آزادی از دیدگاه برون‌دینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آزادی در اندیشه غرب

توماس هابز

آزادی (در مفهوم درست آن) به معنی فقدان مخالفت است، (مراد من از مخالفت، موانع بیرونی حرکت است)، مفهوم آزادی را می‌توان به یک میزان در مورد موجودات غیر عقلانی، غیر جاندار و عقلانی به کار برد؛ زیرا هر چیز که آن‌چنان مقید یا محاط شده باشد که نتواند جز در درون فضای محدودی حرکت کند و آن فضا به واسطه مخالفت برخی اجسام بیرونی محدود شده باشد، می‌گوییم که آن چیز آزادی حرکت ندارد... اما وقتی مانع حرکت در ساختار خود آن چیز باشد، نمی‌گوییم که آن چیز فاقد آزادی است بلکه می‌گوییم که قدرت حرکت ندارد، همانند سنگی که راکد افتاده است یا کسی که به علت بیماری زمین‌گیر شده است.

پس بر طبق این معنای درست و مقبول واژه آزادی، انسان آزاد کسی است که در اموری که می‌تواند با تکیه بر قوت و دانش خود، عملی انجام دهد، بدون آنکه مواجه با مانعی باشد، آنچه را که می‌خواهد انجام دهد[۱].

استورات میل

استورات میل آزادی را نفی هرگونه سلطه خارجی بر انسان توصیف می‌کند که ره‌آورد آن، آزادی مطلق انسان در انتخاب اعمال خود است.

آزادی عبارت از این که هر انسانی بتواند مصلحت خویش را به شیوه موردنظر خود دنبال کند، مشروط به اینکه به مصالح دیگران آسیبی نرساند[۲].[۳]

آیزا برلین

آیزا برلین آزادی عبارت از فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان، این همان معنای شایع و شاید شایع‌ترین معنایی است که کلمه آزادی به آن مفهوم استعمال می‌شود[۴].

مهم‌ترین ضعف تعریف فوق اتکای آن به بُعد سلبی و منفی است؛ به این معنا که تنها جنبه رهایی و آزادی از قید و جبر بیرونی مورد توجه قرار گرفته و از بُعد اثباتی آن، یعنی قدرت فاعل بر فعل، آن‌هم قدرت مشروع، غفلت شده است. روشن است که عدم اعتبار بعد اثباتی آزادی، مفاسد و توالی باطلی را در پی دارد. هابز و میل با تفطن به این اشکال، بلافاصله قید و محدوده آن را مشخص می‌کنند؛ به دیگر سخن، تعریف آزادی به «عدم مانع و سلطه خارجی” بیشتر تعریف لغوی است تا اصطلاحی؛ از این رو برخی متفکران در تعریف آزادی به هر دو بُعد آن یعنی قدرت مشروع و عدم جبر بیرونی توجه کرده‌اند. فلوطین در این باره می‌گوید: «روح هنگامی با آزادی عمل می‌کند که فرد را رهبر خود سازد”[۵].[۶]

اسپینوزا

اسپینوزا نیز می‌گوید: «انسان آزاد کسی است که تنها به موجب حکم عقل می‌زید”[۷]. بالأخره کانت آزادی را فرمان‌برداری از حکم قانون اخلاقی تعریف می‌کند: «آزادی عبارت از استقلال از هر چیز سوای فقط قانون اخلاقی”[۸].[۹]

نقد آزادی غربی

امام خمینی آزادی از نوع غربی را که به ترویج بی‌بندوباری و ابتذال در جامعه مسلمان می‌انجامد، به شدت رد می‌کرد و آن را موجب تباهی نیروی انسانی و به بادرفتن مملکت می‌شمرد[۱۰]. ایشان در این چارچوب، رویکرد دموکراسی غربی را مبنی بر آنکه «هرکس هرکاری دلش می‌خواهد، بکند»، مردود می‌دانست[۱۱]؛ در عین حال مدافع آزادی حقیقی بود[۱۲] و آزادی را به عنوان حق اولیه بشر به رسمیت می‌شناخت[۱۳] و آن را هدفمند و غایتمدار می‌دید و مهم‌ترین جهت آزادی را قیام برای خدا و عبور از دایره تنگ و تاریک طبیعت می‌دید[۱۴]. ایشان که در چارچوب التزام فکری به اسلام و آموزه‌های آن، غایت سیاست و قدرت را رسیدن به کمال[۱۵] و دستیابی به خیر و سعادت[۱۶] می‌دانست، به مفهوم آزادی، فراتر از برداشت‌های معاصر غربی توجه کرد[۱۷] و با تأکید بر نقش اجتماعی و سیاسی مردم و ضرورت توجه به حقوق سیاسی و آزادی‌های اجتماعی، در چارچوب نظریه ولایت فقیه تلاش کرد تا حکومتی پاسخ‌گو[۱۸] و به دور از دیکتاتوری[۱۹] و استبداد[۲۰] پایه‌گذاری کند که مردم با اختیار خویش آن را برگزینند. بدین ترتیب ایشان در چارچوب اندیشه‌ورزی مسلمانان، درباره مفهوم آزادی، خوانش ویژه خود را از مصادیق آن در برابر مصداق غربی آزادی، ارائه کرد[۲۱] و با نگاهی انتقادی به آزادی غربی، آن را برداشتی مغایر با گفتمان اسلامی و مخالف با اخلاق و سنت‌های انسانی[۲۲] شمرد[۲۳]. ایشان تأکید داشت هر دو رویکرد مارکسیستی و لیبرالیستی، از حقیقت عینی آزادی بی‌بهره‌اند[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. توماس هابز، لویاتان، ص۲۱۷ – ۲۱۸.
  2. جان استورات میل، درباره آزادی، ص۵۲.
  3. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۶.
  4. آیزا برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ص۴۶.
  5. مجموعه آثار فلوطین، ج۱، ص۳۰۰ و ج۲، ص۱۰۴۳.
  6. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۶.
  7. به نقل از: موریس کرنستون، تحلیل نوین از آزادی، ص۳۱.
  8. موریس کرنستون، تحلیل نوین از آزادی، ص۲۰.
  9. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۶.
  10. امام خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۴۵۳.
  11. امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۶.
  12. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۳۵؛ ج۱۱، ص۴۹۵؛ ج۱۵، ص۱۶۹.
  13. امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۵۱۰.
  14. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۲۱-۲۲.
  15. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۵-۴۲۶.
  16. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۵۵؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۷۱.
  17. سیدجواد صالحی، «جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی»، امام خمینی و حکومت اسلامی، فلسفه سیاسی (۱)، ص۴۱۹.
  18. امام خمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، ص۴۳ – ۴۴.
  19. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۱۰-۴۱۱.
  20. امام خمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، ص۴۳.
  21. عبدالوهاب فراتی، «آزادی در اندیشه امام خمینی»، مجله حکومت اسلامی، شماره ۱۲، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۵.
  22. امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۹۷.
  23. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۰، ص۳۵۷.
  24. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۳۵۰.
  25. فاضل قانع، حمید، مقاله «آزادی»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص.