آیه فتلقی آدم: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
{{ | | موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی | ||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار | |||
| نام آیه = آیه فتلقی آدم | |||
| نام تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| متن آیه = فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ | |||
| معنی آیه = آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است | |||
| شماره آیه = ۳۷ | |||
| نام سوره = بقره | |||
| شماره جزء = ۱ | |||
| نامهای دیگر = | |||
| شأن نزول = | |||
| مصداق آیه = اهل بیت {{ع}} | |||
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه | دلالت بر [[فضایل اهل بیت]]{{ع}}| }} | |||
| نتایج آیه = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
{{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref> آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه ۳۷.</ref>. این آیه که از یک سو گوشهای از داستان [[حضرت آدم]]{{ع}} را بیان میکند و از سوی دیگر دلیل مهمّی بر [[مشروعیّت]] [[توسّل]] میباشد و از سوی سوم سخن از توبه و [[بازگشت به سوی خدا]] دارد، از [[آیات]] فضایل خمسه طیّبه{{عم}} محسوب میشود. | |||
== | == شرح و [[تفسیر]] == | ||
=== بازگشت به سوی خدا === | |||
{{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ}}: بعد از ماجرای [[وسوسه]] [[ابلیس]] و دستور خروج آدم از [[بهشت]]، آدم متوجّه شد که به خویشتن [[ستم]] کرده و بر اثر [[فریب]] [[شیطان]] از آن محیط آرام و پرنعمت بیرون رانده شده و در محیط پرزحمت و مشقتبار [[زمین]] قرار خواهد گرفت. آدم در اینجا به [[فکر]] جبران خطای خویش افتاد و با تمام وجود متوجّه [[پروردگار]] شد، توجّهی آمیخته با کوهی از [[ندامت]] و [[حسرت]] و [[پشیمانی]]! [[لطف خدا]] نیز در این موقع به [[یاری]] او شتافت و چنان که [[قرآن]] در آیه فوق میگوید: «آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثّر و دگرگونکننده و با آن توبه کرد و [[خدا]] نیز توبه او را پذیرفت». | |||
==پانویس== | {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}: «توبه» در اصل به معنی «بازگشت» است و در تعبیرات قرآن به معنی بازگشت از گناه میآید. این در صورتی است که به شخص [[گناهکار]] نسبت داده شود. ولی گاه این کلمه به خداوند نسبت داده میشود، در اینجا به معنی بازگشت به [[رحمت]] است؛ یعنی رحمتی را که به خاطر [[ارتکاب گناه]] از بندهاش سلب کرده بود، بعد از بازگشت او به خطّ [[اطاعت]] و [[بندگی]] به او بازمیگرداند. | ||
{{ | |||
به هر حال جمله فوق (چرا که [[خداوند]] [[توّاب]] و رحیم است) همان علّت پذیرش توبه آدم است. | |||
=== توسّل حضرت آدم! === | |||
هنگامی که آدم و حوّا در بهشت اسکان داده شدند، خداوند به آنها [[اجازه]] داد که از تمام نعمتهای موجود در [[بهشت]] استفاده کنند و آنها را فقط از یک درخت ممنوع کرد. آنها به [[زندگی]] خویش در بهشت ادامه دادند و نزدیک درخت ممنوع نمیشدند. [[شیطان]] که به هنگام [[آفرینش آدم]] ضربهای هولناک و سهمگین خورده و از درگاه [[خداوند]] رانده شده و مورد [[لعن]] و نفرینِ حضرت حق قرار گرفته، در پی فرصتی بود که از [[آدم]] [[انتقام]] بگیرد! بدین جهت شروع به [[وسوسه]] آدم و حوّا کرد، تا آنها را [[آلوده]] درخت ممنوع کند. | |||
میدانیم [[شیطان]] به هنگام وسوسه [[انسانها]] به آنها پیشنهاد مستقیم گناه نمیدهد، بلکه [[گناه]] را با رنگ و لباسی دیگر و چهرهای جدید و جذّاب عرضه میکند، به گونهای که گاه [[انسان]] گناه را به عنوان [[عبادت]] و انجام وظیفه [[شرعی]] انجام میدهد! بر این اساس، شیطان برای [[فریب دادن]] آدم به وی گفت: {{متن قرآن|هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ}}<ref>«ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰.</ref>. | |||
[[بشر]] فطرتاً خواهان [[جاودانگی]] است و از فنا و نیستی هراسان است. آنها که از [[مرگ]] میترسند بدان جهت است که مرگ را فنا و نابودی میدانند، امّا پیروان اسلام و مکتب اهل البیت که مرگ را تنها انتقال از جهانی به [[جهان]] بزرگتر میدانند، از آن هرگز نمیترسند. به هر حال، شیطان با این [[حیله]] که درخت ممنوع باعث جاودانگی در بهشت میشود، آدم را وسوسه کرد. وی از یاد و [[فرمان خداوند]] [[غافل]] شد و از آن درخت خورد! سپس فهمید که شیطان او را فریفته است. [[آدم]] از این کار به [[سختی]] نادم و پشیمان شد و قصد داشت [[توبه]] کند، ولی راه توبه و [[توسّل]] را نمیدانست. [[خداوند متعال]] راه توسّل را به او نشان داد، کلماتی از [[خداوند]] به او القا شد، آن کلمات را در توسّل و توبه خویش به کار برد و بدین وسیله توبهاش پذیرفته شد و جایگاه قبلیاش را در نزد خداوند منّانِ توبهپذیر به دست آورد و با این توبه و بازگشت، ضربه محکم دیگری به [[شیطان]]، [[دشمن]] دیرینه [[انسان]]، وارد کرد. | |||
=== «کلمات» چه بوده است؟ === | |||
در مورد اینکه منظور از کلمات که [[حضرت آدم]] به آنها متوسّل شد و به درگاه الهی [[توبه]] کرد، چه بوده است؟ نظریّات مختلفی مطرح شده، که به سه نمونه آن اشاره میشود. | |||
# منظور از کلمات همان چیزی است که در آیه ۲۳ [[سوره اعراف]] آمده است؛ خداوند در این آیه میفرماید: {{متن قرآن|رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>. حضرت آدم و حوّا با این کلمات به درگاه خداوند توبه کردند<ref>مرحوم [[طبرسی]] این نظریّه را از دانشمندانی نظیر «حسن»، «[[قتاده]]»، «[[عکرمة]]» و «[[سعید بن جبیر]]» نقل کرده است (مجمع البیان، ج۱، ص۸۹).</ref>. | |||
# منظور از کلمات به [[اعتقاد]] «[[مجاهد]]» این جملات بوده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی انَّکَ خَیْرُ الْغافِرینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَارْحَمْنی، انَّکَ انْتَ ارْحَمُ الرَّاحِمینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی، فَتُبْ عَلَیَّ انَّکَ انْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ}}؛ پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو وجود ندارد، تو منزّه هستی و من به [[حمد]] و ستایشت مشغولم، پروردگارا! من به خویشتن [[ظلم]] کردم؛ مرا ببخش که تو بهترین بخشایندگانی. پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو نیست، تو منزّه هستی و من به [[حمد]] تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن [[ظلم]] کردم؛ تو به من رحم کن که تو بهترین رحمکنندگانی. پروردگارا! هیچ [[الهی]] جز تو نیست، منزّه هستی و من به حمد تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن ظلم کردم، توبهام را بپذیر، که تو توبهپذیر و [[مهربان]] هستی<ref>التّبیان، ج۱، ص۱۶۹.</ref>. | |||
# منظور از کلمات، [[حضرت محمّد]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}} است؛ یعنی [[آدم]]{{ع}} به خمسه طیّبه [[توسّل]] جست و آنها را [[شفیع]] درگاه [[خداوند]] قرار داد و خداوند به [[برکت]] آن بزرگواران توبهاش را پذیرفت<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۸۹.</ref>. | |||
[[احادیث]] فراوانی، در منابع شیعه و [[اهل سنت]]، وجود دارد که احتمال سوم را [[تأیید]] میکند؛ هر چند جمع بین هر سه احتمال امکانپذیر است و منافاتی بین احتمالات سهگانه فوق نیست. بدین معنی که [[حضرت آدم]] به خمسه طیّبه توسّل جست، ولی صیغه و الفاظ توبهاش به همان شکلی که در دو احتمال دیگر آمده، بوده است. | |||
