ابن سبیل در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد') |
جز (جایگزینی متن - '“' به '«') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
ابنالسبیل در لغت یعنی زاده [[سفر]]. این کلمه به کسی گفته میشود که همیشه در سفر است و از سفر تجربه میاندوزد<ref>المفردات، ص۱۴۷؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴۲- ۳۴۳.</ref>. [[سبیل]] به طریقی گویند که در آن سهولت باشد و به مسافری که از [[منزل]] و [[وطن]] خود جدا و دور باشد و معرفی جز راه ندارد، ابنالسبیل گفته میشود<ref>المفردات، ص۳۹۵.</ref>. برخی گفتهاند مسافر را به علت ملازم بودن با راه، ابنالسبیل میگویند<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۶۳؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۳۲۰؛ النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۳۸- ۳۳۹.</ref>. یا اینکه چون مسافر را کسی نمیشناسد به راه نسبتش میدهند<ref>غیاث اللغات، ص۱۹؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۳.</ref>، گویی راه [[پدر]] و [[مادر]] او است. برخی گفتهاند نداشتن زاد و توشه از مفهوم لفظ خارج است<ref>المیزان، ج۴، ص۳۵۴.</ref>. | ابنالسبیل در لغت یعنی زاده [[سفر]]. این کلمه به کسی گفته میشود که همیشه در سفر است و از سفر تجربه میاندوزد<ref>المفردات، ص۱۴۷؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴۲- ۳۴۳.</ref>. [[سبیل]] به طریقی گویند که در آن سهولت باشد و به مسافری که از [[منزل]] و [[وطن]] خود جدا و دور باشد و معرفی جز راه ندارد، ابنالسبیل گفته میشود<ref>المفردات، ص۳۹۵.</ref>. برخی گفتهاند مسافر را به علت ملازم بودن با راه، ابنالسبیل میگویند<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۶۳؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۳۲۰؛ النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۳۸- ۳۳۹.</ref>. یا اینکه چون مسافر را کسی نمیشناسد به راه نسبتش میدهند<ref>غیاث اللغات، ص۱۹؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۳.</ref>، گویی راه [[پدر]] و [[مادر]] او است. برخی گفتهاند نداشتن زاد و توشه از مفهوم لفظ خارج است<ref>المیزان، ج۴، ص۳۵۴.</ref>. | ||
ابنالسبیل در اصطلاح [[قرآنی]]<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۹۹؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۲۱۲- ۲۱۳.</ref> و [[فقهی]]<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۵۰؛ مستند الشیعة، ج۹، ص۲۹۲.</ref> به مسافری گفته میشود که در سفر محتاج شده و چیزی ندارد که او را تا وطنش برساند، هر چند که در وطن خود [[بینیاز]] باشد. خواه منشأ حاجتش تمام شدن زاد و توشهاش باشد یا امثال آن از چیزهایی که به سبب آن [[قادر]] نیست به حرکت خود ادامه دهد<ref>المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۲.</ref>. برخی ابنالسبیل را به | ابنالسبیل در اصطلاح [[قرآنی]]<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۹۹؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۲۱۲- ۲۱۳.</ref> و [[فقهی]]<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۵۰؛ مستند الشیعة، ج۹، ص۲۹۲.</ref> به مسافری گفته میشود که در سفر محتاج شده و چیزی ندارد که او را تا وطنش برساند، هر چند که در وطن خود [[بینیاز]] باشد. خواه منشأ حاجتش تمام شدن زاد و توشهاش باشد یا امثال آن از چیزهایی که به سبب آن [[قادر]] نیست به حرکت خود ادامه دهد<ref>المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۲.</ref>. برخی ابنالسبیل را به «در راه مانده” تعبیر کردهاند<ref>المقنعة، ص۲۴۱؛ النهایة، طوسی، ص۱۸۴؛ المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۲۸.