تعقل در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
برچسب: واگردانی دستی
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[تعقل]]''' است. "'''[[تعقل]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = تعقل
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[تعقل]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تعقل در قرآن]] - [[تعقل در حدیث]] - [[تعقل در نهج البلاغه]] - [[تعقل در معارف دعا و زیارات]] - [[تعقل در کلام اسلامی]] - [[تعقل در اخلاق اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[تعقل در قرآن]] - [[تعقل در حدیث]] - [[تعقل در نهج البلاغه]] - [[تعقل در معارف دعا و زیارات]] - [[تعقل در کلام اسلامی]] - [[تعقل در اخلاق اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = تعقل (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[تعقل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==[[جایگاه]] [[عقل]]==
*[[قوه]] [[عقل]] در وجود [[انسان]]، اصلی‌ترین وجه تمایز او با سایر موجودات است. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند بر مسئلۀ [[عقل]] و [[تعقل]] تأکید کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}«در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مى‏روند و مايه سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مى‏فرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان براى خردمندانى كه در مى‏يابند نشانه هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴ و ... .</ref>. [[آدمی]] با [[به‌کارگیری عقل]] ([[تعقل]]) به [[شناخت]] و [[معرفت]] دست می‌یابد و در مفهوم کلی، هر گونه دانستن را "[[خردورزی]]" یا "[[تعقل]]" گویند. دانستنی گاه از راه [[تدبر]] و تأمل به دست می‌آید و گاه از گذر تحقیق. از این رو، معنای مقابل آن، [[جهل]] و [[نادانی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>.
*ارج و [[قدر]] [[تعقل]] و [[تدبر]] در [[اسلام]] چنان است که [[عقل]] را "[[پیامبر باطنی]]" خوانده و کنار [[پیامبران]] ظاهری جای داده است. در دیدگاه [[اسلام]] اگر [[خردورزی]] پیش‌زمینۀ [[رفتار]] و [[کردار]] [[انسان]] شود، او را در مسیر رشد و تعالی قرار می‌دهد. بدین‌سان، [[آموزه‌های اسلامی]] ـ برخلاف آموزه‌های [[ادیان]] دیگر ـ راه [[شکوفایی]] و بالندگی [[پیروان]] خویش را در [[پیروی]] از [[عقل]] می‌داند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! آنان همان کسانی‌اند که خداوند راهشان نموده است؛ زیرا آنان صاحبان خردند» سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸</ref>. این پافشاری بر خردگرایی چنین بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} آمده است: «من از نداری و [[تنگدستی]] بر [[امت]] خویش نمی‌ترسم. از این می‌ترسم که کژاندیشی و بی‌تدبیری کنند»<ref>{{متن حدیث|مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی الْفَقْرَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِمْ سُوءَ التَّدْبِیر}}؛ عوالی اللئالی‌،ج ۴، ص۳۹.</ref>. از میان [[مذاهب اسلامی]]، [[تشیع]] بیشتر بر [[خردورزی]] اهتمام دارد. [[دانشمندان شیعه]] برآن‌اند که هر مسلمانی باید با [[تعقل]] و [[تدبر]] [[اصول دین]] را بپذیرد نه با [[تقلید]] و [[عقل]] در کنار [[قرآن]]، [[سنت]] و [[اجماع]]، یکی از منابع [[استنباط]] [[احکام دینی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴-۲۳۵.</ref>.
==[[عقل]] [[رسول باطنی]]==
*در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول]] ظاهری) یاد شده است. [[عقل]] همان [[نور]] و [[نیروی درونی]] است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را به واسطه آن می‌پرستند و می‌شناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از [[درون انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایۀ [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از این‌رو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به‌کارگیری و [[استنتاج]] از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن به‌شدت برحذر می‌دارد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>.
*به خاطر لغزش‌ها و غفلت‌هایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار می‌گیرند و از دلالت [[عقل]] می‌کاهند، فعال‌سازی [[عقل]] [[نیازمند]] [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسان‌ها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزه‌های آنها با [[تعقل]] [[فطری]] خویش آشنا شود و مسیر اندیشۀ خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمی‌دانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>. در [[روایات]] [[امامان معصوم]] {{ع}} نیز با اشاره به [[آیۀ شریفه]]، از [[اهل بیت]] {{ع}} به عنوان [[اهل ذکر]] که باید همواره از آنان پاسخ [[علوم]] و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. [[امام علی]] {{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمی‌شمرد: «پس [[پیامبران]] را به میانشان فرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر آمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آورند و [[نعمت]] او را که از یاد برده‌اند، یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند»<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول}}؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. تعبیر [[امام]] از فعال‌سازی خردی که در پرده [[غفلت]] پنهان شده، استخراج گنجینه‌های پنهان است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل دفائنی]]" می‌شود<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷- ۵۶۸.</ref>.


