تجارت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

«تجارت» به معنای بازرگانی و خرید و فروش[۱] و هر گونه تصرف در سرمایه، برای به دست آوردن سود مادی یا معنوی[۲] آمده است. برخی نیز آن را به انتقال مملوک (مال) به شخص دیگر در برابر عوض معیّن و با رضایت طرفین معنا کرده‌اند[۳].

تجارت در فقه بیشتر به مطلق داد و ستد، اعم از اینکه سودآوری و قصد آن باشد یا نباشد، تعریف شده است [۴] و شامل بیع، اجاره، صلح و غیر آن می‌شود.[۵] در اصطلاح حقوقی، تجارت عملیاتی است که تاجران برای دستیابی به سود[۶] و در شکل اجاره یا انتقال مالکیت خدمات و منافع در برابر ثمن انجام می‌دهند.[۷] بازار نیز در اصطلاح واژگان جدید اقتصادی، منطقه‌ای معین است که تاجران و بازرگانان به تناسب حرفه خود و عرضه و تقاضایی که در جامعه وجود دارد، فردی یا گروهی به داد و ستد مشغول‌اند[۸].[۹]

پیشینه

تجارت (مبادله) در کنار تولید و توزیع، سه رکن اصلی اقتصاد را تشکیل می‌دهد و اگرچه از حیث اهمیت کمتر از آن دو نیست، اما از نظر تاریخی پس از آن دو قرار می‌گیرد؛ چون زندگی اجتماعی بدون تولید و توزیع ممکن نیست[۱۰].

جوامع ابتدایی

در جوامع ابتدایی، همه نیازها در درون خانواده تأمین می‌شد و نیازی به تجارت و مبادله نبود.[۱۱] با گذر زمان و رشد و تنوع نیازها و دستاوردها، تجارت نیز آغاز شد.[۱۲] با این حال، کارشناسان، زمان معینی را برای آغاز مبادلات در زندگی بشر معرفی نکرده‌اند.[۱۳] انسان‌ها در آغاز بر سر کالاهایی مانند گاو، گوسفند و نمک تجارت می‌کردند و سپس برای ساختن ابزار، سلاح و زیورآلات، به داد و ستد فلزاتی چون آهن، قلع و مس روی آوردند.[۱۴] از کشفیات تاریخی بر می‌آید که ایرانیان ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع)، اهل داد و ستد بوده‌اند و روابط تجاری آنان با سرزمین‌های مجاور از جمله بین‌النهرین به حدود ۳۰۰۰ تا ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد.[۱۵] پیشینه تجارت سازمان‌ یافته به زمان سومری‌ها در بابل می‌رسد.[۱۶] فینیقی‌ها با ساختن کشتی‌های بزرگ، تجارت دریایی را شکل دادند.[۱۷] شکل تجارت در گذر زمان تغییر یافت و از داد و ستدساده و پایاپای، به معامله با واسطه فلزات گران‌قیمت و در مرحله بعد با سکه (طلا و نقره) تبدیل شد[۱۸].[۱۹]

دوران جاهلیت

در دوران جاهلیتِ عرب‌ها، بیشتر تاجران از طریق قراردادهای ربوی و مضاربه، تجارت می‌کردند.[۲۰] در قرآن کریم نیز از وجود تجارت در دوران پیامبران(ع) و امت‌های گذشته سخن به میان آمده ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۲۱]، ﴿إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ[۲۲] و زیربنای قوانین اسلامی در زمینه معاملات و مبادلات اقتصادی بیان شده است. روایات معصومان(ع) به تجارت توجه ویژه‌ای کرده‌اند و آن را افزایش‌ دهنده عقل، مایه عزت، برکت و بی‌نیازی شمرده‌اند.[۲۳] امامان(ع) در کنار تشویق به تجارت و بازرگانی، بر یادگیری احکام فقهی و مراعات موازین و آداب شرعیِ تجارت تأکید می‌کردند.[۲۴] در زندگی برخی از معصومان(ع) توجه به کار تجاری دیده می‌شود[۲۵].[۲۶]

