|
|
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}} | | {{مدخل مرتبط |
| {{امامت}}
| | | موضوع مرتبط = استضعاف |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | عنوان مدخل = استضعاف |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[استضعاف]]''' است. "'''[[استضعاف]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| | | مداخل مرتبط = [[استضعاف در قرآن]] - [[استضعاف در معارف مهدویت]] - [[استضعاف در فقه سیاسی]] |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | پرسش مرتبط = |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[استضعاف در قرآن]] | [[استضعاف در حدیث]] | [[استضعاف در نهج البلاغه]]| [[استضعاف در معارف مهدویت]]</div>
| | }} |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[استضعاف (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==واژهشناسی لغوی== | | == معناشناسی == |
| *[[استضعاف]] از ریشه ضَعْف و ضُعف است که در دو معنای "ضعیف یافتن" یا "ضعیف شمردن" و "به [[ضعف]] کشاندن" کاربرد دارد<ref>مفردات، ص۵۰۷؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۱۹؛ التحقیق، ج۷، ص۳۱، «ضعف».</ref>.
| | [[استضعاف]] از ریشه ضَعْف و ضُعف به معنای "[[ضعیف]] شمردن" و "به [[ضعف]] کشاندن" است<ref>مفردات، ص۵۰۷؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۱۹؛ التحقیق، ج۷، ص۳۱، «ضعف».</ref> و [[مستضعف]] یعنی ضعیف شده، به ضعف کشانده شده، در [[ناتوانی]] نگه داشته شده و کسی که به دیدۀ [[حقارت]] به او بنگرند. در فرهنگ اسلامی، مستضعف کسی است که در [[شناخت حق]] یا عمل به آن [[ناتوان]] شده باشد<ref> ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۰۹؛ [[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۹۷؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۸۱.</ref>. بنابراین، مقصود از مستضعف دو گروه هستند: |
| *پدیده [[استضعاف]] غالباً در برابر نوعی برتری طلبی نمایان میشود. کاربرد واژه [[استضعاف]] در برابر "[[استکبار]]" در بسیاری از [[آیات]]، [[گواهی]] بر این سخن است. این ویژگی معنایی [[استضعاف]] و کاربرد [[قرآنی]] آن سبب شده است که در پی رویکرد [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] به [[قرآن]]، معنایی اصطلاحی برای [[استضعاف]] در [[تقابل]] با اصطلاح [[استکبار]] در [[ادبیات]] [[سیاسی]] [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] فراهم آید. از این دو اصطلاح برای تقسیم [[جوامع انسانی]] به دو طبقه "مستضعَف" و "مستکبِر" استفاده میشود؛ [[مستضعفین]] کسانی هستند که بیرون از کانون [[قدرت]] و [[ثروت]] [[زندگی]] را با [[محرومیت]] از امکانات رفاهی و معیشتی موجود در [[جامعه]] میگذرانند.
| | # '''مستضعف فکری و عقیدتی:''' افرادی که از نظر [[فکری]]، بدنی یا [[اقتصادی]] آنچنان ضعیف باشند که قادر به [[شناسایی]] عقیدۀ صحیح و [[حق]] از [[باطل]] نشوند یا نسبت به [[دین]] و وظایف دینی خود جاهلند و در محیطهای [[محروم]] و بدون دسترسی به [[عالمان دینی]] به سر میبرند و قادر بر انجام وظایف دینی نباشد، مستضعف هستند. مانند آیۀ {{متن قرآن|إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ}}<ref>«بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای» سوره نساء، آیه ۹۸.</ref>. |
| *در [[فرهنگ اسلامی]]، [[مستضعف]] کسی است که در [[شناخت حق]] یا عمل به آن [[ناتوان]] شده باشد<ref>[[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۳.</ref>.