همانگونه که گفته شد، عدّهای از دانشمندان اهل سنّت احتمال سوم، که مورد اتّفاق علمای شیعه میباشد، را پذیرفتهاند و روایاتی در این زمینه نقل کردهاند که به هشت نفر از آنان اشاره میشود: علّامه بیهقی در کتاب دلائل النّبوّة<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۶.</ref>؛ علّامه [[ابن عساکر]] در مسند<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.</ref>؛ علّامه [[سیوطی]] در [[تفسیر]] الدّرّ المنثور<ref> الدّرّالمنثور، ج۱، ص۶۰ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸).</ref>؛ علّامه سیوطی در جمع الجوامع<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸.</ref>؛ علّامه کاشفی در معارج النّبوّة<ref>معارج النّبوّة، رکن ۲، ص۹ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸).</ref>؛ علّامه [[قندوزی]] در ینابیع المودّة<ref>ینابیع المودّة، ص۹۷ (به نقل از [[احقاق الحق]]، ج۳، ص۷۹).</ref>؛ علّامه ابن المغازلی در مناقب<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.</ref>؛ علّامه نطنزی در خصایص العلویّة<ref>به نقل از احقاق الحق، ج ۳، ص۷۸.</ref>. | |||
به چند نمونه از [[روایات]] مذکور توجّه کنید: | |||
# [[ابن مغازلی]] از [[ابن عبّاس]] چنین نقل میکند: «از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد: که منظور از کلماتی که [[آدم]] آنها را از سوی [[خداوند]] دریافت کرد (و به آنها [[توسّل]] جست و [[توبه]] کرد) چه بوده است؟ [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمودند: آدم از خداوند خواست که به [[حقّ]] [[محمّد]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبهاش را پذیرفت»<ref>{{عربی|"سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمَ، قال: سَأَلَهُ آدَمُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا ما تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ عَلَیْهِ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۶.</ref>. | |||
# [[ابن عساکر]] در مسند، از [[خلیفه دوم]] چنین نقل میکند: «آدم (به هنگام توبه به درگاه [[پروردگار]] چنین) گفت: پروردگارا! تو را به حقّ محمّد و [[آل محمّد]] میخوانم که از من درگذری... و اگر محمّد و آل محمّد نبود، خداوند آدم را [[خلق]] نمیکرد»<ref>{{عربی|"قالَ آدَمُ: أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آلِه الّا غَفَرْتَ لی- الی قوله{{ع}}- وَ لَوْ لا هُوَ ما خَلَقْتُکَ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.</ref>. [[عمر بن خطاب]] هر چند این [[روایت]] را به [[پیامبر]] نسبت نداده، ولی اینگونه مطالب چیزی نیست که غیر پیامبر{{صل}} یا [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} از آن مطّلع باشد؛ بنابراین، حتماً آن را از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} شنیده است. | |||
# علّامه نطنزی روایت زیر را در خصائص العلویّه از [[مجاهد]] نقل میکند: «کلماتی که آدم از [[خداوند]] دریافت کرد چنین بود: «پروردگارا! به [[حقّ]] [[محمّد]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین توبهام را بپذیر، سپس خداوند توبهاش را پذیرفت»<ref>{{عربی|"انَّ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمُ مِنْ رَبِّهِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ اللَّهُ عَلَیْهِ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۸.</ref>. | |||
در ادامه این [[روایت]] آمده است وقتی [[توبه]] [[آدم]] پذیرفته شد، انگشتری برای خویش تهیّه کرد که بر روی نگین آن نام [[پیامبر اسلام]] به عنوان رسول اللَّه و نام [[حضرت علی]] به عنوان [[امیر المؤمنین]] حک شده بود. | |||