انقلاب صنعتی

با اختراع ماشین بخار در ۱۷۶۹م/ ۱۱۴۸ش شبکه‌های پهناور راه و راه‌آهن پیدا شد و تجارت منطقه‌ای و بین‌المللی گسترش یافت.[۲۷] در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی، هم‌زمان با گسترش نظام صنعتی انگلستان در اروپا و توسعه استعمار اروپا در آسیا، آفریقا و آمریکا، نظام اقتصاد تجارت جهانی به وجود آمد و ویژگی‌هایی را به همراه آورد. بر اساس این نظام جدید، اقتصاد معیشتی به اقتصاد سرمایه‌داری تبدیل شد و تولید انبوه، تقسیم نیروی کار، انباشت ثروت، اصالت بازار، رقابت و تجارت نابرابر (استعماری) و تسلط بر سرزمین‌ها و منابع دیگران، در دستورکار قرار گرفت.[۲۸] این نظام اقتصادی در سال‌های اخیر با حمایت آمریکا و کشورهای صنعتی غرب و گسترش شرکت‌های چندملیتی در کشورهای جهان سوم، جنگ تجاری میان قدرت‌های صنعتی و تشکیل سازمان تجارت جهانی، در عرصه تجارت جهانی حضور دارد[۲۹].[۳۰]

در ایران

تاریخ تجارت در ایران در سده‌های طولانی دارای فراز و نشیب‌های گوناگون بوده است، به گونه‌ای که تا دوران صفویه و صدارت امیرکبیر دوران درخشان تجارت و پس از آن، با شکست و دخالت بیگانگان روبه‌رو بوده است.[۳۱] در دوران پهلوی نیز تجارت ایران به سمت وابستگی به بیگانگان و نابودی آن و بازارهای داخلی حرکت کرد، به طوری که در این دوره سیاست کشورهای امپریالیسم در جهت تک‌ محصولی‌ کردن اقتصاد در کشورهای جهان سوم و ایران بود تا با وارد کردن کالاهای مصرفی و استفاده از مواد اولیه و نفت این کشورها، آنان را به سمت اقتصاد تک‌ محصولی بکشانند[۳۲]؛ اما پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ اصول تجارت با استقلال و تکیه بر مردم تغییر یافت[۳۳]

دیدگاه امام‌ خمینی

امام‌ خمینی با بیان این نکته که تجارت و کسب مادی، گاهی سود به همراه می‌آورد و گاهی زیان، بر آن بود که کار برای خدا و صرف عمر و زندگی در تجارت معنوی، ضرر و زیان ندارد و آثار نیک آن تا ابد باقی می‌ماند.[۳۴] ایشان اعتقاد داشت اسلام با تنظیم فعالیت‌های مادی، مسیر را برای اعتلای معنوی انسان می‌گشاید[۳۵] و مردم را به گونه‌ای تربیت می‌کند که در عین توجه به مادیات، امور مادی را در خدمت معنویات قرار دهند[۳۶]؛ اما نظام سرمایه‌داری، نظام طبیعی را بهترین نظام معرفی کرده و اراده تکوینی و تشریعی خدای متعال را از عرصه اقتصادی حذف و اراده انسان را خاستگاه اصلی اقتصاد معرفی کرده است.[۳۷] این نظام بر آن است که رفتار آدمی تنها بر اساس منافع شخصی شکل می‌گیرد[۳۸] و سعادت در کسب بیشتر منافع مادی خلاصه می‌شود و نباید چیزی مانع رسیدن به آن شود[۳۹].[۴۰]

