عقل در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%;...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| موضوع مرتبط = عقل
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عقل]]''' است. "'''[[عقل]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| عنوان مدخل  = عقل
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[عقل در لغت]] - [[عقل در قرآن]] - [[عقل در حدیث]] - [[عقل در نهج البلاغه]] - [[عقل در کلام اسلامی]] - [[عقل در فلسفه اسلامی]] - [[عقل در اخلاق اسلامی]] - [[عقل در معارف مهدویت]] - [[عقل در فقه سیاسی]] - [[عقل در معارف دعا و زیارات]] - [[عقل در معارف و سیره علوی]] - [[عقل در معارف و سیره سجادی]] - [[عقل در معارف و سیره حسینی]] - [[عقل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عقل در لغت]] - [[عقل در قرآن]] - [[عقل در حدیث]] - [[عقل در نهج البلاغه]] - [[عقل در کلام اسلامی]] - [[عقل در فلسفه اسلامی]] - [[عقل در اخلاق اسلامی]] - [[عقل در معارف مهدویت]] - [[عقل در فقه سیاسی]] - [[عقل در معارف دعا و زیارات]] - [[عقل در معارف و سیره سجادی]] - [[عقل در معارف و سیره رضوی]] - [[عقل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]</div>
| پرسش مرتبط  =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
}}
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عقل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[نفوس]] [[انسانی]] ذومراتب است و به تناسبی که نفس در مراتب کمالی خود [[سیر]] می‌نماید، [[عقل]] او لطیف‌تر و دقیق‌تر می‌شود؛ تا به آنجا که به تعبیر شیخ الرئیس، از عقل هیولانی و بالقوه -که [[جرجانی]] آن را تنها در مرتبه [[استعداد]] محض می‌داند- به مرتبه عقل بالملکه می‌رسد و در افراد تحصیل‌کرده شکل می‌گیرد و [[قدرت]] بر [[استدلال]] و [[استنتاج]] نظریات از کلیات را می‌یابد. و در مرتبه سوم، به واسطه ممارست و تمرین، عقل به درجه‌ای از [[بلوغ]] و قدرت نائل می‌شود که هرگاه [[اراده]] کند، امور نظری برایش به سرعت روشن شده و دیگر نیازی به [[اقامه برهان]] ندارد و [[ملکه]] استدلال برای او حاصل می‌شود. در این مرحله، او را عقل بالفعل می‌نامند. مرتبه چهارم، که با قدرت گرفتن مرتبه قبل حاصل می‌شود، در اصطلاح ارسطو و ابن‌سینا، عقل بالمستفاد نامیده شده؛ به این ترتیب که قوّه عاقله نفس به حدّی [[قوی]] می‌شود که امور نظری، مانند بدیهیات برای او روشن می‌گردد و او بدون نیاز به [[فکر]] و یا اقامه برهان، می‌تواند امور [[حقیقی]] را از [[باطل]] تفکیک کند. [[حکما]] مرتبه پنجم از عقل را مقامی فوق حدّ انسان‌های عادی می‌دانستند و آن را [[مقام]] عقل فعّال نامیده‌اند؛ این مقام، مدبِّر عالم و [[مربّی]] [[عقول]] انسانی است. به تناسبی که عقول انسانی در تحت [[تربیت]] [[شرایع الهی]]، سیرکمالی به مراتب عالی خود بنمایند، از [[هدایت]] و تربیت عقل فعّال بهره بیشتری می‌برند. بیان ارسطو در پایان تقسیمات خود چنین است: {{عربی|و اذا أصبح العقل الانسانی شدید الاتصال بالعقل الفعال، کأنه یعرف کل شیء من نفسه سمی بالعقل القدسی}}<ref>المعجم الفلسفی، ج۲، ص۸۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۱۹۶.</ref>
[[نفوس]] [[انسانی]] ذومراتب است و به تناسبی که نفس در مراتب کمالی خود [[سیر]] می‌نماید، [[عقل]] او لطیف‌تر و دقیق‌تر می‌شود؛ تا به آنجا که به تعبیر شیخ الرئیس، از عقل هیولانی و بالقوه ـ که [[جرجانی]] آن را تنها در مرتبه [[استعداد]] محض می‌داند ـ به مرتبه عقل بالملکه می‌رسد و در افراد تحصیل‌کرده شکل می‌گیرد و [[قدرت]] بر [[استدلال]] و [[استنتاج]] نظریات از کلیات را می‌یابد و در مرتبه سوم، به واسطه ممارست و تمرین، عقل به درجه‌ای از [[بلوغ]] و قدرت نائل می‌شود که هرگاه [[اراده]] کند، امور نظری برایش به سرعت روشن شده و دیگر نیازی به [[اقامه برهان]] ندارد و [[ملکه]] استدلال برای او حاصل می‌شود. در این مرحله، او را عقل بالفعل می‌نامند. مرتبه چهارم که با قدرت گرفتن مرتبه قبل حاصل می‌شود، در اصطلاح ارسطو و ابن‌سینا، عقل بالمستفاد نامیده شده؛ به این ترتیب که قوّه عاقله نفس به حدّی [[قوی]] می‌شود که امور نظری، مانند بدیهیات برای او روشن می‌گردد و او بدون نیاز به [[فکر]] و یا اقامه برهان، می‌تواند امور [[حقیقی]] را از [[باطل]] تفکیک کند. [[حکما]] مرتبه پنجم از عقل را مقامی فوق حدّ انسان‌های عادی می‌دانستند و آن را [[مقام]] عقل فعّال نامیده‌اند؛ این مقام، مدبِّر عالم و [[مربّی]] [[عقول]] انسانی است. به تناسبی که عقول انسانی در تحت [[تربیت]] [[شرایع الهی]]، سیرکمالی به مراتب عالی خود بنمایند، از [[هدایت]] و تربیت عقل فعّال بهره بیشتری می‌برند. بیان ارسطو در پایان تقسیمات خود چنین است: {{عربی|و اذا أصبح العقل الانسانی شدید الاتصال بالعقل الفعال، کأنه یعرف کل شیء من نفسه سمی بالعقل القدسی}}<ref>المعجم الفلسفی، ج۲، ص۸۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۱۹۶.</ref>
== عقل نظری و عملی ==
در کتاب‌های حکمی، عقل را از [[جهت]] نوع فعالیت، در یک تقسیم‌بندی کلی، به عقل نظری و عملی تقسیم می‌کنند. عقل نظری به [[قوه]] مدرکه کلیات در معقولات گفته می‌شود که با ترتیب قیاسات و [[اقامه برهان]]، امور نظری را [[کشف]] می‌کند. [[عقل عملی]]، در مسائل ارزشی، از قبیل [[اخلاق]] و [[حقوق]] و مسائل [[اجتماعی]] و [[خانوادگی]] به کار می‌رود؛ به این ترتیب که با تشخیص امور [[نافع]] از [[مضر]] و تفکیک [[حق]] از [[باطل]]، (به [[زعم]] خود، در نفس ایجاد [[شوق]] و رغبت برای انجام امور نافع و [[نفرت]] از انجام امور مضر در جزئیات می‌نماید<ref>الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۹، ص۸۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۱۹۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==  
{{مدخل وابسته}}
* [[حِجْر]]
* [[ذهن]]
* [[فکر]]
* [[تعقل]]
* [[تفکر]]
* [[مراتب عقل]]
* [[عقل پیامبر]]
* [[عقل عملی]]
* [[عقل نظری]]
* [[آثار عقل]]
* [[ادبار عقل]]
* [[آفات عقل]]
* [[اقبال عقل]]
* [[تمامیت عقل]]
* [[خواب عقل]]
* [[علم اخلاق]]
* [[فضیلت عقل]]
* [[کرامت عاقل]]
* [[نصف العقل]]
* [[ادراک عقول]]
* [[علم عقلی بسیط]]
* [[علم کلی محیط]]
* [[عقل اجمالی]]
* [[عقل تفصیلی]]
* [[انواع تعقل]]
* [[تصور کلی]]
* [[علم جزئی]]
* [[قلمرو عقل]]
* [[کاوش‌های عقلی]]
* [[نقل]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1379150.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲''']]
# [[پرونده:1379150.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عقل]]
[[رده:عقل]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۲