| | # '''مستضعف عملی و [[سیاسی]]:''' کسانی که حق را تشخیص و از آن [[پیروی]] میکنند؛ اما خفقان محیط، اجازۀ عمل و اقدام را از آنان سلب کرده است. آنها از ناحیۀ [[ظالمان]] و حکومتهای [[خودکامه]]، در فشار قرار دارند و [[قدرتمندان]] و [[زمامداران]]، به دیدۀ حقارت به آنها مینگرند و از آنان کار میکشند، با این حال ساکت و [[تسلیم]] نیستند و پیوسته تلاش میکنند دست [[جباران]] و [[ستمگران]] را کوتاه سازند و [[آیین حق]] و [[عدالت]] را برپا کنند. [[خداوند]] به چنین گروهی، وعدۀ [[یاری]] و [[حکومت]] در [[زمین]] داده است: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref><ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۴۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۰۹.</ref> |
|
| |
|
| ==[[استضعاف]] در [[قرآن]]==
| | واژۀ [[استضعاف]] در برابر "[[استکبار]]" در بسیاری از [[آیات]] آمده است. این کاربرد [[قرآنی]] سبب شده از این دو اصطلاح برای تقسیم [[جوامع انسانی]] به دو طبقه "مستضعَف" و "مستکبِر" استفاده شود<ref>ر.ک: [[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. |
| *واژه [[استضعاف]] در [[قرآن]] نیامده است؛ اما مشتقات آن مجموعاً ۱۳ بار به کار رفته که ۸ مورد آن به صورت فعلی و در قالب واژههای:
| |
| #{{متن قرآن|اُسْتُضْعِفُوا}}: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ}}<ref> «سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم» سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref> «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «و کافران گفتند: هرگز به این قرآن و به آنچه پیش از آن بود، ایمان نخواهیم آورد و کاش هنگامی که ستمگران را نزد پروردگارشان باز میدارند میدیدی که با یکدیگر گفت و گو میکنند؛ ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: اگر شما نبودید بیگمان ما مؤمن میبودیم گردنکشان به ناتوان شمردهشدگان میگویند: آیا ما شما را از رهنمود پس از آنکه نزد شما آمد باز داشتیم؟ (هرگز) بلکه شما خود گناهکار بودید ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان میدادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار میدارند؛ و ما غلها را بر گردن کافران مینهیم، آیا کیفری جز آنچه میکردند خواهند دید؟» سوره سبأ، آیه ۳۱-۳۳.</ref>،
| |
| #{{متن قرآن|اِسْتَضْعَفُونِي}}: {{متن قرآن|وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref> «و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref>،
| |
| #{{متن قرآن|يُسْتَضْعَفُونَ}}: {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|يَسْتَضْعِفُ}}: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref> «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> آمده است.
| |
| *و ۵ مورد دیگر بهگونه اسم مفعول به صورت:
| |
| #{{متن قرآن|مُسْتَضْعَفِينَ}}: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا}}<ref>«از تو درباره زنان نظر میخواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده میشود نظر میدهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمیپردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان شمرده شده (که حقوق آنان را بپردازید) و اینکه برای یتیمان به دادگری برخیزید و هر خیری انجام دهید خداوند به آن داناست» سوره نساء، آیه ۱۲۷.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|مُسْتَضْعَفُونَ}}: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref> استعمال شده است<ref>[[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==شرایط تحقق [[استضعاف]]== | | == استضعاف در [[قرآن]] == |
| *در [[قرآن]] [[استضعاف]] در دو ساحت [[شناخت حق]] و عمل به آن مطرح است. در نتیجه کسی که دست کم در یکی از این دو محدوده دچار [[ناتوانی]] و [[محرومیت]] شده باشد مستضعَف خوانده میشود<ref>المیزان، ج۵، ص۵۱.</ref>. با توجه به اینکه مستضعَف در [[قیامت]] از [[شفاعت]] [[شفیعان]]<ref>بحارالانوار، ج۶۹، ص۱۷۱.</ref> و [[بخشش]] [[خداوند]] بهرهمند است{{متن قرآن|إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا}}<ref> «بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند که آنان را امید است خداوند ببخشاید و خداوند درگذرنده آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۹۸-۹۹.</ref><ref>المیزان، ج۵، ص۵۱-۵۲؛ تفسیر المنار، ج۵، ص۳۵۸.</ref>
