|
|
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}}
| |
| {{نبوت}} | | {{نبوت}} |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[نظام خلافت مسلمین در حدیث]] - [[نظام خلافت مسلمین در فقه سیاسی]] - [[نظام خلافت مسلمین در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = نظام خلافت مسلمین (پرسش)}} |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نظام خلافت مسلمین در حدیث]] | [[نظام خلافت مسلمین در فقه سیاسی]] | [[نظام خلافت مسلمین در کلام اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نظام خلافت مسلمین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==[[نظام خلافت]]== | | == مقدمه == |
| پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} حوادث شگفتانگیز و [[پیشبینی]] نشدهای در [[جهان اسلام]] رخ داد و ترفندهای برخی از [[خواص]] و [[بیاعتنایی]] [[عوام]] به سفارشات [[رسول خدا]]. [[رهبری جامعه]] را از مسیر اصلی خود [[منحرف]] نمود؛ چنانچه آنها با [[تمسک]] به بهانههای واهی؛ چون: [[جوانی]] و کمتجربگی [[علی]]{{ع}} و نیز تحریک ذائقه [[ریاستطلبی]] سران [[قبایل]] [[مهاجر]] و [[انصار]]، فضا را برای بیتوجهی به [[رهبری علی]]{{ع}} و [[تکیه]] زدن نا اهلان غیرمعصوم بر اریکه [[حکومت دینی]] آماده کردند. | | پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] {{صل}} حوادث شگفتانگیز و [[پیشبینی]] نشدهای در [[جهان اسلام]] رخ داد و ترفندهای برخی از [[خواص]] و [[بیاعتنایی]] [[عوام]] به سفارشات [[رسول خدا]]. [[رهبری جامعه]] را از مسیر اصلی خود [[منحرف]] نمود؛ چنانچه آنها با [[تمسک]] به بهانههای واهی؛ چون: [[جوانی]] و کمتجربگی [[علی]] {{ع}} و نیز تحریک ذائقه [[ریاستطلبی]] سران [[قبایل]] [[مهاجر]] و [[انصار]]، فضا را برای بیتوجهی به [[رهبری علی]] {{ع}} و تکیه زدن نا اهلان غیرمعصوم بر اریکه [[حکومت دینی]] آماده کردند. |
| مجموعه این وقایع چنان سریع و شتابزده اتفاق افتاد که نه تنها علی{{ع}} بلکه [[وفادارترین]] و صادقترین [[یاران پیامبر]]؛ یعنی کسانی چون: [[سلمان]]، [[ابوذر]] و [[مقداد]] پس از [[فراغت]] از [[کفن]] و [[دفن]] رسول خدا از این اتفاق مهم با خبر گردیدند<ref>مظفر، محمد رضا: ماجرای سقیفه، ترجمه غلامرضا سعیدی، ص۲۶۰.</ref>. | | مجموعه این وقایع چنان سریع و شتابزده اتفاق افتاد که نه تنها علی {{ع}} بلکه [[وفادارترین]] و صادقترین [[یاران پیامبر]]؛ یعنی کسانی چون: [[سلمان]]، [[ابوذر]] و [[مقداد]] پس از [[فراغت]] از [[کفن]] و [[دفن]] رسول خدا از این اتفاق مهم با خبر گردیدند<ref>مظفر، محمد رضا: ماجرای سقیفه، ترجمه غلامرضا سعیدی، ص۲۶۰.</ref>. |
| در “نظام خلافت” [[حاکم]] به عنوان [[جانشین پیامبر]] شناخته میشد و موظف بود که [[راه]] و [[سنت]] آن [[حضرت]] را دنبال کند. جهان اسلام طیّ چند قرن متمادی در چارچوب این [[نظام سیاسی]] اداره شد و [[مسلمانان]] در این مدت آشکال مختلفی از نظام خلافت را تجربه کردند. در این قسمت با نگاهی گذرا به دوران [[حاکمیت]] برخی از [[خلفا]]؛ ویژگیهای نظام خلافت بیشتر آشنا میشویم.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۳.