آیا امام کاظم علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'غیبت امام مهدی' به 'غیبت امام مهدی')
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی        =  آیا [[امام کاظم]]{{ع}} [[علم غیب]] داشت؟
| تصویر = 7626626262.jpg
| تصویر             = 7626626262.jpg
| نمایه وابسته = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| نمایه وابسته     = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[علم غیب]]
| پاسخ‌دهندگان = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[سید احمد سجادی|سجادی]]؛ [[حسین حقیقت‌جو|حقیقت‌جو]]؛ [[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]
| موضوعات وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان       = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[سید احمد سجادی|سجادی]]؛ [[حسین حقیقت‌جو|حقیقت‌جو]]؛ [[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]
}}
}}
'''آیا [[امام کاظم]]{{ع}} [[علم غیب]] داشت؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''آیا [[امام کاظم]] {{ع}} [[علم غیب]] داشت؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:173589.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]]
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


==پاسخ نخست==
«هنگامی‌ که [[حسین صاحب فخ]] می‌‏خواست خروج کند حضرت [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} به او فرمود: کشته می‌‏شوی‌. حسین خروج کرد و کشته شد»<ref>[[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]]، ص ۲۹۸</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.
[[پرونده:173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«هنگامی‌ که [[حسین صاحب فخ]] می‌‏خواست خروج کند حضرت [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} به او فرمود: کشته می‌‏شوی‌. حسین خروج کرد و کشته شد»<ref>[[مقاتل الطالبیین (کتاب)|مقاتل الطالبیین]]، ص ۲۹۸</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
| تصویر = 11046759983.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌
| پاسخ = آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این باره گفته است:


== پاسخ‌های دیگر==
«خبر دادن [[امام کاظم]] {{ع}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}:
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛}}
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
::::::آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این باره گفته است:
::::::«خبر دادن [[امام کاظم]] {{ع}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}:  
::::::{{عربی|«عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلُكُمْ أَحَدٌ عَنْهَا يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ وَ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُكُمْ وَ أَجْدَادُكُمْ دِيناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوه. فَقُلْتُ: يَا سَيِّدِي مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ قَالَ: يَا بُنَيَّ عُقُولُكُمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلَامُكُمْ تَضِيقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَكِنْ إِنْ تَعِيشُوا فَسَوْفَ تُدْرِكُونَه‏‏»}}<ref> به نقل از علی بن جعفر: برادرم امام کاظم {{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین نفر از فرزندان هفتمین امام، ناپدید شود، خدا را در دین‌هایتان! مبادا که کسی شما را از آن جدا کند. پسر عزیزم! صاحب این امر "قیام" را ناگزیر از غیبتی است، تا آن جا که برخی معتقدان به آن، از نظرشان باز می‌گردند و این، آزمونی سخت از سوی خدای برای بندگانش است. از دینتان دست نکشید که اگر پدران و نیاکانتان، دینی را درست‌تر از این می‌دانستند، از آن پیروی می‌کردند. گفتم: سرورم! پنجمین نفر از فرزندان هفتمین چه کسی است؟. فرمود: دلبندم! عقل شما به این نمی‌رسد و روحتان گنجایش فراگیری آن را ندارد؛ اما اگر زنده بمانید، او را درک خواهید کرد؛ کمال الدین: ص ۳۵۹، ح ۱؛ الکافی: ج ۱، ص ۳۳۶، ح ۲؛ بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۵۰ ح ۱.</ref>  <ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۱۶ - ۱۱۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛}}
{{عربی|«عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلُكُمْ أَحَدٌ عَنْهَا يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ وَ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُكُمْ وَ أَجْدَادُكُمْ دِيناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوه. فَقُلْتُ: يَا سَيِّدِي مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ قَالَ: يَا بُنَيَّ عُقُولُكُمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلَامُكُمْ تَضِيقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَكِنْ إِنْ تَعِيشُوا فَسَوْفَ تُدْرِكُونَه‏‏»}}<ref> به نقل از علی بن جعفر: برادرم امام کاظم {{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین نفر از فرزندان هفتمین امام، ناپدید شود، خدا را در دین‌هایتان! مبادا که کسی شما را از آن جدا کند. پسر عزیزم! صاحب این امر "قیام" را ناگزیر از غیبتی است، تا آن جا که برخی معتقدان به آن، از نظرشان باز می‌گردند و این، آزمونی سخت از سوی خدای برای بندگانش است. از دینتان دست نکشید که اگر پدران و نیاکانتان، دینی را درست‌تر از این می‌دانستند، از آن پیروی می‌کردند. گفتم: سرورم! پنجمین نفر از فرزندان هفتمین چه کسی است؟. فرمود: دلبندم! عقل شما به این نمی‌رسد و روحتان گنجایش فراگیری آن را ندارد؛ اما اگر زنده بمانید، او را درک خواهید کرد؛ کمال الدین: ص ۳۵۹، ح ۱؛ الکافی: ج ۱، ص ۳۳۶، ح ۲؛ بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۵۰ ح ۱.</ref>  <ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۱۶ - ۱۱۸.</ref>.
[[پرونده:11003232.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید احمد سجادی|سجادی]]]]
}}
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]''' در کتاب ''«[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]»'' در این‌باره گفته‌است:
{{پاسخ پرسش
::::::{{عربی|«سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ{{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ<ref>مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]]{{ع}} سؤال کرد: آیا شما غیب می‌دانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را می‌بخشد و ما آن را دریافت می‌کنیم و وقتی می‌گیرد ما نمی‌دانیم؛ کافی، ج۱، ص ۳۷۶.</ref>»}}<ref>پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۲.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 11003232.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید احمد سجادی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]''' در کتاب ''«[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]»'' در این‌باره گفته‌است:


