مدینة النبی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = مدینة النبی | | موضوع مرتبط = مدینة النبی | ||
| عنوان مدخل = مدینة النبی | | عنوان مدخل = مدینة النبی | ||
| مداخل مرتبط = [[مدینة النبی در قرآن]] - [[مدینة النبی در معارف مهدویت]] - [[مدینة النبی در فقه سیاسی]] - [[مدینة النبی در معارف و سیره نبوی]] | | مداخل مرتبط = [[مدینة النبی در قرآن]] - [[مدینة النبی در معارف مهدویت]] - [[مدینة النبی در فقه سیاسی]] - [[مدینة النبی در معارف و سیره نبوی]] - [[مدینة النبی در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
===اسامی یثرب | == مدینه در آیات == | ||
# {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ بیگمان این نیرنگی است که در این شهر به کار بردهاید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>. | |||
# {{متن قرآن|وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«و زنانی در آن شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) از برده خویش، کام میخواهد، (بردهاش) او را در عشق، سخت شیفته کرده است؛ بیگمان ما او را در گمراهی آشکاری میبینیم» سوره یوسف، آیه ۳۰.</ref>. | |||
# {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>. | |||
# {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ}}<ref>«آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت:» سوره قصص، آیه ۱۸.</ref>. | |||
# {{متن قرآن|وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«و مردی از دورترین جای شهر شتابان آمد؛ گفت: ای موسی! سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.</ref>. | |||
«مدینه» در لغت به معنی [[شهر]] است ولی گاهی عَلَم است که [[مدینه النبی]]{{صل}} را در بر میگیرد. در [[آیات]] بالا موضع «مدینه» که مطلق شهر است را باید [[شناخت]]؛ زیرا [[عَلَم]] نیستند ولی با اینکه مربوط به شرح حال مختلف هستند ولی در یک [[کشور]] واقع شدهاند و از این روست که در اینجا ما آنها را مورد بررسی قرار میدهیم. | |||
الف) مقصود از {{متن قرآن|الْمَدِينَةِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ بیگمان این نیرنگی است که در این شهر به کار بردهاید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref> یک [[شهر]] خاص نیست بلکه مجموع کشور [[مصر]] منظور است (الف و لام آن جنس است) و اشاره به آن است که [[مؤمنان]] میخواهند بر مصر مسلط شوند و [[فرعونیان]] را از مصر [[اخراج]] کنند و یا [[بنی اسرائیل]] را آواره سازند. در این آیه به واکنش مبتکرانه [[فرعون]] و [[تبلیغات]] علیه مؤمنان جدید اشاره میکند»<ref>تفسیر قرآن مهر، ج۳، ص۳۳۹.</ref>. | |||
[[تفسیر نمونه]] در ذیل این آیه به صورت صریح و مشابه [[تفسیر]] بالا چنین اظهار نظر میکند: منظور از «مدینه» مجموع کشور مصر است و به اصطلاح «الف و لام» به معنی الف و لام جنس است و منظور از {{متن قرآن|لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا}}<ref>« تا مردم آن را از آن بیرون برانید» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref> [[تسلط]] [[موسی]]{{ع}} و بنی اسرائیل بر اوضاع مصر و بیرون کردن اطرافیان فرعون از همه [[مقامات]] حساس و یا [[تبعید]] عدهای از آنها به نقاط دوردست است آیه ۱۱۰ همین [[سوره]] نیز [[شاهد]] بر این مدعاست<ref>تفسیر نمونه، ص۳۶۱.</ref>. | |||
ب) داستان [[حضرت یوسف]] در [[قرآن]] یکی از زیباترین داستانهاست. یوسف در مقابل خواسته بد [[زلیخا]] ایستاد وقتی خواست از [[اتاق]] خارج شود با [[عزیز مصر]] روبهرو شد. گرچه عزیز مصر سعی در [[کتمان]] ماجرا داشت و یوسف نیز اینگونه عمل کرد اما در [[زندگی]] اشراف این خبرها مخفی نمیماند لذا خبر به تدریج در شهر منتشر شد و نقل مجالس [[بانوان]] گشت<ref>خلاصه تفاسیر، ص۶۰۷.</ref>. | |||
اکنون این سؤال پیش میآید که این شهر کدام شهر کشور مصر بوده است؟ این اتفاق در یکی از کاخهای پایتخت اتفاق افتاده است و [[کاخ]] فراعنه [[مصر]] در [[منفیس]] میباشد. | |||
ج) [[شهر]] مذکور در [[آیه]] {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref> به طور حتم پایتخت [[کشور]] مصر بوده است و به گفته بعضی از [[مفسران]]، [[موسی]]{{ع}} بر اثر مخالفتهائی که با [[فرعون]] و دستگاه او داشت و [[روز]] به روز اوج میگرفت، محکوم به [[تبعید]] از پایتخت مصر شد ولی او با استفاده از [[فرصت]] خاصی که [[مردم]] در حال [[غفلت]] بودند، وارد پایتخت گردید. این احتمال نیز وجود دارد که منظور، وارد شدن در شهر، از [[قصر]] فرعون بوده باشد؛ چراکه معمولاً قصرهای فراعنه را در کنار شهر، که بهتر بتوانند راههای ورود و خروجش را کنترل کنند میسازند»<ref>تفسیر نمونه، ج۱۶.</ref>. | |||
[[پایتخت حکومت]] فراعنه مصر در [[زمان]] [[حضرت موسی]]{{ع}} شهر [[طیبه]]: اقصر بوده است<ref>ر.ک: اطلس قرآن، ص۸۷.</ref>. | |||
د) شهری که در آیه {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ}}<ref>«آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت:» سوره قصص، آیه ۱۸.</ref> آمده است کجاست؟ | |||
این آیه دنباله داستان حضرت موسی است حضرت موسی [[عهد]] میکند که دیگر هیچ مجرمی را در جرمش کمک نکند و به قصر فرعون بازنگشت و شب را تا صبح در شهر ماند در حالی که ترسان بود و هر لحظه [[انتظار]] میکشید که [[قتل]] قبطی چه سر و صدایی ایجاد خواهد کرد؟<ref>خلاصه تفاسیر، ص۱۰۰۵. </ref>. | |||
نام شهری که حضرت موسی در آن مرتکب قتل شد چنانچه گذشت پایتخت فراعنه مصر بوده و به نام «طیبه» یا «اقصر» در [[اطلس قرآن]] شناخته میشود<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص۷۱۸.</ref>. | |||
== اسامی یثرب == | |||
[[شهر]] «[[مدینه]]» یک بار در [[قرآن]] به نام «یثرب» آورده شده است. «[[مدینه منوره]] در قبل و پس از [[اسلام]]» نامهای فراوانی داشت که کسانی چون «مجدالدین شیرازی»، «ابن زباله»، «سهمودی» و دیگران نامهای این شهر را ثبت کردهاند. شیرازی حدود شصت نام و ابن شبه و ابن زباله، که از قدیمیترین [[مورخان]] مدینه هستند، حدود چهل نام و سهمودی نیز ۹۴ نام برای این شهر ذکر کردهاند<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۹.</ref>. | [[شهر]] «[[مدینه]]» یک بار در [[قرآن]] به نام «یثرب» آورده شده است. «[[مدینه منوره]] در قبل و پس از [[اسلام]]» نامهای فراوانی داشت که کسانی چون «مجدالدین شیرازی»، «ابن زباله»، «سهمودی» و دیگران نامهای این شهر را ثبت کردهاند. شیرازی حدود شصت نام و ابن شبه و ابن زباله، که از قدیمیترین [[مورخان]] مدینه هستند، حدود چهل نام و سهمودی نیز ۹۴ نام برای این شهر ذکر کردهاند<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۹.</ref>. | ||
برخی نویسندگان ۶۴ اسم برای یثرب ذکر کرده است<ref>محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ المدینه المنوره، ص۹.</ref> [[ابوزید عمر بن شبه نمیری]] در [[اخبار المدینة النبویه (کتاب)|اخبار المدینة النبویه]] [[احادیث]] مرسل و حسن و [[ضعیف]] و صحیح چندی را در خصوص نامهای یثرب بیان کرده است<ref>تاریخ مدینه منوره، ص۱۶۲ به بعد.</ref>. | برخی نویسندگان ۶۴ اسم برای یثرب ذکر کرده است<ref>محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ المدینه المنوره، ص۹.</ref> [[ابوزید عمر بن شبه نمیری]] در [[اخبار المدینة النبویه (کتاب)|اخبار المدینة النبویه]] [[احادیث]] مرسل و حسن و [[ضعیف]] و صحیح چندی را در خصوص نامهای یثرب بیان کرده است<ref>تاریخ مدینه منوره، ص۱۶۲ به بعد.</ref>. | ||