==عوامل رشد [[تعقل]]==
== [[جایگاه]] [[عقل]] ==
*در [[آموزه‌های اسلامی]] از عواملی یاد شده است که [[خرد]] را می‌پرورانند و به [[خردورزی]] [[انسان]] جهت می‌بخشند. از آن جمله است: [[دل]] سپردن به [[کلام الهی]] و تن دادن به فرمان‌های آسمانی؛ دانشجویی و تجربه‌آموزی؛ همنشینی با [[خردمندان]]؛ سیر در آفاق و نظر کردن در [[سرنوشت]] گذشتگان؛ سیر در انفس و اندیشیدن دربارۀ خود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
* [[قوه]] [[عقل]] در وجود [[انسان]]، اصلی‌ترین وجه تمایز او با سایر موجودات است. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند بر مسئلۀ [[عقل]] و [[تعقل]] تأکید کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}«در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مى‏روند و مايه سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مى‏فرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان براى خردمندانى كه در مى‏يابند نشانه هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴ و ... .</ref>. [[آدمی]] با [[به‌کارگیری عقل]] ([[تعقل]]) به [[شناخت]] و [[معرفت]] دست می‌یابد و در مفهوم کلی، هر گونه دانستن را "[[خردورزی]]" یا "[[تعقل]]" گویند. دانستنی گاه از راه [[تدبر]] و تأمل به دست می‌آید و گاه از گذر تحقیق. از این رو، معنای مقابل آن، [[جهل]] و [[نادانی]] است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>.
==موانع [[تعقل]]==
* ارج و [[قدر]] [[تعقل]] و [[تدبر]] در [[اسلام]] چنان است که [[عقل]] را "[[پیامبر باطنی]]" خوانده و کنار [[پیامبران]] ظاهری جای داده است. در دیدگاه [[اسلام]] اگر [[خردورزی]] پیش‌زمینۀ [[رفتار]] و [[کردار]] [[انسان]] شود، او را در مسیر رشد و تعالی قرار می‌دهد. بدین‌سان، [[آموزه‌های اسلامی]] ـ برخلاف آموزه‌های [[ادیان]] دیگر ـ راه [[شکوفایی]] و بالندگی [[پیروان]] خویش را در [[پیروی]] از [[عقل]] می‌داند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! آنان همان کسانی‌اند که خداوند راهشان نموده است؛ زیرا آنان صاحبان خردند» سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸</ref>. این پافشاری بر خردگرایی چنین بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} آمده است: «من از نداری و [[تنگدستی]] بر [[امت]] خویش نمی‌ترسم. از این می‌ترسم که کژاندیشی و بی‌تدبیری کنند»<ref>{{متن حدیث|مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی الْفَقْرَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِمْ سُوءَ التَّدْبِیر}}؛ عوالی اللئالی‌،ج ۴، ص۳۹.</ref>. از میان [[مذاهب اسلامی]]، [[تشیع]] بیشتر بر [[خردورزی]] اهتمام دارد. [[دانشمندان شیعه]] برآن‌اند که هر مسلمانی باید با [[تعقل]] و [[تدبر]] [[اصول دین]] را بپذیرد نه با [[تقلید]] و [[عقل]] در کنار [[قرآن]]، [[سنت]] و [[اجماع]]، یکی از منابع [[استنباط]] [[احکام دینی]] است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴-۲۳۵.</ref>.
*از [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] [[شیعی]] بر می‌آید که گاه موانعی پیش راه [[خردورزی]] قد بلند می‌کنند و [[انسان]] را از این [[نعمت]] بس بزرگ، بی‌نصیب می‌سازند. مهمترین آنها عبارتند از: [[خواهش‌های نفسانی]]؛ عادات و سنت‌های نادرست؛ [[خودپسندی]] و بی‌نیاز پنداشتن خویش از [[عقل]]؛ همنشینی با نادانان و روی‌گردانی از [[خردمندان]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
== [[عقل]] [[رسول باطنی]] ==
==فواید [[تعقل]]==
* در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول]] ظاهری) یاد شده است. [[عقل]] همان [[نور]] و [[نیروی درونی]] است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را به واسطه آن می‌پرستند و می‌شناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از [[درون انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایۀ [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از این‌رو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به‌کارگیری و [[استنتاج]] از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن به‌شدت برحذر می‌دارد<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>.
*همچنین [[خردورزی]] و [[به‌کارگیری عقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] فوایدی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود: [[عدالت]]؛ [[دین‌داری]]؛ [[ادب‌ورزی]]؛ [[حق‌ورزی]]؛ [[حق‌گرایی]]؛ [[عمل صالح]]؛ [[رفق و مدارا]]؛ [[بخشش]] و [[گذشت]]؛ [[تدبیر در امور]]؛ [[راستی]] و [[صداقت]]؛ [[فهم]] و [[درک]] مواضع و مسائل؛ [[دوری از دنیا]]؛ [[آخرت‌گرایی]]؛ [[پاک‌دامنی]]؛ [[تجربه‌اندوزی]] و [[عبرت‌پذیری]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۸.</ref>.
* به خاطر لغزش‌ها و غفلت‌هایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار می‌گیرند و از دلالت [[عقل]] می‌کاهند، فعال‌سازی [[عقل]] [[نیازمند]] [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسان‌ها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزه‌های آنها با [[تعقل]] [[فطری]] خویش آشنا شود و مسیر اندیشۀ خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمی‌دانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>. در [[روایات]] [[امامان معصوم]] {{ع}} نیز با اشاره به [[آیۀ شریفه]]، از [[اهل بیت]] {{ع}} به عنوان [[اهل ذکر]] که باید همواره از آنان پاسخ [[علوم]] و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. [[امام علی]] {{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمی‌شمرد: «پس [[پیامبران]] را به میانشان فرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر آمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آورند و [[نعمت]] او را که از یاد برده‌اند، یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند»<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول}}؛ ‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. تعبیر [[امام]] از فعال‌سازی خردی که در پرده [[غفلت]] پنهان شده، استخراج گنجینه‌های پنهان است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل دفائنی]]" می‌شود<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷- ۵۶۸.</ref>.


