قاسطین در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*قاسط از ریشه "قَسط" به‌معنای [[ظلم]] و حق‌ستیزی و مخالف قِسط و [[عدل]] است. این واژه در [[قرآن کریم]] با واژه "قاسطون" به‌کار رفته است. ولی [[منحرفان]] (قاسطون)، هیزم [[جهنم]] خواهند بود<ref>{{متن قرآن| وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا }}؛سوره جن، آیه ۱۵</ref>.
*قاسط از ریشه "قَسط" به‌معنای [[ظلم]] و حق‌ستیزی و مخالف قِسط و [[عدل]] است. این واژه در [[قرآن کریم]] با واژه "قاسطون" به‌کار رفته است. ولی [[منحرفان]] (قاسطون)، هیزم [[جهنم]] خواهند بود<ref>{{متن قرآن| وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا }}؛سوره جن، آیه ۱۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*[[قاسطین]] یکی از سه گروه [[دشمنان]] [[حکومت]] عدالت‌مدار [[امام علی]] {{ع}} بودند که با استفاده از سه عامل [[زر و زور]] و [[تزویر]] به مقابله با [[امام]] پرداختند و ضربات [[سختی]] بر پیکره [[حکومت امام]] {{ع}} وارد ساختند. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: و بدانید که [[خدا]] به من [[فرمان]] داده است با "سرکشان" و "[[پیمان‌شکنان]]" و "مفسدان" [[زمین]] بجنگم. پس با [[پیمان‌شکنان]] ([[ناکثین]]) جنگیدم و با آنان که دست از [[حق]] برداشتند ([[قاسطین]]) [[جهاد]] کردم و کسانی را که از [[دین خدا]] بیرون رفتند ([[مارقین]]) [[زبون]] و ذلیل ساختم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref>.
*[[قاسطین]] یکی از سه گروه [[دشمنان]] [[حکومت]] عدالت‌مدار [[امام علی]] {{ع}} بودند که با استفاده از سه عامل [[زر و زور]] و [[تزویر]] به مقابله با [[امام]] پرداختند و ضربات [[سختی]] بر پیکره [[حکومت امام]] {{ع}} وارد ساختند. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: و بدانید که [[خدا]] به من [[فرمان]] داده است با "سرکشان" و "[[پیمان‌شکنان]]" و "مفسدان" [[زمین]] بجنگم. پس با [[پیمان‌شکنان]] ([[ناکثین]]) جنگیدم و با آنان که دست از [[حق]] برداشتند ([[قاسطین]]) [[جهاد]] کردم و کسانی را که از [[دین خدا]] بیرون رفتند ([[مارقین]]) [[زبون]] و ذلیل ساختم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*در منظر [[امام]] {{ع}}، [[قاسطین]] کسانی هستند که در [[زمین]] [[فساد]] و [[تباهی]] می‌کنند. از این‌رو [[امام]] {{ع}} به [[مبارزه]] سخت و درگیرانه با آن‌ها پرداخت، به‌طوری که در همان اوایل [[حکومت]] خویش، با وجود توصیه برخی مصلحت‌اندیشان که وی را به مماشات با [[معاویه]] ترغیب می‌کردند، حتی برای ساعتی [[معاویه]] را ابقا نکرد و به [[ولایت]] او [[رضایت]] نداد.
*در منظر [[امام]] {{ع}}، [[قاسطین]] کسانی هستند که در [[زمین]] [[فساد]] و [[تباهی]] می‌کنند. از این‌رو [[امام]] {{ع}} به [[مبارزه]] سخت و درگیرانه با آن‌ها پرداخت، به‌طوری که در همان اوایل [[حکومت]] خویش، با وجود توصیه برخی مصلحت‌اندیشان که وی را به مماشات با [[معاویه]] ترغیب می‌کردند، حتی برای ساعتی [[معاویه]] را ابقا نکرد و به [[ولایت]] او [[رضایت]] نداد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*مقر [[سلطه]] [[قاسطین]] سرزمین [[شام]] بود. [[حکومت]] [[شام]] بر سرکردگی [[معاویه]]، [[فرزند]] [[ابوسفیان]]، در سایه امکاناتی که از سال‌ها [[حکومت]] بر [[شام]] و سرحدات آن، به‌دست آمده بود، از نظر [[نظامی]] و [[اقتصادی]] به‌خوبی تقویت شده بود. از دیگر سو، ملکه [[تقوا]] که لازمه سیاست‌مداری بر اساس [[کتاب و سنت]] است، در آن‌ها وجود نداشت. از این‌رو با [[ریا]] و [[تزویر]] [[مردم]] را به [[گمراهی]] کشاندند و خود را بر [[حق]] جلوه می‌دادند. [[امام علی]] {{ع}} در مورد حیله‌ورزی آن‌ها فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]، [[معاویه]] از من زیرک‌تر نیست. او [[پیمان‌شکنی]] می‌کند و [[گنه‌کاری]]. اگر [[پیمان‌شکنی]] را ناخوش نمی‌داشتم، من زیرک‌ترین [[مردم]] می‌بودم. ولی [[پیمان‌شکنان]]، گنه‌کارند و گنه‌کاران، نافرمان. هر [[پیمان‌شکنی]] را در [[روز قیامت]] پرچمی است که بدان شناخته شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱</ref>.
