برسد و اموال خراجی را در بحث غنائم این گونه تفکیک کرده‌اند که: آنچه از غنائم در محدوده سپاه و درگیری است، میان جنگجویان تقسیم می‌شود؛ اما آنچه بیرون از محدوده سپاه است از زمین‌ها و املاک، فیء همه مسلمانان می‌باشد؛ چه حاضران و چه غایبان و چه کسانی که در آینده می‌آیند[۱۰]. علی(ع) در روایتی بر این نکته تأکید می‌نماید که املاک و زمین‌های اهل ذمه، فیء مسلمانان است: «از ملک‌ها (منزل) و زمین‌های اهل ذمه چیزی مخر؛ زیرا فیء مسلمانان است»[۱۱].[۱۲]

فیء

فیء در اصل به معنای رجوع و بازگشت است. از آن جهت به این بخش از بیت‌المال فیء گفته می‌شود که اموال کافران به صورت اضافی و بدون جنگ به مسلمانان بازگشته است[۱۳]. شیخ طوسی در تعریف فیء در مبسوط می‌نویسد: واژه فیء از فَاءَ يَفِي‌ءُ گرفته شده که به معنای بازگشت است و مراد در شرع آن چیزی است که در آیه قرآن آمده است: ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ[۱۴]. یعنی آنچه حاصل شده و به پیامبر(ص) بازگشته، بدون جنگ و اعزام سپاه و نیرو، پس هرچه این‌گونه باشد، ویژه پیامبر(ص) است و به کسی متعلّق است که جانشین پیامبر است از ائمه(ع) و برای دیگران در آن نصیبی نیست[۱۵]. برابر ضوابط شرعی، اسیر در جنگ، جزو غنایم است که بین مجاهدان تقسیم می‌شود؛ اما اگر اسیری مسلمان شد، خونش حفظ می‌شود و جزو فیء و حق امام، قرار می‌گیرد[۱۶].[۱۷].

موارد کاربرد فیء در روایات

از مجموع اخبار و روایت استفاده می‌شود که فیء صرف نظر از معنای اولیه آنکه آیات قرآن درباره‌اش نازل شده و در تعریف شیخ طوسی بیان شد، در چند معنا به کار رفته است:

۱. فیء به معنای مطلق غنیمت: به آنچه در جبهه‌های نبرد به دست می‌آید، فیء می‌گویند، اعم از اینکه با جنگ گرفته شده باشد یا بدون جنگ. البته معنای اولیه آن اموالی بوده است که از کافران و مشرکان گرفته می‌شده است؛ ولی بعد به کل اموالی که در جنگ غنیمت گرفته‌اند اطلاق شده است؛ از جمله در هنگام جنگ جمل حاضران می‌گفتند: این فیء را بین ما تقسیم کن؛ یعنی غنایم را که شامل زنان، بچه‌ها و مردان نیز، می‌شده است. مروان بن حکم گوید: وقتی که علی(ع) ما را در بصره شکست داد، اموال مردم را به آنان بازگرداند. هر کس بینه و گواه می‌آورد، مالش را به او می‌داد و کسی که مدعی بود و شاهد نداشت، سوگندش می‌داد. گوینده‌ای از آن جمع گفت: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْسِمِ الْفَيْ‌ءَ بَيْنَنَا وَ السَّبْيَ: «ای امیرالمؤمنین، فیء و سبی (زن و بچه‌های اسیر) را بین ما تقسیم کن». وقتی این اعتراض زیاد شد، علی(ع) گفت: کدام یک از شما ام‌المؤمنین را جزو سهم خودش قرار می‌دهد؟ پس آنان دست از اعتراض بر داشتند[۱۸]. در این خبر از غنایم جنگی به فیء تعبیر شده است.