وضع تجارت در دوره پهلوی

امام‌ خمینی وضع تجارت در دوره پهلوی را در عرصه داخلی و خارجی نقد می‌کرد. در عرصه داخلی، ایشان ایران را کشوری غنی می‌دانست[۴۱] که برنامه‌های غلط حکومت پهلوی حاصلی جز از میان‌بردن بازار، صنعت، کشاورزی[۴۲] و در نهایت فرو ریختن پایه‌های مملکت[۴۳] نداشته است. در عرصه خارجی به باور ایشان، خاندان پهلوی عملاً نوکر بیگانگان بودند[۴۴] و در طول پنجاه سال حکومت خود، مخازن زیرزمینی و منافع حیاتی کشور را به بیگانگان دادند و ملت را از تمام مظاهر حیات محروم کردند و عقب نگه داشتند.[۴۵] از نگاه ایشان وابستگی رژیم پهلوی به حدی بود که اقتصاد کشور کلاً استعماری شده بود و ملت از همه ابعاد رشد[۴۶] ازجمله آزادی و استقلال، محروم مانده بودند[۴۷].

ایشان تجارت قدرت‌های استعماری با ایران را کاملاً به سود آنان و به زیان ایران می‌دانست؛ زیرا آنان نفت و دیگر منابع کشور را می‌بردند و در عوض برای حفاظت از منافع خود در ایران پایگاه می‌ساختند.[۴۸] از نگاه ایشان مهم‌ترین شاخصه‌های اقتصاد و تجارت ایران در دوران پهلوی وابستگی تجاری بیش از حد کشور ایران به غرب،[۴۹] تبدیل‌ شدن کشور به بازار مصرف کالاهای غربی[۵۰] و سیطره تعدادی سرمایه‌دار بی‌خبر از خدا بر این بازار بود[۵۱] بود[۵۲].

اهداف و اصول تجارت

تجارت و مبادله و رشد ثروت، یکی از اصول نخستین اقتصاد سالم است که خود از شرایط اجتماع سالم به‌شمار می‌رود. بدون اقتصاد سالم، برخی از اهداف اسلامی مانند استقلال و عزتمندی مسلمانان قابل تأمین نیست.[۵۳]تجارت اهدافی مانند تأمین نیازهای متنوع انسان،[۵۴] گشایش و رفاه زندگی، و تکامل و تخصصی‌ شدن تولید[۵۵] را دنبال می‌کند؛ با این حال، روحیه زیاده‌خواهی انسان‌ها و تجاوز از حد و حدود خود، تجارت را نیز دگرگون و آن را به ابزاری جهت بهره‌کشی تبدیل کرده است. هم‌اکنون تجارت به جای اینکه وسیله‌ای برای برآورده‌کردن نیازهای مردم و واسطه میان تولید و مصرف باشد، واسطه میان تولید و اندوختن شده است[۵۶].

اصول تجارت که جدا از اصول کلی اقتصاد نیست، در مکتب‌های گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد. در نظام سرمایه‌داری، مالکیت خصوصی، بهره‌برداری از ثروت و چگونگی مصرف، جز در مواردی خاص، محدودیتی ندارد.[۵۷] در نظام کمونیستی با پذیرش مالکیت اشتراکی، آزادی سرمایه‌داری که مبتنی بر مالکیت خصوصی است، از میان می‌رود و دولت بر همه شئون زندگی اقتصادی، مسلط می‌شود[۵۸]؛ اما در اسلام، قلمرو مالکیت و فعالیت‌های اقتصادی با محدودیت‌هایی همراه است و این مکتب بر عدالت اجتماعی در تمام زمینه‌ها از جمله اقتصاد و همچنین بر توازن میان مصالح فردی و اجتماعی تأکید ویژه دارد[۵۹].

امام‌ خمینی همواره با تأکید بر رفع نیازهای محرومان، یکی از مؤلفه‌های اقتصاد و تجارت کشور در عرصه داخلی را رفع نیازهای محرومان و مردم در چارچوب اقتصادی سالم، مستقل و ملی می‌شمرد[۶۰] و آن را از بالاترین عبادات می‌دانست.[۶۱] از نگاه ایشان، بازار اسلامی به فقرا و مستضعفان توجه دارد و از اجحاف و گران فروشی و قاچاق پرهیز می‌کند[۶۲].[۶۳]