{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین حقیقت‌جو؛}}
{{عربی|«سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ {{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ<ref>مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]] {{ع}} سؤال کرد: آیا شما غیب می‌دانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را می‌بخشد و ما آن را دریافت می‌کنیم و وقتی می‌گیرد ما نمی‌دانیم؛ کافی، ج۱، ص ۳۷۶.</ref>»}}<ref>پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۲.</ref>.
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین حقیقت‌جو|حقیقت‌جو]]]]
}}
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین حقیقت‌جو]]''' در کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/IMAM_KAAZEM/zendegaani_imam_kaazem_modarresi_04.html#14 چهل مثل از قرآن]»'' در این‌باره گفته‌است:
{{پاسخ پرسش
::::::[[امام کاظم]]{{ع}} با اتکا به [[علم غیب]]، در تمام عرصه‌های [[حیات]] سخن گفته است و وصیت آن حضرت با هشام که خود چکیده‌ای از حکمتهای پیامبران و گلچینی از دیدگاههای مکتبی است، به عنوان شاهدی برای اثبات این مطلب کافی است. آنچه در زیر می‌آید. قطره‌ای است ناچیز از این دریای گهربار: روایت شده است که [[اسحاق بن عمار]] گفت: چون هارون، [[امام موسی]]{{ع}} را در بند کرد، [[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] از یاران و شاگردان ابو حنیفه خدمت آن امام رسیدند. یکی از آن دو به دیگری گفت: ما برای یکی از دو کار پیش [[ابوالحسن موسی‌ بن‌ جعفر]]{{ع}} آمده‌ایم که یا او را هم‌عقیده خویش کنیم و یا بر او اشکال بگیریم. هر دو رو به روی ایشان نشستند. در همین حال مردی که از طرف سندی بن شاهم بر آن حضرت گمارده شده بود، خدمت وی رسید و اظهار داشت: نوبت من تمام شده و به خانه خود می‌روم اگر شما را خدمتی و کاری هست بفرمایید که چون باز نوبت من شود فرمایش شما را به انجام رسانم. حضرت فرمود: من کاری ندارم. چون مرد از محضر آنان بیرون رفت، امام به ابو یوسف روی کرد و فرمود: شگفتا از این مرد! او امشب می‌میرد و آمده می‌گوید که فردا می‌خواهد کار مرا انجام دهد!!. [[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] برخاستند و با هم گفتند: ما آمده بودیم تا از او دوباره مستحب و واجب پرسش کنیم، اما او اکنون چیزی گفت که انگار از [[علم غیب]] بود. سپس آنان مردی را در پی آن نگهبان فرستاده به وی گفتند: این مرد را زیر نظر بگیر و ببین کار او امشب به کجا می‌انجامد و فردا ما را از وضع او آگاه کن. آن شخص آمد و در مسجدی که روبروی سرای آن مرد بود، منتظر نشست. چون نیمی از شب بگذشت بانگ فریاد و شیون به آسمان بلند شد و مردم را دید که به خانه آن مرد می‌روند. پرسید: چه شده است؟ گفتند: فلانی بدون آنکه بیمار یا مریض باشد، امشب ناگهانی جان سپرد. آن مرد به نزد [[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] بازگشت و آنان را از این ماجرا آگاه کرد، ا[[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] نزد امام هفتم آمده عرض کردند: ما دانستیم که تو علم حلال و حرام را می‌دانی، اما از کجا دانستی که این مرد امشب می‌میرد؟ امام پاسخ داد: از دری که [[رسول خدا]]{{صل}} علم خویش را به [[علی‌‌ بن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} تعلیم فرمود. آن دو با شنیدن این جواب مات و متحیر ماندند و نتوانستند پاسخی به آن حضرت بدهند <ref>بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۴ -۶۵.</ref> بدین سان [[امام موسی‌ بن‌ جعفر]]{{ع}} همچون پیامبران و اولیای بزرگوار خداوند از زمان مرگ افراد آگاه بود.»<ref>http://ketaab.iec-md.org/IMAM_KAAZEM/zendegaani_imam_kaazem_modarresi_04.html#14 چهل مثل از قرآن</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین حقیقت‌جو؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین حقیقت‌جو
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین حقیقت‌جو]]''' در کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/IMAM_KAAZEM/zendegaani_imam_kaazem_modarresi_04.html#14 چهل مثل از قرآن]»'' در این‌باره گفته‌است:


