تنبیه در خانواده: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
(←پانویس) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تنبیه | |||
| عنوان مدخل = تنبیه | |||
| مداخل مرتبط = [[تنبیه در قرآن]] - [[تنبیه در خانواده]] - [[تنبیه در معارف و سیره نبوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==نقش [[تنبیه]] در [[تربیت]]== | == نقش [[تنبیه]] در [[تربیت]] == | ||
[[انسان]] پیوسته در معرض [[اشتباه]] و [[خطا]]، و [[انحراف]] و [[گناه]] است، و | [[انسان]] پیوسته در معرض [[اشتباه]] و [[خطا]]، و [[انحراف]] و [[گناه]] است، و نیازمند است به هشیار شدن در دوری از آنچه موجب [[تباهی]] است: {{متن قرآن|وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ}}<ref>«و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد» سوره یوسف، آیه ۵۳.</ref>. | ||
{{متن قرآن|وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ}}<ref>«و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد» سوره یوسف، آیه ۵۳ | |||
نقش تنبیه در تربیت، فراهم کردن [[بیم]] از بدی و [[پلیدی]] و نوعی ایمنسازی است، نه تخریب متربی و شکستن حریمهای [[ایمنی]] درونی؛ بدین معنا که تنبیه در [[حقیقت]] بیدارسازی و ادبآموزی است تا شخص در نتیجه هشیاری خود به ایمنسازی حریمهای وجودی خویش دست یازد و از بدی و پلیدی دوری نماید؛ و اگر [[بیداری]] و هشیاری صورت نگیرد، فرد همچنان در مسیر اشتباه پیش میرود؛ به بیان علی{{ع}}: {{متن حدیث|إِنَّ هَذِهِ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ فَمَنْ أَهْمَلَهَا جَمَحَتْ بِهِ إِلَى الْمَآثِمِ}}<ref>«همانا این نفس به بدی و گناه فرمان میدهد، پس هرکه آن را واگذارد او را به سوی گناهان میکشاند». شرح غررالحکم، ج۲، ص۵۲۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۴۱.</ref>. | |||
اگر بیدارسازی و ادبآموزی به موقع و به [[درستی]] صورت نگیرد و به ایجاد حریمهای درونی به وسیله خود شخص منجر نشود، [[انسان]] به سرعت به سوی تباهی میرود؛ به تعبیر [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}: {{متن حدیث|مَنْ أَهْمَلَ نَفْسَهُ أَهْلَكَهَا}}<ref>«هرکه نفس خود را واگذارد، هلاکش گرداند». شرح غررالحکم، ج۵، ص۱۶۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۲۹.</ref>. | |||
ازاینروست که تنبیه به عنوان امری تبعی و نه اصلی، آنجا که راهی دیگر برای بیدار کردن و درمان نمودن وجود ندارد، به کار گرفته میشود؛ به بیان [[امام علی]]{{ع}}: {{متن حدیث|مَنْ لَمْ يُصْلِحْهُ حُسْنُ الْمُدَارَاةِ أَصْلَحَهُ سُوءُ المُكَافَاةِ}}<ref>«کسی که با خوشرفتاری اصلاح نشود، با خوب کیفر کردن اصلاح میشود». غررالحکم، ج۲، ص۱۷۸؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۴۴.</ref>. | |||