</ref> | | در “نظام خلافت” [[حاکم]] به عنوان [[جانشین پیامبر]] شناخته میشد و موظف بود که [[راه]] و [[سنت]] آن [[حضرت]] را دنبال کند. جهان اسلام طیّ چند قرن متمادی در چارچوب این [[نظام سیاسی]] اداره شد و [[مسلمانان]] در این مدت آشکال مختلفی از نظام خلافت را تجربه کردند. در این قسمت با نگاهی گذرا به دوران [[حاکمیت]] برخی از [[خلفا]]؛ ویژگیهای نظام خلافت بیشتر آشنا میشویم.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۳.</ref> |
|
| |
|
| ==[[خلافت ابوبکر]]== | | == [[خلافت ابوبکر]] == |
| [[ابوبکر]]، اولین شخصی است که پس از رسول خدا{{صل}} بر [[مسند]] [[خلافت]] تکیه زد. وی از سوی گروهی از [[صحابه]] و در محلی به نام “سقیفه بنیساعده” به خلافت [[برگزیده]] شد و بیش از دو سال بر مسلمانان [[حکومت]] کرد. در دوران خلافت ابوبکر، [[آیین]] نوپای [[اسلام]] رواج بیشتری یافت و با حرکت صفوف [[مجاهدان]] به مرزهای [[شرق]] و شمال و محاصره [[شهر]] [[دمشق]] از سوی آنان، زمینههای گسترش جغرافیایی جهان اسلام فراهم شد.
| |
| نظام خلافت در دوران ابوبکر با چالشهایی نیز روبهرو بود که از آن جمله باید به: [[بحران]] [[مشروعیت]] این [[نظام]] اشاره کرد. [[مخالفت]] گروهی از بزرگان [[صحابه]] و عدم [[بیعت]] [[اهل بیت پیامبر]] که در رأس آنان امیرالمؤمنین علی{{ع}} قرار داشت، [[مشروعیت]] [[نظام خلافت]] و [[حاکمیت]] شخص [[ابوبکر]] را به شکل جدی زیر سؤال برده بود<ref>رجوع کنید به: مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۱۶.</ref>.
| |
|
| |
|
| [[مصالح امت اسلامی]] ایجاب میکرد که [[امام علی]]{{ع}} نتواند [[مخالفت]] خویش را ابراز نماید؛ البته علت [[سکوت]] آن [[حضرت]] را میتوان در اوضاع [[اجتماعی]] - [[سیاسی]] و شکلگیری قیامهای داخلی در شبه جزیره، وجود قدرتهای بزرگ خارجی؛ چون: [[ایران]] و [[روم]] و همچنین [[خوف]] از [[ترور]]، دانست که به خاطر [[حفظ اسلام]]، انجام گرفت.
| | == [[خلافت عمر]] == |
| امام علی{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] رمز [[انتخاب]]، [[مدارا]] و سکوت را چنین بیان میفرماید: “... من [[جامه]] [[خلافت]] را رها ساختم و دامن خود را از آن در پیچیدم و کنار رفتم؛ در حالی که در کار خود [[اندیشه]] میکردم که آیا دست تنها و بدون [[یاور]] به پا خواسته و [[حق]] خود و [[مردم]] را مطالبه نمایم و یا آنکه در محیط پر [[خفقان]] و [[ظلم]] که [[پیران]] را فرسوده و [[جوانان]] را پیر و پژمرده و مردان [[مؤمن]] را تا واپسین دم [[حیات]] به [[رنج]] و [[سختی]] را داشته، [[صبر]] نمایم؟
| |
| سرانجام دیدم، صبر کردن خردمندانهتر است؛ پس [[شکیبایی]] ورزیدم؛ ولی به سان کسی میماندم که [[خار در چشم]] و [[استخوان در گلو]] دارد، با چشم خود میدیدم که میراثم را به تاراج میبرند”<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| علاوه بر این در خارج از حوزه مرکزی [[جهان اسلام]] گروهی از [[قبایل عرب]] دست به [[شورش]] زده و با [[گرایش]] [[مجدد]] به [[آیین]] [[جاهلیت]]، با گرد آمدن پیرامون اشخاصی که [[ادعای پیامبری]] داشتند و یا با عدم پرداخت [[زکات]]، مشکلاتی را برای [[مسلمین]] پدید آوردند.