{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛}}
[[امام کاظم]] {{ع}} با اتکا به [[علم غیب]]، در تمام عرصه‌های [[حیات]] سخن گفته است و وصیت آن حضرت با هشام که خود چکیده‌ای از حکمتهای پیامبران و گلچینی از دیدگاههای مکتبی است، به عنوان شاهدی برای اثبات این مطلب کافی است. آنچه در زیر می‌آید. قطره‌ای است ناچیز از این دریای گهربار: روایت شده است که [[اسحاق بن عمار]] گفت: چون هارون، [[امام موسی]] {{ع}} را در بند کرد، [[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] از یاران و شاگردان ابو حنیفه خدمت آن امام رسیدند. یکی از آن دو به دیگری گفت: ما برای یکی از دو کار پیش [[ابوالحسن موسی‌ بن‌ جعفر]] {{ع}} آمده‌ایم که یا او را هم‌عقیده خویش کنیم و یا بر او اشکال بگیریم. هر دو رو به روی ایشان نشستند. در همین حال مردی که از طرف سندی بن شاهم بر آن حضرت گمارده شده بود، خدمت وی رسید و اظهار داشت: نوبت من تمام شده و به خانه خود می‌روم اگر شما را خدمتی و کاری هست بفرمایید که چون باز نوبت من شود فرمایش شما را به انجام رسانم. حضرت فرمود: من کاری ندارم. چون مرد از محضر آنان بیرون رفت، امام به ابو یوسف روی کرد و فرمود: شگفتا از این مرد! او امشب می‌میرد و آمده می‌گوید که فردا می‌خواهد کار مرا انجام دهد!!. [[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] برخاستند و با هم گفتند: ما آمده بودیم تا از او دوباره مستحب و واجب پرسش کنیم، اما او اکنون چیزی گفت که انگار از [[علم غیب]] بود. سپس آنان مردی را در پی آن نگهبان فرستاده به وی گفتند: این مرد را زیر نظر بگیر و ببین کار او امشب به کجا می‌انجامد و فردا ما را از وضع او آگاه کن. آن شخص آمد و در مسجدی که روبروی سرای آن مرد بود، منتظر نشست. چون نیمی از شب بگذشت بانگ فریاد و شیون به آسمان بلند شد و مردم را دید که به خانه آن مرد می‌روند. پرسید: چه شده است؟ گفتند: فلانی بدون آنکه بیمار یا مریض باشد، امشب ناگهانی جان سپرد. آن مرد به نزد [[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] بازگشت و آنان را از این ماجرا آگاه کرد، ا[[ابو یوسف]] و [[محمد بن‌ الحسن]] نزد امام هفتم آمده عرض کردند: ما دانستیم که تو علم حلال و حرام را می‌دانی، اما از کجا دانستی که این مرد امشب می‌میرد؟ امام پاسخ داد: از دری که [[رسول خدا]] {{صل}} علم خویش را به [[علی‌‌ بن‌ ابی‌ طالب]] {{ع}} تعلیم فرمود. آن دو با شنیدن این جواب مات و متحیر ماندند و نتوانستند پاسخی به آن حضرت بدهند <ref>بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۴ -۶۵.</ref> بدین سان [[امام موسی‌ بن‌ جعفر]] {{ع}} همچون پیامبران و اولیای بزرگوار خداوند از زمان مرگ افراد آگاه بود.»<ref>http://ketaab.iec-md.org/IMAM_KAAZEM/zendegaani_imam_kaazem_modarresi_04.html#14 چهل مثل از قرآن</ref>.
[[پرونده:60727626.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید نسیم عباس نقوی|نقوی]]]]
}}
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پاسخ پرسش
::::::«منقول است که چون شیعیان نیشابور به دست [[محمد بن علی نیشابوری]] اموالی برای حضرت فرستادند شطیطه‌ نیشاپوری هم از جمله ایشان بود. پس بر حضرت وارد شدند و امانت‌های آنان را با امانت شطیطه به حضرت رساندند، حضرت فرمودند: سلام مرا بر شطیطه برسان و نیز این کیسه را که در آن چهل درهم موجود است و این پارچه را که از پنبه قریه‌ مادرم [[زهراء]]{{س}} است و خواهرم حلیمه آن را تافته و به او بگو که ۱۹ روز از ورود تو به نیشابور از دنیا خواهد رفت ۱۶ درهم را خودش مصرف کند و 24 درهم دیگر را به صرف صدقه و لوازم خود برساند من می‌آیم و برای او نماز می‌خوانم. چون به نیشابور آمد به دستور عمل کرد و چنانچه ایشان فرموده بودند، شد. آن حضرت نیز روز معین شده برای نماز شطیطه آمد و به راوی فرمودند: سلام مرا به اصحاب و شعیان برسان و بگو که من و سایر امامان بر سر جنازه‌های شما حاضر می‌شویم در هر جا که باشید»<ref> علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۶۰.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 60727626.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید نسیم عباس نقوی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


