نظام اخلاقی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
(←پانویس) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = اخلاق | | موضوع مرتبط = اخلاق | ||
| عنوان مدخل = نظام اخلاقی | | عنوان مدخل = نظام اخلاقی | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[نظام اخلاقی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
منظور از منابع در این فصل منابع [[معرفتی]] برای [[کشف]] گزارههای [[اخلاقی]] است که به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میگردد. منظور از منابع درونی [[حقایق]] وجود [[آدمی]] است که با توجه به آنها میتوان بعضی از توصیههای اخلاقی را استخراج نمود و منظور از منابع بیرونی منابعی است که خارج از [[حقیقت]] [[انسانی]] است و میتوان از آنها برای کشف گزارههای اخلاقی بهره برد. | منظور از منابع در این فصل منابع [[معرفتی]] برای [[کشف]] گزارههای [[اخلاقی]] است که به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میگردد. منظور از منابع درونی [[حقایق]] وجود [[آدمی]] است که با توجه به آنها میتوان بعضی از توصیههای اخلاقی را استخراج نمود و منظور از منابع بیرونی منابعی است که خارج از [[حقیقت]] [[انسانی]] است و میتوان از آنها برای کشف گزارههای اخلاقی بهره برد. | ||
از جمله منابع درونی به [[عقل]]، [[قلب]]، [[فطرت]] میتوان اشاره نمود و از منابع بیرونی به [[قرآن]] و [[سنت]] که عبارت از [[کلام]] و [[سیره پیامبر اکرم]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} میباشد میتوان اشاره نمود. [[حضرت امام خمینی]] در کتب و بیانات خود هنگام [[تشویق]] به [[تزکیه نفس]] و [[تخلق]] به [[اخلاق الهی]] به یکی از منابع یاد شده تکیه نمودهاند که در ذیل به اختصار توضیحی راجع به هر کدام از منابع از بیانات ایشان ارائه میگردد. | از جمله منابع درونی به [[عقل]]، [[قلب]]، [[فطرت]] میتوان اشاره نمود و از منابع بیرونی به [[قرآن]] و [[سنت]] که عبارت از [[کلام]] و [[سیره پیامبر اکرم]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} میباشد میتوان اشاره نمود. [[حضرت امام خمینی]] در کتب و بیانات خود هنگام [[تشویق]] به [[تزکیه نفس]] و [[تخلق]] به [[اخلاق الهی]] به یکی از منابع یاد شده تکیه نمودهاند که در ذیل به اختصار توضیحی راجع به هر کدام از منابع از بیانات ایشان ارائه میگردد. | ||
==منابع درونی== | == منابع درونی == | ||
===فطرت=== | === فطرت === | ||
اهل لغت و [[تفسیر]] گویند «[[فطر]]» به معنای [[خلقت]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹.</ref>. مقصود از فطرتالله که [[خدای تعالی]] [[مردم]] را بر آن منظور فرموده، حالت و هیئتی است که [[خلق]] را بر آن قرار داده که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت، فطرت خمیرة آنها بر آن مخمر شده است و فطرتهای [[الهی]] از الطافی است که خدای تعالی [[انسان]] را به آن اختصاص داده از بین جمیع [[مخلوقات]] و دیگر موجودات یا اصلاً دارای این گونه فطرتهایی که ذکر میشود، نیستند یا ناقصاند و [[حظ]] کمی از آن دارند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹.</ref>. از ویژگیهای [[امور فطری]] این است که شامل همه سلسله [[بشر]] از عالم و [[جاهل]]، سعید و [[شقی]]، [[متمدن]] و شهری با هر مذهبی و [[فرهنگی]] باشند خواهد شد و استثناء برنمیتابد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹ و ۱۸۰؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۷.</ref>؛ لذا [[احکام فطرت]] از جمیع [[احکام]] بدیهیه، بدیهیتر است؛ زیرا که در تمام احکام عقلیه، حکمی که بدین مثابه باشد که احدی در آن [[اختلاف]] نکند و نکرده باشد نداریم<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۰.</ref>. | اهل لغت و [[تفسیر]] گویند «[[فطر]]» به معنای [[خلقت]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹.</ref>. مقصود از فطرتالله که [[خدای تعالی]] [[مردم]] را بر آن منظور فرموده، حالت و هیئتی است که [[خلق]] را بر آن قرار داده که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت، فطرت خمیرة آنها بر آن مخمر شده است و فطرتهای [[الهی]] از الطافی است که خدای تعالی [[انسان]] را به آن اختصاص داده از بین جمیع [[مخلوقات]] و دیگر موجودات یا اصلاً دارای این گونه فطرتهایی که ذکر میشود، نیستند یا ناقصاند و [[حظ]] کمی از آن دارند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹.</ref>. از ویژگیهای [[امور فطری]] این است که شامل همه سلسله [[بشر]] از عالم و [[جاهل]]، سعید و [[شقی]]، [[متمدن]] و شهری با هر مذهبی و [[فرهنگی]] باشند خواهد شد و استثناء برنمیتابد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹ و ۱۸۰؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۷.</ref>؛ لذا [[احکام فطرت]] از جمیع [[احکام]] بدیهیه، بدیهیتر است؛ زیرا که در تمام احکام عقلیه، حکمی که بدین مثابه باشد که احدی در آن [[اختلاف]] نکند و نکرده باشد نداریم<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۰.</ref>. | ||
[[انسان]] در بدو [[خلقت]] دارای دو [[فطرت]] میباشد که یکی از آن دو اصلی و دیگری تبعی میباشد که این دو فطرت منشأ کمال و [[سعادت انسان]] است و دیگر [[فطریات]] از فروعات و تبعات این دو فطرت میباشند. منظور از فطرت اصلی [[عشق به کمال]] مطلق و خیر و [[سعادت]] مطلقه میباشد و منظور از فطرتی که جنبه تبعی و فرعیت دارد، فطرت [[تنفر]] از [[نقص]] و [[انزجار]] از [[شر]] و [[شقاوت]] است و این دو فطرت که عبارت باشد از فطرت مخمورة غیرمحجوبه فطرتی است که محکوم احکام [[طبیعت]] نشده و وجهه [[روحانیت]] و [[نورانیت]] آن باقی است و هرگاه فطرت محکوم احکام طبیعت و محجوب از روحانیت و عالم اصلی خود شد مبدأ جمیع [[شرور]] و منشأ جمیع شقاوت و بدبختیهاست<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶ و ۷۷.</ref> که به آن فطرت محجوبه گفته میشود. | [[انسان]] در بدو [[خلقت]] دارای دو [[فطرت]] میباشد که یکی از آن دو اصلی و دیگری تبعی میباشد که این دو فطرت منشأ کمال و [[سعادت انسان]] است و دیگر [[فطریات]] از فروعات و تبعات این دو فطرت میباشند. منظور از فطرت اصلی [[عشق به کمال]] مطلق و خیر و [[سعادت]] مطلقه میباشد و منظور از فطرتی که جنبه تبعی و فرعیت دارد، فطرت [[تنفر]] از [[نقص]] و [[انزجار]] از [[شر]] و [[شقاوت]] است و این دو فطرت که عبارت باشد از فطرت مخمورة غیرمحجوبه فطرتی است که محکوم احکام [[طبیعت]] نشده و وجهه [[روحانیت]] و [[نورانیت]] آن باقی است و هرگاه فطرت محکوم احکام طبیعت و محجوب از روحانیت و عالم اصلی خود شد مبدأ جمیع [[شرور]] و منشأ جمیع شقاوت و بدبختیهاست<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶ و ۷۷.</ref> که به آن فطرت محجوبه گفته میشود. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
و از آنجا که [[فطرت انسان]] توجه به [[کمال مطلق]] و نورانیت محض و خیر دارد و از نقص و شر تنفر دارد، هرچه از او صادر شود، در راه [[حق]] و [[حقیقت]] است و همه در راه وصول به خیر مطلق و [[جمال]] [[جمیل]] مطلق است، و خود این فطرت مبدأ و منشأ [[خیرات]] و سعادات است و خود خیر بلکه خیر است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۲.</ref>. بنابراین اگر فطرت انسان مکدر به حجابهای [[دنیوی]] و طبیعت نگردد [[گرایش]] به [[فضایل اخلاقی]] که [[نور]] هستند خواهد داشت و از [[رذایل اخلاقی]] که شر و [[ظلمت]] هستند تنفر خواهد داشت و از این جهت یکی از مهمترین منابع گرایش انسان به فضایل اخلاقی و تنفر از رذایل اخلاقی داشتن فطرتی سالم و غیرمحجوب میباشد. و برای [[تخلق]] به [[فضایل اخلاقی]] در مرحله اول لازم است با کنار گذاشتن [[معاصی]] و [[رذایل اخلاقی]] [[فطرت الهی]] را از حجابهای ظلمانی [[پاک]] گرداند تا درهای [[سعادت]] به روی [[انسان]] باز گردد و [[جاذبه]] [[الهی]] او را به سمت خود بکشاند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۶.