مقدمه

نفوس انسانی ذومراتب است و به تناسبی که نفس در مراتب کمالی خود سیر می‌نماید، عقل او لطیف‌تر و دقیق‌تر می‌شود؛ تا به آنجا که به تعبیر شیخ الرئیس، از عقل هیولانی و بالقوه ـ که جرجانی آن را تنها در مرتبه استعداد محض می‌داند ـ به مرتبه عقل بالملکه می‌رسد و در افراد تحصیل‌کرده شکل می‌گیرد و قدرت بر استدلال و استنتاج نظریات از کلیات را می‌یابد و در مرتبه سوم، به واسطه ممارست و تمرین، عقل به درجه‌ای از بلوغ و قدرت نائل می‌شود که هرگاه اراده کند، امور نظری برایش به سرعت روشن شده و دیگر نیازی به اقامه برهان ندارد و ملکه استدلال برای او حاصل می‌شود. در این مرحله، او را عقل بالفعل می‌نامند. مرتبه چهارم که با قدرت گرفتن مرتبه قبل حاصل می‌شود، در اصطلاح ارسطو و ابن‌سینا، عقل بالمستفاد نامیده شده؛ به این ترتیب که قوّه عاقله نفس به حدّی قوی می‌شود که امور نظری، مانند بدیهیات برای او روشن می‌گردد و او بدون نیاز به فکر و یا اقامه برهان، می‌تواند امور حقیقی را از باطل تفکیک کند. حکما مرتبه پنجم از عقل را مقامی فوق حدّ انسان‌های عادی می‌دانستند و آن را مقام عقل فعّال نامیده‌اند؛ این مقام، مدبِّر عالم و مربّی عقول انسانی است. به تناسبی که عقول انسانی در تحت تربیت شرایع الهی، سیرکمالی به مراتب عالی خود بنمایند، از هدایت و تربیت عقل فعّال بهره بیشتری می‌برند. بیان ارسطو در پایان تقسیمات خود چنین است: و اذا أصبح العقل الانسانی شدید الاتصال بالعقل الفعال، کأنه یعرف کل شیء من نفسه سمی بالعقل القدسی[۱].[۲]

عقل نظری و عملی

در کتاب‌های حکمی، عقل را از جهت نوع فعالیت، در یک تقسیم‌بندی کلی، به عقل نظری و عملی تقسیم می‌کنند. عقل نظری به قوه مدرکه کلیات در معقولات گفته می‌شود که با ترتیب قیاسات و اقامه برهان، امور نظری را کشف می‌کند. عقل عملی، در مسائل ارزشی، از قبیل اخلاق و حقوق و مسائل اجتماعی و خانوادگی به کار می‌رود؛ به این ترتیب که با تشخیص امور نافع از مضر و تفکیک حق از باطل، (به زعم خود، در نفس ایجاد شوق و رغبت برای انجام امور نافع و نفرت از انجام امور مضر در جزئیات می‌نماید[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. المعجم الفلسفی، ج۲، ص۸۶.
  2. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۱۹۶.
  3. الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۹، ص۸۳.
  4. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۱۹۶.