ادله امامت امام رضا کدامند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'مامون عباسی' به 'مأمون عباسی')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[امامت (پرسش)|بانک جمع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع فرعی        = ادله [[امامت]] [[امام رضا]] {{ع}} کدامند؟
| تصویر = 110050.jpg
| تصویر             = 110050.jpg
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[ادله امامت امام رضا]]
| نمایه وابسته     = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[ادله امامت امام رضا]]
| تعداد پاسخ = ۱
| موضوعات وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۱ پاسخ
}}
}}


خط ۱۹: خط ۱۶:
«برای [[اثبات امامت حضرت]] [[علی بن موسی]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و برخی از [[نصوص]] که در دروس قبل گذشت کافی است. [[حضرت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} با اهتمام به آینده [[امت اسلامی]] و جلوگیری از [[انحراف]] در امر [[امامت]] و برای [[اتمام حجت]]، به صورت مکرر و در مواضع مختلف [[جانشین]] خود را معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۱۱ و عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۰، باب ۴ نص أبی الحسن موسی بن جعفر {{ع}} علی ابنه الرضا علی بن موسی بن جعفر {{ع}} بالإمامة و الوصیة. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۲۸۷ الباب الرابع العشرون النصوص علی إمامة أبی الحسن علی بن موسی الرضا {{ع}} مضافا إلی ما تقدم منها.</ref>. در اینجا به برخی از این [[نصوص]] اشاره می‌شود: صحاف گوید: من و [[هشام بن حکم]] و [[علی بن یقطین]] در [[بغداد]] بودیم، [[علی بن یقطین]] گفت: خدمت [[موسی بن جعفر]] {{ع}} نشسته بودم که پسرش [[علی]] وارد شد، [[امام]] فرمود: {{عربی|"يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ هَذَا عَلِيٌّ سَيِّدُ وُلْدِي أَمَا إِنِّي قَدْ نَحَلْتُهُ كُنْيَتِي"}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۱۱، باب الإشارة و النص علی أبی الحسن الرضا {{ع}} و کفایة الاثر، ص ۲۷۱ و عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۱.</ref>. ای [[علی بن یقطین]] همین [[علی]] سرور اولاد من است، همانا من [[کنیه]] خودم را که [[ابوالحسن]] است به او بخشیده‌ام. هشام دست خود را به پیشانیش زد و گفت: وای بر تو چه گفتی؟ ابن یقطین گفت: به [[خدا]] همین طور که گفتم از او شنیدم. هشام گفت: با این سخن به تو خبر داده که امر [[امامت]] پس از وی به او متعلق است.
«برای [[اثبات امامت حضرت]] [[علی بن موسی]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و برخی از [[نصوص]] که در دروس قبل گذشت کافی است. [[حضرت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} با اهتمام به آینده [[امت اسلامی]] و جلوگیری از [[انحراف]] در امر [[امامت]] و برای [[اتمام حجت]]، به صورت مکرر و در مواضع مختلف [[جانشین]] خود را معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۱۱ و عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۰، باب ۴ نص أبی الحسن موسی بن جعفر {{ع}} علی ابنه الرضا علی بن موسی بن جعفر {{ع}} بالإمامة و الوصیة. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۲۸۷ الباب الرابع العشرون النصوص علی إمامة أبی الحسن علی بن موسی الرضا {{ع}} مضافا إلی ما تقدم منها.</ref>. در اینجا به برخی از این [[نصوص]] اشاره می‌شود: صحاف گوید: من و [[هشام بن حکم]] و [[علی بن یقطین]] در [[بغداد]] بودیم، [[علی بن یقطین]] گفت: خدمت [[موسی بن جعفر]] {{ع}} نشسته بودم که پسرش [[علی]] وارد شد، [[امام]] فرمود: {{عربی|"يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ هَذَا عَلِيٌّ سَيِّدُ وُلْدِي أَمَا إِنِّي قَدْ نَحَلْتُهُ كُنْيَتِي"}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۱۱، باب الإشارة و النص علی أبی الحسن الرضا {{ع}} و کفایة الاثر، ص ۲۷۱ و عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۱.</ref>. ای [[علی بن یقطین]] همین [[علی]] سرور اولاد من است، همانا من [[کنیه]] خودم را که [[ابوالحسن]] است به او بخشیده‌ام. هشام دست خود را به پیشانیش زد و گفت: وای بر تو چه گفتی؟ ابن یقطین گفت: به [[خدا]] همین طور که گفتم از او شنیدم. هشام گفت: با این سخن به تو خبر داده که امر [[امامت]] پس از وی به او متعلق است.