</ref>. برخی از [[فقیهان]] این شرط را قرار دادهاند که مسافر نتواند با فروش و معاوضه [[اموال]] خود، یا استقراض، وسائل ادامه سفر را فراهم آورد<ref>جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۳؛ المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۲۸- ۳۲۹.</ref>. گرچه واژه ابنالسبیل در لغت مفهومی نزدیک به مسافر دارد<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۶۶؛ النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۳۹.</ref> و بیشتر [[مفسران]] نیز ابنالسبیل را مسافر معنا کردهاند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۵؛ مجمع البیان، ج۱، ص۸۳؛ ج۵، ۷۵؛ جامع البیان، ج۲، ص۱۲۳؛ ج۱۰، ص۲۱۲- ۲۱۳؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۵۲.</ref>، در برخی دیگر از [[روایات]] [[مفسران]] متقدم، ابنالسبیل به میهمان و در پارهای دیگر هم به مسافر و هم به میهمان [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۸۴؛ جامع البیان، ج۲، ص۱۲۳؛ ج۱۰، ص۲۱۲- ۲۱۳؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۳؛ ج۵، ص۲۴۴؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷۱؛ ج۳، ص۲۵۲.</ref>. [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«از تو میپرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref> در پاسخ کسانی که از چگونگی [[انفاق]] و [[بخشش]] در [[راه]] خداوند سؤال کردهاند، یکی از مصادیق انفاق را ابنالسبیل دانسته است<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۳۶؛ المیزان، ج۲، ص۱۶.</ref>. نیز درباره [[ادای حق]] [[خویشاوندان]]، [[مستمندان]] و در راه بازماندگان به انفاق به آنان (از [[زکات]] و غیر آن) [[فرمان]] میدهد و از هر گونه [[اسراف]] و [[تبذیر]] [[نهی]] میکند. {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref><ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۶۸؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۹۲.</ref>. در اینکه آیا مخاطب آیه [[پیامبر]] {{صل}} است یا عموم [[مردم]]، میان مفسران [[اختلاف]] وجود دارد<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۸۵۳؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۹۲.</ref>. ولی این گونه [[تفسیرها]] مفهوم وسیع آیه را محدود نمیکند. به نظر برخی مفسران کمک به [[ذویالقربی]] و [[مسکین]] و ابنالسبیل قبل از [[اسلام]] بوده<ref>المیزان، ج۱۳، ص۷۸.</ref> و آیه هم از آیاتی است که در [[مکه]] نازل شده است<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۲۱۳؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۳.</ref>. در آیه {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ...}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref> بعد از [[دعوت]] [[مردم]] به [[عبادت]] و [[بندگی]] [[خداوند]] و ترک [[شرک]] و [[بتپرستی]]، به [[احسان]] و [[نیکی به پدر و مادر]] و [[خویشاوندان]] و در [[راه]] بازماندگان و... سفارش شده است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۳- ۱۹۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص۸۲؛ جامع البیان، ج۵، ص۱۱۷.</ref>. خداوند در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ...}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است.».. سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> [[غنائم]] را مشمول [[خمس]] دانسته و یکی از مصادیق [[مصرف]] را [[در راه ماندگان]] معرفی کرده است. بنابر نظر [[مفسران]]<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۴۶۸؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۳۰۳؛ المیزان، ج۹، ص۱۰۳- ۱۰۴.