خلاصه اینکه، طبق [[روایات]] فراوانی که در کتابهای [[تشیّع]] و تسنّن آمده منظور از کلماتی که [[حضرت آدم]] به آن [[توسّل]] جست و در [[سایه]] توسّل به آن کلمات توبهاش پذیرفته شد، «خمسه طیّبه» بوده است. آیا این مقام در [[عالم هستی]] برای هیچ کس جز [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}} [[ثابت]] شده است؟! آیا این [[فضیلت]] بزرگ دلالت نمیکند که این [[خاندان]] برترین انسانها هستند؟! اگر آنها برترین هستند (که هستند) و خداوند بخواهد خلیفهای برای پیامبرش تعیین کند، آیا با وجود برترین افراد، [[حکمت خداوند]] [[اجازه]] میدهد که دیگران به عنوان [[خلیفه رسول خدا]] [[نصب]] شوند؟! و اگر [[مردم]] بخواهند [[انتخاب]] نمایند، آیا [[عقل]] اجازه میدهد که با وجود برترین افراد، به سراغ اشخاص دیگر رفت و آنها را انتخاب نمود؟!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۲۴۱ ـ ۲۴۹.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:9610800.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| '''آیات ولایت در قرآن''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{امام علی}} | {{امام علی}} | ||
{{فضائل اهل بیت}} | {{فضائل اهل بیت}} | ||
[[رده: | |||
[[رده:آیات امامت]] | |||
[[رده:آیات نامدار]] | [[رده:آیات نامدار]] | ||
[[رده:فضائل اهل بیت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۳
آیه فتلقی آدم | |
---|---|
ترجمه آیه | |
مشخصات آیه | |
بخشی از | آیهٔ ۳۷ سورهٔ بقره از جزء ۱ قرآن کریم |
محتوای آیه | |
مصادیق برای آیه | اهل بیت (ع) |
دلالت آیه |
|
مقدمه
﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۱]. این آیه که از یک سو گوشهای از داستان حضرت آدم(ع) را بیان میکند و از سوی دیگر دلیل مهمّی بر مشروعیّت توسّل میباشد و از سوی سوم سخن از توبه و بازگشت به سوی خدا دارد، از آیات فضایل خمسه طیّبه(ع) محسوب میشود.
شرح و تفسیر
بازگشت به سوی خدا
﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ﴾: بعد از ماجرای وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجّه شد که به خویشتن ستم کرده و بر اثر فریب شیطان از آن محیط آرام و پرنعمت بیرون رانده شده و در محیط پرزحمت و مشقتبار زمین قرار خواهد گرفت. آدم در اینجا به فکر جبران خطای خویش افتاد و با تمام وجود متوجّه پروردگار شد، توجّهی آمیخته با کوهی از ندامت و حسرت و پشیمانی! لطف خدا نیز در این موقع به یاری او شتافت و چنان که قرآن در آیه فوق میگوید: «آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثّر و دگرگونکننده و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت».
﴿إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾: «توبه» در اصل به معنی «بازگشت» است و در تعبیرات قرآن به معنی بازگشت از گناه میآید. این در صورتی است که به شخص گناهکار نسبت داده شود. ولی گاه این کلمه به خداوند نسبت داده میشود، در اینجا به معنی بازگشت به رحمت است؛ یعنی رحمتی را که به خاطر ارتکاب گناه از بندهاش سلب کرده بود، بعد از بازگشت او به خطّ اطاعت و بندگی به او بازمیگرداند.
به هر حال جمله فوق (چرا که خداوند توّاب و رحیم است) همان علّت پذیرش توبه آدم است.
توسّل حضرت آدم!
هنگامی که آدم و حوّا در بهشت اسکان داده شدند، خداوند به آنها اجازه داد که از تمام نعمتهای موجود در بهشت استفاده کنند و آنها را فقط از یک درخت ممنوع کرد. آنها به زندگی خویش در بهشت ادامه دادند و نزدیک درخت ممنوع نمیشدند. شیطان که به هنگام آفرینش آدم ضربهای هولناک و سهمگین خورده و از درگاه خداوند رانده شده و مورد لعن و نفرینِ حضرت حق قرار گرفته، در پی فرصتی بود که از آدم انتقام بگیرد! بدین جهت شروع به وسوسه آدم و حوّا کرد، تا آنها را آلوده درخت ممنوع کند.
میدانیم شیطان به هنگام وسوسه انسانها به آنها پیشنهاد مستقیم گناه نمیدهد، بلکه گناه را با رنگ و لباسی دیگر و چهرهای جدید و جذّاب عرضه میکند، به گونهای که گاه انسان گناه را به عنوان عبادت و انجام وظیفه شرعی انجام میدهد! بر این اساس، شیطان برای فریب دادن آدم به وی گفت: ﴿هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ﴾[۲].
