آیه تفقه در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
(←پانویس) برچسب: واگردانی دستی |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = آیه تفقه | | موضوع مرتبط = آیه تفقه | ||
| عنوان مدخل = آیه تفقه | | عنوان مدخل = آیه تفقه | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[آیه تفقه در فقه سیاسی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | '''آیه نفر''' یکی از [[ادله]] بر حجیت خبر واحد و [[وجوب]] تحصیل [[علوم دینی]] است. بر هر گروهی لازم است که عدهای از آنها برای کسب معرفتهای لازم و [[تحصیل علم]] [[هجرت]] کنند، تا پس از بازگشت مردمشان را بر اساس آنچه [[تفقه]] نمودهاند هشدار دهند و از عواقب و مسئولیتهای ناشی از [[علمی]] که فرا میگیرند، بترسانند. | ||
از دلیلهایی که بر | |||
در تمامی [[جوامع بشری]]، مسئلۀ بی اطلاعی مردم از [[قانون]] و مسئولیتهای ناشی از آن یکی از بزرگترین [[مشکلات]] اجرایی [[قوانین]] و [[اعمال]] اصل [[مسئول]] بودن هر فرد عضو [[جامعه سیاسی]] در برابر قانون است. این مشکل به ویژه در مورد قوانینی که دارای آثار | == مقدمه == | ||
از دلیلهایی که بر حجّیت خبر واحد، حجّیت فتوای مجتهد در [[حق]] مقلّد، [[وجوب]] تحصیل [[اجتهاد]] و جواز [[تقلید]] اقامه شده، [[آیه تفقه]] است که به کوچ کردن گروهی از [[مردم]] جهت فراگیری احکام و [[معارف دینی]] [[دستور]] میدهد تا در مرحلۀ نخست، خود، آنها را فراگیرند و در مرحلۀ بعد، به سوی قومشان بازگشته، آنان را [[انذار]] کنند. | |||
در تمامی [[جوامع بشری]]، مسئلۀ بی اطلاعی مردم از [[قانون]] و مسئولیتهای ناشی از آن یکی از بزرگترین [[مشکلات]] اجرایی [[قوانین]] و [[اعمال]] اصل [[مسئول]] بودن هر فرد عضو [[جامعه سیاسی]] در برابر قانون است. این مشکل به ویژه در مورد قوانینی که دارای آثار حقوقی و کیفری نیز هست، بیشتر مطرح میشود. میگویند در سال ۱۸۷۰ میلادی قانونی وجود داشته که دادگاهها تا سه [[روز]] پس از انتشار قانون عذر عدم آشنایی با قوانین را میپذیرفتهاند<ref>حقوق جزای عمومی، ص۵۹.</ref>. | |||
[[اسلام]] در مورد [[احکام]] کیفری (حدود) [[جهل]] مرتکب [[جرم]] را به عنوان یک [[شبهه]] در رد و اسقاط [[کیفر]] پذیرفته است ({{عربی|الحدود تدرء بالشبهات}}) حتی در مواردیکه [[جهالت]] شخص مرتکب جرم، از روی [[سهلانگاری]] و [[تقصیر]] باشد. [[فقها]] [[جاهل]] به موضوع و [[حکم]] جرم را چه قاصر و چه مقصر باشد، معاف از کیفر دانستهاند، زیرا که اصل حدود بر پایۀ [[تخفیف]] گذارده شده است<ref>جواهر الکلام، ج۴۰، ص۲۶۷.</ref>. | [[اسلام]] در مورد [[احکام]] کیفری (حدود) [[جهل]] مرتکب [[جرم]] را به عنوان یک [[شبهه]] در رد و اسقاط [[کیفر]] پذیرفته است ({{عربی|الحدود تدرء بالشبهات}}) حتی در مواردیکه [[جهالت]] شخص مرتکب جرم، از روی [[سهلانگاری]] و [[تقصیر]] باشد. [[فقها]] [[جاهل]] به موضوع و [[حکم]] جرم را چه قاصر و چه مقصر باشد، معاف از کیفر دانستهاند، زیرا که اصل حدود بر پایۀ [[تخفیف]] گذارده شده است<ref>جواهر الکلام، ج۴۰، ص۲۶۷.</ref>. | ||
