جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (جایگزینی متن - 'خداوند متعالی' به 'خداوند متعال') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[سمیع]] بر وزن فعیل، از ریشه «س - م - ع»،<ref>النهایه، ج۲، ص۴۰۱؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۶۵، «سمع».</ref> به معنای سامع بوده و معنای [[سمع]] شنیدن است. سمیع از اسمای حسنای الهی و با توجه به داشتن وزن فعیل (از اوزان [[مبالغه]])، به معنای کسی است که شنواییاش بر همه چیز احاطه دارد <ref> النهایه، ج۲، ص۴۰۱؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۶۵.</ref>. | [[سمیع]] بر وزن فعیل، از ریشه «س - م - ع»،<ref>النهایه، ج۲، ص۴۰۱؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۶۵، «سمع».</ref> به معنای سامع بوده و معنای [[سمع]] شنیدن است. سمیع از اسمای حسنای الهی و با توجه به داشتن وزن فعیل (از اوزان [[مبالغه]])، به معنای کسی است که شنواییاش بر همه چیز احاطه دارد <ref> النهایه، ج۲، ص۴۰۱؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۶۵.</ref>. | ||
سمیع ۴۵ بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته است: ۳۲ بار همراه اسم «[[علیم]]» {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>، | سمیع ۴۵ بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته است: ۳۲ بار همراه اسم «[[علیم]]» {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند، رهیافتهاند و اگر رو برتافتند جز این نیست که در ستیزند و به زودی خداوند تو را در برابر آنان بسنده خواهد بود و او شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۱۳۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و هر کس را قبلهای است که روی بدان میکند، باری، در کارهای نیک از یکدیگر پیشی گیرید. هرجا که باشید خداوند همگی شما را باز خواهد آورد، خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و آنان که پس از شنیدن وصیّت آن را دگرگون سازند گناهش به گردن همان کسانی است که آن را دگرگون میسازند، بیگمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۱۸۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۵.</ref>، {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و چه بسیار جنبندگانی که روزی خویش را بر نمیتوانند داشت؛ خداوند آنها و شما را روزی میدهد و او شنوای داناست» سوره عنکبوت، آیه ۶۰.</ref>۱۰ بار با اسم «[[بصیر]]» {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«و خداوند به درستی حکم میراند و کسانی که جز او را (به پرستش) میخوانند هیچ حکمی نمیرانند؛ بیگمان خداوند شنوای بیناست» سوره غافر، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«این بدان روست که خداوند از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و اینکه خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۶۱.</ref>، {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه میکرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را میشنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>، یک بار با اسم «[[قریب]]» {{متن قرآن|قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ}}<ref>«بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است» سوره سبأ، آیه ۵۰.</ref> و دو بار به صورت ترکیب اضافى «سَمِیعُ الدُّعَاء» {{متن قرآن|هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.</ref> | ||