*مقر [[سلطه]] [[قاسطین]] سرزمین [[شام]] بود. [[حکومت]] [[شام]] بر سرکردگی [[معاویه]]، [[فرزند]] [[ابوسفیان]]، در سایه امکاناتی که از سال‌ها [[حکومت]] بر [[شام]] و سرحدات آن، به‌دست آمده بود، از نظر [[نظامی]] و [[اقتصادی]] به‌خوبی تقویت شده بود. از دیگر سو، ملکه [[تقوا]] که لازمه سیاست‌مداری بر اساس [[کتاب و سنت]] است، در آن‌ها وجود نداشت. از این‌رو با [[ریا]] و [[تزویر]] [[مردم]] را به [[گمراهی]] کشاندند و خود را بر [[حق]] جلوه می‌دادند. [[امام علی]] {{ع}} در مورد حیله‌ورزی آن‌ها فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]، [[معاویه]] از من زیرک‌تر نیست. او [[پیمان‌شکنی]] می‌کند و [[گنه‌کاری]]. اگر [[پیمان‌شکنی]] را ناخوش نمی‌داشتم، من زیرک‌ترین [[مردم]] می‌بودم. ولی [[پیمان‌شکنان]]، گنه‌کارند و گنه‌کاران، نافرمان. هر [[پیمان‌شکنی]] را در [[روز قیامت]] پرچمی است که بدان شناخته شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*[[قاسطین]] برای براندازی [[حکومت امام]] فتنه‌های بسیار برپا کردند. نقش آن‌ها در تحریک [[طلحه]] و [[زبیر]] و برپایی [[جنگ جمل]] نقشی بارز و برجسته است. پس از [[جمل]] نیز با ورود به [[جنگ صفین]]، که به واقعه [[حکمیت]] انجامید، [[قدرت]] و نفوذ خود را بیشتر کردند.
*[[قاسطین]] برای براندازی [[حکومت امام]] فتنه‌های بسیار برپا کردند. نقش آن‌ها در تحریک [[طلحه]] و [[زبیر]] و برپایی [[جنگ جمل]] نقشی بارز و برجسته است. پس از [[جمل]] نیز با ورود به [[جنگ صفین]]، که به واقعه [[حکمیت]] انجامید، [[قدرت]] و نفوذ خود را بیشتر کردند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634.</ref>.
*مسئله‌ای که نباید از نظر دور داشت، این است که پیروزی‌های [[قاسطین]] در سایه نبود تحلیل درست [[مردمان]] و کاهلی و [[عافیت‌طلبی]] آن‌ها رخ داد، زیرا [[امام]] بارها [[مردمان]] را به [[نبرد]] با آن‌ها [[تشویق]] کرد، ولی آن‌ها [[سستی]] و کاهلی کردند. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] به‌دنبال [[تجاوز]] [[سپاهیان]] [[معاویه]] به [[شهر]] [[انبار]] و تاراج آن، می‌فرماید: شب و روز، در [[نهان]] و آشکارا، شما را به [[نبرد]] با این [[قوم]] فراخواندم و گفتم پیش از آن‌که [[سپاه]] بر سرتان کشند، بر آن‌ها بتازید. به [[خدا]] [[سوگند]]، به هیچ قومی در خانه‌هایشان تاخت نیاوردند، مگر آن‌که [[زبون]] خصم شدند. شما نیز آن [[قدر]] از [[کارزار]] سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را [[نصرت]] ندادید، تا هر چه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref>.