{{جمع شدن|۵. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت).}}
«منقول است که چون شیعیان نیشابور به دست [[محمد بن علی نیشابوری]] اموالی برای حضرت فرستادند شطیطه‌ نیشاپوری هم از جمله ایشان بود. پس بر حضرت وارد شدند و امانت‌های آنان را با امانت شطیطه به حضرت رساندند، حضرت فرمودند: سلام مرا بر شطیطه برسان و نیز این کیسه را که در آن چهل درهم موجود است و این پارچه را که از پنبه قریه‌ مادرم [[زهراء]] {{س}} است و خواهرم حلیمه آن را تافته و به او بگو که ۱۹ روز از ورود تو به نیشابور از دنیا خواهد رفت ۱۶ درهم را خودش مصرف کند و 24 درهم دیگر را به صرف صدقه و لوازم خود برساند من می‌آیم و برای او نماز می‌خوانم. چون به نیشابور آمد به دستور عمل کرد و چنانچه ایشان فرموده بودند، شد. آن حضرت نیز روز معین شده برای نماز شطیطه آمد و به راوی فرمودند: سلام مرا به اصحاب و شعیان برسان و بگو که من و سایر امامان بر سر جنازه‌های شما حاضر می‌شویم در هر جا که باشید»<ref> علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۶۰.</ref>.
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
}}
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پاسخ پرسش
::::::«شخصی که (در زندان) خدمت [[امام موسی کاظم]] {{ع}} رسیده بود می‎گوید: "[[امام]] {{ع}} خبر داد که مسموم شده است و فردا در حال احتضار خواهد بود و پس فردا به شهادت خواهد رسید".<ref>بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۴۷.</ref>دلالت این روایت بر آگاهی [[امام]] از زمان موت خویش واضح است»<ref>[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۱۰۳.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت).
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 87544444.jpg
| پاسخ‌دهنده = عبدالرحیم موسوی
| پاسخ = آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