نقش مردم و دولت در تجارت

در طول مراحل انقلاب اسلامی، امام‌ خمینی همواره به نقش مردم در تمامی زمینه‌ها به‌ویژه اقتصادی و تجاری توجه کرده است؛ به گونه‌ای که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن ایشان با توجه به ویرانی‌های اقتصادی به جا مانده از دوران پهلوی،[۶۴] تمام مردم را مسئول بازسازی و نوسازی اقتصاد می‌دانست.[۶۵] ایشان به دلیل شرایط اقتصادی پس از انقلاب به تاجران، بازرگانان و کاسبان هشدار داد از گرانفروشی و احتکار پرهیز کنند؛ زیرا به دور از انصاف و عدالت است که طبقه محروم جامعه که نقش اصلی را در پیروزی انقلاب داشتند، در شرایط سخت اقتصادی و کمبود نیازمندی‌ها قرار گیرند[۶۶].

امام‌ خمینی دخالت دولت در همه زمینه‌ها و دولتی‌ کردن امور را صحیح نمی‌دانست و معتقد بود دولت بدون حضور مردم در تمامی عرصه‌ها ازجمله تجارت و بازرگانی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و باید به افراد باصلاحیت میدان بدهد.[۶۷] ایشان گرایش به سوی مالکیت دولتی و کنار زدن ملت را بیماری مهلکی می‌شمرد که باید از آن دوری جست و بر آزادیِ بخش خصوصی با رویکرد رسیدگی هرچه بهتر و بیشتر به محرومان و مستضعفان،[۶۸] حضور و مشارکت مردم در همه امور کشور ازجمله تجارت و بازرگانی،[۶۹] آزادی تجارت در محدوده قانون و شکستن انحصار عده‌ای خاص[۷۰] با نظارت صحیح دولت، تأکید می‌کرد [۷۱]؛ البته بر مبنای دیدگاه‌های فقهی ایشان، دولت اسلامی در جایی که مصلحت نظام و صلاح جامعه اقتضا کند، می‌تواند با تثبیت قیمت، انحصاری‌ کردن تجارت یا صنعتی خاص و مانند آن، به صورت مستقیم در امور تجاری وارد شود[۷۲].

امام‌ خمینی در پیام خود در سال ۱۳۶۷ دربارهٔ سیاست‌های کلی نظام در دوران بازسازی پس از جنگ تحمیلی، ضمن اشاره به نقش مردم، حضور آنان را یکی از نکات ضروری در دوران بازسازی دانسته است.[۷۳] ایشان در بند پنجم از این پیام از مسئولان خواست با برنامه‌ریزی منظم برای گسترش مبادی صدور کالا و توسعه صادرات، از تکیه‌ کردن بیش از حد به صادرات نفت بپرهیزند یا از آن خارج شوند و آزادی صادرات و واردات و به‌طور کلی تجارت را بر اساس قانون در دستور کار قرار دهند و دولت در این زمینه تنها بر قیمت و نوع کالا نظارت کند[۷۴].[۷۵]

تجارت خارجی

تجارت خارجی از یک‌سو می‌تواند سبب جذب امکانات خارجی، رونق اقتصادی، رشد جامعه و رفاه افراد شود و از سوی دیگر، مانند هر ابزار دیگری می‌تواند کارکردی متضاد داشته باشد و کشور را دچار مشکل کند. استعمارگران غالباً از تجارت و داد و ستد برای سلطه، غارت، سرکوب استعدادهای خلاق و نفوذ فرهنگ خود بهره می‌برند و باعث ادامه عقب‌ماندگی و حاکمیت فرهنگ بیگانه می‌شوند. در این زمینه می‌توان به عملکرد دولت انگلیس در کشور هند با تأسیس کمپانی «هند شرقی» و ایجاد کمپانی «رژی» در ایران اشاره کرد[۷۶].