ولی اصولاً اسلام [[آگاهی]] یافتن و [[شناخت]] [[پیام]] [[وحی]] و آگاهی یافتن از [[احکام الهی]] و آثار و مسئولیتهای ناشی از آن را بر همگان لازم دانسته و در قوانین و احکام واجدین شرایط [[تکلیف]] را چه. عالم و چه جاهل یکسان مشمول مقررات شمرده است. | ولی اصولاً اسلام [[آگاهی]] یافتن و [[شناخت]] [[پیام]] [[وحی]] و آگاهی یافتن از [[احکام الهی]] و آثار و مسئولیتهای ناشی از آن را بر همگان لازم دانسته و در قوانین و احکام واجدین شرایط [[تکلیف]] را چه. عالم و چه جاهل یکسان مشمول مقررات شمرده است. | ||
از اینرو کسیکه به دلیل ندانستن [[وظیفه]] و [[مسئولیت]] خود [[تکالیف الهی]] را در زمینههای مختلف [[عبادی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و غیره انجام نداده باشد در مورد جهلش مسئول است و به او گفته میشود: {{عربی|هلا تعلمت؟}} چرا فرا نگرفتی؟ [[قرآن]] صریحاً اعلام میدارد: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>. | از اینرو کسیکه به دلیل ندانستن [[وظیفه]] و [[مسئولیت]] خود [[تکالیف الهی]] را در زمینههای مختلف [[عبادی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و غیره انجام نداده باشد در مورد جهلش مسئول است و به او گفته میشود: {{عربی|هلا تعلمت؟}} چرا فرا نگرفتی؟ [[قرآن]] صریحاً اعلام میدارد: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>. | ||
امام صادق{{ع}} در پاسخ زراره فرمود: مقصود آیه ماییم. زراره بار دیگر پرسید: پس شما هستید که مورد سؤال و [[پرسش]] قرار میگیرید؟ فرمود: [[بلی]]. بار سوم سؤال کرد: آیا ما هستیم که پرسشکنندهایم؟ فرمود: بلی. زراره برای بار چهارم پرسید: پس بر ما [[واجب]] است که از شما سؤال کنیم؟ فرمود: بلی. | [[زراره]] میگوید از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم منظور از این [[آیه]] کیانند؟ {{متن حدیث|قَالَ: نَحْنُ. فَقُلْتُ: فَأَنْتُمُ الْمَسْئُولُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: وَ نَحْنُ السَّائِلُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَعَلَيْنَا أَنْ نَسْأَلَكُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ}}<ref>وسائلالشیعه، ج۱۸، ص۴۸، ح۲۷.</ref>. | ||
ولی اگر فرد [[مکلف]] بدون آنکه در کسب [[آگاهی]] و [[علم]] قصوری کرده باشد، نتوانست اطلاع لازم را درباره مسئولیتهای خود کسب کند، چنین مکلفی معذور خواهد بود، زیرا | |||
امام صادق {{ع}} در پاسخ زراره فرمود: مقصود آیه ماییم. زراره بار دیگر پرسید: پس شما هستید که مورد سؤال و [[پرسش]] قرار میگیرید؟ فرمود: [[بلی]]. بار سوم سؤال کرد: آیا ما هستیم که پرسشکنندهایم؟ فرمود: بلی. زراره برای بار چهارم پرسید: پس بر ما [[واجب]] است که از شما سؤال کنیم؟ فرمود: بلی. | |||
ولی اگر فرد [[مکلف]] بدون آنکه در کسب [[آگاهی]] و [[علم]] قصوری کرده باشد، نتوانست اطلاع لازم را درباره مسئولیتهای خود کسب کند، چنین مکلفی معذور خواهد بود، زیرا مسئولیتخواهی از [[انسانی]] که [[جاهل]] به [[مسئولیت]] خویش است، حکمیانه نیست و دور از [[عدالت]] خواهد بود. {{متن قرآن|وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا}}<ref>«و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.</ref>. | |||
