تقیه در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[تقیه]]''' است. "'''[[تقیه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = تقیه
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تقیه در قرآن]] - [[تقیه در حدیث]] - [[تقیه در سیره معصوم]] - [[تقیه در فقه اسلامی]] - [[تقیه در کلام اسلامی]] - [[تقیه در گفتگوهای بین‌المذاهب]] - [[تقیه در معارف مهدویت]] - [[تقیه در فقه سیاسی]] - [[تقیه در سیره معصوم]] - [[تقیه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقیه در معارف و سیره رضوی]]</div>
| عنوان مدخل = تقیه
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[تقیه در لغت]] - [[تقیه در قرآن]] - [[تقیه در حدیث]] - [[تقیه در فقه اسلامی]] - [[تقیه در کلام اسلامی]] - [[تقیه در معارف مهدویت]] - [[تقیه در فقه سیاسی]] - [[تقیه در سیره معصوم]] - [[تقیه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقیه در معارف و سیره رضوی]] - [[تقیه در معارف و سیره امام حسن عسکری]] - [[تقیه از دیدگاه اهل سنت]] - [[تقیه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
در لغت از ریشه «وقایه» و به معنی «[[حفظ جان]] یا [[شرف]] و [[آبرو]] یا [[مال]] از خطر است، از طریق اظهار کردن [[عقیده]] یا عملی که بر خلاف [[مذهب]] او و موافق با مذهب دیگری است». و در اصطلاح [[شرعی]] عبارت است از: «جلوگیری از ضرری که ممکن است از جانب دیگری به [[انسان]] برسد از طریق [[موافقت کردن]] قولی یا فعلی با او، در امری که بر خلاف [[حق]] است»<ref>رسالة التقیه شیخ انصاری.</ref>.
در لغت از ریشه «وقایه» و به معنی «[[حفظ جان]] یا [[شرف]] و [[آبرو]] یا [[مال]] از خطر است، از طریق اظهار کردن [[عقیده]] یا عملی که بر خلاف [[مذهب]] او و موافق با مذهب دیگری است». و در اصطلاح [[شرعی]] عبارت است از: «جلوگیری از ضرری که ممکن است از جانب دیگری به [[انسان]] برسد از طریق [[موافقت کردن]] قولی یا فعلی با او، در امری که بر خلاف [[حق]] است»<ref>رسالة التقیه شیخ انصاری.</ref>.


[[تاریخ شیعه]] نشان دهنده این [[حقیقت]] تلخ است که پیوسته از طرف حکومت‌های [[ستمکار]] در [[جهان اسلام]] که طرفدار [[مذاهب غیر شیعی]] بوده‌اند، تحت فشار بوده و مورد انواع شکنجه‌ها و [[ظلم]] و [[ستم‌ها]] قرار گرفته‌اند، این وضعیت در دوران [[ائمه معصوم]]{{عم}} که [[حکومت‌های اموی]] و [[عباسی]] بر اریکه [[قدرت سیاسی]] قرار داشتند بسیار شدید و هولناک بود. هر گونه [[آزادی سیاسی]] و [[اجتماعی]] از [[شیعیان]] سلب شده بود، و در مواردی حتی [[ارتباط]] با [[خاندان]] [[علوی]] بزرگ‌ترین [[جرم سیاسی]] به شمار می‌رفت.
[[تاریخ شیعه]] نشان دهنده این [[حقیقت]] تلخ است که پیوسته از طرف حکومت‌های [[ستمکار]] در [[جهان اسلام]] که طرفدار [[مذاهب غیر شیعی]] بوده‌اند، تحت فشار بوده و مورد انواع شکنجه‌ها و [[ظلم]] و [[ستم‌ها]] قرار گرفته‌اند، این وضعیت در دوران [[ائمه معصوم]] {{عم}} که [[حکومت‌های اموی]] و [[عباسی]] بر اریکه [[قدرت سیاسی]] قرار داشتند بسیار شدید و هولناک بود. هر گونه [[آزادی سیاسی]] و [[اجتماعی]] از [[شیعیان]] سلب شده بود، و در مواردی حتی [[ارتباط]] با [[خاندان]] [[علوی]] بزرگ‌ترین [[جرم سیاسی]] به شمار می‌رفت.


در دوران «[[امامت امام رضا]]{{ع}}»، کسانی بودند که تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیتی و [[معنوی]] [[امام]]{{ع}} قرار می‌گرفتند و از روشی که داشتند سر می‌تافتند و [[دل]] در [[حریم]] امام{{ع}} می‌سپردند. آنها مشتاقانه امام{{ع}} را [[دوست]] می‌داشتند و نسبت به ایشان ارادت پیدا می‌کردند. بودند بزرگانی که حتی در [[دستگاه خلافت]] عباسی، به [[خلیفه]] [[خدمت]] می‌کردند و در عین حال [[شیعه]] و اراتمند به خاندان [[اهل]] بیت‌{{عم}} بودند. نمونه بارز آنها [[زبیده]] [[همسر]] [[هارون]] الرشید بود که او [[مذهب شیعه]] داشت و به خاندان [[اهل بیت]]{{عم}} ارادت می‌ورزید، اما [[تقیه]] می‌نمود<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰.</ref>. [[مأمون]] دختر عمویی داشت که در دستگاه خلافت بود و رابطه خوبی با مأمون داشت ولی در عین حال نسبت به [[امام رضا]]{{ع}} ارادت خاصی داشت و او نیز در رفتارش تقیه می‌نمود<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۴۸.</ref>.
در دوران «[[امامت امام رضا]] {{ع}}»، کسانی بودند که تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیتی و [[معنوی]] [[امام]] {{ع}} قرار می‌گرفتند و از روشی که داشتند سر می‌تافتند و [[دل]] در [[حریم]] امام {{ع}} می‌سپردند. آنها مشتاقانه امام {{ع}} را [[دوست]] می‌داشتند و نسبت به ایشان ارادت پیدا می‌کردند. بودند بزرگانی که حتی در [[دستگاه خلافت]] عباسی، به [[خلیفه]] [[خدمت]] می‌کردند و در عین حال [[شیعه]] و اراتمند به خاندان [[اهل]] بیت‌{{عم}} بودند. نمونه بارز آنها [[زبیده]] [[همسر]] [[هارون الرشید]] بود که او [[مذهب شیعه]] داشت و به خاندان [[اهل بیت]] {{عم}} ارادت می‌ورزید، اما [[تقیه]] می‌نمود<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰.</ref>. [[مأمون]] دختر عمویی داشت که در دستگاه خلافت بود و رابطه خوبی با مأمون داشت ولی در عین حال نسبت به [[امام رضا]] {{ع}} ارادت خاصی داشت و او نیز در رفتارش تقیه می‌نمود<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۴۸.</ref>.