امام‌ خمینی برقراری روابط دوستانه با تمام کشورهای جهان را با حفظ استقلال کشور[۷۷] و روابط تجاری با کشورهای دنیا را بر مبنای تأمین منافع ملت تأیید می‌کرد و روابط تجاری مضرّ[۷۸] و غیر عادلانه را که موجب نفوذ سیاسی یا تحمیل اغراض استعماری شود، نمی‌پذیرفت.[۷۹] ایشان با توجه به آموزه‌های اسلامی و اینکه خداوند به تسلط کفار بر مسلمانان اجازه نداده، ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا[۸۰]تجارت با بیگانگان را در صورتی که موجب چیرگی آنان بر کشورهای اسلامی شود، حرام و دوری از آن را لازم می‌شمرد[۸۱] و معتقد بود بنابر آیه ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا[۸۲]، مسلمانان باید به هر وسیله ممکن از زیر سلطه کفار بیرون بیایند[۸۳].

برخی از ملاک‌های مورد نظر امام‌ خمینی در تجارت و روابط خارجی عبارت‌اند از: حفظ استقلال جامعه،[۸۴] رعایت مصالح مملکت[۸۵] و خودداری از دخالت در امور کشور[۸۶].

یکی از اساسی‌ترین اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان، رسیدن کشور به استقلال در همه ابعاد[۸۷] ازجمله اقتصاد و تجارت به‌طور خاص بود. امام‌ خمینی رعایت عدالت را مهم‌ترین اصل و ویژگی حکومت اسلامی در روابط خارجی می‌دانست[۸۸] و معتقد بود ملت ایران به دیگر کشورها نشان خواهد داد که در روابط خارجی نه تنها به زیان ملت خود، هیچ‌گونه رابطه و قراردادی را امضا نمی‌کند، بلکه هیچ‌گاه به زیان دیگر ملت‌ها و به قیمت تجاوز به حقوق آنان نیز رابطه‌ای برقرار نمی‌کند.[۸۹] ایشان تأکید داشت کشور ایران همچنان‌که مخازن خود را از غارت بیگانگان حفظ می‌کند، طمعی به ثروت‌های دیگران نیز ندارد[۹۰]؛ زیرا ملت ایران در ارتباط تجاری و اقتصادی با دیگر کشورها از معیار پرهیز از ظلم و ظلم‌پذیری پیروی می‌کند و هر کشوری که در امور ایران دخالت نکند و رفتاری عادلانه داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران را نیز عادل خواهد یافت[۹۱].

ملاک روابط تجاری و مبادلات اقتصادی با دیگر کشورها از نگاه امام‌ خمینی مساوات و نگاه برابر [۹۲]، احترام متقابل[۹۳] و ضرر نزدن به جامعه در قراردادها و روابط بین‌المللی[۹۴] بود. ایشان روابط سالم میان کشورها را سبب بهبود زندگی مردم و در نتیجه رشد تجارت، صنعت و کشاورزی می‌دانست[۹۵] و بر حفظ این روابط سالم، در راستای پیشرفت کشور تأکید می‌کرد[۹۶].[۹۷]

احکام فقهی و آداب تجارت

به اعتقاد امام‌ خمینی یادگرفتن احکام شرعیِ مربوط به تجارت، برای کسانی که با تجارت و خرید و فروش سر و کار دارند، از روی تحقیق یا تقلید برای شناختن معاملات صحیح از فاسد و دورماندن از معاملات ربوی، واجب است.[۹۸] ایشان روایات نقل‌شده دربارهٔ یادگیری احکام[۹۹] را ارشادی و تأییدکننده حکم عقل می‌دانست و معتقد بود یادگیری اجتهادی احکام، واجب کفایی و برای عموم مردم به صورت تقلیدی، لازم است[۱۰۰].