البته نباید فراموش کرد که تنبیه اصالت ندارد و آنچه اصل است [[رحمت]] و [[محبت]]، و گذشت و [[بخشش]] است، و هیچچیز چون [[ملایمت]] و [[مدارا]]، در تربیت مؤثر نیست و روش تربیتی پیامبر اکرم{{صل}} و اوصیای آن حضرت چنین بوده است. در منطق [[الهی]] و [[سیره نبوی]] [[تنبیه]] نیز جلوهای از [[رحمت]] و [[محبت]] است و نباید از این ساختار دور شود. از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است که [[خداوند]] فرموده است: {{متن حدیث|سَبَقَتْ رَحْمَتِي عَضَبِي}}<ref>«رحمت من بر غضبم سبقت دارد». مصنف عبدالرزاق، ج۲، ص۱۶۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۴۲؛ صحیح مسلم، ج۱۷، ص۶۸؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۱۱، ص۱۶۹؛ الکافی، ج۱، ص۴۴۳؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۱۳؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۲۳۹؛ کنز العمال، ج۱، ص۵۲، ج۴، ص۲۵۰، ج۱۲، ص۴۱۷.</ref>. | |||
کسانی میتوانند در راه [[تربیت]] به [[درستی]] گام زنند که بتوانند رحمت و محبت خود را بر [[خشم]] و [[غضب]] چیره گردانند و جز از سر [[لطف]] و [[مرحمت]] [[دست]] به تنبیه نگشایند. بنابراین تا آنجا که میشود باید با تمهیداتی از جنس رحمت و محبت، و [[بخشش]] و گذشت، فرد را از بدی جدا کرد و رو به [[اصلاح]] برد. و آنجا که تنبیه [[ضرورت]] مییابد، باید توجه داشت زمانی مؤثر و مفید و کارساز است که مبتنی بر آدابی صحیح انجام گیرد، و در غیر این صورت، نه تنها نتیجهای نخواهد داشت، بلکه به نتایج عکس و آسیبهای جبرانناپذیر شخصیتی و [[روحی]] و [[اجتماعی]] منجر خواهد شد. در این میان از همه چیز مهمتر آن است که ریشهها و زمینههای [[کجی]] و ناراستی شناخته شود و تلاش گردد که آن زمینهها از بین برود<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)| سیره نبوی ج۴]]، ص۱۶۹.</ref>. | |||
# تنبیه باید سنجیده و حسابشده و دقیق باشد و به هیچ وجه از حد و اندازه فراتر نرود و از [[میزان]] [[خطا]] و [[جرم]] شدیدتر نباشد که در این صورت تأثیر مثبت خود را از دست میدهد و موجب عکسالعمل منفی میشود. نقل شده است که مردی نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و عرض کرد که خانوادهام [[نافرمانی]] میکنند، چگونه آنان را تنبیه کنم؟ | == [[آداب]] تنبیه == | ||
# تنبیه برای تنبّه و [[بیداری]] است و باید کاملاً متناسب شخص و عملی که از او سر زده است [[انتخاب]] شود. | تنبیه زمانی نقش هشداردهندگی، بیدارکنندگی، بازدارندگی و اصلاحکنندگی دارد که براساس آدابی صحیح اجرا شود که به مواردی از این آداب اشاره میشود: | ||
# تنبیه نباید به هیچ وجه برای تشفی خاطر و ارضای خود و یا [[انتقام]] صورت | # تنبیه به عمل و صفت بد شخص تعلق میگیرد و [[هدف]] آن است که شخص از بدی جدا شود و نباید به [[شخصیت]] [[انسانی]] او [[اهانت]] شود و فرد تحقیر گردد. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ وَضَعَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ}}<ref>«همانا خدای سبحان کیفر را بر معاصی خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد». شرح غررالحکم، ج۲، ص۵۱۷؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۵۱ [بدون {{متن حدیث|لِعِبَادِهِ}}].</ref>. | ||
#آنجا که لازم است تنبیهی صورت گیرد، بهتر است دور از چشم دیگران و در خفا باشد، مگر در مواردی خاص | # [[تنبیه]] باید سنجیده و حسابشده و دقیق باشد و به هیچ وجه از حد و اندازه فراتر نرود و از [[میزان]] [[خطا]] و [[جرم]] شدیدتر نباشد که در این صورت تأثیر مثبت خود را از دست میدهد و موجب عکسالعمل منفی میشود. نقل شده است که مردی نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و عرض کرد که خانوادهام [[نافرمانی]] میکنند، چگونه آنان را تنبیه کنم؟ حضرت فرمود: “آنان را ببخش”. آن شخص برای بار دوم و سوم سؤال خود را تکرار کرد و پیامبر{{صل}} نیز همان پاسخ را داد. آنگاه فرمود: {{متن حدیث|فَعَاقِبْ بِقَدْرِ الذَّنْبِ}}<ref>«پس [اگر چارهای نبود و خواستی تنبیه کنی]به اندازه گناهی که کردهاند مجازات کن [و فراتر مرو]». المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۶۹؛ اسد الغابة، ج۱، ص۳۳۶؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۰۶؛ الاصابة، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در آموزهای والا یادآور شده است که چنانچه تنبیه سنجیده و حسابشده و دقیق نباشد، نه تنها تأثیرگذار نخواهد بلکه موجبات گستاخی و [[لجاجت]] را فراهم میسازد: {{متن حدیث|الْإِفْرَاطُ فِي الْمَلَامَةِ يَشُبُّ نَارَ اللَّجَاجَةِ}}<ref>«افراط در سرزنش کردن، میزان لجاجت را افزونتر میکند». غررالحکم، ج۱، ص۸۸؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲ [{{متن حدیث|نِیرَانَ}} آمده است].</ref>. تنبیه باید چنان از ظرافتهای [[تربیتی]] برخوردار باشد که به صورت عاملی بیدارکننده و بازدارنده از بدی عمل نماید. حتی امیر مؤمنان علی{{ع}} یادآور شده است که در صورت [[احساس]] [[پشیمانی]] نباید شخص را به یاد [[اشتباه]] و گناهش انداخت و به تکرار عذرخواهی واداشت. آن حضرت فرموده است: {{متن حدیث|إِعَادَةُ الِاعْتِذَارِ تَذْكِيرٌ بِالذَّنْبِ}}<ref>«تکرار نمودن عذرخواهی، به یاد گناه انداختن است». شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۷۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۷۱.</ref>. اینگونه دقتها از لوازم ضروری روش تنبیه است. همچنین نقل شده است که کسی نزد [[امام کاظم]]{{ع}} از [[رفتار]] فرزند خود [[شکایت]] کرد. حضرت به آن شخص درباره [[تنبیه]] فرزندش فرمود: {{متن حدیث|لَا تَضْرِبْهُ وَ اهْجُرْهُ وَ لَا تُطِلْ}}<ref>«فرزندت را تنبیه بدنی مکن و [برای ادب کردنش]با او قهر کن، ولی قهرت طولانی نشود». عدة الداعی، ص۸۹؛ بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۹۹.</ref>. | ||
#شخصی که تنبیه میشود باید نسبت به تنبیه خود توجیه باشد و بداند که چرا [[مجازات]] میشود؛ و باید این امر بهگونهای باشد که شخص خود را مستحق آن ببیند و از [[تأیید]] درونی وی برخوردار باشد تا تأثیر بیدارکننده و بازدارنده و اصلاحکننده داشته باشد.<ref> | # تنبیه برای تنبّه و [[بیداری]] است و باید کاملاً متناسب شخص و عملی که از او سر زده است [[انتخاب]] شود. چشمپوشی، اخم، روی ترش کردن، روی برگرداندن، ترک کردن، قهر کردن، به کنایه [[سخن گفتن]]، اشاره لفظی، [[تذکر]]، [[سخن]] عادی، سخن تند<ref>الامام روح الله الموسوی الخمینی، تحریرالوسیله، الطبعة الثانیة، مطبعة الآداب، النجف، ۱۳۹۰ ق. افست، ج۱، ص۴۷۶.</ref>، و مانند اینها مراتبی است که به عنوان دارویی مؤثر از جانب طبیبی حاذق و دلسوز انتخاب میشود؛ و درصورتیکه مرتبهای لطیفتر نتیجه میدهد، استفاده از مراتب شدیدتر به هیچ وجه جایز نیست<ref>الامام روح الله الموسوی الخمینی، تحریرالوسیله، الطبعة الثانیة، مطبعة الآداب، النجف، ۱۳۹۰ ق. افست، ج۱، ص۴۷۶.