ماده «س - م - ع» در باره خدای متعالی به جز هیئت سمیع ۹ بار به صورتهای دیگر نیز به کار رفته است: ۵ بار به صورت فعل ثلاثی مجرد {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفتهاند و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند مینویسیم و میگوییم: عذاب آتش سوزان | ماده «س - م - ع» در باره خدای متعالی به جز هیئت سمیع ۹ بار به صورتهای دیگر نیز به کار رفته است: ۵ بار به صورت فعل ثلاثی مجرد {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفتهاند و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند مینویسیم و میگوییم: عذاب آتش سوزان را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه میکرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را میشنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى}}<ref>«فرمود: نهراسید، من با شمایم، میشنوم و مینگرم» سوره طه، آیه ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«آیا گمان میدارند که ما راز و رازگویی آنان را نمیشنویم؟ چرا، (میشنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) مینویسند» سوره زخرف، آیه ۸۰.</ref>، دو بار به صورت فعل ثلاثى مزید از باب [[افعال]] {{متن قرآن|وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و اگر خداوند در آنان خیری مییافت ایشان را شنوا میکرد و اگر هم شنواشان کرده بود باز پشت میکردند در حالی که روی گردان بودند» سوره انفال، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بیگمان خداوند به هر که خواهد، میشنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمیتوانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref>، یک بار به صورت اسم فاعل از باب استفعال {{متن قرآن|قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ}}<ref>«فرمود: چنین نیست؛ نشانه های ما را (با خود) ببرید که بیگمان ما خود همراه شما گوش فرا میداریم» سوره شعراء، آیه ۱۵.</ref> و یک بار به صورت صیغه [[تعجب]] {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: خداوند بر آن اندازه که درنگ کردند داناتر است، نهان آسمانها و زمین از آن اوست؛ چه بینا و چه شنواست! آنان را جز او سروری نیست و هیچ کس را در فرمانروایی خویش شریک نمیگرداند» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref>. | ||
استعمال ماده «س - م - ع» در قالب بابِ افعال: {{متن قرآن|وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و اگر خداوند در آنان خیری مییافت ایشان را شنوا میکرد و اگر هم شنواشان کرده بود باز پشت میکردند در حالی که روی گردان بودند» سوره انفال، آیه ۲۳.</ref> به معنای بخشیدن نیروی شنوایی <ref> مفردات، ص۴۲۵، «سمع»؛ انوار درخشان، ج۱۳، ص۳۰۳.</ref> و مقصود از آن شنواندن به [[قلب]] است.<ref> تفسیر ابن قیم، ص۴۷.</ref> لفظ «استماع» نیز به معنای [[طلب]] شنیدن با میل و رغبت است و از همین رو کاربرد آن در باره خدای متعالی جایز نیست <ref> معجم الفروق اللغویه، ص۴۹، ۲۸۴؛ مفردات، ص۴۲۶؛ تاج العروس، ج۱۱، ص۲۲۷، «سمع».</ref> و بر این اساس «مستمع» در {{متن قرآن|قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ}}<ref>«فرمود: چنین نیست؛ نشانه | استعمال ماده «س - م - ع» در قالب بابِ افعال: {{متن قرآن|وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و اگر خداوند در آنان خیری مییافت ایشان را شنوا میکرد و اگر هم شنواشان کرده بود باز پشت میکردند در حالی که روی گردان بودند» سوره انفال، آیه ۲۳.</ref> به معنای بخشیدن نیروی شنوایی <ref> مفردات، ص۴۲۵، «سمع»؛ انوار درخشان، ج۱۳، ص۳۰۳.</ref> و مقصود از آن شنواندن به [[قلب]] است.<ref> تفسیر ابن قیم، ص۴۷.</ref> لفظ «استماع» نیز به معنای [[طلب]] شنیدن با میل و رغبت است و از همین رو کاربرد آن در باره خدای متعالی جایز نیست <ref> معجم الفروق اللغویه، ص۴۹، ۲۸۴؛ مفردات، ص۴۲۶؛ تاج العروس، ج۱۱، ص۲۲۷، «سمع».