آزادی اقلیت‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اقلیت‌های دینی

پیروان دین موسی (ع)، عیسی (ع) و زرتشت را اقلیت‌های مذهبی می‌گویند[۱]. این گروه‌ها، پس از انعقاد عقد ذمه، از حقوق و تکالیف شهروندی در جامعه اسلامی برخوردار می‌گردند[۲][۳].

حقوق اقلیت‌های دینی

آیا اقلیت‌های دینی در جامعه اسلامی دارای همه حقوق شهروندی هستند یا نه؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است وضعیت اقلیت‌های دینی در شریعت اسلام روشن شود؛ زیرا جمهوری اسلامی، نظامی مکتبی و مبتنی بر شرع بوده و قانون اساسی و سایر قوانین آن براساس موازین شریعت تنظیم شده‌اند. بررسی آیات قرآن نشان می‌دهد که اسلام نسبت به اهل کتاب در مقایسه با اهل ایمان از یک سو، و نسبت به کفار و مشرکان از سوی دیگر، نگاهی متفاوت دارد. به این معنا که هرچند همه کسانی که در جامعه اسلامی و در پناه دولت اسلام زندگی می‌کنند، دارای امنیت جانی، مالی و عِرضی‌اند، اما از نظر حقوق شهروندی تفاوت‌هایی دارند. بررسی نمونه‌هایی از آیات و روایات، میزان این تفاوت و حکمت آن را مشخص می‌کند.[۴]

آزادی شعائر دینی اقلیت‌های دینی

اقلیت‌های دینی که در انتخاب اسلام یا بقای بر آیین خویش مختارند، در حکومت اسلامی در انجام امور عبادی و شعائر دینی خود آزادند. آنان می‌توانند در معابدشان به انجام امور مذهبی بپردازند و به قوانین و احکام شریعت خود عمل کنند، برای مثال در حریم‌های خصوصی خود مانند خانه یا معبد شراب یا گوشت خوک بخورند.

مبنای حکم فوق موادی از پیمان‌های پیامبر اسلام (ص) با اهل کتاب و سیره نظری و عملی امام علی (ع) و سایر ائمه اطهار (ع)[۵] است؛ چنان که در پیمان پیامبر (ص) با اهالی مدینه آمده است: «ان لليهود دينهم، و للمسلمين دينهم»[۶][۷]

آزادی‌های سیاسی اقلیت‌های دینی

آزادی‌های سیاسی اقلیت‌ها به دلیل در اقلیت بودن‌شان محدود خواهد بود. در هیچ کشوری گروه اقلیت نمی‌تواند مناصب کلیدی حکومت مانند ریاست قوای سه‌گانه را اشغال کند و به اصطلاح زمام امور را به دست گیرد. اقلیت‌های دینی در جامعه اسلامی نیز از این اصل مستثنا نیستند. ریاست فرد غیرمسلمان بر امور مسلمانان، چه براساس نظریه انتصاب و چه نظریه انتخاب، میسر نمی‌شود، چرا که هر دو نظریه بر اسلام و تعهد فرد منتخب تأکید می‌کند؛ علاوه بر این، در نظریه انتخاب مردم مؤمن هیچ وقت فرد غیرمؤمنی را به ریاست امور خود برنمی‌گزینند. در این راستا مسأله قضاوت که روشن است و قاضی باید فردی مسلمان با شرایط خاص خود باشد؛ اما درباره پست‌های میانی قوه مجریه، مانند وزارت یا معاونت‌های آن و مقامات استانی و شهری دلیل خاصی بر محدودیت اقلیت‌ها نیست. از سیره پیامبر اسلام (ص) چنین برمی‌آید که آن حضرت در برخی امور با اهل کتاب متعهد و امین مشاوره می‌کرد و چه بسا آنان را مسؤول اموری قرار می‌داد[۸]، چنان‌که قرآن کریم بعضی از اهل کتاب را تمجید و به امانت‌داری وصف کرده است[۹].