به [[اعتقاد]] بعضی از خاورشناسان، کلمه مدینه آرامی است و پس از آمدن [[یهودیان]] به مدینه، این شهر به وسیله یهودیان، به نام مدینه نامگذاری شده است<ref>دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۰۲۴.</ref>. صحیحتر آن است که شهر یثرب پس از [[هجرت پیامبر]] به آن شهر نام «[[مدینه النبی]]» بر خود گرفت و با صفت «منور» همراه گشت؛ چراکه بر اساس [[اسناد]] [[تاریخی]]، شواهد و قراین میتوان گفت: نام یثرب برای مدینه به کار رفته است و اسم یثرب قدیمیتر است، حدود و مکان آن کاملاً مشخص و دلیل [[تغییر]] نام؛ [[هجرت]] است<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص۱۶۶.</ref>. | |||
[[یثرب]]«در طریق الهجره حدود ۴۵۰ کیلومتری شمال [[مکه]] واقع است و در مدار ۳۹ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی و یک ثانیه در خط طولی و ۲۴ درجه و ۲۸ دقیقه و ۵ ثانیه عرضی قرار دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا بین ۵۹۷ تا ۶۳۹متر است»<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵.</ref>. | |||
طبق گفته برخی نویسندگان، یثرب بین دو رشته [[حره]]<ref>حره منطقه سنگلاخی که سنگهایی شبیه به سنگهای آتشفشانی و داغشده دارد (آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵).</ref> شرقی و [[حره]] [[غربی]] | == [[شناخت]] یثرب == | ||
[[یثرب]] «در طریق الهجره حدود ۴۵۰ کیلومتری شمال [[مکه]] واقع است و در مدار ۳۹ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی و یک ثانیه در خط طولی و ۲۴ درجه و ۲۸ دقیقه و ۵ ثانیه عرضی قرار دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا بین ۵۹۷ تا ۶۳۹متر است»<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵.</ref>. | |||
طبق گفته برخی نویسندگان، یثرب بین دو رشته [[حره]]<ref>حره منطقه سنگلاخی که سنگهایی شبیه به سنگهای آتشفشانی و داغشده دارد (آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵).</ref> شرقی و [[حره]] [[غربی]] ـ حره الوبره ـ واقع شده است<ref>محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ المدینه المنوره، ص۱۰.</ref>. | |||
«با ورود [[پیامبر]] به [[شهر]] یثرب فصل نوینی در [[تاریخ اسلام]] آغاز شد [[مردم]] این شهر را «[[مدینه النبی]]» نامیدند و استقبال کم نظیری از پیامبر{{صل}} کردند و این چنین در [[مدینه]] زمینه [[رشد]] بیش از پیش [[اسلام]] مهیا شد. در این [[زمان]] مردم [[مکه]] که برای [[یاری دین خدا]] به مدینه [[هجرت]] کرده بودند و «[[مهاجرین]]» نامیده میشدند در وضعیت [[اقتصادی]] [[بدی]] به سر میبردند و [[مردم مدینه]] تلاش زیادی در رفع احتیاجات آنها کردند، از این رو به آنها [[لقب]] «[[انصار]]» داده شد بدین ترتیب [[مسلمانان]] رفته رفته در حال نیرومند شدن بودند<ref>فرهنگ و مفاهیم قرآن، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص۱۶۷.</ref> | |||
== جایگاه مدینه == | |||
«[[شهر پیامبر]] با نامهای زیادی یاد شده است که هر یک بیانگر [[احترام]] فوق العادهای است که [[مسلمانان]] برای آن قائل بودهاند و جز «یثرب» همه نامها با [[تقدس]] و [[تکریم]] بسیار همراه بوده است و مدینه در این میان از همه شناخته شدهتر و مقدستر است. نام مدینه در گذشته یثرب بوده است. | |||
در [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آمده است که حضرتش نامهای [[زشت]] را برنمیتافت و آن را [[تغییر]] میداد {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ يُغَيِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ}}، آن حضرت پس از [[هجرت]] به یثرب نام [[شهر]] مزبور را به مدینه تغییر داد. | |||