==پرسش‌های مصداقی همطراز==
«شخصی که (در زندان) خدمت [[امام موسی کاظم]] {{ع}} رسیده بود می‎گوید: "[[امام]] {{ع}} خبر داد که مسموم شده است و فردا در حال احتضار خواهد بود و پس فردا به شهادت خواهد رسید".<ref>بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۴۷.</ref>دلالت این روایت بر آگاهی [[امام]] از زمان موت خویش واضح است»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۱۰۳.</ref>.
{{فهرست اثر}}
}}
{{ستون-شروع|3}}
 
== پرسش‌های مصداقی همطراز ==
{{پرسش وابسته}}
# [[آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا امام حسن علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا امام حسن علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
خط ۶۸: خط ۷۲:
# [[آیا امام عسکری علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا امام عسکری علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا امام مهدی علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا امام مهدی علم غیب دارد؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان}}


==پرسش‌های وابسته==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
# [[آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)]]
# [[آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)]]
خط ۸۶: خط ۸۸:
# [[با توجه به عقیده بداء آیا بهره‌مندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)]]
# [[با توجه به عقیده بداء آیا بهره‌مندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا شیطان و فرشتگان می‌توانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)]]
# [[آیا شیطان و فرشتگان می‌توانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)]]
# [[آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ (پرسش)]]
# [[آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان}}
 
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم غیب معصوم|مقاله‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم غیب معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم غیب معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}
==پانویس==


{{پانویس2}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:(اح): پرسش‌هایی با ۶ پاسخ]]
[[رده:(اح): پرسش‌هایی با ۶ پاسخ]]
[[رده:(اح): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۶ پاسخ]]
[[رده:(اح): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۶ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۰۲

آیا امام کاظم علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا امام کاظم (ع) علم غیب داشت؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

ابراهیم امینی

آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«هنگامی‌ که حسین صاحب فخ می‌‏خواست خروج کند حضرت موسی بن جعفر (ع) به او فرمود: کشته می‌‏شوی‌. حسین خروج کرد و کشته شد»[۱][۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌ در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این باره گفته است:

«خبر دادن امام کاظم (ع) از غیبت امام مهدی (ع):

«عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلُكُمْ أَحَدٌ عَنْهَا يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ وَ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُكُمْ وَ أَجْدَادُكُمْ دِيناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوه. فَقُلْتُ: يَا سَيِّدِي مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ قَالَ: يَا بُنَيَّ عُقُولُكُمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلَامُكُمْ تَضِيقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَكِنْ إِنْ تَعِيشُوا فَسَوْفَ تُدْرِكُونَه‏‏»[۳] [۴].
۲. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید احمد سجادی در کتاب «پرچم‌داران هدایت» در این‌باره گفته‌است: «سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ (ع) رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ[۵]»[۶].
۳. حجت الاسلام و المسلمین حقیقت‌جو؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین حقیقت‌جو در کتاب «چهل مثل از قرآن» در این‌باره گفته‌است: امام کاظم (ع) با اتکا به علم غیب، در تمام عرصه‌های حیات سخن گفته است و وصیت آن حضرت با هشام که خود چکیده‌ای از حکمتهای پیامبران و گلچینی از دیدگاههای مکتبی است، به عنوان شاهدی برای اثبات این مطلب کافی است. آنچه در زیر می‌آید. قطره‌ای است ناچیز از این دریای گهربار: روایت شده است که اسحاق بن عمار گفت: چون هارون، امام موسی (ع) را در بند کرد، ابو یوسف و محمد بن‌ الحسن از یاران و شاگردان ابو حنیفه خدمت آن امام رسیدند. یکی از آن دو به دیگری گفت: ما برای یکی از دو کار پیش ابوالحسن موسی‌ بن‌ جعفر (ع) آمده‌ایم که یا او را هم‌عقیده خویش کنیم و یا بر او اشکال بگیریم. هر دو رو به روی ایشان نشستند. در همین حال مردی که از طرف سندی بن شاهم بر آن حضرت گمارده شده بود، خدمت وی رسید و اظهار داشت: نوبت من تمام شده و به خانه خود می‌روم اگر شما را خدمتی و کاری هست بفرمایید که چون باز نوبت من شود فرمایش شما را به انجام رسانم. حضرت فرمود: من کاری ندارم. چون مرد از محضر آنان بیرون رفت، امام به ابو یوسف روی کرد و فرمود: شگفتا از این مرد! او امشب می‌میرد و آمده می‌گوید که فردا می‌خواهد کار مرا انجام دهد!!. ابو یوسف و محمد بن‌ الحسن برخاستند و با هم گفتند: ما آمده بودیم تا از او دوباره مستحب و واجب پرسش کنیم، اما او اکنون چیزی گفت که انگار از علم غیب بود. سپس آنان مردی را در پی آن نگهبان فرستاده به وی گفتند: این مرد را زیر نظر بگیر و ببین کار او امشب به کجا می‌انجامد و فردا ما را از وضع او آگاه کن. آن شخص آمد و در مسجدی که روبروی سرای آن مرد بود، منتظر نشست. چون نیمی از شب بگذشت بانگ فریاد و شیون به آسمان بلند شد و مردم را دید که به خانه آن مرد می‌روند. پرسید: چه شده است؟ گفتند: فلانی بدون آنکه بیمار یا مریض باشد، امشب ناگهانی جان سپرد. آن مرد به نزد ابو یوسف و محمد بن‌ الحسن بازگشت و آنان را از این ماجرا آگاه کرد، اابو یوسف و محمد بن‌ الحسن نزد امام هفتم آمده عرض کردند: ما دانستیم که تو علم حلال و حرام را می‌دانی، اما از کجا دانستی که این مرد امشب می‌میرد؟ امام پاسخ داد: از دری که رسول خدا (ص) علم خویش را به علی‌‌ بن‌ ابی‌ طالب (ع) تعلیم فرمود. آن دو با شنیدن این جواب مات و متحیر ماندند و نتوانستند پاسخی به آن حضرت بدهند [۷] بدین سان امام موسی‌ بن‌ جعفر (ع) همچون پیامبران و اولیای بزرگوار خداوند از زمان مرگ افراد آگاه بود.»[۸].
