تجارت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = تجارت
| عنوان مدخل  = تجارت
| مداخل مرتبط = [[تجارت در قرآن]] - [[تجارت در حدیث]] - [[تجارت در فقه اسلامی]] - [[تجارت در معارف و سیره معصوم]] - [[تجارت در معارف و سیره نبوی]] - [[تجارت در معارف و سیره علوی]] - [[تجارت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تجارت خارجی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{نبوت}}
== مقدمه ==
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[تجارت]]''' است. "'''[[تجارت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
[[تجارت]] از ماده «ت ج ر» به معنی [[داد و ستد]]، معامله، [[کسب و کار]]، [[خرید و فروش]] و نیز به معنی «سرمایه» و «[[مال]]» نیز به کار رفته است. معنای عرفی آن، خرید و فروش و تصرف در اصل سرمایه برای دستیابی به سود است. از کلمات همسوی آن «بیع» و «شراء» را می‌‌توان نام برد.
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تجارت در قرآن]] - [[تجارت در حدیث]] - [[تجارت در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
راغب اصفهانی گوید: «تجارت به معنی تصرف در سرمایه برای کسب سود و منفعت است». گفته‌اند: در زبان [[عرب]] تنها واژه‌ای که حروف اصلی آن «ت» و «ج» است همین کلمه است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ}}<ref>«آنان همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود خریدند و سوداشان سودی نکرد و رهیافته نبودند» سوره بقره، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که  به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده  رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است» سوره جمعه، آیه ۱۱.</ref>


==نکات==
مقصود از «تجارت» در [[آیه]] {{متن قرآن| هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! آیا (می‌خواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان می‌بخشد؟» سوره صف، آیه ۱۰.</ref> [[ایمان]] و [[جهاد]] است که در آیه بعد به آن اشاره شده است: {{متن قرآن|تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.</ref>. روشن است که [[افعال]] «می‌آورید» و «می‌کنید» جمله خبری است، اما مفهوم انشایی دارد یعنی [[ایمان]] بیاورید و جهاد بکنید.
در این دو [[آیه]] مطالب زیر به دست می‌آید:
#علاقه به تجارت در حد ترجیح آن بر [[خدا]] و [[رسول]] و [[جهاد]] در راه [[خداوند]] سبب [[فسق]] [[انسان]]، و [[محرومیت از هدایت الهی]]: {{متن قرآن|وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«این (روش) نزدیک‌تر است به اینکه گواهی دادن را درست به جای آورند یا بترسند که سوگندهایی جایگزین سوگندهای آنان شود و از خداوند پروا کنید و گوش فرا دهید و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۱۰۸.</ref>» و در پی دارنده تهدید [[خداوند]] اعلان شده است: {{متن قرآن|فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ}}<ref>«بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.</ref>
#[[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] از سوی [[خداوند]] به سبب ترک [[پیامبر]] در حال ایراد خطبه‌های [[نماز]] برای تجارت و یا تماشای [[لهو]] [[نکوهش]] شده‌اند. {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ}}<ref>«و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده  رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است» سوره جمعه، آیه ۱۱.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
[[تجارت]] در اصطلاح [[فقها]] در معنای معاوضه به قصد سود بردن نیز ذکر گردیده است. از این رو، برخی فقها قصد کسب و سود بردن را در تحقق تجارت لازم دانسته‌اند<ref>مسالک الافهام، ج۳، ص۱۱۷.</ref>. برخی عنوان مکاسب و متاجر را جایگزین تجارت و تاجر کرده سپس برای انواع کسب‌ها همچون بیع، اجاره، مزارعه و [[مضاربه]] بابی مستقل منعقد نموده و هر یک از ابواب یاد شده را زیرمجموعه عنوان مکاسب یا مکاسب و متاجر قرار داده‌اند<ref>مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۰-۱۱.</ref>.