| | == [[خلافت عثمان]] == |
| [[خلیفه]] در برخورد با اولین چالش، [[سیاست]] سکوت و برخوردهای زیرکانه و گاه [[خشونتآمیز]] را در پیش گرفت و در نهایت با [[منزوی]] کردن [[مخالفان]]، اذهان عمومی را از توجه جدی به [[بحران]] مذکور باز داشت.
| |
| وی همچنین با اعزام بخشی از [[سپاهیان]] [[اسلام]] به مناطق [[آشوب]] زده و برپایی نبردهایی که در [[تاریخ]] به جنگهای “ردّه” مشهور است، به مقابله با چالش دوم پرداخت و [[شورشیان]] را [[سرکوب]] نمود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ح۳- ۷؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۱۵؛ تاریخ خلفاء ج۲ ص۲۴.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۴.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[خلافت عمر]]== | | == [[خلافت امام علی]] {{ع}} == |
| پس از [[مرگ ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب]] بر [[مسند]] [[خلافت]] [[تکیه]] زد. وی که از سوی [[خلیفه]] پیشین به این سمت [[منصوب]] شد<ref>تاریخ خلفا، ج۲، ص۶۳.</ref>، بیش از ده سال بر [[جامعه اسلامی]] [[حکومت]] کرد. در دوران خلافت عمر، [[قدرت سیاسی]] و نظامی [[مسلمین]] شکوفاتر شد و با [[فتح]] [[ایران]]، [[دمشق]]، [[حمص]]، بعلبک، [[انطاکیه]]، [[بیتالمقدس]] و [[مصر]]، جغرافیای [[جهان اسلام]] به سرعت توسعه یافت.
| |
| در این دوران گسترش جغرافیایی خلافت، سبب پیچیدهتر شدن [[ساختار حکومت]] گردید و برای [[انتخاب کارگزاران]] و [[نظارت]] بر عملکرد آنان، به ویژه در زمینه [[امور مالی]] ضوابط خاصی [[تعیین]] گردید.
| |
|
| |
|
| یکی از معیارهای اصلی خلیفه برای [[انتخاب]] [[کارگزار]]، توان و تجربه نظامی کافی بود. وی کمتر از [[یاران]] مشهور [[پیامبر]] برای [[اداره امور]] استفاده میکرد. دلایلی برای اتخاذ این [[سیاست]] ذکر شده است: ۱. [[آلوده]] شدن به کارهای اجرایی؛ ۲. [[خوف]] از پراکنده شدن در [[شهرها]] و قرار گرفتن در محور [[مخالفت]] علیه خلیفه؛ ۳. جلوگیری از [[نشر احادیث]] [[پیامبر خدا]] در شهرها، چنانچه [[خطیب]] [[بغدادی]] [[نقل]] کرده است که [[عمر]]، در پی ابوالدرداء، [[ابو مسعود انصاری]] و [[عبدالله بن مسعود]] فرستاد و پیغام داد که: این همه [[حدیثی]] که از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل میکنید چیست؟”<ref>رجوع کنید به طبقات کبری، ج۳ ص۴۹۹؛ تاریخ خلفاء، ج۲، ص۷۱-۷۲.</ref>.