[[داود]] رقی گوید: به [[موسی بن جعفر]] {{ع}} عرض کردم: قربانت گردم، من پیر شده‌ام، مرا از [[دوزخ]] رهائی بخش (امامم را به من بنما) [[حضرت]] با دست به پسرش [[ابوالحسن]] {{ع}} اشاره نمود و فرمود: هذا [[صاحبکم]] من بعدی<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۱۲.</ref>. این پس از من [[صاحب]] شماست.
[[داوود]] رقی گوید: به [[موسی بن جعفر]] {{ع}} عرض کردم: قربانت گردم، من پیر شده‌ام، مرا از [[دوزخ]] رهائی بخش (امامم را به من بنما) [[حضرت]] با دست به پسرش [[ابوالحسن]] {{ع}} اشاره نمود و فرمود: هذا [[صاحبکم]] من بعدی<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۱۲.</ref>. این پس از من [[صاحب]] شماست.


[[اسحاق]] بن عمار گوید: به [[موسی بن جعفر]] {{ع}} عرض کردم: مرا به کسی که دینم را از او به‌دست آورم رهنمائی فرما، فرمود: {{عربی|"هَذَا ابْنِي عَلِيٌّ إِنَّ أَبِي أَخَذَ بِيَدِي فَأَدْخَلَنِي إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا قَالَ قَوْلًا وَفَى بِهِ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۱۲. همین پسرم علی است، همانا پدرم دست مرا گرفت و به‌سوی قبر رسول خدا {{صل}} برد و فرمود: پسر عزیزم: خدای عزوجل فرمود: همانا من در زمین خلیفه گذارم و چون خدا چیزی فرماید بآن وفا کند. پس هیچ‌گاه روی زمین خالی از خلیفه و حجت نباشد.</ref>.
[[اسحاق بن عمار]] گوید: به [[موسی بن جعفر]] {{ع}} عرض کردم: مرا به کسی که دینم را از او به‌دست آورم رهنمائی فرما، فرمود: {{عربی|"هَذَا ابْنِي عَلِيٌّ إِنَّ أَبِي أَخَذَ بِيَدِي فَأَدْخَلَنِي إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا قَالَ قَوْلًا وَفَى بِهِ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۱۲. همین پسرم علی است، همانا پدرم دست مرا گرفت و به‌سوی قبر رسول خدا {{صل}} برد و فرمود: پسر عزیزم: خدای عزوجل فرمود: همانا من در زمین خلیفه گذارم و چون خدا چیزی فرماید بآن وفا کند. پس هیچ‌گاه روی زمین خالی از خلیفه و حجت نباشد.</ref>.