</ref>. نقل کردهاند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به دیدار [[فاطمه]]{{س}} رفت، اما وارد [[خانه]] نشد و بازگشت. زمانی که علی{{ع}} به خانه آمد، فاطمه{{س}} ماجرا را برای او بازگفت. علی{{ع}} نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفت و علت را جویا شد. پیامبر{{صل}} فرمود: “پردهای نقشدار به در خانه آویخته دیدم”. و سپس اضافه کرد: “مرا با [[دنیا]] چه کار؟ ” علی{{ع}} نزد فاطمه{{س}} بازگشت و آنچه را از پیامبر{{صل}} شنیده بود بیان کرد. فاطمه{{س}} گفت: “مرا به آنچه نظر و خواست آن حضرت است [[فرمان]] بده”. علی{{ع}} گفت: “آن پرده را نزد فلان کس که خانوادهای محتاجند بفرست”<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۳۲۷.</ref>. باید توجّه داشت که گاهی صرف [[پشیمانی]] و [[اقرار]] به [[نادانی]] و گناهورزی، تنبیه شمرده میشود و نباید گامی دیگر در جهت تنبیه شخص برداشته شود؛ به بیان [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}: {{متن حدیث|رُبَّ جُرْمٍ أَغْنَى عَنِ الِاعْتِذَارِ عَنْهُ الْإِقْرَارُ بِهِ}}<ref>«بسا گناهی که اقرار به آن از عذرخواهی از آن بینیاز سازد». شرح غررالحکم، ج۴، ص۷۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۶۷.</ref>. این لطافتها در امر [[تنبیه]] با توجه به [[فلسفه]] تنبیه است؛ و اگر تنبیه جز اینگونه دیده شود به امری خلاف فلسفه خود تبدیل میگردد؛ زیرا [[هدف]] [[بیداری]] و هشیاری و بازدارندگی است، و چنانکه شخص متنبه شده باشد، چنان است که گویا [[خطا]] نکرده است و باید اینگونه دیده شود؛ به بیان علی{{ع}}: {{متن حدیث|مَا أَذْنَبَ مَنِ اعْتَذَرَ}}<ref>«کسی که عذر خواهد، گویا گناه نکرده است». شرح غررالحکم، ج۶، ص۵۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۷۶.</ref>. | ||
# تنبیه نباید به هیچ وجه برای تشفی خاطر و ارضای خود و یا [[انتقام]] صورت بگیرد؛ زیرا تنبیه ابراز [[محبت]] و دلسوزی است در قالبی مناسب برای [[اصلاح]] و [[تربیت]]، و نه [[انتقامجویی]] و تخلیه [[احساسات]]. [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|نَهَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ الْأَدَبِ عِنْدَ الْغَضَبِ}}<ref>«رسول خدا{{صل}} از تنبیه هنگام خشم نهی کرده است». المحاسن، ج۱، ص۲۷۴؛ الکافی، ج۷، ص۲۶۰؛ تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۴۸؛ الجامع للشرایع، ص۵۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۳۳۷.</ref>. و از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|لَا أَدَبَ مَعَ غَضَبٍ}}<ref>«تنبیه در حال خشم بیمعناست». عیون الحکم و المواعظ، ص۵۳۱؛ میزان الحکمة، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. تنبیه زمانی واجد فلسفه خویش است که از سر محبت و [[شفقت]] باشد، نه از سر [[قساوت]] و [[خشونت]]. از امیر مؤمنان علی{{ع}} چنین روایت شده است: {{متن حدیث|اضْرِبْ خَادِمَكَ إِذَا عَصَى اللَّهَ وَ اعْفُ عَنْهُ إِذَا عَصَاكَ}}<ref>«اگر خدمتگزارت خدا را نافرمانی کرد، او را تنبیه کن، ولی اگر شخص تو را نافرمانی کرد، او را ببخش». شرح غررالحکم، ج۲، ص۱۹۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۷۷.</ref>. [[ابن شهرآشوب]] نقل کرده است که روزی امیر مؤمنان علی{{ع}} خدمتگزار خود را چند بار فراخواند ولی او [[امام]]{{ع}} را پاسخ نداد. آن حضرت در پی او برآمد و او را جلوی در [[خانه]] یافت. از او پرسید: “چه چیز تو را واداشت که پاسخم نگویی؟ ” گفت: “در [[اجابت]] [[سست]] بودم و از [[عقوبت]] [[احساس امنیت]] نمودم”. پس حضرت فرمود: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنِي مِمَّنْ تَأْمَنُهُ خَلْقُهُ}}<ref>«سپاس خدایی را که مرا از آنان قرار داده است که مردم از جانب او احساس امنیت میکنند». مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۴۸.</ref>. | |||
# آنجا که لازم است تنبیهی صورت گیرد، بهتر است دور از چشم دیگران و در خفا باشد، مگر در مواردی خاص ـ با ملاحظات همهجانبه و رعایت آداب [[تنبیه]] ـ که تنبیه موجب بازدارندگی جمعی میشود، چنانکه [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} بدین امر اشارت فرموده است: {{متن حدیث|الْعَاقِلُ مَنْ اتَّعَظَ بِغَيْرِهِ}}<ref>«عاقل کسی است که از مشاهده دیگران پند گیرد». شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۳۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۷.</ref>. | |||
# شخصی که تنبیه میشود باید نسبت به تنبیه خود توجیه باشد و بداند که چرا [[مجازات]] میشود؛ و باید این امر بهگونهای باشد که شخص خود را مستحق آن ببیند و از [[تأیید]] درونی وی برخوردار باشد تا تأثیر بیدارکننده و بازدارنده و اصلاحکننده داشته باشد<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)| سیره نبوی ج۴]]، ص۱۷۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۴: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:تنبیه]] | [[رده:تنبیه]] | ||
[[رده: | [[رده:خانواده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۷
نقش تنبیه در تربیت
انسان پیوسته در معرض اشتباه و خطا، و انحراف و گناه است، و نیازمند است به هشیار شدن در دوری از آنچه موجب تباهی است: ﴿وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ﴾[۱].
نقش تنبیه در تربیت، فراهم کردن بیم از بدی و پلیدی و نوعی ایمنسازی است، نه تخریب متربی و شکستن حریمهای ایمنی درونی؛ بدین معنا که تنبیه در حقیقت بیدارسازی و ادبآموزی است تا شخص در نتیجه هشیاری خود به ایمنسازی حریمهای وجودی خویش دست یازد و از بدی و پلیدی دوری نماید؛ و اگر بیداری و هشیاری صورت نگیرد، فرد همچنان در مسیر اشتباه پیش میرود؛ به بیان علی(ع): «إِنَّ هَذِهِ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ فَمَنْ أَهْمَلَهَا جَمَحَتْ بِهِ إِلَى الْمَآثِمِ»[۲].
اگر بیدارسازی و ادبآموزی به موقع و به درستی صورت نگیرد و به ایجاد حریمهای درونی به وسیله خود شخص منجر نشود، انسان به سرعت به سوی تباهی میرود؛ به تعبیر امیر مؤمنان علی(ع): «مَنْ أَهْمَلَ نَفْسَهُ أَهْلَكَهَا»[۳].
ازاینروست که تنبیه به عنوان امری تبعی و نه اصلی، آنجا که راهی دیگر برای بیدار کردن و درمان نمودن وجود ندارد، به کار گرفته میشود؛ به بیان امام علی(ع): «مَنْ لَمْ يُصْلِحْهُ حُسْنُ الْمُدَارَاةِ أَصْلَحَهُ سُوءُ المُكَافَاةِ»[۴].
البته نباید فراموش کرد که تنبیه اصالت ندارد و آنچه اصل است رحمت و محبت، و گذشت و بخشش است، و هیچچیز چون ملایمت و مدارا، در تربیت مؤثر نیست و روش تربیتی پیامبر اکرم(ص) و اوصیای آن حضرت چنین بوده است. در منطق الهی و سیره نبوی تنبیه نیز جلوهای از رحمت و محبت است و نباید از این ساختار دور شود. از رسول خدا(ص) روایت شده است که خداوند فرموده است: «سَبَقَتْ رَحْمَتِي عَضَبِي»[۵].