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۳۷.</ref> | و از آنجا که [[فطرت انسان]] توجه به [[کمال مطلق]] و نورانیت محض و خیر دارد و از نقص و شر تنفر دارد، هرچه از او صادر شود، در راه [[حق]] و [[حقیقت]] است و همه در راه وصول به خیر مطلق و [[جمال]] [[جمیل]] مطلق است، و خود این فطرت مبدأ و منشأ [[خیرات]] و سعادات است و خود خیر بلکه خیر است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۲.</ref>. بنابراین اگر فطرت انسان مکدر به حجابهای [[دنیوی]] و طبیعت نگردد [[گرایش]] به [[فضایل اخلاقی]] که [[نور]] هستند خواهد داشت و از [[رذایل اخلاقی]] که شر و [[ظلمت]] هستند تنفر خواهد داشت و از این جهت یکی از مهمترین منابع گرایش انسان به فضایل اخلاقی و تنفر از رذایل اخلاقی داشتن فطرتی سالم و غیرمحجوب میباشد. و برای [[تخلق]] به [[فضایل اخلاقی]] در مرحله اول لازم است با کنار گذاشتن [[معاصی]] و [[رذایل اخلاقی]] [[فطرت الهی]] را از حجابهای ظلمانی [[پاک]] گرداند تا درهای [[سعادت]] به روی [[انسان]] باز گردد و [[جاذبه]] [[الهی]] او را به سمت خود بکشاند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۶.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۳۷.</ref> | ||
===[[عقل]]=== | === [[عقل]] === | ||
انسان دارای چهار [[قوه]] میباشد که عبارتاند از [[قوه عاقله]] روحانیه، قوه غضبیة [[سبعیه]]، [[قوه شهویه]] بهیمیه و [[قوة]] واهمه شیطانیه؛ منظور از قوه عاقله، قوة روحانیهای است که به حسب ذات، مجرد و به حسب [[فطرت]]، مایل به [[خیرات]] و [[کمالات]] و [[داعی]] به [[عدل]] و [[احسان]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۱.</ref>. با توجه به وجود این قوه، انسان [[قادر]] به [[تفکر]] و تمییز [[حق]] از [[باطل]] و خیر از [[شر]] میباشد و به عنوان [[حجت درونی]] در [[روایات]] از آن نام برده شده است، در مقابل [[حجت بیرونی]] که [[انبیاء الهی]] باشند. از این جهت یکی از منابعی که به وسیله آن میتوان بین [[فضایل]] و رذایل اخلاقی تمییز داد قوه عاقله میباشد؛ لذا | انسان دارای چهار [[قوه]] میباشد که عبارتاند از [[قوه عاقله]] روحانیه، قوه غضبیة [[سبعیه]]، [[قوه شهویه]] بهیمیه و [[قوة]] واهمه شیطانیه؛ منظور از قوه عاقله، قوة روحانیهای است که به حسب ذات، مجرد و به حسب [[فطرت]]، مایل به [[خیرات]] و [[کمالات]] و [[داعی]] به [[عدل]] و [[احسان]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۱.</ref>. با توجه به وجود این قوه، انسان [[قادر]] به [[تفکر]] و تمییز [[حق]] از [[باطل]] و خیر از [[شر]] میباشد و به عنوان [[حجت درونی]] در [[روایات]] از آن نام برده شده است، در مقابل [[حجت بیرونی]] که [[انبیاء الهی]] باشند. از این جهت یکی از منابعی که به وسیله آن میتوان بین [[فضایل]] و رذایل اخلاقی تمییز داد قوه عاقله میباشد؛ لذا حضرت امام در نوشتهها و بیانات خود به تفکر در بسیاری از امور از جمله مسائل [[اخلاقی]] توصیه مینمودند که به مواردی در ذیل اشاره میگردد. «اگر انسان [[عاقل]] لحظهای [[فکر]] کند میفهمد که مقصود از این بساط [[دنیوی]]، چیز دیگر است، و منظور از این [[خلقت]]، عالم بالاتر و بزرگتری است و این [[حیات]] [[حیوانی]]، مقصود بالذات. نیست و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد، و به حال [[بیچارگی]] خود رحم کند و با خود خطاب کند: ای نفس [[شقی]] که سالهای دراز در [[شهوات]]، [[عمر]] خود را صرف کردی، و چیزی جز [[حسرت]] نصیب نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی. از مالکالملوک [[حیا]] کنی، و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی، که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند [[روزه]] فانی، که آن هم به دست نمیآید حتی با زحمتهای طاقتفرسا نگردانی»<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۶.</ref>. | ||