| | == [[خلافت امام حسن مجتبی]] {{ع}} == |
| یکی از ویژگیهای مهم دوران [[زمامداری]] عمر، کنترل و نظارت بر [[کارگزاران]] بود؛ بدین شکل که موقع عزیمت آنان به محلّ [[خدمت]]، ثروتشان [[ثبت]] میشد و در وقت بازگشت، [[ثروت]] آنان را به دو نیم تقسیم کرده، نیمهای را به آنان پس میدادند و نیمی دیگر را به [[بیتالمال]] میسپردند که به این کار، اصطلاحاً “مشاطر” [[اموال]] میگویند. اساس این کنترل به این جهت بود که [[عمر]] تقریباً همه [[کارگزاران]] خود را در این باره [[خطاکار]] میدانست و بیشتر از جهت [[مالی]] این کنترل صورت میگرفت؛ ولی در میان کارگزاران خود، به طور محسوس، از [[معاویه بن ابی سفیان]] که بر [[دمشق]] [[حکومت]] میکرد، هیچ گونه بازخواستی نکرد<ref>تاریخ خلفا، ص۷۵-۷۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| [[امام علی]]{{ع}} در [[زمان]] [[خلافت عمر]]، [[مشاور]] [[امین]] و کارآمد حکومت بود و برای گرهگشایی و حل معظلات [[فکری]] و [[مدیریتی]] [[نظام]]، گامهایی اساسی برداشت؛ به همین [[دلیل]]، [[خلیفه]] همواره از نقش هدایتگرانه [[امام]] [[تجلیل]] نموده و رهنمودهای ایشان را بر نظرات دیگر [[صحابه]] مقدم میداشت؛ البته با این وجود، [[مخالفت]] خاموش امام با اصل حکومت، یکی از چالشهای [[نظام خلافت]] در زمان عمر به شمار میآید؛ ضمن اینکه شکل [[انتخاب خلیفه]] دوم که با نحوه [[گزینش]] [[خلیفه اول]] متفاوت بود، “بحران مشروعیت” نظام خلافت را جدیتر میکرد<ref>مروج الذهب، ج۲ ص۳۱۶؛ ماجرای سقیفه، ص۳۳۲.</ref>. | | == [[خلافت بنیامیه]] == |
|
| |
|
| در این دوران همچنین فاصله گرفتن از [[سنتهای اصیل]] [[نبوی]] و رواج برخی [[بدعتها]]، بیتوجهی به اصل [[شایستهسالاری]] و [[انتخاب]] افرادی چون: فرزند [[ابوسفیان]] برای یک [[منصب]] مهم [[حکومتی]] و رواج نابرابریهای غیر عادلانه بین اقشار و نژادهای گوناگون [[مسلمین]]، از جمله [[عرب]] و [[عجم]]، کارکرد نظام خلافت را زیر سؤال برده بود<ref>تاریخ خلفا، ج۲، ص۸۱-۸۲.</ref>.
| | == [[خلافت بنیعباس]] == |
| عمر در آخرین روزهای [[زندگی]]، مانند [[ابوبکر]] در امر انتخاب خلیفه پس از خود [[عثمان]]، سعد و [[عبدالرحمن بن عوف]] و واگذاری [[حق]] انتخاب خلیفه به این [[شورا]]، زمینههای دست یافتن عثمان به [[قدرت]] را فراهم ساخت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۵.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[خلافت عثمان]]== | | == بقایای خلافت == |
| دوران خلافت عثمان، دوران تثبیت و [[حفاظت]] از دستاوردهایی به شمار میرفت که طیّ سالها [[مجاهدت]] و [[فداکاری]] [[لشکر اسلام]] به دست آمده بود. در این دوران همچنین [[نظم]] و [[آرامش]] [[حاکم]] بر مناطق تازه [[فتح]] شده به [[مسلمانان]] امکان داد تا [[عقاید]] و ارزشهای نوین [[مکتب]] را در این مناطق [[ترویج]] کرده و [[پایههای فرهنگی]] [[نظام اسلامی]] را مستحکم سازند. همچنین سرازیر شدن سیل [[غنایم]] و [[وجوهات]] از سرتاسر [[جهان]] پهناور [[اسلام]] به [[خزانه]] [[بیتالمال]]، پشتوانههای [[مالی]] [[نظام خلافت]] را به شدت تقویت کرد و زمینههای ایجاد یک [[تحول]] اساسی در وضعیت معیشتی مسلمانان [[حجاز]] و [[عراق]] را فراهم آورد؛ اما متأسفانه [[مدیریت]] [[ضعیف]]، [[منفعتطلبی]]، فامیلگرایی و بذل و بخششهای بیحساب و کتاب [[خلیفه سوم]] به برخی از اطرافیان، مانع از آن شد که امکانات به دست آمده، به شکل مطلوب مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین به جای [[اصلاح]] وضعیت [[اقتصادی]] عموم [[مسلمین]]، [[اشرافیگری]] در [[جامعه اسلامی]] رواج یافت و گروه معدود و تازهای از [[سرمایهداران]] که در کمترین [[زمان]]، به [[مال]] و [[قدرت]] دست یافته بودند، در میان مسلمین پدیدار شدند<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۹؛ الغدیر، ج۸، ص۲۸۶.</ref>.