| | واژه استضعاف در قرآن نیامده است؛ اما مشتقات آن مجموعاً ۱۳ بار به کار رفته که ۸ مورد آن به صورت فعلی و در قالب واژههای ذیل آمده است: |
| *[[قرآن]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا}}<ref> «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ}} <ref>«گردنکشان به ناتوان شمردهشدگان میگویند: آیا ما شما را از رهنمود پس از آنکه نزد شما آمد باز داشتیم؟ (هرگز) بلکه شما خود گناهکار بودید» سوره سبأ، آیه ۳۲.</ref> و [[روایات]] [[دینی]]<ref>بحارالانوار، ج۶۹، ص۱۷۱؛ نورالثقلین، ج۱، ص۵۳۶-۵۳۹.</ref> برای شناساندن ویژگیهای [[مستضعفان]]، پدیده [[استضعاف]] را در هر یک از دو مؤلفه زیست مؤمنانه (شناختِ [[دین]] و عمل به آن) همراه با شرایطی معرفی کرده است، بر این اساس، [[استضعاف]] در [[شناخت دین]] یا باید از زمینههای درونی چون [[ناتوانی]] در [[ادراک]] برخاسته باشد، یا آنکه به سبب عوامل بیرونی مانند دسترسی نداشتن به [[عالمان]] یا [[متون دینی]] زمینه [[شناخت دین]] فراهم نباشد <ref>بحارالانوار، ج۶۹، ص۹۵-۱۰۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۵۳۶-۵۳۹؛ کنزالدقائق، ج۳، ص۵۱۳-۵۱۹.</ref>، از اینرو کسی که با وجود [[توانایی]]، همچنان به [[مبانی دینی]] [[جاهل]] باشد اصطلاحاً "[[جاهل]] مُقصِّر" خوانده میشود <ref>المیزان، ج۵، ص۵۱.</ref>.
| | #"{{متن قرآن|اسْتُضْعِفُوا}}": {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟» سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref> و... . |
| *امّا [[استضعاف]] در عمل به [[وظایف دینی]] پس از [[شناخت دین]]، به سبب [[ناتوانی]] [[انسان]] در عمل به [[فرایض]] [[دینی]] واقع میشود و باید بر اثر عوامل بیرونی مانند جلوگیری [[کافران]] از [[عمل به واجبات]] [[دینی]] و [[ناتوانی]] [[مؤمن]] از [[مهاجرت]] به سرزمینی دیگر حاصل شود: {{متن قرآن|أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا}}<ref>«آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>، بنابراین، [[استضعاف]]، یا بهصورت مطلق و در همه [[احکام دین]] یا بهصورت نسبی و در برخی از مسائل آن رخ میدهد و [[مستضعف]] هیچ نقشی در [[استضعاف]] خود ندارد، بلکه این عوامل ناخواسته درونی و بیرونی است که او را از راهیابی به مرتبه زیستی کاملاً مؤمنانه [[ناتوان]] ساخته است، ازاینرو [[قرآن]]، [[ضعف]] و فرودستی را به [[تنهایی]] موجب [[استضعاف]] نمیشمرد و سخنان کسانی از "ضعفاء" را حکایت میکند که [[کفر]] ورزیدند و در [[قیامت]] [[کفر]] خود را به [[مستکبران]] نسبت میدهند و از آنان میخواهند بخشی از عذابی را که در آن گرفتارند [[تحمل]] کنند: {{متن قرآن|فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ...}}<ref>«آنگاه ناتوانان به سرکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا چیزی از عذاب خداوند را از ما باز میدارید؟.».. سوره ابراهیم، آیه ۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref> «ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز میدارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref>. همچنین است گفت وشنود [[مستکبران]] و مستضعفانی که با امکان [[هدایت]]، به کفر گراییدند: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کافران گفتند: هرگز به این قرآن و به آنچه پیش از آن بود، ایمان نخواهیم آورد و کاش هنگامی که ستمگران را نزد پروردگارشان باز میدارند میدیدی که با یکدیگر گفت و گو میکنند؛ ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: اگر شما نبودید بیگمان ما مؤمن میبودیم» سوره سبأ، آیه۳۱.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «...و کاش هنگامی که ستمگران را نزد پروردگارشان باز میدارند میدیدی که با یکدیگر گفت و گو میکنند؛ ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: اگر شما نبودید بیگمان ما مؤمن میبودیم گردنکشان به ناتوان شمردهشدگان میگویند: آیا ما شما را از رهنمود پس از آنکه نزد شما آمد باز داشتیم؟ (هرگز) بلکه شما خود گناهکار بودید ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان میدادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار میدارند؛ و ما غلها را بر گردن کافران مینهیم، آیا کیفری جز آنچه میکردند خواهند دید؟» سوره سبأ، آیه ۳۱-۳۳.</ref><ref>روح المعانی، مج ۴، ج۵، ص۱۸۴؛ التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۲۰۹؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۸۲.</ref>، افزون بر این دو دسته از [[آیات]]، [[قرآن]] مستضعفانی را که با امکان [[مهاجرت]]، در سرزمین [[کفر]] ماندهاند و در پاسخ [[فرشتگان]] شرایط [[زندگی]] خود را استضعافی ترسیم کردهاند، اهل [[جهنم]] میداند{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref> «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>. چون [[استضعاف]] واقعی، [[عفو]] [[خداوند]] را به همراه دارد: {{متن قرآن|فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ}}<ref>«که آنان را امید است خداوند ببخشاید و خداوند درگذرنده آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۹۹.</ref>. میتوان گفت تعابیری چون: {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا}}<ref>«آنان که ناتوان شمرده شدهاند» سوره سبأ، آیه ۳۱-۳۳.</ref>، {{متن قرآن|الْمُسْتَضْعَفِينَ}}<ref>«مستضعفان» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref> و "{{متن قرآن|الضُّعَفَاءِ}}<ref>«ناتوانان» سوره ابراهیم، آیه ۲۱؛ سوره غافر، آیه ۴۷.</ref> درباره برخی از اهل [[جهنم]] بیانگر [[استضعاف]] واقعی آنان نیست، بلکه این گروه تنها ادعای [[استضعاف]] دارند، چنانکه عدم [[پذیرش]] عذر مدعیان [[استضعاف]] به سبب امکان [[مهاجرت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ...}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref> و بلافاصله معذور دانستن [[مستضعفان]] واقعی، بر این مطلب [[گواهی]] میدهد: {{متن قرآن|إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ... لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا}}<ref>«بجز آن مردان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۸.</ref><ref>[[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۳.</ref>.
| | #"{{متن قرآن|اسْتَضْعَفُونِي}}": {{متن قرآن|قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي}}<ref>«گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref>؛ |
| | #"{{متن قرآن|يُسْتَضْعَفُونَ}}": {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>؛ |
| | #"{{متن قرآن|يَسْتَضْعِفُ}}": {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.</ref>. |
|
| |
|
| ==عوامل [[اجتماعی]] [[استضعاف]]==
| | چند مورد هم به گونۀ اسم مفعول به کار رفته است: |
| *به هر اندازه که مناسبات [[اجتماعی]] از [[عدالت]] تهی شود و رابطه [[حاکمان]]: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ...}}<ref>سوره قصص، آیه ۴.</ref> یا [[مردم]]: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ...}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند»... سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref> بر پایه برتری طلبی: {{متن قرآن|...عَلَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>سوره قصص، آیه ۴.</ref>، بر [[ضعف]] کشاندن [[حاکمان]] برحقّ و [[نافرمانی]] از آنان: {{متن قرآن|إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي}}<ref>«این قوم مرا ناتوان شمردند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref>، فسادگرایی و [[محرومیت]] افراد زیر [[سلطه]] از [[حقوق انسانی]] باشد، [[استضعاف]] رخ مینماید: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>.