[[حضرت امام خمینی]] [[تفکر]] را مفتاح ابواب [[معارف]] و کلیه خزاین [[کمالات]] و [[علوم]] و مقدمه لازمه حتمیة [[سلوک]] [[انسانیت]] میدانستند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۱.</ref>. از جمله اموری که تفکر در آن را لازم و ضروری میدانستند تفکر در احوال نفس است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۸.</ref>. تفکر [[انسان]] را از [[خواب غفلت]] بیدار مینماید زیرا که [[قلوب]] قبل از تفکر در [[غفلت]] مغمور و در [[خواب]] اندرند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۹.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۳۸.</ref> | [[حضرت امام خمینی]] [[تفکر]] را مفتاح ابواب [[معارف]] و کلیه خزاین [[کمالات]] و [[علوم]] و مقدمه لازمه حتمیة [[سلوک]] [[انسانیت]] میدانستند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۱.</ref>. از جمله اموری که تفکر در آن را لازم و ضروری میدانستند تفکر در احوال نفس است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۸.</ref>. تفکر [[انسان]] را از [[خواب غفلت]] بیدار مینماید زیرا که [[قلوب]] قبل از تفکر در [[غفلت]] مغمور و در [[خواب]] اندرند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۹.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۳۸.</ref> | ||
==منابع بیرونی== | == منابع بیرونی == | ||
===[[قرآن]]=== | === [[قرآن]] === | ||
در بیانات و موعظههای [[اخلاقی]] | در بیانات و موعظههای [[اخلاقی]] حضرت امام به کرات [[شاهد]] استناد به [[آیات]] مختلف قرآن در خصوص مسائل اخلاقی میباشیم که جمعآوری تمام آیات مورد استناد، در این مجال ممکن نیست و لذا در این [[مقام]] دیدگاه ایشان نسبت به قرآن که میتواند به عنوان منبعی در [[نظام اخلاقی اسلام]] مورد توجه قرار گیرد، بیان میگردد. از دیدگاه ایشان قرآن کتابی است با مشخصات و ویژگیهای ذیل که این ویژگیها میتواند قرآن را به عنوان مهمترین منبع برای [[رشد اخلاقی]] انسان مطرح نماید. | ||
# [[هدف]] اساسی [[آیات الهی]] در [[قرآن کریم]] [[تهذیب]] [[نفوس]] و [[تطهیر]] [[بواطن]] از ارجاس [[طبیعت]] و تحصیل [[سعادت]] میباشد. | # [[هدف]] اساسی [[آیات الهی]] در [[قرآن کریم]] [[تهذیب]] [[نفوس]] و [[تطهیر]] [[بواطن]] از ارجاس [[طبیعت]] و تحصیل [[سعادت]] میباشد. | ||
# قرآن صورت احدیت جمیع [[اسماء و صفات]] و معرف مقام [[مقدس]] [[حق]] به تمام [[شئون]] و تجلیات است و به عبارت دیگر این [[صحیفه]] نورانیه صورت «[[اسم اعظم]]» است، چنانچه [[انسان کامل]] نیز صورت اسم اعظم است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۳۲۱.</ref>. | # قرآن صورت احدیت جمیع [[اسماء و صفات]] و معرف مقام [[مقدس]] [[حق]] به تمام [[شئون]] و تجلیات است و به عبارت دیگر این [[صحیفه]] نورانیه صورت «[[اسم اعظم]]» است، چنانچه [[انسان کامل]] نیز صورت اسم اعظم است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۳۲۱.</ref>. | ||
# [[کتاب هدایت]] و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش إلی [[الله]] است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۸۴.</ref>. | # [[کتاب هدایت]] و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش إلی [[الله]] است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۸۴.</ref>. | ||
#با توجه به [[اختلاف]] [[انسانها]] در [[روحیات]] و علائق، قرآن از روشهای متفاوتی برای [[اصلاح]] و تهذیب نفوس استفاده نموده است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۸۷.</ref>. | # با توجه به [[اختلاف]] [[انسانها]] در [[روحیات]] و علائق، قرآن از روشهای متفاوتی برای [[اصلاح]] و تهذیب نفوس استفاده نموده است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۸۷.</ref>. | ||
