حضرت فاطمه در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
خط ۱۵: خط ۱۵:
#{{متن حدیث|فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‌}}، فاطمه، مهتر [[بانوان]] جهانیان است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹؛ مشکل الآثار طحاوی، ج۱، ص۴۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۹۳؛ عوالم، ج۱۱، ص۱۴۱ و ۱۴۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۲.</ref>
#{{متن حدیث|فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‌}}، فاطمه، مهتر [[بانوان]] جهانیان است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹؛ مشکل الآثار طحاوی، ج۱، ص۴۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۹۳؛ عوالم، ج۱۱، ص۱۴۱ و ۱۴۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۲.</ref>


و نیز فرموده‌اند: "دخترم [[فاطمه]]، [[سرور]] [[زنان]] عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و [[نور]] چشمم و میوه قلبم و [[روح]] من است. او حوری‌های [[انسانی]] است و هرگاه در محرابش در برابر [[پروردگار]] ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] نورافشانی می‌کند، چنانکه [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]] [[نور افشانی]] می‌کنند<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.</ref>. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"<ref>الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.</ref>. "[[خداوند]] [[قلب]] و تمام اعضای دخترم [[فاطمه]] را پر از [[ایمان]] و [[یقین]] کرده است"<ref>دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۶.</ref>. بارها بر روی [[منبر]] فرموده بود: "[[فاطمه]] پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.</ref> و هر که او را [[زیارت]] کند، مرا [[زیارت]] کرده است"<ref>بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.</ref> و نیز درباره او فرمود: "[[فاطمه]]، اولین کسی است که به [[بهشت]] وارد خواهد شد"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.</ref>.
و نیز فرموده‌اند: "دخترم [[فاطمه]]، [[سرور]] [[زنان]] عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و [[نور]] چشمم و میوه قلبم و [[روح]] من است. او حوری‌های [[انسانی]] است و هرگاه در محرابش در برابر [[پروردگار]] ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] نورافشانی می‌کند، چنانکه [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]] [[نور افشانی]] می‌کنند<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.</ref>. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"<ref>الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.</ref>. "[[خداوند]] [[قلب]] و تمام اعضای دخترم [[فاطمه]] را پر از [[ایمان]] و [[یقین]] کرده است"<ref>دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶.</ref>. بارها بر روی [[منبر]] فرموده بود: "[[فاطمه]] پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.</ref> و هر که او را [[زیارت]] کند، مرا [[زیارت]] کرده است"<ref>بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.</ref> و نیز درباره او فرمود: "[[فاطمه]]، اولین کسی است که به [[بهشت]] وارد خواهد شد"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.</ref>.


بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از [[همسر]] او در نزد آن حضرت نبود<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.</ref>. هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[سفر]] می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید [[فاطمه]] {{س}} بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت [[نماز]] در [[مسجد]] به جا می‌آورد<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref> اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت [[فاطمه]] {{س}} بود<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.</ref> و [[فاطمه]] {{س}} در این [[دیدار]] چشمان [[پدر]] را می‌بوسید<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref>. [[پیامبر]] به [[فاطمه]] {{س}} چنین [[وعده]] داد: "یا [[فاطمه]]! هر که بر تو [[صلوات]] فرستد، [[خداوند]] او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای [[بهشت]] که باشم"<ref>کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.</ref>. هرگاه از نزد [[پدر]] می‌آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به [[احترام]] او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه [[رسول]] خدا {{صل}} به نزد [[فاطمه]] {{س}} می‌آمد، [[فاطمه]] از او استقبال کرده و [[دست]] [[پدر]] را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند<ref>سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۶۵-۲۶۶.</ref>
بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از [[همسر]] او در نزد آن حضرت نبود<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.</ref>. هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[سفر]] می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید [[فاطمه]] {{س}} بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت [[نماز]] در [[مسجد]] به جا می‌آورد<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref> اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت [[فاطمه]] {{س}} بود<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.</ref> و [[فاطمه]] {{س}} در این [[دیدار]] چشمان [[پدر]] را می‌بوسید<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref>. [[پیامبر]] به [[فاطمه]] {{س}} چنین [[وعده]] داد: "یا [[فاطمه]]! هر که بر تو [[صلوات]] فرستد، [[خداوند]] او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای [[بهشت]] که باشم"<ref>کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.</ref>. هرگاه از نزد [[پدر]] می‌آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به [[احترام]] او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه [[رسول]] خدا {{صل}} به نزد [[فاطمه]] {{س}} می‌آمد، [[فاطمه]] از او استقبال کرده و [[دست]] [[پدر]] را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند<ref>سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۶۵-۲۶۶.</ref>

نسخهٔ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۰

حضرت زهرا (س) و شخصیت ایشان در روایات فراوانی از رسول اکرم (ص)‌ و ائمه (ع) مورد تجلیل قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه رسول خاتم (ص) در مورد آن حضرت فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی‌، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی، وَ مَنْ أحبها فقد أحبی‌» و امام باقر (ع) فرمود: به خدا سوگند! خدای تبارک و تعالی فاطمه را به واسطه علم و دانش وی از دیگران جدا ساخته است.