مخزموی که مادرش از اولاد [[جعفر بن ابی طالب]] {{ع}} است گوید: [[موسی بن جعفر]] {{ع}} (پیش از زندان رفتنش) دنبال ما فرستاد و ما را جمع کرد و فرمود: می‌دانید شما را برای چه [[دعوت]] کردم؟ گفتیم: نه، فرمود: {{عربی|"اشْهَدُوا أَنَّ ابْنِي هَذَا وَصِيِّي وَ الْقَيِّمُ بِأَمْرِي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي مَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي دَيْنٌ فَلْيَأْخُذْهُ مِنِ ابْنِي هَذَا"}}<ref>همان. گواه باشید که این پسرم وصی من است و پس از من خلیفه و کاردار منست. هر کس از من طلبی دارد. از این پسرم بگیرد، و بهر کس وعده‌ای داده‌ام، باید وفای آن را از او خواهد.</ref>.
مخزموی که مادرش از اولاد [[جعفر بن ابی طالب]] {{ع}} است گوید: [[موسی بن جعفر]] {{ع}} (پیش از زندان رفتنش) دنبال ما فرستاد و ما را جمع کرد و فرمود: می‌دانید شما را برای چه [[دعوت]] کردم؟ گفتیم: نه، فرمود: {{عربی|"اشْهَدُوا أَنَّ ابْنِي هَذَا وَصِيِّي وَ الْقَيِّمُ بِأَمْرِي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي مَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي دَيْنٌ فَلْيَأْخُذْهُ مِنِ ابْنِي هَذَا"}}<ref>همان. گواه باشید که این پسرم وصی من است و پس از من خلیفه و کاردار منست. هر کس از من طلبی دارد. از این پسرم بگیرد، و بهر کس وعده‌ای داده‌ام، باید وفای آن را از او خواهد.</ref>.
خط ۳۱: خط ۲۸:
[[یزید]] بن سلیط زیدی گوید: [[حضرت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"إِنِّي‏ أُوخَذُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ وَ عَلِيٌّ ابْنِي سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} وَ سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ {{ع}} أُعْطِيَ فَهْمَ الْأَوَّلِ وَ عِلْمَهُ وَ نَصْرَهُ وَ رِدَاءَهُ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَكَلَّمَ إِلَّا بَعْدَ هَارُونَ بِأَرْبَعِ سِنِينَ فَإِذَا مَضَتْ أَرْبَعُ سِنِينَ فَاسْأَلْهُ عَمَّا شِئْتَ يُجِيبُكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷ و کافی، ج ۱، ص ۳۱۳. من در این سال وفات خواهم کرد و پسرم "علی" همنام علی بن ابی طالب {{ع}} و همنام علی بن الحسین {{عم}} و دارای فهم، علم و شکوه و هیبت امیرالمؤمنین {{ع}} است و تا چهار سال بعد از هارون، اجازه سخن گفتن ندارد ولی وقتی آن چهار سال گذشت، درباره هر چه می‌خواهی از او سؤال کن که به خواست خدا به تو پاسخ خواهد داد.</ref>.
[[یزید]] بن سلیط زیدی گوید: [[حضرت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"إِنِّي‏ أُوخَذُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ وَ عَلِيٌّ ابْنِي سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} وَ سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ {{ع}} أُعْطِيَ فَهْمَ الْأَوَّلِ وَ عِلْمَهُ وَ نَصْرَهُ وَ رِدَاءَهُ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَكَلَّمَ إِلَّا بَعْدَ هَارُونَ بِأَرْبَعِ سِنِينَ فَإِذَا مَضَتْ أَرْبَعُ سِنِينَ فَاسْأَلْهُ عَمَّا شِئْتَ يُجِيبُكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷ و کافی، ج ۱، ص ۳۱۳. من در این سال وفات خواهم کرد و پسرم "علی" همنام علی بن ابی طالب {{ع}} و همنام علی بن الحسین {{عم}} و دارای فهم، علم و شکوه و هیبت امیرالمؤمنین {{ع}} است و تا چهار سال بعد از هارون، اجازه سخن گفتن ندارد ولی وقتی آن چهار سال گذشت، درباره هر چه می‌خواهی از او سؤال کن که به خواست خدا به تو پاسخ خواهد داد.</ref>.


[[اسحاق]] بن [[موسی بن جعفر]] گوید: [[حضرت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} خطاب به فرزندانش می‌فرمود: {{عربی|"هَذَا أَخُوكُمْ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَدْيَانِكُمْ وَ احْفَظُوا مَا يَقُولُ لَكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ {{ع}} غَيْرَ مَرَّةٍ يَقُولُ لِي إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلْبِكَ وَ لَيْتَنِي أَدْرَكْتُهُ فَإِنَّهُ سَمِيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ"}}<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص ۳۲۸. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۳۰۳. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰. این برادر شما علی بن موسی عالم آل محمد است پس در امور دین‌تان از او سؤال کنید و آنچه از پدرم جعفر بن محمد شنیدم به خاطر بسپارید که مکررا به من می‌فرمود: عالم آل محمد در صلب تو است ای کاش او را می‌دیدم او هم نام امیرالمومنین علی است.</ref>.
[[اسحاق بن موسی بن جعفر]] گوید: [[حضرت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} خطاب به فرزندانش می‌فرمود: {{عربی|"هَذَا أَخُوكُمْ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَدْيَانِكُمْ وَ احْفَظُوا مَا يَقُولُ لَكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ {{ع}} غَيْرَ مَرَّةٍ يَقُولُ لِي إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلْبِكَ وَ لَيْتَنِي أَدْرَكْتُهُ فَإِنَّهُ سَمِيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ"}}<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص ۳۲۸. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۳۰۳. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰. این برادر شما علی بن موسی عالم آل محمد است پس در امور دین‌تان از او سؤال کنید و آنچه از پدرم جعفر بن محمد شنیدم به خاطر بسپارید که مکررا به من می‌فرمود: عالم آل محمد در صلب تو است ای کاش او را می‌دیدم او هم نام امیرالمومنین علی است.</ref>.