از سوی دیگر، امام‌ خمینی در برخی از آثار خود مانند المکاسب المحرمه، کتاب البیع و تحریر الوسیله به مسائل فقهی تجارت پرداخته است. ایشان در جلد اول کتاب المکاسب المحرمه، اشاره کوتاهی به تقسیم مکاسب کرده و مراد از تجارت حرام را بیان کرده است.[۱۰۱] بنابر نظر ایشان و با استناد به آیات ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۱۰۲]، ﴿وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[۱۰۳] و روایات[۱۰۴] معامله‌گر باید بالغ، عاقل، رشید و صاحب اختیار باشد[۱۰۵]؛ زیرا تجارت نیز مانند هر کار دیگری دارای اهداف معقول و مشروع و در جهت اصلاح زندگی دنیایی و آخرتی فرد است؛ از این‌رو تجارتی که باعث ضربه‌خوردن به دین و نظام سیاسی مسلمانان شود، جایز نیست. فروش انگور و خرما به هدف ساختن شراب یا فروش چوب برای ساختن بت و وسایل قمار و لهو و اجاره‌دادن خانه برای انجام این امور، حرام است؛ همان‌گونه که فروش سلاح به دشمنان دین که در حال جنگ یا آتش‌بس موقت با مسلمانان‌اند، حرام است[۱۰۶].

از نگاه امام‌ خمینی احتکار غلات و روغن و عرضه‌نکردن آن به منظور گران‌فروختن در صورتی که به اندازه کافی در اختیار مسلمانان نباشد و فروشنده دیگری عرضه نکند، حرام است.[۱۰۷] این حرمت به گندم، جو، خرما، کشمش و روغن حیوانی و روغن زیتون اختصاص دارد[۱۰۸]؛ البته چنان‌که امام‌ خمینی نیز خاطرنشان کرده است،[۱۰۹] در صورت اقتضای مصلحت عمومی، ولیّ امر مسلمانان می‌تواند از احتکار هر چیزی که لازم بداند، جلوگیری و محتکر را مجازات کند.[۱۱۰] یکی از مجازات‌های ثابت‌شده برای محتکر، اجبار او به فروش کالا به قیمت منصفانه و بدون اجحاف است[۱۱۱].

امام‌ خمینی برای تجارت، آداب مستحب و مکروهی نیز ذکر کرده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود[۱۱۲]:

مستحبات

  1. میانه‌روی در تجارت؛
  2. فسخ معامله در صورت پشیمان‌شدن خریدار یا فروشنده؛
  3. فرق‌نگذاشتن میان خریداران به این صورت که با خریداری که چانه می‌زند و خریداری که چانه نمی‌زند، قیمت یکسان ارائه کند؛ البته در نظر گرفتن امتیازات اخلاقی و دینی مشتری و تخفیف قائل‌ شدن برای وی اشکال ندارد[۱۱۳].[۱۱۴]

مکروهات

  1. تعریف فروشنده از کالا؛
  2. مذمت خریدار از کالا؛
  3. سوگندخوردن در خرید و فروش؛
  4. فروش کالا در جایی که عیب کالا را می‌پوشاند[۱۱۵].[۱۱۶]