</ref> و بر این اساس «مستمع» در {{متن قرآن|قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ}}<ref>«فرمود: چنین نیست؛ نشانه های ما را (با خود) ببرید که بیگمان ما خود همراه شما گوش فرا میداریم» سوره شعراء، آیه ۱۵.</ref> به معنای سامع [[تأویل]] میگردد <ref>مجمع البیان، ج۷، ص۲۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۹۳.</ref> و علت استفاده از این وزن، [[مبالغه]] و شدّت [[تعظیم]] است؛<ref>التبیان، ج۸، ص۱۱؛ مجمع البیان، ج۷، ص۲۹۲.</ref> ولی برخی جمله را استعاره تمثیلی و غرض از آن را مبالغه در [[وعده]] اعانت و کمک دانسته، و تأویل آن را به سامع نپذیرفتهاند.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۶۷.</ref> برخی دیگر آن را کنایه از حضور و کمال [[عنایت خداوند]] دانستهاند به آنچه میان موسی و [[هارون]] و [[فرعون]] رخ داد.<ref>الميیزان، ج۱۵، ص۲۶۰.</ref> | ||
استعمال صیغه [[تعجب]] از ماده «س - م - ع» در {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: خداوند بر آن اندازه که درنگ کردند داناتر است، نهان آسمانها و زمین از آن اوست؛ چه بینا و چه شنواست! آنان را جز او سروری نیست و هیچ کس را در فرمانروایی خویش شریک نمیگرداند» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref> برای افاده کمال [[سمع]] در [[خداوند متعال]] <ref>روح المعانی، ج۱۳، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> و مقصود از آن تعظیم در مورد اوست،<ref>التبیان، ج۷، ص۳۳؛ مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۵.</ref> زیرا او لطیفترین و کوچکترین چیزها و همچنین [[ظواهر]] و [[بواطن]] را [[ادراک]] میکند.<ref> الکشاف، ج۲، ص۷۱۶.</ref> | استعمال صیغه [[تعجب]] از ماده «س - م - ع» در {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: خداوند بر آن اندازه که درنگ کردند داناتر است، نهان آسمانها و زمین از آن اوست؛ چه بینا و چه شنواست! آنان را جز او سروری نیست و هیچ کس را در فرمانروایی خویش شریک نمیگرداند» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref> برای افاده کمال [[سمع]] در [[خداوند متعال]] <ref>روح المعانی، ج۱۳، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> و مقصود از آن تعظیم در مورد اوست،<ref>التبیان، ج۷، ص۳۳؛ مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۵.</ref> زیرا او لطیفترین و کوچکترین چیزها و همچنین [[ظواهر]] و [[بواطن]] را [[ادراک]] میکند.<ref> الکشاف، ج۲، ص۷۱۶.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
واژه «[[سمیع]]» به معنای [[اجابت]] کننده و پذیرنده نیز به کار رفته است،<ref>عدة الداعی، ص۳۰۰؛ الفکر الخالد، ج۱، ص۴۲.</ref> چنان که برخی [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|ً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.</ref> را بر این معنا حمل کردهاند.<ref> تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۵۹؛ التبیان، ج۲، ص۴۵۰.</ref> فعل ماضی در [[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه میکرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را میشنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref> نیز به [[عقیده]] برخی به معنای [[اجابت]] و قبول است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۷۸.</ref> البته به گفته برخی این واژه در همه موارد به معنای شنواست و خصوصیت اجابت از قراین خارجی فهمیده مىشود.<ref> الفکر الخالد، ج۱، ص۴۲.</ref> | واژه «[[سمیع]]» به معنای [[اجابت]] کننده و پذیرنده نیز به کار رفته است،<ref>عدة الداعی، ص۳۰۰؛ الفکر الخالد، ج۱، ص۴۲.</ref> چنان که برخی [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|ً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.