#کتاب قرآن کتاب [[معرفت]] و [[اخلاق]] و [[دعوت]] به سعادت و کمال است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۹۳.</ref>. و تنها کتاب [[سلوک]] إلیالله و [[یکتا]] کتاب [[تهذیب]] [[نفوس]] و [[آداب و سنن]] الهیه و بزرگترین وسیله رابطه بین [[خالق]] و [[خلق]] میباشد<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۲۴.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۴۰.</ref> | # کتاب قرآن کتاب [[معرفت]] و [[اخلاق]] و [[دعوت]] به سعادت و کمال است<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۹۳.</ref>. و تنها کتاب [[سلوک]] إلیالله و [[یکتا]] کتاب [[تهذیب]] [[نفوس]] و [[آداب و سنن]] الهیه و بزرگترین وسیله رابطه بین [[خالق]] و [[خلق]] میباشد<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۲۴.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۴۰.</ref> | ||
===[[سنت انبیاء]] و اولیای [[معصومین]]=== | === [[سنت انبیاء]] و اولیای [[معصومین]] === | ||
یکی دیگر از منابعی که | یکی دیگر از منابعی که حضرت امام بهرههای فراوانی از آن برده و در بیان مطالب [[اخلاقی]] از آن استفاده نموده و در موعظهها و بیان مطالب اخلاقی به آن ارجاع دادهاند کلمات و [[سیره انبیاء]] و اولیای معصومین {{عم}} میباشد که در این مختصر به دیدگاه ایشان نسبت به [[سیره]] و کلمات [[انبیاء]] و اولیای معصومین از این جهت که میتواند به عنوان مهمترین منبع [[سعادت]] و [[کمال انسانی]] مورد بهرهبرداری قرار گیرد اشاره میگردد. | ||
#آن بزرگواران از [[انوار]] غیبیة الهیه و مظاهر تامه و [[آیات]] باهرة جلال و جمالاند. و در [[سیر]] [[معنوی]] و [[سفر]] إلیالله به غایة القصوای فنای ذاتی و منتهی العروج {{متن قرآن|قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر رسید» سوره نجم، آیه ۹.</ref> رسیدهاند، گرچه صاحب [[مقام]] بالاصالة [[نبی]] ختمی است و دیگر سالکین در [[عروج]] تابع آن [[ذات مقدس]] هستند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۴۴.</ref>. | # آن بزرگواران از [[انوار]] غیبیة الهیه و مظاهر تامه و [[آیات]] باهرة جلال و جمالاند. و در [[سیر]] [[معنوی]] و [[سفر]] إلیالله به غایة القصوای فنای ذاتی و منتهی العروج {{متن قرآن|قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر رسید» سوره نجم، آیه ۹.</ref> رسیدهاند، گرچه صاحب [[مقام]] بالاصالة [[نبی]] ختمی است و دیگر سالکین در [[عروج]] تابع آن [[ذات مقدس]] هستند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۴۴.</ref>. | ||
#عمده مقصد و مقصود انبیاء عظام، نشر [[توحید]] و [[معارف الهیه]] و قطع ریشه [[کفر]] و [[شرک]] و دوبینی و دوپرستی بوده و سر توحید و تجرید در جمیع [[عبادات]] قلبیه و قالبیه ساری و جاری است. | # عمده مقصد و مقصود انبیاء عظام، نشر [[توحید]] و [[معارف الهیه]] و قطع ریشه [[کفر]] و [[شرک]] و دوبینی و دوپرستی بوده و سر توحید و تجرید در جمیع [[عبادات]] قلبیه و قالبیه ساری و جاری است. | ||
# انبیاء و اولیای معصومین اطبای نفوس و شفادهندگان [[قلوب]] و ارواحاند<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۵۳.</ref>. | # انبیاء و اولیای معصومین اطبای نفوس و شفادهندگان [[قلوب]] و ارواحاند<ref>امام خمینی، آداب نماز، ص۱۵۳.</ref>. | ||
# [[ائمه]] [[برگزیده]] شدگان از سوی [[خداوند]] میباشند که با [[شناخت]] آنان [[خدای تعالی]] شناخته میشود، ظاهرشان آراسته به [[ولایت]] و باطنشان منور به [[نور]] [[نبوت]] و [[رسالت]]، راهنمایانی که با [[هدایت]] تکوینیه در [[نهان]] و با هدایت [[تشریعیه]] در آشکار و عیان [[راهنمایی]] میکنند<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص۳۱.</ref>. | # [[ائمه]] [[برگزیده]] شدگان از سوی [[خداوند]] میباشند که با [[شناخت]] آنان [[خدای تعالی]] شناخته میشود، ظاهرشان آراسته به [[ولایت]] و باطنشان منور به [[نور]] [[نبوت]] و [[رسالت]]، راهنمایانی که با [[هدایت]] تکوینیه در [[نهان]] و با هدایت [[تشریعیه]] در آشکار و عیان [[راهنمایی]] میکنند<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص۳۱.