[[نعیم قابوسی]] گوید: [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"إِنَّ ابْنِي عَلِيّاً أَكْبَرُ وُلْدِي، و أَبَرُّهُمْ عِنْدِي، وَ أَحَبُّهُمْ إِلَيَّ، و هُوَ يَنْظُرُ مَعِي فِي الْجَفْرِ، و لَمْ يَنْظُرْ فِيهِ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ و صِيُّ نَبِيٍّ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۱۱. همانا علی بزرگترین اولاد من است و خوش رفتارترین و محبوب‌ترین آنهاست نزد من، و او با من در جفر می‌نگرد، در صورتی که جز پیغمبر یا وصی پیغمبر در آن نمی‌نگرد.</ref>.
[[نعیم قابوسی]] گوید: [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"إِنَّ ابْنِي عَلِيّاً أَكْبَرُ وُلْدِي، و أَبَرُّهُمْ عِنْدِي، وَ أَحَبُّهُمْ إِلَيَّ، و هُوَ يَنْظُرُ مَعِي فِي الْجَفْرِ، و لَمْ يَنْظُرْ فِيهِ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ و صِيُّ نَبِيٍّ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۱۱. همانا علی بزرگترین اولاد من است و خوش رفتارترین و محبوب‌ترین آنهاست نزد من، و او با من در جفر می‌نگرد، در صورتی که جز پیغمبر یا وصی پیغمبر در آن نمی‌نگرد.</ref>.
خط ۷۵: خط ۷۲:
# [[آیا امام حسن عسکری معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)]]
# [[آیا امام حسن عسکری معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}
== [[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]] ==
{{منبع جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].
{{پایان منبع جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۸۸: خط ۷۸:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان امامت]]
[[رده:پرسمان امامت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های امامت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های امامت با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۴

ادله امامت امام رضا کدامند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیادله امامت امام رضا
تعداد پاسخ۱ پاسخ

ادله امامت امام رضا (ع) کدامند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

عبدالمجید زهادت

حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵» در این‌باره گفته است:

«برای اثبات امامت حضرت علی بن موسی (ع) نصوص عامه مانند روایات ائمه اثنی عشر و برخی از نصوص که در دروس قبل گذشت کافی است. حضرت موسی بن جعفر (ع) با اهتمام به آینده امت اسلامی و جلوگیری از انحراف در امر امامت و برای اتمام حجت، به صورت مکرر و در مواضع مختلف جانشین خود را معرفی کرده‌اند[۱]. در اینجا به برخی از این نصوص اشاره می‌شود: صحاف گوید: من و هشام بن حکم و علی بن یقطین در بغداد بودیم، علی بن یقطین گفت: خدمت موسی بن جعفر (ع) نشسته بودم که پسرش علی وارد شد، امام فرمود: "يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ هَذَا عَلِيٌّ سَيِّدُ وُلْدِي أَمَا إِنِّي قَدْ نَحَلْتُهُ كُنْيَتِي"[۲]. ای علی بن یقطین همین علی سرور اولاد من است، همانا من کنیه خودم را که ابوالحسن است به او بخشیده‌ام. هشام دست خود را به پیشانیش زد و گفت: وای بر تو چه گفتی؟ ابن یقطین گفت: به خدا همین طور که گفتم از او شنیدم. هشام گفت: با این سخن به تو خبر داده که امر امامت پس از وی به او متعلق است.

داوود رقی گوید: به موسی بن جعفر (ع) عرض کردم: قربانت گردم، من پیر شده‌ام، مرا از دوزخ رهائی بخش (امامم را به من بنما) حضرت با دست به پسرش ابوالحسن (ع) اشاره نمود و فرمود: هذا صاحبکم من بعدی[۳]. این پس از من صاحب شماست.

