شأن نزول آیه مباهله: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «== مقدمه == در روایات اسلامی آمده است مسیحیان نجران برای تحقیق درباره اسلام نمایندگانی را به مدینه فرستادند و وقتی برای شرفیابی حضور رسول خدا{{صل}} حرکت کردند، سه نفر از بزرگان آنان - یعنی: ابوحارثة بن علقمه (اسقف اعظم نجران و نماینده...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
این [[شأن نزول]] [[متواتر]] است و در بسیاری از [[منابع تفسیر]] و [[حدیثی]] [[فریقین]] - با تفاوتهای اندک و [[قریب]] به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد. در ادامه به برخی از منابع، مصادر و [[راویان]] اشاره میکنیم. | این [[شأن نزول]] [[متواتر]] است و در بسیاری از [[منابع تفسیر]] و [[حدیثی]] [[فریقین]] - با تفاوتهای اندک و [[قریب]] به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد. در ادامه به برخی از منابع، مصادر و [[راویان]] اشاره میکنیم. | ||
==ادله شأن نزول== | |||
[[حدیث مباهله]] از [[احادیث]] [[قطعی]] و متواتری است که بزرگان [[شیعه]] و [[سنی]] به اتفاق معتقدند در [[شأن]] [[اصحاب کساء]]{{عم}} نازل شده و بالاترین [[مقام]] و فضل را برای آنان بیان فرموده است. [[شاهد]] این [[حقیقت]] روایات فراوانی است که در منابع دست اول [[اهل سنت]] و [[شیعه]] آمده و به [[صراحت]] [[شأن نزول]] یاد شده را [[تصدیق]] میکند. | [[حدیث مباهله]] از [[احادیث]] [[قطعی]] و متواتری است که بزرگان [[شیعه]] و [[سنی]] به اتفاق معتقدند در [[شأن]] [[اصحاب کساء]]{{عم}} نازل شده و بالاترین [[مقام]] و فضل را برای آنان بیان فرموده است. [[شاهد]] این [[حقیقت]] روایات فراوانی است که در منابع دست اول [[اهل سنت]] و [[شیعه]] آمده و به [[صراحت]] [[شأن نزول]] یاد شده را [[تصدیق]] میکند. | ||
===نخست: [[راویان]] [[حدیث مباهله]]=== | |||
عده زیادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] در [[شأن نزول آیه]] شریفه [[مباهله]] روایاتی را نقل و در همه آنها تصریح کردهاند که [[رسول خدا]]{{صل}} در مباهله فقط علی{{ع}} و دخترش [[فاطمه]]{{س}} و [[فرزندان فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}}، برخی از صحابه و تابعینی که [[حدیث]] فوق را با اختلافاتی اندک در تعبیر نقل نمودهاند از این قرارند: | عده زیادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] در [[شأن نزول آیه]] شریفه [[مباهله]] روایاتی را نقل و در همه آنها تصریح کردهاند که [[رسول خدا]]{{صل}} در مباهله فقط علی{{ع}} و دخترش [[فاطمه]]{{س}} و [[فرزندان فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}}، برخی از صحابه و تابعینی که [[حدیث]] فوق را با اختلافاتی اندک در تعبیر نقل نمودهاند از این قرارند: | ||
# [[امیرمؤمنین علی]]{{ع}}. | # [[امیرمؤمنین علی]]{{ع}}. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
#[[مجاهد]]<ref>الحسینی المیلانی، نفحات الازهار، ج۲۰، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref>. | #[[مجاهد]]<ref>الحسینی المیلانی، نفحات الازهار، ج۲۰، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref>. | ||
===دوم: [[داستان مباهله]] و [[کتب حدیث]] و [[تفسیر]]=== | |||
نویسندگان مشهور [[کتابهای تفسیر]]، حدیث و [[کلام]] درباره شأن نزول آیه یاد شده و حدیث مباهله [[اتفاق نظر]] دارند، متنهی بعضی این [[شأن]] با سند ذکر کردهاند و برخی دیگر آن را از مسلمات قرار داده، سند آن را حذف نمودهاند. | نویسندگان مشهور [[کتابهای تفسیر]]، حدیث و [[کلام]] درباره شأن نزول آیه یاد شده و حدیث مباهله [[اتفاق نظر]] دارند، متنهی بعضی این [[شأن]] با سند ذکر کردهاند و برخی دیگر آن را از مسلمات قرار داده، سند آن را حذف نمودهاند. | ||
