وصایت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[وصایت در حقوق اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== | == معناشناسی == | ||
وصایت در لغت به معنای سفارش کردن، توصیه، نوعی [[عهد]] و [[قرارداد]] [[مالی]] است<ref>ر.ک: لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۹۴؛ مجمع البحرین، واژۀ وصیّ؛ العین، ج۷، ص۱۷.</ref> و در اصطلاح [[علوم]] مختلف، معانی متفاوتی دارد و در [[علم کلام]] به معنای [[جانشینی]] در امر [[نبوت]] است<ref>سید مرتضی، رسائل، ج۴، ص۹۳؛ حلی، نهج الحق، ص۲۱۴.</ref>. وصایت به این معنا از سنتهای رایج همه [[انبیای الهی]] است که به [[امر خداوند]] هنگام غیبت یا برای [[زمان]] بعد از خود [[وصی]] [[انتخاب]] میکردند تا [[رسالت]] خویش را ماندگار کنند. [[رسول خدا]]{{صل}} در آخرین لحظات زندگانی، [[حضرت علی]]{{ع}} را به عنوان وصی خود انتخاب کرد<ref>خوارزمی، المناقب، ص۸۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۲.</ref>، اما دیگر فرقههای اسلامی [[تعیین جانشین]] را از [[وظایف امت]] دانستهاند<ref>غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص۲۳۶.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۴۳-۲۴۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۵۵.</ref> | |||
==وجود وصایت در تمام [[ادیان]]== | == انواع وصایت == | ||
# [[وصیت]] در [[فقه]] به معنای [[ولایت]] دادن به غیر برای [[اخراج]] یا استیفای [[حق]] میت و [[سرپرستی]] طفل و دیوانه از [[وارثان]] میت است که معمولا این منصب به پس از فوت موصی مربوط میشود<ref>ر.ک: معجم فقه الجواهر، ج ۶، ص ۲۵۶.</ref> و کسی که عهدهدار این [[مسؤولیت]] میشود، [[وصی]] است. | |||
# وصایت در [[علم کلام]]، [[تعیین جانشین]] برای [[پیامبران]] و [[امامان]] {{ع}} است. اوصیای [[انبیا]] [[وظیفه]] دارند کارهای [[پیامبران]] را پس از فوتشان به پایان برسانند و ادامه دهندۀ راه آنان باشند. | |||
# [[وصیت]] در بُعد [[اخلاقی]] به [[پند]] و موعظهای گفته میشود که یک شخص به دیگری میگوید تا به آن عمل کند، مثل وصایای [[امیرالمؤمنین]] به [[فرزندان]] و شیعیانش، یا [[وصیت]] [[امام صادق]] {{ع}} به پیروانش نسبت به اهمیت [[نماز]]. این وصیتها گاهی مکتوب است و گاهی شفاهی و گفتاری<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۴۳-۲۴۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۵۵.</ref>. | |||
== وجود وصایت در تمام [[ادیان]] == | |||
اینکه [[انسان]]، کسی را برای [[حفظ]] آنچه از خویش بر جای میگذارد، به وصایت تعیین کند، مقبول [[عقل]] و [[فطرت انسانی]] است و همۀ [[شریعتها]] و [[دینها]] آن را پسندیدهاند. [[شریعت اسلام]] نیز برای وصایت حدود و قوانینی مشخص کرده است. [[پیامبران الهی]] {{ع}} در امتهای پیشین نیز هنگام غیبت یا برای روزگار پس از خویش، [[وصی]] برمیگزیدند تا [[آیین]] و [[شریعت]] خویش را ماندگار سازند و [[رسالت]] خود را دوام بخشند و پس از آنان به [[تبلیغ دین]] و بیان [[شریعت]] بپردازند. [[آدم]]، [[شیث]] را به وصایت گمارد و [[نوح]]، سام را و [[ابراهیم]]، [[اسحاق]] را و [[موسی]]، [[هارون]] را و [[عیسی]]، [[شمعون]] را و سرانجام، [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} و یازده [[فرزند]] [[معصوم]] او را به وصایت برنهاد. [[حقیقت]] وصایت همان [[ولایت]] ـ یعنی [[سرپرستی]] و [[زعامت]] [[امور دینی]] و [[دنیوی]] ـ است و [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بر آن بسیار ارج مینهاد و بارها، با پافشاری تمام، از اهمیت آن سخن گفت که وصایت و [[ولایت]] [[حضرت علی]] {{ع}} سیّد الأوصیاء و یازده فرزندش، همسنگ [[نبوت]] و [[قرآن]] و بلکه [[روح]] [[نبوت]] است. [[احادیث]] در این باره بسیارند و به روشنی و صراحت از اهمیت وصایت و [[ولایت]] [[سخن]] میگویند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۵۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۲.</ref>. | |||