کسانی میتوانند در راه تربیت به درستی گام زنند که بتوانند رحمت و محبت خود را بر خشم و غضب چیره گردانند و جز از سر لطف و مرحمت دست به تنبیه نگشایند. بنابراین تا آنجا که میشود باید با تمهیداتی از جنس رحمت و محبت، و بخشش و گذشت، فرد را از بدی جدا کرد و رو به اصلاح برد. و آنجا که تنبیه ضرورت مییابد، باید توجه داشت زمانی مؤثر و مفید و کارساز است که مبتنی بر آدابی صحیح انجام گیرد، و در غیر این صورت، نه تنها نتیجهای نخواهد داشت، بلکه به نتایج عکس و آسیبهای جبرانناپذیر شخصیتی و روحی و اجتماعی منجر خواهد شد. در این میان از همه چیز مهمتر آن است که ریشهها و زمینههای کجی و ناراستی شناخته شود و تلاش گردد که آن زمینهها از بین برود[۶].
آداب تنبیه
تنبیه زمانی نقش هشداردهندگی، بیدارکنندگی، بازدارندگی و اصلاحکنندگی دارد که براساس آدابی صحیح اجرا شود که به مواردی از این آداب اشاره میشود:
- تنبیه به عمل و صفت بد شخص تعلق میگیرد و هدف آن است که شخص از بدی جدا شود و نباید به شخصیت انسانی او اهانت شود و فرد تحقیر گردد. امیر مؤمنان علی(ع) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ وَضَعَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ»[۷].
- تنبیه باید سنجیده و حسابشده و دقیق باشد و به هیچ وجه از حد و اندازه فراتر نرود و از میزان خطا و جرم شدیدتر نباشد که در این صورت تأثیر مثبت خود را از دست میدهد و موجب عکسالعمل منفی میشود. نقل شده است که مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد که خانوادهام نافرمانی میکنند، چگونه آنان را تنبیه کنم؟ حضرت فرمود: “آنان را ببخش”. آن شخص برای بار دوم و سوم سؤال خود را تکرار کرد و پیامبر(ص) نیز همان پاسخ را داد. آنگاه فرمود: «فَعَاقِبْ بِقَدْرِ الذَّنْبِ»[۸]. امیر مؤمنان علی(ع) در آموزهای والا یادآور شده است که چنانچه تنبیه سنجیده و حسابشده و دقیق نباشد، نه تنها تأثیرگذار نخواهد بلکه موجبات گستاخی و لجاجت را فراهم میسازد: «الْإِفْرَاطُ فِي الْمَلَامَةِ يَشُبُّ نَارَ اللَّجَاجَةِ»[۹]. تنبیه باید چنان از ظرافتهای تربیتی برخوردار باشد که به صورت عاملی بیدارکننده و بازدارنده از بدی عمل نماید. حتی امیر مؤمنان علی(ع) یادآور شده است که در صورت احساس پشیمانی نباید شخص را به یاد اشتباه و گناهش انداخت و به تکرار عذرخواهی واداشت. آن حضرت فرموده است: «إِعَادَةُ الِاعْتِذَارِ تَذْكِيرٌ بِالذَّنْبِ»[۱۰]. اینگونه دقتها از لوازم ضروری روش تنبیه است. همچنین نقل شده است که کسی نزد امام کاظم(ع) از رفتار فرزند خود شکایت کرد. حضرت به آن شخص درباره تنبیه فرزندش فرمود: «لَا تَضْرِبْهُ وَ اهْجُرْهُ وَ لَا تُطِلْ»[۱۱].