==منابع==
در اصطلاح علم حقوق، [[تجارت]]، عبارت است از هر گونه تلاش برای به دست آوردن [[اموال]] و جلب خدمات و [[پول]] برای مبادله با آنها؛ خواه قبل از مبادله تصرف و [[تغییر]] شکلی در اموال صورت گرفته باشد یا نه و خواه آن مبادلات به صورت اجاره باشد یا انتقال [[مالکیت]] خدمات و منافع در برابر ثمن<ref>ترمینولوژی حقوق، ج۲، ص۱۱۴۱.</ref>.
 
از جمله مصادیق مهم تجارت، بیع است که آن را «[[خرید و فروش]]»، «مبادله [[مال]] به مال» یا «تملیک چیزی در مقابل عوض معلوم» تعریف کرده‌اند<ref>المکاسب، ج۱، ص۵، ۳۵، ۸۸ و ۱۰۶.</ref>. از ظاهر آیه {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>. چنین بر می‌آید که [[تجارت]]، مفهومی جدا از بیع و عام‌تر از آن دارد.
 
در [[قرآن کریم]] به تجارت و [[داد و ستد]] [[انسان‌ها]] با یکدیگر اهمیت بسیار داده شده است و [[مسلمانان]] به آن ترغیب شده‌اند و در آیاتی چند با تعبیر «جستجوی فضل الهی» از آن یاد شده است. {{متن قرآن|أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>.
 
در [[جزیرة العرب]] مسئله تجارت امری مرسوم و حائز اهمیت فراوان بوده و بر همین اساس [[آیات]] [[سوره]] ایلاف اشاره به کوچ تابستانی و زمستانی [[قریش]] برای تجارت دارد. از طرف دیگر نیز به رام بودن [[زمین]] برای امر تجارت نیز اشاره شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ}}<ref>«اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.</ref>. حتی تجارت کردن به هنگام [[مناسک حج]] را نیز امری [[مباح]] شمرده و با تعبیر {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.</ref> به گوشه‌ای از [[فلسفه]] [[حج]] نیز اشاره فرموده است.
 
از جمله شرایط تجارت، [[بلوغ]]، [[رشد]]، [[عقل]]، [[اختیار]] و [[رضایت]] طرفین و [[مالکیت]] شخص مالک بر [[مال]] مورد معامله است. در ضمن چیز مورد تجارت و معامله باید اولاً مالیت داشته باشد، ثانیاً شیء مورد معامله باید طاهر باشد؛ زیرا معامله اشیاء نجسی چون خمر و مردار جایز نیست، ثالثاً شیء مورد معامله قابلیت [[تسلیم]] داشته باشد، رابعاً مقدار و اندازه و حد و مرز شیء مورد معامله، معلوم و شخص باشد. خامساً معامله و تجارت با الفاظی مخصوص انجام پذیرد که اصطلاحاً صیغه نامیده می‌شود. مانند لفظ «بِعْتُ» یا «شَرَیتُ» (فروختم) یا «مَلَّلکتُ» (تملیک کردم) برای شخص بایح و الفاظ مثلاً «اِشْتَرَیْتُ» (خریدم) یا «تَمَلَّکتُ» (مالک شدم) یا «قَبِلْتُ» (قبول کردم) برای مشتری در [[عقد]] بیع و [[تجارت]] لازم و ضروری است. و اگر معامله بدون صیغه واقع شود در آن صورت «معامله معاطاتی» خواهد بود. که بعضی از فقهاء آن را جایز دانسته‌اند. حتی برخی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ}}<ref>«خرید و فروش را حلال» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> را عام و شامل بیع معاطاتی دانسته‌اند<ref>کتاب البیع، ج۱، ص۶۲ و ۶۳-۱۴۵.</ref>. برای صحت بیع به آیه {{متن قرآن|أَوْفُوا بِالْعُقُودِ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.</ref> نیز استناد شده است با این [[استدلال]] که {{متن قرآن|الْعُقُودِ}}}} در آیه به معنای [[عهد]] و [[پیمان]] است که گاه با لفظ و گاه با غیر لفظ تحقق پیدا می‌کند<ref>منهاج الفقاهه، ج۳، ص۹۷.</ref> و علاوه بر این، [[سیره]] عقلاء و متشرعه نیز آن را صحیح می‌شمارد.
 