| | [[نظام خلافت]] با زوال دولت عباسیان، به طور کلی از میان نرفت؛ بلکه حکومتهایی با همین عنوان، سالها بر بخشهایی از سرزمین [[اسلامی]] [[فرمانروایی]] کردند. |
| | به طور مشخص، [[نظام خلافت]] در [[مصر]] ادامه یافت تا آنکه [[سلطان]] [[سلیم]] اول در سال هشتصد و هشت [[هجری]] به [[عمر]] آن پایان داد و با نهادن عنوان سلطان بر خود، [[سلطنت]] [[عثمانی]] را بنا نهاد. |
| | آنان تا سالها خود را به نام [[خلیفه]]، [[امام]] و یا [[امیرالمؤمنین]] نمیخواندند؛ ولی مجدداً [[لقب]] خلیفه به همان معنای [[زعامت]] بر تمامی [[مسلمانان]] را برای خود [[انتخاب]] کردند. |
| | [[خلافت عثمانی]] تا سال ۱۹۲۴ میلادی ادامه یافت تا آنکه در دوم مارس همان سال به دست [[مصطفی]] آتاتورک [[رئیس]] جمهوری وقت [[ترکیه]]، عنوان [[خلافت]] برداشته شد<ref>تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه، علی جواهر کلام، ص۸۶۱ - ۸۶۲.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۶.</ref> |
|
| |
|
| بدین ترتیب اندکی پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شهر مدینه]] که پایگاه [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و [[معنوی]] آن [[حضرت]] بود، برخی از اساسیترین آموزههای [[اجتماعی]] مکتب، زیر پا گذاشته شد و [[تبعیض]] و شکاف طبقاتی، در بدترین شکل ممکن نمایان گردید.
| | == منابع == |
| [[عثمان]]، نه تنها در توزیع بیتالمال، بلکه در [[گزینش]] [[کارگزاران]] [[حکومت]] نیز بسیار غیر عادلانه [[رفتار]] میکرد و همه [[مناصب]] مهم اجتماعی را به [[بنیامیه]] که در [[دشمنی]] با اسلام سابقه فراوان داشتند، میسپرد؛ حتی کسانی از این [[خاندان]] بر سر کار گماشته شدند که [[مشکلات]] زیادی داشتند؛ از جمله [[حکم بن ابی العاص]] که [[تبعید]] شده [[رسول خدا]]{{صل}} بود و [[شیخین]] او را باز نگردانده بودند، به [[مدینه]] فرا خوانده شد و برای جمعآوری [[صدقات]] [[بنی خزاعه]] به کار گماشته شد. در این دوران نکته منفی دیگری نیز در کارنامه نظام خلافت [[ثبت]] شد و آن عبارت از برخورد بسیار [[خشن]] [[دستگاه حکومت]] با برخی از [[صحابه]] مشهور [[پیامبر]]، مانند [[ابوذر غفاری]] و [[ابن مسعود]] بود که به [[جرم]] [[عدالتخواهی]] و [[اصلاحطلبی]] این افراد، صورت گرفت<ref>عبدالرحمن السیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۲.</ref>.