==منابع==
== عوامل رشد [[تعقل]] ==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* در [[آموزه‌های اسلامی]] از عواملی یاد شده است که [[خرد]] را می‌پرورانند و به [[خردورزی]] [[انسان]] جهت می‌بخشند. از آن جمله است: [[دل]] سپردن به [[کلام الهی]] و تن دادن به فرمان‌های آسمانی؛ دانشجویی و تجربه‌آموزی؛ همنشینی با [[خردمندان]]؛ سیر در آفاق و نظر کردن در [[سرنوشت]] گذشتگان؛ سیر در انفس و اندیشیدن دربارۀ خود<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']]
== موانع [[تعقل]] ==
* از [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] [[شیعی]] بر می‌آید که گاه موانعی پیش راه [[خردورزی]] قد بلند می‌کنند و [[انسان]] را از این [[نعمت]] بس بزرگ، بی‌نصیب می‌سازند. مهمترین آنها عبارتند از: [[خواهش‌های نفسانی]]؛ عادات و سنت‌های نادرست؛ [[خودپسندی]] و بی‌نیاز پنداشتن خویش از [[عقل]]؛ همنشینی با نادانان و روی‌گردانی از [[خردمندان]]<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
== فواید [[تعقل]] ==
* همچنین [[خردورزی]] و [[به‌کارگیری عقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] فوایدی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود: [[عدالت]]؛ [[دین‌داری]]؛ [[ادب‌ورزی]]؛ [[حق‌ورزی]]؛ [[حق‌گرایی]]؛ [[عمل صالح]]؛ [[رفق و مدارا]]؛ [[بخشش]] و [[گذشت]]؛ [[تدبیر در امور]]؛ [[راستی]] و [[صداقت]]؛ [[فهم]] و [[درک]] مواضع و مسائل؛ [[دوری از دنیا]]؛ [[آخرت‌گرایی]]؛ [[پاک‌دامنی]]؛ [[تجربه‌اندوزی]] و [[عبرت‌پذیری]]<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۸.</ref>.


==جستارهای وابسته==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:تعقل]]
[[رده:تعقل]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۲۶

جایگاه عقل

عقل رسول باطنی

عوامل رشد تعقل

موانع تعقل

فواید تعقل

منابع

پانویس

  1. ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ«در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مى‏روند و مايه سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مى‏فرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان براى خردمندانى كه در مى‏يابند نشانه هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴ و ... .
  2. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۴؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۷.
  3. «پس به بندگان من مژده بده! آنان همان کسانی‌اند که خداوند راهشان نموده است؛ زیرا آنان صاحبان خردند» سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸
  4. «مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی الْفَقْرَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِمْ سُوءَ التَّدْبِیر»؛ عوالی اللئالی‌،ج ۴، ص۳۹.
  5. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۴-۲۳۵.
  6. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۷.
  7. «اگر نمی‌دانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  8. «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»؛ ‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.
  9. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۷- ۵۶۸.
  10. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۵.
  11. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۵.
  12. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۸.