</ref> را بر این معنا حمل کردهاند.<ref> تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۵۹؛ التبیان، ج۲، ص۴۵۰.</ref> فعل ماضی در [[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه میکرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را میشنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref> نیز به [[عقیده]] برخی به معنای [[اجابت]] و قبول است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۷۸.</ref> البته به گفته برخی این واژه در همه موارد به معنای شنواست و خصوصیت اجابت از قراین خارجی فهمیده مىشود.<ref> الفکر الخالد، ج۱، ص۴۲.</ref> | ||
بررسی همه آیاتی که با این اسم پایان پذیرفتهاند نشان مىدهد که مضمونهای این [[آیات]] درباره [[پاداش]] {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>.<ref>الميزان، ج۳، ص۱۶۸.</ref>، [[وعده]] [[نصرت]] {{متن قرآن|فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند، رهیافتهاند و اگر رو برتافتند جز این نیست که در ستیزند و به زودی خداوند تو را در برابر آنان بسنده خواهد بود و او شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۱۳۷.</ref>.<ref> التفسیر الکبیر، ج۴، ص۷۴؛ روح المعانى، ج۱، ص۳۹۴-۳۹۵؛ الفکر الخالد، ج۱، ص۳۱۲.</ref>، [[تحریض]] {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و در راه خداوند جنگ کنید و بدانید که خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۴.</ref>.<ref>مجمع البيان، ج۲، ص۶۰۶.</ref>، [[کیفر]] {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند | بررسی همه آیاتی که با این اسم پایان پذیرفتهاند نشان مىدهد که مضمونهای این [[آیات]] درباره [[پاداش]] {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>.<ref>الميزان، ج۳، ص۱۶۸.</ref>، [[وعده]] [[نصرت]] {{متن قرآن|فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند، رهیافتهاند و اگر رو برتافتند جز این نیست که در ستیزند و به زودی خداوند تو را در برابر آنان بسنده خواهد بود و او شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۱۳۷.</ref>.<ref> التفسیر الکبیر، ج۴، ص۷۴؛ روح المعانى، ج۱، ص۳۹۴-۳۹۵؛ الفکر الخالد، ج۱، ص۳۱۲.</ref>، [[تحریض]] {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و در راه خداوند جنگ کنید و بدانید که خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۴.</ref>.<ref>مجمع البيان، ج۲، ص۶۰۶.</ref>، [[کیفر]] {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.</ref>.<ref>روح المعانى، ج۵، ص۲۱۶؛ انوار درخشان، ج۷، ص۳۶۹-۳۷۱.</ref>، [[توبیخ]] {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«هر کس پاداش این جهان را بجوید (بداند که) پاداش این جهان و جهان واپسین نزد خداوند است و خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۱۳۴.</ref>.<ref>روح المعانى، ج۳، ص۱۶۱.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند، چیزی را میپرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست» سوره مائده، آیه ۷۶.</ref>.<ref>اعراب القرآن، ج۲، ص۵۳۷.</ref>، [[تهدید]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>.<ref> التفسير الکبير، ج۱۱، ص۲۵۴؛ انوار درخشان، ج۴، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref>؛ {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>.<ref> التفسير الکبير، ج۸، ص۲۰۱.</ref> یا تحذیرند. {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و در راه خداوند جنگ کنید و بدانید که خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۴.</ref>.<ref>نک: مجمع البيان، ج۲، ص۶۰۶؛ الميزان، ج۲، ص۲۸۴.</ref> | ||