در خبری سماعة بن مهران از یکی از صادقین(ع) چنین نقل می‌کند: رسول خدا(ص) زنان را به جنگ می‌برد تا مجروحان را مداوا کنند «وَ لَمْ يَقْسِمْ لَهُنَّ مِنَ الْفَيْ‌ءِ شَيْئاً وَ لَكِنْ نَفَّلَهُنَّ»[۱۹]: «و برای زنان سهمی از فیء و غنایم در نظر نمی‌گرفت ولی به آنان چیزی می‌داد». برابر برخی اخبار، غنایم برای پیامبران گذشته حلال نبوده است؛ ولی خداوند غنایم و فیء را بر پیامبر اسلام(ص) حلال کرد[۲۰]. در کتاب کافی در خبری امام صادق(ع) به بیان ویژگی‌های پیامبر اسلام(ص) می‌پردازد و در ضمن آن بیان می‌کند: «وَ أَحَلَّ لَهُ الْمَغْنَمَ وَ الْفَيْ‌ءَ»[۲۱]: «و برای او غنیمت و فیء را حلال کرد». در روایات متعددی از کنیزان اسیر در جنگ به فیء تعبیر شده است و حکم همبستر شدن با آنان قبل از تقسیم بیان گردیده است[۲۲]، بر همین اساس مصرف فیء و خمس در قرآن یکسان است؛ یعنی نام شش مورد سهم‌بر در آیه خمس و فیء هر دو بیان شده است.

۲. به غنایمی که بدون جنگ و درگیری نظامی به دست آمده باشد، فیء گویند. طبق آیه قرآن، این‌گونه غنایم در اختیار رسول خدا(ص) و از آن اوست. راوندی در تعریف فیء می‌نویسد: الفي‌ء كلّ ما أُخِذ من الكفار بغير قتالٍ أو انجلي أهلها[۲۳]؛ «فیء هر چیزی است که از کافران بدون جنگ گرفته شده یا صاحب آن آنجا را ترک کرده باشند». شیخ طوسی در کتاب قسمة الفیء و الغنایم مبسوط، همین معنا را در نظر گرفته است که نقل شد[۲۴]. آیۀ فیء هم همین مطلب را می‌رساند؛ زیرا آیات فیء دربارۀ غزوۀ بنی‌نضیر نازل شد و آنان بدون درگیری تسلیم شدند و تمام اموال و باغ‌های آنان در اختیار رسول خدا(ص) قرار گرفت[۲۵]. رسول خدا(ص) هم اموال بنی‌نضیر را بین مهاجران نیازمند تقسیم کرد و فقط به دو نفر از انصار به نام ابو‌دجانه و سهل بن حنیف که نیازمند بودند، از آن اموال بخشید[۲۶]. این معنا با انفال، همسان است. کلینی در باب فیء و انفال، همین دو معنا را برای فیء در نظر داشته است. ایشان از اموالی که قابل انتقال است به فیء راجع تعبیر می‌کند و از اموال غیر قابل انتقال، به غیرراجع تعبیر می‌کند که مساوی با انفال است. او در آغاز این باب در تعریف فیء می‌نویسد: وَ هُوَ أَنْ يَفِيءَ إِلَيْهِمْ بِغَلَبَةٍ وَ حَرْبٍ: «فیء این است که به آنان با پیروزی و جنگ برگردد». به این، فیء راجع می‌گوید؛ زیرا آنچه در دست دیگران بوده، با شمشیر از آنان گرفته شده است. حکم آن در آیه خمس آمده: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ[۲۷][۲۸].

برخی درباره تفاوت غنیمت و فیء به همین نکته اشاره کرده‌اند. در فروق اللغویه تفاوت غنیمت و فیء آمده: غنیمت نامی است برای آنچه از اموال مشرکان با جنگ گرفته می‌شود و فیء اطلاق می‌شود بر اموال آنان که با جنگ و بدون جنگ گرفته شده، در صورتی که علت گرفتن آن، کفر آنها باشد[۲۹]. در این جا فیء مطلق فرض شده و غنیمت شامل اموالی است که در درگیری به دست آمده است. درواقع دو نوع فی‌ء که کلینی بیان کرده، در اینجا آمده است، بدون اینکه اشاره‌ای به انفال شود.