در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|لِأَنَّ اللَّهَ عَدْلٌ لَا يَجُورُ يَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِهِ بِمَا يَعْلَمُونَ}}<ref>وسائلالشیعه، ج۱۸، ص۱۵۱.</ref>. یعنی: زیرا [[خداوند]] [[عادل]] است و [[ظلم]] نمیکند و او بر بندگانش به آنچه میدانند، [[احتجاج]] میکند و از آنها مسئولیت میطلبد. | در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|لِأَنَّ اللَّهَ عَدْلٌ لَا يَجُورُ يَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِهِ بِمَا يَعْلَمُونَ}}<ref>وسائلالشیعه، ج۱۸، ص۱۵۱.</ref>. یعنی: زیرا [[خداوند]] [[عادل]] است و [[ظلم]] نمیکند و او بر بندگانش به آنچه میدانند، [[احتجاج]] میکند و از آنها مسئولیت میطلبد. | ||
برای عملی شدن اصل اشتراک عالم و جاهل در [[تکالیف]] و بیرون آمدن جاهل از عذر و عدم [[مسئولیتپذیری]] و در نهایت برای رسیدن به فلسفۀ نهایی [[احکام الهی]] اصل [[تفقه]] و [[انذار]] به عنوان یک وظیفۀ همگانی ( | برای عملی شدن اصل اشتراک عالم و جاهل در [[تکالیف]] و بیرون آمدن جاهل از عذر و عدم [[مسئولیتپذیری]] و در نهایت برای رسیدن به فلسفۀ نهایی [[احکام الهی]] اصل [[تفقه]] و [[انذار]] به عنوان یک وظیفۀ همگانی (واجب کفایی) در [[قرآن]] مطرحشده است به این ترتیب که: بر هر گروهی لازم است که عدهای از آنها برای کسب معرفتهای لازم و [[تحصیل علم]] [[هجرت]] کنند، تا پس از بازگشت مردمشان را بر اساس آنچه تفقه نمودهاند هشدار دهند و از عواقب و مسئولیتهای ناشی از [[علمی]] که فرا میگیرند، بترسانند. تا از طریق این طرح، همگان از تخلفات بپرهیزند (مضمون آیه تفقه و [[انذار]])<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}} «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref><ref>فقه سیاسی، ج۱، ص۴۴۹-۴۵۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۹.</ref> | ||
بر هر گروهی لازم است که عدهای از آنها برای کسب معرفتهای لازم و [[تحصیل علم]] [[هجرت]] کنند، تا پس از بازگشت مردمشان را بر اساس آنچه تفقه نمودهاند هشدار دهند و از عواقب و مسئولیتهای ناشی از [[علمی]] که فرا میگیرند، بترسانند. تا از طریق این طرح، همگان از تخلفات بپرهیزند (مضمون آیه تفقه و [[انذار]])<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}} «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:آیات نامدار]] | ||
[[رده: | [[رده:مدخلهای تلخیص شده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۱
آیه نفر یکی از ادله بر حجیت خبر واحد و وجوب تحصیل علوم دینی است. بر هر گروهی لازم است که عدهای از آنها برای کسب معرفتهای لازم و تحصیل علم هجرت کنند، تا پس از بازگشت مردمشان را بر اساس آنچه تفقه نمودهاند هشدار دهند و از عواقب و مسئولیتهای ناشی از علمی که فرا میگیرند، بترسانند.
مقدمه
از دلیلهایی که بر حجّیت خبر واحد، حجّیت فتوای مجتهد در حق مقلّد، وجوب تحصیل اجتهاد و جواز تقلید اقامه شده، آیه تفقه است که به کوچ کردن گروهی از مردم جهت فراگیری احکام و معارف دینی دستور میدهد تا در مرحلۀ نخست، خود، آنها را فراگیرند و در مرحلۀ بعد، به سوی قومشان بازگشته، آنان را انذار کنند.
در تمامی جوامع بشری، مسئلۀ بی اطلاعی مردم از قانون و مسئولیتهای ناشی از آن یکی از بزرگترین مشکلات اجرایی قوانین و اعمال اصل مسئول بودن هر فرد عضو جامعه سیاسی در برابر قانون است. این مشکل به ویژه در مورد قوانینی که دارای آثار حقوقی و کیفری نیز هست، بیشتر مطرح میشود. میگویند در سال ۱۸۷۰ میلادی قانونی وجود داشته که دادگاهها تا سه روز پس از انتشار قانون عذر عدم آشنایی با قوانین را میپذیرفتهاند[۱].