- تنبیه برای تنبّه و بیداری است و باید کاملاً متناسب شخص و عملی که از او سر زده است انتخاب شود. چشمپوشی، اخم، روی ترش کردن، روی برگرداندن، ترک کردن، قهر کردن، به کنایه سخن گفتن، اشاره لفظی، تذکر، سخن عادی، سخن تند[۱۲]، و مانند اینها مراتبی است که به عنوان دارویی مؤثر از جانب طبیبی حاذق و دلسوز انتخاب میشود؛ و درصورتیکه مرتبهای لطیفتر نتیجه میدهد، استفاده از مراتب شدیدتر به هیچ وجه جایز نیست[۱۳]. نقل کردهاند که پیامبر اکرم(ص) به دیدار فاطمه(س) رفت، اما وارد خانه نشد و بازگشت. زمانی که علی(ع) به خانه آمد، فاطمه(س) ماجرا را برای او بازگفت. علی(ع) نزد پیامبر(ص) رفت و علت را جویا شد. پیامبر(ص) فرمود: “پردهای نقشدار به در خانه آویخته دیدم”. و سپس اضافه کرد: “مرا با دنیا چه کار؟ ” علی(ع) نزد فاطمه(س) بازگشت و آنچه را از پیامبر(ص) شنیده بود بیان کرد. فاطمه(س) گفت: “مرا به آنچه نظر و خواست آن حضرت است فرمان بده”. علی(ع) گفت: “آن پرده را نزد فلان کس که خانوادهای محتاجند بفرست”[۱۴]. باید توجّه داشت که گاهی صرف پشیمانی و اقرار به نادانی و گناهورزی، تنبیه شمرده میشود و نباید گامی دیگر در جهت تنبیه شخص برداشته شود؛ به بیان امیر مؤمنان علی(ع): «رُبَّ جُرْمٍ أَغْنَى عَنِ الِاعْتِذَارِ عَنْهُ الْإِقْرَارُ بِهِ»[۱۵]. این لطافتها در امر تنبیه با توجه به فلسفه تنبیه است؛ و اگر تنبیه جز اینگونه دیده شود به امری خلاف فلسفه خود تبدیل میگردد؛ زیرا هدف بیداری و هشیاری و بازدارندگی است، و چنانکه شخص متنبه شده باشد، چنان است که گویا خطا نکرده است و باید اینگونه دیده شود؛ به بیان علی(ع): «مَا أَذْنَبَ مَنِ اعْتَذَرَ»[۱۶].
- تنبیه نباید به هیچ وجه برای تشفی خاطر و ارضای خود و یا انتقام صورت بگیرد؛ زیرا تنبیه ابراز محبت و دلسوزی است در قالبی مناسب برای اصلاح و تربیت، و نه انتقامجویی و تخلیه احساسات. روایت شده است: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَنِ الْأَدَبِ عِنْدَ الْغَضَبِ»[۱۷]. و از امیر مؤمنان علی(ع) نقل شده است: «لَا أَدَبَ مَعَ غَضَبٍ»[۱۸]. تنبیه زمانی واجد فلسفه خویش است که از سر محبت و شفقت باشد، نه از سر قساوت و خشونت. از امیر مؤمنان علی(ع) چنین روایت شده است: «اضْرِبْ خَادِمَكَ إِذَا عَصَى اللَّهَ وَ اعْفُ عَنْهُ إِذَا عَصَاكَ»[۱۹]. ابن شهرآشوب نقل کرده است که روزی امیر مؤمنان علی(ع) خدمتگزار خود را چند بار فراخواند ولی او امام(ع) را پاسخ نداد. آن حضرت در پی او برآمد و او را جلوی در خانه یافت. از او پرسید: “چه چیز تو را واداشت که پاسخم نگویی؟ ” گفت: “در اجابت سست بودم و از عقوبت احساس امنیت نمودم”. پس حضرت فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنِي مِمَّنْ تَأْمَنُهُ خَلْقُهُ»[۲۰].
- آنجا که لازم است تنبیهی صورت گیرد، بهتر است دور از چشم دیگران و در خفا باشد، مگر در مواردی خاص ـ با ملاحظات همهجانبه و رعایت آداب تنبیه ـ که تنبیه موجب بازدارندگی جمعی میشود، چنانکه امیر مؤمنان علی(ع) بدین امر اشارت فرموده است: «الْعَاقِلُ مَنْ اتَّعَظَ بِغَيْرِهِ»[۲۱].
- شخصی که تنبیه میشود باید نسبت به تنبیه خود توجیه باشد و بداند که چرا مجازات میشود؛ و باید این امر بهگونهای باشد که شخص خود را مستحق آن ببیند و از تأیید درونی وی برخوردار باشد تا تأثیر بیدارکننده و بازدارنده و اصلاحکننده داشته باشد[۲۲].