| | #"{{متن قرآن|الْمُسْتَضْعَفِينَ}}": {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانی است. بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref> و... . |
| *بررسی [[آیات]] مربوط به [[استضعاف]] نشان میدهد که انباشت [[ثروت]] و اشرافیت در بخشی از [[جامعه]] به همراه کمی نفرات و [[تفرقه]] در طبقات دیگر اجتماع، زمینه [[زبونی]] و [[استضعاف]] فرودستان را به [[وسیله]] [[مستکبران]] فراهم میآورد. [[قرآن]] با عنوان {{متن قرآن|الْمَلَأُ}} از اشراف و [[ثروتمندان]] [[مستکبر]]<ref>قاموس قرآن، ج۶، ص۲۷۱.</ref> همچون [[قوم]] [[صالح]]{{ع}} یاد میکند که از مستضعفانی که به [[صالح]]{{ع}}[[ایمان]] آوردهاند با [[انکار]] میپرسند: آیا میدانند که [[صالح]] از جانب [[خداوند]] آمده است<ref>{{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ}}</ref> «سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم» سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref>. در جایی دیگر داستان [[قوم بنی اسرائیل]] را بازگو میکند که [[فرعون]] با تقسیم آنان به گروههای مختلف، گروهی از آنان را به [[ضعف]] و [[ناتوانی]] میکشید {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref> «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته دسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>.
| | #"{{متن قرآن|مُسْتَضْعَفُونَ}}": {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده بودید». سوره انفال، آیه ۲۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> |
| *در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ...}}<ref>«و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند»... سوره انفال، آیه ۲۶.</ref> به [[مسلمانان]] یادآور میشود که پیش از [[اسلام]]، گروهی اندک و [[مستضعف]] بودند که میترسیدند آنان را بربایند و در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي}}<ref>«این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref> نیز [[هارون]]، قومش را که به دست آنان از [[جایگاه]] [[رهبری]] بر کنار و در معرض کشته شدن به [[وسیله]] [[قوم]] [[موسی]] قرار گرفته بود، سبب [[استضعاف]] خود میداند<ref>جامع البیان، مج ۶، ج۹، ص۹۰؛ مجمع البیان، ج۴، ص۷۴۲.</ref>. بر اساس این [[آیات]]، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۷۵.</ref> و دیگر [[ائمه]]<ref>بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۶۷-۱۶۸.</ref>: خود را [[مستضعف]] میدانستند و [[اراده خداوند]] بر [[امامت]] و [[استخلاف]] [[مستضعفان]] در [[زمین]] را: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref> در [[حق]] خود با [[ظهور مهدی موعود]] صادق میدانستند.
| |
| *همه کسانی که در هر دورهای در [[استضعاف]] [[مستکبران]] روزگار خود گرفتار آمدهاند باید با [[عبرتآموزی]] از [[سرنوشت]] مستضعفانِ [[اقوام]] گذشته، صابرانه در راه [[حق]] بایستند{{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ}}<ref> «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref><ref>راهنما، ج۶، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> و [[تسلیم]] [[تبلیغات]] [[مستکبران]] نگردند{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان میدادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار میدارند؛ و ما غلها را بر گردن کافران مینهیم، آیا کیفری جز آنچه میکردند خواهند دید؟» سوره سبأ، آیه ۳۳.</ref> و [[پیروی]] از آنان را برنگزینند{{متن قرآن|وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ}}<ref> «و همه نزد خداوند حضور مییابند آنگاه ناتوانان به سرکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا چیزی از عذاب خداوند را از ما باز میدارید؟ میگویند: اگر خداوند ما را (به رهایی از عذاب) رهنمایی کرده بود ما شما را راهبری میکردیم، برای ما برابر است که بیتابی کنیم یا شکیبایی ورزیم، ما را گریزگاهی نیست» سوره ابراهیم، آیه ۲۱.