اسحاق بن عمار گوید: به موسی بن جعفر (ع) عرض کردم: مرا به کسی که دینم را از او به‌دست آورم رهنمائی فرما، فرمود: "هَذَا ابْنِي عَلِيٌّ إِنَّ أَبِي أَخَذَ بِيَدِي فَأَدْخَلَنِي إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[۴] وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا قَالَ قَوْلًا وَفَى بِهِ"[۵].

مخزموی که مادرش از اولاد جعفر بن ابی طالب (ع) است گوید: موسی بن جعفر (ع) (پیش از زندان رفتنش) دنبال ما فرستاد و ما را جمع کرد و فرمود: می‌دانید شما را برای چه دعوت کردم؟ گفتیم: نه، فرمود: "اشْهَدُوا أَنَّ ابْنِي هَذَا وَصِيِّي وَ الْقَيِّمُ بِأَمْرِي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي مَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي دَيْنٌ فَلْيَأْخُذْهُ مِنِ ابْنِي هَذَا"[۶].

علی بن عبیدالله هاشمی گوید: من و سایرین –حدود ۷۰ نفر از شیعیان- در کنار قبر حضرت رسول (ص) بودیم و امام کاظم (ع) در حالی که دست فرزند خود "علی" را در دست گرفته بودند، به سمت ما آمدند و فرمودند: آیا می‌دانید من که هستم؟ ما گفتیم: شما سرور و بزرگ ما هستید حضرت فرمودند: نام و نسب مرا بگوئید، ما عرضه داشتیم: شما موسی بن جعفر بن محمد هستید، حضرت فرمودند: این که همراه من است، کیست؟ گفتیم: علی بن موسی بن جعفر، حضرت فرمودند: "اشْهَدُوا أَنَّهُ وَكِيلِي فِي حَيَاتِي وَ وَصِيِّي بَعْدَ مَوْتِي"[۷]. پس شاهد باشید که او در حیاتم وکیل و پس از فوتم، وصی من است.

افضلیت: برتری و تقدم حضرت علی بن موسی (ع) بر دیگران در کمالاتی که لازمه مقام امامت است –علاوه بر آنچه گذشت- مستند به سخنان حضرت موسی بن جعفر (ع) و اعتراف دیگران می‌باشد.

یزید بن سلیط زیدی گوید: حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمود: "إِنِّي‏ أُوخَذُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ وَ عَلِيٌّ ابْنِي سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) وَ سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) أُعْطِيَ فَهْمَ الْأَوَّلِ وَ عِلْمَهُ وَ نَصْرَهُ وَ رِدَاءَهُ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَكَلَّمَ إِلَّا بَعْدَ هَارُونَ بِأَرْبَعِ سِنِينَ فَإِذَا مَضَتْ أَرْبَعُ سِنِينَ فَاسْأَلْهُ عَمَّا شِئْتَ يُجِيبُكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى"[۸].

اسحاق بن موسی بن جعفر گوید: حضرت موسی بن جعفر (ع) خطاب به فرزندانش می‌فرمود: "هَذَا أَخُوكُمْ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَدْيَانِكُمْ وَ احْفَظُوا مَا يَقُولُ لَكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) غَيْرَ مَرَّةٍ يَقُولُ لِي إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلْبِكَ وَ لَيْتَنِي أَدْرَكْتُهُ فَإِنَّهُ سَمِيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ"[۹].

نعیم قابوسی گوید: موسی بن جعفر (ع) فرمود: "إِنَّ ابْنِي عَلِيّاً أَكْبَرُ وُلْدِي، و أَبَرُّهُمْ عِنْدِي، وَ أَحَبُّهُمْ إِلَيَّ، و هُوَ يَنْظُرُ مَعِي فِي الْجَفْرِ، و لَمْ يَنْظُرْ فِيهِ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ و صِيُّ نَبِيٍّ"[۱۰].

زیاد بن مروان قندی که از واقفیه بوده گوید: خدمت موسی بن جعفر (ع) رسیدم، پسرش ابوالحسن (ع) نزد او بود، بمن فرمود: ای زیاد: "هَذَا ابْنِي فُلَانٌ كِتَابُهُ كِتَابِي وَ كَلَامُهُ كَلَامِي وَ رَسُولُهُ رَسُولِي وَ مَا قَالَ فَالْقَوْلُ قَوْلُهُ"[۱۱].

