امام کاظم از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اهل بیت پیامبر خاتم | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = امام کاظم در کلام اسلامی - امام کاظم در تاریخ اسلامی - امام کاظم در معارف و سیره رضوی - امام کاظم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی - امام کاظم از دیدگاه اهل سنت | پ...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اهل بیت پیامبر خاتم
| موضوع مرتبط = اهل بیت پیامبر خاتم
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  = امام کاظم
| مداخل مرتبط = [[امام کاظم در کلام اسلامی]] - [[امام کاظم در تاریخ اسلامی]] - [[امام کاظم در معارف و سیره رضوی]] - [[امام کاظم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امام کاظم از دیدگاه اهل سنت]]
| مداخل مرتبط = [[امام کاظم در کلام اسلامی]] - [[امام کاظم در تاریخ اسلامی]] - [[امام کاظم در معارف و سیره رضوی]] - [[امام کاظم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امام کاظم از دیدگاه اهل سنت]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =

نسخهٔ ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۳

مقدمه

علاوه بر علمای شیعه، بسیاری از دانشمندان اهل سنت جایگاه رفیع آن حضرت را با کلماتی مانند عابدترین فرد روزگار خویش[۱]، عالم‌ترین اهل زمان خود، امام و اسوه[۲]، دارنده همه کمالات[۳]، انسانی بخشنده و بردبار[۴]، حجتی که روزها روزه‌دار بود و شب‌ها را به شب زنده‌داری سپری می‌کرد[۵]؛ به جهت دارا بودن همه صفات برتری و فضیلت و کمال، او را «عبد صالح»[۶] دارای مناقب و کراماتی آشکار و فضائل خیره کننده[۷] و در قدر و منزلت، بزرگ‌ترین اهل عالم[۸] وصف کرده‌اند. این صفات چنان آشکار بود که حتی دشمنی چون هارون عباسی، به عظمت و جایگاه امام کاظم(ع) اعتراف کرده و آن حضرت را حجت خداوند متعال بر مردمان، سزاوار به خلافت و وارث علم پیامبران می‌دانست[۹]. ربیع بن عبدالرحمن می‌گوید: به خدا قسم موسی بن جعفر(ع) از کسانی بود که عبادت در چهره‌اش کاملاً اثر گذاشته بود، می‌دانست پس از مرگش چه اشخاصی منکر امامت جانشین او می‌شوند و مذهب واقفه (واقفیه) را به وجود می‌آورند، ولی خشم خود را فرو می‌خورد و به آنها چیزی نمی‌گفت و به همین جهت کاظم نامیده شد[۱۰].[۱۱]

منابع

  1. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲

پانویس

  1. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۱۴؛ ابن خلدون، العبر، ج۱، ص۲۲۲.
  2. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۷۰.
  3. شوشتری، إحقاق الحق، ج۲۸، ص۵۶۷.
  4. یافعی یمنی، مرآة الجنان، ج۱، ص۳۰۵.
  5. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۰۸.
  6. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
  7. ابن صباغ، فصول المهمه، ص۲۲۲.
  8. زرکلی، الأعلام، ج۸، ص۲۷۰.
  9. ر.ک: ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ص۳۸۹؛ قرشی، حیاة الإمام موسی بن جعفر(ع)، ج۱، ص۱۶۶.
  10. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۱۲؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۱۰.
  11. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۱۸.