</ref> و [[فقیهان]] [[شیعه]]<ref>رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۲۲۷؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۳۳۰؛ منتهی المطلب، ج۸، ص۵۵.</ref> بخشی از خمس که به ابنالسبیل داده میشود مخصوص در راه ماندگان [[خاندان پیامبر]] {{صل}} است<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۸۳۵؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۴۳؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۱۰.</ref>. مفسران<ref>أحکام القرآن، جصاص، ج۳، ص۸۵ -۸۶؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۱۲.</ref> و [[فقهای اهل سنت]]<ref>المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۰۰- ۳۰۱؛ فقه السنة، ج۲، ص۶۷۴- ۶۷۵.</ref> گفتهاند خمس را میتوان به هر مسافر در [[راه]] ماندهای اعم از [[سادات]] یا غیر سادات داد. [[طبری]] و [[زمخشری]] روایاتی را از [[امام سجاد]] {{ع}} و [[حضرت علی]] {{ع}} نقل کردهاند که مؤید نظر [[شیعه]] است<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۱؛ الکشاف، ج۲، ص۱۵۹.</ref>. ابنالسبیل در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ...}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> از مستحقان [[زکات]] شمرده شده است<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۷۴؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۳؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۲۰۲-۲۰۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۲۳۷.</ref>. یکی از [[موارد مصرف]] فیء، ابنالسبیل است: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ...}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. در اینکه مقصود آیه در [[مصرف]] فیء، [[در راه ماندگان]] از عموم مردماند یا [[خاندان پیامبر]] {{صل}}، [[مفسران]] و فقهیان [[اختلاف]] [[رأی]] دارند. به نظر [[مفسران اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۴۹؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۸، ص۱۰.</ref> و برخی از [[مفسران شیعه]]<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۶.</ref>، مراد، در راه ماندگان عموم [[مردم]] است، ولی بیشتر مفسران شیعه گفتهاند منظور در راه ماندگان [[اهل البیت]] {{عم}} است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۶۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۲۹؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref>. [[فقیهان]] درباره بعضی مصادیق ابنالسبیل به بحث پرداختهاند. عدهای از [[فقها]] گفتهاند مسافری که ده [[روز]] در جایی قصد توطن کند یا سی روز به صورت مردد بماند، از مصداق ابنالسبیل خارج نمیشود، چون به مخارج [[سفر]] نیاز دارد<ref>کتاب السرائر، ج۱، ص۴۵۸؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۰۶؛ کفایة الفقه، ج۱، ص۱۸۹- ۱۹۰.</ref>. ولی [[شیخ طوسی]]<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>، [[علامه حلی]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۳۵۵.</ref> و [[ابنفهد حلی]]<ref>الرسائل العشر، ابنفهد، ص۱۸۱.</ref> با این مطلب [[مخالفت]] کردهاند. بیشتر فقها معتقدند کسی که [[اراده]] و قصد سفری را دارد که بدان [[نیازمند]] است، ولی [[قدرت]] انجام آن را ندارد، عنوان ابنالسبیل بر او [[صدق]] نمیکند<ref>مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۰۵- ۲۰۶؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۳.</ref>. بعضی دیگر از فقیهان گفتهاند چنانچه سفرش برای به جا آوردن [[واجب]] یا [[مستحب]] باشد میتوان از سهم ابنالسبیل به او داد<ref>الدروس الشرعیة، ج۱، ص۲۴۲؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۰۵.</ref>. برخی دیگر از فقیهان گفتهاند مهمان در سفر، در صورت نیاز به [[پذیرایی]]، ابنالسبیل و در [[راه]] مانده محسوب میشود<ref>جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۴- ۳۷۵.</ref>. به نظر بعضی دیگر، مهمان فرد دیگری از آن و در مقابل در راه مانده است<ref>فقه القرآن، ج۱، ص۲۲۵؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۵.</ref>. | ||
