وحدت امت اسلامی در سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[)) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[وحدت امت اسلامی]]''' است. "'''[[وحدت امت اسلامی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[وحدت امت اسلامی]]''' است. "'''[[وحدت امت اسلامی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[وحدت امت اسلامی در قرآن]] | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[وحدت امت اسلامی در قرآن]] - [[وحدت امت اسلامی در حدیث]] - [[وحدت امت اسلامی در فقه اسلامی]] - [[وحدت امت اسلامی در فقه سیاسی]] - [[وحدت امت اسلامی در سیره معصوم]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[وحدت امت اسلامی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[وحدت امت اسلامی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> |
نسخهٔ ۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۵۴
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث وحدت امت اسلامی است. "وحدت امت اسلامی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل وحدت امت اسلامی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
یکی از اساسیترین دشمنان مکتب اسلام همچون سایر مکاتب الهی، آفت ایجاد اختلاف و تفرقه در میان پیروان آن مکتب است. از ابتدای پیدایش و بنیان امت اسلامی به دست پیامبر اسلام(ص)، دشمنان این امت همچون بتپرستان، یهودان، منافقان و صلیبیان، کمر به نابودی امت اسلامی بسته و از ایجاد تفرقه و اختلاف در صفوف آنان فروگذار نبودند. تاریخ رویارویی دعوت اسلام در عصر پیامبر اکرم(ص) با منافقان، یهود و بتپرستان آکنده از حوادث و وقایعی است که از بهکارگیری سلاح تفرقه و اختلاف به وسیله دشمنان اسلام حکایت دارد. با مطالعه این تاریخ، محققان و پژوهشگران ملاحظه خواهند کرد که مقام رسالت اسلام، با بیماری ویرانگر تفرقه و اختلاف، جنگ بیامان داشته و امت را از تکرار سرنوشتی نظیر آنچه امتهای پیشین گرفتار آن بودند، برحذر داشته است[۱].
ائمه اطهار(ع) با تأسی از دستورات الهی و سیره رسول خدا(ص) هرگاه اصل اسلام را در معرض خطر میدیدند، برای حفظ اسلام و جلوگیری از تفرقه میان مسلمانان از هیچ کوششی فروگذار نمیکردند. آنان در این راستا حتی بنا به مصالح کلی، از حق مسلم خود نیز چشم پوشی میکردند. چنان که علی بن ابیطالب(ع) بیستوپنج سال از حق مسلم خود چشم پوشید و یا امامان دیگر چنین کردند. در راستای حفظ مصلحت عالیه بود که امام حسن مجتبی(ع) با معاویه صلح کرد؛ که اگر غیر از این عمل میکرد، فتنهها و آشوبها در امت اسلامی گسترش مییافت و خسارتهای فراوانی را بر دین اسلام وارد میساخت. آن حضرت به قدری بر حفظ وحدت تأکید داشت که حتی در وصیتنامه خود نیز سفارش فرمود در صورت بروز اختلاف و خونریزی، از اصرار بر دفن ایشان کنار قبر رسول خدا(ص) پرهیز کرده و آن حضرت را در بقیع دفن کنند[۲].
اهتمام پیشوایان معصوم بر حفظ وحدت مسلمانان برای آن بود که جامعه نوپای اسلامی از گزند اختلافات و نابسامانیها مصون بماند. از اینرو هرگاه پایههای اصولی جامعه اسلامی را در معرض تزلزل میدیدند، پیروان خود را از صرف نیرو در مباحث جنجالی و اختلاف برانگیز برحذر میداشتند تا از این طریق اصل جامعه اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی متحد بماند. امام باقر(ع) در روایتی فرمودهاند: بر شما باد که از خصومت و درگیری عقیدتی بپرهیزید، زیرا چنین مشاجرههایی قلب را فاسد میکند و نفاق را به ارث میگذارد[۳].
آن حضرت در تعیین مصداق کسانی که در آیات الهی به طور مغرضانه کنکاش کرده و خداوند آنان را مورد ملامت قرار داده است میفرماید: آنان همان کسانی هستند که در مباحث معرفتی به جدال و درگیری روی میآورند[۴]. و در بیانی دیگر از آن حضرت روایت شده که فرمودند: با جدالگران و ستیزهجویان در مباحث عقیدتی، همنشین نشوید، زیرا اینان همان کسانی هستند که در آیات الهی به ناروا سؤال تراشی کرده و ایراد میگیرند[۵]. امام باقر(ع) در روایتی دیگر اختلاف در امور دینی و درگیری بر سر مسائل مذهبی میان امت اسلام را مصداقی از عذاب و کیفر الهی دانسته و میفرماید: مراد از ﴿يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا﴾[۶] اختلاف در دین و طعن و بدگویی هر گروه نسبت به گروه دیگر است، تا جایی که خون یکدیگر را میریزند و این آیه به اهل قبله و امت اسلامی مربوط است[۷].
