آزادی در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

لغویان برای آزادی معانی متعددی گفته‌اند؛ از جمله، آن را به قدرت انتخاب، رهایی، ضد بندگی[۱] و استقلال در عمل[۲] و از آمیختگی رها شدن[۳] معنا کرده‌اند. در اصطلاح نیز معانی بسیاری برای آزادی بیان شده[۴]؛ مانند: فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان[۵]، سلب مانع ترقی و تکامل[۶]، داشتن حق انجام هر عملی تا حدی که حق دیگران مورد تجاوز قرار نگیرد، مصون ماندن از اراده مستبدانه دیگران[۷] و...[۸].

در لغت‌نامه دهخدا آمده است: آزادی: عتق، حریت، اختیار، خلاف بندگی و رقیت و عبودیت و اسارت و اجبار، قدرت عمل و ترک عمل، قدرت انتخاب، رهایی و خلاص است[۹].

در لغت‌نامه کنسایس آکسفورد دیکشنری در ذیل ماده "Free" آمده است: "آزادی: فارغ از اسارت دیگران، رها، نامحدود، خلاص یافته از قیود یا وظایف، بی‌مانع، نامقید در عمل، مجاز به مستقل بودن"[۱۰].

در لغت فرانسه معادل آزادی "Liberté" و معادل آلمانی آن "Freiheit" به‌کار رفته است که معنای فوق در این دو لغت نیز آمده است.

در زبان عربی معادل واژه آزادی "اختیار"، "حریت" و "عتق" آمده است. هر چند در زمان‌های گذشته به دلیل شیوع بردگی، حریت و عتق در مقابل بردگی به کار می‌رفت[۱۱].

درباره تعریف آزادی باید گفت که تعریف آن، سهل و ممتنع است؛ از این رو ارائه تعریفی جامع و مانع از آن مشکل است، به طوری که آیزا برلین بیش از دویست تعریف از آزادی را گزارش می‌کند[۱۲].

یاسپرس، از متفکران معاصر، نیز معتقد است: "تعریف قانع کننده‌ای از آزادی امکان ندارد". وی تأکید می‌کند که فهم معنای آزادی برای همیشه دور از تصور فهم باقی خواهد ماند[۱۳]. شهید مطهری مسأله آزادی را از مسائل پیچیده‌ای معرفی می‌کند که فلاسفه، روان‌شناسان، علمای اخلاق، اصولی‌ها و متکلمان از حل آن در ماندند[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لغت نامه دهخدا، ج ۱، ص ۷۷، «آزادی».
  2. The concisi oxford dictionry.
  3. مفردات، ص ۲۲۴، «حر».
  4. چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.
  5. چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.
  6. یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۱، ص ۱۳۱.
  7. فرهنگ علوم سیاسی، ص ۱۶۴.
  8. رضایی بیرجندی، علی، آزادی دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۱۸۳-۱۸۵.
  9. لغت‌نامه دهخدا، ج۱، ماده آزادی، ص۷۷.
  10. موریس کرنستون، تحلیل نوین از آزادی، ص۴۴؛ در زبان انگلیسی، در واژه «Freedom» و «Liberty» معادل آزادی وجود دارد. اما برخی مانند سر هربرت رید معتقدند بین این دو تفاوت هست: اولی در آزادی برتر و فلسفی و دومی در آزادی فروتر مانند آزادی مطبوعات، اجتماعات و تجارت استعمال می‌شود و موریس کرنستون منکر تفاوت فوق است و تنها گرایش «Freedom» را در حوزه‌های فلسفی و عمومی‌تر و گرایش «Liberty» در حوزه‌های سیاسی و حقوقی را می‌پذیرد؛ البته امروزه برای تمییز معنای آزادی فلسفی (اراده آزاد) از معانی دیگر آن، از تعبیر Freedom of the will»» استفاده می‌شود. (ر. ک؛ موریس کرنستون، تحلیل نوین از آزادی، ص۴۸).
  11. الاختيار: الاصطفاء و كذلك التَّخَيُّرُ (ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۶۶؛ جوهری، الصحاح، ج۲، ص۶۵۲ ماده خیر).
  12. ر. ک: آیزا برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ص۲۳۶.
  13. اندیشه هستی، ص۹۳؛ پدیدارشناسی، ص۱۷۳.
  14. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، پاورقی ص۴۶۴؛ مجموعه آثار، ج۱، ص۴۲۰.
  15. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۱.