نام اولیه شهر یثرب نیز «[[طیبه]]» بود. ریزش بارانهای متوالی، آب و هوای این شهر را گوارا ساخته بود و [[مردم]] بومی نیز بدین سبب نام طیبه ([[پاکیزه]]) را بر این [[سرزمین]] [[انتخاب]] کرده بودند اما [[اعراب]] غیر بومی که به آب و هوای خشک و بیابانی [[عادت]] داشتند و از بارانهای متوالی این سرزمین آزرده میشدند نام «یثرب» ([[آزار دهنده]]) را بر آن نهادند... در میان نامهای این شهر «مدینه» از همه شناخته شدهتر و مقدستر است»<ref>جغرافیای نزول قرآن، صص ۲۱۵ و ۲۱۶.</ref>. | |||
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ...}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref> بار دیگر [[قرآن مجید]]، بحث را متوجه [[اعمال]] [[منافقان]] و گرههای آنها کرده است<ref>تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۴۷.</ref>. | |||
مسلم است تأکید و تکیه روی مدینه و اطرافش به خاطر آن است که در آن [[روز]]، کانون [[اسلام]]؛ مدینه بوده [است]<ref>تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۳۳.</ref> بنا به [[روایت]] تفسیر قرآن مهر در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ...}}<ref>«میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>؛ منافقان با [[هدف]] [[محاصره اقتصادی]] مانع میشدند تا امکانات در [[اختیار]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قرار گیرد: منافقان بر [[ثروت]] و امکانات خود تکیه میکردند و قصد محاصره اقتصادی [[مسلمانان]] را داشتند و به [[دوستان]] خود سفارش میکردند که امکانات در اختیار [[پیامبر]]{{صل}} نگذارند تا نتوانند مخارج [[جنگها]] و [[یاران]] خود را بپردازد و [[مؤمنان]] از اطراف او پراکنده شوند. البته روشن است که یاران [[پیامبران]]{{صل}} با محاصره اقتصادی از او جدا نمیشدند، همانطور که در [[مکه]] در [[شعب ابوطالب]] مدتها [[مقاومت]] کردند در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و چون به آنان بگویند که بیایید تا فرستاده خداوند برای شما آمرزش بخواهد، سر برمیگردانند و آنان را میبینی که خودداری میورزند و گردنفرازند» سوره منافقون، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«برای آنان برابر است چه برایشان آمرزش بخواهی چه نخواهی هرگز خداوند آنان را نمیآمرزد؛ بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref> بیان شد که [[عبدالله بن اُبی]] سر کرده [[منافقان]] گفت: اگر به مدینه آیم افراد با [[عزت]]، افراد [[ذلیل]] ([[مهاجران]]) را [[اخراج]] میکنند. این [[آیه]] به سخنان او اشاره کرده و به آنها پاسخ داده است»<ref>تفسیر مهر، ج۹، ص۵۲۸ و ۵۲۹.</ref>. | |||
'''نتیجه اینکه''': | |||
مدینه واقع در شمال شرقی [[مکه]] در ناحیه [[حجاز]]، یکی از شهرهای عمده [[عربستان سعودی]] و بعد از مکه دومین [[شهر مقدس]] در [[جهان اسلام]] است. این [[شهر]] [[اقامتگاه حضرت]] [[رسول]]{{صل}} در سالهای پس از [[هجرت]] بود محل [[مسجد]] [[حضرت رسول]]{{صل}} و [[مدفن]] آن [[حضرت]] و عدهای از [[اهل بیت]] او و سه تن از خلفای اول [[راشدین]] و بسیاری از بزرگترین [[رجال]] [[صدر اسلام]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} است<ref>دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۰۲۳.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۷۳۳.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۹: | خط ۷۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مدینه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۱
مدینه در آیات
- إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ[۱].
- وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۲].
- وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ[۳].
- فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ[۴].
- وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ[۵].
«مدینه» در لغت به معنی شهر است ولی گاهی عَلَم است که مدینه النبی(ص) را در بر میگیرد. در آیات بالا موضع «مدینه» که مطلق شهر است را باید شناخت؛ زیرا عَلَم نیستند ولی با اینکه مربوط به شرح حال مختلف هستند ولی در یک کشور واقع شدهاند و از این روست که در اینجا ما آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) مقصود از الْمَدِينَةِ در آیه إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ[۶] یک شهر خاص نیست بلکه مجموع کشور مصر منظور است (الف و لام آن جنس است) و اشاره به آن است که مؤمنان میخواهند بر مصر مسلط شوند و فرعونیان را از مصر اخراج کنند و یا بنی اسرائیل را آواره سازند. در این آیه به واکنش مبتکرانه فرعون و تبلیغات علیه مؤمنان جدید اشاره میکند»[۷].
تفسیر نمونه در ذیل این آیه به صورت صریح و مشابه تفسیر بالا چنین اظهار نظر میکند: منظور از «مدینه» مجموع کشور مصر است و به اصطلاح «الف و لام» به معنی الف و لام جنس است و منظور از لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا[۸] تسلط موسی(ع) و بنی اسرائیل بر اوضاع مصر و بیرون کردن اطرافیان فرعون از همه مقامات حساس و یا تبعید عدهای از آنها به نقاط دوردست است آیه ۱۱۰ همین سوره نیز شاهد بر این مدعاست[۹].
ب) داستان حضرت یوسف در قرآن یکی از زیباترین داستانهاست. یوسف در مقابل خواسته بد زلیخا ایستاد وقتی خواست از اتاق خارج شود با عزیز مصر روبهرو شد. گرچه عزیز مصر سعی در کتمان ماجرا داشت و یوسف نیز اینگونه عمل کرد اما در زندگی اشراف این خبرها مخفی نمیماند لذا خبر به تدریج در شهر منتشر شد و نقل مجالس بانوان گشت[۱۰].
اکنون این سؤال پیش میآید که این شهر کدام شهر کشور مصر بوده است؟ این اتفاق در یکی از کاخهای پایتخت اتفاق افتاده است و کاخ فراعنه مصر در منفیس میباشد.
ج) شهر مذکور در آیه وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ[۱۱] به طور حتم پایتخت کشور مصر بوده است و به گفته بعضی از مفسران، موسی(ع) بر اثر مخالفتهائی که با فرعون و دستگاه او داشت و روز به روز اوج میگرفت، محکوم به تبعید از پایتخت مصر شد ولی او با استفاده از فرصت خاصی که مردم در حال غفلت بودند، وارد پایتخت گردید. این احتمال نیز وجود دارد که منظور، وارد شدن در شهر، از قصر فرعون بوده باشد؛ چراکه معمولاً قصرهای فراعنه را در کنار شهر، که بهتر بتوانند راههای ورود و خروجش را کنترل کنند میسازند»[۱۲].
پایتخت حکومت فراعنه مصر در زمان حضرت موسی(ع) شهر طیبه: اقصر بوده است[۱۳].
د) شهری که در آیه فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ[۱۴] آمده است کجاست؟
این آیه دنباله داستان حضرت موسی است حضرت موسی عهد میکند که دیگر هیچ مجرمی را در جرمش کمک نکند و به قصر فرعون بازنگشت و شب را تا صبح در شهر ماند در حالی که ترسان بود و هر لحظه انتظار میکشید که قتل قبطی چه سر و صدایی ایجاد خواهد کرد؟[۱۵].
نام شهری که حضرت موسی در آن مرتکب قتل شد چنانچه گذشت پایتخت فراعنه مصر بوده و به نام «طیبه» یا «اقصر» در اطلس قرآن شناخته میشود[۱۶].