مردی [[صوفی]] در [[زمان]] [[مأمون]] به علت تمام شدن زاد و توشهاش دزدی کرده بود. او را نزد مأمون آوردند، در حالی که [[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} هم در آن جلسه حضور داشت. مأمون او را [[سرزنش]] کرد. آن [[مرد]] پاسخ داد: در راه مانده و ابنالسبیل هستم و از آنجا که تو [[خمس]] و [[حق]] [[آل]] [[رسول]] {{صل}} را [[غصب]] کردهای و به مستحقان پرداخت نمیکنی، من چارهای جز دزدی نداشتم. مأمون رو به [[امام رضا]] {{ع}} کرد و نظر [[حضرت]] را جویا شد. حضرت فرمود: [[خدا]] به پیامبرش فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}<ref>«بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد» سوره انعام، آیه ۱۴۹.</ref>، یعنی این مرد [[حجت]] آورده و تو باید او را قانع کنی و پاسخش را بدهی، خواه از روی [[جهل]] بگوید یا از روی [[علم]]. در واقع [[حضرت]] سخنان آن مرد را [[تأیید]] ضمنی کرد. [[مأمون]] [[دستور]] داد تا او را [[آزاد]] کنند. برخی گفتهاند تأیید سخنان آن مرد موجب [[کینه]] مأمون و یکی از موجبات [[قتل]] حضرت شد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۳- ۳۶۴؛ بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۸۸.</ref>. | مردی [[صوفی]] در [[زمان]] [[مأمون]] به علت تمام شدن زاد و توشهاش دزدی کرده بود. او را نزد مأمون آوردند، در حالی که [[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} هم در آن جلسه حضور داشت. مأمون او را [[سرزنش]] کرد. آن [[مرد]] پاسخ داد: در راه مانده و ابنالسبیل هستم و از آنجا که تو [[خمس]] و [[حق]] [[آل]] [[رسول]] {{صل}} را [[غصب]] کردهای و به مستحقان پرداخت نمیکنی، من چارهای جز دزدی نداشتم. مأمون رو به [[امام رضا]] {{ع}} کرد و نظر [[حضرت]] را جویا شد. حضرت فرمود: [[خدا]] به پیامبرش فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}<ref>«بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد» سوره انعام، آیه ۱۴۹.</ref>، یعنی این مرد [[حجت]] آورده و تو باید او را قانع کنی و پاسخش را بدهی، خواه از روی [[جهل]] بگوید یا از روی [[علم]]. در واقع [[حضرت]] سخنان آن مرد را [[تأیید]] ضمنی کرد. [[مأمون]] [[دستور]] داد تا او را [[آزاد]] کنند. برخی گفتهاند تأیید سخنان آن مرد موجب [[کینه]] مأمون و یکی از موجبات [[قتل]] حضرت شد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۳- ۳۶۴؛ بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۸۸.</ref>. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۲
ابن سبیل به معنای مسافر در راه مانده است.
معناشناسی ابن سبیل
ابنالسبیل در لغت یعنی زاده سفر. این کلمه به کسی گفته میشود که همیشه در سفر است و از سفر تجربه میاندوزد[۱]. سبیل به طریقی گویند که در آن سهولت باشد و به مسافری که از منزل و وطن خود جدا و دور باشد و معرفی جز راه ندارد، ابنالسبیل گفته میشود[۲]. برخی گفتهاند مسافر را به علت ملازم بودن با راه، ابنالسبیل میگویند[۳]. یا اینکه چون مسافر را کسی نمیشناسد به راه نسبتش میدهند[۴]، گویی راه پدر و مادر او است. برخی گفتهاند نداشتن زاد و توشه از مفهوم لفظ خارج است[۵].