در باب [[تقیه امام]] [[رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: «کسی‌که از [[گناهان]] [[پرهیز]] ندارد، [[دین]] ندارد و کسی که از [[تقیه]] استفاده ننماید، [[ایمان]] ندارد. گرامی‌ترین شما در نزد [[خداوند]]، [[داناترین]] شما به تقیه است».
در باب [[تقیه امام]] [[رضا]] {{ع}} می‌فرمایند: «کسی‌که از [[گناهان]] [[پرهیز]] ندارد، [[دین]] ندارد و کسی که از [[تقیه]] استفاده ننماید، [[ایمان]] ندارد. گرامی‌ترین شما در نزد [[خداوند]]، [[داناترین]] شما به تقیه است».


از [[امام رضا]]{{ع}} سوال شد: «[[یابن رسول الله]]{{صل}}! تقیه تا چه زمانی لازم است؟ ایشان فرمودند: تا [[قیام قیامت]]، هر آنکه تا پیش از [[خروج قائم]] ما، تقیه را ترک کند، از ما نیست»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶۶.</ref><ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۸۷.</ref>
از [[امام رضا]] {{ع}} سوال شد: «[[یابن رسول الله]] {{صل}}! تقیه تا چه زمانی لازم است؟ ایشان فرمودند: تا [[قیام قیامت]]، هر آنکه تا پیش از [[خروج قائم]] ما، تقیه را ترک کند، از ما نیست»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶۶.</ref><ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۸۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:تقیه]]
[[رده:تقیه]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۹

مقدمه

در لغت از ریشه «وقایه» و به معنی «حفظ جان یا شرف و آبرو یا مال از خطر است، از طریق اظهار کردن عقیده یا عملی که بر خلاف مذهب او و موافق با مذهب دیگری است». و در اصطلاح شرعی عبارت است از: «جلوگیری از ضرری که ممکن است از جانب دیگری به انسان برسد از طریق موافقت کردن قولی یا فعلی با او، در امری که بر خلاف حق است»[۱].

تاریخ شیعه نشان دهنده این حقیقت تلخ است که پیوسته از طرف حکومت‌های ستمکار در جهان اسلام که طرفدار مذاهب غیر شیعی بوده‌اند، تحت فشار بوده و مورد انواع شکنجه‌ها و ظلم و ستم‌ها قرار گرفته‌اند، این وضعیت در دوران ائمه معصوم (ع) که حکومت‌های اموی و عباسی بر اریکه قدرت سیاسی قرار داشتند بسیار شدید و هولناک بود. هر گونه آزادی سیاسی و اجتماعی از شیعیان سلب شده بود، و در مواردی حتی ارتباط با خاندان علوی بزرگ‌ترین جرم سیاسی به شمار می‌رفت.

در دوران «امامت امام رضا (ع)»، کسانی بودند که تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیتی و معنوی امام (ع) قرار می‌گرفتند و از روشی که داشتند سر می‌تافتند و دل در حریم امام (ع) می‌سپردند. آنها مشتاقانه امام (ع) را دوست می‌داشتند و نسبت به ایشان ارادت پیدا می‌کردند. بودند بزرگانی که حتی در دستگاه خلافت عباسی، به خلیفه خدمت می‌کردند و در عین حال شیعه و اراتمند به خاندان اهل بیت‌(ع) بودند. نمونه بارز آنها زبیده همسر هارون الرشید بود که او مذهب شیعه داشت و به خاندان اهل بیت (ع) ارادت می‌ورزید، اما تقیه می‌نمود[۲]. مأمون دختر عمویی داشت که در دستگاه خلافت بود و رابطه خوبی با مأمون داشت ولی در عین حال نسبت به امام رضا (ع) ارادت خاصی داشت و او نیز در رفتارش تقیه می‌نمود[۳].

در باب تقیه امام رضا (ع) می‌فرمایند: «کسی‌که از گناهان پرهیز ندارد، دین ندارد و کسی که از تقیه استفاده ننماید، ایمان ندارد. گرامی‌ترین شما در نزد خداوند، داناترین شما به تقیه است».

از امام رضا (ع) سوال شد: «یابن رسول الله (ص)! تقیه تا چه زمانی لازم است؟ ایشان فرمودند: تا قیام قیامت، هر آنکه تا پیش از خروج قائم ما، تقیه را ترک کند، از ما نیست»[۴][۵]

منابع

پانویس

  1. رسالة التقیه شیخ انصاری.
  2. تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰.
  3. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، باب ۴۰، ص۳۴۸.
  4. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶۶.
  5. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۸۷.