اعتراف دیگران به افضلیت امام رضا (ع): مأمون عباسی در موارد متعدد زبان به مدح و ثنای امام رضا (ع) گشوده است از جمله رجاء بن ابی ضحاک گوید: از سوی مامون مراقب علی بن موسی بودم تا او را از مدینه به مرو بیاورم و تمام رفتارش را شبانه روز زیر نظر داشتم وقتی که به مرو رسیدم گزارش از حالات و کارهای امام رضا را در طول سفر به مامون دادم وی گفت: "هَذَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُهُمْ وَ أَعْبَدُهُمْ"[۱۲].

سمهودی در جواهر العقدین می‌نویسد: "و أَمَّا عَلِيٌ الرِّضَا بْنُ مُوسَي الْكَاظِمِ، فَكَانَ أَوْحَدُ زَمَانِهِ، جَلِيلُ الْقَدْرِ"[۱۳].

ابن طلحه فقیه و محدث شافعی (م ۶۵۲) در مطالب السئوول درباره امام رضا (ع) می‌نویسد: "قَد تقَدَّمَ الْقَوْلُ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّ وَ فِي زَيْنِ العَابِدِينَ عَلَيّ وَ جَاءَ هَذَا عَلِيٌ الرِّضَا ثَالِثُهُمَا وَ مَنْ أَمْعَنَ النَّظَرُ و الْفِكْرَةُ وَجَدَهُ في الحَقيقَةِ وَارِثُهمَا فَيَحْكُمُ كَونُهُ ثَالِثَ الْعِليِّينَ نَمَا إِيمَانُهُ وَ عَلا شَأنُهُ وَ ارْتَفَعَ مَكَانُهُ و اتَّسَعَ إِمَانُهُ وَ كَثُرَ أَعْوَانُهُ وَ ظَهَرَ بُرْهَانُهُ حَتَّي أَحَلَّهُ الخليفةُ الْمَأْمُونُ مُحِلَّ مُهْجَتِهِ وَ أَشْرَكْتهُ فِي مَمْلَكَتِهِ وَ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ خِلافَتِهِ وَ عَقَدَ عَلَيهِ عَليٌ رُءُوسَ الاشْهادِ عُقْدَةً نِكَاحَ ابنَتِهِ وَ كَانَت مَنَاقِبُهُ عَلَيَّةً وَ صِفَاتُهُ سَنِيَّةٌ وَ مكارمه حاتميَّة و شَنْشِنَتُهُ أَخْرَمِيَّةٌ وَ أَخْلاَقُهُ عَربِيَّةٌ وَ نَفْسُهُ الشَّرِيفَةُ هَاشِمِيَّة اَرُومَتُهُ اَلْكَرِيمَةُ نَبَوِيَّةٌ فَمَهْمَا عدَّ مِنْ مَزَايَاهُ كَانَ (ع) أَعْظَمَ مِنْهُ وَ مَهْمَا فَصْلٌ مِنْ مَنَاقِبِهِ كَانَ أَعْلَي رُتْبَةً مِنْهُ"[۱۴].

یافعی می‌نویسد: "الْإمَامُ الْجَلِيلُ الْمُعَظّمُ سلالةُ السّادةِ الأكارِمِ أَبُوالْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ موسي الْكَاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ باقرٍ بن زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْإثْني عَشَرَ أُولِي الْمَنَاقِبِ الَّذِينَ انْتُسِبَتِ الْإِمَامِيَّةُ إِلَيْهِمْ وَ قَصُرُوا بِنَاءَ مَذْهَبِهِمْ عَلَيْهِ"[۱۵]»[۱۶].