| | {{منابع}} |
| [[امام علی]]{{ع}} در دوران [[عثمان]] نیز تلاش میکرد تا همچنان به مشاوره و [[خیرخواهی]] [[خلیفه]] را ادامه دهد؛ اما نابهسامانی اوضاع [[حکومت]] و [[بیاعتمادی]] شخص عثمان، به [[اهلبیت پیامبر]]، ایفای این نقش را برای [[امام]] دشوار کرده بود با این وجود بسیاری از گرههای [[خلافت]] در این دوران نیز به دست توانای امام علی{{ع}} گشوده شد و در روزهای بسیار سخت پایان حکومت عثمان، تنها کمکهای ویژه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود که ادامه [[زندگی]] را برای خلیفه و اطرافیانش امکانپذیر میساخت<ref>صبحی صالح، نهجالبلاغه ص۳۵۸.</ref>.
| |
| | |
| در آخرین سال حکومت عثمان، [[نظام خلافت]] با یک بنبست اساسی روبهرو شد. این [[نظام]] که از ابتدا با “بحران مشروعیت” مواجه بود و [[نحوه انتخاب]] [[حاکمان]] آن، هیچ پایه قابل قبولی نداشت، به تدریج از لحاظ [[کارآمدی]] نیز دچار ضعفهای عمده گردید و نقایص اصول و برنامههای اداره آن آشکار شد؛ بنابراین [[جنبش]] مردمی علیه این نظام آغازگردید و [[مسلمانان]] [[مصر]]، [[بصره]]، [[کوفه]] و حتی [[شهر مدینه]] به [[مخالفت]] با حکومت برخاستند<ref>النمیری، تاریخ المدینة المنوره، ج۳، ص۱۱۱۱. ۱۱۲۱.</ref>.
| |
| مسلمانان معترض که نسبت به عملکرد عثمان و فاصله گرفتن وی از [[سنت پیامبر]]، [[اعتراض]] داشتند، ابتدا به مخالفت آرام با حکومت پرداختند؛ اما شیوه برخورد حیلهگرانه عثمان با آنان، نشان داد که او در نظام خلافت، جایگاهی برای [[حقوق مردم]] قائل نیست؛ از این رو [[خانه]] خلیفه به محاصره [[مخالفان]] درآمد و سرانجام پس از [[چهل]] و نه [[روز]] محاصره، عثمان کشته شد.
| |
| | |
| همچنان که گذشت، روی کار آمدن [[خلفا]] که به عنوان “جانشین” [[رسول خدا]]{{صل}} از آن تلقی میشد در مورد خلفای سهگانه با سه روش مختلف صورت گرفت. تنوع [[منابع مشروعیت]] در آغاز شکلگیری نظام خلافت سبب شد که روشهای دیگری همچون [[غلبه]] نیز، وسیله به [[قدرت]] رسیدن خلیفه قرار گیرد.
| |
| نظریهپردازان نظام خلافت به جای استناد به [[نصوص دینی]]، به فعل و [[عمل صحابه]] [[تمسک]] جسته و برای روشهای معمول آنان، توجیه [[شرعی]] و [[مقبولیت]] میساختند و چون رویه منسجم و یکپارچهای در [[مشروعیت]] [[نظام سیاسی]]، وجود نداشت، موجب پراکندگی آرا و نظریات ارایه شده در این موضوع مهم، گردید.
| |
| چنین نگرشی به مشروعیت [[خلافت]]، از آنجا ناشی شد که عدهای بدون توجه به تصریح [[پیامبر]] [[گمان]] بردند که [[منصب]] خلافت و [[اداره امور]] [[دنیوی]] [[مردم]]، در [[متون دینی]]، [[قرآن]] و [[کلام]] [[رسول الله]]{{صل}} بدان تصریح نشده و امر [[حکومت]] و شکل آن، به [[مسلمین]] و [[اجتهاد]] آنان واگذار شده است.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۷.</ref>
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| # [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']] | | # [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{پانویس2}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:نظام خلافت مسلمین]] | | [[رده:نظام خلافت مسلمین]] |
| [[رده:مدخل]]
| | |
| | {{سیاست}} |
| | {{حکومت}} |