== وصایت [[اهل بیت]]{{ع}} == | |||
وصی از [[القاب]] مشهور [[امام علی]]{{ع}} است که برای آن حضرت به هنگام [[بیعت]]<ref>سید مرتضی، رسائل، ج۴، ص۹۳.</ref>، در جنگهای [[جمل]]<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۷۹.</ref>، [[صفین]]<ref>بلاذری، الانساب الاشراف، ج۳، ص۴۳.</ref>، [[نهروان]]<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۴۰.</ref> و نیز در سخنان [[امام حسن]]{{ع}}<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۷۲.</ref> به کار رفته است. [[ابوذر]] در زمان عثمان در [[مسجد رسول خدا]]{{صل}} مینشست و [[حدیث وصایت]] را برای [[مردم]] بازخوانی میکرد<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۷۱.</ref>. امام علی{{ع}} نیز [[وصیت]] و [[وراثت]] رسول خدا{{صل}} را در میان [[اهل بیت]]{{عم}} میدانست<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.</ref>، چنان که به هنگام [[بیعت گرفتن]] از ایشان میفرمود: من وصی پیامبرم<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. آن حضرت در [[خطبه]] دیگری ضمن تأکید بر مشروعیت خلافت و [[امامت اهل بیت]]{{عم}} فرمود: وصیت و وراثت حقیقی رسول خدا{{صل}} در اهل بیت اوست: {{متن حدیث|وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص ۱.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[وصی]] | |||
* [[حق وصایت]] | |||
* [[حدیث وصایت]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | |||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | |||
# [[پرونده:IM010522.jpg|22px]] پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|'''تاریخ اسلام بخش اول ج۲''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
{{پایان | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | |||
[[رده:وصایت]] | [[رده:وصایت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۶
معناشناسی
وصایت در لغت به معنای سفارش کردن، توصیه، نوعی عهد و قرارداد مالی است[۱] و در اصطلاح علوم مختلف، معانی متفاوتی دارد و در علم کلام به معنای جانشینی در امر نبوت است[۲]. وصایت به این معنا از سنتهای رایج همه انبیای الهی است که به امر خداوند هنگام غیبت یا برای زمان بعد از خود وصی انتخاب میکردند تا رسالت خویش را ماندگار کنند. رسول خدا(ص) در آخرین لحظات زندگانی، حضرت علی(ع) را به عنوان وصی خود انتخاب کرد[۳]، اما دیگر فرقههای اسلامی تعیین جانشین را از وظایف امت دانستهاند[۴].[۵]
انواع وصایت
- وصیت در فقه به معنای ولایت دادن به غیر برای اخراج یا استیفای حق میت و سرپرستی طفل و دیوانه از وارثان میت است که معمولا این منصب به پس از فوت موصی مربوط میشود[۶] و کسی که عهدهدار این مسؤولیت میشود، وصی است.
- وصایت در علم کلام، تعیین جانشین برای پیامبران و امامان (ع) است. اوصیای انبیا وظیفه دارند کارهای پیامبران را پس از فوتشان به پایان برسانند و ادامه دهندۀ راه آنان باشند.