۴. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نسیم عباس نقوی در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علم پیامبر و ائمه به غیب» در این‌باره گفته‌ است: «منقول است که چون شیعیان نیشابور به دست محمد بن علی نیشابوری اموالی برای حضرت فرستادند شطیطه‌ نیشاپوری هم از جمله ایشان بود. پس بر حضرت وارد شدند و امانت‌های آنان را با امانت شطیطه به حضرت رساندند، حضرت فرمودند: سلام مرا بر شطیطه برسان و نیز این کیسه را که در آن چهل درهم موجود است و این پارچه را که از پنبه قریه‌ مادرم زهراء (س) است و خواهرم حلیمه آن را تافته و به او بگو که ۱۹ روز از ورود تو به نیشابور از دنیا خواهد رفت ۱۶ درهم را خودش مصرف کند و 24 درهم دیگر را به صرف صدقه و لوازم خود برساند من می‌آیم و برای او نماز می‌خوانم. چون به نیشابور آمد به دستور عمل کرد و چنانچه ایشان فرموده بودند، شد. آن حضرت نیز روز معین شده برای نماز شطیطه آمد و به راوی فرمودند: سلام مرا به اصحاب و شعیان برسان و بگو که من و سایر امامان بر سر جنازه‌های شما حاضر می‌شویم در هر جا که باشید»[۹].
۵. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت).
آقای سید عبدالرحیم موسوی حصینی، در کتاب «آگاهی امامان از غیب» در این‌باره گفته‌ است: «شخصی که (در زندان) خدمت امام موسی کاظم (ع) رسیده بود می‎گوید: "امام (ع) خبر داد که مسموم شده است و فردا در حال احتضار خواهد بود و پس فردا به شهادت خواهد رسید".[۱۰]دلالت این روایت بر آگاهی امام از زمان موت خویش واضح است»[۱۱].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. مقاتل الطالبیین، ص ۲۹۸
  2. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.
  3. به نقل از علی بن جعفر: برادرم امام کاظم (ع) فرمود: هنگامی که پنجمین نفر از فرزندان هفتمین امام، ناپدید شود، خدا را در دین‌هایتان! مبادا که کسی شما را از آن جدا کند. پسر عزیزم! صاحب این امر "قیام" را ناگزیر از غیبتی است، تا آن جا که برخی معتقدان به آن، از نظرشان باز می‌گردند و این، آزمونی سخت از سوی خدای برای بندگانش است. از دینتان دست نکشید که اگر پدران و نیاکانتان، دینی را درست‌تر از این می‌دانستند، از آن پیروی می‌کردند. گفتم: سرورم! پنجمین نفر از فرزندان هفتمین چه کسی است؟. فرمود: دلبندم! عقل شما به این نمی‌رسد و روحتان گنجایش فراگیری آن را ندارد؛ اما اگر زنده بمانید، او را درک خواهید کرد؛ کمال الدین: ص ۳۵۹، ح ۱؛ الکافی: ج ۱، ص ۳۳۶، ح ۲؛ بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۵۰ ح ۱.
  4. دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۱۶ - ۱۱۸.
  5. مردی از اهل فارس از امام کاظم (ع) سؤال کرد: آیا شما غیب می‌دانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم امام باقر (ع) فرمودند: خداوند به ما علم را می‌بخشد و ما آن را دریافت می‌کنیم و وقتی می‌گیرد ما نمی‌دانیم؛ کافی، ج۱، ص ۳۷۶.
  6. پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۲.
  7. بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۴ -۶۵.
  8. http://ketaab.iec-md.org/IMAM_KAAZEM/zendegaani_imam_kaazem_modarresi_04.html#14 چهل مثل از قرآن
  9. علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۶۰.
  10. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۴۷.
  11. آگاهی امامان از غیب، ص ۱۰۳.