در همه مواردى که این اسم ترجیعبند آیات است، باید متعلَّق [[سمیع]] را مناسب [[سیاق]] جمله پیشین [[تفسیر]] کرد و حتى گاه چند نظر در بیان متعلّق آن گفته شده است.<ref> نک: مجمع البيان، ج۲، ص۷۳۵؛ ج۳، ص۶۰۶.</ref> با توجه به این نکته، اسم «سمیع» در پایان برخى آیات، با جملات پیشین در [[ارتباط]] است: در برخى موارد به منزله تعلیل: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>.<ref> الميزان، ج۳، ص۱۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.</ref>.<ref>الميزان، ج۱۰، ص۹۳-۹۴.</ref>، {{متن قرآن|ِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>.<ref>الميزان، ج۱۵، ص۳۲۹.</ref>، {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>.<ref> الميزان، ج۱۳، ص۷.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ}}<ref>«بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است» سوره سبأ، آیه ۵۰.</ref>.<ref>الميزان، ج۱۶، ص۳۹۰.</ref>، در برخى موارد به منزله نتیجه (براى نمونه: {{متن قرآن|وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و آنچه در شب و روز آرام دارد از آن اوست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۳.</ref>.<ref> الميزان، ج۷، ص۲۹.</ref>، در برخى موارد تأکید مضمون جمله قبلى {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>.<ref> الميزان، ج۵، ص۱۲۴.</ref> و در برخى موارد تقریر جمله پیشین است {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«و خداوند به درستی حکم میراند و کسانی که جز او را (به پرستش) میخوانند هیچ حکمی نمیرانند؛ بیگمان خداوند شنوای بیناست» سوره غافر، آیه ۲۰.</ref>.<ref>الکشاف، ج۴، ص۱۵۹.</ref> | در همه مواردى که این اسم ترجیعبند آیات است، باید متعلَّق [[سمیع]] را مناسب [[سیاق]] جمله پیشین [[تفسیر]] کرد و حتى گاه چند نظر در بیان متعلّق آن گفته شده است.<ref> نک: مجمع البيان، ج۲، ص۷۳۵؛ ج۳، ص۶۰۶.</ref> با توجه به این نکته، اسم «سمیع» در پایان برخى آیات، با جملات پیشین در [[ارتباط]] است: در برخى موارد به منزله تعلیل: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>.<ref> الميزان، ج۳، ص۱۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.</ref>.<ref>الميزان، ج۱۰، ص۹۳-۹۴.</ref>، {{متن قرآن|ِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>.<ref>الميزان، ج۱۵، ص۳۲۹.</ref>، {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>.<ref> الميزان، ج۱۳، ص۷.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ}}<ref>«بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است» سوره سبأ، آیه ۵۰.</ref>.<ref>الميزان، ج۱۶، ص۳۹۰.</ref>، در برخى موارد به منزله نتیجه (براى نمونه: {{متن قرآن|وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و آنچه در شب و روز آرام دارد از آن اوست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۳.</ref>.<ref> الميزان، ج۷، ص۲۹.</ref>، در برخى موارد تأکید مضمون جمله قبلى {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>.<ref> الميزان، ج۵، ص۱۲۴.</ref> و در برخى موارد تقریر جمله پیشین است {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«و خداوند به درستی حکم میراند و کسانی که جز او را (به پرستش) میخوانند هیچ حکمی نمیرانند؛ بیگمان خداوند شنوای بیناست» سوره غافر، آیه ۲۰.</ref>.<ref>الکشاف، ج۴، ص۱۵۹.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
افزون بر آن به دو [[قیاس]] نیز استناد شده است: | افزون بر آن به دو [[قیاس]] نیز استناد شده است: | ||
#خداوند زنده است و هر زندهاى مىتواند به [[سمع]] و [[بصر]] متصف شود، پس درست است که خداوند نیز به سمع و بصر متصف شود. | # خداوند زنده است و هر زندهاى مىتواند به [[سمع]] و [[بصر]] متصف شود، پس درست است که خداوند نیز به سمع و بصر متصف شود. | ||