[[قاضی نور الله تستری]] در کتاب نفیس [[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]] میگوید: [[مفسران]] در این مسئله اتفاق نظر دارند که {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} در [[آیه]] فوق اشاره به حسن و حسین{{عم}}و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} اشاره به فاطمه{{س}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} اشاره به علی{{ع}} است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. مرحوم [[آیتالله]] مرعشی نجفی در پاروقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت را ذکر نموده که تصریح کردهاند [[آیه مباهله]] درباره [[اهل بیت]]{{عم}} نازل شده است. وی نام و کتب آنان را مشروحاً آورده است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. | [[قاضی نور الله تستری]] در کتاب نفیس [[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]] میگوید: [[مفسران]] در این مسئله اتفاق نظر دارند که {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} در [[آیه]] فوق اشاره به حسن و حسین{{عم}}و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} اشاره به فاطمه{{س}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} اشاره به علی{{ع}} است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. مرحوم [[آیتالله]] مرعشی نجفی در پاروقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت را ذکر نموده که تصریح کردهاند [[آیه مباهله]] درباره [[اهل بیت]]{{عم}} نازل شده است. وی نام و کتب آنان را مشروحاً آورده است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. | ||
===سوم: [[احادیث اهل سنت]]=== | |||
[[غالب]] [[مفسران]]، [[محدثان]] و [[مورخان]] [[اهل سنت]] [[شأن نزول]] یاد شده درباره [[آیه مباهله]] را - با تفاوتهای مختصری در تعبیر - به [[تواتر]] نقل کرده، تأکید نمودهاند که آیه مباهله درباره علی{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و حسن و حسین{{عم}} نازل شده است. | [[غالب]] [[مفسران]]، [[محدثان]] و [[مورخان]] [[اهل سنت]] [[شأن نزول]] یاد شده درباره [[آیه مباهله]] را - با تفاوتهای مختصری در تعبیر - به [[تواتر]] نقل کرده، تأکید نمودهاند که آیه مباهله درباره علی{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و حسن و حسین{{عم}} نازل شده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
این [[حدیث]] را [[ترمذی]] در صحیح خود نقل نموده و میافزاید: «ابوعیسی میگوید: این [[حدیث حسن صحیح]] و [[غریب]]<ref>{{عربی|الغريب اسناداً او متناً: و هو ما تفرد برواية متنه واحد من الرواة، و يليق أن يوصف بالغريب المطلق أي الفريد من الجهتين: السند و المتن}}.</ref> است»<ref>الترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶ و ص۷۱.</ref>»<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۳۰۳.</ref> | این [[حدیث]] را [[ترمذی]] در صحیح خود نقل نموده و میافزاید: «ابوعیسی میگوید: این [[حدیث حسن صحیح]] و [[غریب]]<ref>{{عربی|الغريب اسناداً او متناً: و هو ما تفرد برواية متنه واحد من الرواة، و يليق أن يوصف بالغريب المطلق أي الفريد من الجهتين: السند و المتن}}.</ref> است»<ref>الترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶ و ص۷۱.</ref>»<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۳۰۳.</ref> | ||
==واقعه مباهله== | |||
{{اصلی|مباهله}} | {{اصلی|مباهله}} | ||
بنابر منابع معتبر [[تاریخی]] در [[سال نهم هجری]]، هیئتی از [[مسیحیان]] [[نجران]] نزد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آمدند و دربارۀ [[الوهیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} با ایشان به [[مجادله]] پرداختند. اعضای هیئت [[معتقد]] بودند [[روح]] [[عیسی]]{{ع}} به طور خاص، [[روح]] خدایی است. [[پیامبر]]{{صل}} این عقیدۀ شرک آلود را رد کرد و از آنان خواست به [[توحید]] روی آورند. [[مسیحیان]] نپذیرفتند و به [[سختی]] با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[مخالفت]] کردند. برای همین بود [[آیۀ مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد. | بنابر منابع معتبر [[تاریخی]] در [[سال نهم هجری]]، هیئتی از [[مسیحیان]] [[نجران]] نزد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آمدند و دربارۀ [[الوهیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} با ایشان به [[مجادله]] پرداختند. اعضای هیئت [[معتقد]] بودند [[روح]] [[عیسی]]{{ع}} به طور خاص، [[روح]] خدایی است. [[پیامبر]]{{صل}} این عقیدۀ شرک آلود را رد کرد و از آنان خواست به [[توحید]] روی آورند. [[مسیحیان]] نپذیرفتند و به [[سختی]] با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[مخالفت]] کردند. برای همین بود [[آیۀ مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد. |
نسخهٔ ۲۰ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۷
مقدمه
در روایات اسلامی آمده است مسیحیان نجران برای تحقیق درباره اسلام نمایندگانی را به مدینه فرستادند و وقتی برای شرفیابی حضور رسول خدا(ص) حرکت کردند، سه نفر از بزرگان آنان - یعنی: ابوحارثة بن علقمه (اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز)، عبدالمسیح بن شرحبیل معروف به عاقب (پیشوای اهالی این منطقه) و اهتم (یا ایهم) بن نعمان معروف به «سید» (شخصی کهن سال و ریشسفید و مورد احترام نجرانیان) - آنها را همراهی میکردند. در مدینه وقتی موقع نمازشان فرا رسید، طبق مراسم خود، ناقوس را نواخته به نماز ایستادند. اصحاب رسول خدا(ص) عرضه داشتند: یا رسول الله! این مسجد تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا(ص) فرمود: به آنها کاری نداشته باشید.
بعد از آنکه مسیحیان از نمازشان فارغ شدند به رسول خدا(ص) نزدیک شده، پرسیدند: مردم را به چه دینی دعوت میکنی؟ فرمود: به شهادت دادن به اینکه جز الله معبودی نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه عیسی بندهای است مخلوق که میخورد و مینوشید و سخن میگفت. پرسیدند: اگر عیسی مخلوق و بنده بود، پدرش که بود؟
در اینجا به رسول خدا(ص) وحی شد که به ایشان بگو: شما درباره آدم چه میگویید؟ آیا بندهای مخلوق بود، میخورد و مینوشید و سخن میگفت و عمل زناشویی انجام میداد یا نه؟ رسول خدا(ص) که این سؤالات را از ایشان پرسید، آنها جواب دادند: بله؛ بندهای مخلوق بود و کارهایی که برشمردی را میکرد. پیامبر(ص) فرمود: اگر بنده و مخلوق بود پدرش که بود؟ مسیحیان مبهوت و مغلوب شدند و خدای تعالی این آیه را فرستاد: إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱] و نیز این آیه را نازل فرمود: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ[۲].
از این رو رسول خدا(ص) فرمود: پس با من مباهله کنید؛ اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر کاذب بودم لعنتش بر من نازل گردد. مسیحیان گفتند: با ما از در انصاف درآمدی و قرار گذاشتند همین کار را انجام دهند.
آنان وقتی به منزل خود بازگشتند با رؤسا و بزرگانشان مشورت کردند. رؤسای آنان گفتند: اگر پیامبر اسلام در روز مباهله با اصحاب و یاران سرشناس و شخصیتهای معروف مسلمانان آمد با او مباهله میکنیم، چون معلوم میشود در نبوت خود صادق نیست؛ ولی اگر با فرزندان و خانوادهاش بیاید با او مباهله نمیکنیم، چون هیچ کس علیه زن و فرزند خود اقدامی نمیکند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطری در بین نیست؛ در این صورت او در دعوایش صادق است.
مسیحیان صبح روز بعد به سوی رسول خدا(ص) روانه شدند. آنها دیدند که رسول خدا(ص) و علی بن ابیطالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) برای مباهله آمدهاند. مسیحیان پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ به آنها گفته شد: این مرد پسر عم و وصی و داماد او است و این زن دخترش فاطمه(س) است و این دو کودک فرزندان فاطمه، حسن و حسین(ع)، هستند.
نصارا وحشت کردند و به رسول خدا(ص) عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضی کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. رسول خدا(ص) با ایشان به شرط جزیه و شرایط ذمه مصالحه نمود و نصارا به دیار خود برگشتند[۳].
