آزادی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
در [[زبان فارسی]] دو واژه آزادی و [[رهایی]]، نقطه مقابل [[محدودیت]]، قید و بند، [[اسارت]] و مجبور بودن به کار رفته است. معادلِ عربیِ واژه‌های آزادی و رهایی، دو واژه [[حریت]] و [[اختیار]] است؛ چنان که معادل [[انگلیسی]] آن دو Freedom و Liberty است.
در زبان فارسی دو واژه آزادی و [[رهایی]]، نقطه مقابل محدودیت، قید و بند، [[اسارت]] و مجبور بودن به کار رفته است. معادلِ عربیِ واژه‌های آزادی و رهایی، دو واژه [[حریت]] و [[اختیار]] است؛ چنان که معادل انگلیسی آن دو Freedom و Liberty است.


از دقت در کاربردهای واژه آزادی و رهایی در زبان فارسی و نیز کاربردهای آن در [[عربی]] و انگلیسی چنین برمی‌آید که در نقطه مقابل محدود و مجبور بودن قرار دارد که گاهی صفت [[روح]] و بیان‌گر حالتی [[نفسانی]] است و گاهی وصف [[جسم]] و بیان کننده حالتی بدنی و [[جسمانی]]. در جنبه نخست نیز گاهی ناظر به بُعد غریزی و حیوانی نفس است و گاهی ناظر به بُعد [[عقلانی]] و [[معنوی]] نفس. البته در کاربردهای انگلیسی [[آزادی]]، این جنبه به چشم نمی‌خورد، ولی در عربی و [[فارسی]] بسیار کاربرد دارد. این تفاوت لغوی و زبانی در تفاوت [[فرهنگی]] [[تمدن]] غربی با [[تمدن اسلامی]] ریشه دارد. زیرا [[تمدن]] جدید غربی اومانیستی و سکولاریستی است، در حالی که در تمدن اسلامی، [[خدا]] محوری و [[ارزش مداری]] [[حاکم]] است. <ref>مقاله دین و آزادی، کلام اسلامی، ش ۳۲</ref>.
از دقت در کاربردهای واژه آزادی و رهایی در زبان فارسی و نیز کاربردهای آن در عربی و انگلیسی چنین برمی‌آید که در نقطه مقابل محدود و مجبور بودن قرار دارد که گاهی صفت [[روح]] و بیان‌گر حالتی [[نفسانی]] است و گاهی وصف جسم و بیان کننده حالتی بدنی و جسمانی. در جنبه نخست نیز گاهی ناظر به بُعد غریزی و حیوانی نفس است و گاهی ناظر به بُعد [[عقلانی]] و [[معنوی]] نفس. البته در کاربردهای انگلیسی [[آزادی]]، این جنبه به چشم نمی‌خورد، ولی در عربی و [[فارسی]] بسیار کاربرد دارد. این تفاوت لغوی و زبانی در تفاوت [[فرهنگی]] [[تمدن]] غربی با [[تمدن اسلامی]] ریشه دارد. زیرا تمدن جدید غربی اومانیستی و سکولاریستی است، در حالی که در تمدن اسلامی، [[خدا]] محوری و [[ارزش مداری]] [[حاکم]] است<ref>مقاله دین و آزادی، کلام اسلامی، ش ۳۲.</ref>.


بحث از آزادی در [[تاریخ]] [[تفکر]] [[بشر]] پیشینه‌ای کهن دارد. در یونان باستان در آثار فیلسوفانی چون [[فیثاغورس]]، [[سقراط]]، [[افلاطون]]، [[ارسطو]] و دیگران درباره آزادی بحث شده است. در عصر جدید نیز در [[جهان غرب]] مسئله آزادی از جنبه‌های مختلف مورد بحث‌های جدی قرار گرفته است. [[اندیشوران]] [[اسلامی]] نیز در آثار [[فلسفی]]، [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] خود درباره آزادی بحث‌های مهمی مطرح کرده‌اند.
بحث از آزادی در [[تاریخ]] [[تفکر]] [[بشر]] پیشینه‌ای کهن دارد. در یونان باستان در آثار فیلسوفانی چون [[فیثاغورس]]، [[سقراط]]، [[افلاطون]]، [[ارسطو]] و دیگران درباره آزادی بحث شده است. در عصر جدید نیز در [[جهان غرب]] مسئله آزادی از جنبه‌های مختلف مورد بحث‌های جدی قرار گرفته است. [[اندیشوران]] [[اسلامی]] نیز در آثار [[فلسفی]]، [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] خود درباره آزادی بحث‌های مهمی مطرح کرده‌اند.