- وصیت در بُعد اخلاقی به پند و موعظهای گفته میشود که یک شخص به دیگری میگوید تا به آن عمل کند، مثل وصایای امیرالمؤمنین به فرزندان و شیعیانش، یا وصیت امام صادق (ع) به پیروانش نسبت به اهمیت نماز. این وصیتها گاهی مکتوب است و گاهی شفاهی و گفتاری[۷].
وجود وصایت در تمام ادیان
اینکه انسان، کسی را برای حفظ آنچه از خویش بر جای میگذارد، به وصایت تعیین کند، مقبول عقل و فطرت انسانی است و همۀ شریعتها و دینها آن را پسندیدهاند. شریعت اسلام نیز برای وصایت حدود و قوانینی مشخص کرده است. پیامبران الهی (ع) در امتهای پیشین نیز هنگام غیبت یا برای روزگار پس از خویش، وصی برمیگزیدند تا آیین و شریعت خویش را ماندگار سازند و رسالت خود را دوام بخشند و پس از آنان به تبلیغ دین و بیان شریعت بپردازند. آدم، شیث را به وصایت گمارد و نوح، سام را و ابراهیم، اسحاق را و موسی، هارون را و عیسی، شمعون را و سرانجام، پیامبر اسلام (ص) علی (ع) و یازده فرزند معصوم او را به وصایت برنهاد. حقیقت وصایت همان ولایت ـ یعنی سرپرستی و زعامت امور دینی و دنیوی ـ است و پیامبر اسلام (ص) بر آن بسیار ارج مینهاد و بارها، با پافشاری تمام، از اهمیت آن سخن گفت که وصایت و ولایت حضرت علی (ع) سیّد الأوصیاء و یازده فرزندش، همسنگ نبوت و قرآن و بلکه روح نبوت است. احادیث در این باره بسیارند و به روشنی و صراحت از اهمیت وصایت و ولایت سخن میگویند[۸].
وصایت اهل بیت(ع)
وصی از القاب مشهور امام علی(ع) است که برای آن حضرت به هنگام بیعت[۹]، در جنگهای جمل[۱۰]، صفین[۱۱]، نهروان[۱۲] و نیز در سخنان امام حسن(ع)[۱۳] به کار رفته است. ابوذر در زمان عثمان در مسجد رسول خدا(ص) مینشست و حدیث وصایت را برای مردم بازخوانی میکرد[۱۴]. امام علی(ع) نیز وصیت و وراثت رسول خدا(ص) را در میان اهل بیت(ع) میدانست[۱۵]، چنان که به هنگام بیعت گرفتن از ایشان میفرمود: من وصی پیامبرم[۱۶]. آن حضرت در خطبه دیگری ضمن تأکید بر مشروعیت خلافت و امامت اهل بیت(ع) فرمود: وصیت و وراثت حقیقی رسول خدا(ص) در اهل بیت اوست: «وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ»[۱۷].[۱۸]
جستارهای وابسته
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- فرهنگ شیعه
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲
پانویس
- ↑ ر.ک: لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۹۴؛ مجمع البحرین، واژۀ وصیّ؛ العین، ج۷، ص۱۷.
- ↑ سید مرتضی، رسائل، ج۴، ص۹۳؛ حلی، نهج الحق، ص۲۱۴.
- ↑ خوارزمی، المناقب، ص۸۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۲.
- ↑ غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص۲۳۶.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۱؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۴۳-۲۴۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۵۵.
- ↑ ر.ک: معجم فقه الجواهر، ج ۶، ص ۲۵۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۴۳-۲۴۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۵۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۵۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۲.
- ↑ سید مرتضی، رسائل، ج۴، ص۹۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۷۹.
- ↑ بلاذری، الانساب الاشراف، ج۳، ص۴۳.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۴۰.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۷۲.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۱.