۳. معنای سوم که با دو معنای اول تفاوت دارد و از سخن کلینی نیز قابل استفاده است، این است که فیء به مطلق اموال بیت‌المال یا اموال عمومی اطلاق می‌شود، اعم از اینکه با جنگ، بدون جنگ یا با صلح به دست آمده باشد. این اموال شامل خراج و جزیه هم می‌شود؛ یعنی هر درآمدی که در بیت‌المال وجود داد و اختیار آن در دست حاکم است، فیء نامیده می‌شود؛ مانند وقتی که امیرالمؤمنین(ع) در برابر شعار خوارج که منکر حکومت بودند، درباره تشکیل لزوم حکومت، از وظایف حاکم چنین سخن می‌گوید: «وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‌ءُ»[۳۰]: «و توسط او فیء و اموال بیت‌المال گردآوری می‌شود»؛ همچنین آن زمان که از شرع و اهل بیت(ع) سخن می‌گوید، بیان می‌کند ما شما را به خدا و رسول(ص) می‌خوانیم و «وَ تَوْفِيرِ الْفَيْ‌ءِ لِأَهْلِهِ»[۳۱]: «و عرضۀ فیء و بیت‌المال برای اهل آن». ایشان وقتی درباره خوارج و حقوق آنان سخن می‌گوید، یکی از سه موردی را که بیان می‌کند این است که سهم آنان از بیت‌المال قطع نمی‌شود و می‌فرماید: «وَ لَا نَمْنَعُكُمُ الْفَيْ‌ءَ مَا كَانَتْ أَيْدِيكُمْ مَعَ أَيْدِينَا»[۳۲]: «ما شما را از فیء و بیت‌المال محروم نمی‌کنیم تا زمانی که دست‌های شما همراه با دست‌های ما باشد».

روشن است که بخش عمده درآمد بیت‌المال در آن زمان از طریق خراج و جزیه تأمین می‌شده است. معنای سوم فیء اعم از اموالی است که با جنگ و بدون جنگ از کافران به دست آمده باشد و شامل خراج و جزیه می‌شود، آن‌گونه که در فروق اللغویه به آن اشاره شده است[۳۳]. به نظر می‌رسد در آن زمان کاربرد عنوان فیء برای کل اموال بیت‌المال رایج بوده است. امام رضا(ع) در حدیثی مفصل که از اهمیت امامت و امام سخن می‌گوید، به بیان وظایف امام می‌پردازد و از عرضه درست اموال عمومی با تعبیر «توفیر فیء» یاد می‌کند: «امام زمام دین، نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. امام ریشه بالنده اسلام و شاخه سربلند آن است. امام متمم و مکمل نماز، زکات، روزه، حج و جهاد است، مایه زیادی اموال عمومی، صدقات و اجرای حدود و احکام، استحکام مرزها و سرحدات است»[۳۴]. در این سخن که در منابع مختلف آمده است، زکات و فیء هر یک به صورت مستقل بیان شده و صدقات نیز جداگانه آمده است که ممکن است شامل صدقات مستحبی و کفارات هم بشود. «توفیر» هم به معنای فراوانی است[۳۵] مانند اینکه گفته می‌شود «وفور نعمت» و هم به معنای درست و عادلانه مصرف‌کردن[۳۶]. در اینجا به نظر می‌رسد معنای دوم منظور باشد؛ یعنی حاکم وظیفه دارد فیء را به‌درستی دریافت کند و عادلانه و بجا مصرف نماید. در سخنی که از امیرالمؤمنین(ع) نقل شد، به این نکته اشاره شده است.[۳۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۱۱، ص۱۷۲۴۸؛ فرهنگ معین، ج۲، ص۲۵۹۰؛ ابن‌فارس، معجم مغائیس اللغه، ج۴، ص۴۳۵.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۲۶.
  3. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۴۴؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص ۴۵۰.
  4. مجمع البیان، ذیل آیه ۶ از حشر؛ تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۱؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۹۱؛ ارشاد مفید، ص۴۷-۴۸.
  5. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۴۴.
  6. ر. ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۹۲.
  7. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي الْغَنِيمَةِ قَالَ يُخْرَجُ‏ مِنْهُ‏ الْخُمُسُ‏ وَ يُقْسَمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ مَنْ قَاتَلَ» و به دنبال فرمود: «فَأَمَّا الْفَيْ‏ءُ وَ الْأَنْفَالُ‏ فَهُوَ خَالِصٌ‏ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص)»، وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۷۴، حدیث ۳.
  8. عمید زنجانی و موسی‌زاده، بایسته‌های فقه سیاسی، ص ۲۷۵.
  9. ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۱۲۶؛ ابو یعلی، أحکام السلطانیه، ص۱۳۶.
  10. طوسی، نهایه، ص۲۹۴.
  11. «لَا تَشْتَرِ مِنْ عَقَارِ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ لَا مِنْ أَرْضِهِمْ شَيْئاً لِأَنَّهُ فَيْءُ الْمُسْلِمِينَ»؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۲۴ و ج۱۳، ص۲۴۲.
  12. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳، ص ۵۷۴ - ۵۷۶.
  13. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۲۷: و أَصلُ الفَيْ‌ءِ: الرُّجُوعُ، سُمِّيَ هذا المالُ فَيْئاً لأَنه رَجَعَ إلى المسلمين من أَمْوالِ الكُفّار عَفْواً بلا قِتالٍ.
  14. «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷.
  15. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۲، ص‌۶۴.
  16. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص‌۳۵؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۲، ص‌۵۶۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص‌۱۵۳: «الْأَسِيرُ إِذَا أَسْلَمَ فَقَدْ حُقِنَ دَمُهُ وَ صَارَ فَيْئاً».
  17. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۲۷.
  18. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص‌۱۵۵؛ ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۱۳۲؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص‌۶۰۳.
  19. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۴۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص‌۱۴۸.
  20. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۲، ص‌۶۵؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۴۸۴؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج۶، ص‌۳۰۳؛ احمد، مسند أحمد بن حنبل، ج۳، ص‌۳۰۴؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۷۰؛ صالحی شامی، سبل الهدی، ج۳، ص۹۲؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۰، ص‌۴۱۶.
  21. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۷.
  22. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص‌۱۹۴ و ج۵، ص‌۵۷۱.
  23. قطب‌الدین راوندی، فقه القرآن، ج‌۱، ص‌۲۵۰.
  24. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج‌۲، ص‌۶۴.
  25. شیخ طوسی، الخلاف، ج‌۴، ص‌۱۸۲.
  26. قطب‌الدین راوندی، فقه القرآن، ج‌۱، ص‌۲۵۱‌.
  27. «و بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.
  28. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۵۳۸.
  29. ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص‌۱۶۴.
  30. نهج البلاغه، ص‌۸۲.
  31. شیخ مفید، الأمالی، ص‌۲۳۴؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۱۱.
  32. قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص‌۳۹۳؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص‌۶۵.
  33. ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص‌۱۶۴.
  34. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۲۰۰؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص‌۴۳۸؛ تحف العقول (ترجمه احمد جنتی)، ص‌۷۰۱؛ ابن‌ابی‌زینب نعمانی، الغیبه، ص‌۲۱۸؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص‌۶۷۶؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص‌۲۱۸؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص‌۶۷۷؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۹۷: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِيرُ الْفَيْ‌ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ».
  35. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۵، ص۲۸۷.
  36. محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۸۳: و توفيره قسمته على قانون الشرع و العدل‌.
  37. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۲۲۸.