از دیدگاه اسلامی، آزادی از ارکان و ارزش‌های [[حیات انسان]] است، تا جایی که برای [[انسان]] ارزشی مافوق ارزش‌های مادی دارد <ref>انسان کامل، ص ۴۸</ref>. [[اسلام]] آزادی را [[واقعیت]] [[مقدس]] <ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷</ref>، [[امر]] مقدس <ref>گفتارهای معنوی، ص ۱۵</ref> و یک اصل مهم اسلامی<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۵۳</ref> می‌‌داند.
از دیدگاه اسلامی، آزادی از ارکان و ارزش‌های [[حیات انسان]] است، تا جایی که برای [[انسان]] ارزشی مافوق ارزش‌های مادی دارد<ref>انسان کامل، ص ۴۸.</ref>. [[اسلام]] آزادی را [[واقعیت]] [[مقدس]] <ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷.</ref>، [[امر]] مقدس<ref>گفتارهای معنوی، ص ۱۵.</ref> و یک اصل مهم اسلامی<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۵۳.</ref> می‌‌داند.


به صورت کلی آزادی در دو شاخه [[آزادی معنوی]] <ref>فردی</ref> و [[آزادی اجتماعی]] قابل طرح است، چرا که [[اسارت]] که نقطه مقابل [[آزادی]] است درونی و بیرونی است؛ یعنی [[انسان]] یا در درون خویش [[اسیر]] است و یا در بیرون.
به صورت کلی آزادی در دو شاخه [[آزادی معنوی]]<ref>فردی.</ref> و [[آزادی اجتماعی]] قابل طرح است، چرا که [[اسارت]] که نقطه مقابل آزادی است درونی و بیرونی است؛ یعنی [[انسان]] یا در درون خویش [[اسیر]] است و یا در بیرون.


[[آزادی بیان]]، [[آزادی عقیده]]، [[آزادی]] [[رفتار]]، [[آزادی اقتصادی]] و [[آزادی سیاسی]] از شاخه‌های آزادی اجتماعی به شمار می‌‌روند.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
[[آزادی بیان]]، [[آزادی عقیده]]، [[آزادی]] [[رفتار]]، [[آزادی اقتصادی]] و [[آزادی سیاسی]] از شاخه‌های آزادی اجتماعی به شمار می‌‌روند<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>.


== [[آزادی معنوی]] ==
== [[آزادی معنوی]] ==

نسخهٔ ‏۱۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۷

مقدمه

در زبان فارسی دو واژه آزادی و رهایی، نقطه مقابل محدودیت، قید و بند، اسارت و مجبور بودن به کار رفته است. معادلِ عربیِ واژه‌های آزادی و رهایی، دو واژه حریت و اختیار است؛ چنان که معادل انگلیسی آن دو Freedom و Liberty است.

از دقت در کاربردهای واژه آزادی و رهایی در زبان فارسی و نیز کاربردهای آن در عربی و انگلیسی چنین برمی‌آید که در نقطه مقابل محدود و مجبور بودن قرار دارد که گاهی صفت روح و بیان‌گر حالتی نفسانی است و گاهی وصف جسم و بیان کننده حالتی بدنی و جسمانی. در جنبه نخست نیز گاهی ناظر به بُعد غریزی و حیوانی نفس است و گاهی ناظر به بُعد عقلانی و معنوی نفس. البته در کاربردهای انگلیسی آزادی، این جنبه به چشم نمی‌خورد، ولی در عربی و فارسی بسیار کاربرد دارد. این تفاوت لغوی و زبانی در تفاوت فرهنگی تمدن غربی با تمدن اسلامی ریشه دارد. زیرا تمدن جدید غربی اومانیستی و سکولاریستی است، در حالی که در تمدن اسلامی، خدا محوری و ارزش مداری حاکم است[۱].

بحث از آزادی در تاریخ تفکر بشر پیشینه‌ای کهن دارد. در یونان باستان در آثار فیلسوفانی چون فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو و دیگران درباره آزادی بحث شده است. در عصر جدید نیز در جهان غرب مسئله آزادی از جنبه‌های مختلف مورد بحث‌های جدی قرار گرفته است. اندیشوران اسلامی نیز در آثار فلسفی، اخلاقی و اجتماعی خود درباره آزادی بحث‌های مهمی مطرح کرده‌اند.

از دیدگاه اسلامی، آزادی از ارکان و ارزش‌های حیات انسان است، تا جایی که برای انسان ارزشی مافوق ارزش‌های مادی دارد[۲]. اسلام آزادی را واقعیت مقدس [۳]، امر مقدس[۴] و یک اصل مهم اسلامی[۵] می‌‌داند.

به صورت کلی آزادی در دو شاخه آزادی معنوی[۶] و آزادی اجتماعی قابل طرح است، چرا که اسارت که نقطه مقابل آزادی است درونی و بیرونی است؛ یعنی انسان یا در درون خویش اسیر است و یا در بیرون.

آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی رفتار، آزادی اقتصادی و آزادی سیاسی از شاخه‌های آزادی اجتماعی به شمار می‌‌روند[۷].

آزادی معنوی

آزادی بیان

آزادی عقیده

آزادی رفتار

آزادی اقتصادی

آزادی سیاسی

آزادی تکوینی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مقاله دین و آزادی، کلام اسلامی، ش ۳۲.
  2. انسان کامل، ص ۴۸.
  3. پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷.
  4. گفتارهای معنوی، ص ۱۵.
  5. پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۵۳.
  6. فردی.
  7. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۵۲-۵۹.