آزادی‌های سیاسی اقلیت‌های دینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

آزادی‌های سیاسی اقلیت‌ها به دلیل در اقلیت بودن‌شان محدود خواهد بود. در هیچ کشوری گروه اقلیت نمی‌تواند مناصب کلیدی حکومت مانند ریاست قوای سه‌گانه را اشغال کند و به اصطلاح زمام امور را به دست گیرد. اقلیت‌های دینی در جامعه اسلامی نیز از این اصل مستثنا نیستند. ریاست فرد غیرمسلمان بر امور مسلمانان، چه براساس نظریه انتصاب و چه نظریه انتخاب، میسر نمی‌شود، چرا که هر دو نظریه بر اسلام و تعهد فرد منتخب تأکید می‌کند؛ علاوه بر این، در نظریه انتخاب مردم مؤمن هیچ وقت فرد غیرمؤمنی را به ریاست امور خود برنمی‌گزینند. در این راستا مسأله قضاوت که روشن است و قاضی باید فردی مسلمان با شرایط خاص خود باشد؛ اما درباره پست‌های میانی قوه مجریه، مانند وزارت یا معاونت‌های آن و مقامات استانی و شهری دلیل خاصی بر محدودیت اقلیت‌ها نیست. از سیره پیامبر اسلام (ص) چنین برمی‌آید که آن حضرت در برخی امور با اهل کتاب متعهد و امین مشاوره می‌کرد و چه بسا آنان را مسؤول اموری قرار می‌داد[۱]، چنان‌که قرآن کریم بعضی از اهل کتاب را تمجید و به امانت‌داری وصف کرده است[۲].

تنها محدودیت، مصالح اکثریت یعنی مسلمانان و عدم سلطه اقلیت بر آنان است که آن می‌تواند زمینه‌ساز تضعیف موضع مسلمانان و روحیه آنان گردد. مبنای فقهی حکم فوق روایت معروف نبوی است که می‌فرماید: «الْإِسْلَامُ‏ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى‏ عَلَيْهِ‏»[۳].

اما حق و آزادی نظارت بر حاکمان و انتقاد از آنان و اظهار شکایت و طرح دعوا در محاکم قضایی کاملاً پذیرفته شده و با مسلمانان برابر هستند؛ برای مثال یکی از فرمانداران حضرت علی (ع) رفتار خشنی با گروه اقلیت مشرک کرد، آنان از آن فرماندار به امام علی شکایت کردند و حضرت در نامه‌ای فرماندار را از چنین رفتاری برحذر داشت[۴]. حضرت در مواضع متعدد مسؤولان نظامی و سیاسی را به رعایت حقوق اقلیت‌ها سفارش می‌نمود و به اقلیت‌ها این حق و آزادی را اعطا کرده بود که مشکلات و شکایات خود را به حضرت منتقل نمایند[۵]. مثال دیگر، حاضر شدن حضرت علی (ع) به عنوان مدعی و یک یهودی به عنوان متهم سرقت در دادگاه و عدم اثبات ادعای حضرت در محکمه به دلیل فقدان شاهد است که نمونه عالی از آزادی قضایی به شمار می‌رود[۶]. در نظام جمهوری اسلامی، آزادی سیاسی اقلیت‌ها در انتخاب رهبر و دیگر مقامات ارشد به عنوان یک شهروند محترم شمرده شده و رأی یک یهودی با رأی یک مسلمان در انتخابات - براساس قانون اساسی - یکسان است. اقلیت‌ها علاوه بر شرکت در انتخابات می‌توانند نمایندگانی را بر حسب جمعیت خود به مجلس شورا بفرستند[۷] و نماینده آنان در مجلس مانند دیگر نماینده‌ها حق نظارت، سؤال و استیضاح از مسؤولان کشور را دارد[۸]. امام خمینی، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، حق رأی اقلیت‌ها را به رسمیت شناخته، چنان‌که می‌فرماید: در حکومت اسلامی محلی برای اقلیت‌های مذهبی وجود دارد و آنها الآن هم وکیل دارند و در مجلس واردند. ما در حکومت اسلامی هم برای آنها این حق را قائلیم[۹].

اما غیر مسلمین، اقلیت‌های مذهبی آنها علی حده [مستقلاً] خودشان آرا دارند و همان طور طبق آرای خود تعیین خواهند کرد[۱۰]. آنها در مملکت ما آزادند و حتی حق رأی دارند، حق تعیین وکیل دارند[۱۱].[۱۲]

پرسش مستقیم

  1. آزادی‌های سیاسی اقلیت‌های دینی در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. کتاب الخراج، ص۲۵۶؛ آدم متز، الحضارة الاسلامیه، ج۱، ص۱۰۵.
  2. ﴿وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ «و بی‌گمان برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خداوند و به آنچه برای شما و برای آنها فرو فرستاده‌اند، ایمان دارند؛ برای خداوند فروتنی می‌ورزند و آیات خداوند را به بهای کم نمی‌فروشند؛ آنانند که پاداششان نزد پروردگار آنهاست؛ بی‌گمان خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۹؛ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶؛ ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ «بی‌گمان یهودیان و مشرکان را دشمن‌ترین مردم به مؤمنان می‌یابی و نزدیک‌ترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را می‌یابی که می‌گویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمی‌کنند» سوره مائده، آیه ۸۲؛ برخی محققان آیات فوق را مستند پلورالیزم دینی قرار دادند. برای نقد این دیدگاه، ر. ک: محمدحسن قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم، ص۱۸۲.
  3. میزان الحکمه، ج۴، ص۵۱۸.
  4. نهج البلاغه، نامه ۱۹.
  5. «فَارْفَعُوا إِلَيَّ مَظَالِمَكُمْ وَ مَا عَرَاكُمْ‏ مِمَّا يَغْلِبُكُمْ‏ مِنْ أَمْرِهِمْ...». (نهج البلاغه، نامه ۶۰).
  6. بحار الانوار، ج۴۱، ص۵۶.
  7. قانون اساسی، اصل ۶۴.
  8. قانون اساسی، اصل ۸۴.
  9. صحیفه نور، ج۳، ص۲۵۷.
  10. صحیفه امام، ج۳، ص۷.
  11. صحیفه نور، ج۴، ص۲۰۵.
  12. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۹۱.