پرسش‌های وابسته

  1. ادله امامت امام حسن کدامند؟ (پرسش)
  2. دلیل صلح امام حسن با معاویه چه بود؟ (پرسش)
  3. آیا امام حسن ازدواج و طلاق بسیار داشت؟ (پرسش)
  4. آیا امام حسن معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  5. آیا فضائل امام حسن در قرآن آمده است؟ (پرسش)
  6. ادله امامت امام حسین کدامند؟ (پرسش)
  7. آیا فضائل امام حسین در قرآن آمده است؟ (پرسش)
  8. القاب امام حسین چیستند؟ (پرسش)
  9. آیا امام حسین معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  10. ادله امامت امام سجاد کدامند؟ (پرسش)
  11. آیا امام سجاد معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  12. چرا امام سجاد در برابر بنی امیه قیام نکرد؟ (پرسش)
  13. ادله امامت امام باقر کدامند؟ (پرسش)
  14. آیا امام باقر معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  15. ادله امامت امام صادق کدامند؟ (پرسش)
  16. آیا امام صادق معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  17. ادله امامت امام کاظم کدامند؟ (پرسش)
  18. آیا امام کاظم معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  19. آیا امام رضا معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  20. چرا امام رضا ولایت‌عهدی مأمون را پذیرفت و چگونه مسؤولیت‌های مربوط به مقام امامت را انجام می‌داد؟ (پرسش)
  21. ادله امامت امام جواد کدامند؟ (پرسش)
  22. آیا امام جواد معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  23. چگونه امام جواد با سن اندک می‌توانست وظائف امامت را انجام دهد؟ (پرسش)
  24. ادله امامت امام هادی کدامند؟ (پرسش)
  25. آیا امام هادی معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  26. ادله امامت امام حسن عسکری کدامند؟ (پرسش)
  27. آیا امام حسن عسکری معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)

پانویس

  1. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۱۱ و عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۰، باب ۴ نص أبی الحسن موسی بن جعفر (ع) علی ابنه الرضا علی بن موسی بن جعفر (ع) بالإمامة و الوصیة. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۲۸۷ الباب الرابع العشرون النصوص علی إمامة أبی الحسن علی بن موسی الرضا (ع) مضافا إلی ما تقدم منها.
  2. الکافی، ج ۱، ص ۳۱۱، باب الإشارة و النص علی أبی الحسن الرضا (ع) و کفایة الاثر، ص ۲۷۱ و عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۱.
  3. الکافی، ج ۱، ص ۳۱۲.
  4. سوره بقره، آیه ۳۰.
  5. کافی، ج ۱، ص ۳۱۲. همین پسرم علی است، همانا پدرم دست مرا گرفت و به‌سوی قبر رسول خدا (ص) برد و فرمود: پسر عزیزم: خدای عزوجل فرمود: همانا من در زمین خلیفه گذارم و چون خدا چیزی فرماید بآن وفا کند. پس هیچ‌گاه روی زمین خالی از خلیفه و حجت نباشد.
  6. همان. گواه باشید که این پسرم وصی من است و پس از من خلیفه و کاردار منست. هر کس از من طلبی دارد. از این پسرم بگیرد، و بهر کس وعده‌ای داده‌ام، باید وفای آن را از او خواهد.
  7. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۲ و عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۶.
  8. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷ و کافی، ج ۱، ص ۳۱۳. من در این سال وفات خواهم کرد و پسرم "علی" همنام علی بن ابی طالب (ع) و همنام علی بن الحسین (ع) و دارای فهم، علم و شکوه و هیبت امیرالمؤمنین (ع) است و تا چهار سال بعد از هارون، اجازه سخن گفتن ندارد ولی وقتی آن چهار سال گذشت، درباره هر چه می‌خواهی از او سؤال کن که به خواست خدا به تو پاسخ خواهد داد.
  9. إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص ۳۲۸. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۳۰۳. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰. این برادر شما علی بن موسی عالم آل محمد است پس در امور دین‌تان از او سؤال کنید و آنچه از پدرم جعفر بن محمد شنیدم به خاطر بسپارید که مکررا به من می‌فرمود: عالم آل محمد در صلب تو است ای کاش او را می‌دیدم او هم نام امیرالمومنین علی است.
  10. کافی، ج ۱، ص ۳۱۱. همانا علی بزرگترین اولاد من است و خوش رفتارترین و محبوب‌ترین آنهاست نزد من، و او با من در جفر می‌نگرد، در صورتی که جز پیغمبر یا وصی پیغمبر در آن نمی‌نگرد.
  11. همان، ص ۳۱۲. این پسرم فلانی است، نوشته او نوشته من است، سخن او سخن من است، فرستاده او فرستاده من است و هر چه گوید درست است.
  12. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۸۰.
  13. جواهر العقدین، ج ۳، ص ۴۲۷.
  14. مطالب السئول، ص ۲۹۵ الباب الثامن فی أبی الحسن علی بن موسی الرضا (ع).
  15. مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة حوادث الزمان، ص ۲۱۵.
  16. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۶۷-۷۰.