ابنالسبیل در اصطلاح قرآنی[۶] و فقهی[۷] به مسافری گفته میشود که در سفر محتاج شده و چیزی ندارد که او را تا وطنش برساند، هر چند که در وطن خود بینیاز باشد. خواه منشأ حاجتش تمام شدن زاد و توشهاش باشد یا امثال آن از چیزهایی که به سبب آن قادر نیست به حرکت خود ادامه دهد[۸]. برخی ابنالسبیل را به «در راه مانده” تعبیر کردهاند[۹]. برخی از فقیهان این شرط را قرار دادهاند که مسافر نتواند با فروش و معاوضه اموال خود، یا استقراض، وسائل ادامه سفر را فراهم آورد[۱۰]. گرچه واژه ابنالسبیل در لغت مفهومی نزدیک به مسافر دارد[۱۱] و بیشتر مفسران نیز ابنالسبیل را مسافر معنا کردهاند[۱۲]، در برخی دیگر از روایات مفسران متقدم، ابنالسبیل به میهمان و در پارهای دیگر هم به مسافر و هم به میهمان تفسیر شده است[۱۳]. خداوند در آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾[۱۴] در پاسخ کسانی که از چگونگی انفاق و بخشش در راه خداوند سؤال کردهاند، یکی از مصادیق انفاق را ابنالسبیل دانسته است[۱۵]. نیز درباره ادای حق خویشاوندان، مستمندان و در راه بازماندگان به انفاق به آنان (از زکات و غیر آن) فرمان میدهد و از هر گونه اسراف و تبذیر نهی میکند. ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا﴾[۱۶][۱۷]. در اینکه آیا مخاطب آیه پیامبر (ص) است یا عموم مردم، میان مفسران اختلاف وجود دارد[۱۸]. ولی این گونه تفسیرها مفهوم وسیع آیه را محدود نمیکند. به نظر برخی مفسران کمک به ذویالقربی و مسکین و ابنالسبیل قبل از اسلام بوده[۱۹] و آیه هم از آیاتی است که در مکه نازل شده است[۲۰]. در آیه ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ...﴾[۲۱] بعد از دعوت مردم به عبادت و بندگی خداوند و ترک شرک و بتپرستی، به احسان و نیکی به پدر و مادر و خویشاوندان و در راه بازماندگان و... سفارش شده است[۲۲]. خداوند در آیه ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ...﴾[۲۳] غنائم را مشمول خمس دانسته و یکی از مصادیق مصرف را در راه ماندگان معرفی کرده است. بنابر نظر مفسران[۲۴] و فقیهان شیعه[۲۵] بخشی از خمس که به ابنالسبیل داده میشود مخصوص در راه ماندگان خاندان پیامبر (ص) است[۲۶]. مفسران[۲۷] و فقهای اهل سنت[۲۸] گفتهاند خمس را میتوان به هر مسافر در راه ماندهای اعم از سادات یا غیر سادات داد. طبری و زمخشری روایاتی را از امام سجاد (ع) و حضرت علی (ع) نقل کردهاند که مؤید نظر شیعه است[۲۹]. ابنالسبیل در آیه ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ...﴾[۳۰] از مستحقان زکات شمرده شده است[۳۱]. یکی از موارد مصرف فیء، ابنالسبیل است: ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ...﴾[۳۲]. در اینکه مقصود آیه در مصرف فیء، در راه ماندگان از عموم مردماند یا خاندان پیامبر (ص)، مفسران و فقهیان اختلاف رأی دارند. به نظر مفسران اهل سنت[۳۳] و برخی از مفسران شیعه[۳۴]، مراد، در راه ماندگان عموم مردم است، ولی بیشتر مفسران شیعه گفتهاند منظور در راه ماندگان اهل البیت (ع) است[۳۵]. فقیهان درباره بعضی مصادیق ابنالسبیل به بحث پرداختهاند. عدهای از فقها گفتهاند مسافری که ده روز در جایی قصد توطن کند یا سی روز به صورت مردد بماند، از مصداق ابنالسبیل خارج نمیشود، چون به مخارج سفر نیاز دارد[۳۶]. ولی شیخ طوسی[۳۷]، علامه حلی[۳۸] و ابنفهد حلی[۳۹] با این مطلب مخالفت کردهاند. بیشتر فقها معتقدند کسی که اراده و قصد سفری را دارد که بدان نیازمند است، ولی قدرت انجام آن را ندارد، عنوان ابنالسبیل بر او صدق نمیکند[۴۰]. بعضی دیگر از فقیهان گفتهاند چنانچه سفرش برای به جا آوردن واجب یا مستحب باشد میتوان از سهم ابنالسبیل به او داد[۴۱]. برخی دیگر از فقیهان گفتهاند مهمان در سفر، در صورت نیاز به پذیرایی، ابنالسبیل و در راه مانده محسوب میشود[۴۲]. به نظر بعضی دیگر، مهمان فرد دیگری از آن و در مقابل در راه مانده است[۴۳].