در بعضی از روایات آمده است که پیامبر(ص) با مسیحیان بدین گونه مصالحه کرد که آنان دو هزار حله(دو هزار طاقه پارچه) که حداقل قیمت هر حله چهل درهم باشد، سی دست زره، سی نیزه و سی رأس اسب را ترد پیامبر به عرایت گذارند، در صورتی که در سرزمین یمن توطئهای علیه مسلمانان رخ دهد، و پیامبر(ص) ضامن این عاریتها خواهد بود تا آن را باز گرداند. عهدنامهای در این زمینه نوشته شد[۴].
نیز در روایتی دیگر آمده است که اسقف مسیحیان به آنها گفت: ای گروه نصارا من صورتهایی را مینگرم که اگر خدا بخواهد به خاطر آنها کوهی را از جا بر میکند! پس هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و تا روز قیامت روی زمین یک نصرانی هم باقی نخواهد ماند[۵].
این شأن نزول متواتر است و در بسیاری از منابع تفسیر و حدیثی فریقین - با تفاوتهای اندک و قریب به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد. در ادامه به برخی از منابع، مصادر و راویان اشاره میکنیم.
ادله شأن نزول
حدیث مباهله از احادیث قطعی و متواتری است که بزرگان شیعه و سنی به اتفاق معتقدند در شأن اصحاب کساء(ع) نازل شده و بالاترین مقام و فضل را برای آنان بیان فرموده است. شاهد این حقیقت روایات فراوانی است که در منابع دست اول اهل سنت و شیعه آمده و به صراحت شأن نزول یاد شده را تصدیق میکند.
نخست: راویان حدیث مباهله
عده زیادی از صحابه و تابعین در شأن نزول آیه شریفه مباهله روایاتی را نقل و در همه آنها تصریح کردهاند که رسول خدا(ص) در مباهله فقط علی(ع) و دخترش فاطمه(س) و فرزندان فاطمه، حسن و حسین(ع)، برخی از صحابه و تابعینی که حدیث فوق را با اختلافاتی اندک در تعبیر نقل نمودهاند از این قرارند:
- امیرمؤمنین علی(ع).
- عبدالله بن عباس،
- جابر بن عبدالله انصاری،
- عثمان بن عفان،
- طلحة بن عبدالله،
- زبیر بن عوام،
- عبدالرحمان بن عوف،
- سعید بن زید،
- سعد بن ابی وقاص،
- حذیفه بن الیمان،
- البراء بن عازب،
- ابوسعید الخدری،
- ام سلمة، زوجه رسول خدا(ص)،
- جد سلمة بن عبدیوشع
- زید بن علی بن الحسین(ع)،
- علباء بن احمر الیشکری،
- شعبی،
- حسن البصری،
- سدی،
- مقاتل،
- کلبی،
- قتادة،
- مجاهد[۶].
دوم: داستان مباهله و کتب حدیث و تفسیر
نویسندگان مشهور کتابهای تفسیر، حدیث و کلام درباره شأن نزول آیه یاد شده و حدیث مباهله اتفاق نظر دارند، متنهی بعضی این شأن با سند ذکر کردهاند و برخی دیگر آن را از مسلمات قرار داده، سند آن را حذف نمودهاند.
قاضی نور الله تستری در کتاب نفیس احقاق الحق میگوید: مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که أَبْنَاءَنَا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(ع)و نِسَاءَنَا اشاره به فاطمه(س) و أَنْفُسَنَا اشاره به علی(ع) است[۷]. مرحوم آیتالله مرعشی نجفی در پاروقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت را ذکر نموده که تصریح کردهاند آیه مباهله درباره اهل بیت(ع) نازل شده است. وی نام و کتب آنان را مشروحاً آورده است[۸].
سوم: احادیث اهل سنت
غالب مفسران، محدثان و مورخان اهل سنت شأن نزول یاد شده درباره آیه مباهله را - با تفاوتهای مختصری در تعبیر - به تواتر نقل کرده، تأکید نمودهاند که آیه مباهله درباره علی(ع)، فاطمه(س) و حسن و حسین(ع) نازل شده است.
۱. در صحیح مسلم در بخش فضائل الصحابه باب «فضائل علی بن ابیطالب(ع)» از سعد بن ابی وقاص نقل شده است که معاویه به سعد گفت: شنیدهام که تو علی(ع) را لعن نمیکنی! چرا علی بن ابی طالب را سب و دشنام نمیگویی؟ سعد در پاسخ به معاویه گفت: من سه سخن از پیامبر گرامی(ص) به یاد دارم که به سبب آنها نمیتوانم علی(ع) را دشنام دهم! چنانچه من یکی از این سه فضیلت را میداشتم برای من از تعداد زیادی شتران سرخ موی محبوبتر بود. سپس داستان «حدیث منزلت» [در جریان جنگ تبوک] و داستان سپردن پرچم به دست علی(ع) [در جریان جنگ خیبر] را ذکر میکند و بعد میافزاید: «وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ ...فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً(ع) وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»[۹]؛ یعنی هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا(ص) علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را فراخواند، سپس عرضه داشت: بار الها ایناناند اهل بیت من.
این حدیث را ترمذی در صحیح خود نقل نموده و میافزاید: «ابوعیسی میگوید: این حدیث حسن صحیح و غریب[۱۰] است»[۱۱]»[۱۲]
واقعه مباهله
بنابر منابع معتبر تاریخی در سال نهم هجری، هیئتی از مسیحیان نجران نزد پیامبر اسلام(ص) آمدند و دربارۀ الوهیت حضرت عیسی(ع) با ایشان به مجادله پرداختند. اعضای هیئت معتقد بودند روح عیسی(ع) به طور خاص، روح خدایی است. پیامبر(ص) این عقیدۀ شرک آلود را رد کرد و از آنان خواست به توحید روی آورند. مسیحیان نپذیرفتند و به سختی با دعوت پیامبر(ص) مخالفت کردند. برای همین بود آیۀ مباهله: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱۳] نازل شد.
خداوند در این آیه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمان میدهد آنان را به مباهله بخواند تا معلوم شود چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ. سرانجام پیامبر(ص) آنان را برای روز مشخصی به مباهله فراخواند؛ چون روز موعود فرا رسید، پیامبر (صلی الله علیه و آله) همراه اهل بیت خود یعنی امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برای مباهله حاضر شد. مسیحیان نجران چندان بر عقیده خود استوار نبودند و با دیدن پیامبر(ص) و همراهانش که صداقت و صلابت از چهرههایشان نمایان بود به هراس افتادند و از مباهله منصرف شدند، ولی اسلام نیاوردند و به پرداخت جزیه رضایت دادند[۱۴].
اصل این واقعه قطعی و سندی بر حقانیّت اسلام است. افزون بر منابع پُرشمار شیعه، بیش از شصت منبع اهل سنت ماجرای مباهله را نقل کردهاند و همگی مطرح کردهاند که اهل بیت پیامبر(ص) همراه او بودهاند[۱۵].[۱۶]
- ↑ «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: القمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۰۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۲۸ و ۲۲۹. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳-۵۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۳ – ۵۳؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج۴، ص۳۶۰ - ۳۶۳.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۳۰۱؛ البیضاوی تفسیر البیضاوی (انوارالتنزل و اسرارالتأویل)، ج۲، ص۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۶۲؛ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۴؛ الشبلنجی، نور الابصار (بهامشه اسعاف الراغبین فی سیدة المصطفی)، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۶۲؛ تفسر البغوی (معالم التنزیل)، ج۲، ص۴۸؛ البغدادی، تفسیر الخازن، ج۱، ص۲۵۴؛ الخطیب الشربینی، تفسیر القرآن الکریم (السراج المنیر)، ج۱، ص۲۲۲؛ المراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۵۱۷؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۳، ص۲۴۷.
- ↑ الحسینی المیلانی، نفحات الازهار، ج۲۰، ص۲۱۸ و ۲۱۹.
- ↑ التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.
- ↑ التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.
- ↑ القشیری، صحیح مسلم، جرء ۱۵، ص۱۷۱.
- ↑ الغريب اسناداً او متناً: و هو ما تفرد برواية متنه واحد من الرواة، و يليق أن يوصف بالغريب المطلق أي الفريد من الجهتين: السند و المتن.
- ↑ الترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶ و ص۷۱.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۳۰۳.
- ↑ «از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۱، ص۳۵۶ـ ۲۷۶؛ فروغ ابدیت، ج۲، ص ۴۵۰ـ ۴۳۱.
- ↑ ر.ک: اهل البیت و آیة المباهلة، ص ۲۷ـ ۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۰.