</ref> و اگر [[مستکبران]] امکان [[زندگی]] مؤمنانه را از آنان گرفتند در صورت [[توانایی]]، [[مهاجرت]] کنند{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref> «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref><ref>تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۲۲؛ تفسیر المنار، ج۵، ص۳۵۶-۳۵۷.</ref> و همه [[مسلمانان]] نیز [[وظیفه]] دارند در راه [[نجات]] [[مستضعفان]] تلاش کنند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکان»... سوره نساء، آیه ۷۵.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۸۰.</ref><ref>[[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == شرایط تحقق [[استضعاف]] == |
| | شرایط تحقق استضعاف در دو ساحت [[شناخت حق]] و عمل به آن مطرح است و کسی که در یکی از این دو محدوده دچار [[ناتوانی]] و [[محرومیت]] شده باشد مستضعَف خوانده میشود. بر این اساس، استضعاف در [[شناخت دین]] یا از زمینههای درونی چون ناتوانی در [[ادراک]] ایجاد میشود و یا آنکه به سبب عوامل بیرونی مانند دسترسی نداشتن به [[عالمان]] یا متون دینی زمینۀ [[شناخت دین]] فراهم نشده است. |
|
| |
|
| ==منابع==
| | امّا [[استضعاف]] در عمل به وظایف دینی پس از شناخت دین، به سبب [[ناتوانی]] [[انسان]] در عمل به فرایض دینی واقع میشود و بر اثر عوامل بیرونی مانند جلوگیری [[کافران]] از عمل به واجبات [[دینی]] و ناتوانی [[مؤمن]] از [[مهاجرت]] به سرزمینی دیگر حاصل میشود: {{متن قرآن|أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا}}<ref>«آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>، بنابراین، [[مستضعف]] هیچ نقشی در استضعاف خود ندارد، بلکه این عوامل ناخواستۀ درونی و بیرونی است که او را از راهیابی به مرتبۀ زیستی کاملاً مؤمنانه [[ناتوان]] ساخته است<ref>ر.ک: [[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. |
| * [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
| |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == عوامل [[اجتماعی]] استضعاف == |
| {{یادآوری پانویس}} | | برخی از عوامل اجتماعی نیز در ایجاد استضعاف نقش دارند که برخی از آنها عبارتاند از: |
| {{پانویس2}} | | # خالی شدن مناسبات اجتماعی از [[عدالت]]: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.</ref>؛ |
| | # برتریطلبی در رابطه [[حاکمان]] یا [[مردم]]: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ...}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند.».. سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref>؛ |
| | # به [[ضعف]] کشاندن حاکمان برحقّ و [[نافرمانی]] از آنان: {{متن قرآن|إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي}}<ref>«این قوم مرا ناتوان شمردند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref>؛ |
| | # [[فسادگرایی]] و [[محرومیت]] افراد زیر [[سلطه]] از [[حقوق انسانی]]: {{متن قرآن|يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.</ref>. بر اساس این [[آیه]]، انباشت [[ثروت]] و [[اشرافیت]] در بخشی از [[جامعه]] به همراه کمی نفرات و [[تفرقه]] در طبقات دیگر [[اجتماع]]، زمینۀ [[زبونی]] و استضعاف فرودستان را به وسیله [[مستکبران]] فراهم میآورد<ref>ر.ک: [[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. |
|
| |
|
| | == [[وظیفه]] [[مستضعفین]] == |
| | [[قرآن]] به مستضعفین توصیه میکند کسانی که با [[عبرتآموزی]] از [[سرنوشت]] مستضعفانِ اقوام گذشته، صابرانه در راه [[حق]] بایستند: {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref> و [[تسلیم]] [[تبلیغات]] [[مستکبران]] نگردند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان میدادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار میدارند؛ و ما غلها را بر گردن کافران مینهیم، آيا نه چنين است كه در برابر اعمالشان مجازات مى شوند؟» سوره سبأ، آیه ۳۳.