مردی صوفی در زمان مأمون به علت تمام شدن زاد و توشهاش دزدی کرده بود. او را نزد مأمون آوردند، در حالی که امام علی بن موسی الرضا (ع) هم در آن جلسه حضور داشت. مأمون او را سرزنش کرد. آن مرد پاسخ داد: در راه مانده و ابنالسبیل هستم و از آنجا که تو خمس و حق آل رسول (ص) را غصب کردهای و به مستحقان پرداخت نمیکنی، من چارهای جز دزدی نداشتم. مأمون رو به امام رضا (ع) کرد و نظر حضرت را جویا شد. حضرت فرمود: خدا به پیامبرش فرموده است: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ﴾[۴۴]، یعنی این مرد حجت آورده و تو باید او را قانع کنی و پاسخش را بدهی، خواه از روی جهل بگوید یا از روی علم. در واقع حضرت سخنان آن مرد را تأیید ضمنی کرد. مأمون دستور داد تا او را آزاد کنند. برخی گفتهاند تأیید سخنان آن مرد موجب کینه مأمون و یکی از موجبات قتل حضرت شد[۴۵]. یسع بن حمزه میگوید: شخص مسافری که از دوستان و محبان اهل بیت (ع) و در شهر خود ثروتمند بود، در سفر به مکه پول خود را گم کرد و در مدینه خدمت امام رضا (ع) رسید و تقاضای کمک نمود تا به شهر خود برسد. حضرت مبلغ دویست دینار از بالای در به او داد تا به شهرش برود و پول را صرف هزینه زندگی خود کند[۴۶]. اینکه امام آن مبلغ را از بالای در به او داد به این سبب بود که آن مرد ثروتمند احساس خفت و خواری نکند.[۴۷][۴۸]
منابع
پانویس
- ↑ المفردات، ص۱۴۷؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴۲- ۳۴۳.
- ↑ المفردات، ص۳۹۵.
- ↑ المصباح المنیر، ج۲، ص۶۳؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۳۲۰؛ النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۳۸- ۳۳۹.
- ↑ غیاث اللغات، ص۱۹؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۵۴.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۹۹؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۲۱۲- ۲۱۳.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۵۰؛ مستند الشیعة، ج۹، ص۲۹۲.
- ↑ المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۲.
- ↑ المقنعة، ص۲۴۱؛ النهایة، طوسی، ص۱۸۴؛ المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۲۸.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۳؛ المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۲۸- ۳۲۹.
- ↑ مجمع البحرین، ج۱، ص۶۶؛ النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۳۹.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۵؛ مجمع البیان، ج۱، ص۸۳؛ ج۵، ۷۵؛ جامع البیان، ج۲، ص۱۲۳؛ ج۱۰، ص۲۱۲- ۲۱۳؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۵۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۸۴؛ جامع البیان، ج۲، ص۱۲۳؛ ج۱۰، ص۲۱۲- ۲۱۳؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۳؛ ج۵، ص۲۴۴؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۷۱؛ ج۳، ص۲۵۲.
- ↑ «از تو میپرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.
- ↑ الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۳۶؛ المیزان، ج۲، ص۱۶.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۶۸؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۹۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۸۵۳؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۹۲.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۷۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۲۱۳؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۳.
- ↑ «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۳- ۱۹۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص۸۲؛ جامع البیان، ج۵، ص۱۱۷.
- ↑ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است.».. سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۴۶۸؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۳۰۳؛ المیزان، ج۹، ص۱۰۳- ۱۰۴.
- ↑ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۲۲۷؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۳۳۰؛ منتهی المطلب، ج۸، ص۵۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۸۳۵؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۴۳؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۱۰.
- ↑ أحکام القرآن، جصاص، ج۳، ص۸۵ -۸۶؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۱۲.
- ↑ المغنی، ابنقدامه، ج۷، ص۳۰۰- ۳۰۱؛ فقه السنة، ج۲، ص۶۷۴- ۶۷۵.
- ↑ جامع البیان، ج۱۰، ص۱۱؛ الکشاف، ج۲، ص۱۵۹.
- ↑ «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۷۴؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۳؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۲۰۲-۲۰۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۲۳۷.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ جامع البیان، ج۲۸، ص۴۹؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۸، ص۱۰.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۶.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۶۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۲۹؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۰۴.
- ↑ کتاب السرائر، ج۱، ص۴۵۸؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۰۶؛ کفایة الفقه، ج۱، ص۱۸۹- ۱۹۰.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۳۵۵.
- ↑ الرسائل العشر، ابنفهد، ص۱۸۱.
- ↑ مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۰۵- ۲۰۶؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۳.
- ↑ الدروس الشرعیة، ج۱، ص۲۴۲؛ مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۰۵.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۴- ۳۷۵.
- ↑ فقه القرآن، ج۱، ص۲۲۵؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۷۵.