از جمله اقسام تجارت، بیع، اجاره، جُعاله و [[مضاربه]] می‌باشد. از جمله تجارت‌های ممنوع و [[حرام]]، بیع ربوی و [[خرید و فروش]] مردار است. همچنین خرید و فروش مسکرات و نیز هر نوع کسب و کاری که از راه حرام باشد.
 
مسائل جزئی مربوط به معاملات و امور [[تجاری]] در کتب مفصل [[فقهی]] مانند شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام از [[محقق حلی]] و جواهرالکلام از [[محمد حسن نجفی]] و الخلاف فی الأحکام از [[شیخ طوسی]] و بیع مکاسب و [[شیخ انصاری]] و دیگر فقهای معاصر به تفصیل ذکر شده است<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تجارت - کوشا (مقاله)|مقاله «تجارت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۳۱-۳۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱۵ - ۴۱۶.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تجارت - کوشا (مقاله)|مقاله «تجارت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
 
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:تجارت در قرآن]]
[[رده:تجارت]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۷

مقدمه

تجارت از ماده «ت ج ر» به معنی داد و ستد، معامله، کسب و کار، خرید و فروش و نیز به معنی «سرمایه» و «مال» نیز به کار رفته است. معنای عرفی آن، خرید و فروش و تصرف در اصل سرمایه برای دستیابی به سود است. از کلمات همسوی آن «بیع» و «شراء» را می‌‌توان نام برد.

راغب اصفهانی گوید: «تجارت به معنی تصرف در سرمایه برای کسب سود و منفعت است». گفته‌اند: در زبان عرب تنها واژه‌ای که حروف اصلی آن «ت» و «ج» است همین کلمه است: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ[۱]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ[۲]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۳].

مقصود از «تجارت» در آیه ﴿ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ[۴] ایمان و جهاد است که در آیه بعد به آن اشاره شده است: ﴿تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۵]. روشن است که افعال «می‌آورید» و «می‌کنید» جمله خبری است، اما مفهوم انشایی دارد یعنی ایمان بیاورید و جهاد بکنید.

تجارت در اصطلاح فقها در معنای معاوضه به قصد سود بردن نیز ذکر گردیده است. از این رو، برخی فقها قصد کسب و سود بردن را در تحقق تجارت لازم دانسته‌اند[۶]. برخی عنوان مکاسب و متاجر را جایگزین تجارت و تاجر کرده سپس برای انواع کسب‌ها همچون بیع، اجاره، مزارعه و مضاربه بابی مستقل منعقد نموده و هر یک از ابواب یاد شده را زیرمجموعه عنوان مکاسب یا مکاسب و متاجر قرار داده‌اند[۷].

در اصطلاح علم حقوق، تجارت، عبارت است از هر گونه تلاش برای به دست آوردن اموال و جلب خدمات و پول برای مبادله با آنها؛ خواه قبل از مبادله تصرف و تغییر شکلی در اموال صورت گرفته باشد یا نه و خواه آن مبادلات به صورت اجاره باشد یا انتقال مالکیت خدمات و منافع در برابر ثمن[۸].

از جمله مصادیق مهم تجارت، بیع است که آن را «خرید و فروش»، «مبادله مال به مال» یا «تملیک چیزی در مقابل عوض معلوم» تعریف کرده‌اند[۹]. از ظاهر آیه ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ[۱۰]. چنین بر می‌آید که تجارت، مفهومی جدا از بیع و عام‌تر از آن دارد.

در قرآن کریم به تجارت و داد و ستد انسان‌ها با یکدیگر اهمیت بسیار داده شده است و مسلمانان به آن ترغیب شده‌اند و در آیاتی چند با تعبیر «جستجوی فضل الهی» از آن یاد شده است. ﴿أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ[۱۱].