منابع

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۶۲۹.
  2. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۶۴؛ مصطفوی، التحقیق، ۱/۳۸۰–۳۸۱.
  3. طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۳۳.
  4. طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴.
  5. امام‌ خمینی، البیع، ۱/۱۰۰.
  6. انصاری و طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، ۱/۶۲۸.
  7. جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۲/۱۱۴۱.
  8. عتیق‌پور، نقش بازار و بازاری‌ها، ۱۳–۱۴.
  9. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.
  10. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.
  11. صدر، اقتصادنا، ۳۴۶–۳۴۷.
  12. دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۵۰–۱۵۱؛ توین‌بی، تاریخ تمدن، ۷۱–۷۲.
  13. سیمونز، تاریخ تجارت، ۹.
  14. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۱.
  15. میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۴۷–۴۹.
  16. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۲.
  17. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۳–۱۴.
  18. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۸–۳۰.
  19. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
  20. شریف، مکة و مدینة، ۷۹–۸۳.
  21. «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.
  22. «پیوستگی آنان در سفر زمستانی و تابستانی» سوره قریش، آیه ۲.
  23. کلینی، الکافی، ۵/۱۴۸–۱۴۹.
  24. کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰–۱۵۵.
  25. مجلسی، بحار الانوار، ۴۷/۵۹؛ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۶۸.
  26. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
  27. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۹۳.
  28. میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۲۷.
  29. میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۳۲.
  30. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
  31. معتضد، تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری، ۵–۵۶۳.
  32. جهاد، اقتصاد تک‌ محصولی، ۳۴–۳۵.
  33. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
  34. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۹–۳۰ و ‏۵/۳۴–۳۵.
  35. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۰.
  36. امام‌ خمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸ و ۹/۲۸۸.
  37. آربلاستر، لیبرالیسم غرب، ۳۹–۴۰ و ۱۴۶–۱۴۸.
  38. میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۱۱–۱۱۲ و ۱۵۳.
  39. میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۵۱–۱۵۹.
  40. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
  41. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۹۸.
  42. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۶ و ۶/۱۹۰.
  43. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۸.
  44. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴ و ۶۶.
  45. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴.
  46. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴.
  47. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۵۰۸.
  48. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۶۵–۶۷ و ۵/۴۷۸.
  49. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳–۳۴۴.
  50. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹.
  51. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۸.
  52. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
  53. مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۴–۴۰۵.
  54. حسینی بهشتی، اقتصاد اسلامی، ۳۷–۳۸؛ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷.
  55. صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸.
  56. صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸.
  57. صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵.
  58. صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵.
  59. آقانظری، نظریه‌پردازی اقتصاد اسلامی، ۱۱۱.
  60. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۷، ۴۷۳ و ۲۰/۳۴۰.
  61. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸۵.
  62. امام‌ خمینی، صحیفه، ۸/۱۴ و ۱۲۰.
  63. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
  64. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۳.
  65. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۱۴ و ۷/۳۱۶.
  66. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۵ و ۷/۳۱۷.
  67. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵–۳۷ و ۱۵۸.
  68. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸.
  69. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶.
  70. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶ و ۱۵۸–۱۵۹.
  71. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵–۵۶.
  72. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۶.
  73. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۷–۱۵۹.
  74. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹.
  75. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.
  76. پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی، ۳۲–۳۳.
  77. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰ و ۵/۲۰۵.
  78. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸.
  79. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴.
  80. «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  81. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۷؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱.
  82. «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  83. امام‌ خمینی، البیع، ۲/۷۲۵.
  84. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰؛ ۱۱/۱۵۸؛ ۱۹/۹۴–۹۵ و ۲۱/۴۲۷.
  85. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۹.
  86. امام‌ خمینی، صحیفه، ‏۴/۴۳۳.
  87. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۵۲۳؛ ۹/۲۵ و ۱۰/۸۰، ۴۳۳.
  88. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۸ و ۴۴۹.
  89. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.
  90. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.
  91. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۰ و ۱۹/۳۴۳.
  92. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴.
  93. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸.
  94. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹.
  95. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳.
  96. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۴۵۱.
  97. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.
  98. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶؛ امام‌ خمینی، البیع، ۳/۵۸۷–۵۸۹.
  99. کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰ و ۱۵۴؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۳/۱۹۵.
  100. امام‌ خمینی، البیع، ۳/۵۹۰–۵۹۱.
  101. امام‌ خمینی، مکاسب، ۱/۳–۴.
  102. «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
  103. «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.
  104. کلینی، الکافی، ۷/۶۸ و ۱۹۷–۱۹۸؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۲۲۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۲۴۰ و ۱۰/۳۸.
  105. امام‌ خمینی، البیع، ۲/۷–۱۰، ۱۶–۲۰ و ۷۵.
  106. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۱–۴۷۳.
  107. امام‌ خمینی، رساله نجاة العباد، ۲۲۴.
  108. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷.
  109. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰۰/۴۵۱–۴۵۲.
  110. فقهی، احتکار با رویکردی به آرای امام‌ خمینی، ۱۰۹.
  111. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷–۴۷۸.
  112. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.
  113. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶.
  114. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.
  115. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶–۴۷۷.
  116. نظرپور و کفش‌گر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.