#اگر خداوند متعالى سمیع و بصیر نباشد باید به [[ضد]] آن دو متصف باشد؛ و تالى [[باطل]] است، پس مقدم نیز باطل است؛ زیرا ضد سمیع درباره خداوند متعالى [[نقص]] به شمار مىآید و نقص در خداوند محال است.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۷.</ref> | # اگر خداوند متعالى سمیع و بصیر نباشد باید به [[ضد]] آن دو متصف باشد؛ و تالى [[باطل]] است، پس مقدم نیز باطل است؛ زیرا ضد سمیع درباره خداوند متعالى [[نقص]] به شمار مىآید و نقص در خداوند محال است.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۷.</ref> | ||
به [[اعتقاد]] برخى، [[استدلال]] یادشده بىاشکال نیست: اشکال قیاس نخست اعم بودن آن از مدعاست؛ زیرا بسیارى از موجودات زنده مانند عقربها، کرمها و بسیارى از حشرات با وجود [[حیات]]، از [[نعمت]] سمع یا بصر محروماند.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۸.</ref> اشکال قیاس دوم نیز این است که عدم اتصاف به وصفى به معناى اتصاف به ضدّ آن نیست، بلکه هر چیزى که به وصفى متصف نگردد به عدم آن متصف است و اگر عدم سمع و بصر در خداوند نقص باشد، باید عدم بوییدن، چشیدن و لمس کردن نیز نقص به شمار آید.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۹.</ref> | به [[اعتقاد]] برخى، [[استدلال]] یادشده بىاشکال نیست: اشکال قیاس نخست اعم بودن آن از مدعاست؛ زیرا بسیارى از موجودات زنده مانند عقربها، کرمها و بسیارى از حشرات با وجود [[حیات]]، از [[نعمت]] سمع یا بصر محروماند.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۸.</ref> اشکال قیاس دوم نیز این است که عدم اتصاف به وصفى به معناى اتصاف به ضدّ آن نیست، بلکه هر چیزى که به وصفى متصف نگردد به عدم آن متصف است و اگر عدم سمع و بصر در خداوند نقص باشد، باید عدم بوییدن، چشیدن و لمس کردن نیز نقص به شمار آید.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۹.</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
برخى ضمن تأکید بر ذاتى بودن این صفت گفتهاند که مىتوان [[علم]]، [[سمع]] و [[بصر]] را پس از تحقّق [[فعل خداوند]] متعالى، [[صفت فعل]] نیز دانست.<ref>الميزان، ج۷، ص۲۹-۳۰.</ref> برخى دیگر با توجه به این نکته مدعى شدهاند که از صفت ازلى سمع خداوند به «[[سمیع]]» و از صفت فعلى سمع او که پس از وجود مسموعات تحقق مىیابد به «سامع» یاد مىشود.<ref>التوحيد، ص۱۹۷؛ التبيان، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۷؛ المغنى، ج۵، ص۲۴۱.</ref> گفتنى است که با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«(پیامبر) گفت: پروردگار من هر گفتار را در آسمان و زمین میداند و اوست که شنوای داناست» سوره انبیاء، آیه ۴.</ref> متعلق این اسم تنها شنیدنىهاى آشکار نبوده، بلکه شامل شنیدنىهاى [[نهان]] نیز هست.<ref>نک: التحرير و التنوير، ج۱۷، ص۱۲؛ الصافى، ج۱۳، ص۳۳۱؛ مخزن العرفان، ج۸، ص۲۳۷.</ref> این ادعا با آیه ۸۰ [[سوره زخرف]] / ۴۳ نیز [[تأیید]] مىگردد.<ref>نک: التبيان، ج۹، ص۲۱۸؛ الکشاف، ج۴، ص۲۶۵؛ التفسير الکبير، ج۲۷، ص۶۴۵.</ref> در [[تفسیر]] سمیع و اینکه آیا سمع به علم باز مىگردد یا وصفى مستقل از علم است، [[اختلاف]] نظر و در این زمینه حداقل سه نظریه وجود دارد: | برخى ضمن تأکید بر ذاتى بودن این صفت گفتهاند که مىتوان [[علم]]، [[سمع]] و [[بصر]] را پس از تحقّق [[فعل خداوند]] متعالى، [[صفت فعل]] نیز دانست.<ref>الميزان، ج۷، ص۲۹-۳۰.</ref> برخى دیگر با توجه به این نکته مدعى شدهاند که از صفت ازلى سمع خداوند به «[[سمیع]]» و از صفت فعلى سمع او که پس از وجود مسموعات تحقق مىیابد به «سامع» یاد مىشود.