- ↑ «بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد» سوره انعام، آیه ۱۴۹.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۶۳- ۳۶۴؛ بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۸۸.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۲۳- ۲۴.
- ↑ منابع: أحکام القرآن، احمد بن علی رازی معروف به جصاص (۳۷۰ق)، تحقیق: عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علی، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ابوبکر بن مسعود کاشانی (۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیة، اول، ۱۴۰۹ق، التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن بن عبدالرحیم مصطفوی (۱۴۲۶ق)، تهران، وزارة الثقافة و الارشاد الإسلامی، اول، ۱۴۱۷ق؛ تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لها لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۴ق، تفسیر الصافی، محمد محسن بن مرتضی معروف به فیض کاشانی (۱۰۹۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، تهران، انتشارات صدر، دوم، ۱۴۱۵ق؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (۳۲۹ق)، تحقیق و تصحیح: سیدطیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب الإسلامی، سوم، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، هجدهم، ۱۳۷۴ش؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: صدقی جمیل عطار، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، الجامع لأحکام القرآن، محمد بن احمد معروف به قرطبی (۶۷۱ق)، تحقیق: احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۳۶۵ش؛ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۴ق؛ الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، محمد بن جمال الدین عاملی معروف به شهید اول (۷۸۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الاسلامی، قم، دوم، ۱۴۱۷ق؛ رسائل الشریف المرتضی، علی بن حسین معروف به علم الهدی (۴۳۶ق)، تحقیق: سید أحمد حسینی، قم، دار القرآن الکریم، اول، ۱۴۰۵ق؛ الرسائل العشر، احمد بن محمد معروف به ابن فهد حلی (۸۴۱ق)، تحقیق: سیدمهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۹ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق؛ غیاث اللغات، محمد بن جلال الدین رامپوری (ق ۱۳)، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۳ش؛ فقه السنة، سید سابق (۱۴۲۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، بیتا؛ فقه القرآن، سعید بن هبة الله معروف به قطب الدین راوندی (۵۷۳ق)، تحقیق و تصحیح: احمد حسینی - سید محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، دوم، ۱۴۰۵ق؛ قاموس قرآن، سید علی اکبر بن محمد قرشی معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۵۲ش؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، سوم، ۱۳۸۸ق؛ کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن منصور معروف به ابن ادریس حلی (۵۹۸ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۱۰ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، محمود بن عمر معروف به زمخشری (۵۳۸ق)، مصر، مکتبة البابی الحلبی، ۱۳۸۵ق؛ کفایة الفقه، محمدباقر بن محمد مؤمن سبزواری (۱۰۹۰ق)، تحقیق: مرتضی واعظی اراکی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۸۳ش؛ لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق، المبسوط فی فقه الإمامیة، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: محمدباقر بهبودی - سید محمد تقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویة، سوم، ۱۳۸۷ق؛ مجمع البحرین، فخر الدین بن محمدعلی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران، المکتبة المرتضویة، دوم، ۱۳۶۲ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مختلف الشیعة، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، اول، ۱۴۱۲ق؛ مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، أحمد بن محمد مهدی نراقی (۱۲۴۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت عالیا لإحیاء التراث، قم، ۱۴۱۵ق، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، احمد بن محمد مقری فیومی (۷۷۰ق)، قم، دار الهجرة، اول، ۱۴۰۵ق، المغنی، عبدالله بن احمد معروف به ابن قدامه (۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، بیتا؛ المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تهران، دفتر نشر کتاب، دوم، ۱۴۰۴ق، المقنعة، محمد بن محمد معروف به شیخ مفید (۴۱۳ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، دوم، ۱۴۱۰ق؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: بخش فقه مجمع پژوهشهای اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، اول، ۱۴۱۲ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۹۳ق، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، مبارک بن محمد شیبانی موصلی (۶۰۶ق)، تحقیق: طاهر احمد زاوی - محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چهارم، ۱۳۶۷ش؛ النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، دوم، ۱۴۰۰ق.
- ↑ سحرخوان، محمد، مقاله «ابنالسبیل»، دانشنامه امام رضا ص ۴۳۳.