اسلام در مورد احکام کیفری (حدود) جهل مرتکب جرم را به عنوان یک شبهه در رد و اسقاط کیفر پذیرفته است (الحدود تدرء بالشبهات) حتی در مواردیکه جهالت شخص مرتکب جرم، از روی سهلانگاری و تقصیر باشد. فقها جاهل به موضوع و حکم جرم را چه قاصر و چه مقصر باشد، معاف از کیفر دانستهاند، زیرا که اصل حدود بر پایۀ تخفیف گذارده شده است[۲].
ولی اصولاً اسلام آگاهی یافتن و شناخت پیام وحی و آگاهی یافتن از احکام الهی و آثار و مسئولیتهای ناشی از آن را بر همگان لازم دانسته و در قوانین و احکام واجدین شرایط تکلیف را چه. عالم و چه جاهل یکسان مشمول مقررات شمرده است.
از اینرو کسیکه به دلیل ندانستن وظیفه و مسئولیت خود تکالیف الهی را در زمینههای مختلف عبادی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره انجام نداده باشد در مورد جهلش مسئول است و به او گفته میشود: هلا تعلمت؟ چرا فرا نگرفتی؟ قرآن صریحاً اعلام میدارد: ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۳].
زراره میگوید از امام صادق (ع) پرسیدم منظور از این آیه کیانند؟ «قَالَ: نَحْنُ. فَقُلْتُ: فَأَنْتُمُ الْمَسْئُولُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: وَ نَحْنُ السَّائِلُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَعَلَيْنَا أَنْ نَسْأَلَكُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ»[۴].
امام صادق (ع) در پاسخ زراره فرمود: مقصود آیه ماییم. زراره بار دیگر پرسید: پس شما هستید که مورد سؤال و پرسش قرار میگیرید؟ فرمود: بلی. بار سوم سؤال کرد: آیا ما هستیم که پرسشکنندهایم؟ فرمود: بلی. زراره برای بار چهارم پرسید: پس بر ما واجب است که از شما سؤال کنیم؟ فرمود: بلی. ولی اگر فرد مکلف بدون آنکه در کسب آگاهی و علم قصوری کرده باشد، نتوانست اطلاع لازم را درباره مسئولیتهای خود کسب کند، چنین مکلفی معذور خواهد بود، زیرا مسئولیتخواهی از انسانی که جاهل به مسئولیت خویش است، حکمیانه نیست و دور از عدالت خواهد بود. ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾[۵].
در حدیث است که: «لِأَنَّ اللَّهَ عَدْلٌ لَا يَجُورُ يَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِهِ بِمَا يَعْلَمُونَ»[۶]. یعنی: زیرا خداوند عادل است و ظلم نمیکند و او بر بندگانش به آنچه میدانند، احتجاج میکند و از آنها مسئولیت میطلبد.
برای عملی شدن اصل اشتراک عالم و جاهل در تکالیف و بیرون آمدن جاهل از عذر و عدم مسئولیتپذیری و در نهایت برای رسیدن به فلسفۀ نهایی احکام الهی اصل تفقه و انذار به عنوان یک وظیفۀ همگانی (واجب کفایی) در قرآن مطرحشده است به این ترتیب که: بر هر گروهی لازم است که عدهای از آنها برای کسب معرفتهای لازم و تحصیل علم هجرت کنند، تا پس از بازگشت مردمشان را بر اساس آنچه تفقه نمودهاند هشدار دهند و از عواقب و مسئولیتهای ناشی از علمی که فرا میگیرند، بترسانند. تا از طریق این طرح، همگان از تخلفات بپرهیزند (مضمون آیه تفقه و انذار)[۷][۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ حقوق جزای عمومی، ص۵۹.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۰، ص۲۶۷.
- ↑ «اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ وسائلالشیعه، ج۱۸، ص۴۸، ح۲۷.
- ↑ «و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.
- ↑ وسائلالشیعه، ج۱۸، ص۱۵۱.
- ↑ ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ فقه سیاسی، ج۱، ص۴۴۹-۴۵۱.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۹.