بشر فطرتاً خواهان جاودانگی است و از فنا و نیستی هراسان است. آنها که از مرگ میترسند بدان جهت است که مرگ را فنا و نابودی میدانند، امّا پیروان اسلام و مکتب اهل البیت که مرگ را تنها انتقال از جهانی به جهان بزرگتر میدانند، از آن هرگز نمیترسند. به هر حال، شیطان با این حیله که درخت ممنوع باعث جاودانگی در بهشت میشود، آدم را وسوسه کرد. وی از یاد و فرمان خداوند غافل شد و از آن درخت خورد! سپس فهمید که شیطان او را فریفته است. آدم از این کار به سختی نادم و پشیمان شد و قصد داشت توبه کند، ولی راه توبه و توسّل را نمیدانست. خداوند متعال راه توسّل را به او نشان داد، کلماتی از خداوند به او القا شد، آن کلمات را در توسّل و توبه خویش به کار برد و بدین وسیله توبهاش پذیرفته شد و جایگاه قبلیاش را در نزد خداوند منّانِ توبهپذیر به دست آورد و با این توبه و بازگشت، ضربه محکم دیگری به شیطان، دشمن دیرینه انسان، وارد کرد.
«کلمات» چه بوده است؟
در مورد اینکه منظور از کلمات که حضرت آدم به آنها متوسّل شد و به درگاه الهی توبه کرد، چه بوده است؟ نظریّات مختلفی مطرح شده، که به سه نمونه آن اشاره میشود.
- منظور از کلمات همان چیزی است که در آیه ۲۳ سوره اعراف آمده است؛ خداوند در این آیه میفرماید: ﴿رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۳]. حضرت آدم و حوّا با این کلمات به درگاه خداوند توبه کردند[۴].
- منظور از کلمات به اعتقاد «مجاهد» این جملات بوده است: «اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی انَّکَ خَیْرُ الْغافِرینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَارْحَمْنی، انَّکَ انْتَ ارْحَمُ الرَّاحِمینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی، فَتُبْ عَلَیَّ انَّکَ انْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»؛ پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو وجود ندارد، تو منزّه هستی و من به حمد و ستایشت مشغولم، پروردگارا! من به خویشتن ظلم کردم؛ مرا ببخش که تو بهترین بخشایندگانی. پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو نیست، تو منزّه هستی و من به حمد تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن ظلم کردم؛ تو به من رحم کن که تو بهترین رحمکنندگانی. پروردگارا! هیچ الهی جز تو نیست، منزّه هستی و من به حمد تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن ظلم کردم، توبهام را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربان هستی[۵].
- منظور از کلمات، حضرت محمّد(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه، حسن و حسین(ع) است؛ یعنی آدم(ع) به خمسه طیّبه توسّل جست و آنها را شفیع درگاه خداوند قرار داد و خداوند به برکت آن بزرگواران توبهاش را پذیرفت[۶].
احادیث فراوانی، در منابع شیعه و اهل سنت، وجود دارد که احتمال سوم را تأیید میکند؛ هر چند جمع بین هر سه احتمال امکانپذیر است و منافاتی بین احتمالات سهگانه فوق نیست. بدین معنی که حضرت آدم به خمسه طیّبه توسّل جست، ولی صیغه و الفاظ توبهاش به همان شکلی که در دو احتمال دیگر آمده، بوده است.
همانگونه که گفته شد، عدّهای از دانشمندان اهل سنّت احتمال سوم، که مورد اتّفاق علمای شیعه میباشد، را پذیرفتهاند و روایاتی در این زمینه نقل کردهاند که به هشت نفر از آنان اشاره میشود: علّامه بیهقی در کتاب دلائل النّبوّة[۷]؛ علّامه ابن عساکر در مسند[۸]؛ علّامه سیوطی در تفسیر الدّرّ المنثور[۹]؛ علّامه سیوطی در جمع الجوامع[۱۰]؛ علّامه کاشفی در معارج النّبوّة[۱۱]؛ علّامه قندوزی در ینابیع المودّة[۱۲]؛ علّامه ابن المغازلی در مناقب[۱۳]؛ علّامه نطنزی در خصایص العلویّة[۱۴].
به چند نمونه از روایات مذکور توجّه کنید:
- ابن مغازلی از ابن عبّاس چنین نقل میکند: «از پیامبر اکرم(ص) سؤال شد: که منظور از کلماتی که آدم آنها را از سوی خداوند دریافت کرد (و به آنها توسّل جست و توبه کرد) چه بوده است؟ حضرت رسول(ص) فرمودند: آدم از خداوند خواست که به حقّ محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبهاش را پذیرفت»[۱۵].
- ابن عساکر در مسند، از خلیفه دوم چنین نقل میکند: «آدم (به هنگام توبه به درگاه پروردگار چنین) گفت: پروردگارا! تو را به حقّ محمّد و آل محمّد میخوانم که از من درگذری... و اگر محمّد و آل محمّد نبود، خداوند آدم را خلق نمیکرد»[۱۶]. عمر بن خطاب هر چند این روایت را به پیامبر نسبت نداده، ولی اینگونه مطالب چیزی نیست که غیر پیامبر(ص) یا امام معصوم(ع) از آن مطّلع باشد؛ بنابراین، حتماً آن را از پیامبر اسلام (ص) شنیده است.
- علّامه نطنزی روایت زیر را در خصائص العلویّه از مجاهد نقل میکند: «کلماتی که آدم از خداوند دریافت کرد چنین بود: «پروردگارا! به حقّ محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبهام را بپذیر، سپس خداوند توبهاش را پذیرفت»[۱۷].
در ادامه این روایت آمده است وقتی توبه آدم پذیرفته شد، انگشتری برای خویش تهیّه کرد که بر روی نگین آن نام پیامبر اسلام به عنوان رسول اللَّه و نام حضرت علی به عنوان امیر المؤمنین حک شده بود.
خلاصه اینکه، طبق روایات فراوانی که در کتابهای تشیّع و تسنّن آمده منظور از کلماتی که حضرت آدم به آن توسّل جست و در سایه توسّل به آن کلمات توبهاش پذیرفته شد، «خمسه طیّبه» بوده است. آیا این مقام در عالم هستی برای هیچ کس جز اهل بیت عصمت(ع) ثابت شده است؟! آیا این فضیلت بزرگ دلالت نمیکند که این خاندان برترین انسانها هستند؟! اگر آنها برترین هستند (که هستند) و خداوند بخواهد خلیفهای برای پیامبرش تعیین کند، آیا با وجود برترین افراد، حکمت خداوند اجازه میدهد که دیگران به عنوان خلیفه رسول خدا نصب شوند؟! و اگر مردم بخواهند انتخاب نمایند، آیا عقل اجازه میدهد که با وجود برترین افراد، به سراغ اشخاص دیگر رفت و آنها را انتخاب نمود؟![۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه ۳۷.
- ↑ «ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰.
- ↑ «پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.
- ↑ مرحوم طبرسی این نظریّه را از دانشمندانی نظیر «حسن»، «قتاده»، «عکرمة» و «سعید بن جبیر» نقل کرده است (مجمع البیان، ج۱، ص۸۹).
- ↑ التّبیان، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۸۹.
- ↑ به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۶.
- ↑ به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.
- ↑ الدّرّالمنثور، ج۱، ص۶۰ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸).
- ↑ به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸.
- ↑ معارج النّبوّة، رکن ۲، ص۹ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸).
- ↑ ینابیع المودّة، ص۹۷ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۹).
- ↑ به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.
- ↑ به نقل از احقاق الحق، ج ۳، ص۷۸.
- ↑ "سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَنِ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمَ، قال: سَأَلَهُ آدَمُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا ما تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ عَلَیْهِ"؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۶.
- ↑ "قالَ آدَمُ: أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آلِه الّا غَفَرْتَ لی- الی قوله(ع)- وَ لَوْ لا هُوَ ما خَلَقْتُکَ"؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.
- ↑ "انَّ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمُ مِنْ رَبِّهِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ اللَّهُ عَلَیْهِ"؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۴۱ ـ ۲۴۹.