</ref> و [[پیروی]] از آنان را [[انتخاب]] نکنند: {{متن قرآن|وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ}}<ref>«و همگى در برابر خدا ظاهر مى شوند. پس ناتوانان به گردنكشان مى گويند: «ما پيروان شما بوديم. آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور مى كنيد؟» مىگويند: «اگر خدا ما را هدايت كرده بود، قطعاً شما را هدايت مى كرديم. چه بىتابى كنيم، چه صبر نماييم براى ما يكسان است. ما را راه گريزى نيست». سوره ابراهیم، آیه ۲۱.</ref> و اگر [[مستکبران]] امکان [[زندگی]] مؤمنانه را از آنان گرفتند در صورت [[توانایی]]، [[مهاجرت]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانی است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>. همۀ [[مسلمانان]] نیز [[وظیفه]] دارند در راه [[نجات]] [[مستضعفان]] تلاش کنند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۴۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۰۹.</ref> |
| | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] |
| | # [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[حسین غفاری ساروی|غفاری ساروی، حسین]] و [[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[استضعاف (مقاله)|استضعاف]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']] |
| | # [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']] |
| | # [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']] |
| | # [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] |
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:استضعاف]] | | [[رده:استضعاف]] |
| [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] | | [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] |
معناشناسی
استضعاف از ریشه ضَعْف و ضُعف به معنای "ضعیف شمردن" و "به ضعف کشاندن" است[۱] و مستضعف یعنی ضعیف شده، به ضعف کشانده شده، در ناتوانی نگه داشته شده و کسی که به دیدۀ حقارت به او بنگرند. در فرهنگ اسلامی، مستضعف کسی است که در شناخت حق یا عمل به آن ناتوان شده باشد[۲]. بنابراین، مقصود از مستضعف دو گروه هستند:
- مستضعف فکری و عقیدتی: افرادی که از نظر فکری، بدنی یا اقتصادی آنچنان ضعیف باشند که قادر به شناسایی عقیدۀ صحیح و حق از باطل نشوند یا نسبت به دین و وظایف دینی خود جاهلند و در محیطهای محروم و بدون دسترسی به عالمان دینی به سر میبرند و قادر بر انجام وظایف دینی نباشد، مستضعف هستند. مانند آیۀ ﴿إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ﴾[۳].
- مستضعف عملی و سیاسی: کسانی که حق را تشخیص و از آن پیروی میکنند؛ اما خفقان محیط، اجازۀ عمل و اقدام را از آنان سلب کرده است. آنها از ناحیۀ ظالمان و حکومتهای خودکامه، در فشار قرار دارند و قدرتمندان و زمامداران، به دیدۀ حقارت به آنها مینگرند و از آنان کار میکشند، با این حال ساکت و تسلیم نیستند و پیوسته تلاش میکنند دست جباران و ستمگران را کوتاه سازند و آیین حق و عدالت را برپا کنند. خداوند به چنین گروهی، وعدۀ یاری و حکومت در زمین داده است: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۴][۵]
واژۀ استضعاف در برابر "استکبار" در بسیاری از آیات آمده است. این کاربرد قرآنی سبب شده از این دو اصطلاح برای تقسیم جوامع انسانی به دو طبقه "مستضعَف" و "مستکبِر" استفاده شود[۶].
استضعاف در قرآن
واژه استضعاف در قرآن نیامده است؛ اما مشتقات آن مجموعاً ۱۳ بار به کار رفته که ۸ مورد آن به صورت فعلی و در قالب واژههای ذیل آمده است:
- "﴿اسْتُضْعِفُوا﴾": ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ﴾[۷]؛ ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۸] و... .
- "﴿اسْتَضْعَفُونِي﴾": ﴿قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي﴾[۹]؛
- "﴿يُسْتَضْعَفُونَ﴾": ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا﴾[۱۰]؛
- "﴿يَسْتَضْعِفُ﴾": ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ﴾[۱۱].
چند مورد هم به گونۀ اسم مفعول به کار رفته است:
- "﴿الْمُسْتَضْعَفِينَ﴾": ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ﴾[۱۲]؛ ﴿قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾[۱۳] و... .