تنها محدودیت، مصالح اکثریت یعنی مسلمانان و عدم سلطه اقلیت بر آنان است که آن می‌تواند زمینه‌ساز تضعیف موضع مسلمانان و روحیه آنان گردد. مبنای فقهی حکم فوق روایت معروف نبوی است که می‌فرماید: «الْإِسْلَامُ‏ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى‏ عَلَيْهِ‏»[۱۰].[۱۱]

آزادی عقیده اقلیت‌های دینی

همان‌گونه که از اصطلاح «اقلیت‌های دینی» پیداست آنان مسلمان نبوده و دارای عقاید دیگری هستند (مطالب مرتبط با آزادی عقیده و عدم اجبار به پذیرفتن اسلام در مدخل‌های مربوطه مطالعه شوند). در فقه، آزادی عقیده اقلیت‌های دینی (پیروان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و صابئان بنابر قولی) با توافق و امضای قراردادی به رسمیت شناخته شده است و جای مناقشه نیست، چون مبنای آن صریح آیات قرآن است. معروف‌ترین آیه در این خصوص، آیه‌ای است که اهل کتاب را به مشترکات یعنی توحید و خداپرستی فرا می‌خواند: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا[۱۲]. آیات متعدد دیگری اهل کتاب را به گفت‌وگو درباره آموزه‌های دینی، مانند نبوت حضرت ابراهیم و حقانیت اسلام دعوت می‌کند. قرآن کریم درباره اهل کتابی که به جنگ و ستیز با مسلمانان برخاسته بودند، به پیامبر (ص) تأکید می‌کند که اگر آنان نیز در مقام صلح برآمدند و خواهان زندگی مسالمت‌آمیز با حفظ دین خود در پرتو حکومت اسلامی شدند، آزادی و حق شهروندی را به آنان اعطا کن: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۳].[۱۴]

آزادی بیان اقلیت‌های دینی

با پذیرفتن اقلیت‌ها به عنوان شهروند حکومت اسلامی، آنان - به تعبیر امام خمینی - از حقوق طبیعی خویش برخوردار خواهند بود. آزادی بیان و اظهار مواضع اعتقادی، سیاسی و اجتماعی خویش در کمال امنیت یکی از این حقوق به شمار می‌رود. اهل کتاب در حکومت پیامبر از این آزادی و حق طبیعی برخوردار بودند. نگاهی به آیات و کتب تاریخی مؤید این ادعاست. اهل کتاب آزاد بودند که درباره دین خویش با پیامبر به گفت‌وگو و چه بسا مجادله بپردازند و خود را به حق و مسلمانان را بر طریق ضلالت توصیف کنند: ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا[۱۵]. در این آیه اهل کتاب راه هدایت را به یهودیت و مسیحیت منحصر کرده و در کمال آزادی از مسلمانان می‌خواهند که به دین آنان بگروند. ابن‌هشام در سیره خود به این دعوت یهودیان و مسیحیان اشاره کرده است[۱۶].

گفت‌وگوها و مناظرات اهل کتاب با پیامبر (ص) گاهی از روال عادی گفت وگو فراتر می‌رفت و آنان به مجادله و مغلطه و سفسطه روی می‌آوردند. آیه ذیل ضمن اشاره به این مطلب، از پیامبر (ص) می‌خواهد که با اهل کتاب به جدال احسن بپردازد: ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۱۷].[۱۸]

آزادی مالکیت اقلیت‌های دینی

آزادی و حقوق مالی، اقتصادی اقلیت‌ها در اسلام محترم شمرده شده است. پس از پذیرفتن شهروندی اقلیت‌ها در حکومت اسلامی، آنان از این جهت با اکثریت یعنی مسلمانان هیچ فرقی ندارند.

مبنای فقهی حکم فوق، قرارداد حکومت پیامبر با اقلیت‌هاست که براساس آن پیامبر (ص) متعهد شدند در قبال پرداخت جزیه، از حقوق جانی و مالی اهل کتاب حمایت کنند و اموال و جان آنان مانند اموال و جان مسلمانان از امنیت برخوردار باشد. از پیمان‌های پیامبر با اهل کتاب می‌توان به پیمان با اهل ایله اشاره کرد که با اسقف‌های نجران منعقد شد[۱۹]. در بخشی از این پیمان آمده است:

محمد پیامبر خدا ملتزم می‌شود که جان و مال و اراضی و عقاید و معابد آنها از هرگونه گزندی مصون خواهد ماند، و هیچ گونه تحمیل و یا تحقیری به آنان روا نخواهد شد، و نیز اراضی آنان به وسیله لشکریان اشغال نخواهد گردید[۲۰].

علاوه بر سیره عملی پیامبر اسلام، در روایات ائمه نیز بر آن تأکید شده است. حضرت علی (ع) در نامه‌ای خطاب به مأموران خویش می‌فرماید: «لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مُصَلٍ‏ وَ لَا مُعَاهَدٍ»[۲۱]. در این روایت اصل مالکیت شهروند محترم شمرده شده است و بین شهروند مسلمان و معاهد هیچ‌گونه تفاوت و تبعیضی مشاهده نمی‌شود.

در فقه دایره مالکیت اهل کتاب عام‌تر از مالکیت مسلمانان است و اشیایی در شریعت آنان مالیت دارد که در اسلام مالکیت ندارد مانند خمر و خوک؛ از این‌رو اگر مسلمانی آنها را تلف کند، براساس قاعده ضمان، ضامن خواهد بود[۲۲].[۲۳]

آزادی مسکن و رفت و آمد اقلیت‌های دینی

اقلیت‌ها مانند دیگر شهروندان مسلمان از حق آزادی انتخاب محل زندگی و رفت و آمد در قلمرو اسلام «دارالاسلام” برخوردارند. بر این حق و آزادی در ضمن برخی قراردادهای پیامبر اسلام با اهل کتاب تصریح شده است؛ چنان که در عهدنامه پیامبر با یهودیان بنی‌عادیا، یکی از موارد منتفی اعلام شده، تبعید و جلای از وطن ذکر شده است[۲۴]. البته این آزادی، محدودیت‌هایی دارد؛ اقامت اهل کتاب در منطقه حجاز شامل مکه، مدینه، فدک و توابع آن، یمامه، خیبر و نواحی آن ممنوع است[۲۵]؛ اما می‌توانند به مدت سه روز در این مناطق غیر از مکه رفت‌و‌آمد کنند و مکه منطقه ممنوعه برای اهل کتاب به شمار می‌آید[۲۶].[۲۷]

منابع

پانویس

  1. دانشنامه حقوق، ج۱، ص۲۸۵ و ج۲، ص۵۸۷؛ اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
  2. ر. ک: دار الذمه.
  3. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۴۰.
  4. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۷۳.
  5. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۳۸؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج۱۰، ص۹۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۸۴؛ میرزا حسین نوری، مستدرک وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۷۵.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۴۷–۱۵۰.
  7. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۸۶.
  8. کتاب الخراج، ص۲۵۶؛ آدم متز، الحضارة الاسلامیه، ج۱، ص۱۰۵.
  9. ﴿وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ «و بی‌گمان برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خداوند و به آنچه برای شما و برای آنها فرو فرستاده‌اند، ایمان دارند؛ برای خداوند فروتنی می‌ورزند و آیات خداوند را به بهای کم نمی‌فروشند؛ آنانند که پاداششان نزد پروردگار آنهاست؛ بی‌گمان خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۹؛ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶؛ ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ «بی‌گمان یهودیان و مشرکان را دشمن‌ترین مردم به مؤمنان می‌یابی و نزدیک‌ترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را می‌یابی که می‌گویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمی‌کنند» سوره مائده، آیه ۸۲؛ برخی محققان آیات فوق را مستند پلورالیزم دینی قرار دادند. برای نقد این دیدگاه، ر. ک: محمدحسن قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم، ص۱۸۲.
  10. میزان الحکمه، ج۴، ص۵۱۸.
  11. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۹۱.
  12. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  13. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  14. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۷۷.
  15. «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  16. ر. ک: ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۹۸ و ۲۰۷.
  17. «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
  18. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۸۱.
  19. ر. ک: حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۵۰-۷۵۳.
  20. طبقات کبری، ج۱، ص۲۶۶، نقل با تلخیص از: جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص۵۲۹.
  21. نهج البلاغه، نامه ۲۵.
  22. ر. ک: محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۸۶.
  23. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۸۲.
  24. به نقل از: حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۵۱.
  25. ر. ک: علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۴۵؛ محمدحسن نجفی، جواهرالکلام، ج۲۱، ص۲۸۹.
  26. ر. ک: محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۰.
  27. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۸۵.