</ref>. | ||
#در کتب [[روایی]] راجع به تهذیب [[باطن]] و [[اصلاح]] خلق و تعدیل خلق مطالب بسیار [[ارزشمندی]] وجود دارد که لازم است برای [[تهذیب نفس]] به آنها مراجعه شود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۹.</ref>. | # در کتب [[روایی]] راجع به تهذیب [[باطن]] و [[اصلاح]] خلق و تعدیل خلق مطالب بسیار [[ارزشمندی]] وجود دارد که لازم است برای [[تهذیب نفس]] به آنها مراجعه شود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۹.</ref>. | ||
# [[رب]] [[انسان کامل]] که [[حضرت]] خاتم [[رسل]]{{صل}} است بر [[صراط مستقیم]] و حد [[اعتدال]] تام است و مربوب او نیز بر صراط مستقیم و اعتدال تمام است، منتهی رب تعالی بر [[سبیل]] [[استقلال]] و مربوب که [[پیامبر اکرم]] میباشد بر سبیل استضلال<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۴۱.</ref> | # [[رب]] [[انسان کامل]] که [[حضرت]] خاتم [[رسل]] {{صل}} است بر [[صراط مستقیم]] و حد [[اعتدال]] تام است و مربوب او نیز بر صراط مستقیم و اعتدال تمام است، منتهی رب تعالی بر [[سبیل]] [[استقلال]] و مربوب که [[پیامبر اکرم]] میباشد بر سبیل استضلال<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۴۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اخلاق]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۳
مقدمه
منظور از منابع در این فصل منابع معرفتی برای کشف گزارههای اخلاقی است که به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میگردد. منظور از منابع درونی حقایق وجود آدمی است که با توجه به آنها میتوان بعضی از توصیههای اخلاقی را استخراج نمود و منظور از منابع بیرونی منابعی است که خارج از حقیقت انسانی است و میتوان از آنها برای کشف گزارههای اخلاقی بهره برد. از جمله منابع درونی به عقل، قلب، فطرت میتوان اشاره نمود و از منابع بیرونی به قرآن و سنت که عبارت از کلام و سیره پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) میباشد میتوان اشاره نمود. حضرت امام خمینی در کتب و بیانات خود هنگام تشویق به تزکیه نفس و تخلق به اخلاق الهی به یکی از منابع یاد شده تکیه نمودهاند که در ذیل به اختصار توضیحی راجع به هر کدام از منابع از بیانات ایشان ارائه میگردد.
منابع درونی
فطرت
اهل لغت و تفسیر گویند «فطر» به معنای خلقت است[۱]. مقصود از فطرتالله که خدای تعالی مردم را بر آن منظور فرموده، حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت، فطرت خمیرة آنها بر آن مخمر شده است و فطرتهای الهی از الطافی است که خدای تعالی انسان را به آن اختصاص داده از بین جمیع مخلوقات و دیگر موجودات یا اصلاً دارای این گونه فطرتهایی که ذکر میشود، نیستند یا ناقصاند و حظ کمی از آن دارند[۲]. از ویژگیهای امور فطری این است که شامل همه سلسله بشر از عالم و جاهل، سعید و شقی، متمدن و شهری با هر مذهبی و فرهنگی باشند خواهد شد و استثناء برنمیتابد[۳]؛ لذا احکام فطرت از جمیع احکام بدیهیه، بدیهیتر است؛ زیرا که در تمام احکام عقلیه، حکمی که بدین مثابه باشد که احدی در آن اختلاف نکند و نکرده باشد نداریم[۴]. انسان در بدو خلقت دارای دو فطرت میباشد که یکی از آن دو اصلی و دیگری تبعی میباشد که این دو فطرت منشأ کمال و سعادت انسان است و دیگر فطریات از فروعات و تبعات این دو فطرت میباشند. منظور از فطرت اصلی عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه میباشد و منظور از فطرتی که جنبه تبعی و فرعیت دارد، فطرت تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت است و این دو فطرت که عبارت باشد از فطرت مخمورة غیرمحجوبه فطرتی است که محکوم احکام طبیعت نشده و وجهه روحانیت و نورانیت آن باقی است و هرگاه فطرت محکوم احکام طبیعت و محجوب از روحانیت و عالم اصلی خود شد مبدأ جمیع شرور و منشأ جمیع شقاوت و بدبختیهاست[۵] که به آن فطرت محجوبه گفته میشود.