در جزیرة العرب مسئله تجارت امری مرسوم و حائز اهمیت فراوان بوده و بر همین اساس آیات سوره ایلاف اشاره به کوچ تابستانی و زمستانی قریش برای تجارت دارد. از طرف دیگر نیز به رام بودن زمین برای امر تجارت نیز اشاره شده است: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ[۱۲]. حتی تجارت کردن به هنگام مناسک حج را نیز امری مباح شمرده و با تعبیر ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ[۱۳] به گوشه‌ای از فلسفه حج نیز اشاره فرموده است.

از جمله شرایط تجارت، بلوغ، رشد، عقل، اختیار و رضایت طرفین و مالکیت شخص مالک بر مال مورد معامله است. در ضمن چیز مورد تجارت و معامله باید اولاً مالیت داشته باشد، ثانیاً شیء مورد معامله باید طاهر باشد؛ زیرا معامله اشیاء نجسی چون خمر و مردار جایز نیست، ثالثاً شیء مورد معامله قابلیت تسلیم داشته باشد، رابعاً مقدار و اندازه و حد و مرز شیء مورد معامله، معلوم و شخص باشد. خامساً معامله و تجارت با الفاظی مخصوص انجام پذیرد که اصطلاحاً صیغه نامیده می‌شود. مانند لفظ «بِعْتُ» یا «شَرَیتُ» (فروختم) یا «مَلَّلکتُ» (تملیک کردم) برای شخص بایح و الفاظ مثلاً «اِشْتَرَیْتُ» (خریدم) یا «تَمَلَّکتُ» (مالک شدم) یا «قَبِلْتُ» (قبول کردم) برای مشتری در عقد بیع و تجارت لازم و ضروری است. و اگر معامله بدون صیغه واقع شود در آن صورت «معامله معاطاتی» خواهد بود. که بعضی از فقهاء آن را جایز دانسته‌اند. حتی برخی آیه ﴿وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ[۱۴] را عام و شامل بیع معاطاتی دانسته‌اند[۱۵]. برای صحت بیع به آیه ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ[۱۶] نیز استناد شده است با این استدلال که ﴿الْعُقُودِ}} در آیه به معنای عهد و پیمان است که گاه با لفظ و گاه با غیر لفظ تحقق پیدا می‌کند[۱۷] و علاوه بر این، سیره عقلاء و متشرعه نیز آن را صحیح می‌شمارد.

از جمله اقسام تجارت، بیع، اجاره، جُعاله و مضاربه می‌باشد. از جمله تجارت‌های ممنوع و حرام، بیع ربوی و خرید و فروش مردار است. همچنین خرید و فروش مسکرات و نیز هر نوع کسب و کاری که از راه حرام باشد.

مسائل جزئی مربوط به معاملات و امور تجاری در کتب مفصل فقهی مانند شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام از محقق حلی و جواهرالکلام از محمد حسن نجفی و الخلاف فی الأحکام از شیخ طوسی و بیع مکاسب و شیخ انصاری و دیگر فقهای معاصر به تفصیل ذکر شده است[۱۸].

منابع

پانویس

  1. «آنان همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود خریدند و سوداشان سودی نکرد و رهیافته نبودند» سوره بقره، آیه ۱۶.
  2. «ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
  3. «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  4. «ای مؤمنان! آیا (می‌خواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان می‌بخشد؟» سوره صف، آیه ۱۰.
  5. «به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۱.
  6. مسالک الافهام، ج۳، ص۱۱۷.
  7. مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۰-۱۱.
  8. ترمینولوژی حقوق، ج۲، ص۱۱۴۱.
  9. المکاسب، ج۱، ص۵، ۳۵، ۸۸ و ۱۰۶.
  10. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.
  11. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  12. «اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.
  13. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.
  14. «خرید و فروش را حلال» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
  15. کتاب البیع، ج۱، ص۶۲ و ۶۳-۱۴۵.
  16. «ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.
  17. منهاج الفقاهه، ج۳، ص۹۷.
  18. کوشا، محمد علی، مقاله «تجارت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۱۵ - ۴۱۶.