*مسئله‌ای که نباید از نظر دور داشت، این است که پیروزی‌های [[قاسطین]] در سایه نبود تحلیل درست [[مردمان]] و کاهلی و [[عافیت‌طلبی]] آن‌ها رخ داد، زیرا [[امام]] بارها [[مردمان]] را به [[نبرد]] با آن‌ها [[تشویق]] کرد، ولی آن‌ها [[سستی]] و کاهلی کردند. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] به‌دنبال [[تجاوز]] [[سپاهیان]] [[معاویه]] به [[شهر]] [[انبار]] و تاراج آن، می‌فرماید: شب و روز، در [[نهان]] و آشکارا، شما را به [[نبرد]] با این [[قوم]] فراخواندم و گفتم پیش از آن‌که [[سپاه]] بر سرتان کشند، بر آن‌ها بتازید. به [[خدا]] [[سوگند]]، به هیچ قومی در خانه‌هایشان تاخت نیاوردند، مگر آن‌که [[زبون]] خصم شدند. شما نیز آن [[قدر]] از [[کارزار]] سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را [[نصرت]] ندادید، تا هر چه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 635.</ref>.
*[[قاسطین]] پس از [[نبرد صفین]]، پیوسته به [[تجاوز]] به مرزهای شهرهای تحت نظر [[امام]] پرداختند و [[امنیت]] و [[آسایش]] را از [[مردمان]] سلب کردند و جنایت‌های فراوان آفریدند. [[تاریخ]] نقش آن‌ها را در توطئه علیه [[امام علی]] {{ع}} و [[به شهادت رسیدن]] ایشان ثبت کرده است. [[معاویه]]، [[رهبر]] [[قاسطین]]، توانست پس از [[شهادت امام علی]] {{ع}} زمام [[خلافت]] را، که سال‌ها به‌دنبال آن بود، به‌دست گیرد و بنیان‌گذار سلسله [[ستم‌پیشه]] [[امویان]] در [[تاریخ اسلام]] شود. آن‌ها در زمان [[خلافت]] خود جرم‌ها و جنایت‌های فراوان مرتکب شدند. [[شیعیان]] [[امام علی]] {{ع}} در آن دوران، روزگار سخت و پرمشقتی را گذراندند و بسیاری از [[شیعیان]] به‌دست سفاکان [[اموی]] به [[شهادت]] رسیدند. از جمله سران [[قاسطین]] می‌توان از [[عمر]] بن عاص، عبدالرحمن بن [[خالد بن ولید]]، [[مروان حکم]] و [[بُسر بن ابی‌ارطاة]] نام برد»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 634- 635.</ref>.
*[[قاسطین]] پس از [[نبرد صفین]]، پیوسته به [[تجاوز]] به مرزهای شهرهای تحت نظر [[امام]] پرداختند و [[امنیت]] و [[آسایش]] را از [[مردمان]] سلب کردند و جنایت‌های فراوان آفریدند. [[تاریخ]] نقش آن‌ها را در توطئه علیه [[امام علی]] {{ع}} و [[به شهادت رسیدن]] ایشان ثبت کرده است. [[معاویه]]، [[رهبر]] [[قاسطین]]، توانست پس از [[شهادت امام علی]] {{ع}} زمام [[خلافت]] را، که سال‌ها به‌دنبال آن بود، به‌دست گیرد و بنیان‌گذار سلسله [[ستم‌پیشه]] [[امویان]] در [[تاریخ اسلام]] شود. آن‌ها در زمان [[خلافت]] خود جرم‌ها و جنایت‌های فراوان مرتکب شدند. [[شیعیان]] [[امام علی]] {{ع}} در آن دوران، روزگار سخت و پرمشقتی را گذراندند و بسیاری از [[شیعیان]] به‌دست سفاکان [[اموی]] به [[شهادت]] رسیدند. از جمله سران [[قاسطین]] می‌توان از [[عمر]] بن عاص، عبدالرحمن بن [[خالد بن ولید]]، [[مروان حکم]] و [[بُسر بن ابی‌ارطاة]] نام برد»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 635.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۷

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث قاسطین است. "قاسطین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قاسطین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ﴿ وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ؛سوره جن، آیه ۱۵
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 634.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 634.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 634.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 634.
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 634.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۲۷
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 635.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 635.