و از آنجا که فطرت انسان توجه به کمال مطلق و نورانیت محض و خیر دارد و از نقص و شر تنفر دارد، هرچه از او صادر شود، در راه حق و حقیقت است و همه در راه وصول به خیر مطلق و جمال جمیل مطلق است، و خود این فطرت مبدأ و منشأ خیرات و سعادات است و خود خیر بلکه خیر است[۶]. بنابراین اگر فطرت انسان مکدر به حجابهای دنیوی و طبیعت نگردد گرایش به فضایل اخلاقی که نور هستند خواهد داشت و از رذایل اخلاقی که شر و ظلمت هستند تنفر خواهد داشت و از این جهت یکی از مهمترین منابع گرایش انسان به فضایل اخلاقی و تنفر از رذایل اخلاقی داشتن فطرتی سالم و غیرمحجوب میباشد. و برای تخلق به فضایل اخلاقی در مرحله اول لازم است با کنار گذاشتن معاصی و رذایل اخلاقی فطرت الهی را از حجابهای ظلمانی پاک گرداند تا درهای سعادت به روی انسان باز گردد و جاذبه الهی او را به سمت خود بکشاند[۷].[۸]
عقل
انسان دارای چهار قوه میباشد که عبارتاند از قوه عاقله روحانیه، قوه غضبیة سبعیه، قوه شهویه بهیمیه و قوة واهمه شیطانیه؛ منظور از قوه عاقله، قوة روحانیهای است که به حسب ذات، مجرد و به حسب فطرت، مایل به خیرات و کمالات و داعی به عدل و احسان است[۹]. با توجه به وجود این قوه، انسان قادر به تفکر و تمییز حق از باطل و خیر از شر میباشد و به عنوان حجت درونی در روایات از آن نام برده شده است، در مقابل حجت بیرونی که انبیاء الهی باشند. از این جهت یکی از منابعی که به وسیله آن میتوان بین فضایل و رذایل اخلاقی تمییز داد قوه عاقله میباشد؛ لذا حضرت امام در نوشتهها و بیانات خود به تفکر در بسیاری از امور از جمله مسائل اخلاقی توصیه مینمودند که به مواردی در ذیل اشاره میگردد. «اگر انسان عاقل لحظهای فکر کند میفهمد که مقصود از این بساط دنیوی، چیز دیگر است، و منظور از این خلقت، عالم بالاتر و بزرگتری است و این حیات حیوانی، مقصود بالذات. نیست و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد، و به حال بیچارگی خود رحم کند و با خود خطاب کند: ای نفس شقی که سالهای دراز در شهوات، عمر خود را صرف کردی، و چیزی جز حسرت نصیب نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی. از مالکالملوک حیا کنی، و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی، که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی، که آن هم به دست نمیآید حتی با زحمتهای طاقتفرسا نگردانی»[۱۰]. حضرت امام خمینی تفکر را مفتاح ابواب معارف و کلیه خزاین کمالات و علوم و مقدمه لازمه حتمیة سلوک انسانیت میدانستند[۱۱]. از جمله اموری که تفکر در آن را لازم و ضروری میدانستند تفکر در احوال نفس است[۱۲]. تفکر انسان را از خواب غفلت بیدار مینماید زیرا که قلوب قبل از تفکر در غفلت مغمور و در خواب اندرند[۱۳].[۱۴]
منابع بیرونی
قرآن
در بیانات و موعظههای اخلاقی حضرت امام به کرات شاهد استناد به آیات مختلف قرآن در خصوص مسائل اخلاقی میباشیم که جمعآوری تمام آیات مورد استناد، در این مجال ممکن نیست و لذا در این مقام دیدگاه ایشان نسبت به قرآن که میتواند به عنوان منبعی در نظام اخلاقی اسلام مورد توجه قرار گیرد، بیان میگردد. از دیدگاه ایشان قرآن کتابی است با مشخصات و ویژگیهای ذیل که این ویژگیها میتواند قرآن را به عنوان مهمترین منبع برای رشد اخلاقی انسان مطرح نماید.