اسامی یثرب
شهر «مدینه» یک بار در قرآن به نام «یثرب» آورده شده است. «مدینه منوره در قبل و پس از اسلام» نامهای فراوانی داشت که کسانی چون «مجدالدین شیرازی»، «ابن زباله»، «سهمودی» و دیگران نامهای این شهر را ثبت کردهاند. شیرازی حدود شصت نام و ابن شبه و ابن زباله، که از قدیمیترین مورخان مدینه هستند، حدود چهل نام و سهمودی نیز ۹۴ نام برای این شهر ذکر کردهاند[۱۷].
برخی نویسندگان ۶۴ اسم برای یثرب ذکر کرده است[۱۸] ابوزید عمر بن شبه نمیری در اخبار المدینة النبویه احادیث مرسل و حسن و ضعیف و صحیح چندی را در خصوص نامهای یثرب بیان کرده است[۱۹].
به اعتقاد بعضی از خاورشناسان، کلمه مدینه آرامی است و پس از آمدن یهودیان به مدینه، این شهر به وسیله یهودیان، به نام مدینه نامگذاری شده است[۲۰]. صحیحتر آن است که شهر یثرب پس از هجرت پیامبر به آن شهر نام «مدینه النبی» بر خود گرفت و با صفت «منور» همراه گشت؛ چراکه بر اساس اسناد تاریخی، شواهد و قراین میتوان گفت: نام یثرب برای مدینه به کار رفته است و اسم یثرب قدیمیتر است، حدود و مکان آن کاملاً مشخص و دلیل تغییر نام؛ هجرت است[۲۱].
شناخت یثرب
یثرب «در طریق الهجره حدود ۴۵۰ کیلومتری شمال مکه واقع است و در مدار ۳۹ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی و یک ثانیه در خط طولی و ۲۴ درجه و ۲۸ دقیقه و ۵ ثانیه عرضی قرار دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا بین ۵۹۷ تا ۶۳۹متر است»[۲۲].
طبق گفته برخی نویسندگان، یثرب بین دو رشته حره[۲۳] شرقی و حره غربی ـ حره الوبره ـ واقع شده است[۲۴].
«با ورود پیامبر به شهر یثرب فصل نوینی در تاریخ اسلام آغاز شد مردم این شهر را «مدینه النبی» نامیدند و استقبال کم نظیری از پیامبر(ص) کردند و این چنین در مدینه زمینه رشد بیش از پیش اسلام مهیا شد. در این زمان مردم مکه که برای یاری دین خدا به مدینه هجرت کرده بودند و «مهاجرین» نامیده میشدند در وضعیت اقتصادی بدی به سر میبردند و مردم مدینه تلاش زیادی در رفع احتیاجات آنها کردند، از این رو به آنها لقب «انصار» داده شد بدین ترتیب مسلمانان رفته رفته در حال نیرومند شدن بودند[۲۵].[۲۶]
جایگاه مدینه
«شهر پیامبر با نامهای زیادی یاد شده است که هر یک بیانگر احترام فوق العادهای است که مسلمانان برای آن قائل بودهاند و جز «یثرب» همه نامها با تقدس و تکریم بسیار همراه بوده است و مدینه در این میان از همه شناخته شدهتر و مقدستر است. نام مدینه در گذشته یثرب بوده است.
در سیره پیامبر اسلام(ص) آمده است که حضرتش نامهای زشت را برنمیتافت و آن را تغییر میداد «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ يُغَيِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ»، آن حضرت پس از هجرت به یثرب نام شهر مزبور را به مدینه تغییر داد.
نام اولیه شهر یثرب نیز «طیبه» بود. ریزش بارانهای متوالی، آب و هوای این شهر را گوارا ساخته بود و مردم بومی نیز بدین سبب نام طیبه (پاکیزه) را بر این سرزمین انتخاب کرده بودند اما اعراب غیر بومی که به آب و هوای خشک و بیابانی عادت داشتند و از بارانهای متوالی این سرزمین آزرده میشدند نام «یثرب» (آزار دهنده) را بر آن نهادند... در میان نامهای این شهر «مدینه» از همه شناخته شدهتر و مقدستر است»[۲۷].
در آیه وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ...[۲۸] بار دیگر قرآن مجید، بحث را متوجه اعمال منافقان و گرههای آنها کرده است[۲۹].