بر همین اساس و با وجود چنین بینشی ما شاهد هستیم که هرگاه جامعه اسلامی - حتی جامعهای که در رأس آن امام معصوم قرار نداشت - در معرض هجوم دشمن قرار میگرفت، پیشوایان معصوم گاهی برای حفظ مصالح عالیه اسلامی به پیروان خود اجازه میداد به دفاع برخیزند و همراه با سربازان حاکم جائر، در دفع دشمنان دین بکوشند[۸][۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ قرآن کریم، مسلمانان را از تفرقه و اختلاف برحذر داشته و به وحدت و همبستگی فرامیخواند. کلام وحی، فاجعهای را که بازتاب منازعه و اختلاف است پیش روی مسلمین ترسیم کرده و میفرماید: ﴿وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾ در این آیه خداوند مسلمانان را از منازعه و اختلافی که امت را به راهی خطرناک بکشاند برحذر داشته و آن را با ضعف و سستی و بر باد رفتن قدرت و دولت آنان ملازم دانسته که جامعه را به تفرقه، رویارویی و نفرت میکشاند. در آیات ۳۰ تا ۳۲ سوره آلعمران خداوند میفرماید: «به رشته استوار الهی چنگ زنید و متفرق نشوید.. شما همچون کسانی نباشید که دستخوش تفرقه و اختلاف شدند بعد از آنکه آیات روشن برایشان آمد.».. در آیه ۱۰ سوره شوری، قرآن کریم راه جلوگیری از اختلاف را واگذاری امور بر خداوند و توکل بر او دانسته و میفرماید: «و آنچه در آن اختلاف دارید، حکمش با خداست. آنکه آفریدگار شماست و پروردگار من است بر او توکل کرده و به او بازگشت میکنم».
- ↑ ر.ک: ابوالحسن احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۶۱-۶۴. پس از شهادت امام حسن(ع) و طبق وصیت آن حضرت، خواستند او را در کنار قبر رسول خدا(ص) دفن کنند، اما عایشه و مروان که در آن زمان حکومت مدینه را برعهده داشت مانع شدند. امام حسن(ع) در وصیت خویش سفارش کرده بودند که اگر مشکلی پیش آمد، آن حضرت را در بقیع دفن کنند. زمانی که امام را برای دفن نزدیک قبر پیامبر(ص) آوردند، عایشه گفت: هذا الامر لا یکون ابدا؛ چنین چیزی هرگز انجام نخواهد شد و مروان نیز با وی همراه شد». طبق اسناد موجود، ابوسعید خدری و ابوهریره به مروان گفتند: آیا از دفن حسن(ع) در کنار جدش ممانعت میکنی در حالی که رسول خدا(ص) او را سید جوانان بهشت نامید؟ مروان به تمسخر گفت: اگر امثال شما حدیث پیامبر(ص) را روایت نمیکردند، ضایع شده بود (ر.ک: ابوالحسن احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۶۵؛ ابوعبدالله محمد ابن سعد، ترجمه الامام الحسن(ع)، ص۱۸۴-۱۸۵).
- ↑ «إِيَّاكُمْ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تُفْسِدُ الْقَلْبَ وَ تُورِثُ النِّفَاقَ». ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۳، ص۱۸۴؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۴۱.
- ↑ «الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ هُمْ أَصْحَابُ الْخُصُومَاتِ». علی بن عیسی اربلی، کشفالغمة؛ ج۲، ص۳۴۲.
- ↑ «لَا تُجَالِسُوا أَصْحَابَ الْخُصُومَاتِ فَإِنَّهُمْ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ». ابوعبدالله محمد ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۳۷.
- ↑ «شما را گروه گروه به جان هم اندازد» سوره انعام، آیه ۶۵.
- ↑ ر.ک: عبد علی بن جمعه الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۷۲۴.
- ↑ در زمان امامت امام باقر(ع) شخصی به نام هند سراج در ابتدا معتقد به ولایت ائمه(ع) نبود، ولی بعدها در زمره اهل ولایت قرار گرفت. شغل این فرد، اسلحهفروشی بود و به تجارت سلاح در شهرهای مختلف مشغول بود. از جمله شهرهایی که وی در آنجا اسلحه میفروخت، شام بود که از زمان حکومت معاویه، این شهر رابطه خوبی با اهلبیت رسول خدا(ص) و فرزندان علی بن ابیطالب(ع) نداشت. از اینرو هند سراج پس از پذیرش ولایت، درباره حمل سلاح به این منطقه از امام باقر(ع) کسب تکلیف کرد و گفت: «من از دیر زمان کارم فروش اسلحه به اهل شام بوده است، ولی از زمانی که خداوند ولایت شما را به من شناسانده، از این کار خودداری کردهام و فروش اسلحه به کسانی که با شما سر دشمنی دارند، به عقیده من کار درستی نیست. امام باقر(ع) فرمود: سلاحهایت را به جانب شام ببر و به آنان بفروش و در اختیار آنان قرار بده، زیرا خداوند به وسیله همین شامیان، دشمنان ما و ایشان -یعنی رومیان- را دفع میسازد. بلی! هرگاه میان ما و ایشان جنگی درگیر شود، در آن شرایط نباید به دشمنان ما سلاح فروخت و نباید یاریشان داد... (ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۱۱۲).
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۴۴.