حضرت زهرا (س) در حدیث رسول اکرم (ص)‌

پیامبر (ص) در احادیث مختلفی درباره فاطمه (س) فرمود که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا»، خداوند با خشم فاطمه، خشمگین و با رضایت او راضی و خشنود می‌شود[۱]؛
  2. «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي‌، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي، وَ مَنْ أحبها فقد أحبي‌»، فاطمه پاره تن من است هر کسی او را بیازارد مرا آزرده و کسی که به او محبّت بورزد، به من محبّت روا داشته است[۲]؛
  3. «فاطمة قلبي و روحي الّتي بين جنبي‌»؛ فاطمه قلب و روح من در کالبدم می‌باشد[۳].
  4. «فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‌»، فاطمه، مهتر بانوان جهانیان است[۴].[۵]

و نیز فرموده‌اند: "دخترم فاطمه، سرور زنان عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و نور چشمم و میوه قلبم و روح من است. او حوری‌های انسانی است و هرگاه در محرابش در برابر پروردگار ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای فرشتگان آسمان نورافشانی می‌کند، چنانکه ستارگان برای اهالی زمین نور افشانی می‌کنند[۶]. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"[۷]. "خداوند قلب و تمام اعضای دخترم فاطمه را پر از ایمان و یقین کرده است"[۸]. بارها بر روی منبر فرموده بود: "فاطمه پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است[۹] و هر که او را زیارت کند، مرا زیارت کرده است"[۱۰] و نیز درباره او فرمود: "فاطمه، اولین کسی است که به بهشت وارد خواهد شد"[۱۱].

بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از همسر او در نزد آن حضرت نبود[۱۲]. هرگاه رسول خدا (ص) به سفر می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید فاطمه (س) بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت نماز در مسجد به جا می‌آورد[۱۳] اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت فاطمه (س) بود[۱۴] و فاطمه (س) در این دیدار چشمان پدر را می‌بوسید[۱۵]. پیامبر به فاطمه (س) چنین وعده داد: "یا فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای بهشت که باشم"[۱۶]. هرگاه از نزد پدر می‌آمد، رسول خدا (ص) به احترام او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه رسول خدا (ص) به نزد فاطمه (س) می‌آمد، فاطمه از او استقبال کرده و دست پدر را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند[۱۷].[۱۸]

این‌گونه گواهی‌ها و نظیر آنها در کتب حدیث و سیره[۱۹] به صورت متواتر از رسول خدا (ص) نقل شده و حضرت شخصیتی است که از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید[۲۰] و تحت تأثیر خویشاوندی نسبی و سببی قرار نمی‌گیرد و در راه خدا از نکوهش هیچ نکوهش‌گری پروا ندارد.

رسول اکرم (ص) محو دعوت مردم به یکتاپرستی بود و الگو و سرمشق‌ مردم به‌شمار می‌آمد، تپش قلب مبارکش و نگاه‌ها و کارهایی که بدان‌ها دست می‌زد و گام‌های تلاش‌گرانه و پرتو نور اندیشه‌اش در گفتار و کردار و امضا، یعنی سنّتش، بلکه وجودش سراسر، نمایی از نشانه‌های دین و منبعی برای قانون‌گذاری و مشعلی فرا راه هدایت و راه رهایی انسان‌ها، تلقی می‌شد.

این ویژگی‌ها مدال افتخاری به‌شمار می‌آید که از سوی خاتم پیامبران بر سینه زهرای مرضیّه نصب گردیده است که با گذشت زمان و پیشرفت جوامع و در راستای بیان اصل بنیادین اسلامی در سخنانش به فاطمه، بر درخشندگی آن سخنان افزوده می‌شود، آنجا که می‌فرماید: «يا فاطمة! اعملي لنفسك فأني لا اغني عنك من الله شيئا»؛ فاطمه جان! برای فردایت، خود عمل کن؛ چراکه در آن روز من برایت سودی نخواهم داشت[۲۱]. همچنین فرمود: «كمل من الرّجال كثير و لم يكمل من النّساء إلّا مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم إمرأة فرعون و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد»، مردان زیادی به کمال دست یافتند ولی از بانوان تنها چند تن به کمال رسیدند، مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دخت محمد (ص)[۲۲]

و فرمود: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ شَجْنَةٌ مِنِّي يَقْبِضُنِي مَا يَقْبِضُهَا وَ يَبْسُطُنِي مَا يَبْسُطُهَا»[۲۳]، «و إنّ الأنساب يوم القيامة تنقطع غير نسبي و سببي و صهري»، فاطمه بخشی از پیکر من است، آن‌چه او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده و آن‌چه او را مسرور گرداند، مرا مسرور ساخته است، در قیامت پیوند هر خویشاوندی قطع می‌شود جز خویشاوندی نسبی و سببی من[۲۴].