مسلم است تأکید و تکیه روی مدینه و اطرافش به خاطر آن است که در آن روز، کانون اسلام؛ مدینه بوده [است][۳۰] بنا به روایت تفسیر قرآن مهر در تفسیر آیه يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ...[۳۱]؛ منافقان با هدف محاصره اقتصادی مانع میشدند تا امکانات در اختیار پیامبر اکرم(ص) قرار گیرد: منافقان بر ثروت و امکانات خود تکیه میکردند و قصد محاصره اقتصادی مسلمانان را داشتند و به دوستان خود سفارش میکردند که امکانات در اختیار پیامبر(ص) نگذارند تا نتوانند مخارج جنگها و یاران خود را بپردازد و مؤمنان از اطراف او پراکنده شوند. البته روشن است که یاران پیامبران(ص) با محاصره اقتصادی از او جدا نمیشدند، همانطور که در مکه در شعب ابوطالب مدتها مقاومت کردند در شأن نزول آیه وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ[۳۲]، سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۳۳] بیان شد که عبدالله بن اُبی سر کرده منافقان گفت: اگر به مدینه آیم افراد با عزت، افراد ذلیل (مهاجران) را اخراج میکنند. این آیه به سخنان او اشاره کرده و به آنها پاسخ داده است»[۳۴].
نتیجه اینکه: مدینه واقع در شمال شرقی مکه در ناحیه حجاز، یکی از شهرهای عمده عربستان سعودی و بعد از مکه دومین شهر مقدس در جهان اسلام است. این شهر اقامتگاه حضرت رسول(ص) در سالهای پس از هجرت بود محل مسجد حضرت رسول(ص) و مدفن آن حضرت و عدهای از اهل بیت او و سه تن از خلفای اول راشدین و بسیاری از بزرگترین رجال صدر اسلام و ائمه اطهار(ع) است[۳۵].[۳۶]
منابع
پانویس
- ↑ «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ بیگمان این نیرنگی است که در این شهر به کار بردهاید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.
- ↑ «و زنانی در آن شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) از برده خویش، کام میخواهد، (بردهاش) او را در عشق، سخت شیفته کرده است؛ بیگمان ما او را در گمراهی آشکاری میبینیم» سوره یوسف، آیه ۳۰.
- ↑ «و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ «آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت:» سوره قصص، آیه ۱۸.
- ↑ «و مردی از دورترین جای شهر شتابان آمد؛ گفت: ای موسی! سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.
- ↑ «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ بیگمان این نیرنگی است که در این شهر به کار بردهاید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.
- ↑ تفسیر قرآن مهر، ج۳، ص۳۳۹.
- ↑ « تا مردم آن را از آن بیرون برانید» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.
- ↑ تفسیر نمونه، ص۳۶۱.
- ↑ خلاصه تفاسیر، ص۶۰۷.
- ↑ «و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۶.
- ↑ ر.ک: اطلس قرآن، ص۸۷.
- ↑ «آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت:» سوره قصص، آیه ۱۸.
- ↑ خلاصه تفاسیر، ص۱۰۰۵.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص۷۱۸.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۹.
- ↑ محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ المدینه المنوره، ص۹.
- ↑ تاریخ مدینه منوره، ص۱۶۲ به بعد.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۰۲۴.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص۱۶۶.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵.
- ↑ حره منطقه سنگلاخی که سنگهایی شبیه به سنگهای آتشفشانی و داغشده دارد (آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵).
- ↑ محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ المدینه المنوره، ص۱۰.
- ↑ فرهنگ و مفاهیم قرآن، ص۱۵۶.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص۱۶۷.
- ↑ جغرافیای نزول قرآن، صص ۲۱۵ و ۲۱۶.
- ↑ «و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۴۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۳۳.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ «و چون به آنان بگویند که بیایید تا فرستاده خداوند برای شما آمرزش بخواهد، سر برمیگردانند و آنان را میبینی که خودداری میورزند و گردنفرازند» سوره منافقون، آیه ۵.
- ↑ «برای آنان برابر است چه برایشان آمرزش بخواهی چه نخواهی هرگز خداوند آنان را نمیآمرزد؛ بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره منافقون، آیه ۶.
- ↑ تفسیر مهر، ج۹، ص۵۲۸ و ۵۲۹.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۰۲۳.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۷۳۳.