منابع
پانویس
- ↑ «و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد» سوره یوسف، آیه ۵۳.
- ↑ «همانا این نفس به بدی و گناه فرمان میدهد، پس هرکه آن را واگذارد او را به سوی گناهان میکشاند». شرح غررالحکم، ج۲، ص۵۲۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۴۱.
- ↑ «هرکه نفس خود را واگذارد، هلاکش گرداند». شرح غررالحکم، ج۵، ص۱۶۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۲۹.
- ↑ «کسی که با خوشرفتاری اصلاح نشود، با خوب کیفر کردن اصلاح میشود». غررالحکم، ج۲، ص۱۷۸؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۴۴.
- ↑ «رحمت من بر غضبم سبقت دارد». مصنف عبدالرزاق، ج۲، ص۱۶۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۴۲؛ صحیح مسلم، ج۱۷، ص۶۸؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۱۱، ص۱۶۹؛ الکافی، ج۱، ص۴۴۳؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۱۳؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۲۳۹؛ کنز العمال، ج۱، ص۵۲، ج۴، ص۲۵۰، ج۱۲، ص۴۱۷.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۶۹.
- ↑ «همانا خدای سبحان کیفر را بر معاصی خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد». شرح غررالحکم، ج۲، ص۵۱۷؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۵۱ [بدون «لِعِبَادِهِ»].
- ↑ «پس [اگر چارهای نبود و خواستی تنبیه کنی]به اندازه گناهی که کردهاند مجازات کن [و فراتر مرو]». المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۶۹؛ اسد الغابة، ج۱، ص۳۳۶؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۰۶؛ الاصابة، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ «افراط در سرزنش کردن، میزان لجاجت را افزونتر میکند». غررالحکم، ج۱، ص۸۸؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲ [«نِیرَانَ» آمده است].
- ↑ «تکرار نمودن عذرخواهی، به یاد گناه انداختن است». شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۷۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۷۱.
- ↑ «فرزندت را تنبیه بدنی مکن و [برای ادب کردنش]با او قهر کن، ولی قهرت طولانی نشود». عدة الداعی، ص۸۹؛ بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۹۹.
- ↑ الامام روح الله الموسوی الخمینی، تحریرالوسیله، الطبعة الثانیة، مطبعة الآداب، النجف، ۱۳۹۰ ق. افست، ج۱، ص۴۷۶.
- ↑ الامام روح الله الموسوی الخمینی، تحریرالوسیله، الطبعة الثانیة، مطبعة الآداب، النجف، ۱۳۹۰ ق. افست، ج۱، ص۴۷۶.
- ↑ صحیح البخاری، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ «بسا گناهی که اقرار به آن از عذرخواهی از آن بینیاز سازد». شرح غررالحکم، ج۴، ص۷۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۶۷.
- ↑ «کسی که عذر خواهد، گویا گناه نکرده است». شرح غررالحکم، ج۶، ص۵۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۷۶.
- ↑ «رسول خدا(ص) از تنبیه هنگام خشم نهی کرده است». المحاسن، ج۱، ص۲۷۴؛ الکافی، ج۷، ص۲۶۰؛ تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۴۸؛ الجامع للشرایع، ص۵۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۳۳۷.
- ↑ «تنبیه در حال خشم بیمعناست». عیون الحکم و المواعظ، ص۵۳۱؛ میزان الحکمة، ج۱، ص۱۱۰.
- ↑ «اگر خدمتگزارت خدا را نافرمانی کرد، او را تنبیه کن، ولی اگر شخص تو را نافرمانی کرد، او را ببخش». شرح غررالحکم، ج۲، ص۱۹۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۷۷.
- ↑ «سپاس خدایی را که مرا از آنان قرار داده است که مردم از جانب او احساس امنیت میکنند». مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۴۸.
- ↑ «عاقل کسی است که از مشاهده دیگران پند گیرد». شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۳۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۷.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۷۱.