- هدف اساسی آیات الهی در قرآن کریم تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت میباشد.
- قرآن صورت احدیت جمیع اسماء و صفات و معرف مقام مقدس حق به تمام شئون و تجلیات است و به عبارت دیگر این صحیفه نورانیه صورت «اسم اعظم» است، چنانچه انسان کامل نیز صورت اسم اعظم است[۱۵].
- کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش إلی الله است[۱۶].
- با توجه به اختلاف انسانها در روحیات و علائق، قرآن از روشهای متفاوتی برای اصلاح و تهذیب نفوس استفاده نموده است[۱۷].
- کتاب قرآن کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است[۱۸]. و تنها کتاب سلوک إلیالله و یکتا کتاب تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیه و بزرگترین وسیله رابطه بین خالق و خلق میباشد[۱۹].[۲۰]
سنت انبیاء و اولیای معصومین
یکی دیگر از منابعی که حضرت امام بهرههای فراوانی از آن برده و در بیان مطالب اخلاقی از آن استفاده نموده و در موعظهها و بیان مطالب اخلاقی به آن ارجاع دادهاند کلمات و سیره انبیاء و اولیای معصومین (ع) میباشد که در این مختصر به دیدگاه ایشان نسبت به سیره و کلمات انبیاء و اولیای معصومین از این جهت که میتواند به عنوان مهمترین منبع سعادت و کمال انسانی مورد بهرهبرداری قرار گیرد اشاره میگردد.
- آن بزرگواران از انوار غیبیة الهیه و مظاهر تامه و آیات باهرة جلال و جمالاند. و در سیر معنوی و سفر إلیالله به غایة القصوای فنای ذاتی و منتهی العروج ﴿قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى﴾[۲۱] رسیدهاند، گرچه صاحب مقام بالاصالة نبی ختمی است و دیگر سالکین در عروج تابع آن ذات مقدس هستند[۲۲].
- عمده مقصد و مقصود انبیاء عظام، نشر توحید و معارف الهیه و قطع ریشه کفر و شرک و دوبینی و دوپرستی بوده و سر توحید و تجرید در جمیع عبادات قلبیه و قالبیه ساری و جاری است.
- انبیاء و اولیای معصومین اطبای نفوس و شفادهندگان قلوب و ارواحاند[۲۳].
- ائمه برگزیده شدگان از سوی خداوند میباشند که با شناخت آنان خدای تعالی شناخته میشود، ظاهرشان آراسته به ولایت و باطنشان منور به نور نبوت و رسالت، راهنمایانی که با هدایت تکوینیه در نهان و با هدایت تشریعیه در آشکار و عیان راهنمایی میکنند[۲۴].
- در کتب روایی راجع به تهذیب باطن و اصلاح خلق و تعدیل خلق مطالب بسیار ارزشمندی وجود دارد که لازم است برای تهذیب نفس به آنها مراجعه شود[۲۵].
- رب انسان کامل که حضرت خاتم رسل (ص) است بر صراط مستقیم و حد اعتدال تام است و مربوب او نیز بر صراط مستقیم و اعتدال تمام است، منتهی رب تعالی بر سبیل استقلال و مربوب که پیامبر اکرم میباشد بر سبیل استضلال[۲۶].[۲۷]
منابع
پانویس
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹ و ۱۸۰؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۷.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۰.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶ و ۷۷.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۲.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۶.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۷.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۱.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۶.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۱.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۸.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۹.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، آداب نماز، ص۳۲۱.
- ↑ امام خمینی، آداب نماز، ص۱۸۴.
- ↑ امام خمینی، آداب نماز، ص۱۸۷.
- ↑ امام خمینی، آداب نماز، ص۱۹۳.
- ↑ امام خمینی، آداب نماز، ص۱۲۴.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۴۰.
- ↑ «آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر رسید» سوره نجم، آیه ۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۴۴.
- ↑ امام خمینی، آداب نماز، ص۱۵۳.
- ↑ امام خمینی، شرح دعای سحر، ص۳۱.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۹.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۴۸.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۴۱.