<ref>التوحيد، ص۱۹۷؛ التبيان، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۷؛ المغنى، ج۵، ص۲۴۱.</ref> گفتنى است که با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«(پیامبر) گفت: پروردگار من هر گفتار را در آسمان و زمین میداند و اوست که شنوای داناست» سوره انبیاء، آیه ۴.</ref> متعلق این اسم تنها شنیدنىهاى آشکار نبوده، بلکه شامل شنیدنىهاى [[نهان]] نیز هست.<ref>نک: التحرير و التنوير، ج۱۷، ص۱۲؛ الصافى، ج۱۳، ص۳۳۱؛ مخزن العرفان، ج۸، ص۲۳۷.</ref> این ادعا با آیه ۸۰ [[سوره زخرف]] / ۴۳ نیز [[تأیید]] مىگردد.<ref>نک: التبيان، ج۹، ص۲۱۸؛ الکشاف، ج۴، ص۲۶۵؛ التفسير الکبير، ج۲۷، ص۶۴۵.</ref> در [[تفسیر]] سمیع و اینکه آیا سمع به علم باز مىگردد یا وصفى مستقل از علم است، [[اختلاف]] نظر و در این زمینه حداقل سه نظریه وجود دارد: | ||
#سمع همچون بصر به مطلق علم باز مىگردد، بنابراین سمع یعنى علم به مسموعات و بصر یعنى علم به مُبْصَرات.<ref>نک: اسفار، ج۶، ص۴۲۲؛ کشف المراد، ص۴۰۲-۴۰۳؛ تلخيص المحصل، ص۲۸۸.</ref> صاحبان این نظریه خود دو دستهاند: برخى اگرچه سمع و بصر را به علم باز مىگردانند، آن دو را زاید بر ذات مىدانند؛ اما برخى دیگر ایندو را عین ذات مىدانند.<ref>جامع الأفکار، ج۲، ص۳۹۸.</ref> برخى در بیان چرایى استفاده از این دو صفت در [[کلام]] الهى با [[التزام]] به ارجاع آندو به [[علم]] گفتهاند: چون [[سمع]] و [[بصر]] لطیفترینِ حواس و متناسبترینِ آنها با عقلاند از علم به آندو یاد شده است.<ref>اجوبة المسائل النصيريه، ص۹۶.</ref> | # سمع همچون بصر به مطلق علم باز مىگردد، بنابراین سمع یعنى علم به مسموعات و بصر یعنى علم به مُبْصَرات.<ref>نک: اسفار، ج۶، ص۴۲۲؛ کشف المراد، ص۴۰۲-۴۰۳؛ تلخيص المحصل، ص۲۸۸.</ref> صاحبان این نظریه خود دو دستهاند: برخى اگرچه سمع و بصر را به علم باز مىگردانند، آن دو را زاید بر ذات مىدانند؛ اما برخى دیگر ایندو را عین ذات مىدانند.<ref>جامع الأفکار، ج۲، ص۳۹۸.</ref> برخى در بیان چرایى استفاده از این دو صفت در [[کلام]] الهى با [[التزام]] به ارجاع آندو به [[علم]] گفتهاند: چون [[سمع]] و [[بصر]] لطیفترینِ حواس و متناسبترینِ آنها با عقلاند از علم به آندو یاد شده است.<ref>اجوبة المسائل النصيريه، ص۹۶.</ref> | ||
#سمع صفتى مغایر با علم است. به نظر این گروه، سمع نوعى [[ادراک]] حسى است. برخى از صاحبان این نظریه به جسمانى بودن این [[حس]] معتقدند که خداى متعالى از آن [[منزه]] است و برخى دیگر با توجه به [[منزّه]] بودن [[خداوند]] متعالى از [[قصور]] و نیاز به ابزار و آلات، حصول این ادراک را در مورد خداوند متعالى - بر خلاف [[انسان]] - بىنیاز از ابزار دانستهاند. در حالى که [[احساس]] خود قصور در مدرِک و مدرَک است <ref>اسفار، ج۶، ص۴۲۲.</ref> و چون خداوند متعالى واقعیتى است مطلق که هیچ حدّ و نهایتى ندارد، هر صفت کمالى که براى او ثابت مىشود، از هر گونه محدودیتى پیراسته است،<ref>شيعه در اسلام، ص۱۰۷-۱۰۹.</ref> از این رو در برخى [[روایات]] پس از نفى محدودیتها از خداوند متعالى در پاسخ به [[پرسش]] از چگونگى اتصاف خداوند به [[سمیع]] و [[بصیر]]، بر این نکته تأکید شده است که خداوند مىشنود؛ نه به وسیله عضو شنوایى <ref>الکافى، ج۱، ص۸۳.</ref> و نه مانند شنیدن شنوندگان.<ref>التوحيد، ص۲۴۵.</ref> | # سمع صفتى مغایر با علم است. به نظر این گروه، سمع نوعى [[ادراک]] حسى است. برخى از صاحبان این نظریه به جسمانى بودن این [[حس]] معتقدند که خداى متعالى از آن [[منزه]] است و برخى دیگر با توجه به [[منزّه]] بودن [[خداوند]] متعالى از [[قصور]] و نیاز به ابزار و آلات، حصول این ادراک را در مورد خداوند متعالى - بر خلاف [[انسان]] - بىنیاز از ابزار دانستهاند. در حالى که [[احساس]] خود قصور در مدرِک و مدرَک است <ref>اسفار، ج۶، ص۴۲۲.</ref> و چون خداوند متعالى واقعیتى است مطلق که هیچ حدّ و نهایتى ندارد، هر صفت کمالى که براى او ثابت مىشود، از هر گونه محدودیتى پیراسته است،<ref>شيعه در اسلام، ص۱۰۷-۱۰۹.</ref> از این رو در برخى [[روایات]] پس از نفى محدودیتها از خداوند متعالى در پاسخ به [[پرسش]] از چگونگى اتصاف خداوند به [[سمیع]] و [[بصیر]]، بر این نکته تأکید شده است که خداوند مىشنود؛ نه به وسیله عضو شنوایى <ref>الکافى، ج۱، ص۸۳.</ref> و نه مانند شنیدن شنوندگان.<ref>التوحيد، ص۲۴۵.</ref> | ||