- "﴿مُسْتَضْعَفُونَ﴾": ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ﴾[۱۴].[۱۵]
شرایط تحقق استضعاف در دو ساحت شناخت حق و عمل به آن مطرح است و کسی که در یکی از این دو محدوده دچار ناتوانی و محرومیت شده باشد مستضعَف خوانده میشود. بر این اساس، استضعاف در شناخت دین یا از زمینههای درونی چون ناتوانی در ادراک ایجاد میشود و یا آنکه به سبب عوامل بیرونی مانند دسترسی نداشتن به عالمان یا متون دینی زمینۀ شناخت دین فراهم نشده است.
امّا استضعاف در عمل به وظایف دینی پس از شناخت دین، به سبب ناتوانی انسان در عمل به فرایض دینی واقع میشود و بر اثر عوامل بیرونی مانند جلوگیری کافران از عمل به واجبات دینی و ناتوانی مؤمن از مهاجرت به سرزمینی دیگر حاصل میشود: ﴿أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا﴾[۱۶]، بنابراین، مستضعف هیچ نقشی در استضعاف خود ندارد، بلکه این عوامل ناخواستۀ درونی و بیرونی است که او را از راهیابی به مرتبۀ زیستی کاملاً مؤمنانه ناتوان ساخته است[۱۷].
برخی از عوامل اجتماعی نیز در ایجاد استضعاف نقش دارند که برخی از آنها عبارتاند از:
- خالی شدن مناسبات اجتماعی از عدالت: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ﴾[۱۸]؛
- برتریطلبی در رابطه حاکمان یا مردم: ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ...﴾[۱۹]؛
- به ضعف کشاندن حاکمان برحقّ و نافرمانی از آنان: ﴿إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي﴾[۲۰]؛
- فسادگرایی و محرومیت افراد زیر سلطه از حقوق انسانی: ﴿يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۱]. بر اساس این آیه، انباشت ثروت و اشرافیت در بخشی از جامعه به همراه کمی نفرات و تفرقه در طبقات دیگر اجتماع، زمینۀ زبونی و استضعاف فرودستان را به وسیله مستکبران فراهم میآورد[۲۲].
قرآن به مستضعفین توصیه میکند کسانی که با عبرتآموزی از سرنوشت مستضعفانِ اقوام گذشته، صابرانه در راه حق بایستند: ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ﴾[۲۳] و تسلیم تبلیغات مستکبران نگردند: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۴] و پیروی از آنان را انتخاب نکنند: ﴿وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ﴾[۲۵] و اگر مستکبران امکان زندگی مؤمنانه را از آنان گرفتند در صورت توانایی، مهاجرت کنند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۲۶]. همۀ مسلمانان نیز وظیفه دارند در راه نجات مستضعفان تلاش کنند: ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ﴾[۲۷].[۲۸]
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۵۰۷؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۱۹؛ التحقیق، ج۷، ص۳۱، «ضعف».
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۹؛ غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۹۷؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۸۱.
- ↑ «بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای» سوره نساء، آیه ۹۸.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۴۷؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۹.
- ↑ ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
- ↑ «سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟» سوره اعراف، آیه ۷۵.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
- ↑ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانی است. بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷.
- ↑ «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده بودید». سوره انفال، آیه ۲۶.
- ↑ ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
- ↑ «آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟» سوره نساء، آیه ۹۷.
- ↑ ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ «سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند.».. سوره اعراف، آیه ۷۵.
- ↑ «این قوم مرا ناتوان شمردند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
- ↑ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ «ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان میدادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار میدارند؛ و ما غلها را بر گردن کافران مینهیم، آيا نه چنين است كه در برابر اعمالشان مجازات مى شوند؟» سوره سبأ، آیه ۳۳.
- ↑ «و همگى در برابر خدا ظاهر مى شوند. پس ناتوانان به گردنكشان مى گويند: «ما پيروان شما بوديم. آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور مى كنيد؟» مىگويند: «اگر خدا ما را هدايت كرده بود، قطعاً شما را هدايت مى كرديم. چه بىتابى كنيم، چه صبر نماييم براى ما يكسان است. ما را راه گريزى نيست». سوره ابراهیم، آیه ۲۱.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانی است» سوره نساء، آیه ۹۷.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۴۱؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۹.