روزی رسول خدا (ص) در حالی که دست فاطمه را در دست داشت از منزل خارج شد و فرمود: هرکس این دختر را شناخته، به خوبی می‌داند کیست، آنکه نمی‌شناسد بداند که وی فاطمه دخت محمد و پاره تنم و قلب و روح من در کالبدم است، کسی که درصدد اذیت و آزار او برآید مرا آزار داده و آن‌کس که مرا آزرده خاطر کند، خدا را آزرده است[۲۵]. هم‌چنین فرمود: «فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِيَّةِ عَلَيَّ‌»، فاطمه، عزیزترین آفریدگان خدا نزد من است[۲۶].

بنابراین، پس از آگاهی به عصمت آن مخدّره، تفسیر سخنان رسول خدا بر ایمان دشوار نخواهد بود، بلکه می‌توان این سخنان را گواه و دلیل بر عصمت آن بانوی بزرگوار تلقّی کرد زیرا خشم و رضایتش، تنها برای خدا بود[۲۷].

حضرت زهرا (س) در حدیث امامان اهل بیت (ع)‌

  1. از علی بن حسین امام زین العابدین (ع) روایت شده که فرمود: «لَمْ يُولَدْ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنْ خَدِيجَةَ عَلَى فِطْرَةِ الْإِسْلَامِ إِلَّا فَاطِمَةُ (س)»، از حضرت خدیجه برای رسول خدا (ص) تنها فاطمه زهرا (س) بر فطرت اسلام متولد شد[۲۸]؛
  2. از امام باقر (ع) روایت شده فرمود: «وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْعِلْمِ»، به خدا سوگند! خدای تبارک و تعالی فاطمه را به واسطه علم و دانش وی از دیگران جدا ساخته است[۲۹]؛
  3. از امام صادق (ع) روایت شده فرمود: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»، بدین سبب فاطمه نامیده شد که آفریدگان از درک مقام او ناتوانند[۳۰].[۳۱]
  4. امام صادق (ع) در توضیح آیه ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[۳۲] فرمود: "لیلة القدر فاطمه است؛ هر که حقیقت فاطمه را دریابد، شب قدر را (به طور کامل) درخواهد یافت و او فاطمه نامیده شد زیرا که خلائق از درک حقیقتش محروم‌اند"[۳۳]. # امام زمان (ع) نیز از مادر معصومه خود با تعبیر "الگوی نیکوی من" یاد کرده است[۳۴].[۳۵]

منابع

پانویس

  1. کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱؛ مستدرک صحیحین، ج۳، ص۱۵۴؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۳۵.
  2. به صواعق المحرقه، ص۲۸۹؛ الامامة و السیاسة، ص۳۱؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱؛ خصائص نسایی، ص۳۵؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه مراجعه شود.
  3. فرائد المسطین، ج۲، ص۶۶.
  4. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹؛ مشکل الآثار طحاوی، ج۱، ص۴۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۹۳؛ عوالم، ج۱۱، ص۱۴۱ و ۱۴۶.
  5. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۳۲.
  6. الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.
  7. الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.
  8. دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶.
  9. تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.
  10. بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.
  11. مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.
  12. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.
  13. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.
  14. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.
  15. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.
  16. کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.
  17. سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.
  18. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۵-۲۶۶.
  19. کنز العمال، ج۱۲، ص۹۷؛ مسند احمد، ج۶، ص۲۹۶ و ۳۲۳؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۸- ۱۸۵؛ صحیح بخاری، کتاب استیذان؛ صحیح ترمذی، ص۵، حدیث ۳۸۶۹؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۴۲؛ استیعاب، ج۲، ص۷۲۰ و ۷۵۰.
  20. ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید» سوره نجم، آیه ۳.
  21. فاطمة الزهرا وتر فی غمد از مقدمه سید موسی صدر.
  22. فصول المهمة، ص۲۷؛ تفسیر الوصول، ج۲، ص۱۵۹.
  23. مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۴؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱، حدیث ۳۴۲۴۰.
  24. مسند احمد، ج۴، ص۳۲۳ و ۳۳۲؛ مستدرک، ج۳، ص۱۵۴ و ۱۵۹.
  25. الفصول المهمة، ص۱۴۴؛ المختصر عن تفسیر الثعلبی، ص۱۳۳.
  26. مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۴؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱، حدیث ۳۴۲۴۰.
  27. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۳۲.
  28. روضه کافی، ح۵۳۶.
  29. کشف الغمّه، ج۱، ص۴۶۳.
  30. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹.
  31. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۳۴.
  32. «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.
  33. تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵.
  34. الغیبه، شیخ طوسی، ص۲۸۶؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۲۷۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۳، ص۱۸۰.
  35. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۶-۲۶۷.