#سمع از نظر مفهومى مغایر با علم و علمى مخصوص و زاید بر مطلق علم است. بر اساس این نظر، سمع همان آگاهى [[خدا]] به [[حقایق]] از راه [[شهود]] است. به [[اعتقاد]] این گروه، سمع از [[کمالات]] مطلق وجود، بدون [[اثبات]] تجسّم، تغیّر و [[انفعال]] در معروضش است. طبق این [[اندیشه]]، فرض ارجاع علم به سمع و بصر بهتر از ارجاع ایندو به علم است.<ref> اسفار، ج۶، ص۴۲۲-۴۲۳؛ نک: چهل حديث، ص۶۱۲-۶۱۳.</ref> برخى نیز گفتهاند: بهتر است بگوییم چون [[وصف]] کردن خداوند متعالى به سمع و بصر در نقل آمده است به آن [[ایمان]] داشته و معتقدیم که این دو با آلات و ابزار نیست و اعتراف مىکنیم که بر [[حقیقت]] این دو واقف نیستیم؛ زیرا آنچه در این باب آوردهاند بىفایده است.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۸.</ref> [[شناخت خداوند]] به اسم [[سمیع]] موجب [[توحید]] عبادى،<ref> الميزان، ج۶، ص۷۴.</ref> پرهیزگارى نسبت به او،<ref> الکشاف، ج۴، ص۳۵۱.</ref> دوام [[مراقبت]]، [[محاسبه]] دقیق نفس <ref>التحبير، ص۷۶؛ شرح القشيرى، ص۱۲۷.</ref> و لب بستن از سخنان شنیع مىگردد <ref>مثنوى معنوى، دفتر چهار، ص۶۳۶.</ref> و به گفته برخى، [[بنده]] با [[شناخت خدا]] به اسم سمیع باید بداند که [[خداوند]] [[سمع]] را در وى نیافریده، مگر براى اینکه [[کلام خدا]] را در کتابش بشنود و به [[راه خدا]] [[هدایت]] یابد<ref>شرح اسماء اللّه الحسنى، ص۸۰-۸۱.</ref>.<ref>[[سید مجتبی موسوی زنجانی|موسوی زنجانی، سید مجتبی]]، [[سمیع (مقاله)|مقاله «سمیع»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵، ص ۶۱۳- ۶۱۸</ref> | # سمع از نظر مفهومى مغایر با علم و علمى مخصوص و زاید بر مطلق علم است. بر اساس این نظر، سمع همان آگاهى [[خدا]] به [[حقایق]] از راه [[شهود]] است. به [[اعتقاد]] این گروه، سمع از [[کمالات]] مطلق وجود، بدون [[اثبات]] تجسّم، تغیّر و [[انفعال]] در معروضش است. طبق این [[اندیشه]]، فرض ارجاع علم به سمع و بصر بهتر از ارجاع ایندو به علم است.<ref> اسفار، ج۶، ص۴۲۲-۴۲۳؛ نک: چهل حديث، ص۶۱۲-۶۱۳.</ref> برخى نیز گفتهاند: بهتر است بگوییم چون [[وصف]] کردن خداوند متعالى به سمع و بصر در نقل آمده است به آن [[ایمان]] داشته و معتقدیم که این دو با آلات و ابزار نیست و اعتراف مىکنیم که بر [[حقیقت]] این دو واقف نیستیم؛ زیرا آنچه در این باب آوردهاند بىفایده است.<ref>تلخيص المحصل، ص۲۸۸.</ref> [[شناخت خداوند]] به اسم [[سمیع]] موجب [[توحید]] عبادى،<ref> الميزان، ج۶، ص۷۴.</ref> پرهیزگارى نسبت به او،<ref> الکشاف، ج۴، ص۳۵۱.</ref> دوام [[مراقبت]]، [[محاسبه]] دقیق نفس <ref>التحبير، ص۷۶؛ شرح القشيرى، ص۱۲۷.</ref> و لب بستن از سخنان شنیع مىگردد <ref>مثنوى معنوى، دفتر چهار، ص۶۳۶.</ref> و به گفته برخى، [[بنده]] با [[شناخت خدا]] به اسم سمیع باید بداند که [[خداوند]] [[سمع]] را در وى نیافریده، مگر براى اینکه [[کلام خدا]] را در کتابش بشنود و به [[راه خدا]] [[هدایت]] یابد<ref>شرح اسماء اللّه الحسنى، ص۸۰-۸۱.</ref>.<ref>[[سید مجتبی موسوی زنجانی|موسوی زنجانی، سید مجتبی]]، [[سمیع (مقاله)|مقاله «سمیع»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵، ص ۶۱۳- ۶۱۸</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |